آیه اکمال دین در کلام اسلامی
آیه اکمال دین، آیهای است که روز غدیرخم و پس از تعیین امام علی (ع) به عنوان وصی و جانشین پیامبر به امر پروردگار، نازل شد. آیه بیانگر یأس کفار به واسطۀ جانشینی امیرالمؤمنین (ع) و اکمال دین و اتمام نعمت و اثبات کنندۀ امامت و ولایت امیرالمؤمنین (ع) است: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ﴾.
شأن نزول آیه
آیۀ اکمال، بخشی از آیۀ ۳ سورۀ مائده است که به خاطر جملۀ ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ﴾ در آن، به این نام شهرت یافته است. متن این بخش از آیه چنین است: ﴿ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا﴾[۱]. این آیه در روز غدیرخم و پس از ابلاغ ولایت امیرالمؤمنین(ع) به مردم توسّط پیامبر(ص) نازل شد[۲]؛ چنانکه پیامبر(ص) در باب شأن نزول آیه فرموند: «همانا کمال دین و تمام نعمت و رضای پروردگار به اعلام جانشینی و ولایت علی(ع) توسط من به شما مردم بوده است»[۳]. ایشان بعد از نزول آیه با این جملات خوشحالی خودشان را ابراز کردند: «اللَّهُ أَکْبَرُ عَلَی إِکْمَالِ الدِّینِ وَ إِتْمَامِ النِّعْمَةِ وَ رِضَی الرَّبِّ بِرِسَالَتِی وَ بِوِلَایَةِ عَلِیٍّ مِنْ بَعْدِی».
همچنین آیه، پس از امر الهی به ابلاغ ولایت امام علی(ع) که در آیۀ تبلیغ: ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ﴾[۴] بیان شده نازل شد و شاهد بر این مطلب است که نبوت پیامبر و اهداف دین خدا با امامت و ولایت امیرالمؤمنین(ع) به تمام و کمال میرسد و اسلام بدون ولایت ولیّ معصوم، ناقص و ابتر میماند[۵].
زمان و مکان نزول آیه
شیعیان معتقدند آیۀ اکمال دین در روز هجده ذی الحجه سال دهم هجری در محلی به نام غدیر خم نازل شده است، اما اهل سنت نزول آیه را در نهم ذی الحجه (روز عرفه) سال دهم هجری میدانند.
تمامی روایاتی که بیانگر نزول آیه در نهم ذی الحجه است به قولی از عمر ابن خطاب برمی گردد زیرا او تنها کسی بود که در زمان خودش معتقد بود آیه اکمال دین در روز عرفه نازل شده است، اما علامۀ امینی در کتاب الغدیر، ۱۶ نفر از بزرگان اهل سنت، مانند: محمد بن جریر، طبری، حاکم نیشابوری، حاکم حسکانی، سبط ابن جوزی، ابن کثیر دمشقی، خطیب بغدادی، ابن عساکر و جلالالدین سیوطی یاد میکند که در کتابهایشان، نزول آیۀ اکمال را در روز ۱۸ ذیالحجه میدانند و تمام روایات این عده به چهار نفر از صحابه که مورد تأیید اهل سنت است برمی گردد، صحابهای مانند: ابوسعید خدری، ابوهریره، زید بن ارقم و جابر بن عبدالله انصاری.
یکی از افرادی که دربارۀ نزول آیه از این چهار تن روایت نقل کرده ابونعیم اصفهانی است، ایشان از ابوسعید خدری نقل میکند که پیامبر در غدیر خم، مردم را به سوی امام علی(ع) دعوت کرد و دستور داد تا خارهای زیر درختان را جمع کنند. این جریان در روز پنجشنبه بود. پیامبر(ص)، علی(ع) را صدا زد و دو دستش را گرفت و بالا برد تا اینکه مردم سفیدی زیر بغل رسول خدا(ص) را دیدند. هنوز مردم پراکنده نشده بودند که این آیه نازل شد: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا﴾، سپس رسول خدا(ص) فرمود: «خداوند بزرگتر است، همان خدایی که دین خود را کامل و نعمت خود را بر ما تمام کرد و از رسالت من و ولایت علی پس از من، راضی و خشنود گشت»[۶].[۷]
مؤید این اعتقاد شیعه، باور اهل سنت به رحلت رسول خداست. اهل سنت بر این باورند که پیامبر(ص) پس از نزول این آیه، ۸۱ یا ۸۲ روز بیشتر زنده نبوده است، از اینرو اگر این آیه، روز ۹ ذیالحجه نازل شده باشد، ۸۱ یا ۸۲ روز با زمانی که اهل سنت وفات پیامبر را پذیرفتند (۱۲ ربیعالاول) همخوانی ندارد؛ چراکه با این حساب مدت زمانِ فاصله رحلت پیامبر، ۹۰ تا ۹۳ روز میشود، ولی اگر نزول آیه را ۱۸ ذیالحجه بدانیم، محاسبه تا ۱۲ ربیع، همان ۸۱ یا ۸۲ روز میشود. این مؤید، شاهدی است بر این مطلب که آیۀ اکمال در روز ۱۸ ذیالحجه نازل شده است. البته این مؤید، بر اساس دیدگاه شیعیان پذیرفته نیست؛ چراکه بیشتر دانشمندان شیعه معتقدند تاریخ رحلت پیامبر ۲۸ ماه صفر است.
از طرفی مصداق الیوم در آیه اکمال هم به هیچ وجه نمیتواند روز عرفه باشد؛ چراکه این روز بر اساس سه احتمال تناسبی با اکمال دین ندارد:
- منظور از اکمال دین در روز عرفه، تعلیم مناسک حج باشد، بدین صورت که تا آن زمان مردم حجاز مناسک حج را به صورت تحریف شده انجام میدادند، ولی در این سال رسول خدا(ص) خودشان عازم سفر حج شدند و مناسک را به صورت حج ابراهیمی به مردم تعلیم دادند؛ به همین دلیل، تعلیم کامل حج همان اکمال دین خواهد بود؛ اما این احتمال قابل پذیرش نیست؛ زیرا کامل نمودن فرعی از فروع دین، اکمال دین به شمار نمیآید.
- منظور از اکمال دین در روز عرفه، اجتماع پرشور مسلمانان در مراسم حج بدون حضور مشرکان باشد و از آنجا که مسلمانان بر مکه مسلط شدند، همین امر به معنای اکمال دین تلقی میشد. این احتمال نیز مردود است؛ زیرا غلبۀ مسلمانان بر مشرکین در سال نهم هجری و یک سال پیش از این واقعه، هنگام نزول آیات برائت اتفاق افتاد بود.
- منظور از اکمال دین، بیان تفصیلی تحریم گوشتها باشد. توضیح آنکه میان مشرکان زمان جاهلیت بسیاری از گوشتها حلال بود و خداوند در تحریم آنها بر پایۀ تدریجی بودن بیان احکام، مرحله به مرحله تحریم آنها را شدیدتر کرد که در ابتدا مردار و بعد گوشت خوک و قربانیهایی که به نام بتها قربانی شدهاند را تحریم نمود، بنابراین به اعتقاد این عده بیان تکمیلی و تفصیلی گوشتهای حرام میتواند معنی اکمال دین در روز عرفه باشد. این احتمال نیز قابل پذیرش نیست؛ چراکه پس از نزول این آیه هنوز پرونده تشریع باز بوده و احکام جدیدی از طرف پیامبر بیان میشد، بنابراین اعتقاد به کامل شدن دین در روز عرفه بر این مبنا بیپایه و اساس است؛ چراکه پس از اکمال دین، بیان تشریع از طرف پیامبر اسلام(ص) معنایی ندارد[۸].
