شورا و مشورت در اخلاق اسلامی
با چه کسانی باید مشورت کرد
مشورت کردن با اشخاص تابع ویژگیها و صفات آنان است و نه وابسته به سن و جنس و پایگاه طبقاتی و چنین چیزهایی. در آموزههای پیشوایان حق مجموعهای صفات و ویژگیها مطرح شده است که چنان چه فردی دارای آن صفات و ویژگیها باشد مناسب مشورت کردن است. مهمترین این صفات و ویژگیها به شرح زیر است.
- خداترسی: سفارش شده است با کسی مشورت گردد که خداترس باشد، چنان که از رسول خدا (ص) روایت شده است که فرمود: «وَ اجْعَلْ مَشْوَرَتَکَ مَنْ یَخَافُ اللهَ تَعَالَی»[۱]. همچنین از امیر مؤمنان علی (ع) نقل شده است که فرمود: «شَاوِرْ فِي أُمُورِكَ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ اللَّهَ تَرْشُدْ»[۲]. در خبری آمده است که سفیان ثوری گفت با صادق فرزند صادق یعنی جعفر بن محمد (ع) روبهرو شدم و بدو گفتم: ای فرزند رسول خدا مرا سفارشی کن. فرمود: «... وَ شَاوِرْ فِي أَمْرِكَ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ»[۳].
- تقوای الهی: پیامبر اکرم (ص) میفرمود با پرواپیشگان و متقیان مشورت کنید: «شَاوِرِ الْمُتَّقِینَ الَّذِینَ یُؤْثِرُونَ الْآخِرَةَ عَلَی الدُّنّیَا وَ یُؤْثِرُونَ عَلَی أَنْفُسِهِمْ فِی أُمُورِکُمْ»[۴].
- تعقل: پیشوایان حق توصیه کردهاند که با انسانهای عاقل و خردمند مشورت شود، چنان که از رسول خدا (ص) روایت شده است که فرمود: «اسْتَرْشِدُوا الْعَاقِلَ، وَ لَا تَعْصُوهُ فَتَنْدَمُوا»[۵]. همچنین رسول خدا (ص) فرموده است: «مُشَاوَرَةُ الْعَاقِلِ النَّاصِحِ رُشْدٌ وَ يُمْنٌ وَ تَوْفِيقٌ مِنَ اللَّهِ فَإِذَا أَشَارَ عَلَيْكَ النَّاصِحُ الْعَاقِلُ فَإِيَّاكَ وَ الْخِلَافَ فَإِنَّ فِي ذَلِكَ الْعَطَبَ»[۶]. مشورت با عاقلان و خردمندان راه درست را مینمایاند و انسان را لغزش و خطا و پشیمانی نگه میدارد، چنان که امیرمؤمنان علی (ع) فرمود: «مَنْ شَاوَرَ ذَوِي الْأَلْبَابِ دُلَّ عَلَى الصَّوَابِ»[۷]. و نیز فرمود: «شَاوِرْ ذَوِي الْعُقُولِ تَأْمَنْ مِنَ الزَّلَلِ وَ النَّدَمِ»[۸].
- تجربه: مشورت با کسانی که اهل تجربهاند میتواند انسان را از خطاهای گذشتگان مصون دارد و به درستیهای آنان رهنمون شود. به همین سبب است که مشورت با اهل تجربه توصیه شده است، چنان که در سفارشهای علی (ع) آمده است: «أَفْضَلُ مَنْ شَاوَرْتَ ذُو التَّجَارِبِ»[۹]. و نیز آمده است: «خَيْرُ مَنْ شَاوَرْتَ ذَوُو النُّهَى وَ الْعِلْمِ وَ التَّجْرِبَةِ وَ الْحَزْمِ»[۱۰]. آنان که تجربه فراوان دارند، از آرایی پخته و اندیشهای قوام یافته برخوردارند و میتوانند مشاوران مناسبی باشند که به بیان علی (ع): «رَأْيُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ تَجْرِبَتِهِ»[۱۱].
