شأن نزول آیه تطهیر چیست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
شأن نزول آیه تطهیر چیست؟
موضوع اصلیشأن نزول آیه تطهیر چیست؟
مدخل بالاترامامت در قرآن / آیه تطهیر
مدخل اصلیآیه تطهیر در کلام اسلامی

شأن نزول آیه تطهیر چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث امامت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی امامت مراجعه شود.

پاسخ نخست

رضا محمدی

حجت الاسلام و المسلمین رضا محمدی در مقاله «امام‌شناسی» در این‌باره گفته‌ است:

«در شأن نزول آیه چنین نقل شده است: "روزی فاطمه (س) با ظرفی از غذا حضور پیامبر رسید، آن حضرت از دخترش خواست که از شوهرش علی (ع) و حسن و حسین (ع) نیز دعوت به عمل آورد. او هم دستور پیامبر را اجابت کرد. هنگامی که همه حضور یافتند و به صرف غذا مشغول شدند، آیه تطهیر نازل شد. آن‌گاه رسول اکرم (ص) پارچه‌ای را که بر دوش داشت بر سرشان افکند و سه بار این جمله را تکرار فرمود: "پروردگارا! اینها اهل بیت من هستند، آلودگی و رجس را از آنها دور کن و پاکشان ساز"[۱]. عمر بن ابی‌سلمه که خود ناظر جریان بود این‌گونه نقل می‌کند: "آیه تطهیر در منزل ام‌سلمه نازل شد، آن‌گاه پیامبر علی و فاطمه و حسن و حسین (ع) را نزد خود فرا خواند و قطعه‌ای را که بر دوش داشت بر سرشان افکند و گفت: اینها اهل بیت من هستند، رجس را از ایشان دور ساز و پاکیزه‌شان گردان.ام‌سلمه پرسید: یا رسول‌الله! من هم از جمله ایشانم؟ فرمود: بر جای خود باش تو هم از خوبانی"[۲].

عایشه می‌گوید: "بامداد یکی از روزها در حالی که رسول اکرم (ص) جعبه‌ای بر دوش داشت از منزل خارج شد، آن‌گاه حسن و حسین و فاطمه و علی (ع) بر آن حضرت وارد شدند، جامه را بر سرشان افکند و آیه تطهیر را تلاوت فرمود"[۳]. ابوالحمراء از اصحاب پیامبر می‌گوید: "مدت هشت ماه در مدینه مراقب پیامبر بودم، هیچ‌گاه برای نماز بیرون نیامد، مگر آنکه اوّل به خانه علی (ع) می‌آمد، دستش را دو طرف در قرار می‌داد و می‌گفت: نماز! نماز! خداوند اراده کرده است پلیدی را از شما اهل‌بیت دور کند و از هر آلودگی پاکتان کند و از هر آلودگی پاکتان کند"[۴].

امیرالمؤمنین علی (ع) می‌فرماید: "هر روز صبح پیامبر اکرم رو به روی منزل ما که میرسید، می‌فرمود: رحمت خدا بر شما باد! برای ادای نماز به پا خیزید، آن گاه آیه تطهیر را تلاوت می‌کردند"[۵]. آیات امامت، اولوالامر، ولایت و صادقین نیز بر عصمت امام و اولوالامر دلالت دارد.

ابن عباس می‌گوید: رسول خدا (ص) فرمود: "من و علی و حسن و حسین و نه تن از فرزندان حسین، معصوم و پاک هستیم"[۶].

سلیم بن قیس از امیرالمؤمنین (ع) نقل می‌کند که می‌فرمود: "جز اطاعت خدا و رسول و اولو الامر، اطاعت از هیچ کس دیگر واجب نیست و لزوم پیروی از اولوالامر به این لحاظ است که آنها معصوم‌اند و به دور از گناه و معاصی و حکمی بر خلاف دستور خدا صادر نمی‌کنند"[۷].

حضرت امام رضا (ع) فرمود: "امام شخصیتی است منزّه از معاصی و از هر عیبی پاک و با علم قرین است"[۸]. امام صادق (ع) فرمود:"پیامبران و خلفای آنها از گناه و آلودگی مصون‌اند؛ زیرا از عصمت برخوردارند"[۹].

روایات نیز در این زمینه بیشتر از آن‌چه نقل شد، موجود است. حاصل اینکه امام هم در بعد رفتار و عمل باید از گناه مصون باشد (عصمت عملی) و هم در بعد بینش و علمی (عصمت علمی). او مفسر قرآن و مبیت احکام است، کسی که تمام کمالات انسانی در او به فعلیّت رسیده، نمونه انسان کامل دینی است. او که به نهایت حرکت استکمالی بشر رسیده و در متن صراط مستقیم دین قرار دارد، طبعاً باید به تمام دست‌آوردهای شریعت، در همه دوران عمرش عمل کند و هرگز لکه گناه و آلودگی و اشتباه و انحراف بر دامنش ننشیند؛ چرا که حتّی اگر بخش ناچیزی از عمرش را در گناه یا انحراف بگذراند، دیگر او یک فرد نمونه و اسوه کامل دینی به حساب نخواهد آمد. در این صورت هدف خداوند متعال که تعالی بخشیدن به انسان‌ها از طریق فرمان برداری از اوامر پروردگار است، تأمین نخواهد شد؛ بر این اساس، هرگز نمی‌توان از عصمت مجری و تبیین‌کننده قوانین الهی، حتّی پیش از تصدی مقام امامت صرف‌ نظر کرد؛ در غیر این صورت جامعه نمی‌تواند با آسودگی خاطر به دستورات امام گردن نهد؛ به عبارت دیگر، امام و رهبر باید در سر تا سر عمرش - قبل از بر عهده گرفتن زعامت جامعه و بعد از آن - از هر نوع کا و نافرمانی محفوظ باشد، در اعتقادات هیچ انحرافی نداشته باشد، در دریافت پیام الهی، حفظ؛ ابلاغ و اجرای آن از اشتباه مصون باشد. حال اگر شخصی در قسمت عمده عمرش در مقابل بت زانو زده و او را پرستیده و انواع مفاسد را مرتکب شده و هم اکنون (در دوران خلافت) نیز به نقل تاریخ ده‌ها اشتباه از او به وقوع پیوسته، می‌تواند پیشوا و رهبر جامعه اسلامی باشد؟![۱۰].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. حجت الاسلام و المسلمین جاودان؛
حجت الاسلام و المسلمین محمد علی جاودان در کتاب «جانشین پیامبر» در این‌باره گفته‌‌اند:

«مروری بر آیات پیرامون آیه تطهیر: از جمله حوادث این سال‌ها که خود مقدمه‌ای بسیار اساسی برای آینده اسلام بود، نزول آیه تطهیر در شأن خاندان رسالت است که مجموعاً نقطه عطف مهمی در تاریخ اسلام محسوب می‌شود.

خطابات و دستورات خاص برای همسران پیامبر: آیه تطهیر در میان آیاتی که در مورد زوجات پیامبر نازل شده‌اند قرار دارد. آنها می‌توانند مقدمه‌ای باشند تا آیه تطهیر بتواند در جایگاه اصلی خود قرار گیرد. این آیات را می‌خوانیم: ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا[۱۱].

﴿وَإِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنْكُنَّ أَجْرًا عَظِيمًا[۱۲].

﴿يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا[۱۳].

﴿وَمَنْ يَقْنُتْ مِنْكُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحًا نُؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَيْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقًا كَرِيمًا[۱۴]. ﴿يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفًا[۱۵].

﴿وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۱۶]. آیات فوق در مورد زنان پیامبر است؛ زیرا همه چیز در این آیات در مورد «زنان پیامبر» است و با عبارت ﴿قُلْ لِأَزْوَاجِكَ شروع شده است.

