آیا آیه ۳۴ سوره لقمان علم غیب غیر خدا را نفی نمی‌کند؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
آیا آیه ۳۴ سوره لقمان علم غیب غیر خدا را نفی نمی‌کند؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب
مدخل اصلیعلم غیب

آیا آیه ۳۴ سوره لقمان علم غیب غیر خدا را نفی نمی‌کند؟ یکی از سؤال‌های مصداقی پرسشی تحت عنوان «آیاتی که مخالفان علم غیب غیر خدا به آنها استدلال می‌کنند کدام‌اند؟» است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مجموعه پرسش‌های مرتبط به این بحث (علم غیب معصوم) یا به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.

آیه مورد اشاره پرسش

﴿إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ

«بی‌گمان، تنها خداوند است که دانش رستخیز نزد اوست و او باران را فرو می‌فرستد و از آنچه در زهدان‌هاست آگاه است و هیچ کس نمی‌داند فردا چه به دست خواهد آورد و هیچ کس نمی‌داند در کدام سرزمین خواهد مرد؛ بی‌گمان خداوند دانایی آگاه است».

پاسخ نخست

علامه طباطبایی

علامه طباطبایی در کتاب «المیزان» در این‌باره گفته‌ است:

«در این آیه سه مورد از مواردی که علم خدا متعلق بدانها است بر شمرده:

  1. علم به قیام قیامت، که از مسائلی است که خداوند علم بدان را به خود اختصاص داده، و احدی جز او از تاریخ وقوع آن خبر ندارد، هم چنان که جمله ﴿إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ، نیز این انحصار را می‌‏رساند؛
  2. مسأله فرستادن باران؛
  3. علم بدانچه در رحم زنان است، از پسر و دختر، که خداوند این دو را نیز به خود اختصاص داده مگر آنکه خودش تعلیم کسی کند»[۱].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. آیت‌الله ثقفی تهرانی؛
آیت‌الله محمد ثقفی تهرانی در کتاب «تفسیر روان جاوید» در این‌باره گفته‌ است:

«بر حسب روايات متعدده که به طرق معتبره از ائمه هدى (ع) نقل شده پنج علم است که به‌طور تحقيق و تفصيل مخصوص به ذات اقدس الهى است:

  1. علم به وقت قيامت کبرى است؛
  2. علم به وقت نزول باران و محل آن؛
  3. علم بذکور و اناث بودن طفل در رحم مادر و خوشگلى و زشتى و سخاوت و بخل و سعادت و شقاوت و جهنّمى و بهشتى بودن او چنانچه در نهج البلاغه است؛
  4. علم به آنکه شخص در آتيه چه کار می‌کند از خير و شر و چه به‌دست می‌آورد از مال و ثروت؛
  5. علم به آنکه در چه سرزمينى خواهد مرد.
و اينکه فرموده‏‌اند به طور تحقيق و تفصيل نمی‌داند جز خدا شايد براى آن باشد که گاهى اين علوم از خدا افاضه می‌شود به اولياء ولى نه در همه وقت و همه جا و بدون تغيير و بداء و خداوند عالم به تمام اشياء است».[۲]
۲. آیت‌الله مکارم شیرازی؛
آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی در کتاب «تفسیر نمونه» در این‌باره گفته‌ است: «گذشته از اینکه لحن آیه فوق حکایت از این دارد که آگاهی از قیامت و نزول باران و چگونگی جنین در رحم مادر، و اموری را که انسان در آینده انجام می‌‏دهد، و محل مرگ او، در اختیار خداوند است و دیگران را به آن راهی نیست، روایاتی که در تفسیر آیه نیز وارد شده این حقیقت را تأکید می‏‌کند. از جمله در حدیثی می‏‌خوانیم: «انَّ مَفَاتِیح الْغَيْب خَمْس لَا يَعْلَمُهُنَّ إِلَّا اللَّه»[۳] سپس آیه فوق را تلاوت فرمود. در روایت دیگری که در نهج البلاغه آمده است می‏‌خوانیم: هنگامی که علی (ع) از بعضی حوادث آینده خبر می‏‌داد یکی از یاران عرض کرد: ای امیر مؤمنان! از غیب سخن می‏‌گویی؟ و به علم غیب آشنایی؟ امام خندید و به آن مرد که از طایفه "بنی کلب" بود فرمود: «يَا أَخَا كَلْبٍ لَيْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَيْبٍ وَإِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِي عِلْمٍ وَإِنَّمَا عِلْمُ الْغَيْبِ عِلْمُ السَّاعَةِ وَمَا عَدَّدَهُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ بِقَوْلِهِ ﴿إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ... الْآيَةَ فَيَعْلَمُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مَا فِي الْأَرْحَامِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَقَبِيحٍ أَوْ جَمِيلٍ وَسَخِيٍّ أَوْ بَخِيلٍ وَشَقِيٍّ أَوْ سَعِيدٍ وَمَنْ يَكُونُ فِي النَّارِ حَطَباً أَوْ فِي الْجِنَانِ لِلنَّبِيِّينَ مُرَافِقاً فَهَذَا عِلْمُ الْغَيْبِ الَّذِي لَا يَعْلَمُهُ أَحَدٌ إِلَّا اللَّهُ وَمَا سِوَى ذَلِكَ فَعِلْمٌ عَلَّمَهُ اللَّهُ نَبِيَّهُ (ص) فَعَلَّمَنِيهِ وَدَعَا لِي بِأَنْ يَعِيَهُ صَدْرِي وَتَضْطَمَّ عَلَيْهِ جَوَانِحِي»[۴] از این روایت به خوبی بر می‌‏آید که منظور از عدم آگاهی مردم از این امور پنج‌گانه تمام خصوصیات آنها است، فی‌المثل اگر روزی وسائلی در اختیار بشر قرار گیرد که هنوز آن روز فرا نرسیده است و از پسر یا دختر بودن جنین به طور قطع آگاه شوند، باز این امر مسأله‌‏ای ایجاد نمی‏‌کند، چرا که آگاهی از جنین به آن است که تمام خصوصیات جسمانی، زشتی و زیبایی، سلامت و بیماری، استعدادهای درونی، ذوق علمی و فلسفی و ادبی، و سایر صفات و کیفیات روحی را بدانیم، و این امر برای غیر خدا امکان‌پذیر نیست. همچنین این‌که باران در چه موقع نازل می‏‌شود؟ و کدام منطقه را زیر پوشش قرار می‏‌دهد؟ و دقیقا چه مقدار در دریا و چه مقدار در صحرا و دره و کوه و بیابان می‏‌بارد؟ جز خدا کسی نمی‌‏داند. در مورد حوادث فردا، و فرداها، و خصوصیات و جزئیات آنها نیز همین گونه است. و از اینجا پاسخ سؤالی که غالبا در اینجا مطرح می‌‏شود به خوبی روشن می‌‏گردد که می‏‌گویند ما در تواریخ و روایات متعددی می‏‌خوانیم که ائمه اهل بیت (ع) و حتی بعضی از اولیاءالله غیر از امامان، از مرگ خود خبر دادند، و یا محل دفن خود را بیان کردند، از جمله در حوادث مربوط به کربلا، بارها در روایات خوانده‌‏ایم که پیامبر یا امیر مؤمنان (ع) و انبیای سلف که از وقوع شهادت امام حسین (ع) و یارانش در این سرزمین خبر داده‌‏اند و در کتاب اصول کافی بابی در زمینه آگاهی ائمه از زمان وفاتشان دیده می‎‏شود. پاسخ این است که: آگاهی بر پاره‏‌ای از این امور به صورت علم اجمالی آن‌هم از طریق تعلیم الهی هیچ منافاتی با اختصاص علم تفصیلی آنها به ذات پاک خداوند ندارد. و تازه همان‌گونه که گفتیم همین اجمال نیز ذاتی و استقلالی نیست، بلکه جنبه عرضی و تعلیمی دارد، و از طریق تعلیم الهی است، به مقداری که خدا می‏‌خواهد و صلاح می‏‌داند. لذا در حدیثی از امام صادق (ع) می‌‏خوانیم که یکی از یارانش سؤال کرد: آیا امام علم غیب می‏داند؟ «قَالَ: لا، وَ لَكِنْ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَعْلَمَ الشَّيْ‌ءَ أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِكَ‏»[۵] در زمینه علم غیب و چگونگی آگاهی انبیا و امامان از آن روایات فراوانی وارد شده (...) ولی مسلم است که در این میان علومی وجود دارد که غیر از خدا هیچ‌کس از آن آگاه نیست»[۶].
۳. آیت‌الله فاضل لنکرانی؛
آیت‌الله محمد جواد فاضل لنکرانی در بیاناتی با موضوع «همگرایی قیام امام حسین با علم حضرت به شهادت خود و یارانش» در این‌باره گفته‌ است:

