تواضع در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

  1. ﴿وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ[۱]
  2. ﴿وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ[۲]
  3. ﴿وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ[۳]
  4. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَلَا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمَالُكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تَشْعُرُونَ * إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولَئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَى لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ عَظِيمٌ * إِنَّ الَّذِينَ يُنَادُونَكَ مِنْ وَرَاءِ الْحُجُرَاتِ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ[۴]

نکات

در آیات این محورها پیرامون صفت اخلاقی تواضع و پیامبر از سوی خداوند مطرح گردیده است:

  1. سفارش خداوند به پیامبر برای فروتنی -تواضع - در برابر مؤمنان و ابراز مهر و محبت به آنان و آغاز هر رابطه با سلام نمودن بر آنان: ﴿وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ[۵]... ﴿فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ[۶]
  2. توصیه خداوند به مسلمین به رعایت ادب حضور و تواضع در لحن گفتار و کردار در مقابل محمد (ص) ﴿لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ[۷][۸].

فروتنی برای مؤمنان

تواضع مصدر باب تفاعل از ریشه «و ـ ض ـ ع» است. وضع به معنای نهادن و پایین آوردن چیزی است[۹]. تواضع در لغت به معنای فرونهادن خویش، تذلّل، فروتنی و شکسته نفسی[۱۰] و در اصطلاح علم اخلاق، از فضایل ارزشمند اخلاقی و به این معناست که انسان دارای ملکه شکسته نفسی باشد، به گونه ای که برای خود مزیتی بر دیگران نبیند و با کردار و گفتار خویش دیگران را بزرگ شمرده، به آنان احترام بگذارد[۱۱]، بنابراین، معنای لغوی تواضع اعم از معنای اصطلاحی آن بوده و تواضع در برابر خدا را نیز شامل می‌‌شود، چنان که واژه تواضع در برخی روایات[۱۲] و عبارات مفسران[۱۳] و اخلاق پژوهان[۱۴] به همین معنا به کار رفته است. در این مقاله، معنای اصطلاحی مورد نظر است و از «تواضع برای خدا» در مقاله خشوع بحث می‌‌شود.

اخلاق پژوهان پس از تعریف تواضع، به تعیین دقیق‌تر مرزهای آن پرداخته و برای تواضع دو طرف افراط و تفریط ذکر کرده‌اند که هر دو از رذایل اخلاقی به شمار می‌‌آیند؛ زیرا افراط در تواضع، مانند تواضع برای متکبّران، موجب پستی و ذلّت است و تفریط در آن باعث تکبر و غرور و خودبینی است[۱۵]؛ همچنین از آنجا که تشخیص تواضع معمولاً دشوار است و ممکن است شخصی خود را صاحب ملکه تواضع بپندارد در حالی که واقعاً متواضع نیست، برخی اخلاق پژوهان نشانه‌هایی برای تواضع برشمرده‌اند؛ مانند اینکه اموری چون مقدم شدن امثال وی بر او در مجالس، راه رفتن پشت سر دیگران، پیشی گرفتن بر دیگران در سلام و اجابت فقیر بینوایی که وی را به مهمانی دعوت کرده، بر او دشوار نباشد[۱۶]. در قرآن کریم واژه تواضع به کار نرفته است؛ ولی موضوع تواضع را از واژه‌هایی مانند «هون»[۱۷] و تعبیراتی مانند «خفض جَناح»[۱۸] می‌‌توان استفاده کرد؛ همچنین در آیاتی پرشمار، مانند آیه ۳۷ اسراء[۱۹]، ۱۴ مریم[۲۰] و ۱۸ لقمان[۲۱]، تکبر نکوهش شده که لزوم تواضع از آن برداشت می‌‌شود[۲۲].[۲۳]

