بحث:هدایت
نضرة النعيم ج۲
- الإرشاد
- الإرشاد لغة
- واصطلاحا
- الإرشاد في القرآن الكريم
- الآيات الواردة في “الإرشاد”
- الأحاديث الواردة في (الإرشاد)
- الأحاديث الواردة في (الإرشاد) معنى
- المثل التطبيقي من حياة النبي(ص) في (الإرشاد)
- من الآثار وأقوال العلماء والمفسرين الواردة في (الإرشاد)
- من فوائد (الإرشاد)
مطلب
هدایت: راهنمایی، ارشاد، راه را نشان دادن یا به مقصد رساندن. خداوند "هادی" است و برای هر قوم و امتی نیز هادی فرستاده تا راه حق و شیوه رسیدن به کمال و سعادت را به آنان نشان دهند. هدایت دو گونه است: تکوینی و تشریعی. هدایت تکوینی همان سرشت و فطرت و غریزهای است که خدا در همه موجودات قرار داده است که راه تعیین شده خود را طی میکنند: ﴿قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى﴾[۱]. هدایت تشریعی با فرستادن پیامبران و کتابهای آسمانی و تکالیف دینی است. خداوند، غیر از هدایت عمومی نسبت به همه، بعضی را هدایت ویژه میکند.خداوند، هم در نهاد انسان، هدایت به خیر و شر را قرار داده، هم از راه دین و پیامبران، حق و باطر را بیان کرده است. انسان هم موجودی مختار است. اگر پذیرای هدایت الهی باشد به سعادت و بهشت میرسد و اگر نپذیرد، گمراه و دوزخی میگردد. هدایتکننده را "هادی" گویند و هدایت یافته را "مهدی" و "مُهتدی" نامند. هدایت مردم به راه خیر و صحیح، وظیفه هر مسلمان است و در حدیث است که اگر به وسیله شما یک نفر هدایت شود، بهتر و ارزشمندتر از همه جهان است[۲].
مقدمه
- هدایت، به معنای نشان دادن راه درست مقصد، از واژههای پرتکرار در قرآن و حدیث است. رهنمون کردن انسان و دیگر موجودات به راه درست خود، از صفات خداوندگار هستی و تجلّی ربوبیت الهی در ظرف خلقت است. این ویژگی چنان عام و فراگیر است که هیچ موجودی از آن بیبهره نمیماند.[۳].
- هدایت کردن خداوند به دو گونه عمومی و ویژه است. هدایت عمومی خداوند، شامل همه آفریدههاست و به سه گونه هدایت فطری، عقلی و تشریعی قابل تقسیم است که هر کدام نیز شاخههای فرعی دیگری دارند. هدایت ویژه خداوند نیز گونهای پاداش است که به دلیل حسن انتخاب و پیمودن مسیر حق و قبول هدایت عام خداوند، شامل پیامبران، اوصیای آنان و گروندگان به آنها میشود. شکل این هدایتها متفاوت، اما همگی نشانگر و رساننده به یک مقصود هستند. گفتنی است خداوند جزای ستمگران را نیز با هدایت میدهد، اما هدایت به سوی دوزخ![۴].
چیستی هدایت
- "هدایت" در مقابل "ضلالت" از ریشه "هـ د ی" مصدر و به معنای نشان دادن راه درست برای رسیدن به مقصد است.[۵] در جایی دیگر گفته شده است: "هدایت، راه نمودن با نرمی و لطف است و هدیه نیز از همین برگرفته شده است".[۶] بنابراین، "هدایت" به معنای مطلق راهنمایی نیست، بلکه نوعی نشان دادن راه است، توأم با لطف و مهربانی؛ چنان که "هدیه" فقط مطلق بخشش نیست، بلکه بخشش همراه با لطف است.[۷]. هدایت در فرهنگ عرب، به معنای "ارشاد و راه نمودن" است و به کسی که پیشاپیش مردم حرکت میکند و آنان را راه مینماید، "هادی" گفته میشود[۸][۹].
- البته باید توجه داشت واژۀ هدایت ذاتاً دارای بار معنایی مثبت است، هر چند با قرینه در مصادیق منفی نیز به کار میرود، مانند: ﴿فَاهْدُوهُمْ إِلى صِراطِ الْجَحِيمِ﴾[۱۰][۱۱].
