اویس قرنی در رجال و تراجم

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
أویس بن عامر بن جزء بن مالک بن عمرو بن مسعدة بن عمرو بن سعد بن عصوان
محل زندگیکوفه، قرن، یمن
دیناسلام
اطلاعات علمی
استادانعلی بن ابی طالب، عمر بن الخطاب العدوی
شاگردانعبدالرحمن بن أبی لیلی الأنصاری، یسیر بن عمرو الشیبانی، موسی بن یزید الأملوکی، حمید بن صالح، موسی بن یزید البصری

مقدمه

کنیه وی «ابوعمرو» و از قبیله مراد بود[۱]. ابن سعد[۲] او را در شمار طبقه نخست محدثان کوفه آورده و نسب او را چنین ذکر کرده است: اویس بن عامر بن جزء بن مالک بن عمرو بن سعد بن عضوان بن قرن بن رمان بن ناجیة بن مراد. سپس گفته است: مراد همان یحابر بن مالک بن أُدَد از قبیله مذحج است. در نام اویس و نام پدرش و نسبت او اختلاف است. نام پدر او را «عامر»، «عمرو» و «عبدالله»، و نام او را «انیس»، «انس»، و نسب او را «قرنی» به فتح راء و «قزنی» به سکون راء گفته‌اند[۳].

صاحب صحاح، قَرَن را به فتح راء و نام مکانی که میقات اهل نجد و طائف است، دانسته و گفته است: اویس، منسوب به این مکان است[۴]، اما فیومی و برخی دیگر گفته‌اند: جوهری اشتباه کرده است. قَرَن به فتح راء، قبیله‌ای در یمن است که اویس بدان منسوب است. اما میقات أهل نجد و طائف، قَرن به سکون راء است که به قَرن المنازل و قَرن الثعالب نیز شهرت دارد[۵]. فیروزآبادی و برخی مورخان و صحابه‌نگاران، قَرَن به فتح راء را جد اعلای اُویس دانسته و گفته‌اند اُویس منسوب به قرن بن رومان بن ناجیة بن مراد است که یکی از اجداد اوست[۶].

اویس، پیشه شتربانی داشت. در زمان حیات رسول خدا (ص) از مادر پیر خود که سرپرستی و تیماری او را به عهده داشت، اجازه گرفت تا خدمت رسول خدا (ص) شرفیاب شود. نصف روز در مدینه ماند، اما رسول خدا (ص) را در مدینه نیافت و به یمن برگشت و دیگر موفق به زیارت آن حضرت نشد. جمله معروف إِنَّمَا مَنَعَ أُوَيْسًا أَنْ يَقْدَمَ عَلَى النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بِرُّهُ بِأُمِّهِ؛ «نیکی أویس به مادرش مانع از آن شد که خدمت رسول خدا برسد» درباره او به همین مناسبت گفته شده است[۷].

اویس در شمار عرفای تابعین است و در اطراف او هاله‌ای از تقدس و روایاتی خاص وجود دارد. گویند: هنگامی که رسول خدا (ص) به مدینه برگشت و خبر آمدن اویس را شنید، فرمود: آری این نور اویس است که در خانه ما گذاشته و رفته است». گاهی حضرت رو به سوی یمن می‌کرد و می‌فرمود: «إِنِّي لَأَجِدُ نَفَسَ اَلرَّحْمَنِ مِنْ جَانِبِ اَلْيَمَنِ»؛ من نسیم رحمانی را از سوی یمن می‌یابم»[۸]، یا می‌فرمود: «تَفُوحُ رَوَائِحُ اَلْجَنَّةِ مِنْ قَبْلَ قَرَنَ اَلشَّمْسُ وَا شَوْقَاهْ إِلَيْكَ يَا أُوَيْسٍ اَلْقَرَنِيِّ...»؛ «نسیم‌های عطرآگین بهشتی از قرن می‌وزد. ای اویس! اشتیاق ما به تو چقدر زیاد است، هر کس او را ملاقات کند، سلام ما را به او برساند». عرض شد: یا رسول الله! اویس قرنی کیست؟ فرمود: «کسی است که اگر از دیدگان شما غایب شود، او را گم نکرده‌اید و اگر در پیش شما ظاهر شود، اهمیتی به او نمی‌دهید، به سبب شفاعت او به عدد نفوس ربیعه و مضر در بهشت خواهند رفت. او در مقابل جانشین من امیر مؤمنان علی بن ابی طالب در صفین کشته خواهد شد»[۹].

رسول خدا (ص) درباره او فرمود: « يُؤْمِنُ بِي وَ لاَ يَرَانِي »؛ بنابراین، چون اویس رسول خدا (ص) را ندید، او را در شمار تابعین آورده‌اند. از پیامبر نیز نقل شده است که فرمود: «اویس، بهترین تابعین است»[۱۰].

فضایل بسیاری از رسول خدا (ص)[۱۱] و امام علی (ع)، درباره اویس نقل شده که حاکی از منزلت او نزد پیامبراکرم (ص) و پایداری او در ایمان است[۱۲]. برخی گفته‌اند اویس بارها خدمت رسول خدا (ص) رسید و در جنگ احد نیز همراه حضرت بود. از اویس نیز نقل شده است که گفت: در احد مانند رسول خدا (ص) دندان‌های من شکست، صورتم زخمی شد و زیر دست و پا ماندم[۱۳]. روایت یاد شده را تنها حلبی[۱۴] نقل کرده است و با روایات متواتری که گفته‌اند او رسول خدا (ص) را ندید، مخالفت دارد.

اُویس در خلافت عمر با وفدی به مدینه آمد. عمر او را از نشانه‌هایی که رسول خدا (ص) خبر داده بود شناخت و از او خواست برای وی استغفار کند[۱۵]. اویس عازم کوفه شد و در آنجا مسکن گزید. عمر بن خطاب خواست او را به والی کوفه معرفی و درباره وی سفارش کند، اما او نپذیرفت[۱۶]. اویس در کوفه مردم را وعظ می‌کرد[۱۷]. مردی از قبیله مراد از اویس پرسید: روزگار بر شما چگونه است؟ اویس گفت: چه می‌پرسی از کسی که اگر شب را صبح کند، نمی‌داند صبح را شب می‌کند یا نه؟ مرگ برای مؤمن شادی باقی نگذاشته و شناختن حقوق خدا برای او زر و سیمی ننهاده و برپایی فرمان الهی، دوستی را فراهم نساخته است. مردم را امر به معروف و نهی از منکر می‌کنیم، دشمن ما می‌شوند و برای دشمنی با ما از تبهکاران یاری می‌جویند. به خدا سوگند قصد کارهای بزرگی بر ضد من کردند، اما اینها مانع از قیام من برای خدا نشد[۱۸].

هنگام عزیمت امام علی بن ابی طالب (ع) به صفین، ۹۹۹ نفر با امام بیعت کردند. حضرت فرمود: پس کجاست نفر آخر؟ رسول خدا (ص) خبر داد که هزار نفر با من بیعت می‌کند. ناگهان أویس پیدا شد و از حضرت خواست دستش را پیش آورد تا با او بیعت کند. امام پرسید: بر چه چیزی با من بیعت میکنی؟ أویس گفت: شنوا و فرمانبردار باشم و در رکاب تو بجنگم تا بمیرم یا اینکه خداوند پیروزی را نصیب تو گرداند. امام پرسید: نامت چیست؟ گفت: اویس قرنی، حضرت فرمود: «الله اکبر! حبیبم رسول خدا (ص) به من خبر داد که مردی از امتم را می‌‌بینی که نامش أویس و از حزب خدا و رسولش است و در رکاب تو شهید می‌شود»[۱۹].

در روایت دیگری از طریق اصبغ بن نباته نقل شده است که امام علی (ع) در صفین فرمود: چه کسی با من تا پای جان بیعت می‌کند؟ ۹۹۹ نفر بیعت کردند. حضرت فرمود: « أَيْنَ تَمَامُ »؛ یک نفر باقی مانده است (کامل کننده کجاست؟)». ناگهان اویس پیدا شد و با امام بیعت کرد[۲۰].

در روز صفین مردی از اهل شام در لشکر معاویه فریاد زد: آیا أویس در سپاه علی (ع)است؟ گفتند: آری. مرد شامی فریاد زد: من از رسول خدا (ص) شنیدم که می‌فرمود: «اویس از بهترین تابعین است». سپس آن مرد شامی به لشکر امام علی (ع)پیوست [۲۱]. امام علی (ع) به اویس دعایی را تعلیم فرمود[۲۲]. اویس یکی از زهاد ثمانیه (پارسایان هشتگانه) و عابدان مشهور و مخلص شمرده شده است [۲۳]. صوفیه و عرفا درباره او شعرهای زیادی سروده و او را از مشایخ خود شمرده‌اند[۲۴].

