سیره مبارزاتی پیامبر خاتم در برخورد با مفاسد اعتقادی چه بوده است؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
سیره مبارزاتی پیامبر خاتم در برخورد با مفاسد اعتقادی چه بوده است؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ پیامبر خاتم
مدخل اصلیپیامبر خاتم

سیره مبارزاتی پیامبر خاتم در برخورد با مفاسد اعتقادی چه بوده است؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث پیامبر خاتم است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی پیامبر خاتم مراجعه شود.

پاسخ به این پرسش

میرحسینی

خانم میرحسینی و آقای فلاح در کتاب «شیوه‌های مبارزه پیامبر با فرهنگ جاهلی» در این باره گفته‌اند:

«این شیوه‌ها در خصوص مسائلی چند قابل بررسی است:

شرک و بت‌پرستی: ﴿أَيُشْرِكُونَ مَا لَا يَخْلُقُ شَيْئًا وَهُمْ يُخْلَقُونَ[۱]. ﴿إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبَادٌ أَمْثَالُكُمْ فَادْعُوهُمْ فَلْيَسْتَجِيبُوا لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ[۲].

﴿أَلَهُمْ أَرْجُلٌ يَمْشُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ أَيْدٍ يَبْطِشُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ أَعْيُنٌ يُبْصِرُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا قُلِ ادْعُوا شُرَكَاءَكُمْ ثُمَّ كِيدُونِ فَلَا تُنْظِرُونِ[۳].

﴿وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ[۴].

﴿وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ نَزَّلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِ مَوْتِهَا لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ[۵].

﴿فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ[۶].

﴿وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُ أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًى لِلْكَافِرِينَ[۷].

﴿وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ[۸].

﴿وَجَعَلُوا لِلَّهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَالْأَنْعَامِ نَصِيبًا فَقَالُوا هَذَا لِلَّهِ بِزَعْمِهِمْ وَهَذَا لِشُرَكَائِنَا فَمَا كَانَ لِشُرَكَائِهِمْ فَلَا يَصِلُ إِلَى اللَّهِ وَمَا كَانَ لِلَّهِ فَهُوَ يَصِلُ إِلَى شُرَكَائِهِمْ سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ[۹].

﴿أَفَرَأَيْتُمُ اللَّاتَ وَالْعُزَّى * وَمَنَاةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرَى * أَلَكُمُ الذَّكَرُ وَلَهُ الْأُنْثَى * تِلْكَ إِذًا قِسْمَةٌ ضِيزَى * إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنْفُسُ وَلَقَدْ جَاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدَى[۱۰].

در تفسیر المیزان آمده است: خداوند در این آیات به مسئله بت‎ها و بت‌پرستی پرداخته و به شدیدترین وجه ریشه این ادعا را می‌زند که بت‌ها به زودی ایشان را شفاعت می‌کنند. لات و عزی و منات، بت‌های مشرکان بودند و آنان بعضی از بت‌ها را تمثال ملائکه و بعضی دیگر را تمثالی از انسان‌ها می‌دانستند، چون بت‌پرستان قائل به الوهیت و ربوبیت خود بتها نبودند، بلکه ارباب آنها را که همان ملائکه‌اند مستقل در الوهیت و ربوبیت و شفاعت می‌دانستند[۱۱].

در تفسیر نمونه در مورد آیات مورد بحث سوره اعراف می‌نویسد: قرآن فکر و عقیده بت‌پرستی را با بیان روشن و کوبندهای محکوم می‌کند و می‌گوید: ﴿أَيُشْرِكُونَ مَا لَا يَخْلُقُ شَيْئًا وَهُمْ يُخْلَقُونَ[۱۲].

در تفسیر المیزان، ذیل آیه ۶۱ سوره عنکبوت آمده است: این آیه به دو مسئله: خلقت و تدبیر پرداخته است، خلقت آسمان و زمین و تسخیر آفتاب و ماه که برای ما حالات گوناگون به خود می‌گیرد که همه از جانب خداست. وقتی خداوند به تنهایی خالق است و تدبیر آسمان و زمین و پدید آوردن ارزاق به دست اوست، پس لازم است که به تنهایی پرستش شود و این حوایج را تنها از او بخواهند، پس این جای تعجب دارد که مشرکان از غیر خدا (بتها) رزق می‌خواهند[۱۳].