- یکی از نامهای خداوند الهادی است: "او کسی است که بینائی میدهد بندگانش را و شناخت میدهد راه معرفت و بینائی را به آنها تا این که اقرار به ربوبیت کند.و همچنین هدایت میکند هر مخلوقی را به آن چه از معرفت برای اوست"[۱۲]. هدایت به معنای ارشاد و راهنمایی[۱۳]، بیان راه رشد و کمال و بسترسازی برای رسیدن به قله کمال مطلوب است[۱۴] [۱۵].
هدایت تکوینی
هدایت تشریعی
کاربردهای هدایت در قرآن و حدیث
نتیجه گیری
- با توجه به آنچه گفته شد، میتوان نتیجه گرفت هدایت عمومی خداوند متعال، همه موجودات را در بر میگیرد، ولی هدایت خاص او تنها شامل کسانی میشود که فطرت و عقل خود را بارور سازند و از هدایت عمومی او درست بهره ببرند. این دسته، با بهرهگیری از هدایت تشریعی خداوند میتوانند، نور عقل و دل خود را درخشانتر کنند و پاداش آن را با راهیابی بهتر به راه خدا دریافت کنند. خداوند هدایت ویژه را از طریق وحی ابتدا نصیب پیامبران و سپس نصیب اوصیا و کسانی که به راه پیامبرانش درآمدهاند، میکند. این هدایت ویژه نصیب هر کس نمیشود و ظالمان و گناهکاران از آن دور هستند. به سخن دیگر هدایت عمومی الهی تنها آن گاه سودمند میافتد که انسان خود بخواهد و به آن گردن نهد و سپس از هدایت ویژه الهی نیز استفاده کند و اگر با ظلم و ستم و گناه و فسق و فجور، خود را از هدایت تشریعی و ارشاد فرستادگان خداوند محروم کند، به تدریج نور عقل و فطرت را در خود خاموش ساخته و از هدایت عمومی نیز سودی نخواهد برد.[۱۶]هدایت، به معنای نشان دادن راه درست مقصد، از واژههای پرتکرار در قرآن و حدیث است. رهنمون کردن انسان و دیگر موجودات به راه درست خود، از صفات خداوندگار هستی و تجلّی ربوبیت الهی در ظرف خلقت است. این ویژگی چنان عام و فراگیر است که هیچ موجودی از آن بیبهره نمیماند[۱۷].
آثار و نشانههای هدایت
هدایت به دین
هدایت به امر الهی
هدایت مردم یکی از حکمت های امامت
- با توجّه به اینکه امامان معصوم (ع) از دیدگاه شیعه دارای مقام ولایت و امامت هستند، بعد از رحلت پیامبر (ص)، هدایت مردم و ادامه رسالت و تبلیغ اسلام را به عهده میگیرند و با حضور شخصیتی مانند حضرت علی (ع) به عنوان «ولی کامل» بعد از رحلت پیامبر (ص) به تجدید نبوت نیازی نبود و در حقیقت مقام ولایت آن حضرت، مافوق مقام نبوت است. به تعبیر دیگر، سؤال از فلسفه عدم بعثت و یا تفسیر خاتمیت به نازایی طبیعت از تولد انسانهای کامل، از غفلت و نادیده انگاشتن مقامهای معنوی امامان نشأت میگیرد[۱۸].
اقسام هدایت در معارف و عقاید ۵ ج۱
هدایت به معنای ارشاد و راهنمایی همراه با لطف و مهربانی است[۱۹] و دارای اقسامی است: هدایت تشریعی به معنای ارائه طریق و نشان دادن راه و هدایت تکوینی به معنای ایصال الی المطلوب یعنی رساندن به مقصد و مراد. قسم اول مانند هدایت در این آیه شریفه است: ﴿إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا﴾[۲۰]، ما راه را به او نشان دادیم. خواه شاکر باشد و پذیرا گردد یا کفران کند[۲۱]. و قسم دوم مانند این آیه است که خطاب به رسول اکرم(ص) میفرماید: ﴿إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ﴾[۲۲]، یعنی هدایت عام و ارائه طریق از سوی پیامبر برای رسیدن به مققصد و مراد کافی نیست و باید لطف خاص خداوند شامل شود تا رسول خدا بتواند ایصال الی المطلوب هم داشته باشد[۲۳].