بیشتر بر این باورند که اویس سال ۳۷ هجری در صفین، پیشاپیش پیاده نظام لشکر امام علی (ع) به شهادت رسید[۲۵]. برخی نیز درگذشت او را در کوه ابو قبیس مکه یا دمشق و در زمان خلافت عمر بن خطاب دانسته و حکایاتی را در مرگ او نقل کرده‌اند که از غرایب است[۲۶]. با توجه به اقوال قریب به اتفاق تراجم نویسان و تاریخ‌نگاران که شهادت او را در صفین نوشته‌اند، قول یاد شده (درگذشت در کوه ابو قبیس) قابل اعتنا نیست.[۲۷]

منابع رجال و تراجم شیعه

اختیار معرفة الرجال (محمد بن حسن طوسی)

الرجال (محمد بن حسن طوسی)

الفهرست (محمد بن حسن طوسی)

فهرست اسماء مصنفی الشیعة (احمد بن علی نجاشی)

فهرست اسماء علماء الشیعه و مصنفیهم (منتجب‌الدین رازی)

خلاصة الاقوال فی معرفة الرجال (علامه حلی)

الرجال (ابن‌داوود حلی)

مجمع الرجال (عنایت‌الله قهپایی)

منهج المقال (محمد بن علی استرآبادی)

جامع الرواة (محمد بن علی اردبیلی)

نقد الرجال (مصطفی بن حسین تفرشی)

تنقیح المقال (عبدالله مامقانی)

معجم رجال الحدیث (سید ابوالقاسم خوئی)

الجامع فی الرجال (موسی عباسی زنجانی)

قاموس الرجال (محمد تقی شوشتری)

منابع رجال و تراجم اهل سنت

الثقات (أبو الحسن العجلی)

  • أویس القرنی: "کوفی"، "تابعی" من خیار التابعین وعبادهم.

التاریخ الکبیر (البخاری)

  • أویس القرنی؛ أصلَهُ من الیمن،

الطبقات (خلیفة بن الخیاط)

  • أویس القرنی بن عامر بن جزی بن مالک بن عمرو بن مسعدة بن عمرو بن عصوان بن قرن بن ردمان. یکنی أبا عمرو. یقال: فُقِدَ بصفین سنة سبع وثلاثین.

الطبقات الکبری (ابن سعد)