در مجموع بررسی احتمالات گوناگون درباره بیانگر آن است که مصداق ﴿الْيَوْمَ﴾ در آیه فقط میتواند روز غدیر خم باشد و اثبات اینکه سایر احتمالات ذکر شده، با سیاق آیه و امر مهمی چون تکمیل کل دین سازش ندارد. با بررسی فضای حاکم بر نزول آیه، روشن میشود که پس از واقعه غدیر خم، به تصریح الهی، کفار از ضربه زدن به اسلام مأیوس شدند؛ در حالی که پیش از آن لحظهای از نابود کردن دین توحید مأیوس نبودند. تصور آنان چنین بود که با از بین رفتن محوریت دین، یعنی شخص پیامبر(ص)، میتوانند نیات خود را عملی سازند؛ لذا منتظر فرصت بودند تا با رحلت رسول خدا(ص)، اسلام را از مسیر خود به گونهای خارج سازند که دیگر با مطامع آنان ناسازگار نباشد. راهکار الهی در ناامید ساختن چنین پروای خامی، تغییر رهبری دینی از جنبه شخصی به جنبه نوعی و ساختارین بود؛ یعنی از شخص رسول الله(ص) به شجره طیبه امامت و ولایت(ع) منتقل گردد. بدین ترتیب، در روز غدیر خم اکمال دین تحقق یافت[۹].
ارتباط نداشتن آیه اکمال با قبل و بعد از آیه
دو آیه تبلیغ و اکمال (۶۷ و ۳ مائده) مرتبط با یکدیگر هستند. در عین حال، هر دوی این آیات در سیاق آیات ماقبل و مابعد خود نیستند. ابتدای آیه سوم سوره مائده درباره حکم تحریم خوردنیهایی از قبیل خون و یا گوشت میته و خوک و غیره است: ﴿حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ... ذَلِكُمْ فِسْقٌ﴾[۱۰]
انتهای آیه نیز به احکام مضطر در أکل محرمات مربوط میشود: ﴿فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[۱۱].
قسمت میانی آیه که به اکمال دین مربوط است، بنابر اجماع مفسرین شیعه و سنی، ربطی به قبل و بعد خود ندارد. مؤید این مطلب روایاتی است که در شأن نزول آیه اکمال دین وارد شده و در آنها هیچ اشارهای به قبل و بعد آن و مرتبط بودن مطالب به یکدیگر نشده است؛ از جمله روایتی که سیوطی در تفسیر خود از عبد بن حمید از شعبی نقل کرده که گفته است: آیه شریفه ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ...﴾ وقتی بر رسول خدا(ص) نازل شد که آن جناب در عرفه بود، و چون آن حضرت از هر آیهای که خوشش میآمد دستور میداد در آغاز سورهاش جای دهند، این آیه را در اول سوره قرار داد. آنگاه شعبی اضافه کرده که جبرئیل به آن جناب تعلیم میداد که هر آیه را در کجا جای دهد[۱۲] و چون این دو آیه، یعنی آیه ﴿الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا...﴾ و آیه ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ﴾ از نظر معنا نزدیک به هم بودند و مفهومی مرتبط به یکدیگر داشتند، در کنار یکدیگر قرار گرفتند.
مؤید دیگر آنکه: مفسرین قدیم و جدید، یعنی صحابه و تابعین و متأخرین تا عصر حاضر و همه کسانی که پیرامون این آیه سخن گفتهاند، هر دو جمله را متصل به هم و در یک سیاق دانستهاند؛ به طوری که هر یک را متمم و مفسر دیگری گرفتهاند[۱۳].
نتیجه این نظریه چنین میشود که جمله ﴿الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ﴾ و جمله دوم که میفرماید: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا﴾ دو جمله معترضهای هستند که صرف نظر از ارتباط با قبل یا بعد خود، به یکدیگر مرتبط هستند و غرض واحدی را افاده میکنند که قائم به هر دو جمله است. لازم به ذکر است که از این گونه موارد در سایر آیات قرآن هم وجود دارد؛ از جمله:
- خداوند درباره نسخ احکام خود و جایگزینی حکم جدید میفرماید: ﴿وَإِذَا بَدَّلْنَا آيَةً مَكَانَ آيَةٍ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يُنَزِّلُ قَالُوا إِنَّمَا أَنْتَ مُفْتَرٍ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۱۴]. در این آیه، جمله ﴿وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يُنَزِّلُ﴾ معترضه است و ارتباط معنایی با قبل و بعد خود ندارد.