شأن هدایت برای امام که از آیه کریمه ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا﴾[۲۴] استفاده میشود میتواند علاوه بر هدایت تشریعی و ارائه طریق، هدایت تکوینی و ایصال الی المطلوب و تصرف در قلوب هم باشد. توضیح مطلب این که: به ملاحظه مقید شدن هدایت به امر، به معنای عالم امر در مقابل عالم خالق از این گونه آیات ممکن است استفاده کنیم که امام علاوه بر ارشاد و هدایت ظاهری دارای یک نوع هدایت و جذبه معنوی است که از سنخ عالم امر و تجرد میباشد و به وسیله حقیقت و نورانیت باطن ذاتش در قلوب شایسته مردم تأثیر و تصرف مینماید و آنها را به سوی کمال و غایت ایجاد جذب میکند. امام کسی است از جانب حق سبحانه برای پیشروی صراط ولایت اختیار شده و زمام هدایت معنوی را در دست گرفته و انوار ولایت که به قلوب بندگان حق میتابد از اشعه و خطوط نوری هستند از کانون نوری که پیش اوست و موهبتهای معنوی متفرقه جویهایی هستند متصل به دریای بی کرانی که نزد وی میباشد. از این شأن امام در امر هدایت به ولایت معنوی هم تعبیر میشود[۲۵].
هدایت باطنی امام و تابش نور ایمان در قلب مؤمنان در روایات مؤثرتر از نور تابناک خورشید در روز توصیف شده است زیرا حجابهای جسمانی میتوانند مانع رسیدن نور خورشید شود اما نور امام و هدایت باطنی او به لطف خداوند تعالی حجابها را برطرف میسازد. امام باقر(ع) در ضمن تفسیر آیه کریمه: ﴿فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِي أَنْزَلْنَا﴾[۲۶]خطاب به ابوخالد کابلی میفرماید: «وَ اللَّهِ يَا أَبَا خَالِدٍ لَنُورُ الْإِمَامِ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ أَنْوَرُ مِنَ الشَّمْسِ الْمُضِيئَةِ بِالنَّهَارِ وَ هُمْ وَ اللَّهِ يُنَوِّرُونَ قُلُوبَ الْمُؤْمِنِينَ وَ يَحْجُبُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ نُورَهُمْ عَمَّنْ يَشَاءُ فَتُظْلِمُ قُلُوبُهُمْ»[۲۷]. به خدا ای ابوخالد، نور امام در دل مؤمنان از نور خورشید تابان در روز، روشنتر است. به خدا که ائمّه دلهای مؤمنین را منور سازند و خدا از هر کس خواهد نور ایشان را پنهان دارد، پس دل آنها تاریک گردد[۲۸].
تلازم امامت و هدایت
هدایت وظیفه تفکیک ناپذیر منصب رهبران الهی- به عنوان انسان کامل و الگو- است و امامت و جانشینی رسول خدا(ص)، از هدایت به سوی معارف و فرامین الهی جدا شدنی نیست. پیامبران هم از آنجا که امام و پیشوا و مقتدای امت خود هستند هادی و راهنمای امّت به سوی معارف و فرامین خداوند میباشند. خداوند پیامبران را امام قرار داده تا مردم را به تعالیم و دستورات او راهنمایی و هدایت کنند و قرآن کریم میفرماید: ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا﴾[۲۹].
همان گونه که گفته شد شان و جایگاه امام و پیشوا دعوت و رهنمون کردن پیروان و مأمومین است. امام هدایت به سوی اوامر الهی دعوت میکند و امام ضلالت و گمراهی به سوی آتش و نابودی راهبری مینماید. بر همین اساس دو گونه امام در قرآن مطرح شده است همان گونه که امام صادق(ع) این تقسیم را در آیات قرآن توضیح میدهند: «إِنَّ الْأَئِمَّةَ فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِمَامَانِ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى: ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا﴾[۳۰] لَا بِأَمْرِ النَّاسِ يُقَدِّمُونَ أَمْرَ اللَّهِ قَبْلَ أَمْرِهِمْ وَ حُكْمَ اللَّهِ قَبْلَ حُكْمِهِمْ قَالَ: ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ﴾[۳۱] يُقَدِّمُونَ أَمْرَهُمْ قَبْلَ أَمْرِ اللَّهِ وَ حُكْمَهُمْ قَبْلَ حُكْمِ اللَّهِ وَ يَأْخُذُونَ بِأَهْوَائِهِمْ خِلَافَ مَا فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»[۳۲].
