تفسیر القرآن الکریم - ملاصدرا (کتاب)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
تفسیر القرآن الکریم
زبانعربی
نویسندهصدرالمتألهین یا ملا صدرا
ناشرانتشارات بیدار
محل نشرقم، ایران
سال نشر۱۳۶۶ ش
تعداد جلد۷
فهرست جلدهاجلد اول، جلد دوم، جلد سوم، جلد چهارم، جلد پنجم، جلد ششم، جلد هفتم

تفسیر القرآن الکریم کتابی است به زبان عربی که مشتمل بر تأویلات آیات قرآن می‌‏باشد. این کتاب اثر صدرالدین محمد بن ابراهیم شیرازی مشهور به صدرالمتألهین یا ملا صدرا است و انتشارات بیدار انتشار آن را به عهده داشته‌ است.[۱]

دربارهٔ کتاب

«تفسیر القرآن الکریم» تفسیری است از «محمد بن ابراهیم» معروف به «صدرالمتالهین» و «ملاصدرای شیرازی»، فیلسوف و عارف بزرگ قرن یازدهم هجری قمری، مشتمل بر تفسیر سوره‌های حدید، اعلی، آیة‌الکرسی، آیه نور و سوره‌های طارق، سجده، یس، واقعه، زلزال، جمعه و نیز، مفاتیح الغیب (در علوم قرآن و غرائب تأویل رموز و اسرار الهی)، و همچنین تفسیر سوره حمد، سوره حمد|بقره، متشابهات القرآن (تفسیر آیات متشابه با مشرب فلسفی از راه مکاشفه و تأویلاسرار الآیات و انوار البَیِّنات (شامل بخشی از آیاتی که اسرار و نشانه‌های عظمت ربانی از انواع مخلوقات و موجودات را بیان می‌دارد)، حاشیه و شرح تفسیر بیضاوی (به شیوه فلسفی و عرفانی) که البته کتاب اخیر هنوز انتشار نیافته است[۲].

آخرین چاپی که از تفسیر صدر المتألهین انجام گرفته، حاصل کوشش: محسن بیدار و محمد خواجوی است که پراکنده‌های تفسیری ملاصدرا تحت عنوان «تفسیر القرآن الکریم» از طرف نشر بیدار در قم، همراه با تعلیقات حکمی حاج ملا علی نوری با فهارس کامل (عناوین، احادیث، اعلام، موضوعات، اصطلاحات، فهرست مطالب و منابع) در ۷ جلد استخراج گردیده و در سال ۱۳۶۴ انتشار یافته است.

ملاصدرا، فیلسوف بزرگ و صاحب مکتب فلسفی حکمت متعالیه در سال ۹۷۹ق در شهر شیراز چشم به جهان گشوده و پس از کسب مقدمات علوم در زادگاهش، به اصفهان مهاجرت کرده و محضر میرداماد و بهایی و شاید میرفندرسکی، علوم عقلی و نقلی را آموخت. پس از چندی به سبب کینه‌توزی اقران به کهک قم کوچید اما بعد از مدتی که الله وردی خان، حاکم فارس، مدرسه بزرگی در شیراز بنا کرد، او برای تدریس به آنجا دعوت شد و بقیه عمرش را در شیراز به تدریس و تألیف گذراند. سر انجام در راه هفتمین سفر خود به خانه خدا در بصره، در سال ۱۰۵۰ق درگذشت و در همان جا به خاک سپرده شد.

ملاصدرا با این فرض که مفاد برهان عقلی، عرفان و شهود و وحی الهی با هم اختلاف ندارند با بهره‌گیری از روش‌های مشّایی، اشراقی، کلامی و عرفانی توانست به روشی دست یابد که در نظر وی حاوی مزایای تمام روش‌های پیشین بود. افزون بر آن‌که می‌توانست تمام آموزه‌های وحیانی و شهودی را در پرتو عقل و برهان اثبات کند. اگر چه طرح واژه حکمت متعالیه را پیش از او، ابن سینا مطرح کرده و میرداماد پی گرفته بود، ولی روش ملاصدرا چنان بود که از نیم قرن پس از درگذشت او تا عصر حاضر، همواره با عنوان روش فسلفی متفکران شیعه مورد استقبال قرار گرفته و روش‌های دیگر منسوخ شده است.

