دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب ماتریدیه در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب ماتریدیه در باره علم غیب چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب
مدخل اصلیعلم غیب

دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب زیدیه در باره علم غیب چیست؟ یکی از سؤال‌های مصداقی پرسشی تحت عنوان «دیدگاه‌های دانشمندان مسلمان در باره علم غیب چیست؟» است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.

پاسخ نخست

علی ربانی گلپایگانی

حجت الاسلام و المسلمین علی ربانی گلپایگانی در کتاب «امامت در بینش اسلامی» در این باره گفته است:

«در آثار کلامی ماتریدیه این مسئله بدان پایه از وضوح که در آثار اشاعره آمده، مطرح نشده است. با این حال از برخی سخنان آنان به تصریح یا تلویح به دست می‌آید که علم به احکام شریعت را از شرایط امامت دانسته‌اند.

ابو حفص نسفی، قدرت بر اجرای احکام و حفظ کیان اسلامی و گرفتن انتقام مظلومان از ستم‌گران را از شرایط امام دانسته است: «قادرا علی تنفیذ الاحکام و حفظ حدود دار الاسلام و انصاف المظلوم من الظالم» تفتازانی در شرح کلام وی قدرت را به علم عدالت کفایت و شجاعت تفسیر کرده است[۱]. در حقیقت، در کلام نسفی سه نمونه از اهداف امامت و وظایف امام بیان شده است که عبارت است از اجرای احکام اسلامی دفاع از کیان اسلام و مسلمین و حمایت از مظلومان و گرفتن حق آنان از ظالمان هر یک از این اهداف صفت و شرط ویژه‌ای را لازم داد. علم به احکام شریعت، شرط تحقق بخشیدن به هدف نخست است چنان که تحقق هدف دوم مشروط به داشتن کفایت و شجاعت است و هدف سوم با شرط عدالت تحقق می‌پذیرد.

مولوی محمد عبدالعزیز در شرح کلام نسفی و تفتازانی پس از اشاره به این که امام باید در فصل خصومت‌ها عالم به احکام شرع باشد گفته است: اکثریت علمای اسلامی شرط کرده‌اند که امام باید در علم به احکام اعتقادی و فرعی مجتهد باشد. ولی برخی از آنان اجتهاد را شرط ندانسته‌اند و این قول پذیرفتنی است شاید کسانی که آن را شرط کرده‌اند در عصر نخست زندگی می‌کردند که مجتهدان بسیاری در آن زمان بودند و کسانی که آن را نفی کرده‌اند در زمان‌های بعد می‌زیسته‌اند[۲].

جمال‌الدین احمد غزنوی حنفی نیز عالم بودن به حلال و حرام را از شرایط امام دانسته است:[۳][۴].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. آقای عظیمی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة).
آقای محمد صادق عظیمی در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی» در این‌باره گفته‌ است:

«در آغاز قرن چهارم هجری، همزمان با ظهور مكتب اشعری در بصره، مكتب دیگری در سمرقند توسط ابو منصور ماتریدی به قصد دفاع از عقاید اهل سنت و ابداع روشی معتدل، میان عقل‌گرایی افراطی معتزله و ظاهرگرایی تفریط‌آمیز اهل حدیث، تأسیس شد. البته همزمانی و وحدت‌ انگیزه، سبب نگردید كه این دو مكتب در روش بحث نیز یكسان و هماهنگ باشند؛ زیرا رنگ عقلی در مكتب ماتریدی بیش از مكتب اشعری است. این مكتب، به شیوه تعقل و اعتزال نزدیکتر است تا به مكتب اهل حدیث. بر عكس اشاعره كه به اهل حدیث نزدیک‌‌تر است. به گفته ابو زهره، در روش ماتریدی عقل از ارزش و اعتبار بیشتری برخوردار است، بدون آنكه در این باره زیاده‌روی شده باشد، در حالی كه اشاعره به نقل پای‌بندترند و در عمل آن را تأیید می‌كنند و در حقیقت می‌توان گفت كه اشاعره مكتبی است میان اعتزال و اهل حدیث و ماتریدیه مكتبی است میان معتزله و اشاعره. استاد ربانی نیز درباره تفاوت روش ماتریدی با اشعری چنین گفته است:ماتریدی و اشعری انگیزه واحد داشتند ولی روش آنان كاملاً یكسان نبود، بلكه عقل‌گرایی در مكتب ماتریدی بر ظاهرگرایی غالب است و از این نظر، روش وی به روش معتزله نزدیکتر است. در نتیجه در مكتب وی تنزیه بر تشبیه برتری دارد. با این حال، در بسیاری از مسائل كلامی درباره توحید و صفات نظر ماتریدی با اشعری هماهنگ است، هرچند در تفسیر و تبیین آنها كاملاً هم‌رأی نیستند. به هر حال، بزرگان این مكتب نیز علم به احكام اسلامی را از ویژگی‌های امام شمرده‌اند. در ادامه سخنان برخی از آنان را از نظر می‌گذرانیم:

