بحث:تطبیق‌دادن نشانه‌های ظهور با افراد و حوادث جامعه

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

تطبیق نشانه‌های ظهور

  1. مهم‌تر و مؤثرتر از همۀ این گروه‌ها اسماعیلیه و حکومت آنان یعنی فاطمیان مصر است که گوی سبقت را از همگان ربوده و تطبیق نشانۀ طلوع خورشید از مغرب که در صفحات پیشین بدان اشاره کردیم از این جمله است. قاضی نعمان مغربی که از داعیان اسماعیلی است، نمونه‌های دیگری از نشانه‌ها را بر فاطمیان و مهدی آنان تطبیق کرده است[۸][۹].
  2. برخی معتقد بودند که نفس زکیه که کشته شدن او را یکی از نشانه‌های ظهور دانسته‌اند همان محمّد بن عبدالله بن حسن مثنی است که در ابتدای حکومت عباسیان قیام کرد و در مدینه به شهادت رسید. استدلال‌هایی را هم برای اثبات این مطلب آورده‌اند که در اثبات این مطلب، کافی نیست[۱۰][۱۱].
  3. نمونۀ دیگر تطبیق‌های علّامه مجلسی در بحار الأنوار است. وی ضمن بیان احادیث نشانه‌های ظهور، آنها را توضیح داده و گاه تطبیق کرده است. برای مثال در حدیثی از عمار یاسر چنین نقل شده است:««يَأْتِي هَلاَكُ مُلْكِهِمْ مِنْ حَيْثُ بَدَأَ»»[۱۲]. گویا مرحوم مجلسی ضمیر "هم" در "ملکهم" را به عباسیان برگردانده و نوشته است: "من حیث بدا"؛ یعنی از سوی خراسان؛ چون هلاکو از آن جا وارد شد، همان گونه که شروع حکومتشان از خراسان و به دست ابومسلم بود، که البته در حدیث، به عباسیان تصریح نشده است [۱۳]. یا در جایی دیگری از الغیبة نعمانی [۱۴] حدیثی آورده که در آن آمده است:««إِذَا قَامَ الْقَائِمُ بِخُرَاسَان‏... وَ قَامَ مِنَّا قَائِمٌ بِجِيلَان‏... وَ قَتَلَ الْكَبْش‏...»»[۱۵] سپس می‌گوید: قیام کننده در خراسان، هلاکو خان یا چنگیزخان است و قیام کننده در گیلان، شاه اسماعیل و شاید از کبش، شاه عبّاس اوّل باشد [۱۶]. همچنین در جای دیگر، حدیثی را بر دولت صفویه تطبیق کرده و می‌گوید: بعید نیست که این حکومت، متّصل به دولت قائم شود[۱۷][۱۸].
  4. در دورۀ مشروطه، یکی از واعظان مشهور با نام شیخ عباسعلی فرزند علی محمّد گورتانی (۱۲۸۷ - ۱۳۶۰ ق) با لقب معین الواعظین و تخلّص ذاکر، شناخته شده است. وی می‌نویسد: "وقت ظهور را خدا می‌داند... و لکن علائمی از برای ظهور آن حضرت از ائمّه رسیده که پاره‌ای از اخبار به طور رمز و اشاره زمان قریب به ظهور را می‌رساند"[۱۹]. سپس مطالبی از نور الأنوار مرندی و ناظم الإسلام کرمانی نقل می‌کند و می‌نویسد: دیگر از علائم ظهور، احداث تلگراف، بی سیم است که در ممالک دور با یکدیگر حرف می‌زنند. دیگر از علائم، ایجاد دستگاهی است که عکس و صورت را نقل دهد، یعنی شخص از شهری می‌تواند دیگری را در شهر دیگر ببیند. دیگر هیجان مردم فقیر و رنج کشان است. دیگر فتح بلاد آلمان است. دیگر چنان چه در بحار است، قطع علم از نجف و ظهورش در قم است. یکی دیگر از علائم، قطع شدن پول ایران است از نجف و کربلا که اهل ایران به عراق پول نمی‌فرستند و یا آن که پول ایران از رواج می‌افتد[۲۰].
  5. یکی از معاصران، احتمال داده که نفس زکیه بر شهید آیة الله سید محمد باقر صدر تطبیق شود[۲۱]. این نشانه، از نمونه‌هایی است که زیدیه از آن سوء استفاده و بر محمّد بن عبدالله تطبیق کرده‌اند؛ چون وی در آن زمان به نفْس زکیّه شهرت داشت[۲۲][۲۳].
  6. پس از وقوع انقلاب اسلامی نیز عالمان بسیاری به صورت شفاهی یا کتبی، احتمال تطبیق احادیث را بر انقلاب اسلامی ایران مطرح کرده‌اند. اینان در این آرزو هستند که قیام انقلاب اسلامی به قیام مهدی (ع) متّصل شود و زمینه‌ساز ظهور ایشان گردد. این احتمال بر پایۀ دقت در متون احادیث و شواهد موجود مطرح شده است. از مهم‌ترین احادیثی که با این تطبیق سازگاری بیشتری دارد، دو حدیث مهم است: اولی، حدیثی از مصادر اهل سنّت به نقل از پیامبر (ص) است که فرمود:««يَخْرُجُ أُنَاسٌ مِنَ الْمَشْرِقِ فَيُوطِئُونَ لِلْمَهْدِيِّ يَعْنِي سُلْطَانَهُ»»[۲۴]. حدیث دیگر، گزارش نعمانی دربارۀ پیشگامان ظهور است. نعمانی متعهّد شده، احادیثی را نقل کند که به صحّت آنها اطمینان دارد. لذا از نظر سندی، برخی آن را معتبر شمرده‌اند. متن حدیث این گونه است:««كَأَنِّي بِقَوْمٍ قَدْ خَرَجُوا بِالْمَشْرِقِ يَطْلُبُونَ الْحَقَّ فَلَا يُعْطَوْنَهُ ثُمَّ يَطْلُبُونَهُ فَلَا يُعْطَوْنَهُ فَإِذَا رَأَوْا ذَلِكَ وَضَعُوا سُيُوفَهُمْ عَلَى عَوَاتِقِهِمْ فَيُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوهُ فَلَا يَقْبَلُونَهُ حَتَّى يَقُومُوا وَ لَا يَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَى صَاحِبِكُمْ قَتْلَاهُمْ شُهَدَاءُ أَمَا إِنِّي لَوْ أَدْرَكْتُ ذَلِكَ لَاسْتَبْقَيْتُ نَفْسِي لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ»»[۲۵][۲۶].