بنیادی‌ترین اصل فلسفی او یکی «اصالت وجود» است و دیگری «حرکت جوهری». ملاصدرا با استفاده از تعلیمات ابن سینا، محور مباحث فلسفی خود را بر «وجود» استوار کرد و با طرح «اصالت وجود»، راه را برای وحدت تشکیکی و وحدت شخصی وجود هموار کرد. او با مفهوم «تشکیک وجود» چگونگی ارتباط خالق با مخلوق را توجیه کرد. او با تقریر ویژه خود در مورد ارتباط خالق با مخلوق، از بحث علت و معلولی عبور کرد و معتقد به ارتباط ویژه‌ای بین خدا و عالم شد.

ملاصدرا در پی عرضه بحث «اصالت وجود» و «وحدت وجود» افزون بر طرح مباحث جدیدی در حوزه معرفت‌شناسی، به تفسیر دقیق و بدیع برخی از آیات الهی و روایات رسید و همین را صراحتاً در تفسیر و شرح اصول کافی ابراز داشت.

وی در پی کشف حرکت جوهری و برهانی کردن مبانی آن، موفق به ارائه طرحی نو در چگونگی نفس انسانی و ارتباط آن با بدن و جسم شد و برای اولین بار توانست معاد جسمانی را به طور کاملاً عقلانی اثبات کند. گویا همین امر دست‌مایه شارحان او در عرصه چگونگی سلوک إلی الله و نائل شدن به مقامات عالیه و بررسی فناء فی الله شد.

از ملاصدرا تا کنون ۵۸ اثر شناخته شده که مهم‌ترین آنها عبارتند از: «الحکمة المتعالیه فی الأسفار الأربعة العقلیة» مشهور به «اسفار» که مهم‌ترین و مفصل‌ترین اثر اوست؛ «الشواهد الربوبیة»، «المبدأ و المعاد»، «العرشیة، «المشاعر»، «اکسیر العارفین» «جعل وجود»، «مزاج»، «متشابهات القرآن»، «تعلیقه شفاء»، «حکمة الاشراق»، «شرح اصول کافی»، «رسالة حشر العوام» و تفسیر سوره‌های گوناگون قرآن که به با عنوان «تفسیر القرآن الکریم» به چاپ رسیده است[۳].

شیوه تفسیری ملاصدار چنین است که نخست معانی لغات، اعراب و اختلاف قرائت‌ها را می‌آورد و پس از آن، آراء عالمان فنّ و مفسران بزرگ را به صورت کوتاه نقل و در پایان هر بخش، نظر خود را با استدلال بیان می‌کند. او بر آن است که معانی قرآن را به شیوه فلسفی و عرفانی تفسیر کند و گاه راه تأویل را نیز در پیش گیرد و چون او قائل به جمع فلسفه اشراق و استدلال مشاء است، می‌خواهد عرفان و فلسفه و عقل و دل را به هم پیوند دهد.