  1. ابو بكر احمد رازی حنفی: وی پس از بیان اهداف و فلسفه امامت، اوصاف و شرایط امام را ذكر می‌كند و چنین می‌نویسد:«و ان یكون بالغاً عاقلاً ذكراً عادلاً عالماً بالحلال و الحرام مهتدیاً الی وجوه السیاسات، و تدبیر الحروب ... و اما كونه معصوماً و كونه افضل الناس و كونه مجتهداً فی الاصول و الفروع ... لیس بشرط»[۵]. این سخن وی هم مخالف امامیه است كه عصمت و افضلیت را در امام شرط كرده‌اند هم مخالف جمهور اهل سنت كه اجتهاد را شرط دانسته‌اند. در واقع نفس علم در نظر وی شرطیت دارد، تفاوت نمی‌كند از راه اجتهاد به دست آید یا از راه پرسش از علما و مجتهدان به دست آید.
  2. ابو یسر محمد بزدوی:وی از مشاهیر متكلمان ماتریدیه است كه علم و شجاعت و تدبیر را از شرایط امام دانسته است:«و یجب ان یكون عالماً شجاعاً ذا رأی و تدبیر»[۶]؛ لازم است امام از علم و شجاعت و تدبیر برخوردار باشد، البته وی توضیح نداده است، علم اجتهادی برای امام لازم است یا علم تقلیدی از دیگران نیز كافی است. اما خواهیم دید كه بسیاری از عالمان ماتریدی، مجتهد بودن امام را شرط ندانسته‌اند.
  3. ابو معین نسفی: نسفی در شرح كلام شیخ ابو منصور ماتریدی كه گفته است: سزاوار است امام جامع ویژگی‌های چندی باشد كه از جمله آنها علم به احكام حلال و حرام است، می‌گوید:اجتهاد در امام شرط نیست؛ زیرا بسیاری از خلفای اسلامی بعد از خلفای راشدین، مجتهد نبودند و در عین حال، مردم امامت آنها را پذیرفته بودند و اطاعت شان را واجب می‌دانستند. به علاوه اجتهاد در قاضی شرط نیست، چون می‌تواند از علم دیگران در امر قضاوت بهره ببرد، پس شایسته است در امامت نیز شرط نباشد و شرط اینكه امام باید عالم به همه امور باشد و یا عالم به غیب باشد، از حماقت شیعیان است و معنا ندارد[۷].
  4. ابو حفص نسفی:وی قدرت بر اجرای احكام و حفظ كیان اسلامی و گرفتن انتقام مظلومان از ستم‌گران را از شرایط امام دانسته است:«قادراً علی تنفیذ الاحكام و حفظ حدود دار الاسلام و انصاف المظلوم من الظالم» تفتازانی در شرح كلام وی، قدرت را به علم، عدالت، كفایت و شجاعت تفسیر كرده است[۸]. استاد ربانی گلپایگانی در توضیح شرح تفتازانی می‌نویسد: در حقیقت، در كلام نسفی سه نمونه از اهداف امامت و وظایف امام بیان شده است كه عبارت است از: اجرای احكام اسلامی، دفاع از كیان اسلام و مسلمین و حمایت از مظلومان و گرفتن حق آنان از ظالمان. هر یک از این اهداف، صفت و شرط ویژه‌ای را لازم دارد. علم به احكام شریعت، شرط تحقق بخشیدن به هدف نخست است؛ چنان‌كه تحقق هدف دوم، مشروط به داشتن كفایت و شجاعت است و هدف سوم، با شرط عدالت تحقق می‌پذیرد[۹].
  5. جمال‌الدین غزنوی حنفی:غزنوی نیز در باب شرایط امام، تنها عالم بودن به حلال و حرام را در امام شرط می‌داند و تصریح می‌كند عصمت، افضلیت و اجتهاد در اصول و فروع شرط امامت نیست[۱۰].
  6. ابن الهام حنفی:وی در شرایط امام گفته است:«شرط الامام بعد الاسلام امور خمسه: الذكوره والورع و العلم و الكفائه» كمال الدین شافعی شارح كلام وی معتقد است، او در باب فروع و احكام به علم مقلد اكتفا كرده است[۱۱].
  7. مولوی محمد عبدالعزیز فرهاری: وی گفته است: اكثریت دانشمندان اسلامی مجتهد بودن در احكام اعتقادی و فرعی را برای امام، شرط كرده‌اند، در حالی كه برخی از آنان اجتهاد را شرط ندانسته‌اند و این قول پذیرفتنی است. شاید كسانی كه آن را شرط كرده‌اند، در عصر نخست زندگی می‌كردند كه مجتهدان بسیاری در آن زمان بودند و كسانی كه آن را نفی كرده‌اند، در عصرهای بعدی می‌زیسته‌اند[۱۲]. آن‌گونه كه پیداست، متكلمان ماتریدی، مجتهد بودن در احكام و فروع را شرط امامت نمی‌دانند بلكه علم تقلیدی را نیز كافی می‌دانند، بر خلاف اشاعره و معتزله كه اكثریت آنان، علم اجتهادی را از شرایط امامت دانسته‌اند»[۱۳].

