بیداری اسلامی
مقدمه
«بیداری اسلامی» یکی از راهبردهای کلان اسلامی است. نهضتهای اخیر در کشورهای اسلامی، نشان از یک آگاهی و بیداری فراگیر در میان ملتهای اسلامی است. امام خمینی در این موج عظیم بیداری، نقش آغازگر را داشته است. سخنان ایشان در مقاطع مختلف تاریخی نشان از آن دارد که بیداری اسلامی جزءِ آرزوهای ایشان بوده است[۱][۲]
بیداری اسلامی
ملتهای مسلمان طی قرون متمادی دچار رخوت و رکود بودند و نشاط و تحرکی برای رشد و تعالی در آنها نمودار نمیشد. اگرچه متفکران و دلسوزان مسلمان برای بازگرداندن عزت و اعتماد به پیکره جهان اسلام کوشیدند، اما آنچه توانست دلها و اذهان مسلمانان را به خود معطوف کند و زمینهساز بازگشت ملتهای مسلمان به هویت اسلامی شود، انقلاب اسلامی ایران بود. تحقق عینی نظامی اجتماعی و سیاسی مبتنی بر احکام و معارف اسلامی، نور امید را در دلهای مسلمانان روشن ساخت و مجاهدت و استقامت ملت ایران، توانمندی اسلام را برای مقابله با نظام سلطه بینالمللی نمایان ساخت[۳]. نسیم بیداری اسلامی که از چندی پیش در بیان رهبر معظم انقلاب به آن اشاره میشد، به طوفانی قدرتشکن تبدیل شد و نظامهای حکومتی فاسد کشورهای اسلامی را یک به یک سرنگون میسازد[۴]. امتیاز اندیشه بیداری اسلامی با آن اسلامی که پیش از آن در کشورهای اسلامی موجود بود، توجه به حیثیت اجتماعی و سیاسی اسلام و توانمندی آن در تنظیم شئون اجتماعی امت اسلامی است. جمهوری اسلامی توانست مفهومی جدید از حکومت اسلامی عرضه نماید که با آنچه از سابقه تاریخی حکومتهای عباسی و عثمانی در ذهن مسلمانان باقی مانده بود تمایز داشت. آزادی، مردمسالاری و حکومت متکی به آراء مردم مزایای این الگوی جدید بود که شور شوقی در دل ملتهای مسلمان پدید آورد[۵]. مردم مسلمان در کشورهای گوناگون باور کردهاند که راه عزت و کرامت ایشان، بازگشت به اصول و مبانی اسلامی و عمل به احکام شریعت است[۶]. این پیام بیداری اسلامی است که از ایران به جهان اسلام صادر شده است. تداوم این بیداری اسلامی مستلزم استقامت در اراده و سرگرم نشدن به دستاوردهای مقطعی است. جبهه استکبار تمام توان سیاسی، امنیتی و تبلیغاتی خود را برای منحرف ساختن حرکت اسلامی از راه تهدید و تطمیع به کار بسته است. تجربه نشان داده که برخی خواص وابسته ابزار دست بیگانگان میشوند و حرکت را از سمت و سوی اسلامی و مردمی منحرف میسازند؛ لذا روشنفکران و جوانان مسلمان باید، با هوشیاری مراقب باشند[۷].[۸]
بیداری اسلامی
یکی دیگر از شاخصههای استقلال و احیاء امت اسلامی بیداری اسلامی است. پس از جنگ جهانی اول و شکست امپراتوری عثمانی دول انگلیس و فرانسه ریاکارانه کوشیدند با قرار داد سایکس-پیکو[۹] در ۱۹۱۶ و تجزیه عثمانی تحت عنوان استقلالخواهی دولت ملتهای مسلمان، هویتهای جدیدی را در منطقه خاورمیانه به وجود آورند. هویتهای ناسیونالیستی، سوسیالیستی، پان عربی، لائیک و... بخشی از شناسنامههایی است که غربیها برای کشورهای خاورمیانه دست و پا کردند اما به موازات این حرکت همواره کوشیدند بر هویت اصیل اسلامی این کشورها سرپوش بگذارند و نهضت بیداری اسلامی را به انحای مختلف سرکوب کنند. این هویتهای جدید هیچگاه منجر نشد که ملتهای مسلمان احساس کنند که از استقلال واقعی برخوردارند و حاکمان دیکتاتور منطقه هم یا دست نشانده بودند و یا دنبال رو سیاستهای استکباری.
