کمک به ظالم
کمک به ظالم - یعنی انسان چه با رضایت قلبی چه بدون آن، در عمل، به ستمکار یاری برساند - از مراتب ظلم است.
مقدمه
یاری ستمکاران، عنوانی است که در روایات معصومین نهی و نکوهش شده است. رسول خدا (ص) میفرماید: «مَنْ... أَعَانَ ظَالِماً عَلَى ظُلْمِهِ وَ هُوَ يَعْلَمُ أَنَّهُ ظَالِمٌ فَقَدْ بَرِئَ مِنَ الْإِسْلَامِ»[۱]؛ کسی که... ظالمی را در ظلمش یاری میکنند، با آنکه میداند او ستمگر است، از اسلام خارج میشود و میفرماید: «مَنْ أَعَانَ ظَالِماً سَلَّطَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ»[۲]؛ کسی که ظالمی را یاری کند، خدا همان ظالم را بر او مسلط میکند. و میفرماید: «من اعان ظالما علی ظلمة جاء یوم القیامة و علی جبهته مکتوب آیس من رحمة الله»[۳]؛ کسی که ظالمی را در ظلمش یاری کند روز قیامت در حالی میآید که بر پیشانیاش نوشته شده: ناامید از رحمت خدا. و میفرماید: «إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ نَادَى مُنَادٍ أَيْنَ الظَّلَمَةُ وَ أَعْوَانُ الظَّلَمَةِ مَنْ لَاقَ لَهُمْ دَوَاةً أَوْ رَبَطَ لَهُمْ كِيساً أَوْ مَدَّ لَهُمْ مَدَّةً احْشُرُوهُ مَعَهُمْ»[۴]؛ روز قیامت یک منادی ندا سر میدهد ستمکاران کجایند، یاران ستمکاران کجایند، آنان که دواتی برایشان لیقه کردند، سر کیسهای را با نخ بستند یا مدادی برایشان تراشیدند همه را با ایشان محشور کنید. امیرالمؤمنین (ع) میفرماید: «شَرُّ النَّاسِ مَنْ يُعِينُ عَلَى الْمَظْلُومِ»[۵]؛بدترین مردمان کسی است که ظالم را بر ضد مظلوم یاری میکند. امام صادق (ع) میفرماید: «مَنْ أَعَانَ ظَالِماً عَلَى مَظْلُومٍ لَمْ يَزَلِ اللَّهُ عَلَيْهِ سَاخِطاً حَتَّى يَنْزِعَ مِنْ مَعُونَتِهِ»[۶]؛ کسی که ظالمی را بر ضد مظلومی یاری میکند، پیوسته خداوند متعال بر او خشمگین است، تا دست از یاری او بردارد. امام رضا (ع) میفرماید: «مَنْ أَعَانَ ظَالِماً فَهُوَ ظَالِمٌ وَ مَنْ خَذَلَ ظَالِماً فَهُوَ عَادِلٌ»[۷]؛ کسی که ظالمی را یاری کند ظالم است و کسی که ظالم را کمک نکند عادل است. روایاتی که در این باره رسیده، فراوان است. ما به همین مقدار بسنده میکنیم و یادآور میشویم این همه اصرار بر نهی و نکوهش یاری ستمکاران بهترین نشانه بر زشتی و شناعت ستم است. رذیلهای که یاری در راه آن به این حد زشت و نکوهیده است، خود بسیار زشتتر و ناپسندتر است.
بر این اساس، یکی از دستاندرکاران و کسانی که در ظلم شرکت دارند، کسی است که به ظالمان در شکلگیری ظلم، یاری برساند «وَ الْمُعِينُ لَهُ»[۸] و به طور عملی در رفتار ظالمانه و گسترش گناه و فساد در جامعه مساعدت کند ﴿وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ﴾[۹]). چنین شخصی در ردیف ظالم قرار دارد و کارش عذاب الهی را به دنبال دارد ﴿إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾؛ زیرا با یاریِ ستمگر باعث قوتش میشود و ظالم به وسیله او راحتتر به ظلم اقدام میکند. بنابراین باید از ابتلا به یاریِ ظالم، به خداوند پناه برد «اللَّهُمَّ إِنيِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ... أَنْ نَعْضُدَ ظَالِماً»[۱۰]؛ زیرا کمک به ظلم، فضیلت و ارزش انسان را از بین میبرد «لَا تُعِينُوا الظَّالِمَ عَلَى ظُلْمِهِ فَيَبْطُلَ فَضْلُكُمْ»[۱۱][۱۲].
