اسماعیل بن عبدالرحمن سدی کوفی در تاریخ اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

آشنایی اجمالی

پدر اسماعیل از بزرگان اصفهان بود و چون از موالیان زینب دختر مخرمه قرشی و هم پیمان بنی هاشم است به او قریشی و هاشمی لقب داده‌اند.

اسماعیل در مدینه متولد شد. و مدتی در این شهر ماند و سپس به کوفه مهاجرت کرد و تا آخر عمر در این شهر می‌زیست. از آنجا که بر درگاه (سُده) مسجد جامع کوفه می‌نشست، «سدی» لقب گرفت. علمای رجال او را سدی کبیر و نوه‌اش محمد بن مروان را سدی صغیر لقب داده‌اند.

نام اسماعیل در شمار اصحاب امام سجاد(ع)، امام باقر(ع)، و امام صادق(ع) آورده شده است[۱]. علمای اهل سنت او را شیعی و یا متمایل به تشیع دانسته‌اند صاحب الغدیر وی را در زمره روات شیعه مورد قبول اهل سنت ذکر کرده است[۲].[۳]

خدمات

اسماعیل از فقهای تابعی و از مفسران بزرگی است که تفسیرش مرجع دیگر مفسران پس از او بوده است. برخی از علمای اهل سنت چون شعبی، تفسیر وی را به سبب پیروی از مکتب اهل بیت(ع) و گرایش به آرای شیعه مردود دانسته‌اند[۴]. ولی خود می‌گوید که تفسیرش را از ابن عباس گرفته است.[۵]

اسماعیل بن عبدالرحمن سدی کوفی در راویان مشترک

پدر اسماعیل، ابوخزیمه، از بزرگان اهل اصفهان بود. او را به جهت آنکه آزاد شده زینب دختر مخرمه قرشی و هم پیمان بنی هاشم است قرشی و هاشمی لقب داده‌اند. وی که از اهالی حجاز بود، پس از مدتی به کوفه مهاجرت کرد و تا پایان عمر در آنجا زیست. او را به آن جهت که بر درگاه (سُدّه) مسجد جامع کوفه می‌‌نشست سُدّی لقب داده‌اند. رجالیون از او با لقب (سُدّی کبیر) نیز یاد کرده‌اند، در برابر (سدّی صغیر) محمد بن مروان بن عبدالله بن اسماعیل، نوه پسری سُدّی کبیر که از کلبی کتاب تفسیر را روایت کرده است.

او دارای محاسنی بلند و پرپشت بود که هنگام نشستن سینه‌اش را می‌‌پوشاند. رجالیون اهل سنت او را شیعی و یا متمایل به تشیّع دانسته‌اند. سید شرف الدین و علامه امینی وی را در زمره روات شیعه مورد قبول اهل سنت ذکر کرده اند[۶].

او از فقهای تابعی و از مفسرانی است که تفسیرش مرجع دیگر مفسران پس از خود بوده است. شعبی تفسیر وی را به جهت پیروی‌اش از مکتب اهل بیت(ع)و گرایش به آرای شیعه مردود دانسته است[۷].

او خود می‌‌گوید که تفسیرش را از ابن عباس گرفته است. اسماعیل بن ابی خالد او را در تفسیر از شعبی داناتر می‌‌داند.

ابن معین او را ضعیف و ابوزرعه او را (لَیّن) دانسته است. هرچند ابوحاتم احادیث وی را قابل احتجاج ندانسته و جوزجانی او را کذاب و شتّام معرفی کرده است، امّا بقیه او را به نوعی توثیق کرده‌اند.

نسائی او را ثقه و دارای احادیثی شایسته و یحیی بن سعید قطان او را بی‌اشکال و معتبر می‌‌دانند. ذهبی، ابن عدی و ابن حجر او را صدوق خوانده‌اند. عجلی و احمد بن حنبل او را ثقه می‌‌دانند. ابن حبان نیز نام وی را در کتاب ثقات آورده است.

ابن مدینی در باره وی گفته است: نشنیدم کسی در باره وی جز به خیر و نیکی یاد کند.

شیخ طوسی نیز وی را بدون جرح و تعدیل در شمار اصحاب امام سجاد(ع)، امام باقر(ع) و امام صادق(ع) آورده است.و ی از صحابه، حسن بن علی بن ابی طالب، ابو سعید خدری، عبدالله بن عمر بن خطاب و ابو هریره را درک کرده است و از کسانی چون: علی بن حسینی، محمد بن علی، جعفر بن محمد، انس بن مالک، اوس بن ضمعج، ابو صالح باذان، حفص بن ابی حفص، سعد بن عبیده، عبدالرحمن بن ابی کریمه و مصعب بن اسعد روایت می‌‌کند. و کسانی چون: اسباط بن نصر همدانی، اسرائیل بن یونس، اسماعیل بن ابی خالد، حسن بن صالح بن حی، حسن بن یزید کوفی، شعبه، ثوری و ابوبکر بن عیاش از او روایت کرده‌اند. احادیثش در تمام جوامع روایی اهل سنت به جز صحیح بخاری آمده است.

اسماعیل به سال ۱۲۷ﻫ.ق در زمان حکومت بنی مروان درگذشت[۸].[۹]

منابع

پانویس

  1. طوسی رجال، ص۱۶۱.
  2. الغدیر، ج۲، ص۹۳.
  3. قریشی، سید حسن، اصحاب ایرانی ائمه اطهار، ص98 - 99.
  4. میزان الاعتدال، ج۱، ص۳۳۶.
  5. قریشی، سید حسن، اصحاب ایرانی ائمه اطهار، ص99.
  6. المراجعات ۵۴ و الغدیر ۹۳/ ۲.
  7. میزان الاعتدال ۳۳۶/ ۱ و تاریخ الاسلام ۳۷/ ۸.
  8. کتاب الثقات ۴/ ۲۱؛ معجم الادباء ۷/ ۱۳و تاریخ الاسلام ۸/ ۳۸.
  9. عزیزی، رستگار، بیات، راویان مشترک، ج۲، ص 23.