اصطلاح ظهور از نگاه روایات: در روایات معصومین(ع) آن گاه که سخن از "ظهور" به میان میآید، بیشتر به آشکار شدن حضرت اشاره دارد؛ اما گاهی به موضوعات دیگری نیز اشاره میشود:
۱. آشکار شدن امام مهدی(ع) پس از غیبت: امام باقر(ع) در اینباره فرمود: «"إِن لِلْغُلَامِ غَیْبَهً قَبْلَ ظُهُورِه"»[۷]؛ همانا برای قائم، غیبتی است پیش از ظهورش…. امام صادق(ع) در روایتی ظهور وی را به اراده الهی دانسته، میفرماید: «"فَإِذَا أَرَادَ اللهُ عَز ذِکْرُهُ إِظْهَارَ أَمْرِهِ نَکَتَ فِی قَلْبِهِ نُکْتَهً فَظَهَرَ فَقَامَ بِأَمْرِ اللهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی"»[۸]؛ چون خدای عز ذکره اراده کند که امر او را ظاهر سازد، در دلش نکتهای میگذارد؛ پس ظاهر میشود و به امر خدای تبارک و تعالیقیام میکند.
در باره چگونگی این آشکار شدن سخنی روشن در روایات نیامده است؛ اما از آنجا که این ظهور پایان غیبت دانسته شده، میتوان این آشکار شدن را طبق روایاتی که به چگونگی غیبت اشاره کردهاند، تعریف کرد. برخی روایاتغیبت را ناپیدایی دانستهاند. بر این اساس ظهورحضرت، به معنای کنار رفتن پرده از مقابل دیدگان مردم و آشکار شدن ناگهانی او است. در حالی که طبق روایات ناشناسی، ظهور به معنای معرفی آن حضرت توسط خودش به مردم است.
۲. همه دوران ظهور و آشکار بودن حضرت: امام صادق(ع) فرمود: «"تَوَاصَلُوا وَ تَبَاروا وَ تَرَاحَمُوا فَوَ الذِی فَلَقَ الْحَبهَ وَ بَرَأَ النسَمَهَ لَیَأْتِیَن عَلَیْکُمْ وَقْتٌ لَا یَجِدُ أَحَدُکُمْ لِدِینَارِهِ وَ دِرْهَمِهِ مَوْضِعاً یَعْنِی لَا یَجِدُ عِنْدَ ظُهُورِ الْقَائِمِ(ع) مَوْضِعاً یَصْرِفُهُ فِیهِ لِاسْتِغْنَاءِ الناسِ جَمِیعاً بِفَضْلِ اللهِ وَ فَضْلِ وَلِیهِ"»[۹]؛ به یکدیگر بپیوندید و نیکی کنید و نسبت به هم مهربان باشید؛ پس سوگند به آن که دانه را شکافته و جانداران را از نیستی آفرید! روزی فرا میرسد که هیچ یک از شما جایی برای درهم و دینارش نمییابد؛ یعنی به هنگام ظهورقائم(ع) محلی که در آن درهم و دینار خود را صرف کند، نمییابد به جهت بینیازی همه مردم که با فضلخدا و ولی او حاصل شده است.
۳. آشکار شدن دولت حق: امیر مؤمنان علی(ع) در خطبهای فرمود: «"… سَیُحِق اللهُ الْحَق بِکَلِمَاتِهِ وَ یَمْحَقُ الْبَاطِلَها ها طُوبَی لَهُمْ عَلَی صَبْرِهِمْ عَلَی دِینِهِمْ فِی حَالِ هُدْنَتِهِمْ وَ یَا شَوْقَاهْ إِلَی رُؤْیَتِهِمْ فِی حَالِ ظُهُورِ دَوْلَتِهِمْ… "»[۱۰]؛ خدا هم با کلمات خود (ائمه یا آیات قرآن و یا تقدیر خود) حق را ثابت کند و باطل را از میان ببرد. آه آه، خوشا به حالشان که در زمان صلح و آرامش، بر دینشان شکیبایی ورزیدند، هان از اشتیاق به دیدارشان در زمان ظهور دولتشان….
اشتیاقصالحان به درک زمان ظهور: درک زمان ظهور دارای فضیلت فراوانی است؛ از اینرو انسانهای صالح در طول تاریخ، همواره آرزومند حضور در آن دوران بودهاند. پیشوایان معصوم(ع) همواره به ارجمندی حضور در آن رخداد بزرگ اشاره میکردند. امام علی(ع) در روایت یاد شده در بحث قبل به این مسئله اشاره فرموده است. حضرتحسین بن علی(ع) نقل کرده است: مردی نزد پدرم آمد و از اوصاف مهدی(ع) پرسید. ایشان وقتی صفات او را ذکر کرد، با حالتی سرشار از عشق و شیدایی، به سینه خود اشاره کرده، آهی کشید و از شدت اشتیاقِ به ایشان، به سینه خود اشاره فرمود[۱۱]. ابوبصیر از امام باقر(ع) نقل کرده است: «"… فَیَا طُوبَی لِمَنْ أَدْرَکَهُ وَ کَانَ مِنْ أَنْصَارِهِ"»[۱۲]؛ پس خوشا به حال آن که او را در مییابد و از یاران اوست. ام هانی ثقفیه گوید: بامدادی خدمت سرورم، امام محمد باقر(ع) رسیدم و گفتم:ای آقای من! آیهای از کتاب خدا بر دلم خطور کرده، مرا پریشان ساخته و خواب از چشمم ربوده است. فرمود:ای ام هانی! بپرس. پرسیدم:ای سرورم! این قول خداوند: ﴿فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ ، الْجَوَارِ الْكُنَّسِ﴾[۱۳]؛ فرمود:ای ام هانی! خوب مسألهای پرسیدی. این، مولودی در آخِرُالزمان است. او مهدی این عترت است و برای او حیرت و غیبتی خواهد بود که اقوامی در آن، گمراه میشوند و اقوامی نیز هدایت مییابند[۱۴]؛ خوشا بر تو اگر او را دریابی! و خوشا بر کسی که او را دریابد! کلینی بخش پایانی روایت را این گونه نقل کرده است: «"ثُم یَظْهَرُ کَالشهَابِ یَتَوَقدُ فِی اللیْلَهِ الظلْمَاءِ فَإِنْ أَدْرَکْتِ زَمَانَهُ قَرتْ عَیْنُکِ"»[۱۵]؛ … سپس مانند شعلهای در شب تاریک فروزان میشود، اگر زمان او را درک کنی، چشمت روشن میگردد.امام صادق(ع) درباره زمان آن حضرت فرمود: «"فَطُوبَی لِمَنْ أَدْرَکَ ذَلِکَ الزمَان"»[۱۶]؛ پس خوشا به حال آن که آن زمان را درک کند. امامان معصوم(ع) با این تعبیرها به بزرگی حضرت مهدی(ع) و دوران ظهور او را خاطر نشان میساختند[۱۷].