پانویس

  1. دانشنامهٔ امام مهدی: ج۷، ص۴۵۰.
  2. دانشنامهٔ امام مهدی: ج۷، ص۴۵۰.
  3. دانشنامهٔ امام مهدی: ج۷، ص۴۵۱.
  4. دانشنامهٔ امام مهدی: ج۷، ص۴۵۱.
  5. دانشنامهٔ امام مهدی: ج۷، ص۴۵۱.
  6. دانشنامهٔ امام مهدی: ج۷، ص۴۵۱.
  7. دانشنامهٔ امام مهدی: ج۷، ص۴۵۲.
  8. شرح الأخبار: ج۳ ص۳۵۹ و ۳۶۸.
  9. دانشنامهٔ امام مهدی: ج۷، ص۴۵۲.
  10. تاریخ الغیبة الکبری: ص۶۰۸.
  11. دانشنامهٔ امام مهدی: ج۷، ص۴۵۲.
  12. نابودیِ حکومت آنان از جایی که آغاز شده، خواهد بود؛ الغیبة، طوسی: ص۴۶۳ ح۴۷۹.
  13. بحار الأنوار: ج۵۲ ص۲۰۸ ح۴۵.
  14. الغیبة، نعمانی: ص۲۷۵ ح۵۵.
  15. هنگامی که قائم در خراسان قیام کند... و قائمی از ما در گیلان قیام کند... و سرکرده کشته شود... .
  16. بحار الأنوار: ج۵۲ ص۲۳۶ ح۱۰۴.
  17. بحار الأنوار: ج۵۲ ص۲۴۳.
  18. دانشنامهٔ امام مهدی: ج۷، ص۴۵۲.
  19. دانشنامهٔ امام مهدی: ج۷، ص۴۵۳.
  20. دانشنامهٔ امام مهدی: ج۷، ص۴۵۴.
  21. عصر الظهور: ص۱۶۵.
  22. مقاتل الطالبین: ص۲۰۷ و ۲۱۰ – ۲۱۳.
  23. دانشنامهٔ امام مهدی: ج۷، ص۴۵۴.
  24. مردمی از شرق، قیام می کنند و برای حکومت مهدی، زمینه را آماده می کنند؛ بحار الأنوار (ط - بيروت): ج‏۵۱، ص ۷.
  25. گویی می‌بینیم گروهی را که در شرق در پی گرفتن حق، قیام می‌کنند؛ امّا آن را به ایشان نمی‌دهند. دوباره آن را می‌طلبند؛ ولی به آنها داده نمی‌شود. پس چون این وضعیت را می‌بینند، شمشیرهایشان را بر گردن خود می‌نهند. آنچه را خواسته بودند، به ایشان می‌دهند، اما دیگر آن را نمی‌پذیرند تا این که قیام می‌کنند و آن را جز به صاحبتان نمی‌سپرند. کشتگان آنها شهیدند. هان! من اگر آن زمان را درک می‌کردم. خود را برای صاحب این امر، خود را نگاه می‌داشتم؛ الغيبة للنعماني: ص ۲۷۳، ح ۵۰.
  26. دانشنامهٔ امام مهدی: ج۷، ص۴۵۴.
  27. رهبری در اسلام: ص۱۷۹ و ۱۸۰. تا صفحۀ ۱۸۳ (این کتاب به شرح نکات فقه الحدیثی مربوط به استخراج هر یک از وقایع از احادیث پرداخته شده است).
  28. دانشنامهٔ امام مهدی: ج۷، ص۴۵۵.
  29. دانشنامهٔ امام مهدی: ج۷، ص۴۵۵.