راغب اصفهانی در کتاب الذریعة إلی مکارم الشریعه صفحه ۲۰۹ میگوید: "تواضع از "ضعة" (از ریشه وضع) مشتق شده است و "ضعة" یعنی انسان به پایهای فروتر از پایه خود رضایت دهد"[۷].
تواضع از نظر اخلاق آن بود که خود را مزیتی نشمرد بر کسانی که در جاه از او نازلتر باشند[۸].
رویم گوید: "تواضع ذلیل بودن دلهاست برای داننده غیبها".
و گفته شده است: "که تواضع عبارت از قبول حق است از حق برای حق، و گفتهاند تواضع عبارت از گردن نهادن ذلت و کشیدن بار گران است"[۹][۱۰].
مفهوم تواضع آن است که انسان در مقایسه با دیگران برای خویش امتیاز و برتری قائل نشود. وجود چنین حالتی در فرد باعث میشود که دیگران را بزرگ و گرامی بدارد[۱۱].
شهید مطهری مینویسد: "در جایی که خداوند به پیامبر (ص) میفرمایند: "بگو به مردم من هم بشری مثل شما هستم"﴿قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا﴾[۱۴] و بر یکی از امثال خود شما وحی نازل میشود در این آیه کریمهتواضع فراوانی نهفته شده است"[۱۵][۱۶]
خشوع تقریباً متلازم با خوف و خشیت، و به معنای دلشکستگی است و حالت انعطافپذیری دل را نشان میدهد، در برابر قساوت که حاکی از سنگدلی و عدم تأثر دل است[۱۸].
تواضع به آنچه که بین فرد بلندمرتبه و پایین مرتبه از او انجام شود گفته میشود و نیز تواضع به اعتبار اخلاق و افعال ظاهری و باطنی است ولی خشوع تنها به افعال جوارحی و بدنی گفته میشود و به همین خاطر است که گفته میشود قلب فلانی متواضع و جوارح فلانی خاشع است[۱۹][۲۰].
تذلل اظهار عجز از رویارویی با کسی است که در مقابل او تذلل میشود ولی تواضع اظهار قدرت و قدرتمند دانستن فردی است که برای او تواضع میشود و تفاوتی ندارد که فردی که مورد تواضع قرار گیرد دارای قدرت بر فرد تواضعکننده باشد یا نه[۲۱].
در تعیین مرز تواضع ممدوح به سه نکته بایستی توجه داشت:
انسان در برابر شخص متکبر نباید فروتنی و تواضع کند؛ زیرا فروتنی و تواضع در مقابل او، موجب گمراهی و افزایش تکبرش میشود؛ پس چه بهتر که در برابر او تکبر شود تا شاید آن شخص متنبه و متوجه شود[۲۴].
هنگامی که ادب و تواضع تأثیر منفی داشته باشد، خشونت و تندی لازم میآید و هنگامی که ستمی بر کسی شده باشد فریاد زدن نیز جایز است[۲۵].
تواضع برای کسی که در جایگاهقدرت قرار دارد، شایستهتر و زیباتر است و البته این ویژگی به شرح صدر و ظرفیت روحی بالایی نیاز دارد تا فرد حاکم با رسیدن به مقام، در مقابل زیردستان و مردم، متواضعانه رهبری کند و از هرگونه فخر فروشی به دور باشد[۲۷].
بخش بزرگی از دعاهای صحیفه سجادیه توصیف داعی است. داعی ضمن دعا خود را به فقر، نقص، عجز، جهل، گناه و ... توصیف مینماید. در واقع این قسمت از دعاها یک نوع خودشکنی و استکبار زدایی فردی را که توأم با نوعی تخلیه روانی برای فراتر از احساس پوچی و بیهویتی است به ما تعلیم میدهد[۲۸][۲۹].
زبان دعا که زبانی ملتمسانه است و از درگاه بینیاز درخواست نیاز میشود، به نوعی تواضع و فروتنی است.
