تعلیم و تربیت در حقوق اسلامی

حق آموزش و پرورش

آموزش و پرورش یکی از حقوق شهروندی است؛ آموزش نیازهای اولیه، تربیت و پرورش اخلاقی. حکومت با ابزارهایی که در اختیار دارد می‌تواند در جهت رشد علمی و تربیتی مردم نقش مهمی ایفا کند. پیامبر به هنگام اعزام معاذ بن جبل به امارت یمن، در دستورالعملی خطاب به وی نوشت: «يَا مُعَاذُ عَلِّمْهُمْ كِتَابَ‏ اللَّهِ‏ وَ أَحْسِنْ‏ أَدَبَهُمْ‏ عَلَى الْأَخْلَاقِ الصَّالِحَةِ... وَ أَنْفِذْ فِيهِمْ أَمْرَ اللَّهِ وَ لَا تُحَاشِ فِي أَمْرِهِ وَ لَا مَالِهِ أَحَداً فَإِنَّهَا لَيْسَتْ بِوَلَايَتِكَ وَ لَا مَالِكَ... وَ ذَكِّرِ النَّاسَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ اتَّبِعِ الْمَوْعِظَةَ فَإِنَّهُ أَقْوَى لَهُمْ عَلَى الْعَمَلِ بِمَا يُحِبُّ اللَّهُ‏ ثُمَّ بُثَّ فِيهِمُ الْمُعَلِّمِينَ وَ اعْبُدِ اللَّهَ الَّذِي إِلَيْهِ تَرْجِعُ وَ لَا تَخَفْ فِي اللَّهِ لَوْمَةَ لَائِمٍ»[۱]؛ ای معاذ! کتاب خدا را به ایشان بیاموز، و آنان را با اخلاق نیکو تربیت کن و فرمان خدا را در میانشان روان ساز، و در کار خدا و مال خدا از هیچ کس بیم مدار، که ولایت تو و مال تو نیست و خدا و روز دیگر را به یاد مردم آر، آنان را موعظه کن که آن نیرومندترین عامل برای واداشتن ایشان به عمل کردن به چیزی است که خدا دوست دارد، سپس آموزگاران را در میان ایشان بفرست؛ و خدایی را بپرست که به او بازمی‌گردی، و در امر خدا از سرزنش سرزنش‌کنندگان مهراس.

چنان‌که امام علی (ع) یکی از وظایف امام جامعه را تعلیم مردمی می‌دانست که تحت ولایت و سرپرستی او زندگی می‌کنند[۲]. همچنین در یک سخنرانی، تعلیم و تأدیب شهروندان را حق آنان بر عهده خویش به‌عنوان زمامدار جامعه شمرد[۳]. به کارگزارانش هم همین توصیه را می‌نمود[۴].[۵]

حق تعلیم و تربیت

آزادی آموختن یکی از حقوق بنیادین به شمار می‌رود که برخوردار از آن، پرورش روح مستعد اندیشیدن و به کار انداختن استعداد هوشمندانه انسان را به همراه دارد. رهایی از جهل، از برکت تعلیم و تعلم میسر است. همچنان‌که خداوند در آیات متعدد قرآن، تعلیم و تربیت را اساس بعثت پیامبر اسلام(ص) قرار داده تا به این وسیله، زمینه ایجاد جوامع متفکر و توانمند فراهم شود. آن حرت، در تعالیم عالیه خود، طلب علم را برای همگان امری واجب بر می‌شمرد. وی برای دانش‌اندوزی آنقدر اهمیت قائل است که در راه آن، حتی رنج بُعد مسافت و دیار غربت را باید تحمل کرد[۶]. اسلام در میان انواع حقوق اساسی انسان، به این حق بیش از هر مورد دیگر تأکید دارد و بر استیفای آن اصرار می‌ورزد. نصوص اسلامی در این دو زمینه بسیارند و صریح و شفاف. رسول خدا(ص) فرمود: «لَسْتُ أُحِبُّ أَنْ أَرَى الشَّابَّ مِنْكُمْ إِلَّا غَادِياً فِي حَالَيْنِ: إِمَّا عَالِماً أَوْ مُتَعَلِّماً». «من نمی‌خواهم جوانان را جز در دو حالت ببینم، در حال جهاد و مبارزه، در سنگر عالمی که دیگران را تعلیم می‌دهد و یا در پایگاه تعلم که از دیگران دانش می‌آموزد». استیفای هر دو حق تعلیم و تعلم برای همه انسان‌ها حقی است عمومی که از ذات، تفکر رشد و نیاز وی به تکامل ناشی می‌شود[۷]و[۸].[۹]

منابع

پانویس

  1. ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول، ص۲۵.
  2. «عَلَى الْإِمَامِ‏ أَنْ‏ يُعَلِّمَ‏ أَهْلَ‏ وَلَايَتِهِ‏ حُدُودَ الْإِسْلَامِ وَ الْإِيمَانِ»؛ «بر امام است که به پیروان خود حدود اسلام و ایمان را بیاموزد» (غرر الحکم، ص۲۱۵).
  3. نهج‌البلاغه، خطبه ۳۴.
  4. نهج‌البلاغه، نامه ۶۷؛ در نامه به قثم بن عباس، کارگزار امام در مکه: «وَ اجْلِسْ‏ لَهُمُ‏ الْعَصْرَيْنِ‏ فَأَفْتِ الْمُسْتَفْتِيَ وَ عَلِّمِ الْجَاهِلَ وَ ذَاكِرِ الْعَالِمَ»؛ «صبح و شام برای گوش دادن به سخنان مردم بنشین، و هر که مسئله‌ای دارد پاسخش را بگو، و نادانان را تعلیم کن، و با عالمان به بحث بپرداز».
  5. ورعی، سید جواد، درسنامه فقه سیاسی، ص ۱۲۹.
  6. حقوق بشر و آزادی‌های اساسی، ص۵۰۱.
  7. فقه سیاسی، ج۱، ص۵۵۸.
  8. فقه سیاسی، ج۷، ص۱۴۴.
  9. عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی، ص ۷۰۲.