آیه اکمال دین از دیدگاه اهل سنت
مقدمه
تقریباً اقوال اهل تسنن درباره تبیین اکمال دین، به شش قول میرسد که آنها را میتوان در چهار محور اصلی خلاصه کرد. اکمال دین با پایان یافتن نزول آیات و ابلاغ تمام فرایض اکمال دین با نزول و ابلاغ معظم فرایض، اکمال با مسئله حج و بالأخره اکمال با غلبه مسلمانان بر سایر ادیان. برخی مانند واحدی نیشابوری[۱]، بغوی[۲]، جبایی[۳]، بلخی[۴] به قول اول گرایش دارند و میگویند: فلم ينزل بعد هذه الآية شيء من الفرائض؛ «پس از این آیه هیچ چیزی از فرایض نازل نشد [و بر دین افزوده نگردید]»[۵].
این دیدگاه مبتنی بر روایتی از ابن عباس است که در آن میگوید: أخبر الله... أنه قد أكمل لهم الإيمان فلا يحتاجون إلى زيادة أبدا و قد أتمه الله -عزّ ذكره - فلا ينقضه أبدا...؛ همانا خداوند خبر داد که ایمان [دین] را برای آنان کامل کرده و نیازی به افزایش ندارند و آن نعمت را تمام کرده و هرگز ناقص نخواهد کرد»[۶]. شبیه به این روایت از سدی نقل شده که با صراحت میگوید: هذا نزل يوم عرفة فلم ينزل بعدها حلال و لا حرام...؛ «این آیه در روز عرفه نازل شد و پس از آن هیچ حلال و حرامی دیگر نازل نشد». بنابراین دیدگاه، اکمال دین به خاطر پایان یافتن تمام فرایض دین بود و پس از آن هیچ دستوری دیگر از جانب خدا نازل نشد و از سوی پیامبر اکرم(ص) ابلاغ نگردید. در برابر این نظریه، قول کسانی مطرح است که میگویند مراد از اکمال دین اظهار بیشترین فرایض و حلالها و حرامهاست؛ زیرا پس از نزول این آیه، آیات متعددی دیگر مانند آیه ربا، آیه کلاله و... نازل شده است؛ بنابراین، مراد از آیه کامل شدن معظم دین [و نه تمام دین] است. ابن جریر طبری در تأیید این قول مینویسد: و لا يدفع ذو علم أن الوحي لم ينقطع عن رسول الله(ص) - إلى أن قبض بل كان الوحي قبل وفاته أكثر ما كان تتابعاً[۷]؛ «هیچ دانشمندی این گزاره را رد نمیکند که وحی همواره تا پایان عمر پیامبر خدا(ص) ادامه داشت، بلکه وحیهای پی در پی پیش از وفات حضرت، بیش از زمانهای دیگر بوده است».
این قول را به جمهور اهل سنت نسبت دادهاند[۸]. برخی نیز مانند زمخشری و بیضاوی کوشیدهاند به نوعی بین دو قول اول را جمع کنند؛ آنان میگویند: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ﴾ ... بالتنصيص على قواعد العقائد و التوقيف على اصول الشرايع و قوانين الاجتهاد[۹]؛ «امروز دین شما را کامل کردم» با بیان آشکار قواعد اعتقادی و آگاهی بر اصول شریعت و قوانین اجتهاد». قول سوم مدار اکمال دین را بر مسئله حج میداند یا اینکه در حجة الوداع هیچ مشرکی در این مراسم با مؤمنان حضور نداشت[۱۰]؛ قولی که ریشه در عصر تابعین از جمله سعید بن جبیر و قتاده دارد[۱۱] و طبری آن را پذیرفته است[۱۲]، و یا آنکه خداوند مؤمنان را به حج به عنوان آخرین رکن دین، موفق ساخت و امر حج را برای آنان کامل کرد[۱۳]، و بالأخره قول چهارم، اکمال دین را در آن برهه در پیروزی مسلمانان و غلبه آنان بر سایر ادیان میشمرد که در کمال امنیت از دشمن، مراسم خود را انجام میدهند[۱۴].