اهمیت و لزوم تواضع

از دیدگاه قرآن کریم، تواضع از برجسته‌ترین صفات نیکوی انسانی است که همه مؤمنان باید به آن آراسته باشند. فرمان خداوند به پیامبر اکرم(ص) این است که بال خویش را برای پیروان مؤمنت فرود آور: ﴿وَٱخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ ٱتَّبَعَكَ مِنَ ٱلْمُؤْمِنِينَ[۲۴] بسیاری از مفسران این تعبیر را کنایه از لزوم تواضع و نرمی و حسن خلق پیامبر اکرم(ص) با مؤمنان دانسته‌اند[۲۵]. کاربرد این تعبیر از آن روست که پرنده هنگام فرود آمدن، بال خود را می‌‌شکند و پایین می‌‌آورد[۲۶] یا آنکه هرگاه بخواهد جوجه هایش را در پناه خود گیرد، بالش را باز کرده، سپس پایین می‌‌آورد. با توجه به دو قید «ایمان» و «پیروی از پیامبر(ص)» در آیه فوق، برخی چنین برداشت کرده‌اند که پیامبر اکرم(ص) در برابر کسانی که با زبان ایمان آورده بودند ولی در حقیقت منافق یا فاسق بودند و از پیامبر(ص) پیروی نمی‌کردند و نیز کسانی که از پیامبر(ص) پیروی می‌‌کردند ولی پیروی آنان به جهت امری غیر از دین بود، مأمور به تواضع نبود[۲۷]. این احتمال نیز داده شده که مقصود از مؤمنان آن دسته از پیروان رسول اکرم(ص) باشند که هنوز ایمان نیاورده ولی در آستانه ایمان آوردن بودند[۲۸]. بر اساس این احتمال، پیامبر اکرم(ص) می‌‌بایست در برابر این دسته نیز تواضع داشته باشد.

در آیه ای دیگر به پیامبر اکرم(ص) دستور داده شده که به مردم اعلام کند او نیز بشری مانند آنان است: ﴿قُلْ إِنَّمَآ أَنَا۠ بَشَرٌۭ مِّثْلُكُمْ يُوحَىٰٓ إِلَىَّ أَنَّمَآ إِلَـٰهُكُمْ إِلَـٰهٌۭ وَٰحِدٌۭ فَٱسْتَقِيمُوٓا۟ إِلَيْهِ وَٱسْتَغْفِرُوهُ وَوَيْلٌۭ لِّلْمُشْرِكِينَ[۲۹] به گفته‌ای، خداوند با این آیه به پیامبرش تواضع آموخت[۳۰]. تواضع پیامبر اکرم(ص) برای مؤمنان، سبب گرایش مردم به دین آن حضرت می‌‌شد[۳۱]. در منابع اسلامی مصادیق گوناگونی از تواضع پیامبر اعظم(ص) ذکر شده است؛ مانند اینکه آن حضرت دعوت بردگان را می‌‌پذیرفت، با مساکین همنشینی می‌‌کرد و با آنان هم غذا می‌‌شد، هرگاه وارد مجلسی می‌‌شد پایین مجلس می‌‌نشست، در خانه کار می‌‌کرد، در سلام کردن و دست دادن پیشی می‌‌گرفت و هیچ گاه پاهایش را نزد اصحاب دراز نمی‌کرد[۳۲]. در قرآن کریم مؤمنانی خاص که ایمانی کامل‌تر دارند به فضیلت تواضع نیز ستوده شده‌اند. در آیه ای در وصف برترین بندگان الهی[۳۳]، پیش از هرچیز از تواضع آنان یاد شده است[۳۴]: ﴿وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا[۳۵] در تفسیر این آیه گفته شده: آنان روی زمین با نرمی و تواضع و وقار راه می‌‌روند[۳۶] و قدم‌هایشان را با تکبر بر زمین نمی‌کوبند[۳۷]. آیه ای دیگر از آمدن مؤمنانی برجسته در آینده خبر داده که از فضل الهی بهره مندند و یکی از اوصاف آنان نرمخویی و تواضع در برابر مؤمنان است[۳۸]: ﴿يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِۦ فَسَوْفَ يَأْتِى ٱللَّهُ بِقَوْمٍۢ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُۥٓ أَذِلَّةٍ عَلَى ٱلْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى ٱلْكَـٰفِرِينَ يُجَـٰهِدُونَ فِى سَبِيلِ ٱللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَآئِمٍۢ ذَٰلِكَ فَضْلُ ٱللَّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَآءُ وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِيمٌ[۳۹] برخی با توجه به اینکه واژه «اذلّة» در لغت با حرف «ل» به کار می‌‌رود، استعمال آن در آیه با حرف «علی» را برای اشاره به این معنا دانسته‌اند که تواضع مؤمنان از علوّ و شرف آنان بوده، در حقیقت عزّت است نه پستی و ذلّت؛ ضمن آنکه واژه یاد شده در این آیه متضمن معنای رحمت و شفقت (که با حرف «علی» به کار می‌‌روند) نیز هست، چنان که در آیه ای دیگر همراهان پیامبر اکرم(ص) با یکدیگر مهربان دانسته شده‌اند[۴۰]: ﴿مُّحَمَّدٌۭ رَّسُولُ ٱللَّهِ وَٱلَّذِينَ مَعَهُۥٓ أَشِدَّآءُ عَلَى ٱلْكُفَّارِ رُحَمَآءُ بَيْنَهُمْ تَرَىٰهُمْ رُكَّعًۭا سُجَّدًۭا يَبْتَغُونَ فَضْلًۭا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضْوَٰنًۭا سِيمَاهُمْ فِى وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ ٱلسُّجُودِ ذَٰلِكَ مَثَلُهُمْ فِى ٱلتَّوْرَىٰةِ وَمَثَلُهُمْ فِى ٱلْإِنجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْـَٔهُۥ فَـَٔازَرَهُۥ فَٱسْتَغْلَظَ فَٱسْتَوَىٰ عَلَىٰ سُوقِهِۦ يُعْجِبُ ٱلزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ ٱلْكُفَّارَ وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَعَمِلُوا۟ ٱلصَّـٰلِحَـٰتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةًۭ وَأَجْرًا عَظِيمًۢا[۴۱] از آنجا که اهل بیت نبوت(ع) مصداق بارز و کامل بندگان ویژه الهی‌اند[۴۲]، از فضیلت تواضع نیز بیش از دیگران بهره مند بودند و روایات بسیار در تواضع آنان نقل شده است[۴۳]. مفسران، لزوم تواضع را از آیات دیگری نیز برداشت کرده‌اند؛ مانند

