دیدگاه اصحاب امام حسن و امام حسین و امام سجاد درباره ویژگی علم معصوم چیست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
دیدگاه اصحاب امام حسن و امام حسین و امام سجاد درباره ویژگی علم معصوم چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم معصوم
مدخل اصلی؟
تعداد پاسخ۱ پاسخ

دیدگاه اصحاب امام حسن و امام حسین و امام سجاد درباره ویژگی علم معصوم چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث علم معصوم است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم معصوم مراجعه شود.

پاسخ نخست

سید علی هاشمی

حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید علی هاشمی در کتاب «ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی» در این‌باره گفته‌ است:

«روایاتی نشان می‌دهند که برخی اصحاب این امامان بزرگوار، از اینکه کتاب‌های ویژه‌ای نزد ایشان است، آگاه بودند. پیش از این نقل شد که در روایتی آمده است: پس از شهادت امیرالمؤمنین (ع)، محمد بن حنفیه نزد امام مجتبی و امام حسین (ع) آمد و از آنان میراث پدرش امیرالمؤمنین (ع) را تقاضا کرد و معلوم شد که مقصود او کتاب‌های به جا مانده از امیرالمؤمنین (ع) است. امام مجتبی و امام حسین (ع) نیز کتابچه‌ای به او دادند که بنا بر توضیح امام صادق (ع) درباره حکومت بنی عباس بود[۱].

چنان که گفته شد، برخی روایات دلالت دارند که امام حسین (ع) هنگام حرکت به سوی عراق، کتاب‌ها و صحیفه‌هایی را نزد ام‌سلمه[۲] و دخترش فاطمه کبری امانت نهاد که امام سجاد (ع) پس از بازگشت از کربلا و شام، آنها را تحویل گرفت. در روایتی نقل شده است که امام زین العابدین (ع) هنگام وفاتش، در حالی که فرزندانش در اطرافش جمع بودند، به امام باقر (ع) دستور دادند صندوقی را که از علم انباشته است، به خانه خود ببرد[۳]. بنابراین فرزندان آن حضرت و برخی دیگر، از این ماجرا آگاه شده‌اند.

حبابه والبیه از کسانی بود که می‌دانست کتابی نزد ائمه (ع) است که در آن نام‌های شیعیان ثبت شده است. از همین روی، پسرعموی خود را نزد امام حسین (ع) آورد تا امام ببیند که او از شیعیان ایشان و اهل نجات است یا خیر[۴]. در روایتی آمده است که یکی از شیعیان امام سجاد (ع) به محضر آن حضرت مشرف شدند. دید نوشته‌های متعددی نزد آن حضرت قرار دارد و ایشان سرگرم مطالعه آنهایند. آن فرد از محتوای آن کتاب‌ها پرسید. امام (ع) فرمودند: این دیوان شیعیان ماست. در این نقل آمده است: آن فرد از امام اجازه خواست که اسم خود را در آن ببیند؛ اما چون خواندن نمی‌دانست، با اجازه او، برادر زاده‌اش نام خود و آن فرد را در آن دیوان جست‌و‌جو کرد و یافت[۵]. این‌گونه نقل‌ها نشان می‌دهند که برخی از اصحاب، از نزدیک با برخی کتاب‌های ویژه ائمه (ع) آشنا بودند.

در روایتی نقل شده است که فردی برای امتحان امام حسین (ع) و اطمینان به امامت ایشان، با حالت جنابت به حضور آن حضرت آمد. امام (ع) پیش از هر سخنی فرمودند: ای بادیه‌نشین! آیا حیا نمی‌کنی و با حالت جنابت بر امامت وارد می‌شوی؟[۶] چنین نقل‌هایی اصحاب را به این اطمینان می‌رساند که ائمه (ع) از حالات و ضمایر افراد آگاه‌اند. امتحانی این‌گونه نیز نشانه آن است که آن فرد معتقد بود یا دست‌کم توقع داشت که امام باید از حالت پنهان او آگاه باشد. روایاتی نیز نقل شد که برخی از این بزرگواران، حالات درونی برخی افراد را به اصحابشان نشان داده‌اند[۷].

در روایتی از ابن عباس آمده است که مردی اعرابی نزد امام حسین (ع) آمد و گفت: شترم گم شده است و غیر آن چیزی ندارم و شما فرزند رسول خدایید. مرا به سوی آن راهنمایی کنید. امام (ع) آدرس شتر را دادند و او آن را در همان مکان یافت[۸]. افزون بر ابن عباس، آن مرد اعرابی نیز می‌دانست یا دست‌کم احتمال می‌داد که امام حسین (ع) از آن روی که فرزند رسول خداست، علمی الهی و ویژه دارد.