تغییر خطاب، لحن و موضوع بحث: آیات با خطابی از نوع تهدید نسبت به آنان آغاز می‌شود و به آنان می‌گوید که اگر دنیاطلب باشید و زیاده‌خواهی کنید، از پیامبر جدا خواهید شد و ایشان شما را طلاق خواهد داد. این عتاب، مربوط به زمانی است که خدای متعال از فتوحات خیبر و بنی قریظه و بنی نظیر از نظر مالی گشایشی برای مسلمانان پیش آورده بود. اینجا بود که زنان پیامبر به گمان آنکه پیامبر به ثروت و غنائم زیادی دست پیدا کرده، دور پیامبر نشسته به پیامبر گفتند: ببین زنان قیصر و کسری چگونه در ناز و نعمت زندگی می‌کنند، اما ما هنوز در فقر و فاقه به سر می‌بریم! آنان از ایشان خواسته‌های مالی بیشتری طلب کردند و ایشان را به این خاطر تحت فشار قرار دادند. آنها می‌خواستند پیامبر همان طور که ملوک و سلاطین زندگی می‌کنند، زندگی کند و با ایشان همان طور که زنان ملوک و سلاطین برخورد می‌کنند، برخورد شود. به این دلیل پیامبر یک ماه تمام از همه زنانش کناره گرفت.

نامی از برخی زنان در پاره‌ای از تفاسیر آمده است. طبری در نقل‌های متعدد تفسیرش می‌گوید: این آیات وقتی نازل شد که عایشه از پیامبر زیادتی در نفقه و چیزهای دیگر را طلب کرد و پیامبر به خاطر این زیادت‌طلبی از ایشان کناره‌گیری اختیار کرد[۱۷]. در اینجا بود که این آیات با تهدید به طلاق و جدایی نازل شد[۱۸].

سپس در ادامه آیات با توصیه‌هایی به رعایت تقوا و اقامه نماز ادامه می‌یابد، دوباره لحن آیه سخت می‌شود، ایشان را از هرگونه خودنمایی و جلوه‌گری در جامعه برحذر می‌دارد. سیاق آیات به روشنی معلوم می‌کند که زنان پیامبر با دیگر زنان فرقی ندارند و همچون زنان دیگر در معرض خطرند، احتمال گناه و معصیت در مورد ایشان به هیچ وجه منتفی نیست. رعایت تقوا، اقامه نماز، دل نبستن به دنیا و موارد دیگر از جمله اموری است که بین زنان پیغمبر و سایر زنان مشترک است. پس از اینجا می‌فهمیم که آوردن جمله «شما مثل سایر زنان نیستید» برای تأکید است، می‌خواهد این تکالیف را از آنان به تأکید بخواهد، امر می‌کند در امتثال این تکالیف کوشش و رعایت بیشتری بکنند، در دین خدا بیشتر از سایر زنان احتیاط به خرج دهند. مؤید و بلکه دلیل بر اینکه تکلیف همسران آن جناب سخت‌تر و شدیدتر است، این است که پاداش و کیفرشان دو چندان است، از همین روست که تکلیف آنان مؤکد، مسئوولیتشان سنگین‌تر است. دیگر اینکه علو مقام، رفعت منزلت همسران رسول خدا (ص) که ابتدا به نظر می‌رسد، تنها به خاطر انتسابشان به آن جناب باشد مشروط به تقوی و پرهیزگاری آنهاست، فضیلت آنان تنها به خاطر انتسابشان به رسول خدا (ص) نیست، بلکه این انتساب با شرط تقوی، ملاک و معیار است.

در بین این توصیه‌ها و عتاب‌ها که همگی با ضمائر مؤنث بیان شده است، به یک باره لحن و سیاق آیه تغییر کرده و آیه تطهیر با ضمائر مذکر بیان می‌شود.