  1. ﴿فَبَدَأَ بِأَوْعِيَتِهِمْ قَبْلَ وِعَآءِ أَخِيهِ ثُمَّ ٱسْتَخْرَجَهَا مِن وِعَآءِ أَخِيهِ كَذَٰلِكَ كِدْنَا لِيُوسُفَ مَا كَانَ لِيَأْخُذَ أَخَاهُ فِى دِينِ ٱلْمَلِكِ إِلَّآ أَن يَشَآءَ ٱللَّهُ نَرْفَعُ دَرَجَـٰتٍۢ مَّن نَّشَآءُ وَفَوْقَ كُلِّ ذِى عِلْمٍ عَلِيمٌۭ[۴۴] که بر اساس آن هرکس که دارای علمی است کسی دیگر هست که از او عالم‌تر است و کمال در علم، در غیر خدا تحقق پذیر نیست. طبق احتمالی، این آیه به عالمان تواضع می‌‌آموزد[۴۵].
  2. ﴿وَٱقْصِدْ فِى مَشْيِكَ وَٱغْضُضْ مِن صَوْتِكَ إِنَّ أَنكَرَ ٱلْأَصْوَٰتِ لَصَوْتُ ٱلْحَمِيرِ[۴۶] که طبق آن لقمان(ع) ضمن سفارش‌هایی به فرزند خویش او را به میانه روی در راه رفتن و پایین آوردن صدا دعوت کرده است. «میانه روی در راه رفتن» در این آیه، به راه رفتن با تواضع تفسیر شده[۴۷] و راز سفارش به پایین آوردن صدا نیز نزدیک‌تر بودن آن به تواضع دانسته شده است[۴۸].[۴۹]

تواضع ویژه

از دیدگاه قرآن کریم انسان باید در برابر همه مؤمنان متواضع باشد؛ ولی قرآن در دو مورد، از تواضع به خصوص یاد کرده است که می‌‌تواند تأکیدی بر اهمیت تواضع در این دو مورد و نیز بیانگر لزوم تواضع بیش از حدّ معمول در این دو مورد باشد:

