عبدالله بن مسلم بن عقیل در تاریخ اسلامی

مقدمه

«اَلسَّلاَمُ عَلَى اَلْقَتِيلِ بْنِ اَلْقَتِيلِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مُسْلِمِ بْنِ عَقِيلٍ وَ لَعَنَ اَللَّهُ قَاتِلَهُ عَامِرَ بْنَ صَعْصَعَةَ وَ قِيلَ أَسَدُ بْنُ مَالِكٍ»[۱]؛

سلام بر شهید فرزند شهید عبدالله بن مسلم بن عقیل، و لعن خدا بر قاتل او عامر بن صعصعه باد (وگفته شده قاتل او اسد بن مالک بوده است).

عبدالله فرزند مسلم بن عقیل، مادرش رقیه دختر امیرالمؤمنین (ع) و مادر «رقیه»، به نام صهبا أم‌حبیب دخت عباد بن ربیعه تغلبی بود.

گفته شده: مادر «رقیه»، «صهبا» از اسیران «یمامه»[۲] و به گفته برخی دیگر: از اسیران «عین التمر»[۳] بود و برای حضرت علی (ع) خریداری شد، او برای حضرت بزرگ دو فرزند شد آورد یکی دختر به نام رقیه و یکی پسر به نام عمر أطرف. و رقیه چون مسلم بن عقیل با او ازدواج کرد و عبدالله از او به دنیا آمد[۴].

بنابراین امیرالمؤمنین (ع) جد مادری عبدالله است و عقیل جد پدری او می‌‌باشد[۵].

وی به همراه امام حسین (ع) از مدینه به مکه و از مکه به کربلا آمد و در موقع شهادت ۲۶ سال داشت[۶].[۷]

رزم دلیرانه عبدالله و شهادت او در عاشورا

عبدالله در روز عاشورا بعد از شهادت علی اکبر با اذن امام حسین (ع) به میدان آمد و این رجز را می‌‌خواند:

الْيَوْمَ‏ أَلْقَى‏ مُسْلِماً وَ هُوَ أَبِي‏وَفِتْيَةً بَادُوا عَلَى دِينِ النَّبِيِّ
لَیْسَ بِقَوْمٍ عُرِفُوا بالْکَذِبِلکِنْ خِیْارٌ وَ کِرامُ انْسَبِ

امروز، با پدرم مسلم و گروهی که در راه دین پیامبر به شهادت رسیده‌اند، ملاقات خواهم کرد[۸].

این جوان هاشمی با شجاعتی کم نظیر بر قلب دشمن حمله کرد و طی سه حمله پی در پی تعداد زیادی از نیروهای دشمن را که تا ۹۸ نفر گفته شده به هلاکت رسانید[۹] و سپس از میان سپاه دشمن عمرو بن صبیح الصیدوای با پرتاب تیری وی را به شهادت رساند[۱۰].

شیخ مفید و دیگران روایت کرده‌اند: عبدالله در حالی که با دشمن می‌جنگید، آهنگ «عمرو بن صبیح» کرد و به جانب او حرکت نمود، در این حال عمرو، تیری به سوی عبدالله پرتاب کرد و پیشانی او را نشانه گرفت، عبدالله بلافاصله دست خود را بر پیشانی گذاشت تا از اصابت تیر جلوگیری کند، ولی آن تیر آمد و دست او را بر پیشانی‌اش دوخت، و هر چه عبدالله تلاش کرد دست خود را از پیشانی جدا سازد نتوانست، در این حال ابن صبیح جلو آمد و نیزه خود را به قلب او فرو برد و او را به شهادت رسانید[۱۱].

در زیارت ناحیه مقدسه بر او درود و سلام فرستاده است و او را شهید فرزند شهید دانسته لذا می‌‌فرماید: «اَلسَّلاَمُ عَلَى اَلْقَتِيلِ بْنِ اَلْقَتِيلِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مُسْلِمِ بْنِ عَقِيلٍ»[۱۲]؛

درباره قاتل این جوان دلاور بنی هاشمی همان طوری که از مدارک فوق بر می‌‌آید اختلاف نظر است: در زیارت ناحیه چنانچه ملاحظه کردید قاتل او را «عامر بن صعصعة» و به قولی: «اسد بن مالک» ذکر کرده است[۱۳].

ابوالفرج اصفهانی و محمد بن جریر طبری نام قاتل او را «عمرو بن صبیح» ذکر کرده‌اند [۱۴].

طبری به سند دیگر می‌‌گوید: گفته شده نام قاتل او «اسید بن مالک» بوده است [۱۵].