- علم: آنان که اهل دانش و معرفتند و بدان عمل میکنند، یعنی عالمان صالح از بهترین افراد برای مشورتند، چنان که از پیامبر اکرم (ص) روایت شده است که فرمود: «شَاوِرُوا الْعُلَمَاءَ الصَّالِحِینَ، فَإِذَا عَزَمْتُمْ عَلَی إِمْضَاءِ ذلِکَ فَتَوَکَّلُوا عَلَی اللهِ»[۱۲].[۱۳]
با چه کسانی نباید مشورت کرد
پیشوایان دین در سفارشهای خود به پرهیز از مشورت با کسانی که مشورت کردن با آنان موجب گمراهی و پشیمانی است تأکید کردهاند، چنان که پیامآور هدایت و کمال، تربیتشده خود علی (ع) را چنین توصیه کرد: «يَا عَلِيُّ لَا تُشَاوِرَنَ جَبَاناً فَإِنَّهُ يُضَيِّقُ عَلَيْكَ الْمَخْرَجَ وَ لَا تُشَاوِرَنَّ بَخِيلًا فَإِنَّهُ يَقْصُرُ بِكَ عَنْ غَايَتِك وَ لَا تُشَاوِرَنَّ حَرِيصاً فَإِنَّهُ يُزَيِّنُ لَكَ شَرَهاً وَ اعْلَمْ أَنَّ الْجُبْنَ وَ الْبُخْلَ وَ الْحِرْصَ غَرِيزَةٌ يَجْمَعُهَا سُوءُ الظَّنِّ»[۱۴].
در این سخن، پیامبر اکرم (ص) میآموزد که با چه کسانی نباید مشورت کرد و این که پیامد مشورت با چنین کسانی چیست. امیرمؤمنان علی (ع) همین معنا را در عهدنامه مالک اشتر به وی آموزش داده و فرموده است: «وَ لَا تُدْخِلَنَ فِي مَشُورَتِكَ بَخِيلًا يَعْدِلُ بِكَ عَنِ الْفَضْلِ وَ يَعِدُكَ الْفَقْرَ وَ لَا جَبَاناً يُضْعِفُكَ عَنِ الْأُمُورِ وَ لَا حَرِيصاً يُزَيِّنُ لَكَ الشَّرَهَ بِالْجَوْرِ فَإِنَّ الْبُخْلَ وَ الْجُبْنَ وَ الْحِرْصَ غَرَائِزُ شَتَّى يَجْمَعُهَا سُوءُ الظَّنِّ بِاللَّهِ»[۱۵].
بنابراین مجموعهای از صفات و ویژگیهای نفسانی در آدمی ظهور میکند که ریشه در بدگمانی به پروردگار و فراموشی خدا و پشت کردن به حق دارد؛ و چنین اشخاصی به هیچ وجه شایسته آن نیستند که مورد مشورت قرار گیرند. مهمترین این صفات و ویژگیها به شرح زیر است.
- ترس از غیر خدا: انسانی که در اسارت ترسهای واهی است نمیتواند مشاور مناسبی باشد، چنان که رسول خدا (ص) میفرماید: «لَا تُشْرِكَنَّ فِي رَأْيِكَ جَبَاناً يُضَعِّفُكَ عَنْ الْأَمْرِ وَ يُعَظِّمُ عَلَيْكَ مَا لَيْسَ بِعَظِيمٍ»[۱۶].
- بخل: انسان بخیل صلاحیت دخالت یافتن در مشورت را ندارد که به سبب بخلش به بیراهه میکشاند، چنان که امیرمؤمنان علی (ع) فرماید: «لَا تُدْخِلَنَ فِي مَشُورَتِكَ بَخِيلًا فَيَعْدِلَ بِكَ عَنِ الْقَصْدِ وَ يَعِدَكَ الْفَقْرَ»[۱۷].
