عبدالله بن هشام دستوائی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

آشنایی اجمالی

از این راوی در کتب رجال شیعه عنوانی نشده است، ولی در رجال اهل سنت نام او آمده است، ابن حجر گوید: عبدالله بن هشام دستوائی برادر «معاذ» از پدرش روایت می‌کند، ساجی گفته: او ضعیف است و اهل حدیث و روایت نمی‌باشد. ابن ابی حاتم گوید: عبدالله بن هشام دستوائی از پدرش و از «ایوب سختیانی» روایت کرده و از پدرم درباره وی سؤال کردم گفت: حدیث او را نقل مکن.

سمعانی گوید: دستوائی منسوب به «دستواء» و آن شهری در نزدیکی اهواز می‌باشد، و مشهور به این نسبت ابوبکر هشام دستوائی است که از اهل بصره و از بکر بن وائل به شمار است، او پارچه‌هایی می‌فروخت که از دستواء می‌آمد، و از این جهت به دستوائی معروف شد، او در سال ۱۵۴ درگذشت، و یاقوت نیز در کتاب معجم البلدان همین مطلب را از سمعانی نقل کرده است، ولی وفات او را در سال ۱۵۲ می‌داند.

او از امام رضا(ع) فقط یک حدیث روایت کرده است، او می‌گوید: امام رضا(ع) از پدرانش روایت می‌کرد که رسول خدا(ص) فرمودند: فطرس یکی از فرشتگان مقرّب بود و در نزد خداوند متعال مقام ارجمندی داشت. خداوند متعال او را برای انجام کاری فرستاد، وی در رساندن پیام اندکی تأخیر کرد و بالش شکسته شد و در یکی از جزایر افتاد. هنگامی که حسین بن علی(ع) متولد شد. خداوند جبرئیل را با هزار فرشته خدمت حضرت رسول(ص) فرستاد تا ولادت حسین را تبریک گویند، و موقعیت او را در نزد خداوند روشن کنند، جبرئیل از نزد آن فرشته عبور کرد و با هم دوست بودند، فطرس گفت: ای روح الله کجا می‌خواهید بروید، جبرئیل گفت: خداوند به پیامبر تهامی فرزندی عطا کرده که اهل آسمان‌ها هم‌دیگر را به ولادت او مژده می‌دهند. اینک پروردگار مرا فرستاده تا این مولود را به وی تبریک گویم، فطرس گفت: آیا می‌توانید مرا با خود آنجا ببرید، شاید وی از من شفاعت کند و خداوند از من درگذرد، فطرس با جبرئیل حرکت کرد تا آنگاه که نزد حضرت رسول(ص) رسیدند، جبرئیل گفت: این یکی از فرشتگان مقرّب می‌باشد و در نزد خداوند ارج و اعتباری داشت و در انجام رسالت کوتاهی کرد و خداوند بر وی خشم گرفت. و در نتیجه بال‌های خود را از دست داد و در یکی از جزایر زندانی شد و اینک آمده تا شما از وی شفاعت کنید، حضرت رسول(ص) برخاست و دو رکعت نماز گزارد و سپس گفت: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ كُلِّ ذِي حَقٍّ عَلَيْكَ وَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ أَنْ تَرُدَّ عَلَى فُطْرُسَ جَنَاحَهُ وَ تَسْتَجِيبَ لِنَبِيِّكَ وَ تَجْعَلَهُ آيَةً لِلْعَالَمِينَ» خداوند دعای پیامبر را مستجاب فرمود و امر کرد تا او بال خودش را بر بدن امام حسین(ع) بکشاند.

حضرت رسول(ص) به فطرس امر کردند بال خود را بر بدن این مولود بکشاند. فطرس نیز این کار را کرد و بال او به حال اول بازگشت، و گفت: ستایش و سپاس می‌گویم خداوند را که به وسیله شما بر من منت گذاشت، حضرت فرمودند: ای فطرس کجا میخواهی بروی؟ گفت: جبرئیل مرا از محل شهادت این نوزاد آگاه کرده است و من از خداوند خود خواسته‌ام که مرا در آنجا بگمارد. راوی گوید: آن فرشته در کنار قبر امام حسین(ع) اقامت گزیده است و هرگاه بنده‌ای سلامی به حضرت سیدالشهداء(ع) بفرستد و یا با شمشیر و زبان او را یاری کند آن فرشته خود را به قبر حضرت رسول(ص) می‌رساند و می‌گوید: ای نفس پاک یکی از بندگان، حسین و پدرش را دوست دارد و با زبان و دل و شمشیرش از آنها حمایت می‌کند، در این هنگام فرشته موکل به قبر رسول خدا(ص) می‌گوید سلام رسول را به او برسان و بگو اگر با همین نیت از جهان بروی با او در بهشت خواهی بود.[۱]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس