زکریا بن ادریس بن عبدالله اشعری قمی در معارف و سیره رضوی
آشنایی اجمالی
او یکی از محدثان بزرگوار قم بوده و از امام رضاS روایت میکند، شیخ طوسی او را در رجال از راویان امام رضا ذکر کرده و فقط به نام او اکتفاء میکند، و از حالات و خصوصیات او گفتگویی نکرده است، و علامه حلی در «خلاصه» او را یاد میکند و سخن شیخ کشی را درباره او نقل میکند، در رجال نجاشی و فهرست طوسی نامی از او نیست.
شیخ کشی در رجال خود از زکریا بن آدم قمی روایت کرده که گفت: من خدمت امام رضاS رسیدم و این هنگامی بود که ابوجریر در گذشته بود، امام از وی سؤال کرد و برای او طلب مغفرت فرمود، من از آغاز شب تا هنگام طلوع فجر با وی گفتگو کردم، و امام برخاست و نماز صبح به جای آورد.
قبر شریف ابوجریر قمی هم اکنون در قبرستان معروف شیخان در شهرستان مقدس قم موجود است، و شاید قبر او قدیمترین مزار در قم باشد که قبل از ورود حضرت معصومه به این شهر در گذشته بود.
ابوجریر میگوید: از امام رضاS پرسیدم آیا پر پاک است. فرمودند: پدرم روی تشک پر مینشست.[۱]
ابوجریر قمی در دانشنامه امام رضا
از راویان امام رضا S. نام ابوجریر قمی که در میان راویان امام رضا S از او یاد شده، مشترک بین سه نفر به نامهای محمد بن عبیدالله یا عبدالله، زکریا بن ادریس و زکریا بن عبدالصمد است[۲] که تشخیص مصداق روشن آنها آسان نیست. برابر گزارش آمده در کتاب معجم رجال الحدیث، یازده روایت از ابوجریر در متون روایی شیعه مضبوط است[۳] و یکی از آن روایتها بیتردید از ابوجریر محمد بن عبیدالله یا عبدالله به نقل از امام کاظم S است که محمد بن سنان از او نقل میکند[۴]. این ابوجریر فردی مجهول است[۵] و در متون کهن رجالی نامی از وی نیست، گرچه برخی از متأخران وی را از راویان امام رضا S شمردهاند [۶]، ولی گواهی برای مدعای آنان دیده نمیشود. طبعاً وی در این مقال محل گفتوگو نخواهد بود. در خلاصة الأقوال به خطا این کنیه به ادریس بن عبدالله نسبت داده شده[۷] که با توجه به منبع آن، یعنی رجال نجاشی، به نظر میرسد ناشی از خطای استنساخ باشد، چنان که علامه حلی در جای دیگر به درستی به آن اشاره کرده است[۸]. اما درباره دو ابوجریر دیگر اختلاف نظر وجود دارد که به راستی وقتی روایتی از او نقل میشود، کدام یک از آن دو مراد است.
نجاشی، ابوجریر قمی را از اصحاب امام صادق، امام کاظم و امام رضا (ع) ذکر کرده[۹] و دیگران نیز سخن وی را پذیرفتهاند[۱۰]، چنان که روایات موجود بر این مدعا صحه میگذارند[۱۱].
شیخ طوسی وی را ذیل اصحاب دو امام کاظم و رضا (ع) بر شمرده است[۱۲]. افرادی چون ابن ابیعمیر، ابن مغیره، اسماعیل بن مهران، احمد بن محمد بن نصر بزنطی، صفوان بن یحیی[۱۳] و محمد بن ابیجریر[۱۴] از او روایت کردهاند که دو تن از آنان، یعنی فرزندش محمد[۱۵] و احمد بن محمد بزنطی[۱۶]، راوی وی از امام رضا S هستند.
