عصمت پیامبران در حدیث امام رضا چگونه توصیف شده است؟ (پرسش)
عصمت پیامبران در حدیث امام رضا چگونه توصیف شده است؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ عصمت |
مدخل بالاتر | عصمت پیامبران |
مدخل اصلی | عصمت در معارف و سیره رضوی - عصمت پیامبران در معارف و سیره رضوی |
تعداد پاسخ | ۲ پاسخ |
عصمت پیامبران در حدیث امام رضا چگونه توصیف شده است؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث عصمت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی عصمت مراجعه شود.
پاسخ جامع اجمالی
با توجه به شرایط ویژه عصر امام رضا (ع) و تمایل مامون عباسی و بسیاری از مخالفان و منتقدان اسلام به بحث و گفتگو، مناظرات متعددی میان امام و دیگران برگزار شده که دربردارنده انبوهی از معارف است. در این میان موضوع عصمت نیز از جمله موضوعات مورد بحث و شبهه بوده که در مناظرات بدان پرداخته شده و امام علاوه بر تاکید بر لزوم عصمت برای انبیا و امامان (ع)، گستره آن را نیز بیان فرموده و با استناد به برخی آیات قرآن کریم، به اثبات عصمت انبیا و ائمه (ع) پرداخته است.
چنانچه از امام رضا (ع) نقل شده که آن حضرت ضمن توصیف منزلت امام، گستره عصمت را فراتر از مصونیت از ارتکاب انواع معاصی دانسته و به عصمت امام از نسیان، لغزشها و عیوب نیز اشاره کرده و میفرمایند: «... امام، از گناهان پاک و از عیوب مبرا و مخصوص به علم (الهی) است... او، معصوم، تأیید شده، توفیق داده شده و محکم شده است و از اشتباهات و گمراهیها و لغزشها در امان است و خداوند او را به این امور مختص ساخته است»[۱].[۲]
حضور دانشمندان ادیان و مذاهب گوناگون در دربار مأمون عباسی، در تبیین نوع معارف صادر شده از آن حضرت بیتأثیر نبوده است؛ زیرا اغلب مباحث مطرح شده در آن محافل، مسائل اصولی و بنیادین میان ادیان و مذاهب بوده است. نگاهی اجمالی به کتاب شریف "عیون اخبار الرضا (ع) میتواند پرده از این واقعیت بردارد.
از مباحث اعتقادیای که در بارگاه مأمون عباسی و به طور کلی در سرزمین ایران از امام رضا (ع) میپرسیدند، مسئله عصمت، به ویژه عصمت پیامبران بوده است. در بارگاه مأمون، بارها درباره عصمت پیامبران از امام رضا (ع) پرسیدند. اباصلت هروی در این باره نقل میکند که روزی مأمون عباسی، بزرگان ادیان و مذاهب را جمع کرد. علی بن محمد بن جهم از امام (ع) پرسید: «ای فرزند رسول خدا، آیا قایل به عصمت پیامبران هستی؟ فرمود: بله»[۳].
در مجلس دیگری نیز خود مأمون عباسی همین پرسش را خدمت امام مطرح کرد و همان پاسخ را شنید[۴].
در این روایت امام (ع) میان زمان پیش از نبوت و پس از آن یا خود گناهان صغیره تفاوتی قایل نیست؛ اما در بیانی دیگر جواز صدور گناهان صغیره از پیامبران را به زمان پیش از نبوت مقید میکند و ظاهراً گناهان صغیره را نیز به طور مطلق بخشوده و مجاز نمیداند.
ایشان در مقام پاسخگویی به پرسشی درباره آیه ﴿وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى﴾[۵] میفرماید: «آن عصیان، از گناهان صغیره بخشیدهشدهای است که پیش از نزول وحی برای آنها جایز و به آنان رواست. پس هنگامی که خداوند آنها را برگزید و به آنان مقام پیامبری داد، معصوم بودند و مرتکب گناه صغیره و کبیره نمیشدند»[۶].
