نظام اجتماعی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از تنظیمات اجتماعی)

مفهوم نظام (سیستم) اجتماعی

تالکوت پارسون[۱] از پیشروان جامعه شناسی آمریکا، برای سیستم اجتماعی سه خصوصیت بیان می‌کند:

  1. وجود روابط متقابل بین دو یا چند نفر؛
  2. منظور داشتن نحوۀ رفتار احتمالی دیگران در رفتارهای مبتنی بر روابط متقابل؛
  3. تعقیب هدف‌های مشترک.

به عقیدۀ پارسون، مجموعه‌ای که از سه خصوصیت فوق برخوردار باشد، یک سیستم اجتماعی ایجاد می‌کند[۲].

بنابر تعریف پارسون، وجود روابط هوشمندانه و هدفمندانۀ متقابل بین افراد یک مجموعه، قوام اصلی سیستم اجتماعی است.

چنانچه به این نکته نیز توجه شود که وجود روابط هوشمندانۀ متقابل و مبتنی بر هدف مشترک واحد بین افراد یک مجموعه بستگی به وجود مرکزیت واحد هدایت‌گری دارد که بتواند روابط متقابل این مجموعه را در مسیر هدف واحد تنظیم و هدایت کند، در تعریف سیستم یا نظام اجتماعی، به همان نتیجه‌ای می‌رسیم که در تعریف و تبیین ویژگی‌های نظام بیان کردیم؛ چنانچه ویژگی‌های سه گانه نظام به شرحی که در گذشته ارائه کردیم در مجموعه‌ای از انسان‌ها فراهم آیند، این مجموعه را می‌توان برخوردار از یک نظام یا سیستم اجتماعی واحد شناخت؛ بنابراین، در تعریف سیستم اجتماعی می‌توان چنین گفت: "الگوی روابط متقابل و منظم حاکم بر جمعی از انسان‌های دارای هدف مشترک و برخوردار از رهبری و مدیریت مرکزی واحد".

از آنجا که وجود رهبریِ مرکزی واحد، شرط اصلی شکل‌گیری روابط متقابل، منظم و هدفدار بین انسان‌ها در یک مجموعه واحد است؛ لهذا در تعریف سیستم اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است.

براساس این تعریف، وجود رهبری واحد، شرط اصلی شکل‌گیری هرگونه نظام اجتماعی واحد است. و از همین جاست که در تعریف "رهبری" نیز به جایگاه آن در شکل دهی رفتار افراد مجموعۀ تحت رهبری اشاره شده است؛ مثلاً در تعریفی که از اُوردوی تید[۳] دربارۀ رهبری نقل شده، آمده است: "رهبری، قدرت تأثیر بر مجموعه‌ای از انسان‌ها و واداشتن آنان به همکاری در راه تحقیق هدفی است که در پی آنند"[۴].

و نظیر آن، تعریفی است که از اموری بوگاردوس[۵] نقل شده:"رهبری، عمل تأثیر متقابلی است که همکاری و همدستی افراد یک مجموعه به رغم تفاوت‌هایی که دارند و جهت دهی رفتار آنها در راه هدف مشترکی را نتیجه می‌دهد"[۶].

نقش رهبری در نظام اجتماعی، منحصر در مرحلۀ عینی شدن و اجرای عملی یک نظام نیست، بلکه در تئوری یک نظام نیز شکل و جایگاه رهبری نقش اول را ایفا می‌کند؛ لهذا مسئلۀ رهبری، نه تنها در مرحله اجرای الگوی یک نظام نقش تعیین کننده دارد، بلکه در الگوی تئوریک نظام نیز جایگاه تعیین کننده و اساسی دارد[۷].

نظام اجتماعی

در اسلام اجتماع به عنوان یک سازمان در نظر گرفته شده و به‌منظور حفظ، تحکیم، مصونیت و قدرت آن دستورهایی صادر شده است. به عبارت دیگر ابتدا جامعه مستقل و قائم به نفس در نظر گرفته شده، بعداً برای آن تعلیمات و آموزه‌هایی صادر شده است، به گونه‌ای که آن مصالح در نظر گرفته شده، آحاد و اجزاء نیستند بلکه ترکیب جامعه و نفس جامعه اسلامی است. مسائلی مانند عدالت اجتماعی، حکومت، امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر از جمله تعلیمات اجتماعی است که باید بین آنها و اخلاق فردی مانند حکمت، حلم، شجاعت و... و اخلاق اجتماعی مانند احسان، تواضع و... تفاوت قائل شد[۸]. اهمیت تعالیم و نظام اجتماعی در اسلام به گونه‌ای است که عبادت و بندگی - که مهم‌ترین فلسفه آفرینش انسان است[۹] - و تعالیم اجتماعی از یکدیگر جداشدنی نیست. برخی هنگامی که با تعالیم اجتماعی اسلام آشنا می‌شوند، عبادت‌ها را تحقیر می‌کنند، این صحیح نیست؛ زیرا این دو از هم تفکیک‌پذیر نیستند. اسلام هم از جهت نظری به تلازم و انفکاک‌ناپذیری آنها تأکید کرده[۱۰] و هم در عمل چنین کرده است. عبادت هنگامی خاصیت خودش را دارد که تعلیمات اجتماعی به آن ضمیمه شده باشد.