بنابراین پیامبر هم که وظیفه هدایت دارد به ملاحظه امامت و پیشوائی امت است پس جانشین پیامبر(ص) که در اصطلاح از او به امام و یا خلیفه نام برده میشود و به طور حتم دارای شأن هدایت بر امت میباشد زیرا خداوند برای هدایت بندگانش باید الگوی کامل انسانیت را در مسیر و دسترس آنان قرار دهد و پیامبران مصدق این اسوه و الگو به عنوان انسان کامل هستند. آخرین و کاملترین پیامبران و راهنمایان الهی و صاحبان شرایع آسمانی رسول خدا(ص) است بعد از ایشان هم به متقضای حکمت الهی این چراغ فروزان باید روشن بماند و پرتو افکنی آن به وسیله نصب امام و جانشین برای رسول خدا(ص) است. در سخن متکلمان نیز به این مسؤولیت مهم و شأن و وظیفه خطیر امام در امر هدایت توجه شده است و به ملاحظه تفکیک ناپذیری و تلازم هدایت با امامت در سخن عامه حلی وظیفه هدایت مبنای چند استدلال بر عصمت امام قرار داده شده است[۳۳].
نیاز هر زمان به هادی
ذیل آیه کریمه: ﴿ِ إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ﴾[۳۴] تو تنها بیم دهندهای، و برای هر گروهی هدایتکنندهای است، روایاتی است که بر شأن و مسؤولیت مهم امام در امر هدایت تاکید میروزد: امام باقر(ع) درباره آیه ﴿ِ إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ﴾[۳۵] میفرماید: «رَسُولُ اللَّهِ(ص) الْمُنْذِرُ وَ لِكُلِّ زَمَانٍ مِنَّا هَادٍ يَهْدِيهِمْ إِلَى مَا جَاءَ بِهِ- نَبِيُّ اللَّهِ(ص) ثُمَّ الْهُدَاةُ مِنْ بَعْدِهِ عَلِيٌّ ثُمَّ الْأَوْصِيَاءُ وَاحِدٌ بَعْدَ وَاحِدٍ»[۳۶].
فضیل گوید از امام صادق(ع) درباره قول خدای عزوجل: ﴿ِوَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ﴾[۳۷] و هر گروهی را رهبری است پرسیدم، فرمود: «وَ كُلُّ إِمَامٍ هَادٍ لِلْقَرْنِ الَّذِي هُوَ فِيهِمْ»[۳۸].
موعظه و نصیحت ابزاری برای هدایت
نصحیت و خیرخواهی که از ابزارهای مهم و تأثیر گذار در امر هدایتند را پیامبران به کار گرفتهاند و به هم به عنوان یکی از کارهای لازم برای امام بر آن تاکید شده است. موعظه و نصیحت و خیرخواهی از ویژگیهای بارز هادی الهی است یعنی هدایت بدون نصیحت و خیرخواهی به نتیجه مناسب نمیرسد. به همین علت حضرت هود(ع) در مقابل سرکشی امت خود آنان را به این جهت بسیار مهم متنبه میسازد که این وظیفه دارم رسالتهای پروردگارم را به شما ابلاغ کنم و دستورهایی را که ضامن سعادت و خوشبختی شما و نجات از گرداب شرک و فساد است در اختیار شما بگذارم، آن هم در نهایت دلسوزی و خیرخواهی و در نهایت امانت و درست کاری: ﴿أُبَلِّغُكُمْ رِسَالَاتِ رَبِّي وَأَنَا لَكُمْ نَاصِحٌ أَمِينٌ﴾[۳۹].
