عصمت در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش)
عصمت در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ عصمت |
مدخل بالاتر | عصمت |
مدخل اصلی | عصمت در لغت |
عصمت در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث عصمت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی عصمت مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخ نخست
- حجت الاسلام و المسلمین دکتر شریفی و آقای دکتر یوسفیان در کتاب «پژوهشی در عصمت معصومان» در اینباره گفتهاند:
- «عصمت در لغت به معنای منع کردن و باز داشتن است؛ البته منع کردن میتواند به دو صورت انجام گیرد:
- کسی دیگری را مجبور به ترک کاری کند؛ به نحوی که از او سلب اختیار شود.
- وسایل و مقدماتی برای او فراهم آورد که با اختیار خویش از انجام کاری امتناع ورزد. ابن فارس در مقاییس اللغه میگوید: و تقول العربُ: أعْصَمتُ فلاناً، أى هيّأتُ له شيئاً يعتصم بما نالته يدُه أى يلتجئ و يتمسَّك به [۱].
- به تعبیر دیگر وقتی کسی میگوید: "من فلانی را از کاری بازداشتم"، هم با این میسازد که وی را با قهر و اجبار از انجام کاری باز داشته باشد و هم میتواند به این معنا باشد که مثلاً او را نصیحت کرده تا از انجام کاری اجتناب ورزد، و او نیز با اختیار خود به نصیحت عمل کرده باشد[۲].
- البته برخی عصمت را به معنای "وسیله باز داشتن" و "ابزار مصونیت" گرفتهاند؛ نه عمل بازداری. به عنوان مثال: اگر برای نجات شخص غریق، طنابی را به درون آب بیفکنیم، اگر طناب را گرفته نجات یابد، گفته میشود که این طناب برای او "عصمت" بود. و به همین معنا، آیه شریفه ﴿وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا﴾[۳] را تفسیر کردهاند؛ یعنی ریسمان الهی را "عصمت" خویش قرار دهید[۴].
- ابنمنظور، از زجاج نقل میکند: أَصْلُ العِصْمَةِ الحبْلُ. و كلُّ ما أَمْسَكَ شَيئاً فقد عَصَمَهُ[۵]؛ یعنی، لغت عصمت در اصل به معنای طناب و ریسمان وضع شده است، ولی سپس از این معنا توسعه یافته و برای هر چیزی که موجب امساک و حفظ چیز دیگری شود، به کار میرود.
- باید توجه داشت که واژه عصمت و مشتقات آن در آیات قرآنی و بسیاری از روایات در همین معنای لغوی استعمال شده است. به عنوان نمونه چند مورد را ذیلاً ذکر میکنیم:
- ﴿لَا عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلَّا مَنْ رَحِمَ﴾[۶]. امروز هیچ کس را از قهر خدا جز به لطف او پناه نیست. [تنها رحمت او مانع از عذاب میگردد].
- ﴿وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ...﴾[۷].
- عن علی(ع): «الاعتبار یفید العصمة»[۸]؛ عبرت گرفتن [از عواقب کارهای باد دیگران] موجب مصونیت انسان [از مبتلا شدن به چنان کارهایی] میگردد.
- عن علی(ع): «إِنَّ التَّقْوَى عِصْمَةٌ لَكَ فِي حَيَاتِكَ»[۹]؛ همانا که تقوای الهی شما را در دنیا [از آلودگی به گناهان] باز میدارد.
- عصمت در اصطلاح: در اصطلاح دینی مسلمانان، عصمت به مصونیت خاصی اطلاق میشود و آن، مصونیت پیامبران و امامان در مقابل گناه و یا خطاست. ولی سخن در این است که این مقام معنوی و روحی که انبیای الهی و یا اشخاص دیگری از آن برخوردارند - و در بحثهای آینده روشن خواهد شد که جزو ضروریترین شروط نبوّت و امامت است - چگونه مقام و منزلتی است؟ ماهیت و حقیقت آن چیست؟ در این باره، نظرات گوناگونی از سوی اندیشمندان اسلامی ارائه شده است. فرقههای مختلف کلامی، متناسب با اصول پذیرفته مکتب خویش، برداشت خاصی از مقام عصمت داشتهاند»[۱۰].
