دعوت به اسلام در فقه اسلامی
مقدمه
دعوت به معنای درخواست مسلمانان از افراد غیر مسلمان برای پذیرش اسلام یا حکم حاکمیت اسلامی است که به شیوههای گوناگون اعم از گفتار، نوشتار و رفتار انجام میشود. درباره مفهوم دعوت دو دیدگاه وجود دارد: برخی معتقدند مراد فراخوان دیگران به پذیرش اسلام و ارزشهای والای اخلاقی است و در مقابل، برخی دیگر تبیین آرا و اندیشهها را مد نظر دارند. بر اساس دیدگاه اخیر، دعوت به مفهوم توضیح و تشریح اعتقادات، باورها و ارزشهای اسلام برای افراد است تا با شناختن اسلام به آن ایمان بیاورند. البته برخی از اندیشوران نیز به هر دو طریقه اعتقاد دارند؛ بدین معنا که وظیفه مسلمانان هم شناساندن حقیقت دین به غیر مسلمانان است و هم درخواست از آنان برای پذیرش دین اسلام و جذب آنها به هر نحوی که ممکن باشد[۱].
فقهای شیعه غالباً به بحث دعوت پرداخته و آن را عموماً در «کتاب الجهاد» بیان کردهاند. بر اساس نظر فقها، بر حاکم مسلمانان دعوت غیر مسلمانان پیش از آغاز جنگ واجب کفایی است، نه واجب عینی و صرف دعوت غیر مسلمین - هر چند از سوی یک نفر باشد - کافی است و لازم نیست همه به دعوت اقدام کنند[۲]. نکتهای درخور توجه در سیره ائمه امامان(ع) اینکه لزوماً دعوت در قبال غیر مسلمین صورت نمیگرفت؛ بلکه مثلاً حضرت امیر(ع) در جنگهای سه گانه، پیش از آغاز جنگ به دعوت میپرداخت؛ ولی نه دعوت به پذیرش اسلام - چراکه آنها مسلمان بودند - بلکه به پیروی از حاکم اسلامی و عادل دعوت میکرد. فقها وجوب دعوت را به آیات و روایات مستند کردهاند؛ از جمله در قرآن کریم درباره دعوت میخوانیم: ﴿ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ﴾[۳].
﴿فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَقُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ لَا حُجَّةَ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ﴾[۴]. در این آیات، افزون بر دستور خداوند به پیامبر(ص) درباره اصل دعوت و ضرورت آن ارزشهای دعوت گفتاری نیز بیان شده که عبارتاند از: حکمت، موعظه و جدال احسن؛ همچنین بهترین راه برای دعوت را توأم بودن دعوت زبانی و عملی دانسته است. روایات در خصوص دعوت آن قدر زیاد است که شیخ حر عاملی در وسائل الشیعه بابی را با عنوان وجوب الدعاء إلى الإسلام قبل القتال[۵] و باب دیگری را با عنوان كيفية الدعاء إلى الإسلام[۶] آورده است؛ از جمله: از پیامبر اکرم(ص) نقل است که فرمود: «لَا تُقَاتِلِ الْكُفَّارَ إِلَّا بَعْدَ الدُّعَاءِ»: «با کافران نجنگ، جز پس از دعوت». همچنین آن حضرت پس از تثبیت حکومت اسلامی در مدینه، سران و حاکمان کشورهای دیگر را به اسلام دعوت کرد؛ از جمله نامههایی به کسرای ایران قیصر روم، پادشاه حبشه و یمن نگاشت و آنان را به اسلام و ارزشهای الهی آن دعوت فراخواند[۷].