  1. تواضع فرزند برای پدر و مادر: از نظر قرآن انسان باید نهایت تواضع در گفتار و کردار را در برابر پدر و مادر خویش داشته[۵۰]، با مهربانی از آنان اطاعت کند و با آنان مخالفت نورزد[۵۱]: ﴿وَٱخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ ٱلذُّلِّ مِنَ ٱلرَّحْمَةِ وَقُل رَّبِّ ٱرْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِى صَغِيرًۭا[۵۲] در این آیه نیز از تواضع فرزند به «پایین آوردن بال» تعبیر شده که شبیه تعبیر به کار رفته برای بیان تواضع پیامبراکرم(ص) است. در توضیح مقصود از این آیه افزون بر نکته پیش گفته، که پرنده هرگاه بخواهد فرود آید بالش را پایین می‌‌آورد[۵۳]، گفته شده: همان‌گونه که پدر و مادر در زمان کوچکی ات تو را در پناه خود گرفتند تو نیز مانند پرنده ای که جوجه هایش را به خود نزدیک می‌‌کند، آنان را در پناه خود درآور[۵۴]. برخی دیگر گفته‌اند: همان‌گونه که جوجه بالش را پایین می‌‌آورد تا عواطف مادرش را برانگیزد و به او غذا دهد، در برابر پدر و مادرت تواضع کن[۵۵]. در آیه ای جبّار بودن از یحیی(ع) نفی شده است: ﴿وَبَرًّۢا بِوَٰلِدَيْهِ وَلَمْ يَكُن جَبَّارًا عَصِيًّۭا[۵۶] که برخی مقصود از آن را تواضع یحیی(ع) برای خدا و پدر و مادر و اطاعت وی از آنان دانسته‌اند[۵۷]؛ همچنین ابراهیم(ع) پس از آنکه عمویش آزر او را به سنگسار کردن تهدید کرد[۵۸] به جهت حق پدری که بر وی داشت، با تواضع او را اکرام کرد: ﴿قَالَ سَلَـٰمٌ عَلَيْكَ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّىٓ إِنَّهُۥ كَانَ بِى حَفِيًّۭا[۵۹].[۶۰].
  2. تواضع شاگرد برای استاد: قرآن کریم در بیان قصه موسی(ع) که قصد فراگیری دانش از خضر(ع) را داشت، تواضع موسی(ع) را به تصویر کشیده که لزوم تواضع برای عالم از آن برمی آید[۶۱]: ﴿قَالَ لَهُۥ مُوسَىٰ هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَىٰٓ أَن تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًۭا[۶۲] بر اساس این آیه و دیگر آیات این داستان، موسی(ع) نهایت تواضع و ادب را برابر خضر(ع) مراعات کرد، به گونه ای که می‌‌توان سراسر گفتار وی با خضر(ع) را بر مبنای تواضع دانست؛ زیرا او خود را جاهل و خضر(ع) را عالم دانست و حتی برای پیروی کردن از خضر(ع) نیز از ایشان اجازه خواست و از خضر(ع) خواست تا وی را ارشاد کند و تنها بخشی از علم او را طلب کرد نه تمام آن را و...[۶۳]. در روایات نیز بر تواضع شاگرد برای استاد تأکید شده است[۶۴].[۶۵]

