بحث:حدیث امان در کلام اسلامی
حدیث امان در دانشنامه کلام اسلامی
حدیث نبوی بیانگر نقش اهل بیت پیامبر(ص) در امنیت داشتن اهل زمین از هلاکت و ضلالت.
در روایات بسیار و از طریق مختلف از رسول گرامی نقل شده که اهل بیت(ع) خود را به ستارگان آسمان تشبیه کردهاند. وجه مشابهت این است که ستارگان آسمان سبب یا نشانه برقراری و استمرار نظم عالم میباشند، و اهل آسمان از طریق ستارگان به این حقیقت پی برده و از موهبت حیات بهره میبرند، وجود اهل بیت پیامبر(ص) نیز همین نقش را در استمرار و بقای عالم دارند و اهل زمین به واسطه وجود آنان از نعمت حیات بهرهمند میشوند «النُّجُومُ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ فَإِذَا ذَهَبَتِ النُّجُومُ ذَهَبَ أَهْلُ السَّمَاءِ وَ أَهْلُ بَيْتِي أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ فَإِذَا ذَهَبَ أَهْلُ بَيْتِي ذَهَبَ أَهْلُ الْأَرْضِ»[۱].
مدلول حدیث امان:
برای فهم معنا و مدلول حدیث امان لازم است درباره مفاهیم و مفردات روایات و تعابیر بکار رفته در آنها نکاتی را بیان کنیم:
- به احتمال قوی، مقصود از اهل سماء، فرشتگاناند، چنانکه در روایات آمده است که خداوند،آسمان را محل فرشتگان قرار داده است. امیرالمؤمنین(ع) در موارد متعددی از نهجالبلاغه از جمله در خطبه اول، در مقام توضیح خلقت عالم، میفرمایند: «... سپس خداوند میان آسمان را گشود و آنها را از گونههای مختلف ملائکه پر فرمود. بعضی از آنها همواره در رکوع بوده و برخی دیگر همواره در قیام و بعضیها در سجدهاند». مراد از نجوم در روایت، ستارگان آسماندنیا است؛ اما ملائکه مربوط به آسمانهای بالاتر هستند. این ستارهها برای اهل آسمان بالاتر، نشانه و علامت هستند. ملائکه با دیدن آنها میفهمند که هنوز نفخ صور[۲] انجام نشده است.
- مراد از اهل زمین، انس و جناند که دارای ادراک عقلانیاند. اساساً کلمه «اهل» در زبان عربی بر حیوانات و سایر موجودات غیر از انسان اطلاق نمیشود. معنای حدیث آن است که تا وقتی اهل بیت(ع) در زمین، هستند،حیات در آنجا برقرار است و وقتی اهلبیت نباشند، زندگی هم تمام میشود.
- در بیشتر نقلهای این روایات،امان بودن نجوم به «اهل آسمان» نسبت داده شده است لکن در یک روایت امان اهل زمین از غرق شدن آمده است. میان این دو روایت، منافاتی وجود ندارد؛ زیرا ستارگان تا هنگامی که وجود دارند، هم نشانهاند برای بقاء و حیات اهل آسمان، و هم نشان از حیات اهل زمین دارند. اگر اهل سماء، نباشند اهل زمین نیز نخواهند بود.
- در دستهای از این روایات، اهلبیت پیامبر(ص)، امان اهل زمین دانسته شدهاند و در بعضی، امان برای امّت معرفی شدهاند. این دو دسته روایات نیز با هم منافاتی ندارند و از باب «ذکر عام و خاص» است. وجه بیان خاص هم این است که امت اسلامی در میان سایر امتها دارای شرافت و منزلت هستند ﴿كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ﴾[۳]. البته منظور، عموم استغراقی نیست، به این معنا که تکتک آنها مورد نظر باشد، بلکه عموم مجموعی مراد است؛ بنابراین وجه امان بودن اهلبیت هرچه باشد هم برای تمام زمین است و هم برای امت اسلامی.
- در بیشتر نقلهای روایت، وجه امنیتبخشی اهلبیت(ع) برای اهل زمین بیان نشده است، اما در برخی از روایات امان بودن آنان از اختلاف و گمراهی بیان شده است[۴].
- در این روایات درباره اینکه اگر اهلبیت پیامبر(ص) در زمین نباشند چه اتفاقی میافتد، تعبیرهایی از قبیل: «جَاءَ أَهْلَ الْأَرضِ مِنَ الْآياتِ مَا كانُوا يُوعَدُونَ»[۵] و «اتَاهُمْ مَا يُوعَدُونَ»[۶]، «ذَهَبَ أَهْلُ الْأَرْضِ»[۷] و «لَوْ لَا مَا عَلَى الْأَرْضِ مِنَّا لَسَاخَتْ بِأَهْلِهَا»[۸]، بکار رفته و مفاد آنها این است که اگر هیچیک از اهلبیت خاص پیامبر(ص) که حجت خداوند در زمیناند، وجود نداشته باشند طومار این عالم درهم پیچده خواهد شد.