اقوال دیگر نیز در این میان مطرح شده که مورد اعتنای اهل سنت قرار نگرفته است؛ مانند قول حسن بصری که میگوید: «مراد از اکمال دین، تمام شدن زمان رسالت نبی مکرم خداست»[۱۵]. شاید قرطبی به این اشکال که میگوید: آیا پیش از نزول این آیه دین ناقص بوده است؟ با الهام از این کلام، چنین پاسخ میدهد: «هر نقصی، عیب نیست مانند نقصان ماه، یا نماز مسافر یا نقصان ایام حمل و ایام عمر در این آیه که میفرماید: ﴿وَمَا يُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَلَا يُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ...﴾[۱۶] نقصان در این موارد را نمیتوان به حساب عیب آنها گذاشت؛ به همین ترتیب اگر تا پیش از نزول آیه بتوان از نقصان دین سخن گفت، نقصی بر دین نخواهد بود»[۱۷].[۱۸]
تبیین اتمام نعمت
اهل سنت در تبیین اتمام نعمت نیز نظری یکسان ارائه نکردهاند. اساس اقوال آنان در این زمینه را میتوان در دو قول خلاصه کرد: قول اول که طرفدار فراوان دارد، اتمام نعمت را در تحلیل رابطه مؤمنان با مشرکان میداند و میگوید: اتمام نعمت با فتح مکه و ورود مسلمانان به مکه در کمال امنیت و نیز با ویرانی آثار جاهلیت و غلبه بر آنان بود که موجب شد هیچ یک از مشرکان در صفوف مؤمنان در مراسم حج حاضر نشوند. ابن جریر طبری با پذیرش همین دیدگاه مینویسد: أتممت نعمتي ايها المؤمنون بإظهاركم على عدوي و عدوكم من المشركين و نفيي إياهم عن بلادهم و قطعي طمعهم من رجوعكم وعودكم إلى ما كنتم عليه من الشرك[۱۹]؛ «ای مؤمنان، نعمتم را بر شما با غلبهتان بر دشمنان خود و شما، از مشرکان و طرد آنان از شهرهایشان و نیز قطع امیدشان از اینکه به شرک و به آیینی که بود باز گردید، تمام کردم».
سپس ابن جریر روایت از ابن عباس نقل میکند که گفته است. فلما نزلت براءة فنفي المشركين عن البيت و حج المسلمون لا يشاركهم في البيت الحرام أحد من المشركين فكان ذلك من تمام النعمة[۲۰]؛ پس چون سوره برائت نازل شد، مشرکان از بیت الحرام رانده شدند و مسلمانان بدون مشارکت مشرکان حج گزاردند؛ پس این، از جمله تمام کردن نعمت است». مضمون این روایت از قتاده، شعبی و عامر نیز نقل شده است[۲۱]. قول مذکور را بغوی[۲۲]، واحدی نیشابوری[۲۳]، زمخشری[۲۴] (به عنوان نخستین احتمال) قرطبی[۲۵]، بیضاوی[۲۶] (به عنوان احتمال) و آلوسی[۲۷] پذیرفتهاند.
قول دوم اتمام نعمت را بر مدار اکمال دین و شریعت اسلام میشناسد و تحریم خبایث یاد شده در این آیه را، جزء دین کامل و نعمت تمام شده میداند. زمخشری در این باره مینویسد: أتممت نعمتي عليكم بإكمال أمر الدين و الشرايع... لأنه لا نعمة أتم من نعمة الإسلام... و لان تحريم هذه الخبائث من جملة الدين الكامل و النعمة التامة و الإسلام المنعوت بالرضا دون غيره من الملل؛ بر شما نعمتم را با کامل ساختن امر دین و شریعت تمام کردم؛ زیرا نعمتی تمامتر از نعمت اسلام نیست و تحریم پلیدیها [از خوردنیهای در آیه اکمال] نیز از جمله دین کامل و نعمت تمام شده و اسلام موصوف به رضای حق تعالی در میان سایر دینهاست»[۲۸]. بیضاوی نیز (به عنوان نخستین احتمال) مینویسد: أتممت عليكم بالهداية و التوفيق أو بإكمال الدين؛ نعمتم را با هدایتگری و توفیق بخشی به شما یا با کامل کردن دین، تمام کردم»[۲۹].