نتیجهای که میتوان از این بیانات گرفت، آن است که اولاً، در آنها تلقی عصمت، تنها عصمت از گناه است؛ ثانیاً، پیامبران دستکم پیش از نبوت از برخی گناهان صغیره، معصوم نیستند؛ اما از سایر گناهان در آن زمان و از همه گناهان پس از تصدی منصب نبوت معصوماند. البته با توجه به روایاتی که در مورد عصمت پیامبرخاتم(ص) وارد شده، متکلمان امامیه قائل به عصمت مطلق آن حضرت حتی قبل از بعثت از انواع معاصی، خطا، نسیان و اشتباه هستند.
پاسخ به شبهات قرآنی عصمت پیامبران
امام رضا (ع) در بخش دیگری از بیانات خود به شبهههای عصمت پیامبران پاسخ دادهاند. قرآن کریم دربردارنده آیات فراوانی است که به ظاهر نسبت داشتن گناه و عصیان را با پیامبران الهی ثابت میکند. وجود چنین آیاتی، سبب شده بود تا برای برخی از دانشمندان عصر امام رضا (ع) و نیز شخص مأمون عباسی شبهه ایجاد شود. آنان که از دیدگاه امام (ع) درباره عصمت پیامبران آگاه بودند، با طرح آن آیات در صدد شنیدن پاسخ امام (ع) در این باره بودند.
به عنوان نمونه علی بن محمد بن جهم در محفل علمی باشکوهی که در حضور مأمون عباسی و دانشمندان ادیان و مذاهب گوناگون آن زمان برپا شده بود، با تمسک به آیات قرآن کریم، در صدد خدشه وارد کردن به عصمت برخی از پیامبران بود. امام (ع) پس از شنیدن سخنان او، با تندی وی را از تفسیر به رأی و متهم کردن پیامبران به ارتکاب گناه برحذر داشت[۷].
نگاهی دقیق به مناظرات شکل گرفته، نشان این واقعیت است که در همه موارد، امام (ع) پاسخگوی شبهههای عصمت پیامبران از گناهان بوده است؛ زیرا پرسش کنندگان، آیه ﴿وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى﴾[۸] را برای نقض عصمت حضرت آدم به کار بردند که موهم صدور عصیان و گناه از وی است[۹].
به عنوان نمونه از امام رضا (ع) درباره این آیه سؤال شد که خداوند میفرماید: ﴿فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّي﴾[۱۰]، چگونه ابراهیم (ع) که پیامبر خداست اظهار میدارد که این ستاره پروردگار من است؟!
امام (ع) فرمود: ابراهیم هنگامی که از مخفیگاه خود بیرون آمد با سه گروه برخورد کرد: گروهی ستاره زهره را میپرستیدند گروهی ماه و گروهی خورشید را: پس هنگامی که شب او را فرا گرفت، زهره را دید و از روی انکار و استخبار و به شکل پرسشی گفت: این پروردگار من است؟! پس هنگامی که ستاره افول کرد، گفت افول کنندگان را دوست ندارم، زیرا افول از مفات موجود محدِث است و از صفات قدیم نیست و... همین طور به صورت پرسش انکاری نسبت به ماه و خورشید و سرانجام گفت: ﴿يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ * إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾[۱۱].