- در خطاب عزیز مصر به یوسف(ع) در ماجرای مکر زلیخا، صدر آیه اشاره به یوسف(ع) دارد و ذیل آیه خطاب به زلیخا است و ربطی به قبل آن ندارد: ﴿يُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا وَاسْتَغْفِرِي لِذَنْبِكِ إِنَّكِ كُنْتِ مِنَ الْخَاطِئِينَ﴾[۱۵].
بر این اساس، این دو جمله در وسط آیه جمله معترضه و کلامی واحدند و یک غرض را میرسانند. به این ترتیب، کلمه ﴿الْيَوْمَ﴾ که دو بار در آیه آمده، اشاره به یک روز دارد و آن همان روزی است که از یک سو دین خدا به کمال مطلوب خود رسید و از سوی دیگر، کفار از نابود کردن دین مأیوس شدند.
بنابراین، همه سخن در شناخت آن روز مهم است که چه واقعه مهمی در عالم اسلام واقع شد که موجب تکمیل و تتمیم دین گردید[۱۶].
دلالت آیه
قبل از پرداختن به دلالت آیه اکمال باید معنی یأس و ناامیدی کافرین از اکمال دین در آیه مشخص شود. در این آیه یأس به دین ربط داده شده است؛ یعنی کافران از دین مأیوس شدهاند، نه از مسلمانان. عموم مفسران اهل سنت یأس را مربوط به مسلمانان میدانند، در حالی که یأس به تصریح خود آیه بازگشتش به دین اسلام است. با این وجود باید دید کافرین در دین اسلام چه ضعفی را دیدند که نسبت به آن ضعف امیدوار بودند. شواهد تاریخی نشان میدهد کافرین امیدوار بودند با رفتن رسول خدا(ص) میتوانند دینش را نابود کنند؛ چراکه پیامبر به خاطر نداشتن فرزند پسر جانشینی بعد از خودش نداشت و این امر سبب شد کافرینی که لباس نفاق به تن داشتند نسبت به این اتفاق امیدوار و خوشحال باشند.
دلالت بر امامت امام علی(ع)
با ذکر این مقدمه میتوان دریافت دلالت آیه نمیتواند چیزی غیر از اثبات امامت و ولایت امیرالمؤمنین(ع) باشد چراکه توصیف آیه از پیام ابلاغی به یأس کفار، اکمال دین و اتمام نعمت با حمل پیام غدیر، اثبات کنندۀ چیزی غیر از امامت و ولایت امیرالمؤمنین(ع) نخواهد بود. همچنین از آنجا که هر مکتب، هر اندازه اندیشههای قوی و الهی داشته باشد، به تنهایی نمیتواند خودش را حفظ کند، بلکه باید یک پاسدار حقیقی به نام رهبر در آن جامعه وجود داشته باشد که با معرفت و ایمان والای خود، حافظ و بیان کنندۀ احکام دین باشد و بعد از رسول خدا(ص) در صورتی که حضرت جانشینی بعد از خودش مشخص نکند نه تنها بیان احکان به صورت تام و کامل بیان نمیشود، بلکه تمام دین به سمت نابودی پیش خواهد رفت. باید رهبر و امامی وجود داشته باشد که نگذارد جریان دینی به سمت انحطاط و تباهی کشیده شود. در واقع نقش رهبری در دین، مانند نقش ستون فقرات در بدن است که بدون آن، جز پوستهای از دین ظاهر نخواهد شد. بنابراین این صفات عظیمی که در آیه وجود دارد، قطعاً بر اساس امر کلیدی و مهمی بنا شده که تنها فرضیۀ موجود در روزهای آخر عمر پیامبر(ص) همان مسئلۀ امامت و ولایت امیرالمؤمنین(ع) بوده است[۱۷].