  • أُوَیْسٌ الْقَرَنِیُّ. من مراد. وهو أویس بن عامر بن جزء بن مالک بن عمرو بن سعد بن عصوان بن قرن بن ردمان بن ناجیة بن مراد. وهو یحابر بن مالک بن أدد من مذحج. قال: أَخْبَرَنَا هَاشِمُ بْنُ الْقَاسِمِ قَالَ: حَدَّثَنَا سُلَیْمَانُ بْنُ الْمُغِیرَةِ قَالَ: حَدَّثَنِی سَعِیدٌ الْجُرَیْرِیُّ عَنْ أَبِی نَضْرَةَ عَنْ أُسَیْرِ بْنِ جَابِرٍ قَالَ: کَانَ مُحَدِّثٌ بِالْکُوفَةِ یُحَدِّثُنَا فَإِذَا فَرَغَ مِنْ حَدِیثِهِ تَفَرَّقُوا وَیَبْقَی رَهْطٌ فِیهِمْ رَجُلٌ یَتَکَلَّمُ بِکَلامٍ لا أَسْمَعُ أَحَدًا یَتَکَلَّمُ کَلامَهُ. فَأَحْبَبْتُهُ فَفَقَدْتُهُ. فَقُلْتُ لأَصْحَابِی: هَلْ تَعْرِفُونَ رَجُلا کَانَ یُجَالِسُنَا کَذَا وَکَذَا؟ فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ الْقَوْمِ: نَعَمْ أَنَا أَعْرِفُهُ. ذَاکَ أُوَیْسٌ الْقَرَنِیُّ. قَالَ: فَتَعْلَمُ مَنْزِلَهَ؟ قَالَ: نَعَمْ. فَانْطَلَقْتُ مَعَهُ حَتَّی ضَرَبْتُ حُجْرَتَهُ فَخَرَجَ إِلَیَّ. قَالَ قُلْتُ: یَا أَخِی مَا حَبَسَکَ عَنَّا؟ قَالَ: الْعُرْیُ. قَالَ وَکَانَ أَصْحَابُهُ یَسْخَرُونَ بِهِ وَیُؤْذُونَهُ. قَالَ قُلْتُ: خُذْ هَذَا الْبُرْدَ فَالْبَسْهُ. قَالَ: لا تَفْعَلْ فَإِنَّهُمْ إِذًا یُؤْذُونَنِی إِنْ رَأَوْهُ عَلَیَّ. قَالَ فَلَمْ أَزَلْ بِهِ حَتَّی لَبِسَهُ فَخَرَجَ عَلَیْهِمْ فَقَالُوا: مَنْ تَرَوْنَ خُدِعَ عَنْ بُرْدِهِ هَذَا؟ قَالَ فَجَاءَ فَوَضَعَهُ وَقَالَ: أَتَرَی؟. قَالَ أُسَیْرٌ: فَأَتَیْتُ الْمَجْلِسَ فَقُلْتُ: مَا تُرِیدُونَ مِنْ هَذَا الرَّجُلِ؟ قَدْ آذْیَتُمُوهُ. الرَّجُلُ یَعْرَی مَرَّةً وَیَکْتَسِی مَرَّةً. فَأَخَذْتُهُمْ بِلِسَانِی أَخْذًا شَدِیدًا. قَالَ فَقُضِیَ أَنَّ أَهْلَ الْکُوفَةِ وَفَدُوا إِلَی عُمَرَ. فَوَفَدَ رَجُلٌ مِمَّنْ کَانَ یَسْخَرُ بِهِ. فَقَالَ عُمَرُ: هَلْ هَاهُنَا أَحَدٌ مِنَ الْقَرَنِیِّینَ؟ قَالَ: فَجَاءَ ذَلِکَ الرَّجُلُ فَقَالَ: قَالَ فَقَدِمَ عَلَیْنَا. قَالَ قُلْتُ: مِنْ أَیْنَ؟ قَالَ: مِنَ الْیَمَنِ. قَالَ قُلْتُ: مَا اسْمُکَ؟ قَالَ: أُوَیْسٌ. قَالَ: فَمَنْ تَرَکْتَ بِالْیَمَنِ؟ قَالَ: أُمًّا لِی. قَالَ: أَکَانَ بِکَ بَیَاضٌ فَدَعَوْتَ اللَّهَ فَأَذْهَبَهُ عَنْکَ؟ قَالَ: نَعَمْ. قَالَ: اسْتَغْفِرْ لِی. قَالَ: أَوَیَسْتَغْفِرُ مَثَلِی لِمِثْلِکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ؟ قَالَ فَاسْتَغْفَرَ لَهُ. قَالَ قُلْتُ لَهُ: أَنْتَ أَخِی لا تُفَارِقْنِی. قَالَ فأملس منی فأنبئت أنه قدم علیکم الْکُوفَةَ. قَالَ فَجَعَلَ ذَلِکَ الَّذِی کَانَ یَسْخَرُ بِهِ وَیَحْتَقِرُهُ یَقُولُ: مَا هَذَا فِینَا یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَمَا نَعْرِفُهُ. فَقَالَ عُمَرُ: بَلَی إِنَّهُ رَجُلٌ کَذَا. کَأَنَّهُ یَضَعُ مِنْ شَأْنِهِ. قَالَ: فِینَا یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ رَجُلٌ یُقَالُ لَهُ أُوَیْسٌ نَسْخَرُ بِهِ. قَالَ: أَدْرِکْ وَلا أَرَاکَ تُدْرِکُ. قَالَ فَأَقْبَلَ ذَلِکَ الرَّجُلُ حَتَّی دَخَلَ عَلَیْهِ قَبْلَ أَنْ یَأْتِیَ أَهْلَهُ. فَقَالَ لَهُ أُوَیْسٌ: مَا هَذِهِ بِعَادَتِکَ فَمَا بَدَا لَکَ؟ قَالَ: سَمِعْتُ عُمَرَ یَقُولُ فِیکَ کَذَا وَکَذَا فَاسْتَغْفِرْ لِی یَا أُوَیْسُ. قَالَ: لا أَفْعَلُ حَتَّی تَجْعَلَ لِی عَلَیْکَ أَنْ لا تَسْخَرَ بِی فِیمَا بَعْدُ وَلا تَذْکُرَ الَّذِی سَمِعْتَهُ مِنْ عُمَرَ لأَحَدٍ. قَالَ فَاسْتَغْفَرَ لَهُ. قَالَ أُسَیْرٌ: فَمَا لَبِثَ أَنْ فَشَا أَمَرُهُ فِی الْکُوفَةِ. قَالَ أُسَیْرٌ: فَأَتَیْتُهُ فَدَخَلْتُ عَلَیْهِ فَقُلْتُ لَهُ: یَا أَخِی أَلا أَرَاکَ الْعَجَبَ وَنَحْنُ لا نَشْعُرُ. قَالَ: مَا کَانَ فِی هَذَا مَا أَتَبَلَّغُ بِهِ فِی النَّاسِ. وَمَا یُجْزَی کُلُّ عَبْدٍ إِلا بِعَمَلِهِ. ثُمَّ امَّلَسَ منهم فذهب. قَالَ: أَخْبَرَنَا الْفَضْلُ بْنُ دُکَیْنٍ قَالَ: حَدَّثَنَا شَرِیکٌ عَنْ یَزِیدَ بْنِ أَبِی زِیَادٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی لَیْلَی قَالَ: نَادَی رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ یَوْمَ صِفِّینَ فَقَالَ: أَفِیکُمْ أُوَیْسٌ الْقَرَنِیُّ؟ قَالُوا: نَعَمْ. قَالَ:. قَالَ: أَخْبَرَنَا مُسْلِمُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ قَالَ: حَدَّثَنَا سَلامُ بْنُ مِسْکِینٍ قَالَ: حَدَّثَنِی رَجُلٌ. قَالَ: أَخْبَرَنَا عَفَّانُ بْنُ مُسْلِمٍ قَالَ: حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ سَلَمَةَ عَنْ سَعِیدٍ الْجُرَیْرِیِّ عَنْ أبی نضرة عن أسیر بن جابر بن عُمَرَ أَنَّهُ قَالَ لأُوَیْسٍ: اسْتَغْفِرْ لِی. قَالَ: کَیْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکَ وَأَنْتَ صَاحِبُ رَسُولِ اللَّهِ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ -؟ قَالَ:. وَفِی الْحَدِیثِ طُولٌ کَنَحْوِ حَدِیثِ سُلَیْمَانَ بْنِ الْمُغِیرَةِ. أَخْبَرَنَا یَحْیَی بْنُ خُلَیْفِ بْنِ عُقْبَةَ قَالَ: أَخْبَرَنَا ابْنُ عَوْنٍ عَنْ مُحَمَّدٍ قَالَ: أُمِرَ عُمَرُ إِنْ لَقِیَ رَجُلا مِنَ التَّابِعِینَ أَنْ یَسْتَغْفِرَ لَهُ. قَالَ مُحَمَّدٌ: فَأُنْبِئْتُ أَنَّ عُمَرَ کان ینشده فی الموسم. یعنی أویسا. قَالَ: أَخْبَرَنَا عَلِیُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: حَدَّثَنَا مُعَاذُ بْنُ هِشَامٍ الدَّسْتُوَائِیُّ قَالَ: حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ قَتَادَةَ عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَوْفَی عَنْ أُسَیْرِ بْنِ جَابِرٍ قَالَ: کَانَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ. إِذَا أَتَتْ عَلَیْهِ أَمْدَادُ الْیَمَنِ سَأَلَهُمْ: أَفِیکُمْ أُوَیْسُ بْنُ عَامِرٍ؟ حَتَّی أَتَی عَلَی أُوَیْسٍ فَقَالَ: أَنْتَ أُوَیْسُ بْنُ عَامِرٍ؟ قَالَ: نَعَمْ. قَالَ: مِنْ مُرَادٍ ثُمَّ مِنْ قَرْنٍ؟ قَالَ: نَعَمْ. قَالَ: کَانَ بِکَ بَرَصٌ فَبَرَأَتْ مِنْهُ إِلا مَوْضِعَ دِرْهَمٍ؟ قَالَ: نَعَمْ. قَالَ: فَلَکَ وَالِدَةٌ؟ قَالَ: نَعَمْ. قَالَ:. فَاسْتَغْفَرَ لَهُ. قَالَ: أَیْنَ تُرِیدُ؟ قَالَ: الْکُوفَةَ. قَالَ: أَلا أَکْتُبُ لَکَ إِلَی عَامِلِهَا فَیَسْتَوْصِی بِکَ؟ قَالَ: لا. أَکُونُ فِی غَبَرِ النَّاسِ أَحَبُّ إِلَیَّ. قَالَ: فَلَمَّا کَانَ مِنَ الْعَامِ الْمُقْبِلِ حَجَّ رَجُلٌ مِنْ أَشْرَافِهِمْ فَوَافَقَ عُمَرَ فَسَأَلَهُ عَنْ أُوَیْسٍ کَیْفَ تَرَکْتَهُ. قَالَ: تَرَکْتُهُ رَثَّ الْبَیْتِ قَلِیلَ الْمَتَاعِ. فَلَمَّا قَدِمَ الرَّجُلُ الْکُوفَةَ أَتَی أُوَیْسًا فَقَالَ: اسْتَغْفِرْ لِی! فَقَالَ: أَنْتَ أَحْدَثُ عَهْدًا بِسَفَرٍ صَالِحٍ فَاسْتَغْفِرْ لِی! قَالَ: لَقِیتَ عُمَرَ؟ قَالَ: نَعَمْ. فَاسْتَغْفَرَ لَهُ. قَالَ فَفَطِنَ لَهُ النَّاسُ فَانْطَلَقَ عَلَی وَجْهِهِ. قَالَ أُسَیْرٌ: فَکَسَوْتُهُ بُرْدًا کَانَ إِذَا رَآهُ عَلَیْهِ إِنْسَانٌ قَالَ: مِنْ أَیْنَ لأُوَیْسٍ هَذَا البرد؟. قَالَ: أَخْبَرَنَا قَبِیصَةُ بْنُ عُقْبَةَ قَالَ: حَدَّثَنَا سُفْیَانُ عَنِ ابْنِ یَسِیرَ بْنِ عَمْرٍو عَنْ أَبِیهِ أَنَّهُ أَتَی أُوَیْسًا الْقَرَنِیَّ فَوَجَدَهُ لا یتواری من العری فکساه. قَالَ: أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الأَسَدِیُّ قَالَ: حَدَّثَنَا سُفْیَانُ عَنْ قَیْسِ بْنِ یُسَیْرِ ابن عَمْرٍو عَنْ أَبِیهِ أَنَّهُ کَسَا أُوَیْسًا الْقَرَنِیَّ ثَوْبَیْنِ مِنَ الْعُرْیِ. قَالَ: فَأَیُّ شَیْءٍ لَقِیَ من ابن عم له؟. قَالَ: أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ یُونُسَ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو الأَحْوَصِ قَالَ: أَخْبَرَنَاهُ صَاحِبٌ لَنَا قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ مِنْ مُرَادٍ إِلَی أُوَیْسٍ الْقَرَنِیِّ فَقَالَ: السَّلامُ عَلَیْکُمْ. قَالَ: وَعَلَیْکُمْ. قَالَ: کَیْفَ أَنْتَ یَا أُوَیْسُ؟ قَالَ: بِخَیْرٍ نَحْمَدُ اللَّهَ. قَالَ: کَیْفَ الزَّمَانُ عَلَیْکُمْ؟ قَالَ: مَا تَسْأَلُ رَجُلا إِذَا أَمْسَی لَمْ یَرَ أَنَّهُ یُصْبِحُ. وَإِذَا أَصْبَحَ لَمْ یَرَ أَنَّهُ یُمْسِی. یَا أَخَا مُرَادٍ إِنَّ الْمَوْتَ لَمْ یُبْقِ لِمُؤْمِنٍ فَرَحًا. یَا أَخَا مُرَادٍ إِنَّ مَعْرِفَةَ الْمُؤْمِنِ بِحُقُوقِ اللَّهِ لَمْ تُبْقِ لَهُ فِضَّةً وَلا ذَهَبًا. یَا أَخَا مُرَادٍ إِنَّ قِیَامَ الْمُؤْمِنِ بِأَمْرِ اللَّهِ لَمْ یُبْقِ لَهُ صَدِیقًا. وَاللَّهِ إِنَّا لَنَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَنَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ فَیَتَّخِذُونَا أَعْدَاءَ وَیَجِدُونَ عَلَی ذَلِکَ مِنَ الْفُسَّاقِ أَعْوَانًا حَتَّی وَاللَّهِ لَقَدْ رَمَوْنِی بِالْعَظَائِمِ. وَایْمُ اللَّهِ لا یَمْنَعُنِی ذَلِکَ أَنْ أقوم لله بالحق. قَالَ: أَخْبَرَنَا الْفَضْلُ بْنُ دُکَیْنٍ قَالَ: حَدَّثَنَا سَیْفُ بْنُ هَارُونَ الْبُرْجُمِیُّ عَنْ مَنْصُورٍ عَنْ مُسْلِمِ بْنِ سَابُورَ قَالَ: حَدَّثَنِی شَیْخٌ مِنْ بَنِی حَرَامٍ عَنْ هَرِمِ بْنِ حَیَّانَ الْعَبْدِیِّ قَالَ: قَدِمْتُ مِنَ الْبَصْرَةَ فَلَقِیتُ أُوَیْسًا الْقَرَنِیَّ عَلَی شَطِّ الْفُرَاتِ بِغَیْرِ حِذَاءٍ فَقُلْتُ: کَیْفَ أَنْتَ یَا أَخِی. کَیْفَ أَنْتَ یَا أُوَیْسُ؟ فَقَالَ لِی: کَیْفَ أَنْتَ یَا أَخِی؟ قُلْتُ: حَدِّثْنِی. قَالُ: إِنِّی أَکْرَهُ أَنْ أَفْتَحَ هَذَا الْبَابَ. یَعْنِی عَلَی نَفْسِی. أَنْ أَکُونَ مُحَدِّثًا أَوْ قَاصًّا أَوْ مُفْتِیًا. ثُمَّ أَخَذَ بِیَدِی فَبَکَی. قَالَ قُلْتُ: فَاقْرَأْ عَلَیَّ. قَالَ: أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ: ﴿حم وَالْکِتابِ الْمُبِینِ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ إِنَّا کُنَّا مُنْذِرِینَ [۲۸] حَتَّی بَلَغَ إِنَّهُ هُوَ ﴿السَّمِیعُ الْعَلِیمُ [۲۹] قَالَ فَغُشِیَ عَلَیْهِ ثُمَّ أَفَاقَ-. حَتَّی بَلَغَ إِنَّهُ هُوَ ﴿السَّمِیعُ الْعَلِیمُ [۳۰] قَالَ فَغُشِیَ عَلَیْهِ ثُمَّ أَفَاقَ. ثُمَّ قَالَ: الْوَحْدَةُ أَحَبُّ إِلَیَّ. وَکَانَ أُوَیْسٌ ثِقَةً وَلَیْسَ لَهُ حَدِیثٌ عَنْ أَحَدٍ.