امیرالمؤمنین(ع) یکی از ویژگیهای مهم رسول خدا(ص) در انجام مسؤولیت هدایت را بهکارگیری آخرین حد نصیحت و خیرخواهی امت میشمارند: «بَعَثَهُ وَ النَّاسُ ضُلَّالٌ فِي حَيْرَةٍ وَ حَاطِبُونَ فِي فِتْنَةٍ قَدِ اسْتَهْوَتْهُمُ الْأَهْوَاءُ وَ اسْتَزَلَّتْهُمُ الْكِبْرِيَاءُ وَ اسْتَخَفَّتْهُمُ الْجَاهِلِيَّةُ الْجَهْلَاءُ حَيَارَى فِي زَلْزَالٍ مِنَ الْأَمْرِ وَ بَلَاءٍ مِنَ الْجَهْلِ فَبَالَغَ ص فِي النَّصِيحَةِ وَ مَضَى عَلَى الطَّرِيقَةِ وَ دَعَا إِلَى الْحِكْمَةِ ﴿وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ﴾[۴۰]»[۴۱]. امام امیرالمؤمنین(ع) در کلامی دیگر بر تلاش و پی گیری در امر هدایت و نصیحت و خیرخواهی به عنوان یکی از وظائف امام تاکید میفرماید: به یقین امام و پیشوا جز وظایفی که به امر خداوند بر عهده او نهاده شده، وظیفهای ندارد؛ یعنی ابلاغ مواعظ به همه مردم و تلاش و کوشش در خیرخواهی در تمام زمینه ها[۴۲]. امام رضا(ع) در باب مقام و منزلت امام و شئون امام میفرمایند: «وَ يَدْعُو إِلَى سَبِيلِ رَبِّهِ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ»[۴۳].
قرآن کتاب هدایت
- قرآن در اصل کتاب هدایت است: ﴿﴿وَیَوْمَ نَبْعَثُ فِی كُلِّ أُمَّةٍ شَهِیدًا عَلَیْهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِیدًا عَلَى هَؤُلاء وَنَزَّلْنَا عَلَیْكَ الْكِتَابَ تِبْیَانًا لِّكُلِّ شَیْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِینَ﴾﴾[۴۴][۴۵].
- اولین آیهای که در قرآن مکتوب به اصل هدایت اشاره اجمالی کرده است آیه شش سوره حمد است﴿﴿اهدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ﴾﴾[۴۶] سپس در سورههای دیگر قرآن انواع و ابعاد و نشانههای هدایت تبیین شده است. هدایت به صراط مستقیم شامل حال کسانی میشود که طالب و جستجوگر حقیقتانـد و قلب خود را برای شنیدن و دیدن حقیقت متعالی و نور زیبای الهی گشودهاند[۴۷].
- خداوند به صفات اهل نیاز و شیفتگان حقیقت را در آیات ۳-۵ بقره اشاره فرموده است: ﴿﴿ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ وَالَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَبِالآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ أُوْلَئِكَ عَلَى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾﴾[۴۸][۴۹].
تقسیمی دیگر برای هدایت
- هدایت را از منظر دیگر به دو قسم "هدایت تکوینی" و "هدایت تشریعی" تقسیم کردهاند[۵۰]؛
- هدایت تکوینی: هدایتی است که پروردگار به انسان عقل و شعور و ادراک داده است که ممیز حسن و قبح، و نفع و ضرر، و خیر و شر، و سعادت و شقاوت، و نجات و هلاکت، و خوبی و بدی است و لوازم زندگی انسان را فراهم نموده است[۵۱].
- هدایت تشریعی: هدایتی از طریق ابلاغ فرامین و ارزشهای الهی از طریق انبیای الهی است[۵۲].
- فخرالدین رازی تحصیل هدایت را از دو طریق معرفت بوسیله دلیل و حجت و یا تصفیه باطن و ریاضت میسر میداند[۵۳][۵۴].
- ابن کثیر هدایت در اصطلاح قرآنی را متضمن الهام، توفیق، رزق الهی، و عطای الهی برشمرده است. و برای هر کدام نیز شاهد مثالی از آیات قرآنی ذکر کرده است[۵۵][۵۶].