از آن حضرت همچنین درباره این آیه سؤال شد: ﴿فَوَكَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَيْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ﴾[۱۲]؛ پرسش این است که چرا موسی (ع) چنین کرد و چنین گفت؟ امام رضا (ع) فرمود: موسی (ع) وارد شهری از شهرهای فرعون شد، در حالی که مردم آن شهر از ورود او غافل بودند. (بین مغرب و عشاء وارد شده بود). ﴿فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلَانِ هَذَا مِنْ شِيعَتِهِ وَهَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِنْ شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَيْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِينٌ﴾[۱۳] یعنی موسی (ع) پس از ورود دو مرد را یافت که با هم میجنگند، یکی از شیعیانش بود و دیگری از دشمنانش. پس آنکه شیعه او بود بر علیه دشمنش از او کمک خواست، پس موسی (ع) بر او مشتی نواخت، موسی بر دشمن به حکم خدای تعالی عمل کرد و او مُرد. آنگاه گفت: این کار، یعنی جنگ بین این دو مَرد، از عمل شیطان بود نه آنچه موسی انجام داد که کشتن او باشد. به درستی که او، یعنی شیطان، دشمن گمراه کننده آشکاری است. خلاصه امام (ع) فرمود: مراد از آیه ﴿هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ﴾ درگیری آن دو بود نه کار حضرت موسی (ع)[۱۴].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
1. محمد حسین فاریاب؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین فاریاب در کتاب «عصمت در قرآن» در اینباره گفته است:
«نگاهی کوتاه به حیات پربرکت امام رضا (ع)، به ویژه سه سال آخر عمر ایشان، تأکید ایشان بر تبیین معارف اعتقادی را نشان میدهد. حضور دانشمندان ادیان و مذاهب گوناگون در دربار مأمون عباسی، در تبیین نوع معارف صادر شده از آن حضرت بیتأثیر نبوده است؛ زیرا اغلب مباحث مطرح شده در آن محافل، مسائل اصولی و بنیادین میان ادیان و مذاهب بوده است. نگاهی اجمالی به کتاب شریف "عیون اخبار الرضا (ع) میتواند پرده از این واقعیت بردارد. از مباحث اعتقادیای که در بارگاه مأمون عباسی و به طور کلی در سرزمین ایران از امام رضا (ع) میپرسیدند، مسئله عصمت، به ویژه عصمت پیامبران بوده است. در بارگاه مأمون، بارها درباره عصمت پیامبران از امام رضا (ع) پرسیدند. اباصلت هروی در این باره نقل میکند که روزی مأمون عباسی، بزرگان ادیان و مذاهب را جمع کرد. علی بن محمد بن جهم از امام (ع) پرسید: «ای فرزند رسول خدا، آیا قایل به عصمت پیامبران هستی؟ فرمود: بله»[۱۵]. در مجلس دیگری نیز خود مأمون عباسی همین پرسش را خدمت امام مطرح کرد و همان پاسخ را شنید[۱۶]. در این روایت امام (ع) میان زمان پیش از نبوت و پس از آن یا خود گناهان صغیره تفاوتی قایل نیست؛ اما در بیانی دیگر جواز صدور گناهان صغیره از پیامبران را به زمان پیش از نبوت مقید میکند و ظاهراً گناهان صغیره را نیز به طور مطلق بخشوده و مجاز نمیداند. ایشان در مقام پاسخگویی به پرسشی درباره آیه ﴿وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى﴾[۱۷] میفرماید: «آن عصیان، از گناهان صغیره بخشیدهشدهای است که پیش از نزول وحی برای آنها جایز و به آنان رواست. پس هنگامی که خداوند آنها را برگزید و به آنان مقام پیامبری داد، معصوم بودند و مرتکب گناه صغیره و کبیره نمیشدند»[۱۸]. نتیجهای که میتوان از این بیانات گرفت، آن است که اولاً، در آنها تلقی عصمت، تنها عصمت از گناه است؛ ثانیاً، پیامبران دستکم پیش از نبوت از برخی گناهان صغیره، معصوم نیستند؛ اما از سایر گناهان در آن زمان و از همه گناهان پس از تصدی منصب نبوت معصوماند. البته با