اما در سالهای آغازین هزاره سوم جهان شاهد خیزش یک حرکت اصیل اسلامی در منطقه خاورمیانه است که به تعبیر حضرت آیتالله خامنهای یک زلزله واقعی در منطقه و نشاندهنده بیداری اسلامی است[۱۰]. بیداری اسلامی اصطلاحی است که توسط مقام معظم رهبری برای تحولات خاورمیانه به کار رفت و گسترهای وسیع از مباحث سیاسی مرتبط با جنبشهای اسلامی، ارتباط دولتهای ملی و اسلام، فرایند رو به رشد اسلامگرایی در جهان، اشائه اسلام سیاسی در کشورهای مسلمان، نحوه تعامل اصولگرایان مسلمان با جهان پیرامون و... را در بر میگیرد. این اصطلاح در فضای بینالمللی فعلی حوزه وسیعتری از مفاهیم مثل عدالتخواهی، تجدید نظرطلبی در ساختار ظالمانه حاکم، زیست سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مستقل و غیر متعهد و... را در بر میگیرد. در کشورهای مسلمان با اضمحلال امپراطوری عثمانی در جنگ جهانی اول و پیدایش دولتهای ملی در دارالاسلام در واکنش به نفوذ استعمار در کشورهای مسلمان، همچنین با طرح مباحث جدید اصولگرایانه که در تمنای بازگشت به الگوی حکومت اسلامی در عصر رسول الله(ص) مطرح شد خیزشها و جنبشهای اسلامگرا در سراسر سرزمین مسلمانان با شداد و غلاظ متفاوت پدیدار شدند. اگرچه جنبشهای اسلامی پدیدههای جدیدی نیستند و تبار تاریخی دیرینهای دارند، مثل، زیدیه، اسماعیلیه، سلفیه و... که به طور کلی حول مقابله با انحطاط داخلی شکل میگرفتند اما پس از فروپاشی خلافت عثمانی، بیداری در جهان اسلام اغلب در تقابل با پدیده استعمار غربی نضج یافت. به اعتقاد «خورشید احمد» محقق پاکستانی و عضو جماعت اسلامی پاکستان، ریشههای رستاخیر اسلامی معاصر را باید در میراث استعمار یا به عبارتی در آثاری که قدرتهای استعماری در جوامع مسلمان به جا گذاشتند، جستجو کرد. بخش قابل توجهی از این جنبشهای استقلالطلب که در واکنش به فرآیند استعمار شکل گرفته بودند از کشورهای سنی نشین برخاستند که میتوان به جنبش اخوان المسلمین مصر توسط حسن البناء در سال ۱۹۲۸، جنبش اسلامی سوریه (شاخه اخوان المسلمین) توسط مصطفی سباعی از شاگردان و دوستان حسن البناء در سال ۱۹۴۴، جمعیت الشباب الاسلامی مراکش در سال ۱۹۷۱، گروههای القیام و الدعوه در الجزایر در دهه ۷۰ و همچنین جبهه نجات اسلامی که در سال ۱۹۸۹ تأسیس شد و در همه نقاط الجزایر شعبه داشت، جنبش اخوان جدید عربستان در دهه ۷۰ و... اشاره کرد. اگرچه اغلب اقدام جمعی این جنبشها در برابر دولتهای بومی تحت حمایت دول استعماری نمود عینی مییافت اما در موارد بسیاری نیز به مواجهه مستقیم و حتی مقاومت مسلحانه در برابر سلطه نیروهای خارجی غیر مسلمان منجر میشد که میتوان به برخی نمونههای آن اشاره کرد از جمله قیام مهدی سودانی و اعلام جهاد علیه انگلستان در اواخر قرن نوزدهم، اعلام جهاد جنبش سنوسیه در شمال آفریقا علیه متفقین و نیروهای ایتالیا در اوایل قرن بیستم، مبارزات مسلحانه اخوان المسلمین مصر علیه نیروهای انگلیسی در منطقه کانال سوئز در اوایل سال ۱۹۵۲ و... با پیروزی انقلاب اسلامی و تشدید و تشجیع بیداری اسلامی بین ملتهای مسلمان، استقلالخواهی ضمن فاصله گرفتن از رویکردهای ناسیونالیستی و بلوغ سیاسی جوامع مسلمان، افزایش ارتباطات بین فرهنگی در عصر ارتباطات گفتمان بیداری اسلامی جنبه بینالمللی یافت و امروز گستره وسیعی از ادبیات مبارزه با ظلم را در اقصی نقاط دنیا شامل میشود.