- حرص: آزمندی تشخیص درست را از آدمی میگیرد و طبیعی است که مشورت با منصف به چنین صفتی چه نتایجی میتواند دربرداشته باشد. از امیرمؤمنان علی (ع) چنین نقل شده است: «لَا تُشْرِكَنَ فِي مَشْوَرَتِكَ حَرِيصاً يُهَوِّنُ عَلَيْكَ الشَّرَّ وَ يُزَيِّنُ لَكَ الشَّرَهَ»[۱۸].
- دروغگویی: آنکه به دروغگویی آلوده است هیچگونه شایستگی برای مشورت ندارد، که به آسانی کجی را راست مینماید؛ به تعبیر امیرمؤمنان علی (ع): «لَا تَسْتَشِرِ الْكَذَّابَ فَإِنَّهُ كَالسَّرَابِ يُقَرِّبُ عَلَيْكَ الْبَعِيدَ وَ يُبَعِّدُ عَلَيْكَ الْقَرِيبَ»[۱۹].
- حماقت و جهل: کسی که فاقد عقل و شعور و دانایی باشد، هرچند بخواهد نمیتواند مشورتی درست ارائه نماید. از اینرو نباید در زمره مشورتدهندگان درآید، چنان که علی (ع) سفارش فرماید: «لَا تُشَاوِرْ أَحْمَقَ... يُجْهِدُ لَكَ نَفْسَهُ وَ لَا يَبْلُغُ مَا تُرِيدُ»[۲۰]. و نیز فرماید: «لَا تُشَاوِرَنَ فِي أَمْرِكَ مَنْ يَجْهَلُ»[۲۱].[۲۲]
وظیفه مشاور
وظیفه کسی که با او مشورت میشود یعنی مشاور این است که در نهایت صداقت و امانت عمل کند و از هیچگونه خیر خواهی فروگذاری ننماید. از پیامبر اکرم (ص) روایت شده است که فرمود: «مَنِ اسْتَشَارَ أَخَاهُ الْمُسْلِمِ فَأَشَارَ عَلَيْهِ بِغَيْرِ رُشْدِهِ فَقَدْ خَانَهُ»[۲۳].
خیانت در مشورت، از بزرگترین گناهان است چنان که امیرمؤمنان علی (ع) از کسی که در مشورت خیانت روا دارد بیزاری جسته و فرموده است: «مَنْ غَشَّ الْمُسْلِمِينَ فِي مَشُورَةٍ فَقَدْ بَرِئْتُ مِنْهُ»[۲۴]. خیانت در مشورت نسبت به هیچ کس روا نیست و این حکم درباره همگان است چنان که اگر انسان پیشنهاد مشورت از جانب غیر مسلمانی را بپذیرد، حق ندارد در مشورت، نسبت به او خیانت کند و جز آن چه تشخیص میدهد به او اظهار نماید[۲۵]. امیرمؤمنان علی (ع) در نامهای که به محمد بن ابی بکر نوشت این امر را بدو یادآور شد: «وَ انْصَحِ الْمَرْءَ إِذَا اسْتَشَارَكَ»[۲۶].
اما وظیفه مشورتکننده این است که پس از آنکه شخصی با صفات و ویژگیهای لازم برای مشورت را انتخاب کرد، نظر او را بپذیرد و مورد استفاده قرار دهد. از پیامبر اکرم (ص) دراینباره چنین روایت شده است: «إِذَا أَشَارَ عَلَيْكَ الْعَاقِلُ النَّاصِحُ فَاقْبَلْ وَ إِيَّاكَ وَ الْخِلَافَ عَلَيْهِمْ فَإِنَّ فِيهِ الْهَلَاكَ»[۲۷]. و نیز امیرمؤمنان علی (ع) فرموده است: «مَنْ خَالَفَ الْمَشُورَةَ ارْتَبَكَ»[۲۸]. یعنی کسی که با نظر عاقل خیرخواهی که از او مشورت خواسته است مخالفت نماید و راهی را که او بدو نموده نپیماید، در هلاکت و خسران افتد، همچون کسی که در گل فرو رود[۲۹].