فقها در اینکه باید پیش از آغاز جنگ، دعوت صورت گیرد، اجماع دارند و تنها در اینکه این دعوت واجب کفایی است یا عینی، اختلاف نظر دارند[۸]. دعوت به دو شیوه انجام میشود: دعوت زبانی و دعوت با رفتار مناسب و شایسته. این دو شیوه به اقتضای زمان و مکان میتواند صورتهای گوناگونی به خود بگیرد و امروزه ابزارها و فنون بسیار متنوعی در عرصه دعوت و تبلیغ شکل گرفته است که میتواند در راستای اجرایی کردن این قاعده فقهی تأثیرگذار باشد. دقت نظر در مبحث دعوت در فقه نشان میدهد اساساً جهاد و دعوت در یک مسیر قرار دارند و آن حفظ دین و ارزشهای الهی و نیز نظام اسلامی است. در واقع دعوت پیشدرآمد جهاد قلمداد میشود و به همین دلیل بسیاری از فقها معتقدند پیش از آغاز جهاد، دعوت واجب است و جهاد بدون دعوت را نامشروع میدانند[۹]. از آنجا که جهاد از شیوههای حفظ نظام اسلامی به شمار میرود و به عبارتی یکی از ظرفیتهای فقه در تأمین امنیت نظام اسلامی در برابر تهدیدات خارجی، جهاد است، دعوت نیز در همین راستا میتواند تعریف شود.
نکته شایان ذکر اینکه دعوت را بیشتر میتوان در حوزه امنیت فراسنتی و حتی گفتمان ایجابی از امنیت تلقی کرد؛ چراکه امروزه دعوت با شیوههای متنوع و با ابزارهای گوناگون، جهتگیریاش به سمت ایجاد رضایتمندی در افکار عمومی دشمن یا کشور هدف است. در واقع نظام اسلامی میکوشد با اتکا بر اصل و ابزار دعوت، فضای ذهنی عمومی دشمن را به سمت خود جلب نماید یا به نظام سیاسی دشمن بدبین یا تهییج کند که در هر دو صورت، با تغییر فضای ذهنی افراد و افکار عمومی دارالکفر از دشمنی با نظام اسلامی به دوستی یا عدم دشمنی با نظام اسلامی و نیز برانگیختن آنها علیه نظام دشمن، زمینه حفظ امنیت نظام اسلامی یا رفع تهدیدات دشمنان علیه امنیت نظام اسلامی را فراهم میکند. به عبارت دیگر نوع نگاه به دعوت پیش از جهاد، ایجاد موج تبلیغاتی و فضاسازی روانی برای تأثیرگذاری بر افکار سپاهیان دشمن است. در واقع دعوت اولویت اولی برای تبلیغ معارف الهی است و جهاد ابتدایی و به تعبیر برخی محققان «جهاد آزادیبخش» ادامه تبلیغ و با هدف برداشتن موانع پیشروی رسیدن امواج معارف الهی به گوش جهانیان است: «نخست با یک جریان نیرومند تبلیغاتی که از جامعه اسلامی به حرکت در میآید، پدیدار گشته و مواضع اعتقادی و پایگاههای ایدئولوژیک خصم را که بر کشوری دوگانه فرمانروایی دارد، در هم میکوبد و بخش اعظم جامعه سیاسی او را ضمن یک تجزیه حیرت آوری انقلابی، به خود ملحق میکند. بنا بر همین خاصیت انقلابی و انهدامی مبارزه اعتقادی است که خصم برای فرار از سرنوشت محتوم، به دست و پا میافتد و از میدان پیکار عقیدتی، به صحنه پیکار نظامی میگریزد و جهاد آزادیبخش با این ترتیب به مبارزه نظامی مسلمانان با خصم، تغییر شکل پیدا میکند»[۱۰].
