آیه اولیالامر چگونه بر عصمت اهل بیت و امامان دوازدهگانه دلالت میکند؟ (پرسش)
آیه اولیالامر چگونه بر عصمت اهل بیت و امامان دوازدهگانه دلالت میکند؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ عصمت |
مدخل بالاتر | عصمت / عصمت اهل بیت |
مدخل اصلی | دلایل نقلی عصمت اهل بیت |
مدخل وابسته | عصمت اولیالامر |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
آیه اولیالامر چگونه بر عصمت اهل بیت و امامان دوازدهگانه دلالت میکند؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث عصمت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی عصمت مراجعه شود.
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمین دکتر شریفی و آقای دکتر یوسفیان در کتاب «پژوهشی در عصمت معصومان» در اینباره گفتهاند:
«آیه اولی الامر: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا﴾[۱].
این آیه شریفه نه تنها بر عصمت پیامبر اسلام و به تبع آن، عصمت تمامی انبیا دلالت دارد، بلکه بر عصمت برخی دیگر از انسانها - که با عنوان "اولی الامر" از آنها یاد شده است - نیز صحّه میگذارد.
پیش از بیان نحوه دلالت آیه بر عصمت اولیالامر، گفتنی است که این آیه از طرف منکران امامت ائمه اهلبیت (ع) مورد تأویل و تفسیرهای مختلفی واقع شده است و کوشیدهاند دلالت آن را بر عصمت اولوالامر نادیده گیرند. مع الوصف از آنجا که هیچ محقق منصفی نمیتواند در دلالت این آیه بر عصمت اولوالامر تشکیک کند، برخی دیگر از آنها، تلاش نمودهاند تا برای اولوالامر، مصادیقی غیر از ائمه اطهار (ع) بیابند. بنابراین، مباحث خود را درباره این آیه، در دو قسمت کلی پی میگیریم: نخست چگونگی دلالت آن را بر عصمت اولو الامر تبیین کرده، سپس به تفسیر اولوالامر میپردازیم.
- عصمت اولی الامر
- معنای اطاعت از خدا و پیامبر: آیه شریفه، نخست مؤمنان را مورد خطاب قرار داده، آنان را به اطاعت از خدا فرا میخواند. امّا با توجه به عدم امکان ارتباط مستقیم با خداوند برای همگان، بدون وجود انبیا راهی برای آگاهی از احکام و خواستههای الهی نخواهیم داشت. بنابراین، منظور از ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ﴾، جز این نیست که باید از وحی و پیام الهی که توسط پیامبر به مردم ابلاغ میشود، اطاعت و پیروی نمود. امّا در ادامه آیه، با تکرار امر﴿أَطِيعُوا﴾، اطاعت از پیامبر به صورت جداگانه مورد تصریح قرار میگیرد، که از آن میتوان لزوم فرمانبرداری از پیامبر در غیر مسأله ابلاغ وحی را نیز استفاده نمود[۲]. به این بیان که: پیامبر اسلام (ص) - که مراد از "رسول" در آیه مذکور، وجود مقدس آن حضرت میباشد - وظایف و شؤون متعددی داشته است که میتوان آنها را در سه مسأله عمده خلاصه کرد:
- تلقی و ابلاغ وحی الهی؛
- تبیین و تفسیر پیام خداوند؛
- حکومت و ریاست جامعه اسلامی. به نظر میرسد که جمله ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ﴾، با توضیحی که داده شد، اشاره به شأن اول پیامبر (ابلاغ پیام الهی) داشته باشد. چرا که اطاعت از خدا، برای انسانهایی که خود پیامبر نیستند. تنها از این راه میسر است. امّا در جمله بعد که میفرماید: ﴿وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ﴾، لزوم اطاعت از پیامبر در دو شأن دیگر، مورد اشاره قرار گرفته است؛ یعنی گفتار و کردار آن حضرت در امر تبیین و تعلیم دین و نیز مسائل سیاسی، حکومتی و اجتماعی، همانند سخنان ایشان در مقام ابلاغ وحی الهی، لازم الاتباع است. البته روشن است که اطاعت از پیامبر در عرض اطاعت از خدا نیست. بلکه اطاعت و پیروی از پیغمبران در حقیقت، شعاع و پرتوی از اطاعت خداوند است: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ﴾[۳].