پاسخهای دیگر
{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخدهنده = ۱. حجت الاسلام و المسلمین محمدی؛ | تصویر = 137988.jpg|بندانگشتی|right|100px|رضا محمدی]]
- حجت الاسلام و المسلمین محمدی در کتاب «عصمت در قرآن» در اینباره گفتهاند:
- «عصمت در لغت به معنای حفظ و نگهداری و منع است. گفته میشود عصم الله فلاناً من المکروه: ای حفظه و وقاه[۱۱] یعنی خداوند فلانی را از مکروه حفظ کرده (عصمه) بعنی او را حفظ کرد و نگهداشت. و در تعریف اصطلاحی آن نیز گفته میشود. «عصمت عبارت است از ملکه اجتناب از گناه و خطا»[۱۲]، (در مطلب بعدی در این زمینه بیشتر بحث میشود).
- این واژه به همین معنا در قرآن استعمال شده است. از جمله میفرماید: ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ﴾[۱۳] ملاحظه میشود که واژه ﴿يَعْصِمُكَ﴾ به مفهوم نگاه میدارد و حفظ میکند در این جا به کار رفته است.
- و در آیه دیگری آمده است: ﴿قُلْ مَنْ ذَا الَّذِي يَعْصِمُكُمْ مِنَ اللَّهِ إِنْ أَرَادَ بِكُمْ سُوءًا أَوْ أَرَادَ بِكُمْ رَحْمَةً وَلَا يَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا﴾[۱۴].
- در این دو آیه، عصمت به مفهوم حفظ و منع را به خدا و مردم نسبت داد و در آیه دیگری آن را به جمادات نسبت میدهد و از قول پسر نوح میگوید: به کوه پناه میبرم تا مرا از آب حفظ کند و جواب میشنود، عاصمی (حافظی) امروز نیست؛ مگر آنکه رحمت خدا شامل حالاش شود: ﴿... وَنَادَى نُوحٌ ابْنَهُ وَكَانَ فِي مَعْزِلٍ يَا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنَا وَلَا تَكُنْ مَعَ الْكَافِرِينَ * قَالَ سَآوِي إِلَى جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْمَاءِ قَالَ لَا عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلَّا مَنْ رَحِمَ وَحَالَ بَيْنَهُمَا الْمَوْجُ فَكَانَ مِنَ الْمُغْرَقِينَ﴾[۱۵].
- این معنا در آیه ۲۷ سوره یونس و ۳۳ سورة غافر نیز آمده است.
- و در جای دیگر از همین ماده به صیغه «استعصم» آمده است که به مفهوم اصطلاحی عصمت نیز نزدیک است. میفرماید: ﴿قَالَتْ فَذَلِكُنَّ الَّذِي لُمْتُنَّنِي فِيهِ وَلَقَدْ رَاوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ فَاسْتَعْصَمَ وَلَئِنْ لَمْ يَفْعَلْ مَا آمُرُهُ لَيُسْجَنَنَّ وَلَيَكُونًا مِنَ الصَّاغِرِينَ﴾[۱۶]
- واژه عصمت در قرآن به صورت جمع (﴿عِصَم﴾) در یکجا آمده است. ﴿...وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ...﴾[۱۷]. مرحوم طبرسی در تفسیر این آیه میفرماید: أي لا تمسكوا بنكاح الكافرات، و أصل العصمة: المنع، و سمّي النكاح عصمة، لأن المنكوحة تكون في حبال الزوج و عصمته[۱۸] یعنی مفهوم ﴿...وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ...﴾ عبارت است از: به ازدواج زنهای کافر متمسّک نشوید. و اصل لغت عصمت، عبارت است از منع، ازدواج نیز عصمت نامیده شده است، به خاطر آنکه زن ازدواج کرده در واقع زیر چتر حمایت و حفاظت شوهرش است.
- حاصل آنکه کلمه عصمت در قرآن به مفهوم لغوی آن به کار رفته است و مفهوم آن عبارت است از: منع، حفظ و شبیه آن.
