آیا قیام امام مهدی (ع) مسلحانه است؟ و منظور از قیام با شمشیر چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
«حقیقت این است که "شمشیر" همیشه کنایه از قدرت و نیروی نظامی بوده و هست همانگونه که "قلم" کنایه از علم و فرهنگ است. شک نیست که حتّی در میدان جنگهای سنّتی پیشین سلاحهای مختلفی جز شمشیر به کار میرفته، همچون تیر و نیزه و خنجر، ولی همواره میگویند اگر در برابر فلان موضوع سر تسلیم فرود نیارید "حواله شما با شمشیر است" یا گفته میشد "به زورشمشیرحقّ خود را میگیریم". یا از قدیم معروف بوده "کشور با دو چیز اداره میشود، قلم و شمشیر" و همه اینها جنبه سمبولیک دارد و مفهوم آن تکیه بر قدرت و استفاده از نیروی نظامی است. در روایات اسلامی نیز میخوانیم: "الْجَنَّةُ تَحْتَ ظِلَالِ السُّيُوف "[۱]؛ "السُّيُوفُ مَقَالِيدُ الْجَنَّةِ وَ النَّار "[۲]! همه اینها اشاره به جهاد و جانبازی و استفاده از قدرت است; و این گونه تعبیرات سمبولیک از "شمشیر" یا "قلم" در زبانهای مختلف فراوان است. از اینجا روشن میشود که منظور از قیاممهدی (ع) به سیف، همان اتّکای بر قدرت است; برای اینکه چنین گمان نشود که این مصلح بزرگ آسمانی به شکل یک معلم، یا یک واعظ، و یا راهنمای مسائل اجتماعی ظاهر میشود و رسالت او تنها اندرز دادن مردم است. بلکه او یک رهبر دورنگر و دور اندیشی است که نخست از حربه منطق بهره گیری کافی میکند، و آنجا که گفتار حق سودی نبخشد که در مورد بسیاری از زورگویان و جبّاران سودی هم نخواهد داد، دست به شمشیر میکند؛ یعنی، متوسّل به قدرت میشود و ستمکاران را بر سرجای خودشان مینشاند؛ یا در صورت لزوم، وجود کثیفشان را از سر راه بر میدارد؛ و شک نیست که برای اصلاح گروهی از مردم جز این راهی نیست که گفتهاند: "النّاس لا یقیمهم الاّ السّیف "[۳]. و به تعبیر دیگر، او تنها وظیفهاش روشنگری و ارائه راه نیست بلکه وظیفه مهمترش علاوه بر این اجرای قوانین الهی و به ثمر رساندن انقلاب تکاملی اسلام، و رساندن به مقصد و ایصال به مطلوب است گرچه از گفتار بالا این نکته نیز روشن شد، ولی تصریح به آن لازم به نظر میرسد که بر خلاف پندار بعضی کوته فکران که چنین میپندارند او به هنگام قیامش بیمقدّمه دست به سلاح میبرد و طبق آن افسانه دروغین "آنقدر خون میریزد که خون به رکابش میرسد!" نخست از طریق رهبری فکری و روشن گری در همه زمینهها، میپردازد. به تعبیر رسای مذهبی "اتمام حجّت" میکند آنچنان که هر کس کمترین آمادگی برای پذیرا شدن منطقی آئین حق داشته باشد روشن شود، و تنها کسانی باقی بمانند که جز از طریق توسّل به زور و خشونتاصلاح پذیر نیستند. از قرائن روشن بر این موضوع گذشته از این که دلیلش با خود آن است اینکه میدانیم روش او روش پیامبر اسلام (ص) است؛ او سیزده سال تمام در مکّه به دعوت پنهان و آشکار مشغول بود و آنها که پذیرای حق بودند گرد او را گرفتند؛ ولی گردنکشان یاغی و زورمند که اکثریّت توده نادان را به دنبال خود میکشانیدند در برابرش بپا خاستند و او بناچار به مدینه آمد و با تشکیل حکومت اسلامیو فراهم ساختن قدرت، در برابر آنها ایستاد و راه خود به سوی یک دعوت عمومی گشود. گرچه در زمینه دعوتاسلام نیز سمپاشی زیاد شده که آئین شمشیر است ولی بهترین سندی که امروز در برابر آنها در دست است و خوشبختانه نتوانسته اند آن را بپوشانند یا از میان ببرند همین قرآن است. اگر چهره اسلام یک چهره توسّل به خشونت و زور بود در قرآن برای اثبات حقایق اینهمه استدلال نمیشد؛ اینهمه در موضوع خداشناسی و معاد دو اصل اساسی اسلام تکیه روی دلائل گوناگون نمیشد؛ اینهمه متفکّران و صاحبان عقل و اندیشه را به داوری نمیطلبید؛ اینهمه سخن از علم و دانش نمیگفت؛ یک رژیم خشن نظامیاستدلال نمیفهمد. و حتّی به هنگام توسّل به زور نیز موضع خود را با دلایل منطقی به عنوان یک ضرورت اجتناب ناپذیر مشخّص میسازد. به هر حال، او در این روش همانند پیامبر (ص) عمل میکند، به اضافه این که در عصر او سطح افکار عمومی بالاتر آمده و توسّل به منطقضرورت بیشتری دارد همانگونه که در برابر خشونت روز افزون گردنکشان زورگو، خشونت لازم است. مسلّماً انقلاب او در پارهای از قسمتها یک انقلاب خونین خواهد بود، و خونهای کثیف کالبد جامعه بشری با تیغ او بیرون خواهد ریخت و در هیچ جامعه فاسدی جز از این راه اصلاحات بنیادی مایه نخواهد گرفت؛ ولی مفهوم این سخن آن نیست که او بیحساب خون میریزد و بیدلیل میکشد؛ درست همانند طبیبی است که در خون گرفتن از کالبد بیمار نهایت دقّت را به عمل میآورد!»[۴].