امام سجاد (ع) در دعای بیست و ششم و در عبارت دوم آن میفرمایند: "و آنان را توفیق ده برای برپا داشتن طریقه و روش (نگاهداری احکام) و فراگرفتن [[[اخلاق نیک]] خود (که بندگان را به آن امر فرمودهای) در سود رساندن به ناتوانانشان؛ و جلوگیری از فقر و نیازمندیشان؛ و رفتن نزد بیمارشان؛ و راهنمایی راهجویشان؛ و اندرز دادن مشورت کنندهشان؛ و دیدار از سفر آمدهشان؛ و پنهان کردن رازهاشان، و پوشاندن عیبهایشان، و یاری کردن ستمدیدهاشان؛ و خوب کمک کردنشان در ساختن ابزار خانه(دیگ، تبر، نردبان و مانند آنها) و سود رساندنشان به بخشش فراوان؛ و دادن آنچه ایشان را واجب و لازم است پیش از درخواست"[۳۰]؛
امام سجاد (ع) در دعای بیستم و در عبارت چهارم آن میفرمایند:بارخدایا بر محمد و آل او درود فرست؛ و مرا در میان مردم به درجه و مقامی سرفراز مفرما جز آنکه پیش نَفسم مانند آن پست نمایی؛ و ارجمندی آشکارا برایم پدید میاور جز آنکه به همان اندازه پیش نفسم برای من خواری پنهانی پدید آوریذ[۳۴]؛
در این عبارت امام سجاد (ع) فروتنی و دوری جستن از کبر و خودپسندی را نه تنها به عنوان رفتاری مناسب در برابر دیگران، بلکه به عنوان حالتی درونی میداند[۳۵].
امام سجاد (ع) در دعای شانزدهم و در عبارت سیزدهم آن میفرمایند: "ای خدای من، من بنده توام که او را به دعاامر فرمودی و گفت: لبیک و سعدیک یعنی اطاعت میکنم و فرمانت به جا میآورم اینک منم، ای پروردگار، بندهای که در پیشگاهت افتاده"[۳۶]؛
امام سجاد (ع) در دعای سیزدهم و در عبارت بیست و یکم آن میفرمایند: "بارخدایا بر محمد و آل او درود فرست؛ و دعای مرا برآورنده و به آوازم نزدیک و به زاریم مهربان و به صدایم شنوا باش"[۳۷][۳۸].
همچنین امام سجاد (ع) در دعای دوازدهم و در عبارت چهاردهم آن میفرمایند: "و من نزد تو از سرکشی بیزاری میجویم؛ و به تو پناه میبرم از اینکه (در گناه) اصرار نمایم؛ و برای آنچه در آن کوتاهی نمودم (گناهانی که به جا آوردم) از تو آمرزش میخواهم، و بر آنچه (طاعتی که) از انجام آن ناتوانم از تو یاری میطلبم"[۳۹]؛
امام سجاد (ع) در دعای بیست و یکم و در عبارت هفتم آن میفرمایند: "بارخدایا صبح و شام کردم در حالیکه بندهخوار توام؛ و جز به کمک تو بر سود و زیان خویش توانا نیستم، درباره خود به آنچه گفتم گواهی میدهم و به ناتوانی و بیچارگی خویشتن اقرار دارم، پس به آنچه (روا کردن و دعا) به من وعده دادی وفا کن؛ و آنچه عطا کردهای کامل گردان (از بین مبر و تغییری در آن مده) زیرا من بنده بیچیز، فروتن، ناتوان، بدحال، کوچک، خوار، نیازمند، ترسان و زینهارخواه تو هستم"[۴۰][۴۱].
امام سجاد (ع) در دعای چهل و هفتم و در عبارت هفتاد و چهارم آن میفرمایند: "و از تو درخواست مینمایم همچون درخواست پستخوارنیازمند بیچیز ترسنده زنهار خواه؛ و با این احوال درخواستم از روی ترس و زاری و پناه خواهی است، نه از روی بلند پروازی به گردنکشی گردنکشان؛ و نه از روی علو و بلندی خواه به جرأت و اعتماداطاعت کنندگان؛ و نه از روی تکبر به شفاعت و میانجیگری شفاعت کنندگان"[۴۲]؛
امام سجاد (ع) در دعای چهل و هفتم و در عبارت هشتاد و ششم آن میفرمایند: "تو را قسم میدهم به حق (به مقام و منزلت) کسی (خاتم الانبیاء (ص)) که او را از آفریدگانت برگزیدهای؛ و به حق کسی که او را برای خود پسندیدهای، به حق کسی که او را از آنچه آفریدهای اختیار کردهای؛ و کسی که او را برای کار خود (بیاناحکام تا روز قیامت) انتخاب نمودهای، به حق کسی که طاعت و فرمانبری از او را به طاعت از خود پیوستهای؛ و کسی که نافرمانی از او را مانند نافرمانی از خود گردانیدهای، به حق کسی که دوستی او را به دوستی خود مقرون نمودهای؛ و کسی که دشمنیش را به دشمنی خویش جمع کردهای، مرا در این روزم بپوشان به آنچه (رحمت و عفو خود که) میپوشانی به آن، کسی را که با حال بیزاری از گناه به سوی تو زاری نماید و با توبه و بازگشت از نافرمانی، به درخواست آمرزش از تو پناه آورد"[۴۳][۴۴].