- تعریف اصطلاحی عصمت:
- در تعریف گذشته، عصمت ملکه اجتناب از گناه و خطا ذکر شده است. این تعریف، کوتاه و روشن و جالب، آیا تعریف جامع و مانع و بیاشکالی هست؟ برای پاسخ به این پرسش، باید به چند پرسش دیگر پاسخ داد، از جمله: آیا عصمت ملکه است؟ آیا انسانهای عادی نمیتوانند چنین ملکهای را کسب کنند، چنانکه ملکه عدالت، شجاعت، سخاوت و... را کسب میکنند؟ در این صورت چه تفاوتی است بین انسانهای عادی و معصومین(ع)؟ آیا هرکس در خود ملکه اجتناب از گناه و خطا را ایجاد کرد معصوم است؟ آیا در مورد کسی که از هنگام تولد معصوم است میتوان گفت ملکه عصمت را کسب کرده است؟ و...؟ در پاسخ باید گفت: هرگاه صفتی در انسان ثبات و دوام و بقا پیدا کند میگویند: این صفت در او «ملکه» شده است. توضیح اینکه، اگر کسی یکبار که زمینه گناه برایش فراهم شد، از ارتکاب آن اجتناب ورزید، هرچند گناه نکرده است امّا او را دارای ملکه «عدالت» نمیدانند؛ بلکه زمانی او را عادل میدانند که خودداری از گناه برایش به صورت یک «عادت ثانویه» در آمده باشد، طوری که به صورت ثابت و به شکل خود به خود از همه موارد گناه پرهیز کند. این امر با تمرین حاصل میشود. یعنی پس از آنکه انسان در کاری تمرین و تکرار داشت، کمکم آن کار و آن صنعت در او مستقر میشود. همانند یک راننده و یا شناگر که با تمرین و تکرار، رانندگی و شناگری به صورت صفت ثابتی در آنها در میآید. حال آیا با این توضیح میتوان عصمت را از جنس ملکه دانست؟ پاسخ منفی است؛ زیرا معصوم هیچ گاه بر اثر تمرین و ممارست این صفت را به دست نمیآورد، بلکه از ابتدای تولد در او وجود دارد. دیگر این که، بر فرض که انسانهای عادی ملکه اجتناب از گناه و اشتباه را کسب کنند هرگز به عنوان معصوم قلمداد نمیشوند. همچنین در هر صاحب ملکهای عمل برخلاف ملکه، امری ممکن است؛ در حالی که ارتکاب گناه و خطا از سوی معصوم محال است.
- در عرف متکلّمین عصمت عبارت است از، نیرویی که انسان را از ارتکاب گناه و وقوع در خطا باز میدارد[۱۹]. در این تعریف نیز کلمه نیرو (قوه) مبتلا به همان ایرادهای گذشته میباشد؛ زیرا قوای موجود در انسان مشخص است و...
- در تعریف دیگر گفته شده است: عصمت عبارت است از لطفی که خداوند درباره مکلّف معمول میدارد، تا با وجود آن انگیزهای نسبت به ترک طاعت یا انجام معصیت نداشته باشد، در حالی که قدرت برآن دارد[۲۰]. بر این تعریف نیز چند اشکال وارد است: اول این که، این تعریف تنها شامل عصمت عملی میشود و عصمت علمی از محدوده آن خارج است. (جامع افراد نیست) دوم این که، لطف بر حسب تعریف آن در کلام اعم از عصمت است و فصل تعریف نیز قادر نیست این عمومیّت را از بین ببرد. (تعریف مانع اغیار نیست) سوم این که، جنس لطف - برحسب تعریف کلامی آن - با جنس عصمت متفاوت است. چون در تعریف لطف گفتهاند: آنچه انسان را به اطاعت نزدیک و از گناه دور میکند و... در حالی که در عصمت بحث نزدیک شدن به طاعت یا دور شدن از معصیت مطرح نیست.
- خلاصه در تعریف عصمت میتوان گفت: «عصمت عبارت است از آن چه که انسان را از گناه و اشتباه مصون میدارد». این تعریف حاوی نکات لازم هست و محاسن تعاریف فوق را در بردارد. البته تعریفهای دیگری نیز ارائه شده است که هریک در جای خود قابل توجه و تأمل است»[۲۱].
|}
{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخدهنده = ۲. حجت الاسلام و المسلمین سلیمانیان؛ | تصویر = 1100786.jpg|بندانگشتی|right|100px|مصطفی سلیمانیان]]
- حجت الاسلام و المسلمین دکتر مصطفی سلیمانیان در کتاب «مقامات امامان» در اینباره گفته است:
- «ابنفارس میگوید: "عصم" ثلاثی مجرد و صحیح است که دلالت بر امساک و منع و ملازمت دارد و از همین باب است عصمت که دلالت بر معصومبودن از گناه دارد»[۲۲]. ابنمنظور نیز گفته است: "عصمت" در کلام عرب به معنی منع است و عصمت خداوند نسبت به بنده خود به این معنی است که او را از آنچه موجب هلاکت او است باز میدارد[۲۳]. همچنین راغب اصفهانی ماده "عصم" را به معنی امساک و نگهداری معرفی کرده است[۲۴]. و طریحی هم گفته است: عصمة الله للعبد یعنی منع کردن عبد از معصیت و عصمة الله من المکروه یعنی خداوند او را از ناگواریها حفظ کرد[۲۵]. و ماده "عصم" با همان معنی حفظ و منع و دوری از گناهان، بارها در قرآن و روایات به کار رفته است[۲۶].
- برخی از موارد استعمال واژه عصمت در روایات، که به عنوان تاریخچه استعمال واژه عصمت در روایات مطرح میشود، از این قرار است: پیامبر(ص) فرمود: «مَنْ أُعْطِيَ أَرْبَعَ خِصَالٍ فِي الدُّنْيَا، فَقَدْ أُعْطِيَ خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ، وَ فَازَ بِحَظِّهِ مِنْهُمَا: وَرَعٌ يَعْصِمُهُ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ...»[۲۷].
- پیامبر(ص) فرمود: «وَ إِنَّ اللَّهَ يَعْصِمُ مَنْ أَطَاعَهُ وَ لَا يَعْصِمُ مَنْ عَصَاهُ»[۲۸].
- امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «سه مطلب است که هرکس محافظت کند معصوم از شیطان رجیم میشود.»..[۲۹].
- امام سجاد(ع): «اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي مِنَ الْمَعْصُومِينَ مِنَ الذُّنُوبِ وَ الزَّلَلِ وَ الْخَطَايَا بِتَقْوَاكَ»[۳۰].
- امام سجاد(ع): «خدایا با سلطه خود بر سلطه شیطان غلبه کن تا با کثرت دعایمان ما را از او حفظ کنی و در زمره معصومین از او قرار بگیریم»[۳۱].
- امام صادق(ع): «گفتند: چرا انسان معصوم از بدیها نیست تا بدیها به او نرسد.»..[۳۲].
- امام صادق(ع): «حاجی و عمرهگزار مانند دو کودکی که یکی از آنها بدون گناه مرده و دیگری در تمام زندگی معصوم بوده برمیگردند»[۳۳].
- امام صادق(ع) فرمود: «إِنَّ صِلَةَ الرَّحِمِ وَ الْبِرَّ لَيُهَوِّنَانِ الْحِسَابَ وَ يَعْصِمَانِ مِنَ الذُّنُوبِ»[۳۴].
- علی بن بصیر از امام(ع) درخواست کرد دعایی به او بیاموزد که با خواندن آن، عصمت از گناهان پیدا کند[۳۵].
- امام رضا(ع): «از خداوند بخواهید... شما را معصوم از گناهان قرار دهد»[۳۶].
- روایت شده: «الْبُكَاءُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ تَعَالَى يُنِيرُ الْقَلْبَ وَ يَعْصِمُ عَنْ مُعَاوَدَةِ الذَّنْبِ»[۳۷].
- در اعمال روز جمعه آمده: «مَنْ قَرَأَ سُورَةَ الْكَهْفِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ فَهُوَ مَعْصُومٌ إِلَى ثَمَانِيَةِ أَيَّامٍ وَ إِنْ خَرَجَ الدَّجَّالُ عُصِمَ مِنْهُ»[۳۸].
- در دعای شب یازدهم: «مَا يُسْعِدُهُ بِطَاعَتِكَ وَ تَجَنُّبِهِ الشِّقْوَةَ بِمَعْصِيَتِكَ حَتَّى يَفُوزَ فِي الْمَعْصُومِينَ»[۳۹].
- «مِنَ الذُّنُوبِ وَ الْخَطَايَا تَائِبِينَ وَ عَنِ الرِّيَاءِ وَ السُّمْعَةِ مُنَزَّهِينَ وَ مِنَ الشِّرْكِ وَ الزَّيْغِ وَ الْكُفْرِ وَ الشِّقَاقِ وَ النِّفَاقِ مَعْصُومِينَ»[۴۰].
- «وَ اجْعَلْنِي بِطَاعَتِكَ مَعْصُوماً عَنْ طَاعَةِ مَنْ سِوَاكَ يَا بَارِئُ وَ اجْعَلْنِي عامِلًا بِطاعَتِكَ مَعْصُوماً عَنْ طاعَةِ مَنْ سِواكَ»[۴۱].
- امام صادق(ع): «عِصْمَةً تَحُولُ بَيْنِي وَ بَيْنَ الذُّنُوبِ حَتَّى أُفْلِحَ بِهَا بَيْنَ الْمَعْصُومِينَ عِنْدَكَ»[۴۲].
- دعای هنگام رؤیت هلال: «وَ اعْصِمْنَا مِنَ الْآثَامِ وَ الْحَوْبَةِ»[۴۳].
- همانطور که مشاهده میشود ماده عصمت با معانی مختلف آن به ویژه به معنی دوری از گناه و حفظ شدن از گناه بارها در روایات اهل بیت(ع) مطرح شده و نمیتوان آن را اختراع و ابداع هشام بن حکم یا غالیان و صوفیان در قرنهای بعد دانست»[۴۴]
|}
{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخدهنده = ۳. آقای صفرزاده؛ | تصویر = 1379670.jpg|بندانگشتی|right|100px|ابراهیم صفرزاده]]
- آقای صفرزاده در کتاب «عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی» در اینباره گفته است:
- «عصمت، واژهای عربی و از ماده عَصِمَ، يعصِمُ است و در لغت دو معنا برای آن ذکر شده؛ یکی حفظ و نگهداری و دیگری منع که هر یک را جداگانه بررسی میکنیم.
- حفظ و نگهداری: استعمال واژه عصمت در این معنا به ویژه هنگامی که این کلمه و مشتقات آن به خداوند اسناد داده شود مورد اتفاق لغتنویسان معروف زبان عربی است. خلیل بن احمد فراهیدی در کتاب"العین" میگوید: "عصمت، یعنی اینکه خداوند تو را از بدی حفظ کند"[۴۵]. بر این اساس، عَصَمَهُ، یعنی او را حفظ و نگهداری کرد[۴۶].
- راغب اصفهانی نیز با استناد به آیه ﴿لَا عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلَّا مَنْ رَحِمَ﴾[۴۷] میگوید: "امروز، نگهدارنده و حافظی از امر خدا نیست"[۴۸].
- واژه عصمت به معنای حفظ کردن و نگهداری در قرآن آمده است؛ مثلا: ﴿وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ﴾[۴۹].
- یا آیه: ﴿قَالَ سَآوِي إِلَى جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْمَاءِ﴾[۵۰].
- این واژه در روایات نیز به معنای حفظ و نگهداری آمده است؛ مثلا: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): إِنَّ اللَّهَ عَزَّ ذِكْرُهُ يَعْصِمُ مَنْ أَطَاعَهُ»؛ "همانا خداوند (عز ذکره) کسی که از او اطاعت کند حفظ میکند"[۵۱].
- در حدیثی دیگر از امام علی(ع) آمده است: «التَّصَبُّرُ عَلَى الْمَكْرُوهِ يَعْصِمُ الْقَلْبَ»؛ "صبر بر سختی قلب را حفظ میکند"[۵۲].
|}
پاسخهای دیگر
پرسشهای وابسته
منبعشناسی جامع عصمت
پانویس
- ↑ مقاییس اللغة، ج۴، ص۳۳۱.