توجه به روایاتی که در مورد عصمت پیامبرخاتم(ص) وارد شده، متکلمان امامیه قائل به عصمت مطلق آن حضرت حتی قبل از بعثت از انواع معاصی، خطا، نسیان و اشتباه هستند. پاسخ به شبهات قرآنی عصمت پیامبران امام رضا (ع) در بخش دیگری از بیانات خود به شبهههای عصمت پیامبران پاسخ دادهاند. قرآن کریم دربردارنده آیات فراوانی است که به ظاهر نسبت داشتن گناه و عصیان را با پیامبران الهی ثابت میکند. وجود چنین آیاتی، سبب شده بود تا برای برخی از دانشمندان عصر امام رضا (ع) و نیز شخص مأمون عباسی شبهه ایجاد شود. آنان که از دیدگاه امام (ع) درباره عصمت پیامبران آگاه بودند، با طرح آن آیات در صدد شنیدن پاسخ امام (ع) در این باره بودند. به عنوان نمونه علی بن محمد بن جهم در محفل علمی باشکوهی که در حضور مأمون عباسی و دانشمندان ادیان و مذاهب گوناگون آن زمان برپا شده بود، با تمسک به آیات قرآن کریم، در صدد خدشه وارد کردن به عصمت برخی از پیامبران بود. امام (ع) پس از شنیدن سخنان او، با تندی وی را از تفسیر به رأی و متهم کردن پیامبران به ارتکاب گناه برحذر داشت[۱۹]. نگاهی دقیق به مناظرات شکل گرفته، نشان این واقعیت است که در همه موارد، امام (ع) پاسخگوی شبهههای عصمت پیامبران از گناهان بوده است؛ زیرا پرسش کنندگان، آیه ﴿وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى﴾[۲۰] را برای نقض عصمت حضرت آدم به کار بردند که موهم صدور عصیان و گناه از وی است»[۲۱]. |
2. رضا محمدی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین محمدی در کتاب «عصمت در قرآن» در اینباره گفته است:
«گستره عصمت از امام رضا (ع) نقل شده که آن حضرت ضمن توصیف منزلت امام، گستره عصمت را فراتر از مصونیت از ارتکاب انواع معاصی دانسته و به عصمت امام از نسیان، لغزشها و عیوب نیز اشاره کرده و میفرمایند: «... امام، از گناهان پاک و از عیوب مبرا و مخصوص به علم (الهی) است... او، معصوم، تأیید شده، توفیق داده شده و محکم شده است و از اشتباهات و گمراهیها و لغزشها در امان است و خداوند او را به این امور مختص ساخته است»[۲۲]. عصمت پیامبران در ظاهر برخی آیات، اموری به پیامبران (ع) نسبت داده شده که توهم معصوم نبودن آنها را برای برخی از همان زمان ائمه معصومین (ع) ایجاد نموده بود. از این رو در پارهای از سوالاتی که از محضر امام رضا(ع) شده است، این شبهه نیز به چشم میخورد که در روایات امام به خوبی پاسخ داده شده است. حضرت ابراهیم (ع) از امام رضا (ع) درباره این آیه سؤال شد که خداوند میفرماید: ﴿فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّي﴾[۲۳]، چگونه ابراهیم (ع) که پیامبر خداست اظهار میدارد که این ستاره پروردگار من است؟! امام (ع) فرمود: ابراهیم هنگامی که از مخفیگاه خود بیرون آمد با سه گروه برخورد کرد: گروهی ستاره زهره را میپرستیدند گروهی ماه و گروهی خورشید را: پس هنگامی که شب او را فرا گرفت، زهره را دید و از روی انکار و استخبار و به شکل پرسشی گفت: این پروردگار من است؟! پس هنگامی که ستاره افول کرد، گفت افول کنندگان را دوست ندارم، زیرا افول از مفات موجود محدِث است و از صفات قدیم نیست و... همین طور به صورت پرسش انکاری نسبت به ماه و خورشید و سرانجام گفت: ﴿يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ * إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾[۲۴]. حضرت موسی (ع)