سیر أعلام النبلاء (الذهبی)

  • أُوَیْسٌ القَرَنِیُّ أَبُو عَمْرٍو بنُ عَامِرِ بنِ جَزْءِ بنِ مَالِکٍ المُرَادِیُّ هُوَ القُدْوَةُ، الزَّاهِدُ، سَیِّدُ التَّابِعِیْنَ فِی زَمَانِهِ.
  • أَبُو عَمْرٍو، أُوَیْسُ بنُ عَامِرِ بنِ جَزْءِ بنِ مَالِکٍ القَرَنِیُّ، المُرَادِیُّ، الیَمَانِیُّ.
  • وَقَرَنُ: بَطْنٌ مِنْ مُرَادٍ. وَفَدَ عَلَی عُمَرَ، وَرَوَی قَلِیْلاً عَنْهُ، وَعَنْ عَلِیٍّ.
  • رَوَی عَنْهُ: یُسَیْرُ بنُ عَمْرِوٍ، وَعَبْدُ الرَّحْمَنِ بنُ أَبِی لَیْلَی، وَأَبُو عَبْدِ رَبٍّ الدِّمَشْقِیُّ، وَغَیْرُهُم، حِکَایَاتٍ یَسِیْرَةً، مَا رَوَی شَیْئاً مُسْنَداً وَلاَ تَهَیَّأَ أَنْ یُحْکَمَ عَلَیْهِ بِلِیْنٍ، وَقَدْ کَانَ مِنْ أَوْلِیَاءِ اللهِ المُتَّقِیْنَ، وَمِنْ عِبَادِهِ المُخْلَصِیْنَ.
  • عَفَّانُ: حَدَّثَنَا حَمَّادُ بنُ سَلَمَةَ، عَنِ الجُرَیْرِیِّ، عَنْ أَبِی نَضْرَةَ، عَنْ أُسَیْرِ بنِ جَابِرٍ، قَالَ: لَمَّا أَقْبَلَ أَهْلُ الیَمَنِ، جَعَلَ عُمَرُ -رَضِیَ اللهُ عَنْهُ- یَسْتَقْرِئُ الرِّفَاقَ، فَیَقُوْلُ: هَلْ فِیْکُم أَحَدٌ مِنْ قَرَنَ؟ فَوَقَعَ زِمَامُ عُمَرَ - أَوْ زِمَامُ أُوَیْسٍ - فَنَاوَلَهُ - أَوْ نَاوَلَ أَحَدُهُمَا الآخَرَ - فَعَرَفَهُ، فَقَالَ عُمَرُ: مَا اسْمُکَ؟ قَالَ: أَنَا أُوَیْسٌ. قَالَ: هَلْ لَکَ وَالِدَةٌ؟ قَالَ: نَعَمْ. قَالَ: فَهَلْ کَانَ بِکَ مِنَ البَیَاضِ شَیْءٌ؟ قَالَ: نَعَمْ، فَدَعَوْتُ اللهَ، فَأَذْهَبَهُ عَنِّی، إِلاَّ مَوْضِعَ الدِّرْهَمِ مِنْ سُرَّتِی، لأَذْکُرَ بِهِ رَبِّی. قَالَ لَهُ عُمَرُ: اسْتَغْفِرْ لِی. قَالَ: أَنْتَ أَحَقُّ أَنْ تَسْتَغْفِرَ لِی، أَنْتَ صَاحِبُ رَسُوْلِ اللهِ -صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ-. فَقَالَ عُمَرُ: إِنِّی سَمِعْتُ رَسُوْلَ اللهِ -صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ- یَقُوْلُ: (إِنَّ خَیْرَ التَّابِعِیْنَ رَجُلٌ یُقَالُ لَهُ: أُوَیْسٌ، وَلَهُ وَالِدَةٌ، وَکَانَ بِهِ بَیَاضٌ، فَدَعَا اللهَ، فَأَذْهَبَهُ عَنْهُ، إِلاَّ مَوْضِعَ الدِّرْهَمِ فِی سُرَّتِهِ). فَاسْتَغْفَرَ لَهُ، ثُمَّ دَخَلَ فِی غِمَارِ النَّاسِ، فَلَمْ نَدْرِ أَیْنَ وَقَعَ. قَالَ: فَقَدِمَ الکُوْفَةَ. قَالَ: فَکُنَّا نَجْتَمِعُ فِی حَلْقَةٍ، فَنَذْکُرُ اللهَ، فَیَجْلِسُ مَعَنَا، فَکَانَ إِذَا ذَکَرَ هُوَ، وَقَعَ فِی قُلُوْبِنَا، لاَ یَقَعُ حَدِیْثٌ غَیْرُهُ ... ، فَذَکَرَ الحَدِیْثَ. هَکَذَا اخْتَصَرَهُ.
  • حَدَّثَنَا ابْنُ مُثَنَّی، حَدَّثَنَا مُعَاذُ بنُ هِشَامٍ، حَدَّثَنَا أَبِی، عَنْ قَتَادَةَ، عَنْ زُرَارَةَ بنِ أَوْفَی، عَنْ أُسَیْرِ بنِ جَابِرٍ، قَالَ: کَانَ عُمَرُ بنُ الخَطَّابِ، إِذَا أَتَی عَلَیْهِ أَمْدَادُ أَهْلِ الیَمَنِ سَأَلَهُم: أَفِیْکُم أُوَیْسُ بنُ عَامِرٍ؟ حَتَّی أَتَی عَلَی أُوَیْسٍ، فَقَالَ: أَنْتَ أویس بنُ عَامِرٍ؟ قَالَ: نَعَمْ. قَالَ: مِنْ مُرَادٍ، ثُمَّ مِنْ قَرَنٍ؟ قَالَ: نَعَمْ. قَالَ: فَکَانَ بِکَ بَرَصٌ، فَبَرِأْتَ مِنْهُ إِلاَّ مَوْضِعَ دِرْهَمٍ؟ قَالَ: نَعَمْ. قَالَ: أَلَکَ وَالِدَةٌ؟ قَالَ: نَعَمْ. قَالَ: سَمِعْتُ رَسُوْلَ اللهِ -صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ- یَقُوْلُ: (یَأْتِی عَلَیْکُم أُوَیْسُ بنُ عَامِرٍ مَعَ أَمْدَادِ الیَمَنِ مِنْ مُرَادٍ ثُمَّ مِنْ قَرَنٍ، کَانَ بِهِ بَرَصٌ، فَبَرَأَ مِنْهُ إِلاَّ مَوْضِعَ دِرْهَمٍ، لَهُ وَالِدَةٌ، هُوَ بِهَا بَرٌّ، لَوْ أَقْسَمَ عَلَی اللهِ لأَبَرَّهُ، فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ یَسْتَغْفِرَ لَکَ، فَافْعَلْ)، فَاسْتَغْفِرْ لِی. قَالَ: فَاسْتَغْفَرَ لَهُ. فَقَالَ لَهُ عُمَرُ: أَیْنَ تُرِیْدُ؟ قَالَ: الکُوْفَةَ. قَالَ: أَلاَ أَکْتُبُ لَکَ إِلَی عَامِلِهَا. قَالَ: أَکُوْنُ فِی غُبَّرَاتِ النَّاسِ أَحَبُّ إِلَیَّ. قَالَ: فَلَمَّا کَانَ مِنَ العَامِ المُقْبِلِ، حَجَّ رَجُلٌ مِنْ أَشْرَافِهِم، فَوَافَقَ عُمَرَ، فَسَأَلَهُ عَنْ أُوَیْسٍ، فَقَالَ: تَرَکْتُهُ رَثَّ الهَیْئَةِ، قَلِیْلَ المَتَاعِ. قَالَ: سَمِعْتُ رَسُوْلَ اللهِ -صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ- یَقُوْلُ: (یَأْتِی عَلَیْکُم أُوَیْسُ بنُ عَامِرٍ مَعَ أَمْدَادِ أَهْلِ الیَمَنِ، مِنْ مُرَادٍ ثُمَّ مِنْ قَرَنٍ، کَانَ بِهِ بَرَصٌ، فَبِرَأَ مِنْهُ إِلاَّ مَوْضِعَ دِرْهَمٍ، لَهُ وَالِدَةٌ، هُوَ بِهَا بَرٌّ، لَوْ أَقْسَمَ عَلَی اللهِ لأَبَرَّهُ، فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ یَسْتَغْفِرَ لَکَ، فَافْعَلْ). فَأَتَی أُوَیْساً، فَقَالَ: اسْتَغْفِرْ لِی. قَالَ: أَنْتَ أَحْدَثُ عَهْداً بِسَفَرٍ صَالِحٍ، فَاسْتَغْفِرْ لِی. قَالَ: اسْتَغْفِرْ لِی. قَالَ: لَقِیْتَ عُمَرَ؟ قَالَ: نَعَمْ. قَالَ: فَاسْتَغْفَرْ لَهُ. قَالَ: فَفَطِنَ لَهُ النَّاسُ، فَانْطَلَقَ عَلَی وَجْهِهِ. قَالَ أُسَیْرٌ: وَکَسَوْتُهُ بُرْدَةً، وَکَانَ کُلُّ مَنْ رَآهُ قَالَ: مِنْ أَیْنَ لأُوَیْسٍ هَذِهِ البُرْدَةُ؟

الجامع لعلوم (أحمد بن حنبل)

  • قال عبد اللَّه: حدثنی أبی قال: حدثنا أبو داوود قال: أخبرنا شعبة قال: سألت عمرو بن مرة عن أویس القرنی یعرفونه فیکم؟ قال: لا.
  • قال عبد اللَّه: حدثنا أبی، حدثنا حسین، حدثنا حماد بن سلمة، عن یونس، عن الحسن أن رسول اللَّه -صلی اللَّه علیه وسلم- قال: "لیخرجن من النار بشفاعة رجل ما هو نبی أکثر من ربیعة ومضر". قال الحسن: وکانوا یرونه أنه عثمان (أو أویس القرنی)

مختصر تاریخ دمشق (ابن منظور)

  • أویس بن عامر بن مالک بن عمرو ابن سعد بن عصوان بن قرن بن رمدان بن ناحیة بن مراد وهو عامر بن مالک بن أدد من مذحج، ویقال: أویس بن عمرو بن حمدان بن عصوان، ویقال: ابن سعد بن عصوان، ویقال: أویس بن عامر بن الخلیص، ویقال: أویس بن عبد الله أبو عمر المرادی القرنی، من تابعی أهل الیمن، أدرک حیاة النبی صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ ولم یره، ووفد علی عمر بن الخطاب، وسکن الکوفة ویقال: إنه مات بدمشق، وإن قبره فی مقابر باب الجابیة.
  • روی أویس القرنی عن علی بن أبی طالب قال: قال رسول الله صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: " إن لله عز وجل تسعةٌ وتسعون اسماً، مائةً غیر واحدة، إنه وتر یحب الوتر، وما من عبد یدعو بها إلا وجبت له الجنة ". وذکر الأسماء کلها.
  • وروی عن علی وعمر من أحصاها دخل الجنة.
  • وروی أویس القرنی عن عمر بن الخطاب وعلی بن أبی طالب أنهما قالا: قال رسول الله صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: " من دعا بهذه الأسماء استجاب الله له: اللهم أنت حیٌ لا تموت، وخالقٌ لا تغلب، وبصیرٌ لا ترتاب، وسمیعٌ لا تشک، وصادقٌ لا تکذب، وقاهر لا تغلب، وندًی لا تنفد، وقریبٌ لا تبعد، وغافرٌ لا تظلم، وصمدٌ لا تطعم، وقیوم لا تنام، ومجیبٌ لا تسأم، وجبارٌ لا تقهر، وعظیمٌ لا ترام، وعالمٌ لا تُعلّم، وقویٌ لا تضعف، وعلمٌ لا توصف، ووفیٌّ لا تخلف، وعدلٌ لا تحیف، وغنیٌّ لا تفتقر، وحلیمٌ لا تجور، ومنیعٌ لا تقهر، ومعروفٌ لا تقهر، ووکلٌ لا تخفر، وغالبٌ لا تُغلب، وقدیرٌ لا تستأمر، وفردٌ لا تستشیر، ووهابٌ لا تمل، وسریعٌ لا تذهل، وجوادٌ لا تبخل، وعزیزٌ لا تذل، وحافظٌ لا تغفل، وقائمٌ لا تنام، ومحتجب لا تری، ودائم لا تفنی، وباقٍ لا تبلی، وواحدٌ لا تشبه، ومقتدرٌ لا تنازع ".

مشاهیر علماء الأمصار

  • أویس بن عامر القرنی من الیمن من مراد سکن الکوفة وکان عابدا زاهدا دینا فاضلا متخلیا متقشفا متجردا متعبدا اختلف فی موته

الثقات (ابن حبان)

  • أویس بْن عَامر الْقَرنِی من الْیمن من مُرَاد سکن الْکُوفَة وَکَانَ عابدا زاهدا یروی عَن عمر اخْتلفُوا فِی مَوته فَمنهمْ من یزْعم أَنه قتل یَوْم صفّین فِی رِجَاله علی وَمِنْهُم من زعم أَنه مَاتَ علی جبل أَبِی قَیْس بِمَکَّة وَمِنْهُم من زعم أَنه مَاتَ بِدِمَشْق ویحکون فِی مَوته قصصا تشبه المعجزات الَّتِی رویت عَنهُ وَقد کَانَ بعض أصحابْنا یُنکر کَونه فِی الدُّنْیَا ثَنَا عَبْد الْعَزِیز الرخی قَالَ ثَنَا عَبَّاس بْن مُحَمَّد قَالَ ثَنَا قراد أَبُو نوح سَمِعت شُعْبَة یَقُول سَأَلت عَمْرو بْن مرّة وَأَبا إِسْحَاق عَن أویس الْقَرنِی فَلم یعرفاه

معرفة الصحابة (أبو نعیم الأصبهانی)