پیش از وی فخر رازی نیز سبب اتمام نعمت را اکمال دین دانسته و میگوید: لإنه لا نعمة أتم من نعمة الإسلام... و النعمة هو الدين؛ چون هیچ نعمتی تمامتر از نعمت اسلام نیست و نعمت همان دین است [که در این آیه سخن از تمام کردن آن به میان آمده است]»[۳۰].[۳۱]
منابع
پانویس
- ↑ واحدی نیشابوری، الوسیط، ج۲، ص۱۵۴.
- ↑ بغوی، معالم التنزیل، ج۲، ص۱۰.
- ↑ ر.ک: آلوسی، روح المعانی، ج۴، ص۹۰.
- ↑ آلوسی، روح المعانی، ج۴، ص۹۰.
- ↑ واحدی نیشابوری، الوسیط، ج۲، ص۱۵۴؛ بغوی، معالم التنزیل، ج۲، ص۱۰.
- ↑ طبری، جامع البیان، ج۶، ص۷۹.
- ↑ طبری، جامع البیان، ج۶، ص۷۹.
- ↑ ابن عطیه، المحرر الوجیز، ج۲، ص۱۵۴.
- ↑ ابن عطیه، المحرر الوجیز، ج۲، ص۱۵۴.
- ↑ بیضاوی، انوار التنزیل، ج۱، ص۲۵۵ و نیز، ر.ک: زمخشری، الکشاف، ج۱، ص۶۰۵.
- ↑ ر.ک: طبری، جامع البیان، ج۶، ص۷۹.
- ↑ طبری، جامع البیان، ج۶، ص۷۹.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج۶، ص۶۳.
- ↑ بیضاوی، انوار التنزیل، ج۱، ص۲۵۵ و نیز ر.ک: آلوسی، روح المعانی، ج۴، ص۹۰. وی این قول را به زجاج نسبت میدهد.
- ↑ ر.ک: جصاص، احکام القرآن، ج۲، ص۱۳۹۲.
- ↑ «و خداوند شما را از خاکی آفرید سپس از نطفهای، آنگاه شما را جفتهایی (نر و ماده) قرار داد و هیچ مادینهای باردار نمیگردد و نمیزاید مگر با آگاهی وی و هیچ سالمندی کهنسال نمیگردد و از عمر کسی کم نمیشود مگر که در کتابی آمده است» سوره فاطر، آیه ۱۱.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج۶، ص۶۳.
- ↑ نجارزادگان، فتحالله، بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت، ص ۱۹۵.
- ↑ طبری، جامع البیان، ج۶، ص۷۹.
- ↑ ر.ک: طبری، جامع البیان، ج۶، ص۷۹.
- ↑ ر.ک: طبری، جامع البیان، ج۶، ص۷۹.
- ↑ ر.ک: طبری، جامع البیان، ج۶، ص۷۹.
- ↑ واحدی نیشابوری، الوسط، ج۲، ص۱۵۴.
- ↑ زمخشری، الکشاف، ج۱، ص۶۰۵.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج۶، ص۶۲.
- ↑ بیضاوی، انوار التنزیل، ج۱، ص۲۵۵.
- ↑ آلوسی، روح المعانی، ج۴، ص۹۱.
- ↑ زمخشری، الکشاف، ج۱، ص۶۰۵.
- ↑ بیضاوی، انوارالتنزیل، ج۱، ص۲۵۵.
- ↑ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۱۱، ص۱۱۰.
- ↑ نجارزادگان، فتحالله، بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت، ص ۱۹۶.