حضرت یوسف (ع) از امام رضا (ع) درباره این کلام خداوند سؤال شد که درباره حضرت یوسف میفرماید: ﴿وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ﴾[۳۸]. اگر یوسف (ع) معصوم بود، چرا آهنگ آن زن را کرد؟ امام رضا (ع) فرمود: آن زن قصد یوسف کرد و اگر برهان ربش را نمیدید او هم آهنگ زن را میکرد، (به صورت جمله شرطیه) و لکن یوسف چون معصوم بود و معصوم به انجام گناه اهتمام نمیورزد و آن را هیچگاه انجام نمیدهند، (پس شرط حاصل نشد، در نتیجه جزا نیز منتفی است). آنگاه امام (ع) فرمود: پدرم از پدرش حضرت صادق (ع) برایم حدیث کرد که حضرت فرمود: آن زن قصد انجام گناه کرد و حضرت یوسف قصد عدم انجام آن را... . حضرت یونس (ع) از حضرت درباره این آیه که درباره یونس است سؤال شد: ﴿وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ﴾[۳۹]. در این جا دو پرسش مطرح است:
امام رضا (ع) فرمود: آن شخص (ذالنّون) یونس بن متی بود. خشمگین به خاطر (اعمال قوماش از بین آنها رفت. گمان کرد، یعنی یقین داشت که بر او تنگ نمیگیریم. (مفهوم لن نقدر:) قدرت نداریم نیست، بلکه روزی او را بر او تنگ نمیگیریم است و از همین قبیل است سخن خدای تعالی ﴿وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ﴾[۴۰] (که مفهوم قدر:) یعنی تنگ گرفت و روزی او را کم کرد. ﴿فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ﴾[۴۱] یعنی در تاریکی شب و تاریکی دریا و تاریکی شکم ماهی (خداوند را ندا در داد) ﴿أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ﴾[۴۲] یعنی من به سبب ترک عبادتی که باعث روشنی چشم من بود در شکم ماهی خود را از ظالمین میدانم، مراد ظلم به مفهوم مصطلح آن نبود، بلکه سلب امکان عبادت در شکم ماهی بود. پس خداوند دعای او را استجابت کرد و خدای عزّوجل فرمود: ﴿فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ * لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴾[۴۳]. عصمت پیامبران (ع) و ناامیدی از قوم خود از حضرت درباره این آیه پرسیده شد که میفرماید: ﴿حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جَاءَهُمْ نَصْرُنَا﴾[۴۴]. منظور این است که، اولاً چرا پیامبران مأیوس شدند؟ و ثانیاً چرا گمان کردند که تکذیب شدهاند؟ امام رضا (ع) فرمود: «خداوند میفرماید تا آنکه پیامبران از قوم خود مأیوس شدند (نه از نصر و عنایات الهی) و قوم آنها (نه خود پیامبران) گمان کردند که پیامبران حتماً تکذیب شدهاند، و در این هنگام نصر و کمک ما برای پیامبران آمد». شبهه عصمت پیامبراکرم (ص) و بخشش گناهان او از حضرت درباره این آیه سؤال شد: ﴿لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ﴾[۴۵]. مراد این است که مگر پیامبر اسلام (ص) مرتکب گناهانی شده است که خداوند میفرماید این فتح را نصیب تو کردیم تا گناهان گذشته و آیندهات آمرزیده شود؟ امام رضا (ع) فرمود: هیچ کس نزد مشرکین اهل مکّه گناهکارتر از رسول الله (ص) نبود، زیرا آنان سیصد و شصت بت را به غیر خدا عبادت میکردند. پس هنگامی که پیامبر آنان را به توحید و تنها پرستش خداپرستی فرا خواند این امر برایشان بزرگ و عظیم آمد. نفی شرک و بتپرستی را گناهی بزرگ برای پیامبر شمردند) و گفتند: ﴿أَجَعَلَ الْآلِهَةَ إِلَهًا وَاحِدًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عُجَابٌ * وَانْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَى آلِهَتِكُمْ إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ يُرَادُ * مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هَذَا إِلَّا اخْتِلَاقٌ﴾[۴۶]. پس هنگامی که خدای عزّوجل مکّه را برای پیامبرش گشود به او فرمود: ای محمد ﴿إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُبِينًا * لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ﴾[۴۷]. یعنی تا خداوند گناهان گذشته و آینده تو را نزد مشرکین اهل مکه