  • أُوَیْسُ بْنُ عَامِرٍ الْقَرَنِیُّ، وَقِیلَ: أَوْسُ بْنُ أَنَسِ بْنِ عَامِرٍ أَدْرَکَ النَّبِیَّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَلَمْ یَرَهُ، عِدَادُهُ فِی تَابِعِیِّ أَهْلِ الْکُوفَةِ مِنَ الْیَمَنِ مِنْ مُرَادَ - حَیٌّ مِنَ الْیَمَنِ
  • حَدَّثَنَا أَبُو بَکْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، ثنا أَحْمَدُ بْنُ الْخَلِیلِ الْبُرْجُلَانِیُّ، ثنا أَبُو النَّضْرِ هَاشِمُ بْنُ الْقَاسِمِ، ثنا سُلَیْمَانُ بْنُ الْمُغِیرَةِ، عَنْ سَعِیدٍ الْجُرَیْرِیِّ، عَنْ أَبِی نَضْرَةَ، عَنْ أَسِیرِ بْنِ جَابِرٍ، قَالَ: " کَانَ مُحَدِّثٌ بِالْکُوفَةِ یُحَدِّثُنَا، إِذَا فَرَغَ مِنْ حَدِیثِهِ تَفَرَّقُوا وَیَبْقَی رَهْطٌ فِیهِمْ رَجُلٌ یَتَکَلَّمُ بِکَلَامٍ لَا أَسْمَعُ أَحَدًا یَتَکَلَّمُ بِکَلَامِهِ، فَأَحْبَبْتُهُ فَفَقَدْتُهُ، فَقُلْتُ لِأَصْحَابِی: هَلْ تَعْرِفُونَ رَجُلًا کَانَ یُجَالِسُنَا کَذَا وَکَذَا؟ فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ الْقَوْمِ: نَعَمْ، أَنَا أَعْرِفُهُ، ذَاکَ أُوَیْسٌ الْقَرَنِیُّ، قُلْتُ: أَوَ تَعْرِفُ مَنْزِلَهُ؟ قَالَ: نَعَمْ، فَانْطَلَقْتُ مَعَهُ حَتَّی جِئْتُ حُجْرَتَهُ فَخَرَجَ إِلَیَّ، فَقُلْتُ: یَا أَخِی مَا أَحْبَسَکَ عَنَّا؟ قَالَ: الْعُرْیُ، قَالَ: وَکَانَ أَصْحَابُهُ یَسْخَرُونَ مِنْهُ وَیُؤْذُونَهُ، قَالَ: قُلْتُ: خُذْ هَذَا الْبُرْدَ فَالْبَسْهُ، قَالَ: لَا تَفْعَلْ، فَإِنَّهُمْ یُؤْذُونَنِی إِذَا رَأَوْهُ، قَالَ: فَلَمْ أَزَلْ بِهِ حَتَّی لَبِسَهُ، فَخَرَجَ عَلَیْهِمْ فَقَالُوا: مَنْ تَرَوْنَ خَدَعَ عَنْ بُرْدِهِ هَذَا؟ قَالَ: فَجَاءَ الْمَجْلِسَ، فَقُلْتُ: مَا تُرِیدُونَ مِنْ هَذَا الرَّجُلِ، قَدْ آذَیْتُمُوهُ، الرَّجُلُ یُعْرَی مَرَّةً وَیَکْتَسِی مَرَّةً، قَالَ: فَأَخَذَهُمْ بِلِسَانِی أَخْذًا شَدِیدًا، قَالَ: فَقُضِیَ أَنَّ أَهْلَ الْکُوفَةِ وَفَدُوا إِلَی عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ رَضِیَ اللهُ عَنْهُ، فَوَفَدَ الرَّجُلُ مِمَّنْ کَانَ یُسْخَرُ بِهِ، یَعْنِی بِأُوَیْسٍ، فَقَالَ عُمَرُ: هَلْ هَاهُنَا أَحَدٌ مِنَ الْقَرَنِیِّینَ؟ قَالَ: فَجَاءَ ذَلِکَ الرَّجُلُ، قَالَ: فَقَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَدْ قَالَ: «إِنَّ رَجُلًا یَأْتِیکُمْ مِنَ الْیَمَنِ یُقَالُ لَهُ أُوَیْسٌ لَا یَدَعُ بِالْیَمَنِ غَیْرَ أُمٍّ لَهُ، وَقَدْ کَانَ بِهِ بَیَاضٌ، فَدَعَا اللهَ فَأَذْهَبَ عَنْهُ إِلَّا مَوْضِعَ الدِّینَارِ أَوِ الدِّرْهَمِ، فَمَنْ لَقِیَهُ مِنْکُمْ فَمُرُوهُ، فَلْیَسْتَغْفِرْ لَکُمْ» قَالَ: فَقَدِمَ عَلَیْنَا، قَالَ: قُلْتُ: مِنْ أَیْنَ؟ قَالَ: مِنَ الیَمَنِ، قَالَ: مَا اسْمُکَ؟ قَالَ: أُوَیْسٌ، قَالَ: فَمَنْ تَرَکْتَ بِالْیَمَنِ؟ قَالَ: أُمًّا لِی، قَالَ: أَکَانَ بِکَ بَیَاضٌ فَدَعَوْتَ اللهَ فَأَذْهَبَهُ عَنْکَ؟ قَالَ: نَعَمْ، قَالَ: فَاسْتَغْفِرْ لِی، قَالَ: أَوَ یَسْتَغْفِرُ مِثْلِی لِمِثْلِکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ؟ قَالَ: فَاسْتَغْفَرَ لَهُ، قَالَ: قُلْتُ: أَنْتَ أَخِی لَا تُفَارِقْنِی، فَانْمَلَسَ مِنِّی، فَأُنْبِئْتُ أَنَّهُ قَدِمَ عَلَیْکُمُ الْکُوفَةَ، قَالَ: فَجَعَلَ ذَاکَ الرَّجُلُ الَّذِی کَانَ یَسْخَرُ مِنْهُ یَحْقِرُهُ، قَالَ: فَیَقُولُ: مَا هَذَا فِینَا، وَلَا نَعْرِفُهُ؟ قَالَ عُمَرُ: بَلَی إِنَّهُ رَجُلٌ کَذَا، کَأَنَّهُ یَضَعُ شَأْنَهُ، قَالَ: فِینَا یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ رَجُلٌ یُقَالُ لَهُ أُوَیْسٌ، قَالَ: أَدْرِکْ وَلَا أَرَاکَ تُدْرِکُ، قَالَ: فَأَقْبَلَ ذَاکَ الرَّجُلُ حَتَّی دَخَلَ عَلَیْهِ قَبْلَ أَنْ یَأْتِیَ أَهْلَهُ، فَقَالَ لَهُ أُوَیْسٌ: مَا هَذِهِ بِعَادَتِکَ فَمَا بَدَا لَکَ؟ قَالَ: سَمِعْتُ عُمَرَ یَقُولُ فِیکَ: کَذَا وَکَذَا، فَاسْتَغْفِرْ لِی یَا أُوَیْسُ، قَالَ: لَا أَفْعَلُ حَتَّی تَجْعَلَ لِی عَلَیْکَ أَلَا تَسْخَرَ بِی فِیمَا بَعْدُ، وَأَنْ لَا تَذْکُرَ الَّذِی سَمِعْتَهُ مِنْ عُمَرَ إِلَی أَحَدٍ، قَالَ: فَاسْتَغْفَرَ لَهُ، قَالَ أَسِیرٌ: فَمَا لَبِثْنَا أَنْ أُفْشِیَ أَمْرُهُ بِالْکُوفَةِ، قَالَ: فَدَخَلْتُ عَلَیْهِ فَقُلْتُ لَهُ: یَا أَخِی أَلَا أَرَاکَ الْعَجَبَ، وَنَحْنُ لَا نَشْعُرُ؟ فَقَالَ: مَا کَانَ فِی هَذَا مَا أَتَبَلَّغُ بِهِ فِی النَّاسِ، وَمَا یُجْزَی کُلُّ عَبْدٍ إِلَّا بِعَمَلِهِ، قَالَ: ثُمَّ انْمَلَسَ مِنْهُمْ فَذَهَبَ، حَدَّثَ بِهِ أَحْمَدُ بْنُ حَنْبَلٍ عَنْ أَبِی النَّضْرِ
  • حَدَّثَنَاهُ أَبُو بَکْرٍ، ثنا عَبْدُ اللهِ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ حَنْبَلٍ، حَدَّثَنِی أَبِی، ثنا أَبُو النَّضْرِ هَاشِمُ بْنُ الْقَاسِمِ بِهِ، وَرَوَاهُ قَتَادَةُ، عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَوْفَی، عَنْ أَسِیرِ بْنِ جَابِرٍ، نَحْوَهُ
  • حَدَّثَنَا أَبُو بَکْرِ بْنُ مَالِکٍ، ثنا عَبْدُ اللهِ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ حَنْبَلٍ، ثنا عُبَیْدُ اللهِ بْنُ عُمَرَ الْقَوَارِیرِیُّ، ثنا مُعَاذُ بْنُ هِشَامٍ، حَدَّثَنِی أَبِی، عَنْ قَتَادَةَ، عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَوْفَی، عَنْ أَسِیرِ بْنِ جَابِرٍ، قَالَ: کَانَ عُمَرُ إِذَا أَتَی عَلَیْهِ أَمْدَادُ أَهْلِ الْیَمَنِ سَأَلَهُمْ، قَالَ: هَلْ فِیکُمْ أُوَیْسُ بْنُ عَامِرٍ؟ فَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ: «یَأْتِی عَلَیْکَ أُوَیْسُ بْنُ عَامِرٍ مَعَ أَمْدَادِ أَهْلِ الْیَمَنِ مِنْ مُرَادٍ، ثُمَّ مِنْ قَرْنٍ، کَانَ بِهِ بَیَاضٌ فَبَرَأَ مِنْهُ إِلَّا مَوْضِعَ دِرْهَمٍ، لَهُ وَالِدَةٌ هُوَ بِهَا بَرٌّ، لَوْ أَقْسَمَ عَلَی اللهِ لَأَبَرَّهُ، فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ یَسْتَغْفِرَ لَکَ فَافْعَلْ» وَرَوَاهُ شَرِیکٌ، عَنْ یَزِیدَ بْنِ أَبِی زِیَادٍ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی لَیْلَی، قَالَ: نَادَی رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ یَوْمَ صِفِّینَ: أَفِیکُمْ أُوَیْسٌ، فَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ: «أُوَیْسُ بْنُ عَامِرٍ الْقَرَنِیُّ مِنْ خَیْرِ التَّابِعِینَ بِإِحْسَانٍ»
  • حَدَّثَنَا أَبُو عَمْرِو بْنُ حَمْدَانَ، قَالَ: ثنا الْحَسَنُ بْنُ سُفْیَانَ، ثنا هُدْبَةُ، ثنا مُبَارَکُ بْنُ فَضَالَةَ، حَدَّثَنِی أَبُو الْأَصْفَرِ، عَنْ صَعْصَعَةَ بْنِ مُعَاوِیَةَ، قَالَ: " کَانَ أُوَیْسُ بْنُ عَامِرٍ مِنَ التَّابِعِینَ، رَجُلٌ مِنْ قَرْنٍ، وَإِنَّ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ قَالَ: أَخْبَرَنَا رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «أَنَّهُ سَیَکُونُ فِی التَّابِعِینَ رَجُلٌ مِنْ قَرْنٍ یُقَالُ لَهُ أُوَیْسُ بْنُ عَامِرٍ یَخْرُجُ بِهِ وَضَحٌ فَیَدْعُو اللهَ أَنْ یُذْهِبَهُ، فَیُذْهِبَهُ فَمَنْ أَدْرَکَهُ مِنْکُمْ فَاسْتَطَاعَ أَنْ یَسْتَغْفِرَ لَهُ فَلْیَسْتَغْفِرْ لَهُ»

الکامل فی ضعفاء الرجال (ابن عدی الجرجانی)