شیخ مفید ابتدا نامی از قاتل این شهید بزرگوار نمی‌برد و می‌‌نویسد: "رماه الرجل" مردی تیری انداخت بر پیشانی عبدالله... اما در ادامه می‌‌گوید: گفته شده اسم قاتل او «عمرو بن صبیح» بوده است[۱۶].

مرحوم عبدالرزاق مقرم می‌‌نویسد قاتل او «یزید بن رقاد» بوده است[۱۷]. و برخی از متاخرین مثل مرحوم مامقانی، علامه مجلسی و سماوی قاتل او را «عمرو بن صبیح» ذکر کرده‌اند[۱۸].

خلاصه آنکه در اسم قاتل این بزرگوار اختلاف نظر است، و محمتل است این افراد هر کدام به نحوی در قتل این شهید عزیز دست داشته‌اند اما آخرین ضربه را عمرو بن صبیح بر آن بزرگوار وارد کرده و او را به شهادت رسانده است. والله العالم.[۱۹]

عبدالله بن مسلم در گزیده دانشنامه امام حسین

«عبدالله» فرزند مسلم بن عقیل و مادرش رُقَیّه دختر امام علی (ع) بود. سنّ او هنگام شهادت، ۲۶ سال، گزارش شده است[۲۰]. برخی، وی را نخستین شهیدِ خاندان پیامبر (ص) دانسته‌اند و بر پایه گزارش شماری از منابع، وی پس از علی اکبر (ع) به شهادت رسیده است[۲۱].

از خوارزمی نقل است: هنگامی که یاران حسین (ع)، کشته شدند و جز خاندانش، یعنی فرزندان علی (ع)، جعفر، عقیل و حسن (ع)، و نیز فرزندان خود حسین (ع)، کسی نمانْد، گِرد هم آمدند و با یکدیگر، خداحافظی کردند و عزم جنگ نمودند. نخستین کس از خاندان حسین (ع) که (برای نبرد) بیرون آمد[۲۲]، عبداللّه بن مسلم بن عقیل بود که به میدان آمد... سپس، حمله کرد و جنگید و گروهی را کُشت و سپس، کُشته شد[۲۳].

از حمید بن مسلم ازدی نقل شده است که: عمرو بن صبیح صیداوی، تیری به سوی عبداللّه بن مسلم بن عقیل انداخت. او کفِ دستش را [برای محفاظت] بر پیشانی‌اش نهاد [؛ امّا تیر، دستش را به پیشانی‌اش دوخت] و نتوانست آن را حرکت دهد. سپس تیری دیگر آمد و قلبش را شکافت[۲۴].[۲۵]

عبدالله بن مسلم بن عقیل در پژوهشی پیرامون شهدای کربلا

«عبدالله» فرزند مسلم بن عقیل و مادرش رقیّه دختر حضرت علی (ع) است. وی از اصحاب امام حسین (ع) بود[۲۶] که در کربلا در سن چهارده سالگی به شهادت رسید[۲۷].

آورده‌اند، که پس از شهادت یاران امام حسین (ع) اهل بیت آن حضرت (ع) با یکدیگر وداع نمودند و نخستین کسی که به میدان رفت و به شهادت رسید، وی بود[۲۸]. ولی برخی حضرت علی اکبر (ع) را به عنوان نخستین شهید بنی هاشم و شهادت عبدالله بن مسلم بن عقیل را پس از وی آورده‌اند[۲۹].

به روایتی دیگر عبدالله نزد امام حسین (ع) آمد و اجازه میدان‌ طلبید، آن حضرت (ع) فرمود: هنوز از شهادت مسلم زمان زیادی سپری نگشته و مصیبت وی از خاطره‌ها فراموش نشده است، به تو اجازه می‌دهم که دست مادر خویش را گرفته از این صحنه دشوار بیرون بروی. عبدالله عرض کرد: پدر و مادرم به فدایت! من آن کسی نیستم که زندگی دنیای پست را بر حیات جاودانی ترجیح بدهم، تقاضای من این است که این جان ناقابلم را برای قربانی‌ات بپذیری! آن حضرت (ع) که صاحب کرم و کرامت بود، تقاضای وی را پذیرفت و عبدالله عازم میدان شد[۳۰] و این رجز را می‌خواند:

الْيَوْمَ‏ أَلْقَى‏ مُسْلِماً وَ هُوَ أَبِي‏وَفِتْيَةً بَادُوا عَلَى دِينِ النَّبِيِّ
لَیْسَ بِقَوْمٍ عُرِفُوا بالْکَذِبِلکِنْ خِیْارٌ وَ کِرامُ انْسَبِ[۳۱]
امروز پدرم مسلم و جوانمردانی را که بر دین پیامبر (ص) از دنیا رفتند ملاقات می‌کنم. آنها مردمانی نبودند که به دروغ شناخته شده باشند، بلکه نیکانی بزرگزاده از سادات خاندان بزرگ بنی هاشم بودند.