مرزشناسی و آدابورزی مشورت نزد پیشوایان دین چنان مهم بوده است که امام سجاد (ع) در رساله حقوق خویش نکاتی لطیف و راهگشا درباره حق مشورتکننده و مشاور آورده است: «وَ أَمَّا حَقُّ الْمُسْتَشِيرِ فَإِنْ حَضَرَكَ لَهُ وَجْهُ رَأْيٍ جَهَدْتَ لَهُ فِي النَّصِيحَةِ وَ أَشَرْتَ عَلَيْهِ بِمَا تَعْلَمُ أَنَّكَ لَوْ كُنْتَ مَكَانَهُ عَمِلْتَ بِهِ وَ ذَلِكَ لِيَكُنْ مِنْكَ فِي رَحْمَةٍ وَ لِينٍ فَإِنَّ اللِّينَ يُؤْنِسُ الْوَحْشَةَ وَ إِنَّ الْغِلَظَ يُوحِشُ مَوْضِعَ الْأُنْسِ وَ إِنْ لَمْ يَحْضُرْكَ لَهُ رَأْيٌ وَ عَرَفْتَ لَهُ مَنْ تَثِقُ بِرَأْيِهِ وَ تَرْضَى بِهِ لِنَفْسِكَ دَلَلْتَهُ عَلَيْهِ وَ أَرْشَدْتَهُ إِلَيْهِ فَكُنْتَ لَمْ تَأْلُهُ خَيْراً وَ لَمْ تَدَّخِرْهُ نُصْحاً وَ لَا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ»[۳۰].
«وَ أَمَّا حَقُّ الْمُشِيرِ عَلَيْكَ فَلَا تَتَّهِمْهُ فِيمَا يُوَافِقُكَ عَلَيْهِ مِنْ رَأْيِهِ إِذَا أَشَارَ عَلَيْكَ فَإِنَّمَا هِيَ الْآرَاءُ وَ تَصَرُّفُ النَّاسِ فِيهَا وَ اخْتِلَافُهُمْ فَكُنْ عَلَيْهِ فِي رَأْيِهِ بِالْخِيَارِ إِذَا اتَّهَمْتَ رَأْيَهُ فَأَمَّا تُهَمَتُهُ فَلَا تَجُوزُ لَكَ إِذَا كَانَ عِنْدَكَ مِمَّنْ يَسْتَحِقُّ الْمُشَاوَرَةَ وَ لَا تَدَعْ شُكْرَهُ عَلَى مَا بَدَا لَكَ مِنْ إِشْخَاصِ رَأْيِهِ وَ حُسْنِ وَجْهِ مَشُورَتِهِ فَإِذَا وَافَقَكَ حَمِدْتَ اللَّهَ وَ قَبِلْتَ ذَلِكَ مِنْ أَخِيكَ بِالشُّكْرِ وَ الْإِرْصَادِ بِالْمُكَافَاةِ فِي مِثْلِهَا إِنْ فَزِعَ إِلَيْكَ وَ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ»[۳۱].[۳۲]
پرسشهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ «مشورت خود را با کسی انجام بده که از خدای متعال بترسد». أبومحمد سهل بن عبد الله التستری، تفسیر التستری، علق علیه و وضع حواشیه محمد باسل عیون السود، الطبعة الاولی، دارالکتب العلمیة، بیروت، ص۵۱.
- ↑ «در کارهای خود با کسانی مشورت کن که از خدا میترسند تا راه راست و درست را بیابی». غررالحکم، ج۱، ص۴۰۷.
- ↑ «در کار [ها] با کسانی مشورت کن که از خدای عزّوجلّ میترسند». الخصال، ج۱، ص۱۶۹؛ بحارالانوار، ج۷۵، ص۹۸.
- ↑ «با متقیان مشورت کنید که آنان کسانیاند که آخرت را بر دنیا ترجیح میدهند و کارهای شما را بر امور خویش مقدم میدارند». تفسیر التستری، ص۵۱.