در روایتی آمده است که عمر بن سعد به امام حسین (ع) عرض کرد: نزد ما گروهی انسان‌های نادان‌اند که گمان می‌کنند من شما را می‌کشم. امام به او فرمودند: آنان نادان نیستند؛ بلکه بردبارند. بدان که چشمم روشن می‌شود که پس از من از گندم عراق جز اندکی نمی‌خوری[۹]. این‌گونه نقل‌ها نشان می‌دهند که اصحاب ائمه (ع) از اینکه خداوند علومی ویژه به ائمه (ع) عطا کرده است، آگاه بودند و به آن باور داشتند.

در روایتی از ابوحمزه ثمالی، ارتباط امام سجاد (ع) با فرشتگان گزارش شده است[۱۰]. در روایتی از سعید بن مسیب، یکی از اصحاب امام زین العابدین (ع) نقل شده است که وی امام را یک بار در هنگام سجده دیده است که همه چیز، از درختان گرفته تا ریگ‌های بیابان، با او تسبیح می‌گفتند. سعید از دیدن این صحنه وحشت کرد. امام (ع) پس از فارغ شدن از سجده به او فرمودند: این تسبیح اعظم است که آن را پدرم از جدم، از رسول خدا (ص) برایم نقل کرده است که فرمودند: گناهی با این تسبیح باقی نمی‌ماند[۱۱]. مشاهده این‌گونه صحنه‌ها برای این افراد، افزون بر آنکه جایگاه معنوی امام را به آنان نشان می‌دهد، به طور ضمنی علوم ویژه و شیوه‌های خاص دریافت علوم ائمه (ع) را نیز به آنان یادآور می‌شود.

پرسش‌های ائمه درباره مسائل عادی دنیا، این ذهنیت را به طور طبیعی در اصحاب ایجاد می‌کرد که علم ایشان فعلی و تام نیست؛ مثلاً گفته شد که در نقلی آمده است: سید الشهدا (ع) در مسیر کربلا از اصحاب خود پرسیدند: آیا در میان شما کسی هست که راه را از غیر مسیر عمومی بداند؟ یکی از اصحاب پاسخ مثبت داد و به دستور امام (ع) در مقام راهنما، پیشاپیش می‌رفت و امام (ع) و بقیه به دنبال او حرکت می‌کردند[۱۲]. در همین نقل آمده است که آن حضرت هنگام رسیدن به کربلا، از نام آن سرزمین پرسیدند و پس از شنیدن نام آن، از شهادت خود و یارانش خبر دادند[۱۳]. در نقل دیگر آمده است که یکی از اصحاب ایشان، ظهر روز عاشورا وقت نماز را به ایشان یادآوری کرد. ایشان سر به آسمان برداشتند و به جایگاه خورشید در آسمان نگریستند و ضمن تأیید فرارسیدن وقت نماز، برای او دعا کردند[۱۴]. گزارش‌های دیگری نیز در این خصوص، در بحث ویژگی‌های علوم ائمه (ع) در فصل قبل بیان شد. این‌گونه نقل‌ها به طور طبیعی این ذهنیت را در اصحاب ایشان ایجاد می‌کند که علوم ایشان تام و فعلی نیست.

اعتراض‌های اصحاب امام مجتبی (ع) درباره صلح ایشان با معاویه، نشانه اعتقاد نداشتن یا دست‌کم التزام عملی نداشتن آنان به عصمت امام است. حتی از اصحاب آن حضرت نقل شده است که ایشان را مذل المؤمنین، یعنی خوارکننده مؤمنان خطاب کردند[۱۵]. البته این گونه سخنان ممکن است از سر عصبانیت و بدون توجه به مقام امام بوده باشد. بنابراین صراحتی در نفی عصمت علمی ایشان ندارد؛ هر چند ظاهر آن، این مطلب را می‌رساند.