پانویس
- ↑ «گفت: پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیز را به (فراخور) او، ارزانی داشته سپس راهنمایی کرده است» سوره طه، آیه ۵۰.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۲۵۰.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گونهشناسی هدایت الهی در قرآن و حدیث، فصلنامه علمی پژوهشی علوم حدیث، ش ش ۶۴، ص ۳ـ ۲۲
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گونهشناسی هدایت الهی در قرآن و حدیث، فصلنامه علمی پژوهشی علوم حدیث، ش ش ۶۴، ص ۳ـ ۲۲
- ↑ فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، ج ۴، ص ۷۸
- ↑ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفرادت، ص ۸۳۵
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گونهشناسی هدایت الهی در قرآن و حدیث، فصلنامه علمی پژوهشی علوم حدیث، ش ش ۶۴، ص ۳ـ ۲۲
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ذیل«اهدنا».
- ↑ صفوی، سید صدرالدین، هدایت در قرآن.
- ↑ سورۀ صافات، آیۀ ۲۳
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گونهشناسی هدایت الهی در قرآن و حدیث، فصلنامه علمی پژوهشی علوم حدیث، ش ش ۶۴، ص ۳ـ ۲۲
- ↑ "مِن أَسمَاءِ اللهِ تَعالی سُبحَانَهُ: الهَادی؛ قَالَ اِبن الأَثیر: هُوَ الَّذی بَصَّرَ عِبادَه وعرَّفَهم طَریقَ معرفته حتی أَقرُّوا برُبُوبیَّته، وهَدی کُلِ مَخلوقٍ إِلی ما لا بُدَّ له منهإ"؛ لسان العرب، ج۱۵، ص۳۵۳، واژه هدی.
- ↑ ابن فارس، مقاییس اللغه، جلد ۶، ص۴۲، «هدی»
- ↑ مصطفوی، التحقیق، جلد ۱۱، ص ۲۴۷، «هدی»
- ↑ صفوی، سید صدرالدین، هدایت در قرآن.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گونهشناسی هدایت الهی در قرآن و حدیث، فصلنامه علمی پژوهشی علوم حدیث، ش ش ۶۴، ص ۳ـ ۲۲
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گونهشناسی هدایت الهی در قرآن و حدیث، فصلنامه علمی پژوهشی علوم حدیث، ش ش ۶۴، ص ۳ـ ۲۲
- ↑ ر.ک. قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص ۴۴.
- ↑ مفردات الفاظ القرآن ماده: ه د ی.
- ↑ «ما به او راه را نشان داده ایم خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس» سوره انسان، آیه ۳.
- ↑ الهدایة بمعنی إراءة الطریق دون الإیصال إلی المطلوب تفسیر المیزان، ج ۲۰، ص ۱۲۲.
- ↑ «بی گمان تو هر کس را که دوست داری راهنمایی نمیتوانی کرد امّا خداوند هر کس را بخواهد راهنمایی میکند و او به رهیافتگان داناتر است» سوره قصص، آیه ۵۶.
- ↑ ر.ک: المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۲۰، ص ۱۲۲ و تفسیر نمونه ج۲۰، ص ۲۲۴.
- ↑ «و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.
- ↑ ر.ک: تفسیر المیزان، ج ۱، ص ۲۷۲ و، ج ۱۴، ص ۳۰۴ و شیعه در اسلام، ص ۱۲۴ و شیعه مجموعه مذاکرات با هانری کربن، ص ۱۸۵ و امامت رهبری، ص ۵۵.
- ↑ «پس به خداوند و پیامبرش و نوری که فرو فرستاده ایم ایمان آورید» سوره تغابن، آیه ۸.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۱۹۴.
- ↑ شأن و منصب مهم امام در هدایت باطنی، از روایات باب ان ائمه(ع) خلفاء الله فی ارضه و ابوابه التی منها یوتی و باب ان الائمه نورالله عزوجل نیز قابل استنباط است. ر.ک: کافی ج۱، ص ۱۹۳ و ۱۹۴ و ر.ک: امامت در بینش اسلامی، ص ۱۴۶.
- ↑ «و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.
- ↑ «و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.
- ↑ «و آنان را (به کیفر کفرشان) پیشوایانی کردیم که (مردم را) به سوی آتش دوزخ فرا میخوانند» سوره قصص، آیه ۴۱.
- ↑ کافی، ج۱، ص۲۱۶.
- ↑ ر.ک: کتاب الألفین، ص ۲۹۷.