- ↑ «با انسان عاقل مشورت کنید و او را نافرمانی نکنید که پشیمان میشوید». أمالی الطوسی، ج۱، ص۱۵۲؛ بحار الانوار، ج۷۵، ص۱۰۰. بدین ترتیب نیز روایت شده است: «اسْتَرْشِدوا الْعَاقِلَ تَرْشُدا وَ لَا تَعْصَوْهُ فَتَنْدَمُوا». الدرالمنثور، ج۶، ص۱۰؛ کنزالعمال، ج۳، ص۴۰۹؛ تفسیر روح المعانی، ج۲۵، ص۴۶.
- ↑ «مشورت با انسان عاقل خیر خواه رشد و برکت و توفیقی از جانب خداست. پس هرگاه خیر خواه عاقلی نظر مشورتی داد، از مخالفت با آن بپرهیز که سختی به دنبال خواهد داشت». المحاسن، ج۲، ص۶۰۲؛ وسائل الشیعة، ج۸، ص۴۲۶؛ بحارالانوار، ج۷۵، ص۱۰۲.
- ↑ «هر که با خردمندان مشورت کند، به آن چه درست است رهنمون شود». الارشاد، ص۱۵۸؛ بحارالانوار، ج۷۷، ص۴۲۰.
- ↑ «با عاقلان مشورت کن تا از لغزشها و پشیمانیها در امان بمانی». غررالحکم، ج۱، ص۴۰۷.
- ↑ «برترین کسی که با وی مشورت کنی باید دارای تجربههای فراوان باشد». غررالحکم، ج۱، ص۲۰۵.
- ↑ «بهترین کسی که با او مشورت کنی خردمندان و دانشمندان و خداوندان تجربهها و دوراندیشیاند». غررالحکم، ج۱، ص۳۵۰.
- ↑ «اندیشه انسان به اندازه تجربه اوست». غررالحکم، ج۱، ص۳۸۲.
- ↑ «با عالمان صالح مشورت کنید، و چون تصمیم بر اجرای آن گرفتید به خدا توکل کنید» تفسیر التستری، ص۵۱.
- ↑ دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی، ج۲ ص ۳۵۱.
- ↑ «ای علی، با ترسو مشورت مکن که او راه بیرون شدن از کار را برای تو مشکل نماید، و با بخیل مشورت مکن که تو را از مقصد بازمیدارد، و با آزمند مشورت مکن که شر و فساد کار را در نظرت میآراید، [و بدان] که ترس و بخل و آز سرشتهایی است که فراهم کننده آنها بدگمانی به خداست». من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۴۰۹؛ الخصال، ج۱، ص۱۰۲؛ علل الشرایع، ص۵۵۹؛ المواعظ، ص۱۰۹-۱۱۰؛ وسائل الشیعة، ج۸، ص۴۳۰؛ بحارالانوار، ج۷۰، ص۳۸۶، ج۷۳، ص۳۰۴-۳۰۵، ج۷۵، ص۹۹.
- ↑ «بخیل را در مشورت خود درمیاور که تو را از نیکوکاری بازگرداند و از نیازمندی میترساند؛ و نه ترسو را تا در کارها سستت نماید؛ و نه آزمند را تا حرص ستم را برایت بیاراید، که بخل و ترس و آز سرشتهایی جدا جداست که فراهمآورنده آنها بدگمانی به خداست». نهج البلاغه، نامه ۵۳.
- ↑ «ترسو را در اندیشه و نظر خود شرکت مده که تو را در کارت سست میسازد و چیزی را که بزرگ نیست برایت بزرگ جلوه میدهد». غررالحکم، ج۲، ص۳۳۲؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۵۲۵.
- ↑ «بخیل را در مشورت خود درمیاور که تو را از راه راست بازگرداند و از نیازمندی میترساند». غررالحکم، ج۲، ص۳۳۲.
- ↑ «آزمند را در مشورت خود شرکت مده که او بدی را برایت آسان وانمود میکند و آزمندی را برایت میآراید». غررالحکم، ج۲، ص۳۳۲.