مدح ظالم
کمک به ظالم، گاهی به صورت گفتار است. اگر کسی به نفع ظالم سخن بگوید و او را مدح کند «مَنْ مَدَحَ سُلْطَاناً جَائِراً» تا از این طریق، چیزی از ظالم بگیرد «طَمَعاً فِيهِ»، مصداق کمک به ستم و ستمگر خواهد بود؛ زیرا با این گفتارها موجب تقویت پایههای حکومت ظالمانه خواهد شد. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): مَنْ مَدَحَ سُلْطَاناً جَائِراً وَ تَخَفَّفَ وَ تَضَعْضَعَ لَهُ طَمَعاً فِيهِ كَانَ قَرِينَهُ إِلَى النَّارِ»[۱۳]. رسول خدا (ص) فرمودند: هر که سلطان جائر را مدح کند و خود را به طمعی در او در برابرش سبک سازد و کرنش کند، همنشین او در دوزخ باشد[۱۴].
دعا برای ظالم
اگر کسی برای بقای ظالم دعا کند «مَنْ دَعَا لِظَالِمٍ بِالْبَقَاءِ» از موارد مساعدت به او محسوب میشود؛ زیرا چنین کسی با دعایش دوست دارد بیشتر معصیت خداوند صورت گیرد «فَقَدْ أَحَبَّ أَنْ يُعْصَى اللَّهُ». «رَسُولُ اللَّهِ (ص) قَالَ: مَنْ دَعَا لِظَالِمٍ بِالْبَقَاءِ فَقَدْ أَحَبَّ أَنْ يُعْصَى اللَّهُ»[۱۵]. رسول خدا (ص) فرمودند: هر کس برای بقای ظالمی دعا کند همانا دوست دارد که معصیت خدا شود[۱۶].
همراهی با ظالم
گاهی نیز انسان با عملِ خود برای تأیید ستمگر، قدم برمیدارد؛ مانند راه رفتن با ظالم که در راستای تأیید ظلم وی باشد «مَنْ مَضَى مَعَ ظَالِمٍ يُعِينُهُ عَلَى ظُلْمِهِ» جزء موارد اعانه بر ستم شمرده میشود. چنین شخصی از ذمه اسلام خارج میگردد «فَقَدْ خَرَجَ مِنْ رِبْقَةِ الْإِسْلَامِ». همچنین کمک کردن به شخصی که حقی از حقوق فردی را ضایع میکند «وَ مَنْ أَعَانَ ظَالِماً لِيُبْطِلَ حَقّاً لِمُسْلِمٍ»، ظلم محسوب شده و از ذمه و پناه الهی خارج گردیده است «فَقَدْ بَرِئَ مِنْ ذِمَّةِ الْإِسْلَامِ وَ ذِمَّةِ اللَّهِ وَ ذِمَّةِ رَسُولِهِ». «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): مَنْ مَضَى مَعَ ظَالِمٍ يُعِينُهُ عَلَى ظُلْمِهِ فَقَدْ خَرَجَ مِنْ رِبْقَةِ الْإِسْلَامِ وَ مَنْ حَالَتْ شَفَاعَتُهُ دُونَ حَدٍّ مِنْ حُدُودِ اللَّهِ فَقَدْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ مَنْ أَعَانَ ظَالِماً لِيُبْطِلَ حَقّاً لِمُسْلِمٍ فَقَدْ بَرِئَ مِنْ ذِمَّةِ الْإِسْلَامِ وَ ذِمَّةِ اللَّهِ وَ ذِمَّةِ رَسُولِهِ»[۱۷]. رسول خدا (ص) فرمودند: هر کس با ستمگری راه برود و در این راه رفتن، کمکی به ستمگر کند، از روش اسلام بیرون شده و کسی که شفاعت او سوای شفاعت خدا و رسولش باشد، بهیقین، خدا و رسولش را به خشم آورده است و کسی که ظالمی را برای باطل ساختن حق مسلمانی کمک نماید، او از اسلام بیرون رفته و از ذمه خدا و رسول خارج شده است. خدمات اندک «مَنْ لَاقَ لَهُمْ دَوَاةً» و ناچیز «رَبَطَ لَهُمْ كِيساً أَوْ مَدَّ لَهُمْ مَدَّةَ قَلَمٍ» به ظالم نیز نوعی کمک در عمل برای ستمگران محسوب میشود. یاریکنندگان ظالمان علاوه بر عقوبات دنیوی در روز قیامت نیز همراه ظالم فراخوانده میشوند تا به حساب اعمال آنها رسیدگی شود «إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ نَادَى مُنَادٍ أَيْنَ الظَّلَمَةُ وَ أَعْوَانُهُمْ» و آنان از