«آن علمی که قطعاً نزد خداست عبارت از ﴿إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ است. وقت قیامت را فقط خدا می‌داند و هیچ پیامبری حتی نبی اکرم (ص) هم آن را نمی‌داند. در مورد وقت ظهور حضرت حجت (ع) هم در روایات ما به همین وقت الساعة تشبیه شده لذا باید بگوییم وقت ظهور حضرت را هم احدی نمی‌داند حتّی خود حضرت، یعنی جزء علم غیبی است که لا یعلم إلا الله. باز در ادامه همان‌ آیه، افزون بر ﴿عِلْمُ السَّاعَةِ، چند مورد دیگر را هم بیان می‌کند ﴿وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ... در زمان ما این سؤال مطرح می‌شود که امروز علم پزشکی توان اثبات مذکر و مؤنث را در ارحام پیدا کرده است، پس چطور این آیه شریفه می‌فرماید این علم فقط نزد خداست؟ جواب این است که این علم خداوند فقط در خصوص مذکر و مؤنث بودن نیست، بلکه شامل خصوصیات تفصیلی آن هم هست، اینکه زشت است یا زیبا؟ به سعادت می‌رسد یا نمی‌رسد؟ چه کارهایی از او سر می‌زند؟ مدت حیات او چقدر است؟ هیچ علم پزشکی نمی‌‌تواند بگوید فرزندی که در رحم مادرش است آیا ثروتمند می‌شود یا فقیر؟ ظالم است یا عادل؟ نحوه زندگی و مردنش چگونه است هیچ‌گاه علم بشر به این صورت تفصیلی دست نمی‌‌یابد. آقایان این را به عنوان مورد استثناء قبول دارند، ولی از این دایره که خارج شویم می‌گویند تمام موارد علم خداوند به پیامبر و ائمه معصومین (ع) بالعرض داده شده است.

اما عرض ما این است که شاهدی بر این ادعا نداریم و علاوه بر آن مناسبت حکم و موضوع اقتضا می‌کند که این مقدار دایره، فقط مختص به خدای تبارک و تعالی باشد، لذا ما این را اختیار کردیم که بگوئیم علم غیب با دایره وسیع و نامحدودش فقط در اختیار خدای تبارک و تعالی است، اما در یک دایره محدودتر در اختیار پیامبر و ائمه طاهرین نهاده شده است، مراد از محدود هم محدود عرفی نیست بلکه این دایره محدود برای امثال ما به منزله نامحدود است. این جمع از خود آیات استفاده می‌شود»[۷].
۴. آیت‌الله نمازی شاهرودی؛
آیت‌الله علی نمازی شاهرودی در کتاب «علم غیب» در این‌باره گفته‌ است:

«علم الساعه و نزول باران مورد بحث ما نیست. بحث ما در سه جمله بعد است: ﴿وَيَعْلَمُ مَا فِي الأَرْحَامِ؛ ﴿وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَدًا؛ ﴿وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ اما جمله ﴿وَيَعْلَمُ مَا فِي الأَرْحَامِ؛ واضح است که دانایی خداوند به آن چه در ارحام است دانایی پیغمبر (ص) و ائمه (ع) را نفی نمی‌کند. چنان که دانایی خدا را به چیزهای دیگر نفی نمی‌کند. بنابراین بیان، این جمله نه حصر علم است به خداوند و نه حصر علم خداست به ﴿مَا فِي الأَرْحَامِ. و این جمله شبیه است به آیات: ﴿وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ [۸]؛ ﴿وَاللَّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ [۹]؛ ﴿وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ [۱۰]؛ ﴿إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ [۱۱] و امثال این آیات که منافات ندارد که دیگران هم دروغگویان را بشناسند، مفسد را از مصلح تشخیص دهند، بدانند پیغمبر برای رسالت آمده و آگاه باشند از این که حضرتش بر می‌خیزد. همچنین است آیات: ﴿يَعْلَمُ سِرَّكُمْ وَجَهْرَكُمْ وَيَعْلَمُ مَا تَكْسِبُونَ [۱۲]؛ ﴿وَرَبُّكَ يَعْلَمُ مَا تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَمَا يُعْلِنُونَ [۱۳]؛ ﴿يَعْلَمُ خَائِنَةَ الأَعْيُنِ وَمَا تُخْفِي الصُّدُورُ [۱۴]؛ ﴿يَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى [۱۵] که این آیات هم، علم پروردگار را به هرچه مردم پنهان و آشکار می‌کنند اثبات می‌کند و بر انحصار دلالت ندارد؛ پس علم پیغمبر (ص) و امام (ع) را به آن چه از پنهانی‌های مردم اطلاع دارند نفی نمی‌کند. بنابراین از جهالت است که کسی با این آیات علم پیغمبر (ص) و ائمه (ع) را نفی کند و آیات و روایات فراوانی را که علم پیغمبر (ص) و امام (ع) را ثابت می‌کند به دست فراموشی بسپارد. نیز، از نادانی است که کسی بگوید حضرت عیسی (ع) از پنهانی‌های مردم با خبر بوده هم چنان که خداوند در قرآن از او یاد کرده و پیغمبر (ص) ما و ائمه (ع) که از تمام انبیا اعلم و افضل‌اند از پنهانی‌های مردم خبر نداشته‌اند.

اما جمله ﴿وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَدًا؛ ﴿وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ؛ می‌گوییم: مراد از نفس این است که نفس انسانی به خودی خود یا پیش از خود، از آینده و اعمال و مرگ خود خبردار نیست. پس منافات ندارد که به تعلیم خدایی، پیغمبر (ص) و ائمه (ع) از آینده و اعمال و احوال و مرگ خود و دیگران باخبر شوند. همچنین ممکن است بگوییم که عموم آیه شریفه شامل افراد عادی مردم می‌باشد و به شخص شخیص خاتم انبیا (ص) و ائمه (ع)، آن نفوس قدسی ملکوتی و کلمات تام الهی که در اصل خلقت و طینت و کیفیت ولادت مثل و مانند ندارند و افضل و اشرف کل مخلوقاتند، نظر نیست. نظیر آیات شریفه: ﴿فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِيَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْيُنٍ [۱۶]؛ ﴿وَاتَّقُواْ يَوْمًا لاَّ تَجْزِي نَفْسٌ عَن نَّفْسٍ شَيْئًا [۱۷]؛ ﴿يَوْمَ لا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِّنَفْسٍ شَيْئًا[۱۸]، و امثال این آیات که در آنها نظر به افراد عادی مردم است. چرا که پیغمبر (ص) و ائمه (ع) کیفیت نعمات بهشتی و حور و قصور را می‌دانند و می‌بینند. شب معراج، پیغمبر (ص) به بهشت تشریف بردند و وقت مرگ و روز قیامت نیز برای مؤمنین شفاعت می‌فرمایند[۱۹].

برای خداوند دو علم است:

  1. علمی که برای خود اختیار فرموده نه پیغمبری از پیغمبران و نه ملکی از ملائکه را از آن علم آگاه نفرموده است. این در کلام خداست در آن جا که فرموده: ﴿إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ
  2. دانشی که به ملائکه تعلیم فرموده؛ و هرچه را که ملائکه می‌دانند محمد و آل محمد (ص) نیز بر آن دانایند.[۲۰]»[۲۱]
۵. حجج الاسلام و المسلمین مطهری و کاردان؛
حجت الاسلام و المسلمین احمد مطهری و آقای غلام رضا کاردان در کتاب «ع‍ل‍م‌ پ‍ی‍ام‍ب‍ر و ام‍ام‌ در ق‍رآن‌» در این‌باره گفته‌اند: «سخن در ابتداء آیه مربوط به مسئله وقت قیامت است و دلالت بر عدم آگاهی پیامبر از مسائل کلی غیبی ندارد. (...) درباره قسمت‌های دیگر آیه مانند آیه ﴿اللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ كُلُّ أُنثَى وَمَا تَغِيضُ الأَرْحَامُ وَمَا تَزْدَادُ وَكُلُّ شَيْءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارٍ[۲۲]ای‌بسا ممکن است موجب توهم انحصار بعضی از علوم به خداوند گردد، مانند علم به نزول باران و آنچه در رحم‌ها است و مدت حمل، ولی پس از اندکی دقت این توهم برطرف می‌شود و دلیل قاطعی بر این مدعی باقی نمی‌ماند، زیرا تعبیر آیه در مورد نزول باران جمله ﴿وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ است و این جمله اگر به جمله سابق عطف شده باشد معنی آن این است که خدا باران را فرود می‌آورد و راجع به علم وقت فرود آمدن یا اصل فرود آمدن تعرضی ندارد و اگر این جمله عطف به مفرد یعنی کلمه "ساعة" باشد باید تأویل به مفرد شود و معنی آن این است که خداوند نزد او علم ساعة و علم فرود آمدن باران است؛ و در این صورت همان سخنی که درباره جمله ﴿عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ گفته شد قهرا درباره علم به نزول باران نیز جریان پیدا می‌کند. اما در مورد جمله ﴿وَيَعْلَمُ مَا فِي الأَرْحَامِ و یا جمله ﴿اللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ كُلُّ أُنثَى و یا جمله ﴿وَمَا تَغِيضُ الأَرْحَامُاگر چه این تردید و احتمال فوق در بین نیست ولی این تعبیرات اصلا دلالتی بر انحصار ندارد بلکه با قرینه ﴿وَكُلُّ شَيْءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارٍ برای افاده این معنی است که علم الهی به تمام اشیا با تمام خصوصیات آن احاطه دارد، اما حکایت از آنکه این‌گونه علوم به کسی تعلیم داده می‌شود یا شده است نفیاً و اثباتاً ندارد. شاهد دیگر این معنی اختلاف سیاق علم به ساعت با علم به این‌گونه امور است؛ زیرا در مورد علم به ساعت و زمان قیامت فرموده است ﴿إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ اما در مورد علم آن‌چه در رحم است می‌گوید: ﴿وَيَعْلَمُ مَا فِي الأَرْحَامِ یا ﴿اللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ كُلُّ أُنثَى وَمَا تَغِيضُ الأَرْحَامُ و اختلاف این دوگونه تعبیر از نظر ادبیت بسیار روشن است» [۲۳].
۶. حجت الاسلام و المسلمین شاکر؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد تقی شاکر در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «منابع علم امام در قرآن و روایات» و مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت در این‌باره گفته‌ است:
  • «آیه (...) دلالت بر (...) علم وسیع الهی دارد و اینکه علم به غیب تنها برای خدا است، اوست که آغاز و سرانجام امور در دست اوست و آن چیزی که تأخیرش بهتر باشد را مؤخّر و آنچه تقدیمش بهتر باشد مقدم می‌سازد پس علم غیب مختص به خدا است، و کسی جز خدا به خزینه‌های غیب آگاهی ندارد و کسی جز او به گشودن درهای آن و تصرف در آن دسترسی ندارد، پس تنها اوست که باب علم را به روی بندگان برگزیده خود می‌گشاید»[۲۴].
  • «در آیه سی و چهارم سوره مبارک لقمان آمده است: ﴿إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ [۲۵]. پرسش هایی که در اینجا مطرح اند:
  1. آیا این موارد جزء موارد دانش غیبی‌اند؟ پاسخ این پرسش با توجه به معنای علم غیب روشن و البته مثبت است.
  2. این دانش از علوم اختصاصی خداوند است؟ در پاسخ به این پرسش با توجه به مجموعه آموزه‌ها از آیات و روایات باید گفت دانش غیبی همچنان که روایات اصول شریف کافی دلالت دارد به دو بخش عمده تقسیم می‌شود. نخست غیبی که آگاهی و دانش به آن در اختیار خداوند است. دوم غیبی که خداوند با اذن خود دانش آن را از طرق مختلف در اختیار برخی از مخلوقات خویش قرار می‌دهد. بر اساس آموزه‌های امامیه آگاهی به زمان قیامت در گروه نخست قرار می‌گیرد. رسول خدا (ص) در برابر درخواست‌های مختلف در بیان زمان قیامت مامور به ابلاغ این نکته بود که بیان فرماید آگاهی از زمان قیامت تنها در اختیار خداوند است و این آگاهی را خداوند در اختیار دیگران قرار نداده است. این پاسخ که در قالب وحی ارائه می‌شد افزون بر پاسخ‌گویی به پرسش همواره مشرکان و ... نسبت به زمان قیامت، در بردارنده این نکته بود که رسول خدا (ص) آنچه را بیان می‌دارد بر اساس حدس یا دانشی اندوخته از دیگران نیست بلکه سخن او پیوند تام به دانش الهی دارد و منبع دانش او علم غیب الهی است و هر چه خداوند در اختیار او نهد و اذن به بیان آن دهد را در اختیار مردم قرار می‌دهد.
  3. مقصود از آگاهی به آنچه در رحم‌های مادران است چیست؟ در پاسخ به این پرسش با نگاهی به سیر تفاسیر می‌توان گفت بیشتر مفسران به‌ویژه در سده‌های گذشته مقصود از این جمله را علم به جنسیت فرزند در رحم دانسته‌اند. اما برخی دیگر از مفسران به‌ویژه در دهه‌های اخیر بیان داشته‌اند که علم به جنسیت تنها بخشی از مقصود این جمله است و عبارت ﴿وَيَعْلَمُ مَا فِي الأَرْحَامِ مفهوم و مقصودی گسترده‌تر دارد و شامل مواردی همانند سلامت جنین و جزئیات آن و افزون بر این آگاهی به سعادت و شقاوت یا همان سرانجام حیات دنیوی او و اموری همانند آن نیز می‌شود.
  4. آیا علم به ﴿مَا فِي الأَرْحَامِ دانشی اختصاصی برای خداوند است؟ پاسخ این پرسش با دقت در آیه مبارکه روشن می‌شود. در آیه ۳۴ سوره لقمان علم اختصاصی خداوند دانش به قیامت بیان شده است و این دانش همانند آگاهی به آنچه در رحم مادران و ... است دانسته شده است. به نظر می‌رسد قرار گرفتن آگاهی به زمان قیامت در کنار این موارد بدین جهت است که بیان شود. همانگونه که برای پرسشگران دانایی به ﴿مَا فِي الأَرْحَامِ یا آگاهی به بارش باران و ... از دانش‌هایی الهی است و اقرار به آگاهی آن برای خداوند وجود دارد، آیه می‌خواهد بیان کند تفاوتی میان این امور و آگاهی خدا به زمان قیامت نیست یعنی کیفیت و نوع آگاهی الهی با بزرگی یا سختی دسترسی به یک دانش تفاوت نمی‌یابد بلکه خداوند از تمامی‌امور کوچک و بزرگ آگاه است و تفاوتی برای خداوند در این مسئله نیست.

بر این اساس می‌توان گفت خداوند سبحان در این آیه نمی‌خواهد آگاهی از زمان نزول باران یا جنسیت فرزند و ... را از علوم اختصاصی الهی بیان دارد. از این رو می‌توان نتیجه گرفت امکان انتقال و در اختیار نهادن آگاهی به زمان و مکان بارش باران و یا جنسیت فرزند در رحم و ... می‌تواند با شیوه‌هایی در اختیار برخی از بشر قرار گیرد. این آگاهی در قسم دوم از آگاهی‌های غیبی که در نخست بیان شد قرار می‌گیرد. مقصود از شیوه‌های مختلف آگاهی از این امور آن است که گاه این دانش از کانال الهی با اذن الهی در اختیار اولیاء و برگزیدگان و یا برخی مومنان قرار می‌گیرد و گاه این دانش از کانال شیطانی اما با اذن الهی می‌تواند در اختیار برخی از اجنه یا انسان‌ها با روش شیطانی قرار گیرد.

نکته نهایی اینکه اگر مقصود از آگاهی به آنچه در شکم مادران است تنها در برگیرنده علم به جنسیت دختر یا پسر بودن باشد، اینکه بشر اکنون با اختراع دستگاه‌هایی می‌تواند به این آگاهی دست یابد، منافاتی با آیه ندارد چرا که این آگاهی بشر به اذن الهی و با قدرت و توانی که خداوند در اختیار بشر نهاده و از آنچه در زمین آفریده شکل یافته پس بازگشت آن به خداوند است. و لازم است توجه نمود علم غیب امری نسبی است همچنان که توضیح آن در دیگر پرسش‌ها به تفصیل بیان شده است و می‌تواند امری اکنون از امور غیبی به شمار آید اما در لحظه‌ها یا زمان‌های بعد از غیب به شمار نیاید. لازم است به این نکته نیز اشاره کرد که آگاهی به جنسیت همچنان که بیان شد تنها بخشی از مقصود عبارت و یعلم ﴿مَا فِي الأَرْحَامِ می‌تواند باشد. بر این اساس آگاهی معصوم (ع) از ﴿مَا فِي الأَرْحَامِ افزون بر جنسیت فرزند شامل اموری دیگری هست که بخشی از آن حتی در اختیار غیر ولی خدا نیز نمی‌تواند قرار یابد»[۲۶].
۷. حجت الاسلام و المسلمین باقری؛
حجت الاسلام و المسلمین سید محمد فائز باقری در پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد خود با عنوان «بررسی علم اولیای الهی» در این‌باره گفته است:

شاه اسمعیل در ذیل آیه ۳۴ لقمان می‌گوید پنج علم از علوم غیبی فقط مختص خداوند است. آنجا که می‌فرماید: ﴿إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَهِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ آگاهی از زمان قیام قیامت مخصوص خداست، و اوست که باران را نازل می‌کند، و آنچه را که در رحم‌ها"ی مادران" است می‌داند، و هیچ کس نمی‌داند فردا چه به دست می‌آورد، و هیچ کس نمی‌داند در چه سرزمینی می‌میرد؟ خداوند عالم و آگاه است! پاسخ: حق آن است که علم این پنج موضوع غیبی بلکه علم هر غیبی مختص به خداوند متعال است ولی مانعی ندارد که به هر کسی اراده کرده تعلیم دهد. لذا خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء[۲۷]اینک یکایک این پنج مورد را مورد تحلیل و بررسی قرار می‌دهیم:

  • علم به قیامت: خداوند متعال می‌فرماید: ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ[۲۸] فخر رازی در تفسیر این آیه می‌گوید: همانا غیب در قول خداوند متعال [۲۹] عام نیست، لذا آن را حمل بر وقت وقوع قیامت می‌کنیم. و تأیید می‌کند آن را اینکه این آیه بعد از قول خداوند متعال واقع شده[۳۰] تفتازانی درباره این آیه می‌گوید: همانا غیب در اینجا عام نیست بلکه مطلق یا معیّن است، و مقصود به آن وقت وقوع قیامت می‌باشد به قرینه سیاق، و بعید نیست که بر آن برخی از رسولان، از فرشتگان یا بشر مطّلع شوند. آلوسی درباره این آیه می‌گوید: و جایز است که خداوند متعال محبوبش ـ که درود و سلام خدا بر او باد ـ را از وقت قیام قیامت به طور کامل مطلع ساخته باشد، ولی نه بر وجهی که حکایت کند علم خدای متعال را به آن، جز آنکه خداوند سبحان واجب کرده بر او کتمان آن را به جهت حکمتی، و این از خواص حضرت (ع) است، و نزد او نیست چیزی که مفید جزم به آن باشد. جلال الدین سیوطی می‌گوید: برخی به این سو رفته‌اند که به پیامبر (ص) علم به این پنج موضوع نیز داده شده است، و علم وقت قیامت و روح نیز دارد، ولی مأمور به کتمان آنهاست. علامه زرقانی مالکی می‌گوید: خداوند متعال به او علم همه چیز به جز کلیدهای پنج غیب را آموخت. و گفته شده: حتی همین پنج مورد را نیز به او آموخت، ولی مأمور به کتمان آنهاست آن‌گونه که در کتاب "الخصائص" آمده است. قرطبی می‌گوید: و هر کس ادعای آگاهی از پنج غیب کند بدون استناد به او علیه الصلاه و السلام در ادعایش دروغ‌گو است.
  • علم به نزول باران: سیوطی در کتاب "الخصائص الکبری" بابی را تحت عنوان "أخبارُهُ (ص) عن السحابه التی مطرت بالیمن"؛ خبر داد پیامبر (ص) از ابری که قرار بود در یمن ببارد آورده و ذیل آن روایاتی را ذکر کرده است، از آن جمله که ابن عباس گفت: ابری بر ما ظاهر شد، پیامبر (ص) نزد ما آمد و فرمود: همانا فرشته‌ای که موکّل به ابر است هم اکنون بر من وارد شد و سلام داد و مرا خبر داد که ابر را به وادی صریح در یمن می‌برد. سواره‌ای بعد از آن بر ما وارد شد و ما از او درباره آن ابر سؤال کردیم، او خبر داد که بر آنان در آن روز باران بارید.
  • آگاهی از فرزند در رحم:

۱. حاکم نیشابوری به سند صحیح از ‌ام الفضل نقل می‌کند که فرمود: روزی بر رسول خدا (ص) وارد شده، عرض کردم: ای رسول خدا! شب گذشته خواب بدی دیدم. حضرت فرمود: آن خواب چیست؟ عرض کردم: خواب بدی است. حضرت فرمود: چیست؟ عرض کردم: در عالم رؤیا دیدم گویا قسمتی از بدن شما جدا شده و در دامان من قرار گرفت. پیامبر (ص) فرمود: خواب خوبی دیده‌ای. فاطمه (س) "دخترم" اگر خدا بخواهد پسری به دنیا خواهد آورد که در دامان تو بزرگ خواهد شد. ام الفضل می‌گوید: فاطمه (س) حسین (ع) را به دنیا آورد و او در دامان من بود، همان‌گونه که رسول خدا (ص) فرمود، تا آنکه بر رسول خدا (ص) وارد شدم و حسین (ع) را در دامنش گذاردم.

۲. مسلم به سندش از حذیفه بن اسید نقل کرده که پیامبر (ص) فرمود: داخل می‌شود فرشته بر نطفه بعد از آنکه در رحم قرار می‌گیرد چهل یا چهل و پنج شب، و می‌گوید: ای پروردگار من! آیا شقی است یا سعید، پس می‌نویسد. سپس می‌گوید: ای پروردگار من! آیا مذکر است یا مؤنث؟، آن دو می‌نویسند، و نیز عمل و اثر و اجل و روزی او را مکتوب می‌کنند. سپس نامه‌ها پیچیده می‌شود و کم و زیاد نمی‌گردد. الآن علم طب چنان پیشرفت کرده که می‌تواند با سونوگرافی جنسیت فرزند را تشخیص دهد. بنابراین طبیعی است که اولیای الهی بتوانند با اطلاع از جانب خداوند از وضعیت جنین با خبر شوند.

  • آگاهی از آینده: پیامبر (ص) خبرهای زیادی را از آینده داده که همگی به وقوع پیوسته است.

۱. مسلم به سندش از انس بن مالک نقل کرده که پیامبر (ص) درباره جنگ بدر فرمود: اینجا محل افتادن و مرگ فلان شخص است و دستانش را بر زمین اینجا و آنجا گذاشت. انس گفت: هیچ یک از آنها "مشرکان" از موضع دستان رسول خدا جابجا نشدند.

۲. احمد بن حنبل به سندش از ابوالطفیل عامر بن واثله نقل کرده که گفت: معاذ به او خبر داد که آنان با رسول خدا (ص) در سال تبوک خارج شدند. سپس فرمود: همانا شما فردا ان‌شاء‌الله تعالی به چشمه تبوک وارد می‌شوید، و شما بر آن وارد نمی‌شوید تا روز داخل شود. و هر کس وارد شد از آب آنجا چیزی نیاشامد تا من برسم.

  • علم به مکان مرگ: از روایات بسیار استفاده می‌شود که پیامبر (ص) از مکان مرگ افراد نیز اطلاع داشته، موضوعی که در آیه مورد بحث یکی از پنج موضوع غیبی به حساب آمده است. قسطلانی می‌گوید: و از آن جمله "خبرهای غیبی" اعلام پیامبر (ص) به کشته شدن حسین (ع) در سرزمین طف است، که حضرت و با دستش تربت او را آورد و فرمود: در روی آن است مدفن او. بخاری به سندش از جابر بن عبدالله نقل کرده که گفت: چون در احد حاضر شد پدرم مرا شبانه خواست و گفت: مرا نخواهی دید مگر کشته شده در بین اولین کسانی که از اصحاب پیامبر (ص) کشته خواهند شد، و من برای بعد از خودم کسی را عزیزتر از تو غیر جان رسول خدا (ص) نمی‌گزارم، و بر گردن من دِینی است تو آن را بپزیر و نسبت به برادرانت خیرخواه باش. ما صبح کردیم و او اولین کشته شده "احد" بود. مطابق این حدیث یکی از اصحاب رسول خدا (ص) خبر از آینده خود و محلّ شهادتش داده و خبر او نیز مصادف با واقع شده است.[۳۱].
۸. آقای دکتر رستمی و خانم آل‌بویه؛
آقای دکتر محمد زمان رستمی (استادیار دانشگاه قم) و خانم طاهره آل‌بویه (پژوهشگر جامعة الزهراء) در کتاب «علم امام» در این‌باره گفته‌‌اند: انحصار علم به قیامت و نزول باران و چگونگی جنین در رحم مادر و آینده انسان و محل مرگ او به خداوند آیه شریفه﴿إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ[۳۲] حکایت از این دارد که آگاهی از قیامت و نزول باران و چگونگی جنین در رحم مادر، و اموری که انسان در آینده انجام می‌دهد، و محل مرگ او، در اختیار خداوند است و دیگران را به آن راهی نیست، روایاتی که در تفسیر آیه نیز آمده این حقیقت را تأکید می‌کند. از جمله در حدیثی آمده است که امام (ع) بعد از قرائت آیه بالا فرمود: این پنج مورد کلیدهای غیب است که هیچ‌ کس جز خدا نمی‌داند.[۳۳] طبرسی نیز می‌فرماید: در حدیث از امام (ع) روایت شده که کلید غیب پنج چیز است که جز خدا به آن آگاهی ندارد و این آیه را قرائت فرمودند.[۳۴] اما به نظر می‌رسد که انحصار این علوم به خداوند متعال دلالتی بر این ندارد که خداوند اين علوم را در اختیار کسی نگذارد، مگر اینکه امکان آن نباشد و دلیلی بر عدم امکان ارائه شود، چنانکه شیخ طوسی می‌فرماید: این آیات دلالت دارد که این پنچ چیز را غیر خدا به گونه تفصیل و تحقیق نمی‌داند "یعنی به گونه غیر تفصیلی به اذن خدا قابل درک از سوی دیگران می‌باشد" و جمله ﴿إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ به این معنا است که تفصیل آنها را فقط خدا می‌داند.[۳۵] فیض کاشانی نیز می‌فرماید: از ائمه روایت شده که کسی جز خدا بر این امور به گونه تفصیل و تحقیق آگاه نیست.[۳۶] در تأیید این سخن در نهج‌البلاغه می خوانیم: هنگامی که علی (ع) از بعضی حوادث آینده خبر می‌داد یکی از یاران عرض کرد: ای امیر مؤمنان آیا به علم غیب آشنایی؟ امام (ع) فرمود: این علم غیب نیست، این دانشی از پیامبر (ص) است. علم غیب، تنها علم قیامت و آنچه خداوند سبحان در این آیه "آیه فوق" بر شمرده است می‌باشد. خداوند سبحان از آنچه در رحم‌ها قرار دارد آگاه است، پسر است یا دختر؟ زشت است یا زیبا؟ سخاوتمند است یا بخیل؟ سعادتمند است یا شقی؟ چه کسی آتش‌گیره دوزخ است و چه کسی در بهشت دوست پیامبران؟... اینها علوم غیبیه‌ای است که غیر از خدا کسی نمی‌داند.[۳۷] قرشی نیز می‌فرماید: از آیات و روایات بر می‌آید که خدا علم وقوع آخرت را به کسی نیاموخته است، ولی مانعی نیست که چهار قسمت دیگر را به بعضی از انبیا و ائمه به صورت غیب مبذول نماید و یاد بدهد، چنانکه در آیه دیگری می‌خوانیم: ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ[۳۸] و بنابراین، خدا در صورت اقتضای مصلحت، مقداری از غیب را به پیامبر (ص) خود می‌آموزد و پیامبر (ص) نیز آن را به اوصیای خود یاد می‌دهد. در کافی از امام باقر (ع) نقل شده که خداوند دو علم دارد: علمی که مخصوص اوست و جز او نمی‌داند و علمی که به ملائکه و رسل خود آموخته است و آن علم را ما نیز می‌دانیم. در مجمع البیان از ائمه هدی (ع) نقل شده که این پنج چیز را به طور تفصیل و تحقیق جز خدا کسی نمی‌داند، گویی منظور آن است که مقداری از آنها را به انبیا و اوصیا و ملائکه فهمانده است. از امام صادق (ع) نیز روایت شده که این پنج چیز را جز خدا نمی‌داند و بعد از نقل این حدیث می‌گوید: روایات زیادی داریم که امامان (ع) از آینده و از مرگ و مکان مرگ خود خبر می‌دهند و آن روایات این روایت را تخصیص می‌زنند.[۳۹] شریف لاهیجی نیز می‌نویسد: این منافی آن نیست که خداوند این علوم را به بعضی نفوس کامل مانند انبیا و ائمه هدی (ع) اعطا نماید و در کتاب‌های احادیث، به خصوص در کتاب کافی، روایات بسیاری آمده که ائمه معصومین (ع) علم به بعضی از این امور داشته‌اند و در کتاب‌های مقتل نیز روایت شده که چون امام حسین (ع) به ارض کربلا رسید فرمود اینجا مکانی است که خون ما در آن ریخته می‌شود و این‌جا محل قبور ما است.[۴۰].[۴۱]
۹. آقای شیخ‌زاده (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛
آقای قاسم علی شیخ‌زاده در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا» در پاسخ به این پرسش گفته‌ است:

«آیه ۳۴ سوره لقمان ﴿إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ [۴۲]

در این آیه پنج مسئله نزول باران و آگاهی در رحم‌ها، نا آگاهی از کسب فردا، آگاهی از زمان قیامت و ندانستن مکان مرگ مطرح شده که بدلیل مناسبت میان معطوف و معطوف علیه همه دارای حکم واحد است. و چون علم به قیامت در انحصار خداوند است چهار مورد دیگر نیز چنین است پس امام حداقل از مکان مرگ خویش ناآگاه است.

جوابها: # می‌توان کلمه و او را از نظر ادبی در جمله ﴿وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ استینافیه دانست نه عاطفه که در این صورت علم به زمان قیامت در انحصار خداوند است اما نزول باران و ما بعدش جمله‌های استینافیه‌اند که ربطی به جمله اول ﴿عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ ندارند در نتیجه حصر در جمله‌های بعدی از میان رفته و علم به آنها ممکن می‌گردد.

  1. آیه می‌گوید کسی نمی‌تواند باران را نازل کند نه اینکه کسی نمی‌تواند علم به نزول باران پیدا کند چون از طریق تجربه می‌توان فهمید چه زمانی باران نازل می‌گردد.
  2. درباره «مَا فِي‏ الْأَرْحَام‏» می‌توان گفت: با توجه جمع بودن ارحام و الف لام داشتن آن آیه درصدد بیان وسعت علم خداوند است یعنی خداوند از دورن ارحام همه حیوانات، انسانها، نباتات و... آگاهی دارد باالفعل اما انسانها ازاین علوم وسیع بی‌بهره اند یک پزشک خاص درزمان خاص می‌تواند از یک رحم خاص آگاه شود اما آن گستره‌ای علمی را که مقصود آیه است ندارد. به‌ویژه آنکه در روایات آمده خداوند ملائکه را بعد از چهار ماه از گذشت انعقاد نطفه از مذکر بودن، مؤنت، سعید وشقی بودن آن آگاهی می‌کند.
  3. مرحوم علامه مجلسی در جواب از آیه مذکور فرموده:

الف: مراد اینست که امور مذکور را به‌صورت معیّن وخصوصی جز خدا کسی نمی داند و ائمه هم اگر از مرگ کسی خبر می‌دهد ممکن است آن دقیقه خاصی را که روح از بدن جدا می‌شود ندانند.

ب: علمی حتمی به امور فوق ویژه خداوند بوده و بداء پذیر است.

ج: ممکن است دیگران با تعلیم خداوند بدانند.

د: خداوند به‌صورت حتمی از این امور خبر نداده و حتمی بودن آن را به زمان نزدیک به وقوعشان واگذاشته که جواب اخیر را بسیاری از روایات تأیید می‌کند.

در روایات از جمله از پیامبر نقل شده که غیر از خداوند کسی این امور را به‌طور تفصیل و تحقیق نمی‌داند.

نتیجه جواب: با توجه به روایات فراوانی که می‌گویند ائمه از زمان و مکان مرگشان آگاهی دارند که خواهد آمد روایاتی را که موافق مضمون آیه است را مقید می‌کند و حاصل این می‌شـود کـه این پنج مورد مخصوص خداوند است ولی با تعلیم خداوند آگاهی از آنها ممکن است و روایاتی که انحصار را ثابت می‌کنند ضعیف السنداند»[۴۳].
۱۰. آقای رضوانی؛
علی اصغر رضوانی (پدیدآورنده)

آقای علی اصغر رضوانی، در کتاب «شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات» در این‌باره گفته است:

«از این آیه برخی نتیجه گرفته‏‌اند که علم این پنج چیز به خداوند متعال اختصاص دارد، در حالی که در واقع امروز با پیشرفت علم و تکنیک به برخی از این امور علم حاصل شده است، از قبیل وقت بارش باران و شناسایی فرزند در رحم زن.

جواب: اولاً: در مورد جنین، خداوند متعال از ابتدای قرار گرفتن نطفه در رحم زن، وضعیت آن را می‏‌داند و این، مقدور بشر نیست. و نیز اخبار هواشناسی به صورت دقیق و یقینی نیست، بلکه تماماً بر اساس ظنیّات و حدسیات است ولی خداوند متعال به خصوصیات آن علم یقینی و حضوری دارد.

ثانیاً: بشر با وسایل مدرن امروز می‏‌تواند کشف نماید، ولی خداوند به این امور، بدون وسایل پیشرفته، علم دارد.

ثالثاً: آیه تعبیرات جملاتش یکسان نیست، در بعضی به لسان حصر آمده و برخی با لسان اثبات علم و برخی دیگر با تصریح به جهل بشر است. اما علم به زمان قیامت، منحصراً نزد خداوند متعال است. و در مورد نزول باران و موقعیت فرزند در رحم مادر، علمش را برای خود ثابت کرده نه حصر آن را و در مورد کسب انسان در آینده و این که در کجا خواهد مرد تصریح به جهل بشر دارد»[۴۴].]]]]
۱۱. آقای مطهری (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛
آقای منصف علی مطهری در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «علم ائمه از نظر عقل و نقل» در این‌باره گفته‌ است:

«اموری است که علم غیب در مورد آنها به خود خداوند اختصاص داده شده است که به نظر می‌رسد علم غیب مطلق با این‌گونه آیات ثابت نباشد. مرحوم مجلسی چند احتمال در این مورد داده است که در ذیل ذکر می‌شود:

  1. این است که بگوییم مراد از این آیات این است که این امور را تنها خدا می‌داند و اگر ائمه هم خبر به مرگ کسی در ساعت خاص بدهند ممکن است که گفته شود خصوص آن دقیقه که روح از جسد جدا می‌شود را نمی‌دانند و محتمل است که ملک‌الموت هم نداند.
  2. این است که بگوییم دیگران تنها از طریق خداوند به این امور علم دارند. مثل سایر غیب‌ها و اختصاص دادن آن به خداوند به خاطر ظهور امر الهی است در آن.
  3. این است که علم مسمی به این امور، اختصاص دارد به خداوند و هر آنچه خبر بدهد احتمال بدا در آن وجود دارد.
  4. این است که خداوند هیچ کس را بر وجهی که هیچ‌گونه بدا نباشد مطلع نکرده بلکه احتمال بدا در آن وجود دارد[۴۵]»[۴۶].
۱۲. آقای عظیمی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛
آقای محمد صادق عظیمی در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی» در این‌باره گفته‌ است:

«علامه مجلسی در ادامه آن پنج موردی که در آیه ذکر شده و علم به آنها به خدای متعال اختصاص داده شده است را توجیه می‌کند و می‌گوید: اما آن پنج موردی که در آیه ذکر شده است، چند احتمال دارد:

  1. احتمال دارد منظور این باشد که این مسائل را به طور معین و دقیق جز خدا نمی‌داند، زیرا ممکن است ائمه (ع) از مردن شخصی در فلان روز خبر بدهند اما دقیقه‌ای که روح از بدن خارج می‌شود را ندانند، چنان‌که ممکن است ملک الموت نیز این مطلب را نداند.
  2. مراد این باشد که علم حتمی و غیر قابل تغییر در مورد این مسائل، اختصاص به خدا دارد و هرچه را خداوند در این مورد اطلاع داده است احتمال بداء دارد، پس ائمه (ع) علم حتمی به این‌گونه مسائل ندارند.
  3. شاید منظور این باشد که دیگران بالذات و بنفسه از این امور اطلاع ندارند. در این صورت فرقی بین این امور و سایر اسرار غیبی نخواهد بود و اما این که فقط این مسائل در آیه ذکر شده‌اند نه غیر اینها، بدین جهت است که غیب بودن آنها آشکارتر است و یا این که ذکر آنها دلیل دیگری داشته که بر ما پوشیده است.
  4. مراد این است که خداوند علم این امور را به طور کلی بی‌اینکه قابل بداء باشد در اختیار احدی از بندگانش نگذاشته است، اما علم حتمی این مسائل را نزدیک به وقوع آنها، در شب قدر و یا نزدیک‌تر از آن، در اختیار اولیای خود قرار می‌دهد.
همین وجه چهارم بهترین توجیه برای آیه است و روایاتی زیادی هم در تأیید این احتمال وجود دارد، چون ملک الموت باید از زمان مرگ افراد آگاه باشد. چنان‌که فرشتگان مامور ابر و باران نیز باید از وقت و زمان باران مطلع باشند و فرشتگان مدبر هم باید از زمان وقوع حوادث آگاهی داشته باشند. از توجیهاتی که علامه مجلسی برای آیه ۳۴ سوره مبارکه لقمان، بیان کرده است، استفاده می‌شود که وی قلمرو علم غیب امام را نامحدود می‌داند و هیچ امری را از علم بی‌کران امام مخفی و پنهان نمی‌داند، حتی اموری را که مطابق ظاهر آیه علم آنها اختصاص به خدا دارد[۴۷]»[۴۸].
۱۳. آقای عرفانی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛
آقای محمد نظیر عرفانی در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین» در این‌باره گفته‌ است:
  • «صاحب تفسیر التبیان می‌نویسد: یعنی وقت قیام قیات و وقت نزول باران و آنچه در رحم‌ها است از مذکر و مؤنث را غیر از خدا کسی نمی‌داند و غیر او نمی‌داند که در کجا خواهند مرد؛ و از پیامبر روایت شده که این امور پنج‌گانه را غیر خدا کسی نمی‌داند.
  • طبرسی در تفسیر آیه می‌گوید: از ائمه طاهرین (ع) روایت شده که امور پنج‌گانه مذکور را به‌طور تفصیل و تحقیق هیچکس نداند جز خداوند. همچنین ایشان در تفسیر جوامع الجامع روایتی را نقل می‌کنند که پیامبر (ص) فرمود: مفاتح الغیب چیست؟ (پرسش)کلیدهای غیب پنج تا است و این آیه را تلاوت فرمود.
  • تفسیر نور الثقلین روایتی را به نقل از بصائر الدرجات از أبی جعفر (ع) می‌آورد که فرمود برای خداوند علم خاص و علم عام است و از علم خاص هیچ یک از ملائکه و انبیا را مطلع نفرموده، اما از علم عام آگاه نموده ملائکه و انبیا را که تمامی آن به ما رسیده است. همچنین ایشان در ادامه از کتاب خصال روایتی را به نقل از ابی اسامه از أبی عبد الله (ع) بیان می‌کند که امام فرمود: آیا شما را خبر دهم به پنچ چیز که خداوند هیچ یک از مخلوقاتش را به آنها مطلع نگردانیده؟ (گفتم، بلی) فرمودند: ﴿إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ
  • سید محمد حسین طباطبایی آیه را یادآوری این معنا می‌داند که خدای تعالی، عالم به هر کوچک و بزرگ است، حتی مثل مسأله قیامت را می‌‏داند، که علمش برای خلق فراهم نمی‏‌شود، و خود شما به آن که مهمترین مساله است علمی ندارید، پس خدا می‏‌داند و شما نمی‌‏دانید، و چون چنین است، پس زنهار که به وی شرک ورزید، و از اوامرش تمرد کنید، و از پذیرفتن دعوتش رو گردانید، و در نتیجه به خاطر نادانی خود هلاک شوید. علامه طباطبایی چند روایت در مورد انحصار علم به چند چیز در خدای تعالی در ذیل آیه بیان می‌کنند و سپس می‌نویسند: در عین حال روایات بسیار زیادی از رسول خدا (ص) و ائمه (ع) رسیده که این حضرات از آینده حال خود و از زمان مرگشان و اینکه در چه سرزمینی از دنیا می‌‏روند خبر داده‏‌اند، و این روایات بسیار، روایت بالا و نظائر آن را تقیید می‌‏کند، و حاصل مجموع روایات این می‌‏شود، که علم این پنج امر مخصوص خدا است، و به کسی نداده، مگر آن کس که خود به وی تعلیم نموده است، البته در این دسته از روایات روایاتی هست که قبول تقیید نمی‏‌‍کند، مثلا در آنها آمده که حتی به تعلیم الهی نیز کسی در این پنج مساله آگاه نمی‌‏شود، لکن به این روایات نباید اعتناء کرد، برای اینکه روایات پیشگویی‌های ائمه (ع) و رسول خدا (ص) آن قدر زیاد است، که نمی‌‏شود به خاطر یک روایت از همه آنها چشم پوشید.
  • ناصر مکارم شیرازی در تفسیر آیه شریفه با بیان اینکه این علوم پنج‌گانه مخصوص خدا است‏، می‌نویسد: گذشته از اینکه لحن آیه فوق حکایت از این دارد که آگاهی از قیامت و نزول باران و چگونگی جنین در رحم مادر، و اموری را که انسان در آینده انجام می‏‌دهد، و محل مرگ او، در اختیار خداوند است و دیگران را به آن راهی نیست، روایاتی که در تفسیر آیه نیز وارد شده این حقیقت را تأکید می‏کند. از جمله در "نهج البلاغه" آمده است هنگامی که علی (ع) از بعضی حوادث آینده خبر می‏‌داد یکی از یاران عرض کرد: ای امیرمؤمنان! از غیب سخن می‏‌گویی؟ و به علم غیب آشنایی؟ امام خندید و به آن مرد که از طایفه "بنی کلب" بود فرمود: "ای برادر کلبی! این علم غیب نیست، این فراگرفته‌‏ای است از عالمی یعنی پیامبر علم غیب تنها علم قیامت است، و آنچه خداوند سبحان در این آیه بر شمرده ... و بعد از ذکر آیه شریفه فرمود: خداوند سبحان از آنچه در رحم‌ها قرار دارد آگاه است، پسر است یا دختر؟ زشت است یا زیبا؟ سخاوتمند است یا بخیل؟ سعادتمند است یا شقی؟ چه کسی آتش‌‏گیره دوزخ است و چه کسی در بهشت دوست پیامبران؟ ... اینها علوم غیبی‌ه‏ای است که غیر از خدا کسی نمی‏‌داند و غیر از آن علومی است که خداوند به پیامبرش تعلیم کرده و او به من آموخته است، و برایم دعا نمود که خدا آن را در سینه‌‏ام جای دهد و اعضای پیکرم را از آن مالامال سازد" از این روایت به خوبی بر می‌‏آید که منظور از عدم آگاهی مردم از این امور پنجگانه تمام خصوصیات آنها است، فی المثل اگر روزی وسائلی در اختیار بشر قرار گیرد -که هنوز آن روز فرا نرسیده است- و از پسر یا دختر بودن جنین به طور قطع آگاه شوند، باز این امر مساله‌‏ای ایجاد نمی‏‌کند، چرا که آگاهی از جنین به آن است که تمام خصوصیات جسمانی، زشتی و زیبایی، سلامت و بیماری، استعدادهای درونی، ذوق علمی و فلسفی و ادبی، و سایر صفات و کیفیات روحی را بدانیم، و این امر برای غیر خدا امکان‌پذیر نیست.
  • محمد بن جریر طبری در تفسیر آیه فوق می‌گوید: کسی که تمامی این امور را می‌داند خداوند است که نسبت به هر چیزی علم دارد. از ابن مسعود نقل شده که گفت تمامی چیزها داده شده به پیامبر غیر از مفاتیح غیب که پنج چیز است سپس وی همین آیه را تلاوت نمود.
  • فخرالدین رازی در تفسیر آیه آورده است: آیه به کسانی که خواهان علم خداوند به زمان قیامت هستند می‌گوید تو سؤال می‌کنی از زمان قیامت در حالی که چیزهای مهم‌تری هم هست که نمی‌دانی، نمی‌دانی فردا چه چیزی کسب می‌کنی و نمی‌دانی که کجا خواهی مرد و خداوند تو را به این امور آگاه نکرد، پس هنگامی که به تو علم آنچه را که به آن احتیاج داری داده نشد پس چگونه به تو علم آنچه را بدهد که به آن نیازی نداری و آن علم به زمان قیامت است در حالی که مهم وقوع آن است که انبیاء به آن خبر داده‌اند.
  • قرطبی در تفسیر خود به روایتی را از ابن عباس می‌آورد که گفته این امور پنج‌گانه را غیر از خدا کسی نمی‌داند نه ملائکه و نه انبیاء و کسی که ادعا کند چیزی از این امور را می‌داند به قرآن کافر شده است زیرا مخالف گفته قرآن می‌باشد اما انبیاء به بسیاری از غیب‌ها علم پیدا نمودند به وسیله وحی الهی و بیان خداوند بر آنها.
  • ابن کثیر در تفسیر آیه فوق چنین آورده است: این امور مفاتیح غیب هستند که خداوند علم به آنها را به خود اختصاص داده است و کسی آنها را نمی‌داند مگر بعد از اعلام و اطلاع دادن خداوند به هر کس که اراده کند و بخواهد.»
  • عبدالکریم خطیب در تفسیر آیه فوق می‌نویسد: ارداه شده اختصاص نمودن علم به زمان قیامت را در خداوند و جمله ﴿عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ به معنی می‌داند است یعنی خداوند می‌داند زمان قیامت را و زمان نزول باران را و او است که نازل می‌کند باران را با قدرتش هر گونه که خواست و هر جا که بخواهد.
  • از دیدگاه‌های مفسران مذهب اهل بیت (ع) که به اختصار بیان شد می‌توان دریافت:
  1. امور پنج گانه‌ای را که آیه بیان کرده است غیر از خدا کسی نمی‌داند؛
  2. خداوند علم خاص و علم عام دارد از علم خاص هیچ کس را مطلع نفرموده و از علم عام ملائکه و انبیاء را مطلع نموده است؛
  3. علم به امور پنج گانه مخصوص خداوند می‌باشد و کسی از آن آگاه نیست، مگر افرادی که خداوند به آنها این امور را تعلیم داده است؛
  4. آگاهی بر پاره‌ای از این امور به صورت علم اجمالی از طریق تعلیم الهی برای معصومان (ع) وجود داشته است.
  • با دقت در نظرات مفسران اهل‌سنت نکات ذیل به‌دست می‌آید:
  1. غیر از مفاتیح غیب که پنج چیز است و در این آیه بیان شده تمامی امور به پیامبر داده شده است؛
  2. آیه مربوط به علم به زمان قیامت می‌باشد، یعنی وقتی این امور را که به آنها نیاز دارید، علم به آنها ندارید چطور علم آنچه را بدهد که نیازی به آن ندارید؛
  3. انبیاء به بسیاری از غیب‌ها به وسیله وحی الهی و تعلیم خداوند علم پیدا نمودند؛
  4. این امور مفاتیح غیب هستند که خداوند علم به آنها را به خود اختصاص داده است و هیچ کس به آن علم نمی‌داند مگر بعد از اطلاع دادن خداوند به هر کس که بخواهد؛
  5. اراده شده اختصاص نمودن علم به زمان قیامت را در خداوند.
  6. در بررسی آیه شریفه با توجه به نظرات مفسران می‌توان دریافت که آگاهی بر پاره‌‏ای از این امور به صورت علم اجمالی آنهم از طریق تعلیم الهی هیچ منافاتی با اختصاص علم تفصیلی آنها به ذات پاک خداوند ندارد. و از سویی همین اجمال نیز ذاتی و استقلالی نیست، بلکه جنبه عرضی و تعلیمی دارد، و از طریق تعلیم الهی است، به مقداری که خدا می‌‏خواهد و صلاح می‌‏داند. لذا در حدیثی از امام صادق (ع) می‏خوانیم که یکی از یارانش سؤال کرد: آیا امام علم غیب می‌‏داند؟
  7. امام فرمود نه، امام علم غیب را ذاتاً نمی‏‌داند، ولی هنگامی که اراده کند چیزی را بداند خدا به او تعلیم می‏‌دهد
  8. در زمینه علم غیب و چگونگی آگاهی انبیا و امامان از آن روایات فراوانی وارد شده، ولی مسلم است که در این میان علومی وجود دارد که غیر از خدا هیچکس از آن آگاه نیست»[۴۹].
۱۴. پژوهشگران وبگاه اسلام کوئست.
«در مورد این آیه کریمه، دو تفسیر وجود دارد:

۱. موارد پنج‌گانه مذکور در آیه فوق، جزو امور غیبی‌اند و جز خداوند و کسانی که خداوند آنان را آگاه به امور غیبی کرده باشد، کسی نسبت به این امور آگاهی ندارد. منظور از فرستادن باران، فقط بارش آن نیست که توسط متخصصان هواشناسی یا دیگران، قابل پیش بینی باشد، بلکه این که دقیقاً کی و کجا و چه مقدار نازل می‌شود منظور است، و این علم فقط در اختیار خداوند است و دیگران با حدس و گمان ممکن است تا حدی از آن آگاه باشند. چنانچه منظور از آگاهی از "جنین در رحم"، فقط جنسیت آن نیست که توسط دستگاه‌هایی قابل تشخیص باشد، بلکه منظور همه امور مربوط به جنین؛ مانند جنسیت، سلامت، خصوصیات جسمی و روحی و حتی استعدادهای او و سعادت و شقاوت و آینده او است. بدیهی است که چنین آگاهی، مخصوص خداست. و اگر در روایات، پاره‏اى از این آگاهى‌ها برای ائمه (ع) اثبات گشته، از آن جهت است که آگاهی به صورت علم اجمالى آن هم از طریق تعلیم الاهى هیچ منافاتى با اختصاص علم تفصیلى آنها به ذات پاک خداوند ندارد و تازه همین علم اجمالی نیز ذاتى و استقلالى نیست، بلکه جنبه عرضى و تعلیمى داشته و از طریق تعلیم الاهى است به مقدارى که خدا می‌خواهد و صلاح می‌‏داند.

۲. اما تفسیر دیگر این است که در این آیه، فقط علم به تاریخ قیامت از امور غیبی است و خداوند نیز فقط آن را مخصوص خود می‌داند و در فرازهای دیگر آیه، سخن و شیوه بیان عوض شده و تنها اعلام می‌دارد که خداوند باران می‌فرستد و از آنچه در رحم مادران است آگاهی دارد، بدون آن که این علم را مخصوص خود بداند. بنابراین، اگر اکنون یا در آینده، بتوان با پیشرفت‌هایی علمی، دقیقاً از میزان بارندگی و زمان آن و از وضعیت جنین و خصوصیات آن، آگاهی پیدا نمود، تناقضی با منظور آیه نخواهد داشت. همچنین در فرازهای چهارم و پنجم آیه، تکیه سخن بر عدم اطلاع افراد از سرنوشت و مکان مرگ‌شان است. این عدم آگاهی، مطابق قانون طبیعت است که هیچ‌کس ذاتاً از غیب و حوادث آینده مطلع نیست، ولی این امر مانع از آن نمی‌شود که خداوند برخی افراد را نسبت به حوادث آینده یا زمان و مکان مرگ‌شان آگاه سازد»[۵۰].