به همین دلیل در سراسر تفسیرش اشارات عرشیه و فیوضات ربانیّه و نکات بدیعیه عرفانی را مطرح می‌سازد و در هر فصلی از فصول تفسیرش از کلید اسرار حکمت‌های قرآن سخن به میان می‌آورد. وی همچنین درباره سرّ حروف، حقیقت کلام و تمثیل، فایده نزول، کیفیت نزول، وحی، حقیقت فرشتگان، جن، شیطان، غیب و ماوراء ماده و عوالم عقول داد سخن سر می‌دهد. با این همه در این تفسیر فراز و نشیب‌ها فراوان‌اند، به طوری که گاهی ذوق عرفانی و فلسفی بر دیگر جنبه‌های بحث سایه‌گستر می‌شود[۴]. در پایان تفسیر وَالسَّمَاءِ وَالطَّارِقِ[۵] می‌نویسد: «شاید مقصود از «سماء»، سماء عالم صغیر و اشاره به سر آدمی باشد؛ زیرا مجمع انوار قوای ظاهری است و «طارق» اشاره به نفس ناطقه است و شاید سماء به نفس ناطقه اشارت باشد؛ بدان سبب محل واردات غیبی است». در ذیل سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى[۶] در شرح «اسم» می‌نویسد: شاید مقصود معلول اول باشد که فرشته‌ای مقدس و روحانی است. عبارت آیه جز این را نمی‌رساند و مطلوب در آیه همانا عقیده بدان است که فعل ربانی همان اسم الهی است که موجودی روحانی و مبرا از جسم و جسمانیات و مجرد از تحیّز و مکان است؛ زیرا «صادر اول» بایستی از «وحدت بالفعل» برخوردار باشد و در تأثیر، باید استقلال وجودی داشته باشد و چیزی جز «جوهر عقلی» دارای چنین اوصافی نیست؛ زیرا «جسم» وحدت و «هیولا» فعلیت ندارد.

در آیه مبارکه تَبَارَكَ اسْمُ رَبِّكَ ذِي الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ[۷] با عظمت از «اسم» یاد شده است که دلیل دارا بودن عقل است و چیزی جز «گوهر عقل» نمی‌تواند باشد. او همچنین در ذیل آیه اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ[۸] و در تفسیر آیه يَسْأَلُهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ[۹] در رابطه با مسأله «بداء» می‌نویسد: خداوند بر من منت نهاد تا تحقیقی را درباره این آیه ارائه کنم که شفابخش دردمندان و سیراب کننده تشنگان زلال حقیقت است. آنگاه می‌افزاید: هر موجود زمانی، ناگزیر به تدریج حاصل [وحادث] می‌شود؛ از این رو، مدت زمانی او، معین زمان حدوث اوست، یعنی همواره به افاضه وجود نیاز دارد. پس هر موجودی در این جهان - چه در عالم علوی و چه در عالم سفلی – در تداوم وجودی خود در دست آفرینش جدید است. چنانچه امیر مؤمنان علی (ع) فرموده است:«لِأَنَّهُ كُلَّ يَوْمٍ فِي شَأْنٍ مِنْ‏ إِحْدَاثِ‏ بَدِيعٍ‏ لَمْ‏ يَكُنِ»[۱۰]. پس آنچه در آسمان و زمین است، پیوسته تقاضای افاضه دارند و هر دم، خداوند در حال آفرینش تازه‌ای است؛ لذا آفرینش چیزی نبوده که تنها حالت حدوثی و یکجا داشته باشد و سپس خداوند از آفرینش فراغت یافته باشد، چنانچه یهود پنداشته و گفته‌اند: «إِنَّ‏ اللَّهَ‏ قَدْ فَرَغَ‏ مِنَ‏ الْأَمْرِ». بنابراین، تمامی موجودات علوی و سفلی به دلیل زمانی بودن و آفرینش تدریجی، سراسر مدت زمان بقای آنها، عین مدت زمان حدوث و انشای آنهاست.

ملاصدرا می‌گوید: «این مدت شش روزه که در کلام الهی آمده همان مدت زمان بقای آنها است که عین زمان انشا و ایجاد و حدوث آنها می‌باشد و خداوند، آنجا که می‌فرماید: كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ[۱۱] به همین معنا اشاره می‌کند[۱۲].