پرسش‌های مصداقی همطراز

پرسش‌های وابسته

  1. غیب در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش)
  2. غیب در قرآن و حدیث به چه معنا به کار رفته است؟ (پرسش)
  3. حقیقت غیب چیست؟ (پرسش)
  4. جهان غیب چیست؟ (پرسش)
  5. قرآن در مورد جهان غیب چه آیاتی دارد؟ (پرسش)
  6. چه احادیثی در مورد جهان غیب وجود دارد؟ (پرسش)
  7. جهان شهادت چیست؟ (پرسش)
  8. قرآن در مورد جهان شهادت چه آیاتی دارد؟ (پرسش)
  9. چه احادیثی در مورد جهان شهادت وجود دارد؟ (پرسش)
  10. ایمان به غیب به چه معناست؟ (پرسش)
  11. علم غیب چیست؟ (پرسش)
  12. فرق بین کار‌های خارق‌العاده و علم غیب چیست؟ (پرسش)
  13. فرق بین پیشگویی و علم غیب چیست؟ (پرسش)
  14. آگاه از غیب کیست؟ (پرسش)
  15. بحث از علم غیب چه اهمیت یا ضرورتی دارد؟ (پرسش)
  16. آیا انسان نیازی به ارتباط با جهان غیب دارد؟ (پرسش)
  17. دیدگاه‌های دانشمندان فلسفه و حکمت اسلامی در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)
  18. دیدگاه‌های دانشمندان عرفان اسلامی در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)
  19. دیدگاه‌های دانشمندان اصول دین اسلام در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)
  20. دیدگاه‌های دانشمندان تفسیر در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)

منبع‌شناسی جامع علم غیب معصوم

پانویس

  1. شرح العقائد النسفینة، ص ۱۱۴.
  2. النبراس، ص۵۳۶
  3. اصول الدین ص: ۲۷۲.
  4. امامت در بینش اسلامی ص۱۸۳- ۱۸۴.
  5. لازم است امام بالغ، عاقل، مرد، عادل، عالم به حلال و حرام، مرد سیاست و آشنا به فنون نظامی باشد و اما عصمت و افضلیت و اجتهاد در اصول و فروع، در امام شرط نیست؛ احمد رازی حنفی، شرح بدء الامالی، ص ۲۶۰ – ۲۶۱.
  6. محمد بزدوی، اصول الدین، ص ۱۸۷.
  7. نسفی، ابومعین میمون بن محمد، تبصره الادله، ج ۲، ص ۱۸۸ – ۱۸۹.
  8. تفتازانی، مسعود، شرح العقائد النسفیه، ص ۱۰۰.
  9. ربانی گلپایگانی، علی، امامت در بینش اسلامی، ص ۱۸۴.
  10. غزنوی حنفی، احمد، اصول الدین، ص ۲۷۲ – ۲۷۶.
  11. كمال‌الدین شافعی، محمد بن محمد، المسامره شرح المسایره فی العقائد، ص ۲۷۰ – ۲۷۱.
  12. فرهاری، محمد عبدالعزیز، النبراس، ص 536.
  13. محمد صادق عظیمی، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۴۰ - ۴۴.