در تفسیر نمونه، ذیل آیه ۶۳ سوره عنکبوت آمده است: در این سخن از توحید ربوبی و نزول سرچشمه اصلی ارزاق از ناحیه خداست، می‌فرماید: ﴿وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ نَزَّلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِ مَوْتِهَا لَيَقُولُنَّ اللَّهُ[۱۴].

این اعتقاد باطنی بت‌پرستان است که حتی از اظهار آن با زبان ابا نداشتند؛ زیرا آنها هم «خالق» را می‌دانستند و هم «رب و مدبّر جهان» را خدا معرفی می‌کردند. بعد می‌افزاید: ﴿قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ حمد و سپاس برای کسی است که همه نعمت‌ها از ناحیه اوست؛ زیرا هنگامی که آب که سرچشمه اصلی حیات و مایه زندگی همه جانداران است از ناحیه او باشد، پیداست که سایر ارزاق نیز از ناحیه اوست.

از آنجا که گفت‌وگوهای مشرکان از یک سو و گفتارها و اعمالشان از سوی دیگر با هم تناقض داشت، در پایان آیه می‌افزاید: ﴿بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ انسان عاقل چگونه خداوند را مدبّر جهان می‌داند، ولی در برابر بت‎ها که تأثیری در سرنوشت آنان ندارد سجده می‌کند؟ از یک سو معتقد به توحید «خالق» باشد و از سوی دیگر نیز از شرک در عبادت دم بزند. قرآن می‌گوید: آنها عقل دارند، ولی تعقل نمی‌کنند[۱۵].

در آیه ۶۵ سوره عنکبوت، به سراغ فطرت و سرشت انسانی و تجلّی نور توحید در بحرانی‌ترین حالات، در درون جان انسانی می‌رود و ضمن مثال بسیار گویایی می‌فرماید: همیشه یک نقطه نورانی در درون قلب انسان وجود دارد که خط ارتباط او با جهان ماوراءالطبیعه و نزدیک‌ترین راه به سوی خداست. تعلیمات غلط و غرور غفلت، مخصوصاً هنگام سلامت و وفور نعمت، پرده‌هایی بر آن می‌افکند، اما طوفان‌های حوادث این پردها را می‌درد و خاکسترها را کنار می‌زند و آن نقطه نورانی آشکار می‌شود[۱۶].

در آیه ۶۸ سوره عنکبوت، خداوند بت‌پرستان را متوجه ظلمی که به خویشتن روا می‌دارند می‌کند و می‌گوید که شرک و کفر ظلم بزرگی است، مخصوصاً شرک ریشه همه مفاسد اجتماعی است و ستم‌های دیگران از آن سرچشمه می‌گیرد.

در مورد آیه ۱۸ سوره یونس در تفسیر نمونه آمده: این آیه بحث توحید از طریق نفی الوهیت بت‌ها را بیان می‌کند و با دلیل روشنی بی‌ارزش بودن بت‌ها را اثبات می‌کند و خداوند را از داشتن شرک منزه می‌داند[۱۷].

و در ذیل آیه ۱۳۶ سوره انعام آمده: این آیه به ریشه‎ کن ساختن افکار بت‌پرستی از مغزها به ذکر عقاید و رسوم و آداب و عبادات خرافی مشرکان پرداخته و با بیان رسا خرافی بودن آنها را روشن می‌سازد.

در همه این آیات خداوند به نوعی با عقاید بت‌پرستان مبارزه کرد و مبارزه با عقاید مشرکان را نوعی جهاد اکبر بیان کرد تا جایی که در آیه ۵۲ سوره فرقان به پیامبر خود دستور می‌دهد به وسیله قرآن جهادی بزرگ کن که مفسران می‌نویسند: منظور از جهاد در این آیه، جهاد فکری، فرهنگی و تبلیغاتی است نه جهاد مسلحانه. در حقیقت، روش کلی مبارزه پیامبر اکرم (ص) در برخورد با مفاسد اجتماعی در مکه، مبارزه و تهاجم فرهنگی بر علیه سرچشمه‌های فساد و تباهی بود و سلاح این میدان بزرگ، قرآن کریم بود که این سلاح مؤثرترین وسیله‌ای بود برای این جهاد عظیم، وسیله‌ای به درخشندگی آفتاب و روشنایی روز با این سلاح و سرمایه، رسول گرامی اسلام (ص) با تلاش بی‌نظیر، دستورهای الهی را اجرا نمود و پرده‌های جاهلیت را از بین برد.