- کنار هم آمدن اطاعت از پیامبر و اولی الامر: نکته مهم دیگر، مسأله مقارنت پیروی از پیامبر با پیروی از اولوالامر است؛ به گونهای که قرآن، با یک امر، اطاعت هر دو را واجب فرموده است: ﴿أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾[۴]. مسلم است که بر اولوالامر وحی نازل نمیشده است؛ یعنی غیر از انبیا هیچ انسان دیگری وظیفه ابلاغ وی را نداشته است. بنابراین، اطاعت از اولوالامر فقط در همان حیطهای است که وظیفه مشترک با پیامبر دارند؛ یعنی در دو مسأله توضیح و تفسیر وحی الهی و مسائل سیاسی و حکومتی. و همان طور که در این مسائل، اطاعت از پیامبر واجب بوده، کسی حق اظهار نظر در برابر رأی و تصمیم نهایی آن حضرت ندارد، هیچکس مجاز نیست با رأی و نظر اولوالامر مخالفت نماید.
- اطلاق اطاعت: آیه شریفه، اطاعت از اولوالامر را به طور مطلق و بدون هیچ گونه قید و شرطی واجب شمرده است، که مهمترین نکته آن، در دلالت بر عصمت اولوالامر میباشد. توضیح آنکه: مسأله لزوم اطاعت بیقید و شرط از انبیا - که خود یکی از ادله عصمت آنها شمرده میشود - یک حقیقت قرآنی و واقعیت غیر قابل انکار میباشد، که قرآن کریم در موارد متعددی بدان تصریح کرده است. در این آیه نیز اطاعت مطلق از پیامبر اکرم (ص) در کنار اطاعت از خداوند، اطاعت از معصوم قرار داده شده است. همانگونه که اطاعت از خداوند، اطاعت از معصوم بالذات و بالاصاله است، اطاعت از پیامبر اکرم نیز اطاعت از یک انسان معصوم میباشد. هر چند که عصمت آن حضرت در پر تو عصمت الهی، عصمتی عرضی و تبعی خواهد بود[۵]. امّا نکته مهم این است که در این آیه، امر به اطاعت از اولوالامر در کنار اطاعت از پیامبر و همانند آن، به طور مطلق و بیهیچ قید و شرطی وارد شده است، که خود بهترین دلیل پر عصمت اولوالامر میباشد؛ زیرا اگر اینان معصوم از گناه نباشند و یا حتی احتمال سهو و نسیان در گفتار و کردار آنان داده شود، هر چند که عدالت و پارسایی آنان محرز باشد، باز هم نمیتوانند مطاع مطلق باشند. چون عدالت مانع از عصیان عملی میشود، لکن مانع از سهو و نسیان نمیگردد. و کسی که احتمال اشتباه علمی و عملی در کار او برود، ناگزیر باید رفتار و گفتار او را با آنچه که میزان علم و عمل است سنجید، و در این صورت، دیگر آن شخص، مطاع مطلق نمیباشد. بلکه مطاع مطلق همان میزانی خواهد بود که معیار سنجش رفتار و گفتار اوست[۶].
علاوه بر اینکه، اگر احتمال صدور گناه و یا امر به آن، در حق اولوالامر داده شود و از طرفی، خداوند به طور مطلق اطاعت از ایشان را واجب نماید. لازمه آن، امر به متناقضین خواهد بود؛ زیرا بنا به فرض، چون به معصیت و مخالفت با خداوند فرمان دادهاند، نباید از آنها پیروی نمود: «لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِقِ»[۷] ولی از طرف دیگر، خداوند در این آیه، اطاعت از آنان را به طور مطلق واجب نموده و مخالفت و سرپیچی از اوامرشان را در هیچ صورتی تجویز نکرده است[۸].