- ↑ ر.ک: بحار الانوار، ج۱۷، ص۹۴، به نقل از: غرر و درر، سید مرتضی.
- ↑ «و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.
- ↑ اوائل المقالات، ص۶۶-۶۷.
- ↑ لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۵.
- ↑ «امروز هیچ پناهی از "امر" خداوند نخواهد بود جز (برای) آن کس که (خداوند بر او) بخشایش آورده باشد» سوره هود، آیه ۴۳.
- ↑ «و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد» سوره مائده، آیه ۶۷.
- ↑ میزان الحکمة، ج۶، ص۳۴۲، به نقل از: غررالحکم.
- ↑ میزان الحکمة، ج۶، ص۳۴۳، به نقل از: غررالحکم
- ↑ شریفی، احمد حسین، یوسفیان، حسن، پژوهشی در عصمت معصومان ص ۲۱.
- ↑ المنجد، ص۱۵۰.
- ↑ المنجد، ص۱۵۰.
- ↑ «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۶۷.
- ↑ «بگو: کیست که شما را از خداوند اگر برای شما گزند یا بخشایشی خواسته باشد نگه دارد؟ و آنان (هیچ گاه) برای خود در برابر خداوند یار و یاوری نمییابند» سوره احزاب، آیه ۱۷.
- ↑ «و آن (کشتی) آنان را در میان موجی کوهپیکر (پیش) میبرد و نوح پسرش را- که (هنوز) بر کرانهای بود- فرا خواند: پسرکم! با ما سوار شو و با کافران مباش! * او گفت: آنک به کوهی پناه میجویم که مرا از آب نگاه میدارد؛ (نوح) گفت: امروز هیچ پناهی از «امر» خداوند نخواهد بود جز (برای) آن کس که (خداوند بر او) بخشایش آورده باشد و موج میان آن دو افتاد و او از غرقشدگان گشت» سوره هود، آیه ۴۲-۴۳.
- ↑ «(آن زن) گفت: این همان است که مرا درباره او سرزنش کردید؛ آری، از او کام خواستم که خویشتنداری کرد و اگر آنچه به او فرمان میدهم انجام ندهد بیگمان به زندان افکنده میشود و از خوارشدگان خواهد بود» سوره یوسف، آیه ۳۲.
- ↑ «...و به پیوند (پیشین خود با) زنان کافر پایبند نباشید.».. سوره ممتحنه، آیه ۱۰.
- ↑ مجمع البیان، ج۹ و ۱۰، ص۴۱۲، ذیل آیه مذکور.
- ↑ المیزان، ج۸، ص۱۴۲؛ الالهیات، ج۳، ص۱۵۸.
- ↑ المیزان، ج۸، ص۱۴۲، این تعریف از ارشاد الطالبین نقل شده، ولی سایر کتب کلامی مانند کشف المراد نیز آن را پذیرفتهاند.
- ↑ محمدی، رضا، عصمت در قرآن ص ۶-۱۲.
- ↑ معجم مقاییس اللغه، ج۴، ص۳۳۱.
- ↑ لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۴.
- ↑ المفردات فی غریب القرآن، ص۵۶۹.
- ↑ مجمع البحرین، ج۶، ص۱۱۶.