در نقلی آمده است که یکی از شیعیان امام زین العابدین (ع) نزد آن حضرت آمد و از مدیون بودن خود گله کرد. امام (ع) از اینکه توان پرداخت قرض او را نداشتند، گریه کردند. برخی از منافقان شروع کردند به مسخره کردن و گفتند: از این گروه تعجب می‌کنیم که گاهی ادعا می‌کنند که آسمان و زمین و هر چیز، فرمانبردار آنان است و خداوند در خواست‌های آنان را رد نمی‌کند؛ اما از برطرف کردن گرفتاری برادران خاصشان ابراز عجز می‌کنند. فرد درخواست کننده نزد امام سجاد (ع) آمد و این سخنان را به گوش آن حضرت رسانید. امام (ع) فرمودند: «فَقَدْ أَذِنَ اللَّهُ فِي فَرَجِكَ‌»؛ «خداوند اجازه داد که (گرفتاری) تو برطرف شود». سپس آن حضرت دو قرص نان به آن فرد داد. او آنها را در بازار با ماهی و مقداری نمک عوض کرد که در شکم ماهی، دو مروارید بود که خداوند به واسطه آنها، قرض او را ادا کرد و وضعیت اقتصادی او بهبود یافت[۱۶]. این گونه حوادث، به طور طبیعی این ذهنیت را برای اصحاب ایجاد می‌کرد که کارهای امام وابسته به خواست خداوند است و اگر خداوند بخواهد، به او علم و توان هر کاری را می‌دهد.

در روایتی نقل شده است که جعید الهمدانی از امام زین العابدین (ع) پرسید: شما چگونه حکم می‌کنید؟ حضرت فرمودند: «حُكْمِ آلِ دَاوُدَ فَإِنْ أَعْيَانَا شَيْ‌ءٌ تَلَقَّانَا بِهِ رُوحُ الْقُدُسِ‌»[۱۷]؛ همانند آل داوود حکم می‌کنیم؛ اگر چیزی بر ما دشوار شد، روح القدس (حکم آن را) برای ما می‌آورد».

در روایتی دیگر، ابوحمزه ثمالی از امام زین العابدین (ع) پرسید: آیا ائمه از ضمایر آگاه‌اند؟ امام (ع) پاسخ دادند: به خدا قسم، آنچه پیامبران و رسولان می‌دانستند، می‌دانم. سپس فرمودند: آیا بیفزایم؟ ابوحمزه گفت: بله. امام فرمودند: (بر دانش ما) افزوده می‌شود، آنچه به پیامبران افزوده نشد[۱۸]. این‌گونه پرسش و پاسخ‌ها نشان می‌دهند که آنان با توجه به پذیرش حجیت سخنان ائمه (ع) از برخی مباحث مرتبط با روش‌ها و ماهیت علوم ائمه (ع) آگاه بودند.

جنادة بن أبی أمیه نقل کرده است که امام مجتبی (ع) را در لحظات آخر عمر شریفشان در حالی که مسموم شده بودند، ملاقات کردند و ایشان از شهادت خود خبر دادند و آگاهی از تعداد ائمه و چگونگی شهادتشان را به خبری از رسول خدا (ص) منسوب دانستند[۱۹].

روایات مستفیضی این معنا را می‌رسانند که پیامبر اکرم (ص) از شهادت امام حسین (ع) خبر داشتند و به برخی افراد، مانند جناب ام سلمه، از شهادت ایشان خبر داده بودند[۲۰]. در روایتی آمده است که سیدالشهدا (ع) پس از آنکه از استواری اصحابش در همراهی ایشان آگاه شدند، با تصرف تکوینی، پرده‌ها را از دیدگان اصحاب خود برداشتند و آنان جایگاه‌های خود را در بهشت دیدند و از همین روی، برای شهادت از یکدیگر پیشی می‌گرفتند[۲۱]. بر این اساس، به طریق اولی اصحابش می‌دانستند که ایشان توان مشاهده چنین اموری را دارند.»[۲۲]