بنابراین، همانطور که لزوم اطاعت مطلق از پیامبر، دلیل بر عصمت آن حضرت شمرده میشود، امر به اطاعت بیقید و و شرط از اولوالامر، حکایت از عصمت آنان میکند.(...)
- منظور از اولوالامر: تا اینجا دانستیم که آیه شریفه عصمت افرادی از امّت اسلامی که از آنان به "اولوالامر" یاد کرده است، دلالت دارد. اکنون سخن در مصداقیابی این عنوان کلی میباشد. گذشت که برخی از اهل سنت، دلالت آیه شریفه را بر عصمت اولوالامر پذیرفتهاند، اما در تطبیق و مصداقیابی آن به خطا رفتهاند. به عنوان مثال، فخر رازی - که امام المشککین نام گرفته است- دلالت آیه بر عصمت را میپذیرد ولی آن را دلیل بر حجیت اجماع قرار داده، میگوید: از آیه استفاده میشود که "اهل حل و عقد"[۹] از مسلمین معصوم از خطا از میباشند[۱۰].
عدهای دیگر بدون اینکه دلالت آیه را بر عصمت اولوالامر بپذیرند، مصداق آن را فرمانروایان بر حق و یا علمای متدیّن و امثال آن دانستهاند[۱۱]. برای پرهیز از اطاله کلام، نقد و بررسی این آرا را وانهاده، جستوجوگران را به کتب مربوط ارجاع میدهیم[۱۲]. تنها به ذکر این نکته اکتفا میکنیم که مقتضای حکم عقل و شرع این است که در این زمینه، همچون بسیاری دیگر از موارد، به مبیّن و مفسّر وحی الهی، یعنی رسول اکرم (ص) مراجعه کرده، حقیقت را از ایشان جویا شویم[۱۳].
به راستی آیا مردم زمان پیامبر از آیه این را میفهمیدند که اهل حل و عقد معصومند و اطاعت از آنها واجب است؟ آیا برداشت آنان این بود که آیه دلالت بر حجیت "اجماع" دارد؟ آیا پذیرفتنی است مسلمانانی که در مسائل بسیار جزئی به پیامبر مراجعه کرده، برای رفع ابهام از او توضیح میخواستند، مشاهده کنند که اطاعت گروهی تحت عنوان "اولوالامر" در کنار اطاعت از خدا و پیامبر بر آنها واجب شمرده شده است و در عین حال از مصداق آن نپرسند؟ آیا پیامبری که مفسّر و مبیّن وحی الهی است، هیچ توضیحی درباره حقیقت اولوالامر ارائه نداده است؟
با وجود احادیث فراوانی که هم از طرق اهل سنّت و هم از سوی شیعه در معرفی اولوالامر و تعداد آنان و ذکر اسامی و القاب ایشان وارد شده است، جایی برای انکار نمیماند، به یک نمونه آنها توجه کنید: «جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيَّ يَقُولُ لَمَّا أَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَى نَبِيِّهِ (ص) ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾[۱۴] قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَدْ عَرَفْنَا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَمَنْ أُولُو الْأَمْرِ مِنْكُمْ الَّذِينَ قَرَنَ اللَّهُ طَاعَتَهُمْ بِطَاعَتِكَ فَقَالَ (ص) خُلَفَائِي وَ أَئِمَّةُ الْمُسْلِمِينَ بَعْدِي أَوَّلُهُمْ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَيْنُ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْمَعْرُوفُ بالتوراة [فِي التَّوْرَاةِ] بِالْبَاقِرِ وَ سَتُدْرِكُهُ يَا جَابِرُ فَإِذَا لَقِيتَهُ فَأَقْرِئْهُ مِنِّي السَّلَامَ ثُمَّ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ سَمِيِّي وَ كَنِيِّي حَجَّةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ»[۱۵]»[۱۶].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. حجت الاسلام و المسلمین محمدی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین محمدی در کتاب «عصمت در قرآن» در اینباره گفتهاند:
«﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا﴾[۱۷]. از این آیه بر میآید که پیامبر اولیالامر باید معصوم باشند، زیرا اگر امکان ارتکاب گناه و یا اشتباه در آنها باشد دیگر نمیتوان بین اطاعت از خدا و اطاعت از پیامبر و اولیالامر جمع کرد، زیرا امر به گناه یعنی امر به عدم اطاعت از خدا چگونه میتواند با اطاعت خدا جمع شود؟ پس ضرورتاً پیامبر و اولی الامر باید معصوم باشند، تا بتوان بین اطاعت از آنها و اطاعت خدا جمع کرد. اولوالامر کیانند؟ اولوالامر یعنی صاحبان امر و «فرمانداران» و «فرماندهان». این در صورتی است که امر به معنای دستور و فرمان تلقّی شود که جمع آن «اوامر» میشود. امر به این معنی در قرآن استعمال شده است؛ چنان که میفرماید: ﴿إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ﴾[۱۸]. امّا دست کم واژه «امر» به دو مفهوم دیگر نیز در قرآن استعمال شده است یکی به معنی کار که جمع آن «امور» است مانند کلام خدای تعالی که فرمود: ﴿بَلْ كَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُمْ فَهُمْ فِي أَمْرٍ مَرِيجٍ﴾[۱۹] و مفهوم سوم «امر» به معنی موجود مجرد و غیر مقید به زمان و غیره و موجودی ابداعی در مقابل «خلق» یعنی موجود مادی و مقید به زمان و سایر محدودیتهای مادی میباشد. قرآن میفرماید ﴿إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ﴾[۲۰]. و در آیه دیگری میفرماید: ﴿وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا﴾[۲۱]. اما در آیه اولوالامر مفهوم اول و دوم از امر به نظر مناسبتر میرسد. «اولوالامر» یعنی کسانی که کارها و امور و شئون جامعه در دست آنها است و یا یعنی کسانی که صاحب امر و فرمان هستند و از جایگاه برتری در نظام برخوردارند و میتوانند به دیگران دستور و فرمان بدهند. و دیگران باید از آنان اطاعت کنند. هرچند بعید نیست که مراد آبه معنای سوم نیز باشد که در این صورت اولی الامر یعنی کسانی که «هدایت به امر» میکنند. در روایات اولوالامر به ائمه اهلبیت (ع) تفسیر شده است. از جمله کافی از ابوبصیر نقل کرده است که گفت: از امام صادق (ع) درباره سخن خدای عزوجل ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾[۲۲] پرسیدم: «فَقَالَ نَزَلَتْ فِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ (ع) فَقُلْتُ لَهُ إِنَّ النَّاسَ يَقُولُونَ فَمَا لَهُ لَمْ يُسَمِّ عَلِيّاً وَ أَهْلَ بَيْتِهِ (ع) فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ فَقَالَ قُولُوا لَهُمْ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) نَزَلَتْ عَلَيْهِ الصَّلَاةُ وَ لَمْ يُسَمِّ اللَّهُ لَهُمْ ثَلَاثاً وَ لَا أَرْبَعاً حَتَّى كَانَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) هُوَ الَّذِي فَسَّرَ ذَلِكَ لَهُمْ وَ نَزَلَتْ عَلَيْهِ الزَّكَاةُ وَ لَمْ يُسَمِّ لَهُمْ مِنْ كُلِّ أَرْبَعِينَ دِرْهَماً دِرْهَمٌ حَتَّى كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صهُوَ الَّذِي فَسَّرَ ذَلِكَ لَهُمْ وَ نَزَلَ الْحَجُّ فَلَمْ يَقُلْ لَهُمْ طُوفُوا أُسْبُوعاً حَتَّى كَانَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) هُوَ الَّذِي فَسَّرَ ذَلِكَ لَهُمْ وَ نَزَلَتْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ وَ نَزَلَتْ فِي عَلِيٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) فِي عَلِيٍّ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ»[۲۳]. یعنی (امام (ع) در پاسخ پرسش مذکور) فرمود: این آیه درباره علی بن ابی طالب و حسن و حسین (ع) نازل شده است. به او گفتم: مردم میگویند: چرا نام علی و اهل بیتش (ع) در کتاب خدای عزوجل نیامده است؟ امام (ع) فرمود: به آنان بگویید: نماز بر پیامبر (ص) نازل شد، امّا خداوند نامی از این که سه رکعتی باشد یا چهار رکعتی به میان نیاورده است. تا آنکه پیامبر تنها کسی بود که کلام خدای تعالی (درباره نماز) را تفسیر کرد. همچنین زکوة بر پیامبر (ص) نازل شد؛ امّا نامی از نصاب آنکه از هر چهل درهم یک درهم باید پرداخت شود نیامده است، تا آنکه پیامبر (ص) آن را شرح و تفسیر فرمود، و حج نازل شد، ولی به آنها (خداوند) نفرمود هفت شوط طواف کنید تا آنکه پیامبر (ص) آن را تفسیر کرده و روشن فرمود. و آیه ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾ نازل شد و (پیامبر تفسیر فرمود که) درباره علی و حسن و حسین (ع) نازل شده است و پیامبر (ص) درباره علی (ع) فرمود: هر که من مولای او بودم، پس این علی مولای او است. شرح کاملترین مطلب و معنای واژه «اولوالامر» در حدیثی که از جابر ابن عبدالله انصاری نقل شده است بیان شده که در آن آمده است: پیامبر (ص) دوازده امام (ع) را معنی این واژه معرّفی فرمودند»[۲۴]. |
2. آقای علیپور وحید؛ |
---|
آقای حسن علیپور وحید در کتاب «مکتب در فرآیند نواندیشی» در اینباره گفته است:
«آیه اولیالامر دلالتی قطعی بر عصمت امام دارد: ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾[۲۵]. این آیه اطاعت اولیالامر را همسنگ با اطاعت خدا و پیامبر و مانند آنها بیقید و شرط میشمارد. از آنجا که اطاعت خداوند متعال، مطلقاً واجب و لازم است، اطاعت پیامبر و اولیالامر هم به طور مطلق واجب است. لازمه اطاعت اطلاقی و بیقید و شرط، عصمت است؛ زیرا اطاعت از معصیت و شریعتشکنی باطل خواهد بود. دلالت آیه بر عصمت اولی الامر چندان روشن است که برخی از علمای اهل سنت، همانند فخر رازی نیز بدان معترفند[۲۶]»[۲۷].
|
پانویس
- ↑ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ ر.ک: المیزان، ج۲، ص۳۸۸؛ مسائل کلی امامت، ص۸۵. البته پارهای از مفسران، وجوه دیگری را برای تکرار ﴿أَطِيعُوا﴾، بیان کردهاند که خالی از ضعف نیست. (ر.ک: مجمع البیان، ج۳، ص۸۳).
- ↑ «و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه به اذن خداوند از او فرمانبرداری کنند» سوره نساء، آیه ۶۴.
- ↑ «از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ جوادی آملی، ولایت فقیه، ص۷۳.
- ↑ جوادی آملی، ولایت فقیه، ص۷۲.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۱۶۵؛ بحارالانوار، ج۷۲، ص۳۳۷.
- ↑ کشف المراد، ص۳۶۴.