درباره زیستنامه ابوجریر، زکریا بن عبدالصمد، مطالب مستقل چندانی در منابع انعکاس نیافته است، جز آنکه برخی به توثیق وی نظر داده[۱۷] و بعضی نیز بیآنکه سندی بر مدعای خویش ارائه دهند، وی را از اصحاب امام کاظم S بر شمردهاند[۱۸]. ولی درباره زکریا بن ادریس، نخستین بار نجاشی آورده است که وی فرزند ادریس بن عبدالله بن سعد اشعری قمی، فردی موجه و صاحب کتابی است[۱۹] و در جای دیگر وی را راوی سه امام پیش گفته ذکر میکند[۲۰]. خویی این عبارت نجاشی را که وی را موجه نامیده، دلیل بر حسن بودنش نمیداند، چه رسد به موثق بودن، زیرا این تعبیر نشان دهنده ارزش و جایگاه وی در میان اصحاب نیست[۲۱]. بیش از این اطلاعی از وی نیز در اختیار نیست، شاید برخی به همین اعتبار وی را مجهول دانستهاند[۲۲]. بر اساس برخی اقوال، وی در شهر قم و در مقبره شیخان مدفون است[۲۳].
نویسندگان متأخر بر حسب روایات و دادههای روایی و پارهای از نشانههای درایتی آوردهاند که قطعاً مراد از ابوجریر قمی، راوی امام صادق S، زکریا بن ادریس است، اما کسی که از امام کاظم و امام رضا (ع) روایت میکند محتمل میان او و زکریا بن عبدالصمد است[۲۴]، هر چند برخی به صراحت راوی امام رضا S را نیز زکریا بن ادریس دانستهاند[۲۵] و برخی در عین عدم وضوح مصداق ابوجریر[۲۶]، این خلط یا اشتراک را مانع پذیرش روایات ذکر شده ندانستهاند، چون هر دو فرد، از منظر رجالی، ثقهاند[۲۷].
به هر حال، ابوجریر دو روایت از امام رضا S دارد. بر اساس یکی از آنها وی از آن حضرت درباره پاکی پرهای پرندگان سؤال میکند و امام در پاسخ به سنت پدر خود اشاره میکند که از آن به عنوان متکا بهره میگرفته است[۲۸]. در روایت دیگر، فرزند ابوجریر، با واسطه او از امام نقل میکند که فرمود: هر که حسین بن علیS را با عرفان به حقش زیارت کند در عرش با خداوند همسخن خواهد شد[۲۹].
درباره ابوجریر، راوی امام رضا S، علاوه بر آنچه گذشت، شیخ طوسی به نقل از زکریا بن آدم آورده است: در آن شبی که مرگ ابوجریر رخ داد، نزد امام بودم که آن حضرت احوال او را از من پرسید و سپس برای او رحمت فرستاد[۳۰].
ابنداوود بر آن است که منظور از ابوجریر در این روایت زکریا بن ادریس بوده است[۳۱]. با این حال، چنین ادعایی در سایر متون رجالی تکرار نشده است. برخی که با سخن ابنداوود نظری همسو ارائه کردهاند[۳۲]، با تاکید بر کلام امام، وی را شخصی ممدوح میشمرند و پذیرش روایات وی را صحیح میدانند[۳۳]اما خویی چنین نظری را به چند دلیل نمیپذیرد. اول آنکه در سلسله سند روایت، محمد بن الیسع آمده که در وثاقتش تردید وجود دارد. دیگر آنکه رحمت فرستادن برای کسی دلیلی بر وثاقتش نمیشود. سوم آنکه نام ابوجریر میان چند شخص مشترک است و در روایت پیشگفته نیز ابوجریر به لقب قمی توصیف نشده و طبعاً نشانهای بر انصراف این لقب به او وجود ندارد[۳۴]. بر این اساس، نمیتوان دعای امام را برای او ثابت یا مفید دانست.[۳۵][۳۶]
زکریا بن ادریس بن عبدالله اشعری قمی در رضانامه
زکریا بن ادریس بن عبدالله بن سعد اشعری قمی، مکنی به ابو جریر، محدث، عالم و شخصیتی وارسته از تبار شیعیان راستین اهل بیت(ع) بود که در سده دوم هجری، در شهر قم میزیست و از بزرگان آن دیار به شمار میرفت. وی از یاران امام صادق S، امام کاظم S و امام رضا S بود. او به مانند اجداد و دیگر اعضای خاندانش، با امامان معصوم (ع) رابطه داشت و از ایشان کسب فیض مینمود. هر چند اوضاع سختی که به وسیله زمامداران حکومت غاصب عباسی بر ضد شیعیان به وجود آمده بود، باعث گردید فضای جامعه آن روزگار به تیرگی و سیاهی گرائیده و عرصه بر پیروان مکتب تشیع تنگ گردد، ولی زکریا بن ادریس، همانند بسیاری از شیعیان واقعی، هرگز مرعوب اوضاع دشوار آن روزگار نگردید بلکه با تقویت رابطه خود با پیشوایان دین، به مقابله با دسیسههای دشمنان تشیع پرداخت.