گویی یک پرانتز در میان آیاتی که مربوط به زنان پیامبر بوده باز شده و آیه تطهیر را که از قبل و بعد آن متمایز است در میان آن جای داده‌اند. به نحوی که اگر آیه تطهیر را از بین این آیات جدا کنیم، آیات معنای کاملاً مستقلی خواهد داشت. نتیجه اینکه در ظاهر این یک جمله معترضه است که به دلیلی که خواهیم آورد آن را طبق دستور پیامبر (ص) در اینجا جای داده‌اند. ما معتقدیم و اثبات شده است که تمام آیات طبق دستور پیامبر و فرمان الهی در جایی که امروز قرار دارد جای داده شده‌اند. و ذره‌ای کم و زیاد در آن راه ندارد[۱۹]»[۲۰]
۲. آقایان فیاض‌بخش و محسنی؛
آقایان محمد تقی فیاض‌بخش و دکتر فرید محسنی در کتاب «ولایت و امامت از منظر عقل و نقل» در این‌باره گفته‌‌اند:

«دو احتمال درباره سیاق این آیه داده شده:

  1. آیه در سیاق آیات قبل و بعد خود باشد؛
  2. آیه در سیاق آیات قبل و بعد خود نباشد.

در میان مفسرین قول دوم مشهورتر است؛ به این ترتیب که آیه در شأن خمسه طیبه و طهارت و عصمت آنان در ماجرای معروف حدیث کساء وارد شده است و در بحث روایی به آن می‌پردازیم. اما در عین حال، در اینجا بنابر هر یک از این دو احتمال ذکر شده، به بررسی آیه تطهیر می‌پردازیم:

  • احتمال اول: آیه تطهیر پیوسته با مطالب صدر آیه است: در آیات قبل، خداوند به زنان پیامبر (ص) هشدار می‌دهد که به دلیل انتسابی که به رسول اکرم (ص) دارند، مثل سایر زنان نیستید و اگر مرتکب خطایی شوند، دو برابر عذاب خواهند شد: ﴿يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا * وَمَنْ يَقْنُتْ مِنْكُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحًا نُؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَيْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقًا كَرِيمًا[۲۱].

این آیات به همسران پیامبر (ص) هشدار می‌دهد: به دلیل وابستگی که به پیامبر اکرم (ص) دارید، از شما انتظار تلاش بیشتری در حفظ تقوا و حفظ حریم احکام الهی می‌رود: ﴿يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفًا * وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ[۲۲].

با توجه به تغییر ضمایر از خطاب به غایب و از جمع مؤنث به مذکر، در آیه شریفه فن التفات به کار رفته است. این تغییر ضمایر نشان می‌دهد که خداوند می‌خواهد پیام جدیدی به امت اسلام و همسران پیامبر (ص) بفرماید. به این ترتیب که با لحنی هشدارگونه خطاب به همسران رسول خدا (ص) می‌فرماید: مبادا دچار غرور شوید و گمان کنید که به دلیل انتساب به پیامبر (ص)، معصوم از خطا و عقاب الهی شده‌اید و مبادا برای خود جایگاهی در شریعت الهی قائل باشید که هرگز این گونه نیست؛ بلکه عصمت الهی منحصر در اهل بیت رسول خدا (ص)، یعنی خمسه طیبه و فرزندان ایشان (ع) می‌باشد.

به این ترتیب، ادبیات آیه استطرادی است که جهت خطاب از گروه به فرد یا به گروه دیگر باز می‌گردد. مشابه این ادبیات در شرح داستان حضرت یوسف (ع) قابل مشاهده است؛ آنجا که در ماجرای رسوایی زلیخا، سخنان عزیز مصر را روایت می‌کند. در این آیات شریفه، در ابتدا روی سخن با زنان مصر است و می‌فرماید: ﴿فَلَمَّا رَأَى قَمِيصَهُ قُدَّ مِنْ دُبُرٍ قَالَ إِنَّهُ مِنْ كَيْدِكُنَّ إِنَّ كَيْدَكُنَّ عَظِيمٌ[۲۳].

سپس با التفاتی که در آیه هست، ناگهان جهت خطاب از زنان به حضرت یوسف (ع) برمی‌گردد و می‌فرماید: ﴿يُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا وَاسْتَغْفِرِي لِذَنْبِكِ إِنَّكِ كُنْتِ مِنَ الْخَاطِئِينَ[۲۴].