محور جهاد فکری در مکه، دو اصل سرنوشت‌ساز توحید و معاد بود. اولین سخن پیامبر اکرم (ص) این بود: ﴿قُولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تُفْلِحُوا آن حضرت برای آنکه بت‌پرستی را ریشه‌کن کند، از یک سو، توحید و یکتاپرستی را به گوش مردم می‌خواند و آنان را به ایمان آوردن به خدای یگانه سوق می‌داد و از سوی دیگر، به از بین بردن مظاهر شرک و بت‎پرستی می‌پرداخت و بت‎کده‌های آنان را از بین می‌برد. البته نخست ذهنیت مردم را اصلاح می‌کرد و سپس با دست همان افراد، بت‌هایشان را در هم می‌شکست.

چنان که رسول خدا (ص) از گروهی که به نزد آن حضرت آمده بودند تا اسلام اختیار کنند، پرسید: «آن بتی که داشتید و به آن عم انس، یا عمیانس می‎گفتید چه کردید؟» گفتند: هنوز هم باقی است، ولی وقتی برگشتیم آن را از بین خواهیم برد؛ زیرا اکنون چیز بهتری به دست آورده‌ایم، الآن با خدای بی‌همتا آشنا شدیم و قرآن و سنن اسلامی را فرا گرفتیم[۱۸].

مبارزه با بت‌پرستی از کارهای جدی پیامبر اسلام بود به گونه‌ای که حتی یک لحظه هم اجازه نمی‌داد تا افراد به پرستش چوب و سنگ‌های ساخته دست خود ادامه دهند. وقتی قوم ثقیف برای اسلام آوردن به مدینه نزد رسول خدا (ص) رفتند، ضمن پیشنهادها و تقاضاهای خود خواستند که حضرت اجازه دهد تا به مدت سه سال دیگر به پرستش بت‌های خود ادامه دهند، اما پیامبر اکرم (ص) نپذیرفت. درخواست کردند که پس اجازه دهید یک سال دیگر آنها را پرستش کنیم، باز هم رسول خدا (ص) قبول نکرد، برای مرتبه سوم خواستند که حداقل حضرت اجازه دهد که آنان به مدت یک ماه دیگر به پرستش بت‎ها ادامه دهند، اما رسول گرامی اسلام (ص) نپذیرفت، عاقبت، پیامبر به آنان فرمود: حداقل این قدر می‌توانم اجازه دهم که بت‌های خود را به دست خودتان از بین نبرید و دستور دهم دیگران این کار را انجام دهند[۱۹].

رسول خدا (ص)، سرانجام با تلاش‌های مجدانه خود توانست سرزمین جزیرة العرب را به تدریج از لوث وجود بت‌هایی که مردم آن‎ها را خدای خود می‌پنداشتند پاک کند، به خصوص شهر مقدس مکه را که تا آن زمان مرکز تجمع بت‌ها بود و کعبه را که محل نصب انواع مختلف بت‎ها شده بود، بعد از فتح مکه دستور داد همه آن بت‌ها را محو و نابود کردند. پیرامون کعبه ۳۶۰ بت آویزان شده بود که پیامبر اکرم (ص) با عصای خود همه آن‎ها را به زمین انداخت و نابود کرد[۲۰].

در ۸۹ سوره‌ای که در مکه نازل شده است، توحید و معاد به صورت‌های گوناگون مطرح شده است. پیامبر (ص) با دلایل عقلی و با استفاده از مثال‌های مختلف و بیان داستان‌های گذشتگان همواره با جاذبه‌های بیانی به مبارزه با سرچشمه و ریشه مفاسد آن روزگار که بت‌پرستی و بی‌اعتقادی به معاد بود، پرداخت و موفق شد دل‌های خفته را بیدار کند و درخت توحید را در سرزمین عربستان به ثمر بنشاند»[۲۱]