ابو جریر نزد امام رضا S از منزلت بالایی برخوردار بود. پسر عمویش - زکریا بن آدم - میگوید: «در شبی که آخر عمر ابو جریر بود، وقتی خدمت حضرت رضا S وارد شدم، ایشان حال ابو جریر را از من پرسیدند و برایش طلب رحمت کردند».
وی در برابر توطئههای فرقه نوظهور واقفه که بعد از شهادت امام کاظم S بوجود آمد، شجاعانه و از روی اخلاص، در حالیکه از انحراف فرقه واقفیه به خوبی آگاه بود، به منظور مقابله با آنان خدمت امام رضا S رسید و پس از گفتن کلماتی شیوا در دلبستگی خود به امام S، سؤالهای مهمی را درباره مسئله امامت و عقائد و اقفیه مطرح ساخت که حضرت نیز با پاسخ به آنها، خط بطلان بر افکار و اندیشه این جماعت گمراه کشیدند. مضمون پاسخهای حضرت را میتوان در این جمله خلاصه کرد که: «امام کاظم S به شهادت رسیدهاند و من تنها جانشین و امام بعد از ایشان هستم».
به این ترتیب ابو جریر نقش خود را در افشاگری از جماعت منحرف واقفیه به خوبی ایفا کرد و با حضور خود نزد امام رضا S مبارزاتش را بر ضد مخالفان امامت تکمیل کرد[۳۷].
ابو جریر زکریا بن ادریس قمی، به احتمال زیاد در اواخر سده دوم هجری در شهر مقدس قم بدرود حیات گفت. مکان دفن او مقبره شیخان قم، در جوار قبر شریف پسر عمویش زکریا بن آدم است و اکنون نیز موجود است. بر اساس دستور حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی سنگ قبر ایشان تجدید بنا شد[۳۸][۳۹]
زکریا بن ادریس بن عبدالله بن سعد اشعری قمی، مکنی به ابو جریر، از سه امام بزرگوار، امام صادق S، امام کاظم S و امام رضا S روایت کرده است و دارای کتاب میباشد.
زکریا میگوید: «بعد از مرگ پدرم، بر حضرت رضا S وارد شدم. آن حضرت از من درباره پدرم پرسید و برایش طلب رحمت کرد و سپس از سر شب تا طلوع صبح از ایشان میپرسید و من پاسخ میدادم؛ سپس امام S برخاست و نماز صبح را به جا آورد»[۴۰][۴۱]
منابع
پانویس
- ↑ عطاردی قوچانی، عزیزالله، راویان امام رضا در مسند الرضا، ص ۴۱.
- ↑ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۸، ص۳۵۰؛ معجم رجال الحدیث، ج۸، ص۲۹۲.
- ↑ معجم رجال الحدیث، ج۲۲، ص۸۶.
- ↑ قرب الإسناد، ص۳۰۲؛ الکافی، ج۸، ص۲۹۰؛ بحارالأنوار، ج۸۹، ص۵۷؛ شرح أصول الکافی، مازندرانی، ج۱۲، ص۴۰۵.
- ↑ المفید من معجم رجال الحدیث، ص۵۴۸.
- ↑ مسند الإمام الرضا S، ج۲، ص۵۴۵.
- ↑ خلاصة الأقوال، ص۶۰.
- ↑ خلاصة الأقوال، ص۳۰۶.
- ↑ رجال النجاشی، ص۱۷۳.
- ↑ نقد الرجال، ج۱، ص۱۸۲؛ ج۲، ص۲۶۳.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۳۸۰، ج۶، ص۴۵۰؛ شرائع الإسلام، ج۴، ص۱۰۴۶؛ مختلف الشیعة، ج۹، ص۴۱۶؛ الحدائق الناضرة، ج۱۴، ص۲۱.
- ↑ رجال الطوسی، ص۳۴۷، ۳۷۰.
- ↑ معجم رجال الحدیث، ج۲۲، ص۸۶.