منابع

پانویس

  1. «به چیزی که دسته‌هایی از کافران را بدان بهره‌مند کرده‌ایم چشم مدوز و برای آنان اندوه مخور و برای مؤمنان افتادگی کن!» سوره حجر، آیه ۸۸.
  2. «و با مؤمنانی که از تو پیروی می‌کنند افتادگی کن» سوره شعراء، آیه ۲۱۵.
  3. «و چون مؤمنان به آیات ما، نزد تو آیند بگو: درود بر شما! پروردگارتان بخشایش را بر خویش مقرّر داشته است: چنانچه هر یک از شما از سر نادانی کار بدی انجام دهد، آنگاه از پس آن توبه کند و به راه آید، چنین است که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره انعام، آیه ۵۴.
  4. «ای مؤمنان! صدایتان را از صدای پیامبر فراتر نبرید و در گفتار با او بلند سخن مگویید چنان که با یکدیگر بلند سخن می‌گویید؛ مبادا کردارهایتان بی‌آنکه خود دریابید تباه گردد * بی‌گمان خداوند دل‌های کسانی که صدایشان را نزد فرستاده خداوند فرو می‌دارند، برای پرهیزگاری آزموده است؛ آنان آمرزش و پاداشی سترگ خواهند داشت * به راستی آنان که تو را از پشت (در) اتاق‌ها صدا می‌زنند، بیشترشان خرد نمی‌ورزند» سوره حجرات، آیه ۲-۴.
  5. «و با مؤمنانی که از تو پیروی می‌کنند افتادگی کن» سوره شعراء، آیه ۲۱۵.
  6. «و چون مؤمنان به آیات ما، نزد تو آیند بگو: درود بر شما! پروردگارتان بخشایش را بر خویش مقرّر داشته است: چنانچه هر یک از شما از سر نادانی کار بدی انجام دهد، آنگاه از پس آن توبه کند و به راه آید، چنین است که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره انعام، آیه ۵۴.
  7. «ای مؤمنان! صدایتان را از صدای پیامبر فراتر نبرید و در گفتار با او بلند سخن مگویید چنان که با یکدیگر بلند سخن می‌گویید؛ مبادا کردارهایتان بی‌آنکه خود دریابید تباه گردد» سوره حجرات، آیه ۲.
  8. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۳۴۲.
  9. مقاییس اللغه، ج ۶، ص۱۱۷؛ لسان العرب، ج ۱۵، ص۳۲۵، «وضع».
  10. لغت نامه، ج ۴، ص۶۲۱۱، «تواضع»؛ لسان العرب، ج ۱۵، ص۳۲۷، «وضع».
  11. جامع السعادات، ج ۱، ص۳۹۳؛ معراج السعاده، ص۲۷۹؛ اخلاق اهل البیت(ع)، ص۴۰.
  12. مشکاة الانوار، ص۳۹۷؛ بحارالانوار، ج ۱۳، ص۳۳۸.
  13. جامع البیان، ج ۱۶، ص۲۲۳؛ الکشاف، ج ۱، ص۶۴۹؛ مجمع البیان، ج ۶، ص۶۸۸.
  14. احیاء العلوم، ج ۳، ص۹۵؛ المدخل، ج ۱، ص۲۴، ۲۳۶؛ آداب الصلاة، ص۸۰، ص۱۱۴.
  15. الذریعه، ص۲۹۹؛ جامع السعادات، ج ۱، ص۳۹۷ - ۳۹۸؛ اخلاق اهل البیت(ع)، ۴۰ - ۴۱.
  16. احیاء العلوم، ج ۱۱، ص۵۷ - ۵۸؛ جامع السعادات، ج ۱، ص۳۸۹ - ۳۹۶؛ گناهان کبیره، ج ۱، ص۱۵۵.
  17. ﴿وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا «و بندگان (خداوند) بخشنده آنانند که بر زمین فروتنانه گام برمی‌دارند و هرگاه نادانان با آنان سخن سر کنند پاسخی نرم گویند» سوره فرقان، آیه ۶۳.
  18. ﴿وَٱخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ ٱتَّبَعَكَ مِنَ ٱلْمُؤْمِنِينَ «و با مؤمنانی که از تو پیروی می‌کنند افتادگی کن» سوره شعراء، آیه ۲۱۵.