این دلالت از نگاه روایات هم تأیید شده است چنانکه امام صادق(ع) دربارۀ نزول آیه اکمال دین فرمودند: «کمال دین به ولایت علی بن ابی طالب(ع) بود». رسول خدا(ص) دربارۀ روز غدیر خم فرمود: «غدیر خم برترین عیدهای امّت من است، روزی است که خداوند به من فرمان داد برادرم علی بن ابی طالب را به عنوان علم و نشانهای برای امّتم نصب کنم تا به وسیلۀ او پس از من هدایت شوند و این روزی است که خداوند، دین را در آن کامل ساخت و نعمت را بر امّتم به اتمام رسانید و اسلام را به عنوان دینی برتر برای آنان پسندید»[۱۸][۱۹]
از تحلیل آیه با دقت در معانی و مفاهیم لغوی آن متوجه میشویم تأکید آیه بر خشیت پروردگار، تأکید بر حفظ حریم ولایت الهی است. همچنین با تدبر در آیه شریفه، مسلمانان به این بصیرت دینی میرسند که ولایت الهی منحصر در وجود مبارک پیامبر(ص) نیست؛ بلکه امر مستمری است که هر روز در ولیّی از اولیاء الهی(ع) متجلی میشود. چنین ولی خدا میباید مانند پیامبر اکرم(ص) معصوم به عصمت الهی و به تعلیم الهی، عالم برعلوم ربانی و معارف غیبی باشد؛ قطعاً چنین مقامی مانند رسول خدا(ص) نه با انتخاب مردم، بلکه از سوی پروردگار تعیین میگردد و اطاعت از او، اطاعت از رسول اکرم(ص) و پروردگار است. بدین ترتیب، ساختار رسالت در روز غدیر خم به نحو کامل تبیین گردید؛ تا مؤمنان دریابند که اصل مهم، پذیرش ولایت الهی است، که به تناسب زمان، در هریک از اولیاء الهی(ع) متجلی میگردد؛ در زمان حیات نبی مکرم اسلام(ص) در شخص ایشان و در ازمنه بعد، در امامان معصوم(ع) که به تنصیص الهی معرفی میشوند، ظاهر میگردد[۲۰].
هشدار به مسلمانان برای حفظ دین
- سوره مائده جزء آخرین سوری است که بر پیامبر(ص) نازل شد؛ بنابراین، زمان نزول آیه اکمال، سالهای آخر عمر پیامبر(ص) بود؛ چنانکه قویترین احتمالات ارائه شده از سوی اهل عامه در مصداق ﴿الْيَوْمَ﴾ نیز، روزهایی مثل عرفه یا اعلام برائت و یا فتح مکه میباشد که همگی در سالهای آخر عمر رسول اکرم(ص) قرار داشت.
- قویترین و صحیحترین احتمال درباره مراد از ﴿الْيَوْمَ﴾ در آیه روز غدیر است که پیامبر اکرم(ص) و طی آن، با اعلام جانشین خود از سوی پروردگار، دین را از خطر تحریف و انحراف و در نتیجه اضمحلال نجات دادند.
- در آن ایام، توطئههای حزب نفاق که بالاترین خطر برای اسلام محسوب میشد، به اوج خود رسیده بود؛ زیرا عده تازه مسلمانان روز به روز بیشتر میشد؛ کسانی که عمری را در فرهنگ جاهلی و قوانین و رسوم قبیلگی زندگی کرده بودند و جز تعصبات قومی و کینهورزی و غارت و جنگاوری به چیز دیگری نمیاندیشیدند و دستورات شیخ قبیله برای آنان خط قرمزی بود که تا پای جان در اجرای آن ایستادگی میکردند. در چنین شرایطی، آنها رسول اکرم(ص) را در قالب شخصیتی مثل شیخ قبیله خود میدیدند که در فکر تحکیم مبانی حکومت خود به نام دین و موروثی کردن آن در خانواده خود است.
- همه امید کفار و منافقین به روزی بود که رهبری اسلام ـ یعنی شخص رسول اکرم(ص) ـ در میان نباشد تا بتوانند با به دست گرفتن زمام امور، بر موج اسلامخواهی توده تازه مسلمان و سطحینگر سوار شوند و حرکت اسلامی را به سمتی که با منافع آنان سازگار است هدایت کنند.