عذاب الهی در امان نخواهند ماند و با ستمگران، محشور خواهند شد «فَاحْشُرُوهُمْ مَعَهُمْ». « قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ نَادَى مُنَادٍ أَيْنَ الظَّلَمَةُ وَ أَعْوَانُهُمْ مَنْ لَاقَ لَهُمْ دَوَاةً أَوْ رَبَطَ لَهُمْ كِيساً أَوْ مَدَّ لَهُمْ مَدَّةَ قَلَمٍ فَاحْشُرُوهُمْ مَعَهُمْ»[۱۸]. رسول خدا (ص) فرمودند: چون روز قیامت شود، یک منادی ندا دهد: کجایند ستمگران و یاران آنها؟ آنکه دواتی برای آنان لیقه کرده یا سرکیسهای را برای آنان بسته یا قلمی برای آنان در مرکب فروبرده است. پس آنان را نیز با ستمگران محشور کنید[۱۹].
همکاری با ظالم
همکاری با حاکم جائر
اعوان ظلمه
اعوان ظلمه - به معنای یاریدهندگان ستمکاران - به کسانی گویند که باعث تقویت ستمکاران شوند. حرمت عضویت در دستگاه جور، نزد شیعه امری مسلّم و همپایه کفر به شمار آمده است[۲۰]. تنها در دو مورد ورود به دستگاه ظلم تجویز شده است: نخست: به خاطر اقدام به تأمین مصالح عمومی شیعه و یاری رساندن به مؤمنین از طریق نفوذ در دستگاه ظلم[۲۱]، همچون "علی بن یقطین" که به دستور امام هفتم (ع) در دربار هارون حضور داشت[۲۲]. دوم: در صورت اکراه و اضطرار، که ناگزیر به قبول مسؤولیت در دستگاه ظلم باشد. در این صورت تا وقتی که به ارتکاب قتل منتهی نشود مجاز است[۲۳][۲۴].
کمک به ظالمان به معنای عام
با عنایت به معیار کمک به ظالم که در واقع کمک در راستای ستم میباشد «يُعِينُهُ عَلَى ظُلْمِهِ»، میتوان گفت که ظالم به معنای عام را که استمرار بر معاصی کبیره ندارند فقط در راستای ظلمشان نباید کمک کرد؛ ولی در روابط دیگر کمک به آنان مشکلی ندارد.
کمک به ظالمان به معنای خاص
رفتارهای معمولی و عادی مانند رابطه و معاشرت و یا حتی راه رفتن « مَنْ مَشَى مَعَ ظَالِمٍ» با ظالم به معنای خاص نیز مطلقا ممنوع است و چه بسا مصداق کمک بر ظلم و ظالم باشد و گناه محسوب شود « فَقَدْ أَجْرَمَ ». «قَالَ رَسُولُ اللهِ (ص): مَنْ مَشَى مَعَ ظَالِمٍ فَقَدْ أَجْرَمَ»[۲۵]. رسول خدا (ص) فرمودند: هرکس با ظالمی همقدم شود و با او راه رود، مجرم است. افراد ظالم به معنای خاص که همان حاکمان جور، متجاوزان مستمر به حقوق الهی و حقوق مردم را شامل میشود و اکثر رفتار و تفکر آنان مصادیق بزرگ ظلم در زمینههای مختلف است؛ هرچند در این میان به ظاهر رفتارهای عادلانه و خوبی نیز داشته باشند؛ مانند ساخت مساجد[۲۶] و... ؛ ولی کمک به چنین افرادی که خودشان با عنوان مظهر و پرچمدار ظلم، مشهور شدهاند، معاشرت و کمکهای معمولی و عرفی نیز نوعی چراغ سبز نشان دادن به آنان برای افزایش ظلمشان و دلسردی مظلومان از حمایت شدنشان در برابر ظالمان خواهد بود؛ چنانکه سفر برای دیدار ظالم نیز سفر معصیت محسوب شده[۲۷] و دوست داشتن زنده ماندن ظالم نیز داخل شدن در بین ستمگران است «فَمَنْ أَحَبَّ بَقَاءَهُمْ فَهُوَ مِنْهُمْ» و انسان را اهل جهنم میکند «وَ مَنْ كَانَ مِنْهُمْ فَهُوَ وَرَدَ النَّارَ». «عَنْ صَفْوَانَ بْنِ مِهْرَانَ الْجَمَّالِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي الْحَسَنِ الْأَوَّلِ (ع) فَقَالَ لِي يَا صَفْوَانُ كُلُّ شَيْءٍ مِنْكَ حَسَنٌ جَمِيلٌ مَا خَلَا شَيْئاً وَاحِداً قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَيُّ شَيْءٍ قَالَ إِكَرَاءُكَ جِمَالَكَ مِنْ هَذَا الرَّجُلِ يَعْنِي هَارُونَ قُلْتُ وَ اللَّهِ مَا أَكْرَيْتُهُ أَشَراً وَ لَا بَطَراً وَ لَا لِلصَّيْدِ وَ لَا لِلَّهْوِ وَ لَكِنْ أَكْرَيْتُهُ لِهَذَا الطَّرِيقِ يَعْنِي طَرِيقَ مَكَّةَ وَ لَا أَتَوَلَّاهُ بِنَفْسِي وَ لَكِنِّي أَبْعَثُ مَعَهُ غِلْمَانِي فَقَالَ لِي يَا صَفْوَانُ أَ يَقَعُ كِرَاكَ عَلَيْهِمْ قُلْتُ نَعَمْ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ فَقَالَ لِي أَ تُحِبُّ بَقَاءَهُمْ حَتَّى يَخْرُجَ كِرَاكَ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ فَمَنْ أَحَبَّ بَقَاءَهُمْ فَهُوَ مِنْهُمْ وَ مَنْ كَانَ مِنْهُمْ فَهُوَ وَرَدَ النَّارَ قَالَ صَفْوَانُ فَذَهَبْتُ وَ بِعْتُ جِمَالِي...»[۲۸].
صفوان جمّال میگوید: بر ابوالحسن اول (ع) (امام کاظم (ع) داخل شدم، به من فرمود: "ای صفوان، همه چیز تو نیکو و زیبنده است مگر یک چیز". گفتم: فدایت شوم، آن کدام چیز است؟ فرمود: "کرایه دادن شترانت به این مرد" یعنی هارون گفتم: از روی سرخوشی و نعمتزدگی، یا برای شکار و کار لهو به او کرایه ندادم، بلکه برای این راه، یعنی راه مکه، چنین کردم، نیز خود شخصا این کار را انجام نمیدهم، بلکه کارکنانم را با او میفرستم. پس فرمود: "ای صفوان! آیا کرایه آنها به عهده آنان نیست؟" گفتم: "چرا، فدایت شوم! " فرمود: "آیا باقی ماندن ایشان را تا زمان گرفتن کرایهات دوست میداری؟" گفتم: "آری". فرمود: "هر کس بقای ایشان (ظالمان) را دوست داشته باشد، از ایشان است، و هر کس از ایشان باشد، اهل دوزخ است". صفوان گفت: [بعد از شنیدن کلام امام] رفتم و شترانم را فروختم[۲۹].
بی تفاوتی نسبت به ظلم
سکوت بر ظلم
بیاعتنایی و سکوت کردن در مقابل ظلم نیز نوعی مساعدت به ظالم و کمک به ظلم محسوب میشود. بنابراین انسان در مقابل ظلم حتّی حق سکوت هم ندارد؛ زیرا نمیتوان به حق و باطل بیاعتنا ماند و اگر ظلمی واقع شود، باید موضعگیری و طرفداری از حق و مظلوم نمود و با سکوت و بیاعتنایی نباید به گناه و دشمنی کمک کرد ﴿ لَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ﴾ تا حق پابرجا بماند و باطل و ظلم تضعیف شود. پس اگر سکوت باعث تقویت ظلم شود و مسیر را برای انتخاب حق از سوی حقگرایان سخت کند، انسانِ بیاعتنا به همان اندازه افراد ظالم در ظلم پدید آمده مقصر است و عذاب خواهد شد ﴿إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾. انسان ملزم به واکنش در برابر ظلم و کارهای باطل است و حداقل باید از ستمکاران، روی برگرداند تا به ظلم خویش ادامه ندهند ﴿إِذا رَأَیْتَ الَّذِینَ یَخُوضُونَ فِی آیاتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ﴾. ﴿وَإِذَا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آيَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ وَإِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطَانُ فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ﴾[۳۰][۳۱].
