سیره نظامی پیامبر خاتم در جنگ احزاب چه بود؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
سیره نظامی پیامبر خاتم در جنگ احزاب چه بود؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ سیره سیاسی پیامبر خاتم
مدخل اصلیجنگ خندق در معارف و سیره نبوی
تعداد پاسخ۱ پاسخ

سیره نظامی پیامبر خاتم در جنگ احزاب چه بود؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث سیره سیاسی پیامبر خاتم است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی سیره سیاسی پیامبر خاتم مراجعه شود.

پاسخ نخست

محمد امیر ناصری

حجت الاسلام و المسلمین محمد امیر ناصری، در مقاله «سیره نظامی پیامبر اعظم» در این‌باره گفته‌ است:

«جنگ خندق در سال پنجم هجری پس از گذشت ۵۵ ماه از هجرت به مدینه به وقوع پیوست[۱]. این غزوه دارای ریشه‌های عمیق سیاسی - اجتماعی نهفته در ساختار شبه جزیره بود و از صف‌بندی‌های کهنه و نو نشأت می‌گرفت. استمرار مخاصمات قریش با پیامبر در مدینه و لجاجت کینه‌توزانه‌شان باعث وسعت عمق این چالش و سرایت سریع آن به لایه‌ها و اقشار دیگر شبه جزیره گردید که مدینه به مثابه کانون دولت اسلامی می‌بایست در برابر این فشارها می‌ایستاد. قریشیان بعد از احد درصدد یارگیری و گشودن جبهه دیگری شدند. این بار ابوسفیان تصمیم گرفت، دو گروه دیگر را وارد بحران کند: گروه اول، عناصر ناراضی مدینه به ویژه یهودیان و متحدان جاهلی مکه مانند غطفان که اسد و بنی فزاره و سلیم بودند، گروه دوم، قبایل مشرک عرب بودند که اصطکاک سیاسی با مدینه نداشتند و صرفاً برای به دست آوردن غنایم و غارت و نیز براساس توافق‌های عصر جاهلی به میدان جنگ آمدند. سه ماه پیش از تهاجم گسترده احزاب به مدینه، پیامبر از نقشه آنان اطلاع یافت[۲].

پیامبر اکرم (ص) فرماندهان نظامی خود را گرد آورد و آنان را از جریان حمله گسترده سپاه ده هزار نفری دشمن مطلع گردانید و با آنان درباره شیوه مقابله با دشمنان به مشورت و تبادل‌نظر پرداخت. طرح‌ها و نقشه‌های مختلفی درباره نحوه پیشگیری از نفوذ دشمن مطرح شد. در این میان سلمان به پیامبر (ص) عرضه داشت: یا رسول الله، در بلاد ما ایران مرسوم است که در این‌گونه موقعیت‌ها از روش خندق بر دور شهر استفاده می‌کنند[۳]. رسول خدا طرح ایشان را پذیرفت. نکته قابل توجه در این غزوه این است که تعداد سپاهیان اسلام، در مقایسه با سپاه قریش کمتر از یک سوم بود، تعداد نیروهای اسلام سه هزار نفر و سپاه کفر ده هزار نفر بود[۴]. به حسب ظاهر پیامبر خدا ناگزیر بود که به هر شیوه ممکن از پایتخت حکومت اسلامی دفاع کند و برای جبران کمی نیروهایش، در پی ایجاد موانع مهندسی بر سر راه دشمن برآمد. شهر مدینه به لحاظ طبیعی از حد فاصل دامنه‌های جنوبی کوه‌های احد تا پشت مسجد قبا به طول هفت کیلومتر زمینی مسطح و باز بود که می‌بایست تدبیری برای آن اندیشیده می‌شد؛ زیرا دشمن در جنگ احد نیز در مدخل همین منطقه (وادی عقیق) اردو زده بود.

  • تاکتیک نظامی پیامبر در برابر احزاب: پیامبر خدا (ص) مساحت و طول منطقه را بین اعضا و نیروهای شرکت‌کننده در جنگ تقسیم کرد و گروه‌هایی مرکب از مهاجران و انصار را تشکیل داد و متناسب جمعیت سهمیه آنها را از حفر زمین افراض کرد، به طوری که سهمیه هر نفر حفر قطعه زمینی به طول ۳۲ متر و عرض ۵ متر و به عمق ۴ متر بود که در طول سه ماه هر یک باید وظیفه خود را انجام می‌دادند. سرانجام سه روز قبل[۵] از این که نیروهای دشمن به منطقه وارد شوند، کار خندق پایان یافت و موانع ایذایی، آماده بهره‌برداری قرار گرفت[۶] و نیز پیامبر سیاست سرزمین سوخته را در برابر احزاب اجرا کرد و دستور داد کلیه مواد خوراکی و غیره را به داخل شهر انتقال دهند. این روش مؤثر واقع شد، چون سرانجام سپاه دشمن به دلیل شرایط بد آب و هوایی و مضیقه غذایی فرار را بر قرار ترجیح دادند.

در نقشه خندق هشت دهانه و گذرگاه پیش‌بینی شده بود. حضرت بخشی از سپاه خود را در هشت گردان سازماندهی کرد و برای هر گردانی دو فرمانده یکی از انصار و دیگری از مهاجران انتخاب کرد.