- اگر رهبری الهی قائم به فرد باشد، دین همیشه در معرض خطر است. در این شرایط، هر مقدار که احکام و معارف دینی کاملتر شود، از خطر اصلی کم نمیکند؛ لذا مصداق اتم اکمال دین و اتمام نعمت الهی، خارج کردن قوام دین الهی از فرد به نوع و تعیین جانشینی الهی برای رهبری دین بعد از رسول خدا(ص) است.
- یأس و ناامیدی کامل کفار هنگامی محقق میشود که رهبریِ دینی از سوی پروردگار از فرد به نوع و مقام ولایت دینی از شخص به وصف منتقل شود؛ بدین ترتیب در ازمنه بعد، کسی نازلمنزله رسول اکرم(ص) در هدایت امت و حفظ دین از خطر کفار است که متصف به اوصافی خاص باشد. تعیین چنین فردی، اکمال حقیقی دین، به معنای ضمانت بقای آن است.
- با این توضیحات میتوان گفت که تحلیل معنای بیان الهی در صدر آیه که میفرماید: ﴿الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ﴾ و همچنین ذیل آنکه میفرماید: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ...﴾، چنین میشود: «دینی که خداوند امروز تکمیل کرد، تا قبل از امروز مطمع نظر کفار بود و مؤمنین نگران از دست رفتن آن با رحلت پیامبر(ص) بودند؛ اما امروز، با تبیین کامل و صریح مقام وصایت بعد از رسول اکرم(ص) اولاً، دین تکمیل و نعمت تتمیم شد؛ ثانیاً، با آمدن این نعمت، زمینه نگرانی از تحریف و انحراف در دین و از دست رفتن نعمت توحید و اعتقادات صحیح از بین رفت. پس دیگر از کفار درباره دینتان نترسید؛ اما از من درباره این نعمت مهم بترسید؛ که مبادا به واسطه قدرناشناسی این نعمت، بر شما غضب کنم و آن را از شما بگیرم. مبادا با از دست رفتن نعمت ولایت، بلاهای گوناگون بر شما ببارد (چنانکه در طول تاریخ چنین شد)».
- بدین ترتیب باید گفت که آیه در مقام «تهدید و ارعاب» است و نه فقط ذکر واقع؛ یعنی: «ای مردم، اگر نعمت ولایت را، که اکمال دینتان و اتمام نعمت بر شماست، پاس داشتید، درباره دینتان ترسی از کفار خارجی و داخلی (یعنی منافقین) نداشته باشید و اگر پاسدار آن نباشید، بدانید که نعمت از دست میرود و کفار و منافقین بر شما مسلط میشوند[۲۱].
الهی بودن نصب امام و حضور دائمی امام در جامعه
با توجه به مطالب مطرح شده و نیز آیه اکمال که در مورد نصب مقام امامت در روز غدیر نازل گردیده است، بیان منطقی برهان را میتوان به نحو زیر تبیین نمود:
اولاً، نصب مقام امامت (در روز غدیر) موجب اکمال و اتمام دین است: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا﴾؛
ثانیاً، اکمال و اتمام دین منحصراً از طریق خداوند است؛
در نتیجه: نصب مقام امامت منحصراً از جانب خداوند است.
همچنین با استفاده از نتیجه حاصل از قیاس فوق و نیز ذیل آیه شریفه ﴿وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا﴾میتوان با قیاس دیگری گفت: اگر دین مرضی الهی با تولی به ولایت امام حاضر تحصیل میگردد، بنابراین همیشه باید مقام امامت در جامعه حضور داشته باشد.
با توجه به ذیل آیه اکمال، مقدمل قضیه ذکر شده ثابت میگردد؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت که همیشه باید امام منصوب خداوند در جامعه حضور داشته باشد[۲۲].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ «امروز كافران از بازگشت شما از دين خويش نوميد شده اند. از آنان مترسيد، از من بترسيد. امروز دين شما را به كمال رسانيدم و نعمت خود بر شما تمام كردم و اسلام را دين شما برگزيدم». سوره مائده، آیه ۳.