نکته مهم در اینجا این است که مکان و زمان در اصالت و نوع دعوت در ارتباط با کشورهای گوناگون، نقش بارزی دارد؛ بدین صورت که اگرچه در گذشته، فقها جهاد را از شیوههای ارسال امواج الهی اسلام به مردم تلقی میکردند، اما امروزه به علت پیامدهای بسیار ناگوار جنگ، اصل دعوت اصالت یافته و با بهرهگیری از ابزارهای گوناگونی که در اختیار بشر است، منطق انسانی اسلام را میتوان به جهانیان رساند. «باید با تبلیغات صحیح، اسلام را آن گونه که هست، به دنیا معرفی نمایید»[۱۱]؛ همچنین باید «مجامع تبلیغاتی درست کنید، مردم را دعوت به دین کنید»[۱۲]. نوع نگاه امام خمینی به بحث دعوت، نگاهی روزآمد است و به همین دلیل به سفیران جمهوری اسلامی ایران در کشورهای دیگر توصیه میکند: «از امور مهم، داشتن یک نشریه در هر سفارتخانه هست؛ یک نشریه اخلاقی - اسلامی و در آن درج بشود مسائلی که در ایران گذشته است»[۱۳].
در همین راستا امروزه دعوت را میتوان در قالبهای گوناگون از اینترنت، شبکههای ماهوارهای، رادیو و تلویزیون و... اجرا کرد. نقش اصل دعوت در فضاسازی افکار عمومی یک کشور در ارتباط با نظام اسلامی و سوق دادن این افکار به سمت اهداف مورد نظر را نمیتوان انکار کرد. اساساً ایجاد شوق در طرف مقابل برای همراهی یا ایجاد ترس و وحشت در او برای تمکین، از پیامدها و ثمرات دعوت - چه پیش از جهاد و چه در شرایطی که جهاد نیست؛ اما تهدیدات دشمنان در قالبهای گوناگون وجود دارد - قلمداد میشود و این راهکاری بسیار کم هزینهتر نسبت به جنگ است. در سیره ائمه اطهار(ع) نیز میتوان چنین رویکردی مشاهده کرد. امام علی(ع) در جنگ جمل، عبدالله بن عباس را برای تنویر افکار عمومی سپاه مقابل گسیل میدارد و توصیههایی درباره نحوه مواجه با سران جمل میکند[۱۴].[۱۵]
منابع
پانویس
- ↑ روح الله شریعتی، قواعد فقه سیاسی، ص۳۰۵.
- ↑ محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۵۳.
- ↑ «(مردم را) به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو فرا خوان و با آنان با روشی که بهتر باشد چالش ورز! بیگمان پروردگارت به آن کس که راه وی را گم کرده داناتر است و او به رهیافتگان داناتر است» سوره نحل، آیه ۱۲۵.
- ↑ «پس به همین (یگانگی مردم را) فرا خوان و چنان که فرمان یافتهای پایداری کن و از هوسهای آنان پیروی مکن و بگو: به هر کتابی که خداوند فرو فرستاده است ایمان دارم و فرمان یافتهام که میان شما دادگری کنم، خداوند پروردگار ما و شماست، کردارهای ما از آن ما و کردارهای شما از آن شما، هیچ چالشی میان ما و شما نیست، خداوند میان ما را جمع میگرداند و بازگشت (هر چیز) به سوی اوست» سوره شوری، آیه ۱۵.
- ↑ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۴۲.
- ↑ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۴۴.
- ↑ ر.ک: علی احمدی میانجی، مکاتیب الرسول(ص).
- ↑ محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۵۳.
- ↑ محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۵۲-۵۳.
- ↑ جلال الدین فارسی، حقوق بین الملل اسلامی، ص۱۴.
- ↑ سید روح الله موسوی خمینی، صحیفه امام، ج۱۵، ص۳۲۱.
- ↑ سید روح الله موسوی خمینی، صحیفه امام، ج۱، ص۳۹۴.
- ↑ سید روح الله موسوی خمینی، صحیفه امام، ج۱۳، ص۴۸۶.
- ↑ حسینعلی منتظری، مبانی فقهی حکومت اسلامی، ج۵، ص۱۶۱؛ جمعی از محققان، جهاد در آینه روایات، ج۱، ص۵۶.
- ↑ نباتیان، محمد اسماعیل، فقه و امنیت ص ۲۷۴.