  19. ﴿وَلَا تَمْشِ فِى ٱلْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّكَ لَن تَخْرِقَ ٱلْأَرْضَ وَلَن تَبْلُغَ ٱلْجِبَالَ طُولًا «و بر زمین، خرامان گام برمدار که هرگز نه زمین را می‌توانی شکافت و نه به بلندای کوه‌ها می‌توانی رسید» سوره اسراء، آیه ۳۷.
  20. ﴿وَبَرًّۢا بِوَٰلِدَيْهِ وَلَمْ يَكُن جَبَّارًا عَصِيًّۭا «و با پدر و مادرش نکوکار بود و گردنکشی سرکش نبود» سوره مریم، آیه ۱۴.
  21. ﴿وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِى ٱلْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍۢ فَخُورٍۢ «و روی خود را از مردم مگردان و بر زمین خرامان گام برمدار که خداوند هیچ خود پسند خویشتن‌ستایی را دوست نمی‌دارد» سوره لقمان، آیه ۱۸.
  22. الکشاف، ج ۳، ص۴۹۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص۶۰؛ مجمع البیان، ج ۶، ص۶۴۱.
  23. جمالی، احمد، مقاله «تواضع»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۹، ص ۴۴۵.
  24. «و با مؤمنانی که از تو پیروی می‌کنند افتادگی کن» سوره شعراء، آیه ۲۱۵.
  25. التبیان، ج ۶، ص۳۵۳؛ مجمع البیان، ج ۷، ص۳۲۳؛ تفسیر بیضاوی، ج ۲، ص۳۸۸.
  26. الکشاف، ج ۳، ص۳۴۰؛ التفسیر الکبیر، ج ۸، ص۵۳۶؛ نظم الدرر، ج ۵، ص۳۹۸.
  27. الکشاف، ج ۳، ص۳۴۱؛ التفسیر الکبیر، ج ۸، ص۵۳۶؛ روح المعانی، ج ۱۹، ص۲۰۴.
  28. الکشاف، ج ۳، ص۳۴۱؛ تفسیر بیضاوی، ج ۳، ص۲۶۷؛ روح المعانی، ج ۱۹، ص۲۰۴.
  29. «بگو: من تنها بشری همانند شمایم، به من وحی می‌شود که خدای شما خدایی یگانه است پس به او رو آورید و از او آمرزش بخواهید و وای بر مشرکان!» سوره فصّلت، آیه ۶.
  30. کشف الاسرار، ج ۸، ص۵۱۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۵، ص۲۲۲؛ البحرالمحیط، ج ۹، ص۲۸۶.
  31. مجمع البیان، ج ۶، ص۵۳۱؛ الاسلام و بناء الشخصیه، ص۱۸۱.
  32. السیرة النبویه، ج ۲، ص۳۵۱ - ۳۵۵؛ بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۲۴ - ۲۳۰؛ چهل حدیث، ص۹۵-۹۶؛ الاسلام و بناء الشخصیه، ص۱۸۱.
  33. مجمع البیان، ج ۷، ص۲۷۹؛ الکشاف، ج ۳، ص۲۹۱.
  34. راهنما، ج ۱۲، ص۴۷۱؛ الاسلام و بناء الشخصیة، ص۱۸۰.
  35. «و بندگان (خداوند) بخشنده آنانند که بر زمین فروتنانه گام برمی‌دارند و هرگاه نادانان با آنان سخن سر کنند پاسخی نرم گویند» سوره فرقان، آیه ۶۳.
  36. جامع البیان، ج ۱۹، ص۴۳؛ التبیان، ج ۷، ص۵۰۴؛ التفسیر الکبیر، ج ۹، ص۴۸۰.
  37. الکشاف، ج ۳، ص۲۹۱؛ البحرالمحیط، ج ۸، ص۱۲۶؛ روح المعانی، ج ۱۹، ص۶۴.
  38. التبیان، ج ۳، ص۵۵۶.
  39. «ای مؤمنان! هر کس از دینش برگردد خداوند به زودی گروهی را می‌آورد که دوستشان می‌دارد و دوستش می‌دارند؛ در برابر مؤمنان خاکسار و در برابر کافران دشوارند، در راه خداوند جهاد می‌کنند و از سرزنش سرزنشگری نمی‌هراسند؛ این بخشش خداوند است که به هر کس بخواهد ارزانی می‌دارد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره مائده، آیه ۵۴.
  40. الکشاف، ج ۱، ص۶۴۸؛ التفسیر الکبیر، ج ۴، ص۳۸۱؛ نظم الدرر، ج ۲، ص۴۸۳.