- ↑ کامل الزیارات، ص۲۶۷؛ مستدرک الوسائل، ج۱۰، ص۲۵۱.
- ↑ کامل الزیارات، ص۲۶۷؛ بحار الأنوار، ج۹۸، ص۷۳.
- ↑ الکافی، ج۶، ص۴۵۰.
- ↑ رجال الطوسی، ص۳۵۷؛ جامع الرواة، ج۲، ص۳۷۱؛ المفید من معجم رجال الحدیث، ص۲۳۰.
- ↑ خلاصة الأقوال، ص۷۵.
- ↑ رجال النجاشی، ص۱۰۴؛ وسائل الشیعة، ج۲۰، ص۱۹۹.
- ↑ رجال النجاشی، ص۱۷۳.
- ↑ معجم رجال الحدیث، ج۸، ص۲۸۸.
- ↑ المفید من معجم رجال الحدیث، ص۲۲۹.
- ↑ مسند الإمام الصادق S، ج۲۲، ص۵۴.
- ↑ جامع الرواة، ج۲، ص۳۷۱؛ معجم رجال الحدیث، ج۸ ص۲۹۲؛ ج۲۲، ص۸۶؛ المفید من معجم رجال الحدیث، ص۲۳۰.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۵۲۷؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۵۲۸.
- ↑ مناهج الأخیار، ج۳، ص۳۱۴؛ روضة المتقین، ج۱۴، ص۳۶۴؛ ملاذ الأخبار، ج۱۳، ص۴۴۳؛ منتهی المقال، ج۷، ص۱۳۰.
- ↑ منتهی المقال، ج۷، ص۱۳۰.
- ↑ الکافی، ج۶، ص۴۵۰؛ وسائل الشیعة، ج۴، ص۴۵۷.
- ↑ کامل الزیارات، ص۲۶۷، بحار الأنوار، ج۹۸، ص۷۳.
- ↑ اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۸۷۳؛ خلاصة الأقوال، ص۳۰۳؛ التحریر الطاووسی، ص۶۴۸.
- ↑ کتاب الرجال، ابنداوود، ص۳۹۴.
- ↑ روضة المتقین، ج۱۴، ص۳۱۴.
- ↑ منتهی المقال، ج۷، ص۱۳۰.
- ↑ معجم رجال الحدیث، ج۷، ص۲۷۷.
- ↑ منابع: اختیار معرفة الرجال، محمد بن حسن معروف به شیخ طوسی (۲۶۰ق)، تصحیح و تعلیق: میرداماد استرآبادی، تحقیق: سیدمهدی رجایی، قم، مؤسسة آل البیت طلا لإحیاء التراث، اول، ۱۳۶۳ش؛ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، محمدباقر بن محمدتقی معروف به علامه مجلسی (۱۱۱۰ق)، تحقیق: جمعی از محققان، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق؛ التحریر الطاووسی، حسن بن زین الدین معروف به صاحب معالم (۱۰۱۱ق)، تحقیق: فاضل جواهری، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، اول، ۱۴۱۱ق، جامع الرواة و إزاحة الاشتباهات عن الطرق و الأسناد، محمد بن علی اردبیلی (۱۱۰۱ق)، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۳ق؛ الحدائق الناضرة فی أحکام العترة الطاهرة علیا، یوسف بن احمد بحرانی (۱۱۸۶ق)، محمد تقی ایروانی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، بی تا؛ خلاصة الأقوال فی معرفة الرجال، حسن بن یوسف معروف به علامه حلی (۷۲۶ق)، تحقیق: جواد قیومی اصفهانی، قم، نشر الفقاهة، اول، ۱۴۱۷ق؛ رجال الطوسی، محمد بن حسن معروف به شیخ طوسی (۴۶۰ق)، تحقیق: جواد قیومی اصفهانی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، اول، ۱۴۱۵ق؛ رجال النجاشی، احمد بن علی معروف به نجاشی (۴۵۰ق)، قم، مکتبة الداوری، ۱۳۹۸ق؛ روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، محمدتقی بن مقصودعلی مجلسی (۱۰۷۰ق)، تحقیق: حسین موسوی کرمانی - علی پناه اشتهاردی، قم، بنیاد فرهنگ اسلامی کوشانپور، دوم، ۱۴۰۶ق؛ شرح أصول الکافی، محمدصالح بن احمد مازندرانی (۱۰۸۱ق)، تصحیح: سید علی