تفسیر حدائق الروح و الریحان (کتاب)
تفسیر حدائق الروح و الریحان | |
---|---|
زبان | عربی |
نویسنده | محمد امین بن عبدالله ارمی علوی هرری |
ناشر | انتشارات دار طوق النجاة |
محل نشر | بیروت، لبنان |
سال نشر | ۱۴۲۱ ق، ۱۳۸۰ ش |
تعداد جلد | ۳۳ |
فهرست جلدها | جلد اول، جلد دوم، جلد سوم، جلد چهارم، جلد پنجم، جلد ششم، جلد هفتم، جلد هشتم، جلد نهم، جلد دهم، جلد یازدهم، جلد دوازدهم، جلد سیزدهم، جلد چهاردهم، جلد پانزدهم، جلد شانزدهم، جلد هفدهم، جلد هجدهم، جلد نوزدهم، جلد بیستم، جلد بیست و یکم، جلد بیست و دوم، جلد بیست و سوم، جلد بیست و چهارم، جلد بیست و پنجم، جلد بیست و ششم، جلد بیست و هفتم، جلد بیست و هشتم، جلد بیست و نهم، جلد سی و یکم، جلد سی و دوم، جلد سی و سوم |
تفسیر حدائق الروح و الریحان کتابی است به زبان عربی که مشتمل بر تأویل و تفسیر قرآن کریم میباشد. این کتاب اثر محمد امین بن عبدالله ارمی علوی هرری است و انتشارات دار احیاء التراث العربی انتشار آن را به عهده داشته است.[۱]
دربارهٔ کتاب
تفسیر «حدائق الروح و الریحان فی روابی علوم القرآن» از تفاسیر نوظهور عصر جدید، نوشته محمد امین عبدالله اُرَمی علوی هَرَری شافعی اشعری سلفی مذهب، مدرّس دارالحدیث مکه مکرمه در حجاز، با اشراف و مراجعه هاشم محمد علی بن حسین مهدی استاد دراسات رابطة العالم الاسلامی در مکه است.
مؤلّف در سال ۱۳۴۸ در حبشه در منطقه هرر در روستایی به نام بویطه در عصر روز جمعه اواخر ماه ذیحجّه چشم به جهان گشود و تحت تربیت پدرش در سن چهار سالگی برای آموزش قرآن کریم به معلم سپرده شد و در شش سالگی قرآن را ختم کرد و آنگاه آموزش علوم توحید و فقه را بر اساس کتاب «عقیدة العوام» شیخ احمد مرزوقی و «کبری الکبری» از شیخ محمد بن یوسف سنوسی آغاز نمود و با اعتقادات اشاعره آشنا شد و سپس چند کتاب مختصر در فقه شافعی را فراگرفت و پس از آن «المنهاج» نووی با شرح آن به نام «مغنی المحتاج» و همچنین «المنهج» شیخ الاسلام انصاری با شرحش به نام «فتح الوهاب» نزد اساتید فنّ به درستی آموخت و آنگاه به علم نحو بهگونه تعلّم تخصّصی آن پرداخت و نزد شیخ موسی اذیلی معروف به سیبویه زمان، انواع کتابهای علم نحو را همچون «متن الاجرومیه»، «متن الازهریه»، «ملحة الاعراب»، «شرح سیوطی» و «مغنی ابن هشام» را به درستی تعلیم دید و علوم بلاغی و منطق را نیز آموخت و سپس به کسب علم تفسیر مشغول گردید. او همچنین علوم حدیث را نزد اساتید فنّ آموخت و به مقام اجازه افتاء دست یافت و جزء مدرّسان بلند پایه قرار گرفت؛ بهگونهای که طلّاب فراوانی در حلقه درس او شرکت نمودند و همزمان با تدریسِ فقه، تفسیر، علوم بلاغی، حدیث و ادبیات عرب، کتابت و تألیف را بهگونه مستمر ادامه داد و آثار متنوعی را به رشته تحریر درآورد که از جمله آنها پنج کتاب در نحو، دو کتاب در صرف، سه کتاب در حدیث، دو کتاب در عقاید، دو کتاب در بلاغت، دو کتاب در منطق، دو کتاب در عروض، یک کتاب در اصول، شش کتاب در فقه و پنج کتاب در سیره و تاریخ و یک دوره کامل تفسیر قرآن در ۳۲ جلد به نام «حدائق الروح و الریحان» میباشد که از جمله آثار ماندگار و مفید اوست.
مؤلّف این تفسیر، مقدمه مبسوطی در ۳۰ فصل در مجلّدی جداگانه برای ورود به محتوای این اثر نگاشته که اهمیت فراوانی دارد. این فصول عبارتند از:
- فصل اول در فضیلت قرآن، تلاوت، تعلیم و تعلّم آن.
- فصل دوم در کیفیت تلاوت و امور واجب، مستحب و مکروه آن.
- فصل سوم در پرهیز از ریاکاری در کسب علوم قرآن.
- فصل چهارم در اموری که اهل قرآن باید ملزم به داشتن آن باشند.
- فصل پنجم در اعراب قرآن و دقت در آن و ترغیب به درست خوانی آن.
- فصل ششم در فضیلت تفسیر و مفسران قرآن.
- فصل هفتم در بیان مبدأ تفسیر و وضع آن،
- فصل هشتم در تهدید به تفسیر به رأی و بیان مراتب مفسران و فرق میان تفسیر و تأویل،
- فصل نهم در صفات حامل قرآن.
- فصل دهم در بیان اموری که قاری قرآن باید بدان ملزم باشد.
- فصل یازدهم در تفسیر قرآن با سنت.
- فصل دوازدهم در کیفیت تعلّم و فهم کتاب خدا و سنت رسول خدا،
- فصل سیزدهم در معنای حدیث نزول قرآن بر هفت حرف.
- فصل چهاردهم در جمعآوری قرآن.
- فصل پانزدهم در ترتیب سورهها و آیات قرآن.
- فصل شانزدهم در عدد آیات، کلمات و حروف قرآن.
- فصل هفدهم در اجزاء، احزاب، اَرباع، اَنصاف، اَثلاث و اَسباع قرآن،
- فصل هجدهم در تعشیر، تخمیس، کتابت، خواتم و وضع نقطهگذاری قرآن،
- فصل نوزدهم در وضع نقطه، شکل، تشدید، مدّ، همزه و علائم تجویدی و نحوی و اعراب قرآن.
- فصل بیستم در تفصیل حروف قرآن.
- فصل بیست و یکم در معنی واژه قرآن، سوره، کلمه و حرف در قرآن.
- فصل بیست و دوم در معنی نسخ و اقسام و شرایط آن.
- فصل بیست و سوم در تقسیم سورهها به اعتبار ناسخ و منسوخ.
- فصل بیست و چهارم در اعراض از مشرکان.
- فصل بیست و پنجم در بیان قواعد اصولی برای اسباب نزول.
- فصل بیست و ششم در احادیث مربوط به فضائل سوره و آیات و بیان اخبار دروغین در این باره.
- فصل بیست و هفتم در عدم تحریف قرآن از نقصان و زیاده.
- فصل بیست و هشتم در بیان این که آیا در قرآن کلمات غیر عربی هم آمده است یا خیر؟
- فصل بیست و نهم در اعجاز قرآن، شرایط اعجاز و حقیقت آن.
- فصل سیام در تقسیم معجزات و وجوه اعجاز.
در آغاز جلد اول، تفسیر با بیان حمد و ثنای الهی و فضیلت کلام شریف آسمانی در قالب حدیثی از رسول خدا (ص) و همچنین اشاره به دستهبندی مطالب قرآن مشتمل بر امر و نهی، بشارت و انذار، موعظه و تذکر و ذکر امثال و قصص برای اهل اعتبار و بیان دلایل توحید، سخنی در فضیلت علم تفسیر و شرایط مفسر بیان داشته و در پایان آن، خوانندگان را به خواندن مقدمهاش در مبادی فنّ تفسیر دعوت نموده است که عبارتند از:
- تفسیر در لغت به معنی «کشف و بیان» و در اصطلاح عبارت است از علمی که به وسیله آن معانی کلام الهی به حسب طاقت بشری شناخته میشود.
- موضوع تفسیر: آیات قرآن از جهت فهم معانی آن است.