امروز در پروژه استعمار فرانو، تضاد و تقابل غرب با جهان اسلام به نقطه اوج خود رسیده است لذا دیگر بحث لزوم جنبشهای اسلامی متجزی در کشورهای مختلف مسلمان همچون قرن بیستم مطرح نیست بلکه آنچه در حال حاضر برای جهان اسلام اهمیت دارد موضوع همگرایی جنبشهای اسلامی در برابر استعمار نوین غربی است. مفهوم «بیداری اسلامی» که با انقلاب اسلامی در ایران کلید خورد و با گذشت زمان در حال اوجگیری است فاقد تمایلات ناسیونالیستی است. موتور محرک بیداری اسلامی، اسلامخواهی در پرتو تشکیل امت اسلامی است. ملتهای مسلمان در بیداری اسلامی قیام نمیکنند که رفاه نسبی، یا نان و کرامت به دست آورند. اگرچه میدانند در صورت تحقق آرمانهای اصیل آنها بالتبع رفاه و افزایش کیفیت زندگی مادی و معنوی نیز تحصیل میشود. مردم برای یک رسالت جهانی و الهی قیام میکنند. به همین دلیل است که امروز در بیداری اسلامی ملتها غیریت خود را ابرقدرتها، آمریکا و اسرائیل تعریف کردهاند. فلش بیداری اسلامی مقابله با استکبار جهانی و جبهه باطل آمریکا و رژیم صهیونیستی است[۱۱]. امروز به تعبیر حضرت آیتالله خامنهای جمهوری اسلامی ایران پرچمدار بیداری، اتحاد و عزت ملتهای مسلمان است. ملل مختلف در قارههای آسیا، آفریقا، آمریکا و حتی اروپا، چشم به ایران دوختهاند و پیام عدالتخواه انقلاب اسلامی را درک میکنند. گفتمان انقلاب نوید دهنده درهم شکستن نظامات ناعادلانه جهانی است. تشعشعات الهی گفتمان انقلاب اسلامی در کشورهای مسلمان و غیر مسلمان بنیان سست استکبار را به لرزه درآورده است. جهان امروز در نهایت تمنای ارزشهای معنوی است و انقلاب اسلامی به عنوان کانون معنا توانسته و میتواند بر دلهای بشیریت مسخر شود. عصر بیداری جولانگاه معنویت و معنویت توأم با عقلانیت و پیشرفت برگ برنده انقلاب اسلامی است. از سویی اعتماد به نفس ملی ایرانیان قوت قلبی برای سایر مسلمانان و مستضعفان جهان است[۱۲]. دشمن طی ۳۳ سال گذشته از تمام ابزارهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود بهره گرفته تا با لطمه زدن اعتماد به نفس ملی ایرانیان از الگو شدن انقلاب اسلامی در منطقه ممانعت کند. البته غربیها بوق در هزیمت[۱۳] میزنند اعتماد به نفس ملی ایرانیها، استقامت آنها بر آرمانهای انقلاب و پیشرفتهای چشمگیر ملت ایران در عرصههای علمی، پزشکی، تکنولوژیک و... به الگوی بیبدیلی در جریان بیداری اسلامی تبدیل شده است غربیها که به خوبی میدانند در جریان بیداری اسلامی از کجا ضربه خوردهاند میکوشند با لطمه زدن به اعتماد به نفس ملی ایرانیان که قوت قلبی برای سایر مسلمانان جهان است بخشی از آلام روانی و سیاسی خود را بکاهند.[۱۴]
منابع
پانویس
- ↑ از جمله ر.ک به: امام خمینی، صحیفه نور، ج۷، ص۳۹۲ و ۳۹۳.
- ↑ سهرابیفر، محمد تقی، مقاله «اسلامشناسی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۲۰۳.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در چهاردهمین سالگرد رحلت ایران حضرت امام خمینی، ۱۴/۳/۱۳۸۲.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با کارگزاران نظام، ۱۷/۱/۱۳۸۶.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با اعضای مجلس خبرگان، ۱۹/۶/۱۳۸۲.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام در سالروز عید سعید مبعث، ۲/۷/۱۳۸۲.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، پیام به کنگره عظیم حج، ۱۴/۸/۱۳۹۰.