وی در سه مرحله نود و هشت نفر را به هلاکت رساند و سپس به دست عَمْرو بنِ صُبَیْحِ صَیداوی و اسد بن مالک به شهادت رسید[۳۲].

در کیفیت شهادت وی آورده‌اند که عمرو بن صبیح تیری به سوی وی پرتاب کرد، او دست خویش را بر پیشانی نهاد؛ آن تیر آمد و دست و پیشانی را به هم دوخت که نتوانست از هم جدا کند، تیر دیگری به قلب وی زد و قلب وی را بشکافت[۳۳]، فردی دیگر نیزه‌ای به قلب وی زد و او را به شهادت رساند[۳۴].

ابن اثیر ذیل حوادث سال ۶۶ هجری و قیام مختار و کشتن قاتلان امام حسین (ع) می‌نویسد: مختار گروهی را برای دستگیری زید بن ورقاء جهنی فرستاد. او کسی بود که می‌گفت: «من جوانی را با تیر زدم که دست خود را بر پیشانی نهاد تا تیر به آن نخورد دست وی را به پیشانی‌اش دوختم که نتوانست دست خویش را از پیشانی جدا سازد. آن جوان عبدالله بن مسلم بن عقیل بود؛ و آن گاه که تیر بر وی زدم چنین گفت: بار خدایا این‎ها ما را اندک یافتند و خوارمان شمردند، اینها را بکش همان گونه که ما را کشتند! تیر دیگری به وی زدم و او را به قتل رساندم. وقتی نزد وی آمدم از دنیا رفته بود. تیری که بر شکمش زده بودم برگرفتم، آن تیری که بر پیشانیش بود حرکت دادم که بیرون آید، ولی پیکان آن در پیشانی بماند و چوب تیر را بیرون آوردم».