عاشور، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، اول، ۱۴۲۱ق؛ شرائع الإسلام فی مسائل الحلال و الحرام، جعفر بن حسن معروف به محقق حلی (۶۷۶ق)، تحقیق: سید صادق حسینی شیرازی، تهران، استقلال، دوم، ۱۴۰۹ق؛ قرب الإسناد، عبدالله بن جعفر حمیری (قرن ۳ق)، تحقیق و نشر: مؤسسة آل البیت لا لإحیاء التراث، قم، اول، ۱۴۱۳ق، الکافی، محمد بن یعقوب معروف به کلینی (۳۲۹ق)، تحقیق: علی اکبر غفاری، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چهارم، ۱۴۰۷ق، کامل الزیارات، جعفر بن محمد معروف به ابن قولویه (۳۶۸ق)، تحقیق: جواد قیومی، قم، نشر الفقاهة، اول، ۱۴۱۷ق؛ کتاب الرجال، حسن بن علی معروف به ابن داوود حلی (۷۴۰ق)، تحقیق: سیدمحمدصادق بحرالعوم، نجف - قم، المطبعة الحیدریة - انتشارات الرضی، ۱۳۹۲ق؛ مختلف الشیعة، حسن بن یوسف معروف به علامه حلی (۷۲۶ق)، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، اول، ۱۴۱۲ق؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، علی بن محمد نمازی شاهرودی (۱۴۰۵ق)، تهران، شفق - حیدری، اول، ۱۴۱۲ق؛ مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، حسین بن محمد تقی معروف به محدث نوری (۱۳۲۰ق)، تحقیق و نشر: مؤسسة آل البیت عال لإحیاء التراث، بیروت، دوم، ۱۴۰۸ق؛ مسند الإمام الصادق، عزیزالله عطاردی (معاصر)، تهران، عطارد، اول، ۱۳۸۴ش؛ معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة، سید ابو القاسم بن علی اکبر موسوی خویی (۱۴۱۳ق)، قم، مرکز نشر آثار شیعه، ۱۴۱۰ق؛ المفید من معجم رجال الحدیث، محمد جواهری (معاصر)، قم، نشر محلاتی، دوم، ۱۴۲۴ق؛ ملاذ الأخیار فی فهم تهذیب الأخبار، محمدباقر بن محمد تقی معروف به علامه مجلسی (۱۱۱۰ق)، تحقیق: سیدمهدی رجایی، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، اول، ۱۴۰۶ق؛ من لا یحضره الفقیه، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: علی اکبر غفاری، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، دوم، ۱۴۰۴ق؛ مناهج الأخبار فی شرح الاستبصار، سیداحمد بن زین العابدین علوی عاملی (۱۰۶۰ق)، قم، اسماعیلیان، اول، ۱۳۸۹ق؛ منتهی المقال فی أحوال الرجال، محمد بن اسماعیل حائری مازندرانی (۱۲۱۶ق)، تحقیق و نشر: مؤسسة آل البیت بطلب لإحیاء التراث، قم، اول، ۱۴۱۶ق، نقد الرجال، سید مصطفی بن حسین حسینی تفرشی (۱۰۱۵ق)، تحقیق و نشر: مؤسسة آل البیت علا لإحیاء التراث، قم، اول، ۱۴۱۸ق؛ وسائل الشیعة (تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة)، محمد بن حسن معروف به حر عاملی (۱۱۰۴ق)، تحقیق و نشر: مؤسسة آل البیت لإحیاء التراث، قم، دوم، ۱۴۱۴ق.
- ↑ واسعی، سید علی رضا و امیری، زکیه سادات، مقاله «ابوجریر قمی»، دانشنامه امام رضا ص ۴۶۵.
- ↑ معجم رجال الحدیث، ج۷، ص۲۷۵ و ۲۷۶؛ رجال شیخ طوسی، ص۳۶۵ تا ۳۷۷؛ رجال کشی، ص۶۱۶.
- ↑ وسائل الشیعه، ج۶، ص۶۹.
- ↑ محمدی، حسین، رضانامه ص ۵۲.
- ↑ معجم رجال الحدیث، ج۷، ص۲۷۵-۲۷۶.
- ↑ محمدی، حسین، رضانامه ص ۳۵۴.