بپوشاند. به وسیله دعوت کردن آنها به وحدانیت خدا از سوی تو در این صورت آنچه در گذشته یا در آینده آنان برای تو گناه تصوّر میکردند همگی از بین رفت، چون گروهی از مشرکین مکّه مسلمان شدند و گروهی از مکّه خارج شدند و آنکه از آنها باقی ماند یارای انکار توجیه را ندارد؛ زیرا مردم همگی به سوی آن دعوت شدهاند، بنابراین، گناه او نزد آنان (نفی شرک و بتپرستی) با پیروزی او بر آنان پوشیده شده و از بین رفت. (خلاصه فتح مکه باعث شد آنچه مشرکین مکّه برای پیامبر گناه تصوّر میکردند همگی پوشانده شده و از بین برود). عصمت پیامبر اکرم (ص) و عفو خدا از او از حضرت درباره این آیه سؤال شد: ﴿عَفَا اللَّهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ﴾[۴۸]. یعنی خدا تو را عفو کرد. چرا به آنها اجازه دادی؟ (مقصود این است چرا پیامبر کاری کرد که خداوند او را بخشید؟) امام رضا (ع) فرمود: این آیه از مواردی است که به صورت «إِيَّاكِ أَعْنِي وَ اسْمَعِي يَا جَارَةِ» یعنی بر حسب ضرب المثل فارسی: در میگویم دیوار تو بشنو» نازل شده است. خداوند در این مطلب پیامبرش را مخاطب قرار داده است، در حالی که مرادش امّت پیامبر است. (در کلام خدای تعالی امت را مؤاخذه میکند که چرا برای ترک جهاد از پیامبر اجازه خواستید؟ هرچند خداوند شما را بخشیده است). همچنین است کلام خدای تعالی ﴿لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ﴾[۴۹]. (یعنی در این آیه هرچند مخاطب پیامبر است، امّا مراد امّتش میباشند و همچنین است) سخن خدای عزّوجل﴿وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا﴾[۵۰]. منظور این آیه نیز امّت میباشند نه شخص پیامبر (ص)»[۵۱]. |
منبعشناسی جامع عصمت
پانویس
- ↑ «... الامام المطهر الذنوب المبرأ من العیوب مخصوص بالعلم ... و هو معصوم موید موفق مسدد قد امن الخطایا و الزلل و العثار یخصه الله بذلک لیکون حجته علی عباده و شاهده علی خلقه ...»، صدوق، محمدبن علی بن الحسین، عیون اخبار الرضا (ع)، ص۲۰۰-۱۹۵.
- ↑ محمدی، رضا، عصمت در قرآن، ص۷۲-۸۵.
- ↑ محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۱۷۰.
- ↑ محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۱۷۴.
- ↑ «آنگاه، (هر دو) از آن خوردند و شرمگاههاشان بر آنان نمایان شد و آغاز کردند به نهادن برگ (درختان) بهشت بر خودشان و آدم با پروردگارش نافرمانی کرد و بیراه شد» سوره طه، آیه ۱۲۱.
- ↑ «إِنَّمَا كَانَ مِنَ الصَّغَائِرِ الْمَوْهُوبَةِ الَّتِي تَجُوزُ عَلَى الْأَنْبِيَاءِ قَبْلَ نُزُولِ الْوَحْيِ عَلَيْهِمْ فَلَمَّا اجْتَبَاهُ اللَّهُ تَعَالَى وَ جَعَلَهُ نَبِيّاً كَانَ مَعْصُوماً لَا يُذْنِبُ صَغِيرَةً وَ لَا كَبِيرَةً»؛ محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۱۷۴.
- ↑ «وَيْحَكَ يَا عَلِيُّ اتَّقِ اللَّهَ وَ لَا تَنْسُبْ إِلَى أَنْبِيَاءِ اللَّهِ الْفَوَاحِشَ وَ لَا تَتَأَوَّلْ كِتَابَ اللَّهِ بِرَأْيِكَ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ قَالَ ﴿وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ﴾»؛ محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۱۷۰- ۱۷۱.
- ↑ «و آدم با پروردگارش نافرمانی کرد و بیراه شد» سوره طه، آیه ۱۲۱.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۱۷۶.
- ↑ «و چون شب بر او چادر افکند ستارهای دید گفت: این پروردگار من است» سوره انعام، آیه ۷۶.
- ↑ «ای قوم من! من از آنچه شریک (خداوند) قرار میدهید بیزارم * من با درستی آیین روی خویش به سوی کسی آوردهام که آسمانها و زمین را آفریده است و من از مشرکان نیستم» سوره انعام، آیه ۷۸-۷۸.