- ↑ حاج سید جوادی، سید فرید، مقاله «اسلامشناسی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ ص ۲۴۲.
- ↑ قرارداد سایکس. پیکو.(Sykes-Picot Agreement) قراردادی سری انگلستان و فرانسه که در سال ۱۹۱۶ به دنبال مذاکرات سرمارک سایکس (۱۸۷۹-۱۹۱۹) و فرانسوا ژرژپیکو برای تقسیم امپراتوری عثمانی بعد از جنگ جهانی اول حاصل شد. دولت عثمانی در سال ۱۹۱۵ با متفقین وارد جنگ میشود. انگلستان، یعنی دولت استعمارگر حیلهگر و کهنهکار آن دوران، به اعراب وعده استقلال میدهد و بدین وسیله آنها را در کنار متفقین وارد جنگ میکند. حکومت انگلستان از سالها پیش از آغاز جنگ جهانی اول به بهرهبرداری از این احساسات استقلالطلبانه در بین اعراب پرداخت و توطئهها و تحریکات و تفرقهاندازیهای خود را شروع کرد. نقشه انگلستان این بود که دولت عثمانی را از طریق کمک به شورش یا نهضت اعراب (انقلاب عربی) از داخل گرفتار و متلاشی کند، مزدوران و دست پروردگان خود را در جهان عرب بر سر کار آورد و امنیت نقاط استراتژیک و به ویژه راههای آبی مدیترانه به هندوستان را تأمین نماید. عاملی که برای اجرای نقشه از طرف انگلستان در نظر گرفته شد، شریف حسین بود که به شریف مکه و ملک حسین اول نیز شهرت دارد. عدهای از مأموران زبده انگلستان مثل لارنس (مشهور به لارنس عربستان) نیز نقش مهمی در سازماندهی نیروهای انقلاب عربی بازی کردند. نامهنگاریهای سال ۱۹۱۶ سرهنری مک ماهون کمیسر عالی انگلستان در قاهره و شریف حسین رهبر انقلاب عربی بازی کردند. نامه نگاریهای سال ۱۹۱۶ سرهنری مک ماهون کمیسر عالی انگلستان در قاهره و شریف حسین رهبر انقلاب عربی علیه عثمانیهای ترک، افشاگر این واقعیت است که انگلستان به شریف حسین وعده استقلال سرزمینهای عربی را داده بود. اما هنوز مرکب نامهنگاریهای میان حسین و مک ماهون خشک نشده بود و هنوز اعراب خود را متحد انگلستان میدانستند که دولت انگلستان برای تعیین مناطق نفوذ خود در سرزمینهای تابع عثمانی با دولت استعمارگر فرانسه وارد مذاکره سری شد و سرانجام به موجب قرارداد سایکس - پیکو، مناطق وسیعی از سوریه، جنوب آناتولی و موصل به فرانسه، و از جنوب سوریه تا عراق (شامل بغداد و بصره) و فلسطین شمالی (شمال بنادر حیفا و عکا) به انگلستان تعلق گرفت تا بر سرنوشت اعراب حاکم گردند و ثروتهایشان را غارت کنند. حجاز نیز به شریف حسین که خود، تحت حمایت انگلستان بود سپرده شد. قرارداد سایکس - پیکو یکی از مظاهر واقعی نیرنگ و فریبکاری در سیاست و دیپلماسی امپریالیستی است. منبع: فرهنگ علوم سیاسی نوشته علی آقا بخشی با همکاری مینو افشاری راد، انتشارات مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران، ۱۳۷۶.
- ↑ پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۱۵/۱۱/۱۳۸۹.
- ↑ پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۲۹/۵/۱۳۹۱.
- ↑ پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۲۰/۷/۱۳۹۰.
- ↑ مفهوم کنایی و طنزآلود «بوق در هزیمت زدن» به معنای حرکت غیر متعارف و مضحک شکست خوردگانی است که در هنگام عقب نشینی و فرار بر شیپور جنگ میدمند و به بیان قابوسنامه به جوانی کردن در دوران عزلت و پیری میماند. چون بوق زدن باشد در وقت هزیمت / مردی که جوانی کند اندرگه پیری (قابوسنامه، تصحیح یوسفی، ص۵۹).
- ↑ نبوی و اسکندری، مقاله «استقلال اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲ ص ۱۱۰۵.