در آیه مورد استدلال نیز در ابتدا روی سخن با همسران رسول خدا (ص) است؛ سپس با تغییر ضمایر و زمان آیه، قاعده‌ای کلی و همیشگی در مورد عترت طاهره (ع) بیان می‌گردد.

به این ترتیب، اگر آیه تطهیر در سیاق عبارات آیات قبل از آن باشد، جهت خطاب در این قسمت تغییر نموده و موضوع تطهیر، دراهل بیت (ع) منحصر گردیده است. در این صورت ادات حصر ﴿إِنَّمَا در اول آیه، حصر اِفراد است[۲۵] و آیه شریفه دفع دخلی را می‌نماید تا کسی نینگارد که مقام طهارت و عصمت الهی مربوط به زنان پیامبر (ص) است؛ بلکه فقط منحصر در خمسه طیبه (ع) است.

  • احتمال دوم: آیه تطهیر در سیاق آیات قبل نیست: چنانچه آیه تطهیر در سیاق آیات قبل نباشد، کلمه حصر ﴿إِنَّمَا، طهارت و اراده اذهاب رجس را منحصر در خمسه طیبه (ع) می‌نماید و در این صورت، ظهور آیه در تطهیر اهل بیت (ع) قوی‌تر است.

به دلایل زیر، این احتمال بیشتر است:

اولاً، هیچ یک از مفسرین عامه و خاصه نگفته‌اند که این قسمت از آیه هم سیاق با صدر آن است. حتی عکرمه و عروه که از علمای متعصب عامه هستند و آیه را منحصر در زنان رسول خدا (ص) و آن حضرت می‌دانند، نگفته‌اند که عبارت تطهیر اهل بیت (ع) در آیه، هم سیاق با قبل است[۲۶]. نظیر این موضوع که صدر و ذیل آیه در یک سیاق نباشند، در آیات دیگر قرآن نیز وجود دارد؛ مانند این آیات: ﴿الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ[۲۷]، ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ[۲۸].

ثانیاً، با دقت در واژه‌های آیه و سیاق بیان، روشن می‌شود که مصداق اهل بیت (ع)، گروه خاصی از بیت رسول اکرم (ص) است؛ حتی اگر لفظ «اهل بیت» عمومیت داشته باشد.

ثالثاً، ﴿إِنَّمَا در اول این بخش از آیه برای حصر است. حال چگونه ممکن است که منظور از اهل بیت، زنان پیامبر (ص) و یا افراد نامعین دیگر باشد؛ در حالی که آنان ذاتاً قابلیت حصر ندارند و همسران با ازدواج یا طلاق و دیگران نیز به طریق اولی قابلیت کم یا زیاد شدن دارند. پس نتیجه می‌گیریم که مراد از اهل بیت باید کسانی باشند که اولاً، از نظر تعداد غیرقابل تغییر باشند و ثانیاً، در سایر آیات قرآن مورد عتاب و لغزش واقع نشده باشند. پس اهل بیت پیامبر (ص) در آیه، قطعاً خمسه طیبه (ع) و فرزندان آنان تا امام عصر (ع) هستند. شاهد بر این امر، روایت ام سلمه، همسر وفادار حضرت رسول (ص) است که درخواست ملحق شدن به جمع اهل بیت (ع) را نمود و پیامبر (ص) چنین اجازه‌ای به او ندادند[۲۹]»[۳۰]