پانویس

  1. «آیا چیزهایی را شریک او می‌دانند که آفرینشی ندارند و خود آفریده شده‌اند؟» سوره اعراف، آیه ۱۹۱.
  2. «بی‌گمان کسانی که شما به جای خداوند (به پرستش) می‌خوانید بندگانی چون خود شمایند؛ بخوانیدشان! پس اگر راست می‌گویید باید به شما پاسخ دهند» سوره اعراف، آیه ۱۹۴.
  3. «آیا پاهایی دارند که با آن راه روند یا دست‌هایی که با آن (چیزی یا کسی را) به خشم برانند یا دیدگانی که بدان بنگرند یا گوش‌هایی که با آن بشنوند؛ بگو: شریکانتان را (که برای خداوند می‌تراشید) بخوانید؛ سپس درباره من چاره‌اندیشی کنید و مرا (هیچ) مهلت ندهید!» سوره اعراف، آیه ۱۹۵.
  4. «و اگر از آنان بپرسید که چه کسی آسمان‌ها و زمین را آفریده و خورشید و ماه را رام کرده است خواهند گفت: خداوند؛ پس چگونه (از حق) باز گردانده می‌شوند؟» سوره عنکبوت، آیه ۶۱.
  5. «و اگر از آنان بپرسی چه کسی از آسمان، آبی فرو فرستاد و بدان زمین را پس از آنکه مرده بود زنده گردانید؟ خواهند گفت: خداوند؛ بگو: سپاس خداوند را؛ بلکه بیشتر آنان خرد نمی‌ورزند» سوره عنکبوت، آیه ۶۳.
  6. «و چون در کشتی سوار می‌شوند خداوند را می‌خوانند در حالی که دین (خویش) را برای او ناب می‌گردانند و چون آنان را رهاند (و) به خشکی (رساند) ناگاه شرک می‌ورزند» سوره عنکبوت، آیه ۶۵.
  7. «و ستمکارتر از آنکه بر خداوند دروغ بافد و حقّ را چون نزد وی آید دروغ شمارد کیست؟ آیا در دوزخ جایگاهی برای کافران نیست؟» سوره عنکبوت، آیه ۶۸.
  8. «و به جای خداوند چیزی را می‌پرستند که نه زیانی به آنان می‌رساند و نه سودی و می‌گویند اینان میانجی‌های ما نزد خداوندند؛ بگو: آیا خداوند را از چیزی آگاه می‌کنید که خود در آسمان‌ها و زمین سراغ ندارد؟ پاکا و فرابرترا که اوست از شرکی که می‌ورزند» سوره یونس، آیه ۱۸.
  9. «و برای خداوند از آنچه از کشت و چهارپایان پدید آورده است بهره‌ای نهادند و به پندار خویش گفتند: این از آن خداوند است و این برای بتان ما؛ اما آنچه از آن بتان آنهاست به خداوند نمی‌رسد و اما آنچه برای خداوند است به بتان می‌رسد؛ زشت است این داوری که می‌کنند!» سوره انعام، آیه ۱۳۶.
  10. «آیا بت‌های «لات» و «عزّی» را (شایسته پرستش) دیده‌اید؟ * و آن سومین بت دیگر «منات» را؟ * آیا برای شما پسر و برای او دختر است؟* آنگاه این بخش کردنی ستمگرانه است * آنها جز نام‌هایی که شما و پدرانتان نامیده‌اید نیستند، خداوند بر (پرستش) آنها هیچ حجّتی نفرستاده است؛ آنها جز از گمان و هوس‌هایی که در دل دارند پیروی نمی‌کنند در حالی که به راستی از سوی پروردگارشان برای آنان رهنمود آمده است» سوره نجم، آیه ۱۹-۲۳.
  11. المیزان، ج۱۹، ص۶۰.
  12. «آیا چیزهایی را شریک او می‌دانند که آفرینشی ندارند و خود آفریده شده‌اند؟» سوره اعراف، آیه ۱۹۱.
  13. المیزان، ج۱۶، ص۲۲۳.
  14. «و اگر از آنان بپرسی چه کسی از آسمان، آبی فرو فرستاد و بدان زمین را پس از آنکه مرده بود زنده گردانید؟ خواهند گفت: خداوند» سوره عنکبوت، آیه ۶۳.
  15. تفسیر نمونه، ج۱۶، ص۳۳۹-۳۳۸.
  16. تفسیر نمونه، ج۱۶، ص۳۴۱-۳۴۰.
  17. تفسیر نمونه، ج۷، ص۲۴۹ - ۲۵۰.
  18. ابن هشام، سیرة النبویه، ج۴، ص۱۷۹.
  19. ابن هشام، سیرة النبویه، ج۴، ص۵۵.
  20. ابن هشام، سیرة النبویه، ج۳، ص۵۷۱.
  21. میرحسینی و فلاح، شیوه‌های مبارزه پیامبر با فرهنگ جاهلی، ص ۱۵۱.