«مسلّم است که امام مهدی (ع) نیز مانند پیامبر اکرم (ص) نخست اعلان دعوت عمومی میکند و در آغاز ظهورش، مردم را از پیامانقلاب خودآگاه میسازد و اتمام حجت میکند. در این میان عدّهای دعوتش را میپذیرند و راه سعادت پیش میگیرند و عدّهای به مخالفت برمیخیزند که امام مهدی (ع) در برابر اینها قیام مسلّحانه میکند.
چنانکه امام جواد (ع) فرموده است: وقتی ۳۱۳ نفر یاران خاصّحضرت قائم (ع) به خدمتش در مکه رسیدند، حضرت دعوتش را به جهانیان آشکار میسازد، و وقتی که این تعداد به ده هزار نفر رسید، به اذنخداقیام مسلّحانه میکند و خروج مینماید[۷] و امّا درباره قسمت دوّم پرسش باید گفت که ظاهرا مقصود از خروج با شمشیرمأموریت به جهاد، و توسل به اسلحه برای اعلای کلمه حق است، و اینکه با هیچ یک از کفّار به مصالحه نمینشیند. زیرا شمشیر همیشه کنایه از قدرت و نیروی نظامی بوده و هست، همانگونه که قلم کنایه از علم و فرهنگ است. و نیز از قدیم معروف بوده که کشور با دو چیز اداره میشود: قلم و شمشیر. پس منظور از قیام با شمشیر، همان اتّکای بر قدرت است، تا مردم نپندارند که این مصلح بزرگ به شکل یک معلّم یا یک واعظ عمل میکند، بلکه او یک رهبر مقتدر الهی است که امان را از ستمگران و منافقان میگیرد»[۸].
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید نذیر حسنی، در کتاب «مصلح کل» در اینباره گفته است:
«در بسیاری از روایتها آمده است که وسیله و جنگافزاری که امام (ع)، هنگام ظهور با خود دارد و با آن میجنگد، شمشیر است. از "ابی بصیر" نقل است که او گفت: از ابا عبد الله (امام صادق (ع)) شنیدم که فرمود: برای خروج قائم شتاب نکنید! به خداسوگند او لباسی جز لباسهای زبر و خشن نمیپوشد و غذای او از آرد درشت جو است، در آن زمان چیزی جز شمشیر و مرگ زیر سایه [به وسیله] شمشیرها نخواهد بود[۹].
روایتهای دیگری نیز وجود دارد که حاکی از آن است که امام (ع) در حالیکه شمشیری در دست دارد، خروج میکند و زمین را همانگونه که آکنده از ستم و بیداد شده، سرشار از عدالت و داد و انصاف میکند.
حال ما میگوییم منظور از شمشیر در این روایتها یا همان شمشیر متعارف در آن زمان و در حال حاضر، یعنی آن وسیله برنده معروف است، یا منظور از شمشیر، نوعی جنگافزار و سمبل عامل قدرت است که در هردورانی ممکن است متفاوت باشد و در این روایتها از آن ابزار و عامل قدرت، به شمشیر تعبیر شده است که در آن زمان مصداق بارز قدرت و جنگ بوده است.
اگر سلاح موردنظر این روایتها، همان شمشیر متعارف و با شکل خاص باشد، باید بپذیریم که سلاحهای امروزی که ما آنرا میشناسیم، در زمان خروج امام بیاستفاده میشود. البته این امر عجیب نیست، بهویژه، اگر قدرت الهی و مشیت خداوندی در رویدادهای زمان ظهورامام (ع) دخالت کند.
اما اگر منظور این روایتها از شمشیر، جنگافزار عامل قدرت باشد و به این دلیل به آن شمشیر گفتهشده که در آن زمان شمشیر از عوامل و مصادیق قدرت بوده است. باید گفت که سلاحامام در مبارزه با باطل، باید جدیدترین و برترین دستاوردهای انسان در زمینه سلاحها باشد تا اینگونه امام به وسیله آن با دشمنان خود رویارو شود. البته این امر بسیار ضرورت دارد، زیرا بیشتر مقاطع و مراحل دعوت ایشان، آنگونه که در روایتها آمده است با جنگ و زور و قدرت پیش میرود.
روایتهای دیگری نیز به دست ما رسیده است که تأییدکننده فرضیه دوم در مورد شمشیر است. بهعنوان مثال در روایتها آمده است، امام (ع) در "کوفه" در هفت عمارت گنبدیشکل و سفیدرنگ فرود میآید و کسی نمیداند، ایشان در کدام یک است. این روایت اشاره به پیشرفتعلمی و فناوریهای جدید در آن زمان و استفاده از آسمان و کاربرد آن از جانب امام (ع) دارد.
از "جابر" نقل شده است که: ابو جعفر (ع) در مورد این کلامخداوند بلندمرتبه که میفرماید ﴿فِي ظُلَلٍ مِّنَ الْغَمَامِ وَالْمَلائِكَةُ وَقُضِيَ الأَمْرُ﴾[۱۰]؛ مگر انتظار آنان غیر از این است که خداوندفرشتگان، ... در زیر سایبانهایی از ابر سپید به سوی آنان بیایند و کار [داوری] یکسره شود." فرمود: امام هنگام فرود آمدن در دلکوفه در هفت قبه (عمارت گنبدیشکل) از جنس نور فرود میآید که کسی نمیداند، ایشان در کدام یک سکونت گزیده است[۱۱]»[۱۲].