- ↑ «پس موسی مشتی بر او زد که او را کشت، (موسی) گفت: این از کار شیطان است» سوره قصص، آیه ۱۵.
- ↑ «و هنگام بیخبری مردم وارد شهر شد و در آن دو مرد را یافت یکی از گروه خویش و دیگری از دشمنانش که با هم کارزار میکردند؛ آنکه از گروه (خود) او بود در برابر آنکه از دشمنانش بود از وی یاری خواست، پس موسی مشتی بر او زد که او را کشت، (موسی) گفت: این از کار شیطان است که او دشمن گمراهکننده آشکاری است» سوره قصص، آیه ۱۵.
- ↑ محمدی، رضا، عصمت در قرآن، ص۷۲-۸۵.
- ↑ محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۱۷۰.
- ↑ محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۱۷۴.
- ↑ «آنگاه، (هر دو) از آن خوردند و شرمگاههاشان بر آنان نمایان شد و آغاز کردند به نهادن برگ (درختان) بهشت بر خودشان و آدم با پروردگارش نافرمانی کرد و بیراه شد» سوره طه، آیه ۱۲۱.
- ↑ «إِنَّمَا كَانَ مِنَ الصَّغَائِرِ الْمَوْهُوبَةِ الَّتِي تَجُوزُ عَلَى الْأَنْبِيَاءِ قَبْلَ نُزُولِ الْوَحْيِ عَلَيْهِمْ فَلَمَّا اجْتَبَاهُ اللَّهُ تَعَالَى وَ جَعَلَهُ نَبِيّاً كَانَ مَعْصُوماً لَا يُذْنِبُ صَغِيرَةً وَ لَا كَبِيرَةً»؛ محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۱۷۴.
- ↑ «وَيْحَكَ يَا عَلِيُّ اتَّقِ اللَّهَ وَ لَا تَنْسُبْ إِلَى أَنْبِيَاءِ اللَّهِ الْفَوَاحِشَ وَ لَا تَتَأَوَّلْ كِتَابَ اللَّهِ بِرَأْيِكَ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ قَالَ ﴿وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ﴾»؛ محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۱۷۰- ۱۷۱.
- ↑ «و آدم با پروردگارش نافرمانی کرد و بیراه شد» سوره طه، آیه ۱۲۱.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۱۷۶.
- ↑ «... الامام المطهر الذنوب المبرأ من العیوب مخصوص بالعلم ... و هو معصوم موید موفق مسدد قد امن الخطایا و الزلل و العثار یخصه الله بذلک لیکون حجته علی عباده و شاهده علی خلقه ...»، صدوق، محمدبن علی بن الحسین، عیون اخبار الرضا (ع)، ص۲۰۰-۱۹۵.
- ↑ «و چون شب بر او چادر افکند ستارهای دید گفت: این پروردگار من است» سوره انعام، آیه ۷۶.
- ↑ «ای قوم من! من از آنچه شریک (خداوند) قرار میدهید بیزارم * من با درستی آیین روی خویش به سوی کسی آوردهام که آسمانها و زمین را آفریده است و من از مشرکان نیستم» سوره انعام، آیه ۷۸-۷۸.
- ↑ «پس موسی مشتی بر او زد که او را کشت، (موسی) گفت: این از کار شیطان است» سوره قصص، آیه ۱۵.
- ↑ «و هنگام بیخبری مردم وارد شهر شد و در آن دو مرد را یافت یکی از گروه خویش و دیگری از دشمنانش که با هم کارزار میکردند؛ آنکه از گروه (خود) او بود در برابر آنکه از دشمنانش بود از وی یاری خواست، پس موسی مشتی بر او زد که او را کشت، (موسی) گفت: این از کار شیطان است که او دشمن گمراهکننده آشکاری است» سوره قصص، آیه ۱۵.
- ↑ «گفت: پروردگارا! من به خویش ستم کردم، مرا بیامرز!» سوره قصص، آیه ۱۶.
- ↑ «مرا بیامرز!» سوره قصص، آیه ۱۶.