- ↑ ﴿قَالَ سَآوِي إِلَى جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْمَاءِ قَالَ لَا عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلَّا مَنْ رَحِمَ وَحَالَ بَيْنَهُمَا الْمَوْجُ فَكَانَ مِنَ الْمُغْرَقِينَ﴾ «او گفت: آنک به کوهی پناه میجویم که مرا از آب نگاه میدارد؛ (نوح) گفت: امروز هیچ پناهی از «امر» خداوند نخواهد بود جز (برای) آن کس که (خداوند بر او) بخشایش آورده باشد و موج میان آن دو افتاد و او از غرقشدگان گشت» سوره هود، آیه ۴۳؛ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لَا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُمْ مَا أَنْفَقُوا وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنْفَقْتُمْ وَلْيَسْأَلُوا مَا أَنْفَقُوا ذَلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ﴾ «ای مؤمنان! چون زنان مؤمن هجرتکنان نزد شما بیایند، (ایمان) آنان را بیازمایید، خداوند به ایمان آنان داناتر است پس اگر آنان را مؤمن دانستید به سوی کافران بازنگردانید که ایشان برای آنان و آنان برای ایشان حلال نیستند و آنچه (آن کافران) هزینه کردهاند به آنها بپردازید و هر گاه مهر آنان را بدهید گناهی بر شما نیست که آنان را به همسری درآورید و به پیوند (پیشین خود با) زنان کافر پایبند نباشید و (اگر زنان شما نزد آنها بروند) کابین آنان را بخواهید و آنها نیز میتوانند کابینی که (به زنانشان) دادهاند (از شما) بخواهند؛ این حکم خداوند است که در میان شما داوری میکند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره ممتحنه، آیه ۱۰؛ ﴿وَكَيْفَ تَكْفُرُونَ وَأَنْتُمْ تُتْلَى عَلَيْكُمْ آيَاتُ اللَّهِ وَفِيكُمْ رَسُولُهُ وَمَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾ «و چگونه کفر میورزید در حالی که آیات خداوند را برای شما میخوانند و پیامبر او در میان شماست و هر کس به خداوند پناه آورد به راهی راست راهنمایی شده است» سوره آل عمران، آیه ۱۰۱؛ ﴿وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ﴾ «و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید و نعمتهای خداوند را بر خود فرا یاد آورید که دشمنان (همدیگر) بودید و خداوند دلهای شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید و در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید؛ بدینگونه خداوند آیات خود را برای شما روشن میگوید باشد که شما راهیاب گردید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳؛ ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ﴾ «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۶۷؛ ﴿فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا﴾ «اما آن کسان که به خداوند ایمان آوردند و به او چنگ در زدند، (خداوند) آنان را در بخشایش و بخششی از خویش در خواهد آورد و ایشان را به راهی راست به سوی خود راهنمایی خواهد کرد» سوره نساء، آیه ۱۷۵.
- ↑ أمالی طوسی، ص۵۷۷: «هرکس که چهار خصلت به او داده شود خیر دنیا و آخرت به او داده شده است: ورعی که او را از محارم الهی حفظ کند و.»...
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۴۰۳؛ أمالی صدوق، ص۴۸۹؛ کافی، ج۸، ص۸۲؛ کتاب زهد، ص۱۴: «خداوند هرکس را که اطاعت او کند حفظ میکند و هرکس را که معصیت او کند حفظ نمیکند».
- ↑ نوادر، ص۱۴؛ بحارالأنوار، ج۱۰۱، ص۴۹؛ مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۲۶۴: «ثَلَاثٌ مَنْ حَفِظَهُنَّ كَانَ مَعْصُوماً مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ...».
- ↑ صحیفه سجادیه، دعای ۲۵، دعا برای فرزندان، ص۱۲۳: «خدایا با تقوای خود مرا در زمره معصومین از گناه و لغزش و خلا قرار ده».
- ↑ إقبال الأعمال، ج۱، ص۱۷۳؛ مصباح المتهجد، ج۲، ص۵۶۰؛ صحیفه سجادیه، ص۱۲۲، دعای حضرت برای فرزندانش: «وَ اقْهَرْ سُلْطَانَهُ عَلَيَ بِسُلْطَانِكَ عَلَيْهِ حَتَّى تَحْبِسَهُ عَنِّي بِكَثْرَةِ الدُّعَاءِ لَكَ مِنِّي فَأَفُوزَ فِي الْمَعْصُومِينَ مِنْهُ بِكَ».
- ↑ توحید مفضل، ص۱۶۹: «قَالُوا فَلِمَ لَمْ يَكُنِ الْإِنْسَانُ مَعْصُوماً مِنَ الْمَسَاوِئِ حَتَّى لَا يَحْتَاجَ إِلَى أَنْ تَلْذَعَهُ هَذِهِ الْمَكَارِهُ».