امام سجاد (ع) در دعای چهل و هفتم و در عبارت بیست و ششم آن میفرمایند: "منزه و پاکی! هر که در علم تو گذشته، در برابر تو متواضع؛ و آنچه زیر عرش (علم) تو است (آنچه جز تو است) برای عظمت و بزرگی تو فروتن است؛ و همه آفریدگانت برای اطاعت از تو (برای آنچه درباره ایشان) خواستهای بخواهند یا نخواهند) ذلیل و خوار و فرمانبرند!"[۴۵]؛
امام سجاد (ع) در دعای چهل و هفتم و در عبارت شصت و نهم آن میفرمایند: "و اینک منم در جلو تو پست، خور، فروتن، زاریکنان و ترسان که به گناهان بزرگ که زیر بار آن رفتهام و به خطاها و نادرستکاریهای سترگ که آن را به جا آوردهام اقرار کنندهام، به عفو و گذشتت زنهار جو و به رحمتت پناهندهام، باور دارم که امان دهندهای مرا از تو امان نمیدهد، و بازدارندهای مرا از تو باز نمیدارد"[۴۶][۴۷].
امام سجاد (ع) در دعای پنجاهم و در عبارت چهارم آن میفرمایند: "بارخدایا تو جوینده منی اگر فرار کنم؛ و دریابنده منی اگر بگریزم، پس اینک منم در پیشگاهت فروتن، خوار، بینی بر خاک نهاده، اگر مرا عذاب و کیفر کنی پس من سزاوار آنم و آن (کیفر) - ای پروردگارم - از جانب تو عدل و داد است؛ و اگر از من در گذری پس از قدیم و دیرینه گذشتت مرا فراگرفته؛ و عافیت و تندرستیات را بر من پوشاندهای (مرا از هر سختی و گرفتاری نجات دادهای)"[۴۸]؛
امام سجاد (ع) در دعای چهل و هفتم و در عبارت یکصد و هجدهم آن میفرمایند: "و مرا در درگاهت خوار (مطیع) و در نزد آفریدگانت عزیز و ارجمند گردان؛ و چون با تو خلوت کرده تنها به سر برم (از جز تو چشم پوشیده به راز و نیاز بپردازم) فروتن و در میان بندگانت بلندمرتبه و سرفرازم نما؛ و از کسی که از من بینیاز است (درخواستی نکرده و نمیکند) بینیازم ساز (چنان کن که من هم از او چیزی نخواهم)؛ و بر فقر و نیازمندیم به درگاهت بیفزا (تا درخواستم از تو و راز و نیازم با تو فزونی یابد)"[۴۹][۵۰].
امام سجاد (ع) در دعای چهل و هفتم و در عبارت یکصد و بیست و هفتم آن میفرمایند: "و کینه داشتن برای اهل ایمان را از سینهام بر کن؛ و دلم را با فروتنان مهربان گردان؛ و با من چنان باش که با شایستگان میباشی؛ و به زیورپرهیزکاران بیارایم (توفیق عطا فرما که صفات آنان را روش خود گردانم) و برای من ذکر نیکویی درآیندگان؛ و آوازه بلندی در پسینیان قرار ده؛ و مرا در میان سرای (جای اجتماع و گرد آمدن) پیشینیان (حضرت امیرالمؤمنین (ع) و پیروان او از مهاجرین و انصار) درآور"[۵۳]؛
امام سجاد (ع) در دعای چهل و چهارم و در عبارت نهم آن میفرمایند: "و ما در نماز همچون کسانی قرار ده که مراتب شایسته آن را دریافته ارکان و جوانب آن را نگاهدارندگانند آن را در اوقات خود به همان طریقی که بنده و فرستاده تو – درودهایت بر او و بر آل او باد – در رکوع و سجود و همه فضیلتها و درجات رفیعاش قرار داده با کاملترینطهارت و پاکی و رساترین خشوع و فروتنی به جا آورندهاند"[۵۴][۵۵].