- فایده تفسیر: معرفت کامل به معانی کلام الهی است.
- فضیلت تفسیر: به برتری آن بر سایر علوم است.
- نسبت تفسیر: تباین آن نسبت به سایر علوم است.
- واضع تفسیر: راسخان در علماند.
- اسم تفسیر: همان علم تفسیر است.
- استمداد تفسیر: به کتاب و سنت و آثار آن دو و کلام فصیحان عرب خالص است.
- حکم تفسیر: وجوب کفایی است.
- مسائل تفسیر: قضایای آن از جهت امر و نهی و موعظه و امثال آن است.
- عنایت تفسیر: سعادت و رستگاری در دنیا و آخرت است. در دنیا به امتثال اوامر الهی و اجتناب از نواهی او و در آخرت به دریافت بهشت و نعیم آن است؛ لذا در حدیث وارد است که: «اقرَأ و ارقَ» یعنی قرآن را بخوان و بالا برو.
پس از این مقدمات به بحث در مفهوم و معنای «استعاذه» میپردازد و آن را از جهت:
- لفظ،
- حکم،
- وقت،
- معنا،
- اِعراب،
- مفردات و تصاریف آن به طور مستوفی بحث میکند و سرانجام حکمت آن را بیان نموده و در ادامه، به بحث درباره بسم الله و احکام آن میپردازد و آن را از ده جهت مورد بحث قرار میدهد و در فوائد آن نیز پنج مطلب را یادآور میشود[۲].
مفسر پس از بیان نقل چند آیه، عناوین ذیل را به ترتیب یادآور میشود:
- اسباب النزول.
- التفسیر و اوجه القراءة.
- الإعراب.
- التصریف و مفردات اللّغة.
- البلاغة.
- المناسبة.
و در ذیل هر یک از عناوین فوق تمام جهت مربوط به آن را با دقت کامل و بیان روشن، با قلمی روان و رسا یادآور میشود؛ لذا این تفسیر از جهت نظم منطقی و ترتیب اصولی بحث، تفسیری کمنظیر و از جهاتی بینظیر است. نکات صرفی، نحوی، بلاغی در این اثر در کمال وضوح و به دور از اغلاق و پیچیدگی بیان گردیده و خواننده را از دیگر تفاسیر مشابه خود بینیاز میسازد. تفسیر آیات هم به شیوه ترتیبی و با روش مزجی در کمال سادگی عبارات بیان شده است. به مناسبتهای میان آیات نیز اشاره شده و توجه به سیاق آیات در رساندن مقصود کلام الهی نیز، در آن لحاظ گردیده است.
این تفسیر در «جامعیت»، «نظم و ترتیب»، «سلاست و روانی قلم» بهویژه در «تجزیه و ترکیب ایات»، اثری بسیار مفید و قابل استفاده است. از جهت ادبی، تفسیری ادبی و از جهت بلاغی نیز یادآور تمام نکات بلاغی و از جهت تفسیر هم، تفسیر مزجی و به دور از اطناب و به دور از روایات اسرائیلی و از جهت شأن نزول هم (در چارچوب موضوعات خود) چیزی را فروگذار نکرده است. مؤلّف با این که سلفی مذهب است اما طریق اعتدال را حفظ نموده و از افراط و تفریط پرهیز نموده است.
سبک و شیوه این تفسیر در ترتیب و نگارش به سبک و شیوه آموزشی نزدیکتر است تا دیگر تفاسیر مشابه آن. عناوین ششگانه مذکور در این تفسیر در تمام سورهها لحاظ گردیده است و این مرزبندی موضوعی، به خواننده در هریک از آیات مربوط به آن، فایده فراوانی میبخشد [۳][۴]
فهرست کتاب
در این مورد اطلاعاتی در دست نیست.
دربارهٔ پدیدآورنده
پانویس
- ↑ کتابخانه مدرسه فقاهت
- ↑ تفسیر القمی، ج۲، ص۲۶۰.
- ↑ حدائق الروح و الریحان، محمد امین ارمی، به کوشش هاشم محمد علی، بیروت، دارالمنهاج / دار طرق النجاه، ۱۴۲۸ق.
- ↑ کوشا، محمد علی، مقاله «تفسیر حدائق الروح و الریحان»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.