غلو در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش)
غلو در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ غلو |
مدخل اصلی | غلو در لغت |
تعداد پاسخ | ۳ پاسخ |
غلو در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث غلو است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی غلو مراجعه شود.
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمین دکتر مصطفی سلیمانیان در کتاب «مقامات امامان» در اینباره گفته است:
«غلو در لغت: غلوّ بر وزن فُعول ناقص واوی و مصدر فعل غَلا یَغلو به معنای زیادهروی، افراط، ارتفاع، بالارفتن و تجاوز از قدر و منزلت هر چیز میباشد، لذا وقتی قیمت کالایی بالا میرود به آن غالی(گران) گویند، همچنین هرگاه مایعی بجوشد و در حد خود نگنجد، میگویند: غَلَیان کرده است. و غَلْوَة هم به معنی غایت میباشد. به مبالغه در هر چیزی مغالات گویند. و اسم مصدر غلو، غلاء میباشد و فعل غَلا در باب افعال و مفاعله متعدی میشود[۱].
غلو در اصطلاح: غلو در اصطلاح یعنی انسان چیزی را که به آن اعتقاد دارد، از حد خود بالاتر ببرد. غالی در اصطلاح شیعه شخصی است که مقامات و فضائلی را درباره اهل بیت (ع) ادعا میکند که واقعیت ندارند و خود اهل بیت (ع) هم آنها را مطرح نکردهاند، مانند ادعای نبوت و الوهیت و تفویض برای امامان. برای نمونه شخصی از امام باقر (ع) پرسید: غالی کیست؟ امام باقر (ع) فرمود: "قومی هستند که درباره ما مطالبی میگویند که ما درباره خود نگفتهایم"[۲].
به طورکلی در قرآن و روایات از غلو در دین نهی شده است، برای نمونه قرآن کریم فرموده: ﴿يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ﴾[۳] و پیامبر گرامی اسلام فرمودند: "از غلو در دین بپرهیزید زیرا کسانی که قبل از شما بودند به خاطر غلو در دین هلاک شدند"[۴]. و فرمودند: "دو گروه از امت من بهرهای از اسلام ندارند، کسانی که دشمن اهل بیت من هستند و غلوکنندگان در دین که از دین خارج شده اند"[۵]. و حضرت علی (ع) فرمود: "از غلو درباره ما بپرهیزید"[۶]. و همچنین فرمودند: "دو گروه درباره من هلاک شدند، دوستداران غالی و دشمنان قالی (کینهورز)"[۷].
همانطور که از روایات متعدد و نصوص بالا استفاده میشود غلو در دین حرام است و در برخی از موارد به کفر و شرک و انکار ضروری دین میانجامد، و حکم به قتل غالی داده میشود. و امامان (ع) همیشه از غالیان برائت و بیزاری میجستند[۸]»[۹]
پاسخهای دیگر
۱. حجت الاسلام و المسلمین ذاکری؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر ذاکری در کتاب «سیره فرهنگی و اجتماعی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه» در اینباره گفته است:
«شیخ مفید در تعریف غلو چنین مینویسد: «غلو در لغت گذشتن از حد است و بیرون رفتن از میانهروی. خداوند فرمود: ﴿يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ وَلَا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ﴾[۱۰]؛ پس نهی فرموده از گذشتن از حد دربارۀ مسیح. بر حذر داشته از بیرون رفتن از میانهروی در گفتار و ادعای نصارا را غلو دانسته است؛ زیرا آنان از حد گذشتند، طبق معنایی که بیان کردیم»[۱۱]؛ بنابراین مسیحیان که عیسی را خدا دانستهاند، از حد تجاوز کردهاند. غالیان را به سه دسته تقسیم کرده اند: دسته اول گروهی که دربارۀ امیر مؤمنان (ع) غلو کرده و قایل به خدایی ایشان شدهاند؛ دسته دوم گروهی که دربارۀ اهل بیت (ع) غلو کرده و دربارۀ آنان قایل به نبوت یا خدایی هستند و دسته سوم افرادی که معتقدند معرفت امام انسان را از تمام عبادات و فرایض الهی کفایت میکند و درنتیجه طهارت، نماز، روزه، زکات و حج را با تکیه بر ولایت اهل بیت (ع) ترک میکنند[۱۲]. امیرالمؤمنین (ع) مردم را از غلو و خدا دانستن اهل بیت (ع) نهی کرده و فرموده است: "از غلو دربارۀ ما پرهیز کنید. بگویید ما بندگان تربیت شده خدا هستیم، آن گاه فضایل ما را آن گونه که میخواهید، نقل کنید. هر کس ما را دوست دارد، طبق سیره و عمل ما رفتار کند و از پارسایی استعانت بجوید"[۱۳]. حضرت در سخنی دیگر در برائت از غلات فرمود: بارالها، من از گزافه گویان دوری میجوییم مانند دوری جستن عیسی بن مریم از نصارا! بارالها، آنان را برای همیشه خوار گردان و هیچ یک از آنان را یاری مکن[۱۴]»[۱۵] |
۲. آقای علیپور وحید؛ |
---|
آقای حسن علیپور وحید در کتاب «مکتب در فرآیند نواندیشی» در اینباره گفته است:
«شیخ مفید در کتاب«تصحیح اعتقادات»، غلات و مفوضه را تعریف و اندیشه آنها را تبیین میکند: تعریف غلات: «غلاتِ متظاهر به اسلام کسانی هستند که امیرالمؤمنین و ائمه (ع) را به الوهیت و نبوت و فضایلی فراتر از حد معلوم در دین و دنیا نسبت میدهند و از اعتدال بیرون میروند. آنان گمراه و کافر هستند و امیرالمؤمنین درباره آنها به قتل و سوزاندن دستور داد و ائمه (ع) درباره آنان به کفر و خروج از اسلام داوری کردند»[۱۶]. تعریف مفوضه: «منظور از مفوضه کسانی بودند که به غلات از جهت عقیده و به خصوص اباحهگری نزدیک بودهاند؛ اما فرق آنها با غلات در این بود که آنها ائمه را مخلوق قلمداد میکردند و لکن خلقت و رزق سایر موجودات و کلیه امور به آنها تفویض شده است»[۱۷]. علامه مجلسی نیز در تعریفی مشابه، غلو را چنین توصیف میکند: «غلو درباره پیامبر و ائمه (ع) اعتقاد به الوهیت آنان یا مشارکت آنان با خدای متعال در معبودیت یا در آفرینش و رزق یا اعتقاد به حلول خدای متعال در آنها با اتحاد خدا با آنان یا آگاهی از غیب بدون وحی و الهام الهی یا باور به نبوت ائمه یا تناسخ آنان یا باور به بینیاز کردن معرفت آنها از عبادات و ترک معاصی است»[۱۸]. دیگر متکلمین و محدثین شیعه نیز تعاریفی نزدیک به همین دیدگاه پیش نهادهاند. از مجموع تعریفهای شیخ مفید، علامه مجلسی و دیگر نظریهپردازان امامیه برمیآید که هسته مرکزی غلو، اعتقاد به الوهیت و ربوبیت ائمه، اباحهگری و نفی یا بیاعتنایی به احکام شریعت بوده است. کانونیترین مفهوم تفویض نیز تصدی رزق و آفرینش مخلوقات از سوی ائمه و استقلال در حوزههای ربوبی است. همین باورهای الحادی بود که تنفر و لعن اهل بیت را برانگیخت. نخستین رهیافت و جدیترین رهاورد تدبر در این تعاریف این است که هیچ یک از آنها اعتقاد به معصومیت و منصوصیت و علم الهی را پوشش نمیدهد و مصداق غلو و تفویض نمیداند. بازخوانی تعاریف تفویض و غلو، پژوهشگر را به این فرضیه ره مینماید که باور به نص وعصمت برآمده از متن کتاب و سنت و سابقه دوانده تا عصر رسول است و نسبت و قرابت به تبیین و تشریعهای نیوی میرساند، نه ترفند مفوضه و غلات. با این فرض، کی و کجا شیعه باور به الوهیت و ربوبیت ائمه را روا میدارد؟ کدام منبع شیعی، استقلال ائمه از پروردگار را تجویز یا ترویج میکند؟ با کدام پشتوانه تئوریک میتون پیاپی شیعه را از قرن چهارم و پنجم تا قرن حاضر در تسخیر تقویض و غلوانگاشت؛ یعنی اعتقاد به الوهیت و ربویت امام یا استقلال از پروردگار در تصرف عالم یا اباحهگری؟»[۱۹] |
منبعشناسی جامع غلو
پانویس
- ↑ کتاب العین، ج۴، ص۴۴۶؛ مجمع البحرین، جا، ص۳۱۸؛ مصباح المنیر، ج۲، ص۴۵۲؛ المحیط فی اللغة، ج۵، ص۱۲۹.
- ↑ اصول کافی، ج۲، ص۷۵.
- ↑ "ای اهل کتاب! در دینتان غلوّ نورزید" سوره نساء، آیه ۱۷۱؛ سوره مائده، آیه ۷۷.
- ↑ مسند احمد، ج۱، ص۲۱۵.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۴۰۸.
- ↑ غررالحکم و دررالکلم، ج۲، ص۳۲۴.
- ↑ نهج البلاغة، حکمت ۱۱۸، ص۴۸۹.
- ↑ اصول کافی، ج۲، ص۷۵.
- ↑ سلیمانیان، مصطفی، مقامات امامان، ص ۴۱.
- ↑ «ای اهل کتاب! در دینتان غلوّ نورزید و درباره خداوند جز راستی سخنی بر زبان نیاورید؛ جز این نیست که مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خداوند است» سوره نساء، آیه ۱۷۱.
- ↑ شیخ مفید، تصحیح الاعتقاد (همراه با اوائل المقالات)، ص۲۳۸ (چ کنگره)، (المصنفات)، ج۵، ص۱۳۱.
- ↑ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۵۴۵.
- ↑ «إِيَّاكُمْ وَ الْغُلُوَّ فِينَا، قُولُوا إِنَّا عِبَادٌ مَرْبُوبُونَ وَ قُولُوا فِي فَضْلِنَا مَا شِئْتُمْ. مَنْ أَحَبَّنَا فَلْيَعْمَلْ بِعَمَلِنَا وَ يَسْتَعِنْ بِالْوَرَعِ»؛ ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۱۰۴؛ شیخ صدوق، الخصال، ص۶۱۴.
- ↑ «اللَّهُمَّ إِنِّي بَرِيءٌ مِنَ الْغُلَاةِ كَبَرَاءَةِ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ مِنَ النَّصَارَى، اللَّهُمَّ اخْذُلْهُمْ أَبَداً، وَ لَا تَنْصُرْ مِنْهُمْ أَحَداً»؛ شیخ طوسی، الأمالی، ص۶۵۰.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیره فرهنگی و اجتماعی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه، ص ۲۲۲.
- ↑ تصحیح اعتقادات الإمامیة، ص۱۳۱.
- ↑ تصحیح اعتقادات الإمامیة، ص۱۳۳-۱۳۴.
- ↑ بحارالانوار، ج۲، ص۳۴۶.
- ↑ علیپور وحید، حسن، مکتب در فرآیند نواندیشی، ص ۱۳۲.