پرسش‌های وابسته

  1. آیا علم غیب منحصر به خداست؟ (پرسش)
  2. آیاتی که مخالفان علم غیب غیر خدا به آنها استدلال می‌کنند کدام‌اند؟ (پرسش)
  3. آیا آیه ۱۰۱ سوره برائت به صراحت نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)
  4. با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت می‌شود؟ (پرسش)
  5. با توجه به آیه ۲۰ سوره یونس چگونه علم غیب غیر خدا ثابت می‌شود؟ (پرسش)
  6. با توجه به آیه ۶۵ سوره نمل چگونه علم غیب غیر از خدا اثبات می‌شود؟ (پرسش)
  7. با توجه به آیه ۵۰ سوره انعام آیا پیامبر خاتم علم غیب دارد؟ (پرسش)
  8. با توجه به آیه ۱۸۸ سوره اعراف چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت می‌شود؟ (پرسش)
  9. با توجه به آیه ۳۱ سوره هود چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت می‌شود؟ (پرسش)
  10. آیا آیه ۶۳ سوره احزاب علم غیب را از پیامبر خاتم نفی نمی‌کند؟ (پرسش)
  11. با توجه به آیه ۱۰۹ سوره مائده آیا علم غیب از پیامبران نفی شده است؟ (پرسش)
  12. با توجه به آیه ۱۸۷ سوره اعراف آیا پیامبر خاتم به زمان قیامت علم دارد؟ (پرسش)
  13. آیا آیه ۷۷ سوره نحل نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)
  14. آیا آیه ۳۳ سوره بقره نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)
  15. آیا آیه ۳۸ سوره فاطر نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)
  16. آیا آیه ۴۶ سوره هود نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)
  17. آیا آیه ۹ سوره احقاف علم غیب پیامبران را نفی نمی‌کند؟ (پرسش)
  18. آیا آیه ۶۹ سوره ص علم غیب پیامبران را نفی نمی‌کند؟ (پرسش)
  19. آیا آیه ۶۹ سوره هود علم غیب پیامبران را نفی نمی‌کند؟ (پرسش)
  20. آیا آیه ۲۶ سوره کهف نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)
  21. آیا آیه ۱۲۳ سوره هود علم غیب غیر خدا را نفی نمی‌کند؟ (پرسش)
  22. آیا آیه ۲۳ سوره احقاف علم غیب پیامبران را نفی نمی‌کند؟ (پرسش)
  23. آیا آیه ۲۶ سوره ملک علم غیب غیر خدا را نفی نمی‌کند؟ (پرسش)
  24. آیا آیه ۱۱۶ سوره مائده علم غیب غیر خدا را نفی نمی‌کند؟ (پرسش)
  25. آیا آیه ۱۱۱ سوره انبیا نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)
  26. آیا آیه ۴۷ سوره هود علم غیب غیر خدا را نفی نمی‌کند؟ (پرسش)
  27. آیا آیه ۱۱۲ سوره شعرا نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)
  28. آیا آیه ۳ سوره عبس نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)
  29. آیا آیه ۸ سوره مطففین نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)
  30. آیا آیه ۱۹ سوره مطففین نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)
  31. آیا آیه ۳۶ سوره اسرا علم غیب غیر خدا را نفی نمی‌کند؟ (پرسش)
  32. آیا آیه ۴۷ سوره فصلت نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)
  33. آیا آیه ۸۵ سوره زخرف علم غیب غیر خدا را نفی نمی‌کند؟ (پرسش)
  34. آیا آیه ۳۱ سوره مدثر علم غیب غیر خدا را نفی نمی‌کند؟ (پرسش)
  35. آیا آیه ۹ سوره ابراهیم نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)
  36. آیا آیه ۸ سوره رعد علم غیب غیر خدا را نفی نمی‌کند؟ (پرسش)
  37. آیا آیه ۷ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را نفی نمی‌کند؟ (پرسش)
  38. آیا آیه ۹۹ سوره مائده علم غیب غیر خدا را نفی نمی‌کند؟ (پرسش)

پانویس

  1. ترجمه تفسیر المیزان، ج‏ ۱۶، ص ۳۵۶.
  2. تفسير روان جاويد، ج‏ ۴، ص ۲۸۵.
  3. «کلیدهای غیب پنج است که هیچ‌کس جز خدا نمی‌‏داند»؛ " مجمع البیان" ذیل آیه مورد بحث.
  4. «ای برادر کلبی! این علم غیب نیست، این فرا گرفته‌‏ای است از عالمی یعنی پیامبر علم غیب تنها علم قیامت است، و آنچه خداوند سبحان در این آیه بر شمرده ... و بعد از ذکر آیه شریفه فرمود: خداوند سبحان از آنچه در رحم‌ها قرار دارد آگاه است، پسر است یا دختر؟ زشت است یا زیبا؟ سخاوتمند است یا بخیل؟ سعادتمند است یا شقی؟ چه کسی آتش‏‌گیره دوزخ است و چه کسی در بهشت دوست پیامبران؟ ... این‌ها علوم غیبیه‏‌ای است که غیر از خدا کسی نمی‌‏داند و غیر از آن علومی است که خداوند به پیامبرش تعلیم کرده و او به من آموخته است، و برایم دعا نمود که خدا آن را در سینه‏‌ام جای دهد و اعضای پیکرم را از آن مالامال سازد». نهج البلاغه، خطبه ۱۲۸.
  5. «فرمود: نه، امام علم غیب را ذاتاً نمی‏‌داند، ولی هنگامی که اراده کند چیزی را بداند خدا به او تعلیم می‌‏دهد».
  6. تفسیر نمونه، ج۱۷، ص ۱۱۰.
  7. وبگاه پاسخ‌دهنده (محمد جواد فاضل لنکرانی).
  8. خداوند می‌داند که آنان دروغگویند؛ سوره توبه، آیه: ۴۲.
  9. خداوند، تباهکار را از مصلح باز می‌شناسد؛ سوره بقره، آیه: ۲۲۰.
  10. خداوند می‌داند که تو به راستی فرستاده اویی؛ سوره منافقون، آیه: ۱.
  11. بی‌گمان پروردگارت می‌داند؛ سوره مزمل، آیه: ۲۰.
  12. پنهان و آشکار شما و آنچه را به دست می‌آورید می‌داند؛ سوره انعام، آیه: ۳.
  13. و پروردگارت آنچه را دل‌هایشان نهفته می‌دارند و آنچه را (خود) آشکار می‌کنند می‌داند؛ سوره قصص، آیه: ۶۹.
  14. خداوند خیانت چشم‌ها و آنچه را درون‌ها پنهان می‌دارند می‌داند؛ سوره غافر، آیه: ۱۹.
  15. بی‌گمان او نهفته و نهفته‌تر را می‌داند؛ سوره طه، آیه: ۷.
  16. پس هیچ کس نمی‌داند چه روشنی چشمی برای آنان به پاداش نهفته‌اند؛ سوره سجده، آیه: ۱۷.
  17. و از روزی پروا کنید که هیچ کاری از کسی برای دیگری برنمی‌آید؛ سوره بقره، آیه: ۴۸.
  18. روزی که هیچ کس برای دیگری هیچ اختیاری ندارد؛ سوره انفطار، آیه: ۱۹.
  19. در این جا چند آیه دیگر که لفظ (نفس) به صیغه جمع و با کلمه «کل» استعمال شده و ممکن است که کسی بگوید نظر به افراد عادی مردم است و پیغمبر و ائمۀ هدی موضوعاً خارج‌اند، یادآور می‌شویم: مثل سوره نساء، آیه۱۲۸؛ سوره انعام، آیه: ۱۶۴؛ سوره یونس، آیه۳۰؛ سوره نحل، آیه:۱۱۱ و امثال این آیات
  20. بصائر الدرجات، ص۱۱۱، ح۹؛ بحارالأنوار، ج۲۶، ص۱۰۲، ح۳.
  21. علم غیب، ص۱۷۱.
  22. «و خداوند می‌داند که هر مادینه چه در شکم دارد و بچّه‌دان‌ها چه می‌کاهند و چه می‌افزایند و هر چیز نزد او اندازه‌ای دارد». سوره رعد، آیه ۸.
  23. ع‍ل‍م‌ پ‍ی‍ام‍ب‍ر و ام‍ام‌ در ق‍رآن‌، ص ۵۳-۶۳.
  24. محمد تقی شاکر، منابع علم امام در قرآن و روایات، ص۱۳۷.
  25. بی‌گمان، تنها خداوند است که دانش رستخیز نزد اوست و او باران را فرو می‌فرستد و از آنچه در زهدان‌هاست آگاه است و هیچ کس نمی‌داند فردا چه به دست خواهد آورد و هیچ کس نمی‌داند در کدام سرزمین خواهد مرد؛ بی‌گمان خداوند دانایی آگاه است؛ سوره لقمان، آیه: ۳۴.
  26. مکاتبه اختصاصى دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  27. بقره ۲۵۵ به آشکار و پنهان آنان داناست و آنان بر چیزی از دانش وی جز آنچه او بخواهد چیرگی ندارند.
  28. جن ۲۶ و ۲۷ او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد.
  29. "فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا" پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند.
  30. "وَإِنْ أَدْرِي أَقَرِيبٌ أَم بَعِيدٌ مَّا تُوعَدُونَ" انبیا ۱۰۹ آیا آنچه به شما وعده می‌دهند نزدیک است یا دور؟
  31. بررسی علم اولیای الهی، ص ۱۰۲.
  32. لقمان، آیه۳۴.
  33. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۹۷- ۱۰۰.
  34. طبرسی، ترجمه مجمع البیان، ج۱۹، ص۲۰۲.
  35. طوسی، تفسیر تبیان، ج۸، ص۲۹۱.
  36. فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ج۴، ص۱۵۳.
  37. نهج‌البلاغه، خطبه۱۲۸.
  38. جن، آیه۲۶.
  39. قرشی، تفسیر احسن الحدیث، ج۸، ص۲۷۲.
  40. شریف لاهیجی، تفسیر شریف لاهیجی، ج۳، ص۲۲۵الی۲۲۷
  41. علم امام.
  42. بی‌گمان، تنها خداوند است که دانش رستخیز نزد اوست و او باران را فرو می‌فرستد و از آنچه در زهدان‌هاست آگاه است و هیچ کس نمی‌داند فردا چه به دست خواهد آورد و هیچ کس نمی‌داند در کدام سرزمین خواهد مرد؛ بی‌گمان خداوند دانایی آگاه است؛ سوره لقمان، آیه: ۳۴.
  43. رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا؛ ص ۱۰۵ - ۱۰۷.
  44. شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ج۲، ص ۵۵۴
  45. محمد باقر مجلسی، مرأت العقول، ج۳، ص۱۱۶
  46. پایان‌نامه علم ائمه از نظر عقل و نقل، ص۱۱۹.
  47. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج۲۶، ص۱۰۳.
  48. محمد صادق عظیمی، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۱۲۷.
  49. بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص۱۲۲.
  50. وبگاه اسلام کوئست