دفاع از ظالم
کسی که در محکمه قضاوت، متولی و متصدی دفاع از ظالم شود؛ درحالیکه میداند او ظالم است « مَنْ تَوَلَّى خُصُومَةَ ظَالِمٍ » و به عنوان وکیل از او دفاع نماید یا درباره ظلم ظالم به وی کمک کند « أَوْ أَعَانَ عَلَيْهَا » به لعنت خدا و آتش جهنم گرفتار خواهد شد « أَبْشِرْ بِلَعْنَةِ اللَّهِ وَ نَارِ جَهَنَّمَ ». «قَالَ رَسُولُ اللهِ (ص): مَنْ تَوَلَّى خُصُومَةَ ظَالِمٍ أَوْ أَعَانَ عَلَيْهَا ثُمَّ نَزَلَ بِهِ مَلَكُ الْمَوْتِ قَالَ لَهُ أَبْشِرْ بِلَعْنَةِ اللَّهِ وَ نَارِ جَهَنَّمَ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ»[۳۲]. رسول خدا (ص) فرمودند: کسی که در محکمه قضاوت متولی و متصدی دفاع از ظالم شود یا به وی کمک کند و [هنگام مرگ] وقتی ملک الموت به وی نازل شود، به او بگوید: بشارت باد بر تو لعنت خدا و آتش جهنم و چه بد سرانجامی. اگر از برخی افراد در زمینههای مختلف، ظلمی صادر شود؛ ولی همان فرد در زمینههای زیاد دیگری، اهل ظلم نباشد (ظالم به معنای عام باشد)، کمک کردن به چنین افرادی به طور مطلق نهی نشده است؛ بلکه کمک در راستای تأیید و تقویت ظلم وی، نهی شده است « مَنْ مَضَى مَعَ ظَالِمٍ يُعِينُهُ عَلَى ظُلْمِهِ»[۳۳]. بنابراین هرگونه کمک به ظالم که ظلمی را تأیید یا تقویت کند و یا کمک وی به ظالم باعث سلب شدن و ضایع شدن حق شخصی گردد « مَنْ أَعَانَ ظَالِماً لِيُبْطِلَ حَقّاً لِمُسْلِمٍ »[۳۴] خروج از اسلام و عذاب الهی را به دنبال خواهد داشت «فَقَدْ خَرَجَ مِنْ رِبْقَةِ الْإِسْلَامِ »[۳۵]؛ ولی کمکهایی که در جهت امور معروف در غیر مسیر ستم و از سر خیرخواهانه و هدایت ظالمان صورت گیرد، مانعی ندارد و در ردیف اعانه بر ظالم و ظلم تلقی نمیشو[۳۶].
منابع
پانویس
- ↑ میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۳، ص۱۲۵.
- ↑ قطبالدین راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۳، ص۱۰۵۸؛ جلالالدین عبدالرحمان بن ابیبکر سیوطی، الجامع الصغیر، ج۲، ص۵۷۴.
- ↑ متقی هندی، کنزالعمال، ج۶، ص۸۴.
- ↑ میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۳، ص۱۲۵.
- ↑ علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۲۹۴.
- ↑ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۱۸۵، اسلامیه، ۱۱، ص۴۴۶.
- ↑ صدوق، خصال.
- ↑ «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)، قَالَ: الْعَامِلُ بِالظُّلْمِ، وَ الْمُعِينُ لَهُ، وَ الرَّاضِي بِهِ، شُرَكَاءُ ثَلَاثَتُهُمْ» (کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۳۳۳)؛ امام صادق (ع) فرمودند: مباشر در ظلم، یاریکننده وی و رضایتدهنده به ستم، هر سه در ظلمِ انجام گرفته، سهیم و شریک هستند.
- ↑ ﴿لَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾ «نباید دشمنی با گروهی که شما را از (ورود به) مسجد الحرام باز داشتند، وادارد که به تجاوز دست یازید؛ و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید و از خداوند پروا کنید، بیگمان خداوند سخت کیفر است» سوره مائده، آیه ۲.
- ↑ امام سجاد (ع)، الصحیفة السجادیه، دعای هشتم، ص۵۶.
- ↑ ابنبابویه، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۴۰۰.