چون یاران مختار برای دستگیری او آمدند، شمشیر به دست بیرون آمد. ابن کامل (فرمانده آن گروه) گفت: با شمشیر و نیزه او را نزنید، بلکه با تیر و سنگ بزنیدش؛ و بدین ترتیب او را ناتوان و دستگیر کردند و سپس زنده زنده در آتش سوزاندند[۳۵].[۳۶]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. زیارت ناحیه مقدسه، بحار الأنوار، ج۴۵، ص۶۸. عبارت، و قیل اسد بن مالک از راوی خبر است نه از ناحیه مقدسه؛ زیرا اگر ناحیه مقدسه را امام معصوم (ع) بدانیم وجهی ندارد که قاتل عبدالله را با تردید آورده باشد بنابراین، عبارت از طرف راوی خبر است نه از جانب ناحیه.
  2. یمامه، ناحیه‌ای است معروف در شرق حجاز.
  3. عین التمر، منطقه ای است نزدیک شهر انبار کوفه (نزدیک کربلا).
  4. ابصارالعین، ص۸۴.
  5. رجال شیخ طوسی، ص۶۲؛ تنقیح المقال، ج۲، ص۲۱۸.
  6. لباب الانساب، ج۱، ص۱۸۲.
  7. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام حسین، ص:۱۹۴-۱۹۵.
  8. مقتل مقرم، ص۲۶۲؛ ابصارالعین، ص۸۴؛ و با کمی تفاوت: مناقب ابن‌شهرآشوب، ج۴، ص۱۰۵؛ بحار الأنوار، ج۴۵، ص۳۲.
  9. بحار الانوار، ج۴۵، ص۳۲؛ ابصارالعین، ص۸۴.
  10. قاموس الرجال، ج۶، ص۶۱۶؛ ابصار العین، ص۸۴؛ و ر. ک: تنقیح المقال، ج۲، ص۲۱۸.
  11. ارشاد مفید، ج۲، ص۱۰۷؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۴۴۷؛ مقتل مقرم، ص۲۶۱؛ و ر. ک: مقاتل الطالبیین، ص۶۲؛ بحار الأنوار، ج۴۵، ص۳۲.
  12. .زیارت ناحیه مقدسه، بحارالأنوار، ج۴۵، ص۶۸.
  13. زیارت ناحیه مقدسه، بحارالأنوار، ج۴۵، ص۶۸.
  14. مقاتل الطالبیین، ص۶۸؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۴۴۷.
  15. تاریخ طبری، ج۵، ص۴۶۹.
  16. ارشاد مفید، ج۲، ص۱۰۷.
  17. مقتل مقرم، ص۲۶۲.
  18. تنقیح المقال، ج۲، ص۲۱۸؛ بحارالانوار، ج۴۵، ص۶۸؛ ابصار العین، ص۸۲.
  19. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام حسین، ص:۱۹۵-۱۹۷.
  20. در تنقیح المقال آمده: «چهارده سال داشت» که بعید است نوجوان چهارده ساله، جزء اولین مبارزان باشد.
  21. از أنساب الأشراف و الإرشاد، این‌گونه برداشت می‌شود.
  22. بنا به نظر مشهور - که نخستین شهید اهل بیت (ع) را علی اکبر (ع) می‌دانند- باید این‌گونه گفت که احتمالاً اولین شهید بعد از علی اکبر (ع)، عبداللّه بن مسلم بوده است.
  23. «لَمَّا قُتِلَ أَصْحَابُ الحُسَيْنِ (ع) وَ لَم يَبْقَ إلَّا أَهْلُ بَيْتِهِ، وَ هُمْ وُلْدِ عَلِيٍّ وَ وُلْدِ جَعْفَرٍ، وَ وُلدِ عَقِيلٍ وَوُلْدِ الحَسَنِ، وَ وُلْدِهِ، اجْتَمَعُوا وَ وَدَّعَ بَعْضُهُم بَعْضاً وَعَزَمُوا عَلَى الْحَرْبِ. فَأَوَّلُ مَنْ خَرَجَ مِنْ أَهَلِ بَيْتِهِ عَبدُ اللّهِ بْنُ مُسْلِمِ بْنِ عَقِيلٍ، فَخَرَجَ... ثُمَّ حَمَلَ فَقاتَلَ وقَتَلَ جَمَاعَةً، ثُمَّ قُتِلَ» (مقتل الحسین (ع)، خوارزمی، ج۲، ص۲۶).
  24. «إنَّ عَمْرَو بْنَ صَبِيحٍ الصُّدَائِيَّ رَمى عَبْدَ اللّهِ بْنَ مُسْلِمِ بْنِ عَقِيلٍ بِسَهْمٍ فَوَضَعَ كَفَّهُ عَلَى جَبْهَتِهِ، فَأَخَذَ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُحَرِّكَ كَفَّيْهِ، ثُمَّ انْتَحى لَهُ بِسَهْمٍ آخَرَ فَفَلَقَ قَلْبَهُ» (تاریخ الطبری، ج۵، ص۴۴۷).
  25. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص ۵۹۶.
  26. رجال شیخ طوسی، ص۷۶؛ ر. ک: تاریخ طبری، ج۵، ص۴۶۹، دارالمعارف؛ مقاتل الطالبیین، ص۹۴، دارالمعرفة؛ تذکرة الخواص، ص۲۲۹.
  27. تنقیح المقال، ج۲، ص۲۱۷-۲۱۸.
  28. تسلیة المجالس و زینة المجالس، ج۲، ص۳۰۲؛ بحارالانوار، ج۴۵، ص۴۴؛ نفس المهموم، ص۲۸۶-۲۸۷.
  29. انساب الاشراف، ج۳، ص۲۰۰، دارالتعارف؛ مناقب آل ابی‎طالب، ج۴، ص۱۱۴.
  30. ناسخ التواریخ، ج۲، ص۳۱۷؛ ر. ک: اکلیل المصائب، ص۱۸۵.
  31. تسلیة المجالس، ج۲، ص۳۰۲؛ بحارالانوار، ج۴۵، ص۳۲.
  32. مناقب آل ابی‎طالب، ج۴، ص۱۱۴.
  33. تاریخ طبری، ج۵، ص۴۶۹، دارالمعارف؛ ر. ک: الاخبار الطوال، ص۲۵۷؛ انساب الاشراف، ج۳، ص۲۰۰، دارالتعارف؛ مقاتل الطالبیین، ص۹۴، دار المعرفة؛ اعلام الوری، ص۲۴۱، تنقیح المقال، ج۲، ص۲۱۷-۲۱۸.
  34. ارشاد، ج۲، ص۱۰۷، کنگره جهانی هزاره شیخ مفید؛ اعلام الوری، ص۲۴۲.
  35. الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۴۳؛ ر. ک: تاریخ طبری، ج۶، ص۶۴، دار المعارف.
  36. جمعی از نویسندگان، پژوهشی پیرامون شهدای کربلا، ص:۲۴۷-۲۴۸.