  41. «محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با وی‌اند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند؛ آنان را در حال رکوع و سجود می‌بینی که بخشش و خشنودییی از خداوند را خواستارند؛ نشان (ایمان) آنان در چهره‌هایشان از اثر سجود، نمایان است، داستان آنان در تورات همین است و داستان آنان در انجیل مانند کشته‌ای است که جوانه‌اش را برآورد و آن را نیرومند گرداند و ستبر شود و بر ساقه‌هایش راست ایستد، به گونه‌ای که دهقانان را به شگفتی آورد تا کافران را با آنها به خشم انگیزد، خداوند به کسانی از آنان که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند نوید آمرزش و پاداشی سترگ داده است» سوره فتح، آیه ۲۹.
  42. تفسیر قمی، ج ۲، ص۱۱۶؛ تفسیر فرات الکوفی، ص۲۹۳؛ الصافی، ج ۴، ص۲۳.
  43. اخلاق اهل البیت(ع)، ص۴۲ - ۴۳.
  44. «آنگاه (جست و جو را) از باربندهای آنان پیش از باربند برادر (تنی‌اش) آغازید سپس آن را از باربند برادرش بیرون آورد! بدین‌گونه برای یوسف چاره‌گری کردیم (زیرا) او برادرش را بر آیین آن پادشاه نمی‌توانست بازداشت کند- مگر آنکه خداوند می‌خواست- هر کس را که بخواهیم به پایه‌هایی فرا می‌بریم و ز هر داننده‌ای داناتری هست» سوره یوسف، آیه ۷۶.
  45. زادالمسیر، ج ۴، ص۱۹۷ - ۱۹۸.
  46. «و در راه رفتنت میانه‌رو باش و از آوایت فرو کاه که ناپسندترین بانگ‌ها بانگ درازگوشان است» سوره لقمان، آیه ۱۹.
  47. جامع البیان، ج ۲۱، ص۹۲.
  48. احکام القرآن، ج ۳، ص۴۵۹.
  49. جمالی، احمد، مقاله «تواضع»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۹، ص ۴۶.
  50. الکشاف، ج ۲، ص۶۵۸؛ مجمع البیان، ج ۶، ص۶۳۱؛ المیزان، ج ۱۳، ص۸۰.
  51. جامع البیان، ج ۱۵، ص۸۴ ـ ۸۵.
  52. «و از سر مهر برای آنان به خاکساری افتادگی کن و بگو پروردگارا! بر آنان بخشایش آور چنان که آنها مرا در کودکی پروردند» سوره اسراء، آیه ۲۴.
  53. حاشیة شیخ زاده، ج ۵، ص۳۷۳.
  54. مجمع البیان، ج ۶، ص۶۳۱.
  55. المیزان، ج ۱۳، ص۸۰.
  56. «و با پدر و مادرش نکوکار بود و گردنکشی سرکش نبود» سوره مریم، آیه ۱۴.
  57. جامع البیان، ج ۱۶، ص۷۳.
  58. ﴿قَالَ أَرَاغِبٌ أَنتَ عَنْ ءَالِهَتِى يَـٰٓإِبْرَٰهِيمُ لَئِن لَّمْ تَنتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ وَٱهْجُرْنِى مَلِيًّۭا «گفت: ای ابراهیم! آیا تو از خدایان من روی می‌گردانی؟ اگر دست نکشی تو را با سنگ خواهم راند و از من چند گاهی دور شو» سوره مریم، آیه ۴۶.
  59. «گفت: درود بر تو، از پروردگارم برای تو آمرزش خواهم خواست که او با من مهربان است» سوره مریم، آیه ۴۷.
  60. التبیان، ج ۷، ص۱۳۱.
  61. البحر المحیط، ج ۷، ص۲۰۵.
  62. «موسی به او گفت: آیا از تو پیروی کنم به شرط آنکه از آن راهدانی که تو را آموخته‌اند به من بیاموزی؟» سوره کهف، آیه ۶۶.
  63. التفسیر الکبیر، ج ۷، ص۴۸۳؛ تفسیر بیضاوی، ج ۳، ص۲۹؛ المیزان، ج ۱۳، ص۳۴۳.
  64. مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص۳۰۲ - ۳۰۳.
  65. جمالی، احمد، مقاله «تواضع»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۹، ص ۴۸.