هشت گردان را به همراه شانزده فرمانده بر هشت گذرگاه منصوب کرده و حفاظت و حراست هر منطقه را به آن نیروها سپرد[۷]. مقر فرماندهی حضرت مسجد فتح بود که در دماغه کوه سلع در بلندی کوه قرار گرفته بود. حضرت بخش مهم سپاه را در نزدیکی مقر فرماندهی مستقر نموده و به آرایش نظامی پرداخت. بخش مهم دیگر سپاه را برای رزم آماده کرده و در دامنه کوه سلع مشرف به وادی عقیق مستقر نمود.

  • تاکتیک اطلاعاتی پیامبر برای متلاشی کردن اتحاد احزاب: براساس طرح‌های از پیش تعیین شده، مشرکان قریش پس از پانزده روز محاصره تصمیم گرفتند که عملیات از پیش تعیین شده را به اجرا درآورند. این عملیات می‌بایست براساس دو محور اساسی زیر انجام می‌شد:
  1. یورش سپاه قریش از جانب وادی عقیق؛
  2. حمله سپاه بنی قریظه از پشت کوه‌های سلع.

برای در هم شکستن اتحاد احزاب، پیامبر پنهانی به غطفانیان پیشنهاد کرد که در برابر دریافت یک سوم از خرمای یثرب، دست از محاصره بردارند، اما انصار با چنین صلحی مخالفت کردند و پیامبر (ص) نیز از پیشنهاد خود صرف‌نظر نمود، ولی نفس این پیشنهاد زمینه تزلزل نهایی را در اتحاد احزاب فراهم کرد. از سوی دیگر نعیم بن مسعود - که به تازگی اسلام را اختیار کرده بود[۸] و با ابی سفیان فرمانده سپاه قریش و قبیله بنی قریظه ارتباط تنگاتنگی داشت - طرحی سیاسی را برای متلاشی کردن ائتلاف به پیامبر (ص) پیشنهاد نمود[۹] و حضرت راهنمایی‌های لازم را به او ارائه داد و این طرح در وقت مناسب به بار نشست. چون ابی سفیان حیی بن اخطب را برای حمله عمومی به سوی بنی قریظه فرستاد، اما آنها براساس تلقینات مأمور اطلاعاتی پیامبر خواهان ده نفر گروگان از سران قریش در قبال ضمانت آنها شدند. ابی سفیان طرح پیشنهادی بنی قریظه را نپذیرفت و علاوه بر آن بر اثر تلقینات گماشته رسول خدا (ص) بدبین‌تر هم شد و سپس گفت: ما به یاری اصحاب قرده و خنازیر نیازی نداریم[۱۰]. بدین صورت پیمان مشرکان قریش و یهودیان بنی قریظه که یک سال روی آن سرمایه‌گذاری کرده بودند، از هم گسیخته شد.

  • پیروزی در سپاه اسلام: پس از نقض پیمان مشرکان قریش و یهودیان بنی قریظه و تعلّل غطفان از طرفی، و دوری از وطن و فشار روحی و نزدیک بودن ماه‌های حرام و ایام تجارت قریش بر سربازان دشمن اثر گذاشت و در سپاه دشمن رعب و وحشت زایدالوصفی ایجاد شد. از طرف دیگر بادهای صرصر (بادهای بسیار تند کویر بادیه) آغاز شده بود و خیمه و خرگاه دشمن را از زمین برکند، به طوری که هوا بسیار سرد شده و دیگ‌های روی اجاق که برای طبخ غذا گذاشته بودند، از جای کنده شدند. وزش این بادها به حدی شدید بود که طومار سپاه دشمن را درهم پیچید و آنان را مجبور به عقب‌نشینی نمود.

پیامبر (ص) یکی از افسران اطلاعاتی به نام حذیفه را جهت اطمینان بیشتر به داخل سپاه دشمن فرستاد[۱۱]. حذیفه بسیار ماهرانه در تاریکی شب وارد سپاه دشمن شد و خود را به مقر فرماندهی رسانید که در آنجا فرماندهان نظامی در کنار ابوسفیان نشسته و در مورد کیفیت عقب‌نشینی صحبت می‌کردند. حذیفه پیامبر را از جریان عقب‌نشینی دشمن آگاه نمود. رسول خدا (ص) پس از اطمینان کامل از خروج دشمن به سوی مدینه بازگشتند و جنگ خندق با ناکامی دشمن و عدم دستیابی به اهداف از پیش تعیین‌شده آن خاتمه یافت»[۱۲]

پانویس

  1. احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۵۰.
  2. احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۴۵.
  3. علی بن ابراهیم القمی، تفسیر القمی، ج۲، ص۱۷۷.
  4. ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج۴، ص۱۱۷؛ علی بن ابراهیم القمی، تفسیر القمی، ج۲، ص۱۷۹.
  5. علی بن ابراهیم القمی، تفسیر القمی، ج۲، ص۱۷۹.
  6. علی بن ابراهیم القمی، تفسیر القمی، ج۲، ص۱۷۹.
  7. علی بن ابراهیم القمی، تفسیر القمی، ج۲، ص۱۷۹.
  8. مورخان اسلام آوردن نعیم بن مسعود را سه روز قبل از استقرار سپاهیان قریش در وادی عقیق ذکر کرده‌اند.
  9. ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج۴، ص۱۲۹.
  10. علی ابن ابراهیم القمی، تفسیر القمی، ج۲، ص۱۸۶.
  11. ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج۴، ص۱۳۱.
  12. ناصری، محمد امیر، مقاله «سیره نظامی پیامبر اعظم»، سیره سیاسی پیامبر اعظم، ص ۱۳۷.