- ↑ «که اوست که آمرزنده بخشاینده است» سوره قصص، آیه ۱۶.
- ↑ «گفت: آن را هنگامی کردم که از ناآگاهان بودم» سوره شعراء، آیه ۲۰.
- ↑ «و (آن) کار خود را که کردی، کردی و تو از ناسپاسانی» سوره شعراء، آیه ۱۹.
- ↑ «گفت: آن را هنگامی کردم که از ناآگاهان بودم» سوره شعراء، آیه ۲۰.
- ↑ «آنگاه چون از شما هراسیدم گریختم و خداوند به من داوری (راستین) ارزانی داشت و مرا از پیامبران گردانید» سوره شعراء، آیه ۲۱.
- ↑ «آیا یتیمت نیافت و در پناه گرفت؟» سوره ضحی، آیه ۶.
- ↑ «و تو را گمگشته یافت» سوره ضحی، آیه ۷.
- ↑ «پس هدایت کرد» سوره ضحی، آیه ۷.
- ↑ «و تو را نیازمند یافت و بینیاز کرد،» سوره ضحی، آیه ۸.
- ↑ «و بیگمان آن زن آهنگ وی کرد و وی نیز اگر برهان پروردگار خویش را نمیدید آهنگ او میکرد» سوره یوسف، آیه ۲۴.
- ↑ «و یونس را (یاد کن) هنگامی که خشمناک راه خویش در پیش گرفت و گمان برد که هیچگاه او را در تنگنا نمینهیم» سوره انبیاء، آیه ۸۷.
- ↑ «و چون پروردگارش او را بیازماید و روزیاش را بر او تنگ گیرد» سوره فجر، آیه ۱۶.
- ↑ «پس در آن تاریکیها بانگ برداشت» سوره انبیاء، آیه ۸۷.
- ↑ «که هیچ خدایی جز تو نیست، پاکا که تویی، بیگمان من از ستمکاران بودهام» سوره انبیاء، آیه ۸۷.
- ↑ «و اگر او از نیایشگران نبود * بیگمان در شکم آن (ماهی)، تا روزی که (همگان) برانگیخته میگردند میماند» سوره صافات، آیه ۱۴۳-۱۴۴.
- ↑ «تا آنجا که پیامبران به آستانه نومیدی رسیدند و پنداشتند که (مردم در وعده پشتیبانی) به آنان دروغ گفتهاند، (ناگهان) یاری ما به آنان رسید» سوره یوسف، آیه ۱۱۰.
- ↑ «تا خداوند گناه پیشین و پسین تو را بیامرزد و نعمت خود را بر تو تمام گرداند و تو را به راهی راست رهنمون گردد» سوره فتح، آیه ۲.
- ↑ «آیا (همه) خدایان را خدایی یگانه کرده است؟ بیگمان این چیزی شگفت است * و سرکردگان آنان راه افتادند (و به همراهان خود گفتند): بروید و در (پرستش) خدایان خود شکیبا باشید که این چیزی است که (از شما) میخواهند * ما چنین چیزی در آیین واپسین نشنیدیم، این جز دروغبافی نیست» سوره ص، آیه ۵-۷.
- ↑ «بیگمان ما به تو پیروزی آشکاری دادیم * تا خداوند گناه پیشین و پسین تو را بیامرزد و نعمت خود را بر تو تمام گرداند و تو را به راهی راست رهنمون گردد» سوره فتح، آیه ۱-۲.
- ↑ «خداوند از تو در گذراد! چرا پیشتر از آنکه راستگویان بر تو آشکار گردند و دروغگویان را بشناسی به آنان اجازه دادی؟» سوره توبه، آیه ۴۳.
- ↑ «که اگر شرک بورزی بیگمان کردارت از میان خواهد رفت و بیشک از زیانکاران خواهی بود» سوره زمر، آیه ۶۵.
- ↑ «و اگر ما تو را پابرجا نمیداشتیم نزدیک بود اندکی به آنان گرایش یابی» سوره اسراء، آیه ۷۴.
- ↑ محمدی، رضا، عصمت در قرآن، ص۷۲-۸۵.