- ↑ میتوان «اهل حل و عقد» را به «خبرگان مورد اعتماد مردم» ترجمه نمود. برخی، آن را در جامعه امروز شامل: علما، سران ارتش، رؤسای احزاب، مدیران روزنامهها، کارفرمایان و... دانستهاند. ر.ک: تفسیر المنار، ج۵، ص۱۸۷.
- ↑ تفسیر فخر رازی، ج۳، ص۳۵۷-۳۵۸.
- ↑ الکشاف، ج۱، ص۵۳۴؛ ر.ک: مجمع البیان، ج۳، ص۸۳-۸۴.
- ↑ ر.ک: المیزان، ج۴، ص۳۹۲-۳۹۸؛ الامامة و الولایة، ص۴۶-۵۴؛ مسائل کلی امامت ص۸۶-۱۰۰.
- ↑ در برخی از روایات از امام (ع) سؤال شده که چرا در قرآن به صراحت نامی از اهلبیت برده نشده است، امام در پاسخ به این نکته اشاره نمودهاند که در قرآن، اصل وجوب نماز و زکات بیان شده است، امّا تعداد رکعات نماز و نیز نصاب زکات با توضیح و تفسیر پیامبر مشخص میگردد. همچنین است موارد بیشمار دیگری که فهم مقصود کتاب الهی بدون استعانت از مفسّر حقیقی آن امکان ندارد. ر.ک: الکافی، ج۱ ص۲۸۶-۲۸۸؛ اثبات الهداة، ج۱، ص۴۴۱.
- ↑ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ «جابر بن عبدالله انصاری میگوید: وقتی که خداوند آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ...﴾ را بر پیامبر نازل کرد، پرسیدم: ای رسول خدا! خدا و رسولش را میشناسیم. امّا "اولوالامر" - که اطاعتشان مقرون به اطاعت شما شده است – کیانند؟ فرمود: ای جابر! آنان جانشینان من و پیشوایان مسلمانان بعد از من میباشند. اولین فرد از آنان علی بن ابیطالب است. سپس حسن، بعد حسین، بعد علی بن حسین و پس از آن محمد بن علی – که در تورات به نام باقر معروف است – ای جابر! تو به زودی او را درک خواهی کرد. پس هر گاه ملاقاتش نمودی، سلام مرا به او برسان. پس از آن [امام بعدی] جعفر بن محمد صادق است. بعد موسی بن جعفر، سپس علی بن موسی، آنگاه محمد بن علی، بعد علی بن محمد، پس از آن حسن بن علی و سپس همنام و هم کنیه من، حجّت خدا بر روی زمین.».. اثبات الهداة، ج۱، ص۵۰۱ (ب۹، ف۶، ح۲۱۲)؛ ر.ک: ینابیع الموده، ص۴۹۴-۴۹۵.
- ↑ شریفی، احمد حسین، یوسفیان، حسن، پژوهشی در عصمت معصومان ص ۲۸۹-۲۹۸.
- ↑ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ «داوری جز از آن خداوند نیست، فرمان داده است که جز وی را نپرستید» سوره یوسف، آیه ۴۰.
- ↑ «بلکه، حقّ را چون نزدشان آمد دروغ انگاشتند پس، در کاری پیچ در پیچ افتادند» سوره ق، آیه ۵.
- ↑ «فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود» سوره یس، آیه ۸۲.
- ↑ «از تو درباره روح میپرسند بگو روح از امر پروردگار من است و به شما از دانش جز اندکی ندادهاند» سوره اسراء، آیه ۸۵.
- ↑ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ اصول کافی، باب ما نص الله و رسوله علی ائمة، حدیث ۱.
- ↑ محمدی، رضا، عصمت در قرآن ص ۵۱.
- ↑ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۱۴۴ به نقل از: مجموعه گفتمانهای مذاهب اسلامی، ص۱۵۱؛ ترجمه دلایل الصدق، ج۲، ص۱۱.
- ↑ علیپور وحید، حسن، مکتب در فرآیند نواندیشی، ص ۴۲.