پانویس

  1. ینابیع المودة، ص۱۲۵.
  2. جامع الاصول، ج۱، ص۱۰۱؛ ریاض النفرة، ج۲، ص۲۶۹.
  3. ینابیع المودة، ص۱۲۴.
  4. الدر المنثور، سیوطی، ج۵، ص۱۹۸.
  5. غایة المرام، ص۲۹۵.
  6. ینابیع المودة، ص۵۳۴.
  7. اثبات الهداة، ج۱، ص۲۳۲.
  8. اصول کافی، ج۱، ص۲۰۰.
  9. بحارالانوار، ج۲۵، ص۱۹۹.
  10. محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص۵۳-۵۵.
  11. «ای پیامبر! به همسرانت بگو: اگر خواستار زندگی این جهان و آرایه‌های آن هستید بیایید شما را برخوردار سازم و با شیوه‌ای نیکو رهایتان کنم» سوره احزاب، آیه ۲۸.
  12. «و اگر خدا و پیامبرش و سرای واپسین را می‌خواهید، بی‌گمان خداوند برای نیکوکاران شما پاداشی سترگ آماده کرده است» سوره احزاب، آیه ۲۹.
  13. «ای زنان پیامبر! هر یک از شما دست به زشتکاری آشکاری زند عذاب او دو چندان می‌گردد و این (کار) بر خداوند آسان است» سوره احزاب، آیه ۳۰.
  14. «و هر یک از شما که در برابر خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کند و کاری شایسته انجام دهد پاداش او را دوبار می‌دهیم و برای او روزی ارجمندی آماده می‌داریم» سوره احزاب، آیه ۳۱.
  15. «ای زنان پیامبر! اگر پرهیزگاری ورزید همانند هیچ یک از زنان نیستید (بلکه برترید)؛ پس نرم سخن مگویید مبادا آنکه بیماردل است به طمع افتد و (نیز) سخن به شایستگی گویید» سوره احزاب، آیه ۳۲.
  16. «و در خانه‌هایتان آرام گیرید و چون خویش‌آرایی دوره جاهلیت نخستین خویش‌آرایی مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  17. تفسیر الطبری، ج۲۰، ص۲۵۱؛ امتاع الاسماع، ج۱۳، ص۶۴.
  18. تفسیر البحر المحیط، ج۸، ص۴۷۱؛ شرح الزرقانی، ج۷، ص۱۲۷.
  19. المسند، ج۱، ص۳۳۴؛ ج۱، ص۳۷۸ (ط. شاکر)؛ و همچنین نک: راز ماندگاری قرآن، فصل سوم، کتابت قرآن.
  20. جاودان، محمد علی، جانشین پیامبر، ص ۲۸۹.
  21. «ای زنان پیامبر! هر یک از شما دست به زشتکاری آشکاری زند عذاب او دو چندان می‌گردد و این (کار) بر خداوند آسان است * و هر یک از شما که در برابر خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کند و کاری شایسته انجام دهد پاداش او را دوبار می‌دهیم و برای او روزی ارجمندی آماده می‌داریم» سوره احزاب، آیه ۳۰-۳۱.
  22. «ای زنان پیامبر! اگر پرهیزگاری ورزید همانند هیچ یک از زنان نیستید (بلکه برترید)؛ پس نرم سخن مگویید مبادا آنکه بیماردل است به طمع افتد و (نیز) سخن به شایستگی گویید * و در خانه‌هایتان آرام گیرید و چون خویش‌آرایی دوره جاهلیت نخستین خویش‌آرایی مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید» سوره احزاب، آیه ۳۲-۳۳.
  23. «و چون (شویش) دید که پیراهن مرد از پشت دریده است گفت: بی‌گمان این از نیرنگ شما زنان است و نیرنگ شما زنان سترگ است» سوره یوسف، آیه ۲۸.
  24. «ای یوسف! از این (رویداد) روی بگردان (و در گذر) و (ای زن!) تو نیز برای گناهت آمرزش بخواه که تو بی‌گمان از خطاکاران بوده‌ای» سوره یوسف، آیه ۲۹.
  25. حصر افراد جایی است که مخاطب گمان عامی دارد و گوینده با ادات حصر آن را در گروه معدودی منحصر می‌کند.
  26. المیزان فی تفسیر القرآن (ط. جامعه مدرسین، ۱۴۱۷ﻫ.ق)، ج۱۶، ص۳۱۲.
  27. «امروز کافران از دین شما نومید شدند» سوره مائده، آیه ۳.
  28. «امروز دینتان را کامل کردم» سوره مائده، آیه ۳.
  29. البرهان فی تفسیر القرآن (ط. موسسة البعثة، قسم الدراسات الإسلامیة، ۱۳۱۵ﻫ.ق)، ج۴، ص۴۴۲.
  30. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۶ ص ۹۲.