جایگاه اهلبیت پیامبر(ص) در نظام عالم:
در روایات حدیث امان بقای عالم به وجود اهلبیت پیامبر(ص) منوط شده است. وابستگی تکوینی عالم به وجود اهلبیت(ع) از دو منظر فاعلی و غایی، قابل تبیین است. خداوند حکیم نظام عالم را بر اساس اسباب و مسببات استوار کرده است. این مطلبی است که هم تجربه عینی و هم آیات و روایات، مثبِت و مبین آن هستند، چنانکه قرآن کریم از فرشتگان به عنوان مدبران عالم یادکرده است ﴿فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا﴾[۹] و در آیات بسیاری از اسباب طبیعی حوادث مانند باد، ابر، باران و غیره نام برده و آنها را نشانههای علم، قدرت و حکمت الهی برشمرده است. وجود مقدس پیامبر اکرم(ص) و اهلبیت پاک و گرامی آن حضرت چنین نقش و جایگاهی در عالم دارند و بدون اینکه اسباب طبیعی و غیر طبیعی حوادث و رخدادهای عالم، نادیده گرفته شوند یا خللی در آنها به وجود آید، آنان به اذن و مشیت الهی در تدبیر عالم مؤثرند، چنانکه در فقرهای از زیارت جامعه کبیره، آغاز و پایان عالم، نزول باران، حفظ و نگهداری آسمان از سقوط و برطرف شدن غم و اندوه و مشکلات، به واسطه برکات وجودی اهلبیت(ع)، معرفی شده است: «بِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِكُمْ يَخْتِمُ وَ بِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ بِكُمْ يُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ بِكُمْ يُنَفِّسُ الْهَمَّ وَ بِكُمْ يَكْشِفُ الضُّرَّ»[۱۰] همین فقره از زیارت جامعه - که به گفته علامه مجلسی[۱۱] صحیحترین زیارتها از حیث سند است - در بیان نقش و جایگاه اهلبیت(ع) در سببیت فاعلی در نظام عالم به اذن و مشیت الهی، کافی است. این مطلب در روایات و زیارتهای دیگر نیز بیان شده است مانند زیارت مطلقه امام حسین(ع)[۱۲]، روایت امام صادق(ع)[۱۳]، روایت اصبغ ابن نباته از ابنعباس از رسول اکرم(ص) درباره امیرالمؤمنین(ع) و امامان(ع) از ذریه او[۱۴]، فرازی از نامه امیرالمؤمنین(ع) به معاویه[۱۵]، توقیع صادر شده از ناحیه مقدسه[۱۶] و روایت امام سجاد(ع)[۱۷].
نقش و تأثیر تکوینی دیگری که پیامبر اکرم(ص) و اهلبیت پاک آن حضرت در نظام عالم دارند، نقش و تأثیر غایی است. حدیث قدسی «لَوْلَاكَ لَمَا خَلَقْتُ الْأَفْلَاكَ»[۱۸] ناظر به این مطلب است. طبق روایتی خداوند خطاب به حضرت آدم(ع) فرمود:محمد(ص) محبوبترین خلق نزد من است، اگر مرا به حق او بخوانی، تو را میآمرزم و اگر محمد(ص) نبود تو را نمیآفریدم[۱۹]. این مطلب در روایت دیگری خطاب به حضرت عیسی(ع) نیز بیان شده است[۲۰]. در حدیث دیگری آمده است که پیامبر(ص) به امیرالمؤمنین(ع) فرمود: اگر ما نبودیم، خداوند آدم و حواء، بهشت و دوزخ،آسمان و زمین را نمیآفرید[۲۱].
جایگاه و نقش اهلبیت در نظام تشریع:
با توجه به اینکه شریعت اسلام، آخرین شریعت الهی است حدوث این شریعت از جانب خداوند متعال به واسطه پیامبر اکرم(ص) که از مقام عصمت برخوردار بود، انجام گرفته است. بقای آن نیز پس از رسول خدا(ص) به واسطه پیشوایان معصوم(ع) تحقق مییابد که امامان دوازدهگانه اهلبیت(ع) میباشند که در روایات بسیاری به عنوان جانشینان پیامبر(ص) معرفی شدهاند[۲۲].