- ↑ آزادی، علی رضا، ظلمشناسی با تکیه بر آیات و روایات
- ↑ ابنبابویه، الأمالی، ص۴۲۶.
- ↑ آزادی، علی رضا، ظلمشناسی با تکیه بر آیات و روایات
- ↑ دیلمی، إرشاد القلوب إلی الصواب، ج۱، ص۷۶.
- ↑ آزادی، علی رضا، ظلمشناسی با تکیه بر آیات و روایات
- ↑ دیلمی، إرشاد القلوب إلی الصواب، ج۱، ص۷۶.
- ↑ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۷، ص۱۸۱.
- ↑ آزادی، علی رضا، ظلمشناسی با تکیه بر آیات و روایات
- ↑ مکاسب، ج۲، ص۵۳؛ وسایل الشیعه، ج۱۲، کتاب التجاره، باب ۴۲، حدیث ۱۷-۱ و باب ۴۵، حدیث ۱۲-۱؛ الکافی، ج۸، ص۱۴، حدیث ۲.
- ↑ المکاسب المحرمة، ج۲، ص۱۳۳.
- ↑ وسایل الشیعه، ج۱۲، کتاب التجاره، باب ۴۶، حدیث ۱ و ۱۶؛ من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۱۰۸ و ۴۵۱؛ کافی، ج۵، ص۱۱۲؛ مفتاح الکرامه، ج۴، کتاب التجاره، باب الولایه من قبل الجائر، ص۱۱۳.
- ↑ وسایل الشیعه، ج۱۲، کتاب التجاره، باب ۴۶، حدیث ۸؛ مکاسب، ج۲، ص۵۸؛ مفتاح الکرامه، ج۴، کتاب التجاره، باب الولایه من قبل الجائر، ص۱۱۳.
- ↑ فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژهنامه فقه سیاسی، ص ۳۶.
- ↑ مجلسی، بحار الأنوار، ج۷۲، ص۳۷۷.
- ↑ «عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع)لَا تُعِنْهُمْ عَلَى بِنَاءِ مَسْجِدٍ» (طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۳۳۸)؛ یونس بن یعقوب نقل میکند: امام صاق (ع) به من فرمودند: برای ساختن مسجد نیز به ظالمان کمک نکنید.
- ↑ «عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُرَاسَانِيِّ قَالَ: دَخَلَ رَجُلَانِ عَلَى أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا (ع) بِخُرَاسَانَ فَسَأَلَاهُ عَنِ التَّقْصِيرِ فَقَالَ لِأَحَدِهِمَا وَجَبَ عَلَيْكَ التَّقْصِيرُ لِأَنَّكَ قَصَدْتَنِي وَ قَالَ لِلْآخَرِ وَجَبَ عَلَيْكَ التَّمَامُ لِأَنَّكَ قَصَدْتَ السُّلْطَانَ» (طوسی، تهذیب الأحکام، ج۴، ص۲۲۰)؛ ابوسعید خراسانی میگوید: دو مرد بر ابوالحسن الرّضا (ع) در خراسان در آمدند و از او درباره احکام نماز در سفر پرسیدند، پس حضرت به یکی از آنان فرمودند: چون تو قصد دیدار مرا داشتهای، واجب است نمازت را قصر بخوانی، و به دیگری فرمودند: تو باید نماز را تمام بگزاری، چون که قصد تو دیدار سلطان بوده است.
- ↑ مجلسی، بحار الأنوار، ج۷۲، ص۳۷۶.
- ↑ آزادی، علی رضا، ظلمشناسی با تکیه بر آیات و روایات
- ↑ «و چون کسانی را بنگری که در آیات ما به یاوهگویی میپردازند روی از آنان بگردان تا در گفتوگویی جز آن درآیند و اگر شیطان تو را به فراموشی افکند پس از یادآوری با گروه ستمگران منشین» سوره انعام، آیه ۶۸.
- ↑ آزادی، علی رضا، ظلمشناسی با تکیه بر آیات و روایات
- ↑ ابنبابویه، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۱۱.
- ↑ دیلمی، إرشاد القلوب إلی الصواب، ج۱، ص۷۶.
- ↑ دیلمی، إرشاد القلوب إلی الصواب، ج۱، ص۷۶.
- ↑ دیلمی، إرشاد القلوب إلی الصواب، ج۱، ص۷۶.
- ↑ آزادی، علی رضا، ظلمشناسی با تکیه بر آیات و روایات