از نظر اسلام نمی‌شود انسان عبادت را بگیرد ولی اخلاق و مسائل اجتماعی مانند امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر را نگیرد. چنان‌که نمی‌شود مسائل اجتماعی را بگیرد و عبادت را رها کند. یک نفر مسلمان باید رابطه دائم و ثابتی میان خود و خدا برقرار کند و هم باید یک رابطه ثابت و دائم میان خود و جامعه‌اش برقرار کند. بدون عبادت، ذکر و یاد خدا، مناجات با حق، حضور قلب، نماز و روزه نمی‌شود یک جامعه اسلامی ساخت. بدون عبادت حتی خود انسان نیز سالم نمی‌ماند. همچنین بدون یک اجتماع صالح و محیط سالم، بدون امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر، بدون رسیدگی و تعاطف و تراحم میان افراد مسلمان نمی‌شود عابد خوبی بود[۱۱]. اسلام در عین اینکه دینی اجتماعی است و به جامعه می‌اندیشد و فرد را مسئول جامعه می‌شمارد، حقوق و آزادی فرد را نادیده نمی‌گیرد و فرد را غیر اصیل نمی‌شمارد. از نظر اسلام، فرد از نظر سیاسی، اقتصادی، قضایی و اجتماعی حقوقی دارد؛ حق سیاسی مشورت و انتخاب، حق اقتصادی مالکیت، معاوضه، مبادله و... در اموال خود حق قضایی اقامه دعوی و احقاق حق و حق شهادت و حق اجتماعی انتخاب شغل، مسکن، رشته تحصیلی و انتخاب همسر و.... البته هر جایی که میان حق جامعه و حق فرد تعارض و تزاحمی پیش آید، حق جامعه بر حق فرد و حق عام بر حق خاص تقدم می‌یابد که در این موارد حاکم شرع تصمیم می‌گیرد[۱۲].[۱۳]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. Talcott Parsons.
  2. رابرت دال، مترجم: حسین ظفریان، تجزیه و تحلیل جدید سیاست، ص۱۵.
  3. Ordway Tead.
  4. فارس خلیل وهبه و فتوح أبوالعزم، القیادۀ وتخطیط مجتمعنا الاشتراکی، مکتبۀ القاهرۀ الحدیثۀ (به نقل از Ordway Tead, The Art of leadership. p.۱۶).
  5. Emory S. Bogardus.
  6. فارس خلیل وهبه و فتوح أبوالعزم، القیادۀ وتخطیط مجتمعنا الاشتراکی، مکتبۀ القاهرۀ الحدیثۀ (به نقل از Emory S.Bogardus. Leaders and Leadership, p.۳).
  7. اراکی، محسن، فقه نظام سیاسی اسلام، ج۱، ص:۶۹-۷۲.
  8. مطهری، مرتضی، یادداشت‌های استاد مطهری، ج۸، صص ۱۱۸، ۱۲۴؛ ر.ک: مجموعه آثار، ج۲، صص ۳۳۲ – ۳۴۹.
  9. ﴿وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ «و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.
  10. ﴿مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا «محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با وی‌اند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند؛ آنان را در حال رکوع و سجود می‌بینی که بخشش و خشنودی‌یی از خداوند را خواستارند؛ نشان (ایمان) آنان در چهره‌هایشان از اثر سجود، نمایان است، داستان آنان در تورات همین است و داستان آنان در انجیل مانند کشته‌ای است که جوانه‌اش را برآورد و آن را نیرومند گرداند و ستبر شود و بر ساقه‌هایش راست ایستد، به گونه‌ای که دهقانان را به شگفتی آورد تا کافران را با آنها به خشم انگیزد، خداوند به کسانی از آنان که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند نوید آمرزش و پاداشی سترگ داده است» سوره فتح، آیه ۲۹.
  11. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۳، ص۵۰۴.
  12. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲، ص۲۴۲، شماره‌های ۶ و ۷؛ ج۲۲، ص۷۴۸؛ ج۲۵، ص۲۵۶.
  13. جبرئیلی، محمد صفر، اسلام‌شناسی ص ۴۷.