- ↑ ر. ک: محمدی، رضا، امامشناسی، ص۳۸-۳۹.
- ↑ «إِنَ کَمَالَ الدِّینِ وَ تَمَامَ النِّعْمَةِ وَ رِضَی الرَّبِ بِإِرْسَالِی إِلَیْکُمْ بِالْوَلَایَةِ بَعْدِی لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِب(ع)»؛ بحار الانوار؛ ج۳۷، ص۱۱۱.
- ↑ «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۶۷.
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۰.
- ↑ «اللَّهُ أَکْبَرُ عَلَی إِکْمَالِ الدِّینِ وَ إِتْمَامِ النِّعْمَةِ، وَ رِضَا الرَّبِ بِرِسَالَتِی وَ وَلَایَةِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ مِنْ بَعْدِی»
- ↑ ر. ک: مقامی، مهدی، درسنامه امامشناسی، ص۱۲۲-۱۲۳.
- ↑ ر.ک: مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص۱۴۶-۱۴۸.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۴، ص۳۰۱.
- ↑ «مردار و خون و گوشت خوک و آنچه جز به نام خداوند ذبح شده باشد و مرده با خفگی و مرده با ضربه و مرده با افتادن از بلندی و مرده از شاخ زدن حیوان دیگر و آنچه درندگان نیمخور کرده باشند- جز آن را که (تا زنده است) ذبح کردهاید- و آنچه بر روی سنگهای مقدّس (برای بتها) قربانی شود و آنچه با تیرهای بختآزمایی قسمت کنید (خوردن گوشت همه اینها) بر شما حرام و آنها (همه) گناه است؛ امروز کافران از دین شما نومید شدند پس، از ایشان مهراسید و از من بهراسید! امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم پس، هر که در قحطی و گرسنگی ناگزیر (از خوردن گوشت حرام) شود بیآنکه گراینده به گناه باشد بیگمان خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره مائده، آیه ۳.
- ↑ «پس، هر که در قحطی و گرسنگی ناگزیر (از خوردن گوشت حرام) شود بیآنکه گراینده به گناه باشد بیگمان خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره مائده، آیه ۳.
- ↑ الدر المنثور فی التفسیر بالماثور (ط، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ ﻫ.ق)، ج۲، ص۲۵۸.
- ↑ المیزان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۱۶۸.
- ↑ «و چون آیهای را به جای آیهای دیگر آوریم- و خداوند به آنچه فرو میفرستد داناتر است- میگویند: تو تنها دروغبافی؛ (چنین نیست) بلکه بیشتر آنان نمیدانند» سوره نحل، آیه ۱۰۱.
- ↑ «ای یوسف! از این (رویداد) روی بگردان (و در گذر) و (ای زن!) تو نیز برای گناهت آمرزش بخواه که تو بیگمان از خطاکاران بودهای» سوره یوسف، آیه ۲۹.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۴، ص۳۰۹.
- ↑ ر. ک: قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۲۱۳ - ۲۲۲.
- ↑ «یَوْمُ غَدِیرِ خُمٍّ أَفْضَلُ أَعْیَادِ أُمَّتِی وَ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی أَمَرَنِیَ اللَّهُ تَعَالَی ذِکْرُهُ فِیهِ بِنَصْبِ أَخِی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَماً لِأُمَّتِی یَهْتَدُونَ بِهِ مِنْ بَعْدِی وَ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی أَکْمَلَ اللَّهُ فِیهِ الدِّینَ وَ أَتَمَّ عَلَی أُمَّتِی فِیهِ النِّعْمَةَ وَ رَضِیَ لَهُمُ الْإِسْلَامَ دِیناً»؛ بحار الانوار، ج ۳۷ ص۱۰۹.
- ↑ ر. ک: علوی، مهوش السادات، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۷۱ - ۷۲.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۴، ص۳۰۱.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۴، ص۳۲۳.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۴، ص۳۴۴.