- ↑ «با دروغگو مشورت مکن که او مانند سراب است؛ دور را بر تو نزدیک و نزدیک را بر تو دور میسازد». غررالحکم، ج۲، ص۳۳۲.
- ↑ «با احمق مشورت مکن که او خود را برایت به رنج اندازد ولی مرادت را درنیابد». تحف العقول، ص۲۳۳-۲۳۴؛ بحارالانوار، ج۷۸، ص۲۳۰.
- ↑ «در کار خود با کسی که نادان باشد مشورت مکن» غررالحکم، ج۲، ص۳۲۱.
- ↑ دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی، ج۲ ص ۳۵۵.
- ↑ «هر که از برادر مسلمانش مشورت خواهد و او در جز آن چه رشد و خیر اوست نظر دهد و راهنمایی کند، به او خیانت کرده است». مسند احمد بن حنبل، ج۲، ص۳۲۱.
- ↑ «هر که با مسلمانان در مشورتی خیانت روا دارد من از او بیزاری جستهام». عیون اخبارالرضا، ج۲، ص۶۶؛ بحارالانوار، ج۷۵، ص۹۹.
- ↑ نک: تفسیر نمونه، ج۳، ص۱۴۷.
- ↑ «و چون کسی از تو مشورت خواست خیرخواهی کن». امالی الطوسی، ج۱، ص۳۰؛ بحارالانوار، ج۷۵، ص۹۹.
- ↑ «هرگاه انسان عاقل خیر خواهی نظر مشورتی داد بپذیر، و بپرهیز از مخالفت با آرای چنین کسان که بیگمان نتیجه آن نابودی است». أعلام الدین، ص۲۹۵؛ بحارالانوار، ج۷۵، ص۱۰۵؛ مستدرک الوسائل، ج۸، ص۳۴۴.
- ↑ «هر که با مشورت مخالفت کند فرو رود». غررالحکم، ج۲، ص۱۵۳-۱۵۴.
- ↑ نک: شرح غررالحکم، ج۵، ص۱۵۳.
- ↑ «اما حق کسی که از تو مشورت خواهد این است که اگر نظر مفید و صحیحی به خاطرت رسید در نصیحت و خیرخواهی برای او بکوشی و هرچه میدانی از باب مشورت اظهار کنی، و به او بگویی که اگر تو به جای او بودی چنان میکردی. و این از آن روست که او از جانب تو مهربانی و نرمی بیند، زیرا نرمش گریز و دوری را از میان بردارد و سختگیری به جای همدلی، گریز و دوری آورد. و اگر در کار او نظری بر خاطرت نگذرد ولی دیگری را بشناسی که به رأی و نظر او اعتماد داری و او را برای مشورت خودت میپسندی وی را به او معرفی و راهنمایی کنی که در این صورت در حق او کوتاهی ننمودهای و از خیراندیشی برایش فروگذار نکردهای. و نیرو و پشتیبانی جز خدا نیست». تحف العقول، ص۱۹۳.
- ↑ «و اما حقّ کسی که تو از او مشورت خواهی این است که او را در نظر ناموافقی که از سر مشورت به تو دهد متهم نسازی، زیرا مردمان در زمینه آرا متفاوتند و نظرهای مختلف دارند. و اگر به رأی و نظر او بدگمانی مختاری، اما متهم ساختن او که به دیدۀ تو شایسته مشورت بوده است بر تو روا نیست. و نیز از آنجا که رأی و نظر خود را بیدریغ و به خوبی به تو ارائه کرده و به نیکویی مشورت داده است سپاسگزاری از او را فرومگذاری. و اگر رأی و نظری موافق خواست تو داد خدا را سپاس داری و آن رأی و نظر را با سپاسمندی از برادرت بپذیری و منتظر فرصتی باشی که اگر او از او مشورتی خواهد همانگونه به او پاداش دهی» تحف العقول، ص۱۹۳.
- ↑ دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی، ج۲ ص ۳۵۸.