  • أویس القرنی، وَهو أویس بْن عامر.
  • ویقال ابْن عَمْرو وأصله من الیمن مرادی یعد فِی الکوفیین.
  • حَدَّثَنَا عَبد الرَّحْمَنِ بْن أبی بکر، حَدَّثَنا عباس سمعت یَحْیی بْن مَعِین یَقُولُ أویس القرنی أویس بْن عَمْرو.
  • سمعتُ ابن حماد یقول: قال البُخارِیّ أویس القرنی أصله من الیمن مرادی فِی إسناده نظر فیما یرویه.
  • حَدَّثَنَا أَبُو العلاء الْکُوفِیّ، حَدَّثَنا مُحَمد بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَبد الحمید، حَدَّثَنا أَبُو داوود، حَدَّثَنا شُعْبَة، قالَ: قُلتُ لعمرو بْن مرة أخبرنی عَن أویس هل تعرفونه فیکم قَالَ لا کَتَبَ إِلَیَّ مُحَمد بْنُ الْحُسَیْنِ البری، حَدَّثَنا عَمْرو بن علی سَمِعْتُ یَحْیی یَقُولُ: سَمعتُ شُعْبَة یقولُ: سَألتُ عَمْرو بْن مرة عن أویس القرنی فلم یعرفه.
  • حَدَّثَنَا مَحْمُودُ بْنُ مُحَمد الْوَاسِطِیُّ، حَدَّثَنا زحمویه، حَدَّثَنا سنان بْن هارون عَن حمزة الزیات، حَدَّثنی بشر سَمِعْتُ زید بْن عَلِیّ یَقُولُ قتل أویس القرنی یوم صفین.
  • حَدَّثَنَا عَبد الصمد بْن عَبد اللَّهِ الدِّمَشْقِیُّ، حَدَّثَنا أَحْمَدُ بْن أَبِی الحواری، قالَ: قُلتُ لبلبل البصری ولقیته بمکة أثبت لی حدیث سمعتموه فِی أویس أی شیء هُوَ فَقَالَ، حَدَّثَنا عَبد الرَّحْمَنِ بْن مهدی عَن یسیر بْن عَمْرو قَالَ کسا أَبِی لأویس حلتین من العری.
  • أخبرنی الْحَسَن بْنُ سُفْیَانَ، حَدَّثنی عَبد الْعَزِیزِ بْن سلام سَمِعْتُ إِسْحَاق بْن إِبْرَاهِیم بْن راهویه یَقُولُ ما شبهت مُحَمد بْن سلمة الجزری إلا بأویس القرنی تواضعا.
  • حَدَّثَنَا أَبُو یعلی وعمران بْن مُوسَی السختیانی، قالا: حَدَّثَنا هدبة، حَدَّثَنا مبارک بْن فضالة، حَدَّثنی مروان الأصغر عَن صعصعة بْن معاویة، قَال: کَانَ أویس بْن عامر رجلا من قرن وَکَانَ من التابعین من أهل الکوفة فخرج به وضح وَکَانَ یلزم مسجد الجامع مع ناس من أصحابه فدعوا الله تبارک وتعالی أن یذهب عَنْهُ فأذهبه فذکر الْحَدِیث بطوله.
  • حَدَّثَنَا مُحَمد بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مَیْمُونٍ السَّرَّاجُ، حَدَّثَنا عُبَید اللَّهِ الْقَوَارِیرِیُّ، حَدَّثَنا مُعَاذُ بْنُ هِشَامٍ، حَدَّثنی أَبِی، عَن قَتادَة عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَوْفَی عَنْ أُسَیْرِ بْنِ جَابِرٍ، قَال: کَانَ عُمَر بْنُ الْخَطَّابِ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَیْهِ إِذَا أَتَتْ عَلَیْهِ أَمْدَادُ أَهْلِ الْیَمَنِ سَأَلَهُمْ أَفِیکُمْ أُویْسُ بْنُ عَامِرٍ حَتَّی أَتَی عَلَی أُوَیْسٍ فَقَالَ أَنْتَ أُوَیْسُ بْنُ عَامِرٍ من مراد من قرن قَالَ نَعَمْ، قَال: کَانَ بِکَ برص فبرات مِنْهُ إِلا مَوْضِعَ دِرْهَمٍ وَلَهُ والدة، وَهو بها بار لَوْ أَقْسَمَ عَلَی اللَّهِ تَبَارَکَ وَتَعَالَی لأَبَرَّهُ إِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَسْتَغْفِرَ لِی فَافْعَلْ فَاسْتَغْفَرَ لَهُ فَقَالَ لَهُ عُمَر أَیْنَ تُرِیدُ قَالَ الْکُوفَةُ قَالَ أَلا أَکْتُبُ لک إلی عاملها لیستوصی فِیکَ؟ قَال: لاَ لأَنْ أَکُونَ فِی غُبَّرِ النَّاسِ أَحَبُّ إِلَیَّ.
  • فَلَمَّا کَانَ مِنَ الْعَامِ الْمُقْبِلِ حَجَّ رَجُلٌ مِنْ أَشْرَافِهِمْ فَوَافَقَ عُمَر فَسَأَلَهُ عَنْ أُوَیْسٍ کَیْفَ تَرَکْتُهُ قَالَ تَرَکْتُهُ رَثَّ الْبَیْتِ قَلِیلَ الْمَتَاعِ، قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ یَأْتِی عَلَیْکَ أُوَیْسُ بْنُ عَامِرٍ مَعَ أَمْدَادِ أَهْلِ الْیَمَنِ مِنْ مُرَادٍ مِنْ قَرْنٍ کَانَ بِهِ بَرَصٌ فَبَرِأَ مِنْهُ إِلا مَوْضِعَ دِرْهَمٍ لَهُ وَالِدَةٌ هُوَ بها بار لَوْ أَقْسَمَ عَلَی اللَّهِ تَبَارَکَ وَتَعَالَی لأَبَرَّهُ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ یَسْتَغْفِرَ لَکَ فَافْعَلْ. فَلَمَّا قَدِمَ الرجل الکوفة أتی أویس فَقَالَ اسْتَغْفِرْ لِی فَقَالَ أَنْتَ أحدث عهدا بسفر صالح استغفر لِی قَالَ لَقِیتَ عُمَر؟ قَال: نَعم فاستشعر فَفَطِنَ لَهُ النَّاسُ فَانْطَلَقَ عَلَی وجهه. قال یسیر فَکَسَوْتُهُ بُرْدًا وَکَانَ إِذَا رَآهُ إِنْسَانٌ عَلَیْهِ قَالَ مِنْ أَیْنَ لأُوَیْسٍ هَذَا الْبُرْدُ. قَالَ الشَّیْخُ: وَهَذَا الْحَدِیثُ مَعْرُوفٌ لأُوَیْسٍ یَرْوِیهِ مُعَاذُ بْنُ هِشَامٍ، عَنْ أَبِیهِ، عَن قَتادَة وَلَیْسَ لأُوَیْسٍ مِنَ الرِّوَایَةِ شَیْءٌ، وإِنَّما لَهُ حِکَایَاتٌ وَنُتَفٌ وَأَخْبَارٌ فِی زُهْدِهِ وَقَدْ شَکَّ قَوْمٌ فِیهِ إِلا أَنَّهُ مِنْ شُهْرَتِهِ فِی نَفْسِهِ وَشُهْرَةِ أَخْبَارِهِ لا یَجُوزُ أَنْ یُشَکَّ فیه ولیس لَهُ مِنَ الأَحَادِیثِ إِلا الْقَلِیلُ فَلا یَتَهَیَّأُ أَنْ یُحْکَمَ عَلَیْهِ الضَّعْفُ بَلْ هُوَ صَدُوقٌ ثِقَةٌ مِقْدَارِ مَا یُرْوَی عَنْهُ. قَالَ الشَّیْخُ: مَالِکٌ یُنْکِرُهُ یَقُولُ لَمْ یکن