بدیهی است جایگاه و نقش تکوینی و تشریعی پیامبر اکرم(ص) و اهلبیت پاک آن حضرت بیانگر کرامت و حرمت ویژه آنان در پیشگاه الهی است چراکه چنین انسانهایی بدون شک، پرهیزگارترین انسانها بوده و در نتیجه به مقتضای: ﴿إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ﴾[۲۳] آنان همان کسانیاند که آفرینش عالم به خاطر آنان بوده است: ﴿سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا﴾[۲۴]. از سوی دیگر غایت و فلسفه خلقتجن و انس، عبادت خداوند است: ﴿وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ﴾[۲۵] و پیامبر اکرم(ص) و اهلبیت پاک آن حضرت، برترین عبادت کنندگان بودهاند؛ بنابراین میتوان:گفت: جایگاه و حرمت ویژه پیامبر(ص) و اهلبیت پاک آن حضرت، علت غایی آفرینش عالم بوده است[۲۶]. علاوه بر موارد یاد شده، برای اهل بیت(ع) جایگاههای دیگری نیز ذکر شده که تفصیل آن در مدخل اهلبیت(ع) آمده است[۲۷].[۲۸]
پانویس
- ↑ احمد بن محمد بن حنبل، فضائل الصحابه، ج۲، ص۷۶۱، ح۱۱۴۵؛ الحسینی الشافعی، شهابالدین، رشفة الصادی، ص۷۸؛ ابن حجر المکی، احمد، الصواعق المحرقة، ص۲۳۳؛ الطبری، محبالدین، ذخائر العقبی، ص۱۷.
- ↑ ﴿وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرَى فَإِذَا هُمْ قِيَامٌ يَنْظُرُونَ﴾ «و در صور دمیده میشود آنگاه هر کس در آسمانها و در زمین است بیهوش میگردد- جز آن کس که خدا بخواهد- سپس بار دیگر در آن میدمند که ناگاه آنان برمیخیزند، به انتظار میمانند» سوره زمر، آیه ۶۸.
- ↑ «شما بهترین گروهی بودهاید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شدهاید» سوره آل عمران، آیه ۱۱۰.
- ↑ الحاکم النیشابوری، المستدرک، ج۳، ص۱۴۹؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۳، ص۱۲۲.
- ↑ الجوهری، احمد بن محمد، مقتضب الاثر، ص۱۴؛ النبهانی، یوسف بن إسماعیل، الشرف المؤبد، ص۲۹؛ الأمرتسری، عبیدالله، ارجح المطالب، ص۳۲۸.
- ↑ الصدوق، محمد بن علی، کمال الدین، ج۱، ص۲۰۵؛ الحاکم النیشابوری، المستدرک، ج۳، ص۱۴۹.
- ↑ طوسی، محمد بن حسن، امالی، ص۳۷۹؛ ابن حجر المکی، احمد، الصواعق المحرقة، ص۲۳۳.
- ↑ الجوینی الخراسانی، ابراهیم، فرائد السمطین، ج۲، ص۲۵۳.
- ↑ «آنگاه، به فرشتگان کارگزار..». سوره نازعات، آیه ۵.
- ↑ صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۲۷۶؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۰۲، ص۱۳۱.
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۰۲، ص۱۴۴.
- ↑ الطوسی، محمد بن الحسن، تهذیب الاحکام، ج۶ ص۶۴.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۱۱۱، کتاب التوحید، باب النوادر، ح۵.
- ↑ مفید، محمد بن محمد، الاختصاص، ص۲۲۴.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۲۸، ابن میثم، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۴۳۹-۴۴۰؛ ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۵، ص۵۱.
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۳، ص۱۷۸.
- ↑ الجوینی الخراسانی، ابراهیم، فرائد السمطین، ج۱، ص۴۵-۴۶؛ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۲، ص۳۱۷.
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۵، ص۲۸.
- ↑ الحاکم النیشابوری، المستدرک، ج۲، ص۴۶۶، ح۴۲۷۱.
- ↑ الحاکم النیشابوری، المستدرک، ج۲، ص۴۶۶، ح۴۲۷۰.
- ↑ صدوق، محمد بن علی، علل الشرائع، ص۵.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۴۴۱، فیما جاء فی الاثنی عشر و النص علیهم؛ الصدوق، محمد بن علی، کمال الدین، ج۱، ص۲۵۶ - ۲۸۵، کتاب الحجة، باب ۲۴.
- ↑ «بیگمان گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست» سوره حجرات، آیه ۱۳.
- ↑ «و آنچه را در آسمانها و در زمین است که همه از اوست برای شما رام کرد» سوره جاثیه، آیه ۱۳.
- ↑ «و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.
- ↑ المظفر، شیخ محمدحسن، دلائل الصدق، ج۲، ص۴۷۳.
- ↑ ر.ک: دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، مدخل اهل بیت(ع).
- ↑ گلپایگانی و هاشمی، مقاله «حدیث امان»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۳، ص 347.