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۲۲۶: «أَنَّ الْحَاجَّ وَ الْمُعْتَمِرَ يَرْجِعَانِ كَمَوْلُودَيْنِ مَاتَ أَحَدُهُمَا طِفْلًا لَا ذَنْبَ لَهُ وَ عَاشَ الْآخَرُ مَا عَاشَ مَعْصُوماً».
- ↑ کافی، ج۲، ص۱۵۷: «همانا صله رحم و نیکوکاری حساب را آسان میکند و از گناهان حفظ میکند».
- ↑ کافی، ج۲، ص۵۷۸: «دُعَاءً يُعَلِّمُهُ إِيَّاهُ يَدْعُو بِهِ فَيُعْصَمُ بِهِ مِنَ الذُّنُوبِ».
- ↑ فضائل الأشهر الثلاثة، ص۹۷: «فَاسْأَلُوا اللَّهَ... يَعْصِمَكُمْ مِنْ مَعْصِيَتِهِ».
- ↑ تصنیف غرر الحکم، ص۱۹۲: «گریه از ترس خدا قلب را نورانی میکند و از برگشت به گناهان حفظ میکند».
- ↑ بحارالأنوار، ج۸۶، ص۳۵۸: «هرکس سوره کهف را بخواند تا هشت روز محفوظ است و حتی اگر دجال خروج کند از دست او حفظ میشود».
- ↑ إقبال الأعمال، ج۱، ص۱۳۸؛ بحارالأنوار، ج۹۵، ص۳۲: «تا با اطاعت تو سعادتمند شود و از شقاوت با معصیت تو دور بماند تا در زمره معصومین قرار گیرد».
- ↑ بحارالأنوار، ج۹۱، ص۱۲۳: «خدایا ما را توبه کننده از گناهان و خطاها و منزّه از ریاء وسمعه و معصوم از شرک و زنگار و شرک و کفر و اختلاف و نفاق قرار بده».
- ↑ إقبال بالأعمال الحسنة، ج۲، ص۳۶۲؛ إقبال الأعمال، ج۱، ص۵۲۰: «خدایا مرا با اطاعت خود معصوم و محفوظ از اطاعت دیگران قرار ده».
- ↑ إقبال الأعمال، ج۱، ص۱۹۸؛ ریاض السالکین، ج۴، ص۹۴؛ البلد الأمین، ص۲۰۲؛ مصباح کفعمی، ص۵۸۴؛ بحارالأنوار، ج۱۵، ص۱۵۵: «خدایا عصمتی به من بده که مانع بین من و گناه شود و تا رستگاری قرار گرفتن در بین معصومین و محفوظین نزد تو را پیدا کنم».
- ↑ بحارالأنوار، ج۹۳، ص۳۸۰: «خدایا ما را از گناهان کوچک و بزرگ حفظ کن».
- ↑ سلیمانیان، مصطفی، مقامات امامان، ص ۲۰۷-۲۱۰.
- ↑ العین، ج۱، ص۳۱۳.
- ↑ مصباح المنیر، جزء ۲، ص۷۴.
- ↑ «امروز هیچ پناهی از «امر» خداوند نخواهد بود جز (برای) آن کس که (خداوند بر او) بخشایش آورده باشد» سوره هود، آیه ۴۳.
- ↑ المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۷.
- ↑ «و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد» سوره مائده، آیه ۶۷.
- ↑ «او گفت: آنک به کوهی پناه میجویم که مرا از آب نگاه میدارد» سوره هود، آیه ۴۳.
- ↑ محمدی ریشهری، میزان الحکمه، ج۳، ص۱۹۹۸.
- ↑ محمدی ریشهری، میزان الحکمه، ج۳، ص۱۹۹۷.
- ↑ «امروز هیچ پناهی از «امر» خداوند نخواهد بود» سوره هود، آیه ۴۳.
- ↑ زبیدی، تاج العروس، ج۸، ص۳۹۹؛ ابراهیم انیس و دیگران، معجم الوسیط، ص۶۰۵.
- ↑ «(آن زن) گفت: این همان است که مرا درباره او سرزنش کردید؛ آری، از او کام خواستم که خویشتنداری کرد» سوره یوسف، آیه ۳۲.
- ↑ صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی ص ۲۳.