(ابن الأثیر) أسد الغابة

  • أویس بْن عامر بْن جزء بْن مالک بْن عمرو بْن مسعدة بْن عمرو بْن سعد بْن عصوان بْن قرن بْن ردمان بْن ناجیة بْن مراد المرادی، ثم القرنی الزاهد المشهور، هکذا نسبه ابن الکلبی.
  • أدرک النَّبِیّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ ولم یره، وسکن الکوفة، وهو من کبار تابعیها.
  • روی أَبُو نضرة، عن أسیر بْن جابر، قال: کان محدث یتحدث بالکوفة، فإذا فرغ من حدیثه تفرقوا، ویبقی رهط فیهم رجل یتکلم بکلام لا أسمع أحدًا یتکلم بکلامه، فأحببته، ففقدته، فقلت لأصحابی: هل تعرفون رجلا کان یجالسنا کذا وکذا؟ فقال رجل من القوم: نعم أنا أعرفه، ذاک أویس القرنی، قلت: أو تعرف منزله؟ قال: نعم، فانطلقت معه حتی جئت حجرته، فخرج إلی، فقلت: یا أخی ما حبسک عنا؟ فقال: العری. قال: وکان أصحابه یسخرون منه ویؤذونه، قال: قلت: خذ هذا البرد فالبسه، قال: لا تفعل فإنهم یؤذوننی، قال: فلم أزل به حتی لبسه، فخرج علیهم، فقالوا: من تری خدع عن برده هذا؟ فوضعه، وقال: قد تری، فأتیت المجلس، فقلت: ما تریدون من هذا الرجل؟ قد آذیتموه، الرجل یعری مرة، ویکتسی مرة، وأخذتهم بلسانی. فقضی أن أهل الکوفة وفدوا إِلَی عمر بْن الخطاب رضی اللَّه عنه فیهم رجل ممن کان یسخر بأویس، فقال عمر: هل ههنا أحد من القرنیین؟ فجاء ذلک الرجل، قال: فقال عمر: إن رَسُول اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قد قال: إن رجلا یأتیکم من الیمن یقال له: أویس لا یدع بالیمن غیر أم، وقد کان به بیاض، فدعا اللَّه، فأذهبه عنه إلا مثل الدینار أو الدرهم، فمن لقیه منکم، فمروه فلیستغفر لکم. فأقبل ذلک الرجل حتی دخل علیه قبل أن یأتی أهله، فقال أویس: ما هذه بعادتک؟ قال: سمعت عمر یقول کذا وکذا، فاستغفر لی، قال: لا أفعل حتی تجعل لی علیک أنک لا تسخر بی، ولا تذکر قول عمر لأحد، فاستغفر له.
  • أخبرنا أَبُو الْفَرَجِ بْنُ مَحْمُودِ بْنِ سَعْدٍ، بِإِسْنَادِهِ عن مُسْلِمِ بْنِ الْحَجَّاجِ، قَالَ: حدثنا إِسْحَاقُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ الْحَنْظَلِیُّ وَمُحَمَّدُ بْنُ مُثَنَّی وَمُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ، قَالَ إِسْحَاقُ: أخبرنا، وَقَالَ الآخَرَانِ: حدثنا، وَاللَّفْظُ لابْنِ مُثَنَّی، قَالَ: حدثنا مُعَاذُ بْنُ هِشَامٍ، حَدَّثَنِی أَبِی، عن قَتَادَةَ، عن زُرَارَةَ بْنِ أَوْفَی، عن أُسَیْرِ بْنِ جَابِرٍ، قَالَ: کَانَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ إِذَا أَتَی أَمْدَادَ الْیَمَنِ سَأَلَهُمْ: أَفِیکُمْ أُوَیْسُ بْنُ عَامِرٍ؟ حَتَّی أَتَی عَلَی أُوَیْسٍ، فَقَالَ: أَنْتَ أُوَیْسُ بْنُ عَامِرٍ؟ قَالَ: نَعَمْ، قَالَ: مِنْ مُرَادٍ، ثُمَّ مِنْ قَرَنٍ؟ قَالَ: نَعَمْ، قَالَ: کَانَ بِکَ بَرَصٌ، فَبَرَأْتَ مِنْهُ إِلا مَوْضِعَ دِرْهَمٍ؟ قَالَ: نَعَمْ، قَالَ: لَکَ وَالِدَةٌ؟ قَالَ: نَعَمْ، قَالَ: سَمِعْتَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ: یَأْتِی عَلَیْکُمْ أُوَیْسُ بْنُ عَامِرٍ مَعَ أَمْدَادِ أَهْلِ الْیَمَنِ مِنْ مُرَادٍ، ثُمَّ مِنْ قَرَنٍ، کَانَ بِهِ بَرَصٌ، فَبَرَأَ مِنْهُ إِلا مَوْضِعَ دِرْهَمٍ، لَهُ وَالِدَةٌ هُوَ بِهَا بَرٌّ، لَوْ أَقْسَمَ عَلَی اللَّهِ لأَبَرَّهُ، فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ یَسْتَغْفِرَ لَکَ فَافْعَلْ، فَاسْتَغْفِرْ لِی، فَاسْتَغْفَرَ لَهُ، فَقَالَ لَهُ عُمَرُ: أَیْنَ تُرِیدُ؟ قَالَ: الْکُوفَةُ، قَالَ: أَلا أَکْتُبُ لَکَ إِلَی عَامِلِهَا؟ قَالَ: أَکُونُ فِی غَبْرَاءِ النَّاسِ أَحَبُّ إِلَیَّ. قَالَ: فَلَمَّا کَانَ مِنَ الْعَامِ الْمُقْبِلِ حَجَّ رَجُلٌ مِنْ أَشْرَافِهِمْ فَوَافَقَ عُمَرُ، فَسَأَلَهُ عن أُوَیْسٍ، قَالَ: تَرَکْتُهُ رَثَّ الْبَیْتِ، قَلِیلَ الْمَتَاعِ، قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ: یَأْتِی عَلَیْکَ أُوَیْسُ بْنُ عَامِرٍ مَعَ أَمْدَادِ أَهْلِ الْیَمَنِ، ثُمَّ مِنْ مُرَادٍ، ثُمَّ مِنْ قَرَنٍ، کَانَ بِهِ بَرَصٌ، فَبَرَأَ مِنْهُ إِلا مَوْضِعَ دِرْهَمٍ، لَهُ وَالِدَةٌ هُوَ بِهَا بَرٌّ، لَوْ أَقْسَمَ عَلَی اللَّهِ لأَبَرَّهُ، فَإِنِ اسْتَطَعْتُ أَنْ یَسْتَغْفِرَ لَکَ فَافْعَلْ، فَأَتَی أُوَیْسًا، فَقَالَ: اسْتَغْفِرْ لِی، قَالَ: أَنْتَ أَحْدَثُ عَهْدًا بِسَلَفِ صَالِحٍ، فَاسْتَغْفِرْ لِی، قَالَ: لَقِیتُ عُمَرَ؟ قَالَ: نَعَمْ، فَاسْتَغْفِرْ لَهُ. فَفَطِنَ لَهُ النَّاسُ، فَانْطَلَقَ عَلَی وَجْهِهِ، قَالَ أُسَیْرٌ: وَکِسْوَتُهُ بُرْدَةٌ، فَکَانَ کُلَّمَا رَآهُ إِنْسَانٌ، قَالَ: مِنْ أَیْنَ لأُوَیْسٍ هَذِهِ الْبُرْدَةُ؟ قَالَ هِشَامٌ الْکَلْبِیُّ: قُتِلَ أُوَیْسٌ الْقَرَنِیُّ یَوْمَ صِفَّینَ مَعَ عَلِیٍّ.

جرح و تعدیل اهل سنت

منابع

پانویس

  1. خلیفة بن خیاط، ص۲۴۶.
  2. ابن سعد، ج۶، ص۶۲۰۴.
  3. ابن عساکر، ج۹، ص۴۱۴-۴۱۲؛ سیوطی، ج۲، ص۶۲؛ نوری، ج۱۶، ص۹۴.
  4. جوهری، ج۶، ص۲۱۸۱.
  5. طوسی، ج۱، ص۳۱۴.
  6. فیروزآبادی، ج۴، ص۲۵۸؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۳۵۹.
  7. ابن عساکر، ج۹، ص۴۱۵.
  8. صدوق، ج۲، ص۶۷۴؛ اربلی، ج۱، ص۲۶۱؛ ابن ابی جمهور، ج۱، ص۵۱.
  9. قمی، ص۱۰۷.
  10. هیثمی، ج۱۰، ص۲۲؛ منفی هندی، ج۱۲، ص۷۴.
  11. ابن سعد، ج۶، ص۲۰۵؛ سیوطی، ج۱، ص۲۲ و ۶۰۸ و ج۲، ص۶۲؛ متقی هندی، ج۱۴، ص۵.
  12. ابن سعد، ج۶، ص۲۰۵؛ حاکم، ج۳، ص۴۰۵؛ مجلسی، ج۴۲، ص۱۴۷ و ۱۵۶.
  13. حلبی، ج۲، ص۵۴۷.
  14. حلبی، ج۲، ص۵۴۷.
  15. ابن ابی شیبه، ج۷، ص۵۳۹؛ ابن اثیر، ج۱، ص۳۳۳؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۳۶۰؛ ابن مبارک، ص۱۸.
  16. ابن ابی حاتم، ج۲، ص۳۲۶؛ ابن اثیر، ج۱، ص۳۳۳.
  17. ابن سعد، ج۶، ص۲۰۴.
  18. ابن سعد، ج۶، ص۲۰۷.
  19. مفید، ج۱، ص۳۱۶؛ سیدرضی، ص۵۳؛ ابن حمزه طوسی، ص۲۷۶.
  20. ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۳۶۱.
  21. ابن سعد، ج۶، ص۲۰۴؛ ابونعیم؛ ج۱، ص۳۱۷؛ قاضی نعمان، ج۲، ص۴؛ احمد بن حنبل، ج۳، ص۴۸۰.
  22. مجلسی، ج۹۲، ص۳۹۰.
  23. متقی هندی، ج۱۴، ص۵؛ مزی، ج۳، ص۳۹۷؛ حر عاملی، ج۳۰، ص۳۲۲.
  24. هجویری، ص۱۲۵.
  25. ابن معین، ج۱، ص۲۳۸؛ ابن شهرآشوب، ج۲، ص۳۵۹؛ منقری، ص۲۲۴؛ حاکم، ج۳، ص۴۰۲؛ ابن ابی الحدید، ج۸، ص۹؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۳۶۱.
  26. ابن حبان، ج۴، ص۵۲؛ ابن عساکر، ج۹، ص۴۱۳؛ ابن حجر، لسان، ج۱، ص۴۷۵.
  27. محمدی، رمضان، مقاله «اویس قرنی»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص:۱۷۶-۱۷۷.
  28. الدخان:۳.
  29. سوره الدخان: ۶.
  30. سوره الدخان: ۶.
  31. موسوعة الحدیث