قرآن در معارف و سیره علوی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

امام (ع) در مورد قرآن فرمود:

  1. کتابی بر شما نازل کرد که روشنگر همه چیز است پیامبرش را مدتی میان شما ماندگار ساخت تا برای او و شما آیینی که مورد رضای وی بوده- و کتاب آسمانیش آن را بازگو می‌کند- تکمیل نماید.
  2. این نور، همان قرآن است، آن را به سخن آرید، اگرچه هرگز (با زبان عادی) سخن نمی‌گوید، امّا من از جانب آن شما را آگاهی می‌دهم:

بدانید! در قرآن، علوم آینده و اخبار گذشته، داروی بیماری‌ها و نظم حیات اجتماعی شما وجود دارد، بعضی از آن، از برخی دیگر سخن می‌گوید و برخی، گواه بعض دیگر است.

درباره خدا سخنی به خلاف نگفته و کسی که با آن مصاحبت کند وی را از خدا جدا نمی‌سازد، کژی در آن راه ندارد، تا نیاز به اصلاح نمودن داشته باشد و منحرف نمی‌گردد و خطا نمی‌کند تا پوزش بطلبد، تکرارش موجب کهنگی و یا ناراحتی قدرت شنوایی نمی‌گردد، شگفتی‌هایش پایان نمی‌پذیرد و نوآوری‌هایش پایانی ندارد و تاریکی‌ها را جز با چراغ‌های آن، فروغی نمی‌توان بخشید، بهار دل‌ها در قرآن است،... برای قلب و اندیشه جلایی جز قرآن نمی‌توان یافت، قرآن معدن و مرکز ایمان است، چشمه‌ها و دریاهای دانش و بستان‌های عدالت و غدیرهای آن است و پایه و بنیان اسلام به شمار می‌آید.

نهرهای زلال حق و سرزمین‌های مطمئن آن است دریایی است که بهره‌گیران تشنه‌کام، تمام آبش را نمی‌توانند کشید و چشمه‌هایی است که نمی‌توانند از آن بکاهند، آبشخوری است که هرچند از آن برگیرند از آن کاسته نمی‌شود... خداوند قرآن را فرو نشاننده عطش دانشمندان، باران بهاری قلب درک‌کنندگان و جاده وسیع صالحان قرار داده است... قرآن برای آن‌کس که آن را حفظ کند دانش و برای کسی که روایت کند، گفتاری پرارزش و برای آن‌کس که قضاوت و داوری نماید حکم و فرمان الهی تلقی می‌شود. قرآن بهبودی بخشی است که با وجود آن بیماری‌ها وحشت نمی‌آورد... و دارویی است که پس از آن، بیماری باقی نخواهد ماند، برای بیماری‌های خود از قرآن شفا و بهبودی بطلبید، و برای پیروزی بر شدائد و مشکلات از آن یاری جویید؛ زیرا در قرآن شفای بزرگترین بیماری‌ها یعنی کفر و نفاق و گمراهی و ضلالت، آمده است[۱].

امام (ع) در مورد سنّت رسول اکرم (ص) مردم را به عمل بر طبق آن فراخوانده و موقعیت و مواضع درخشان ائمه (ع) را در رساندن سنّت صحیح به امّت، روشن ساخته است و مواردی از سنّت رسول خدا (ص) را که باطل گرایان به تباهی کشانده‌اند احیا نموده و به بیان علل و اسباب انحراف از مسیر سنّت پرداخته است، آنجا که فرمود: از راه و رسم پیامبرتان پیروی کنید که بهترین راه و رسم‌هاست، رفتارتان را با روش پیامبر تطبیق دهید، که هدایت‌کننده‌ترین روش‌هاست و فرمود: محبوب‌ترین بندگان نزد خدا کسی است که از پیامبرش سرمشق گیرد و گام جای گام او نهد.

نیز فرمود: رهبری پیامبر را بپذیر و در طریق نجات و رستگاری، او را پیشوای خود بدان. هم‌چنین فرمود: آن‌چه میان مردم شایع است، هم احادیث حق است و هم باطل، هم راست و هم دروغ.

ناسخ و منسوخ، عام و خاص، محکم و متشابه، هم احادیثی است که به خوبی حفظ شده و هم روایاتی است که با ظن و گمان روایت شده است، در عصر پیامبر (ص) آن‌قدر به آن بزرگوار دروغ بسته شد که به‌پا خاست و خطابه ایراد کرد و فرمود: هرکس عمدا به من دروغ ببندد، باید جایگاه خویش را در آتش دوزخ انتخاب کند.

هیچ یک از این امت را با خاندان پیامبر (ص) نمی‌توان مقایسه کرد... آنان زندگی علم و مرگ جهل‌اند... با حق مخالف نیستند و در آن اختلافی ندارند، ارکان اسلام‌اند و پناهگاه مردم، به وسیله آنها حق به نصاب خود رسید و باطل ریشه‌کن گردید و زبان باطل، از بن برکنده شد، دین را توأم با فراگیری و عمل، درک کردند، نه تنها شنیدن و نقل کردن. آنان جایگاه اسرار خدا و ملجأ فرمان او و ظرف دانش اویند، مرجع احکام الهی، پناهگاه کتاب‌های او هستند و کوه‌های استوار دین و آیین او، چراغ‌های روشنی بخش تاریکی‌ها، چشمه‌سارهای حکمت‌ها، معادن دانش و خاستگاه حلم و بردباری‌اند؛ و فرمود: من نشانه و دلیل روشنی بر حقانیّت خود از ناحیه پروردگار خویش دارم، و در راه روشنی حرکت می‌کنم که آن را از میان راه‌های گوناگون برگزیده‌ام[۲].[۳]

منابع

پانویس

  1. به خطبه ۱۷ نهج البلاغه، چاپ صبحی صالح مراجعه شود.
  2. معجم موضوعی نهج البلاغه، ص۴۲- ۵۳ و ۱۰۱؛ تصنیف غرر الحکم، ص۱۰۹- ۱۱۷.
  3. حکیم، سید منذر، ‌پیشوایان هدایت ج۲، ص ۳۲۳.