- ↑ «تو، تنها بیم دهندهای و هر گروهی رهنمونی دارد» سوره رعد، آیه ۷.
- ↑ «تو، تنها بیم دهندهای و هر گروهی رهنمونی دارد» سوره رعد، آیه ۷.
- ↑ کافی، ج ۱، ص ۱۹۱.
- ↑ «و هر گروهی رهنمونی دارد» سوره رعد، آیه ۷.
- ↑ کافی ج۱، ص ۱۹۱. ثقه الاسلام کلینی تحت عنوان باب أن الأئمة(ع) هم الهداة روایات ذیل این آیه را گرد آوری نموده است.
- ↑ «پیامهای پروردگارم را به شما میرسانم و من برای شما خیرخواهی امینم» سوره اعراف، آیه ۶۸.
- ↑ «و پند نیکو» سوره نحل، آیه ۱۲۵.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۹۵. و نیز ر.ک: خطبه ۱۰۹ و ۱۹۵ و کافی، ج۱ ص۴۴۵.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۰۵.
- ↑ عیون اخبار الرضا(ع)، ج۱، ص ۲۱۸ و کافی ج۱، ص ۱۹۹.
- ↑ و (یاد کن) روزی را که در هر امّتی گواهی از خودشان بر آنان برانگیزیم و تو را بر اینان گواه آوریم و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز و رهنمود و بخشایش و نویدبخشی برای مسلمانان است؛ سوره نحل، آیه:۸۹.
- ↑ صفوی، سید صدرالدین، هدایت در قرآن.
- ↑ راه راست را به ما بنمای؛ سوره فاتحه، آیه:۶.
- ↑ صفوی، سید صدرالدین، هدایت در قرآن.
- ↑ این (آن) کتاب (است که) هیچ تردیدی در آن نیست، رهنمودی برای پرهیزگاران است همان کسانی که «غیب» را باور و نماز را برپا میدارند و از آنچه به آنان روزی دادهایم میبخشند.و کسانی که به آنچه بر تو و به آنچه پیش از تو فرو فرستادهاند، ایمان و به جهان واپسین، یقین دارند.آنان از (سوی) پروردگارشان به رهنمودی رسیدهاند و آنانند که رستگارند؛ سوره بقره، آیه: ۲- ۵.
- ↑ صفوی، سید صدرالدین، هدایت در قرآن.
- ↑ صفوی، سید صدرالدین، هدایت در قرآن.
- ↑ صفوی، سید صدرالدین، هدایت در قرآن.
- ↑ صفوی، سید صدرالدین، هدایت در قرآن.
- ↑ " ولتحصیل الهدایه طریقان: أحدهما: طلب المعرفه بالدلیل والحجه، والثانی: بتصفیه الباطن والریاضه"؛ مفاتیح الغیب رازی، ذیل آیه۶ سوره حمد.
- ↑ صفوی، سید صدرالدین، هدایت در قرآن.
- ↑ " فتضمن معنی ألهمنا، أو وفقنا، أو ارزقنا، أو أعطنا ﴿﴿وَهَدَیْنَاهُ النَّجْدَیْنِ﴾﴾ سوره بلد، آیه:۱۰؛ أی بینا له الخیر والشر، وقد تعدی بإلی کقوله تعالی؛ ﴿﴿شَاكِرًا لِّأَنْعُمِهِ اجْتَبَاهُ وَهَدَاهُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ﴾﴾؛ سوره نحل، آیه:۱۲۱؛ ﴿﴿فَاهْدُوهُمْ إِلَى صِرَاطِ الْجَحِیمِ﴾﴾؛ سوره صافات، آیه:۲۳. وذلک بمعنی الإرشاد والدلاله، وکذلک قوله ﴿﴿وَإِنَّكَ لَتَهْدِی إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ﴾﴾؛ سوره شوری، آیه:۵۲ وقد تعدی باللام کقول أهل الجنه؛ ﴿﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدَانَا لِهَذَا ﴾﴾؛ سوره اعراف، آیه:۴۳ أی وفقنا لهذا، وجعلنا له أهلاً"؛ تفسیر ابن کثیر، ذیل آیه اهدنا الصراط المستقیم.
- ↑ صفوی، سید صدرالدین، هدایت در قرآن.