منبع‌شناسی جامع علم معصوم

پانویس

  1. ر.ک: عبدالحمید بن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۷، ص۱۴۹؛ محمد بن حسن حر عاملی، اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج۳، ص۵۳۷. سند این روایت، صحیح است. همچنین ر.ک: محمد بن حسن صفار، بصائرالدرجات، ص۱۶۰.
  2. ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۵۴. سند این روایت، صحیح است. همچنین ر.ک: علی بن حسین مسعودی، اثبات الوصیة للإمام علی بن ابی طالب، ص۱۶۷؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۱۸؛ محمد بن حسن صفار، بصائرالدرجات، ص۱۴۸ و ۱۶۳-۱۶۴؛ علی بن حسین بن بابویه، الامامیه و التبصرة من الحیرة، ص۶۳-۶۴.
  3. ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۵۶؛ محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۱۶۵.
  4. ر.ک: محمد بن حسن صفار، بصائرالدرجات، ص۱۷۱-۱۷۲.
  5. ر.ک: محمد بن حسن صفار، بصائرالدرجات، ص۱۷۱-۱۷۲؛ محمد بن علی بن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب (ع)، ج۴، ص۱۴۴.
  6. ر.ک: قطب الدین راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۲۴۶؛ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعة، تصحیح مؤسسة آل البیت، ج۲، ص۱۹۳؛ همو، إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج۴، ص۴۴؛ علی بن محمد عاملی نباطی، الصراط المستقیم إلی مستحقی التقدیم، ج۲، ص۱۷۸.
  7. رجب بن محمد حافظ برسی، مشارق أنوار الیقین فی أسرار أمیرالمؤمنین (ع)، ص۱۳۸:... «... فَمَسَحَ يَدَهُ عَلَى وَجْهِهِ وَ قَالَ انْظُرْ فَنَظَرَ فَاضْطَرَبَ وَ قَالَ جُعِلْتُ فِدَاكَ رُدَّنِي إِلَى مَا كُنْتُ فَإِنِّي لَمْ أَرَ فِي الْمَسْجِدِ إِلَّا دُبّاً وَ قِرْداً وَ كَلْباً فَمَسَحَ يَدَهُ عَلَى وَجْهِهِ فَعَادَ إِلَى حَالِهِ»؛ محمد بن حسن حر عاملی، اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج۴، ص۷۵.
  8. ر.ک: محمد بن حسن حر عاملی، اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج۴، ص۵۷.
  9. ر.ک: محمد بن محمد مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، تصحیح مؤسسة آل البیت، ج۲، ص۱۳۲؛ ابوصلاح الحلبی، تقریب المعارف، ص۱۷۵؛ علی بن عیسی اربلی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، تحقیق هاشم رسولی محلاتی، ج۲، ص۹.
  10. ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۳۱۱. سند این روایت، صحیح است. همچنین ر.ک: محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۹۱-۹۲.
  11. ر.ک: محمد فتال نیشابوری، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج۲، ص۲۹۰؛ محمد بن علی بن حمزه طوسی، الثاقب فی المناقب، ص۱۶۵؛ محمد بن علی بن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب (ع)، ج۴، ص۱۳۶.
  12. ر.ک: محمد حسینی موسوی، تسلیة المجالس و زینة المجالس (مقتل الحسین (ع))، ج۲، ص۲۴۸؛ محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج۴۴، ص۳۷۸.
  13. ر.ک: محمد بن علی صدوق، الأمالی، ص۱۵۵؛ علی بن موسی بن طاووس، اللهوف علی قتلی الطفوف، ترجمه احمد فهری زنجانی، ص۸۰.
  14. ر.ک: ابومخنف کوفی، وقعة الطف، ص۲۲۹؛ محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج۴۵، ص۲۱.
  15. ر.ک: محمد بن عمر کشی، رجال الکشی، تحقیق حسن مصطفوی، ص۱۱۱-۱۱۲؛ محمد بن جریر طبری آملی صغیر، نوادرالمعجزات، ص۱۰۱.
  16. ر.ک: محمد بن احمد قتال نیشابوری، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج۱، ص۱۹۶؛ محمد بن علی بن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب (ع)، ج۴، ص۱۴۶.
  17. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۳۲۴؛ محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۴۵۱.
  18. ر.ک: محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۲۴۲.
  19. ر.ک: علی بن محمد خزاز، کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الاثنی عشر، ص۲۲۶-۲۲۷؛ سیدهاشم بحرانی، الإنصاف فی النص علی الأئمة الاثنی عشر (ع)، ترجمه هاشم رسولی محلاتی، ص۱۸۴-۱۸۵.
  20. در کامل الزیارات، شانزده روایت در دو باب ۱۶ و ۱۷ نقل شده است که بر آگاهی پیامبر (ص) از شهادت آن حضرت دلالت دارند (ر.ک: جعفر بن محمد بن قولویه، کامل الزیارات، ص۵۵-۶۲).
  21. ر.ک: محمد بن علی صدوق، علل الشرایع، ج۱، ص۲۲۹؛ قطب الدین راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۸۴۷-۸۴۸.
  22. هاشمی، سید علی، ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی ص ۴۲۴.