امام سجاد (ع) در دعای چهل و چهارم و در عبارت هفدهم آن میفرمایند: "بارخدایا ماه رمضان را از عبادت و پرستش ما برای تو مملو و پر گردان؛ و اوقات آن را به طاعت و فرمانبری ما برای تو آراسته نما؛ و ما را در روزش به روزه داشتن و در شبش به نماز و زاری به سوی (درگاه) تو و فروتنی برای تو و خواری در برابر تو، یاری فرما تا روزش بر ما به غفلت و بیخبری و شبش به تقصیر و کوتاهی (در عمل) گواهی ندهد"[۵۶]؛
امام سجاد (ع) در دعای بیست و ششم و در عبارت سوم آن میفرمایند: "خدایا مرا بر آن دار که بدکردارشان را به نیکیپاداش دهم، و از ستمکارشان به عفو و بخشش درگذرم؛ درباره همه ایشان خوشگمان باشم و با نیکویی همه آنها را سرپرستی نمایم و با پاکدامنی چشمم را از (زشتیها و لغزشهای) آنان بپوشانم؛ و با فروتنی با آنها نرم باشم (سختگیر نباشم) و با مهربانی بر گرفتارانشان رقت داشته و دلجویی کنم؛ و در پنهانی و پشت سر، دوستی (خود) را برای آنان آشکار سازم و با پاکدامنی (نه با آلودگی به فساد و تباهکاری) نعمت همیشگی (روزی و خوشی) را نزد ایشان دوست بدارم؛ و آنچه برای خویشان خود واجب و لازم میدانم درباره ایشان لازم دانم؛ و آنچه برای خواص و نزدیکان رعایت داشته در نظر دارم؛ برای ایشان رعایت کنم"[۵۷][۵۸].
امام سجاد (ع) در دعای بیستم و در عبارت دوازدهم آن میفرمایند: "بارخدایا مرا چنان قرار ده که هنگام اضطرار به کمک و یاری تو بر دشمن حمله آورم، و هنگام نیازمندی از تو بخواهم، و هنگام درویشی (یا ذلت و خواری) به درگاه تو زاری کنم، و مرا چون بیچاره شوم به یاری خواستن از غیر خود و چون فقیر گردم به فروتنی برای درخواست از غیر خویش و چون بترسم به زاری کردن پیش غیر خود آزمایش (یا گمراه) مفرما که به آن سبب، سزاوار خواری و بازداشتن (از رحمت) و روی گردانیدن (کیفر) تو شوم، ای بخشندهترین بخشندگان"[۵۹]؛
امام سجاد (ع) در دعای سوم و در عبارت نهم آن میفرمایند: "و فرشتگانی که چون دوزخ را بر گناهکاران تو ببیند که صدای شعله و برافروختگیاش شنیده میشود میگویند: منزه و پاکی تو، ما تو را چنانکه سزاوار عبادت و بندگی تو است پرستش ننمودیم"[۶۰][۶۱].
در دعای بیست و چهارم و در عبارت ششم آن میفرمایند: "بارخدایا صدایم را در برابر ایشان آهسته؛ سخنم را خوشایند و خویم را نرم نما؛ و دلم را بر آنها مهربان کن؛ و مرا به ایشان سازگار و بر آنان رحیم گردان"[۶۲][۶۳]
↑ محمد تقی مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، ج۳، ص۳۳۲. در قرآن کریم آمده است: ﴿وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا﴾ «و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نکویی کنید؛ اگر هر یک از آن دو یا هر دو، نزد تو به پیری رسند به آنان اف مگو و بر آنها بانگ مزن» سوره اسراء، آیه ۲۳.
↑ «بگو: جز این نیست که من هم بشری چون شمایم (جز اینکه) به من وحی میشود که خدای شما خدایی یگانه است؛ پس هر کس به لقای پروردگارش امید دارد باید کاری شایسته کند و در پرستش پروردگارش هیچ کس را شریک نسازد» سوره کهف، آیه ۱۱۰.