منابع تفسیری ملاصدرا بیش از همه، مفاتیح الغیب فخر رازی است و می‌‌توان گفت روح او با سخنان تفسیری فخر رازی در مفاتیح الغیب پیوندی عمیق دارد. پس از آن، از تفسیر «غرائب القرآن و رغائب الفرقان» نظام الدین قمی نیشابوری به‌ویژه در بخش عرفان بهره گرفته است. از تفسیر «الکشاف» زمخشری در نکات ادبی و بلاغی فراوان استفاده کرده که نوعاً از آن نام می‌برد، ولی از دو تفسیر پیشین یادی نمی‌کند. همچنین از تفسیر «مجمع البیان» فضل بن حسن طبرسی مخصوصاً در نقل اقوال مفسران و برخی روایات بهره فراوان برده است. ملاصدرا در نقل روایات گاهی به راویان ضعیف عالی الاسناد روی آورده که جای شگفتی است! مثلاً در ذیل آیه إِنَّا أَنْشَأْنَاهُنَّ إِنْشَاءً فَجَعَلْنَاهُنَّ أَبْكَارًا[۱۳] روایتی تقل می‌کند که در خور مقام حکیمی چون او نیست[۱۴][۱۵]

فهرست کتاب

در این مورد اطلاعاتی در دست نیست.

دربارهٔ پدیدآورنده

ملا صدرا
صدرالدین محمد بن ابراهیم شیرازی مشهور به «صدرالمتألهین» یا «ملا صدرا»، حکیم، عارف و از فلاسفه شیعه ایرانی در قرن یازدهم هجری قمری و بنیان‌گذار حکمت متعالیه (متولد ۹۷۹ ق شیراز، متوفای ۱۰۵۰ ق)، تحصیلات خود را در محضر اساتیدی همچون: «میرداماد»، «شیخ بهایی» و «میرفندرسکی» به اتمام رساند. او چندین جلد کتاب به رشته تحریر درآورده است. «الحکمة المتعالیه فی الأسفار الأربعة العقلیة» مشهور به «اسفار»، «الشواهد الربوبیة»، «المبدأ و المعاد»، «العرشیة، «المشاعر»، «اکسیر العارفین» «جعل وجود»، «مزاج»، «متشابهات القرآن»، «تعلیقه شفاء»، «حکمة الاشراق»، «شرح اصول کافی»، «رسالة حشر العوام» و «تفسیر القرآن الکریم» برخی از این آثار است[۱۶]

پانویس

  1. کتابخانه مدرسه فقاهت
  2. طبقات مفسران شیعه، ص۵۶۲.
  3. دانشنامه دانش گستر، ج۱۵، ص۷۸۷.
  4. شناخت‌نامه تفاسیر، ص۱۱۷.
  5. «سوگند به آسمان و به ستاره صبح (شب‌شکن)،» سوره طارق، آیه ۱.
  6. «نام برتر پروردگارت را به پاکی بستای!» سوره اعلی، آیه ۱.
  7. «خجسته باد نام پروردگارت آن (خداوند) بشکوه و کرامند» سوره الرحمن، آیه ۷۸.
  8. «خداوند همان است که آسمان‌ها و زمین و آنچه را که میان آنهاست در شش روز آفرید» سوره سجده، آیه ۴.
  9. «هر که در آسمان‌ها و زمین است از او درخواست دارد، او هماره در کاری است» سوره الرحمن، آیه ۲۹.
  10. الکافی، ج۱، ص۱۴۱.
  11. «هر که در آسمان‌ها و زمین است از او درخواست دارد، او هماره در کاری است» سوره الرحمن، آیه ۲۹.
  12. تفسیر و مفسران، ج۲، ص۴۳۲-۴۳۳.
  13. «که ما آنان را به‌گونه‌ای ویژه پدید آورده‌ایم و، آنان را دوشیزه آفریده‌ایم» سوره واقعه، آیه ۳۵-۳۶.
  14. الکشاف، ج۴، ص۴۶۲؛ الدر المنثور، ج۶، ص۱۵۸، ذیل تفسیر آیه ۳۵ و ۳۶ از سوره واقعه؛ تفسیر و مفسران، ج۲، ص۴۴۴؛ تفسیر القرآن الکریم، ملاصدرا شیرازی (۹۷۹-۱۰۵۰ق.)، تصحیح محسن بیدار فر، قم، انتشارات بیدار، ۱۳۶۴ش.
  15. کوشا، محمد علی، مقاله «تفسیر ملاصدرا»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
  16. وبگاه بنیاد حکمت اسلامی صدرا

دریافت متن