قرآن در قرآن
مقدمه
قرآن کتاب پیامبر اسلام و راهنمای مسلمانان است. این کتاب از نظر مسلمانان آخرین کتابی است که بر پیامبران نازل شده و به لحاظ جایگاه و شیوه طرح معارف دارای ویژگیهایی است؛ زیرا فرستادن پیامبری مشخص با کتابی ماندگار و گسترشپذیر و مهیمن و جهانی، ﴿وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ﴾[۱]، ﴿إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ﴾[۲]، ﴿تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا﴾[۳]، ﴿إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ﴾[۴]، ﴿وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ﴾[۵]، تابع شرایط انسانی و جغرافیایی و پیدایش زمینه برای پذیرش با ویژگیهای زبانی و ادبی است که قرآن آنها را برشمرده است[۶]. از سوی دیگر توجه به مخاطب خاص آن یعنی پیامبر ـ جدای از بحث مخاطب عام آن ـ نکته دیگر در شناخت پیامبر است، زیرا نشان میدهد او چه کسی بوده که این کتاب را با این موقعیت و محتوا نازل کرده است؛ مثلاً این مسأله که قرآن به شخصی در جزیرةالعرب و نه در میان تمدن ایران و روم و میان اقوامی امی ﴿هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ﴾[۷] وحی شده و یا در سطح انسانهایی که با دانش کسبی بالا، به مراتبی گزینش نشده و فردی امّی انتخاب شده، یا از تربیت و مراتب کمالات نازل شده است. یا چه سیر و تحولی در این شخص پیش از بعثت رخ داده تا آمادگی برای کسب وحی و توانایی برای ابلاغ و رسالت پیدا کرده، تابع قواعد و سنتهای الهی است. اینگونه نیست که در هر جا بشود شخصیتی ظهور کند و نقطه عطفی در تاریخ بشریت به وجود آورد و تحولی ایجاد کند. بسیاری از انسانهای متفکر و با نبوغ در جهان بوده؛ ولی یا رشد نیافتهاند، یا سرکوب شده و یا اندیشه آنان در انزوا قرار گرفته است. حرکت و رشد اندیشهای در جامعه از قواعد عام و سنتهای الهی پیروی میکند. یک درخت و گل در هر زمینی نمیروید و اگر بروید ماندگار نمیشود و اگر ماندگار شود، جلوه نمیکند و اگر جلوه کند، بازتاب نمییابد و فراگیر نمیشود، تا چه رسد به انسانها و آن هم پیامبران. اینکه در فلسفه تاریخ گفته شده؛ این مردم هستند که شخصیتهای تاریخی را میسازند، یا شخصیتهای تاریخی مردم را، میتوان رابطهای متقابل از تأثیر و تأثر شخصیت و جامعه را مطرح کرد که تا اندازهای درباره پیامبران صادق است. در میان هزاران پیامبر و منذری که خداوند فرستاده، تنها چند نفر آنها اولوالعزم، یعنی دارای ارادهای استواری و اصالت در رأی و نگرشی و بینشی جهانی بودهاند و توانستهاند فرا ملیتی شوند. خداوند در اینکه مردم باید به پیامبران ایمان بیاورند، تفاوتی نگذاشته است: ﴿لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ﴾[۸]. اما در ایجاد موقعیت رسالت و چگونگی ارتباط با حضرت و استفاده از کتاب حق برتریهایی داده است: ﴿وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلَى بَعْضٍ﴾[۹]. در حقیقت برخی از پیامبران را بر بعضی دیگر برتری بخشیدیم. قرآن کریم دارای دو رویکرد عمومی است: برای عامه مردم مبین و روشنگر است و برای متقین هدایتگر و راهنما است. اما برای پیامبر جهتدهنده و تربیتکننده و تسلیبخش و تعیینکننده قلمرو رسالت و تعیین روش برای انجام مأموریت است[۱۰].
معناشناسی
قرآن، در اصل، مصدر به معنای خواندن است[۱۱]، برخی گفته اند: قرآن اسم عَلَمِ غیر مشتق و مختص به کلام خدا است و همزه آن از حروف اصلی نیست[۱۲] و برخی آن را مشتق از "قرن الشّیء بالشّیء" پیوند زدن و افزودن چیزی بر چیزی دانستهاند، زیرا سورهها و آیات و حروف آن برهم افزوده شده و مقارنت دارند[۱۳]. عدّهای از کسانی که قرآن را مهموز دانستهاند آن را مصدر "قرأت" ذکر کردهاند که در واقع "مقرؤ" خوانده شده را قرآن خواندن نامیدهاند و جمعی دیگر آن را وصف و از مادّه "قرء" به معنای جمع دانستهاند[۱۴].
قرآن وحی نامه اعجازآمیز الهی است که به زبان عربی، به عین الفاظ به وسیله فرشته امین وحی (جبرئیل) از جانب خداوند و از لوح محفوظ، بر قلب و زبان پیامبر اسلام (ص) هم اجمالاً یک بار و هم تفصیلاً در مدّت بیست و سه سال نازل شده و حضرت آن را بر گروهی از اصحاب خود خوانده و کاتبان وحی] از میان اصحاب [آن را با نظارت مستقیم و مستمرّ حضرت (ص) نوشتهاند و حافظان بسیار هم از میان اصحاب آن را حفظ و به تواتر نقل کردهاند. قرآن در عصر پیامبر (ص)، مکتوب، ولی مدوّن نبوده و بعدها از سوره فاتحه تا ناس در ۱۱۴ سوره مدوّن گردیده و متن آن مقدّس، متواتر و قطعی الصّدور است[۱۵].[۱۶]
قرآن در قرآن
درباره شناخت قرآن نبوی محمدی (ص)، بهترین منبع خود این کتاب است، لذا در آغاز لازم است به آیاتی اشاره شود که خود در توصیف بر این کتاب در آغاز برخی از سورهها آمده و شخصیت پیامبر و قدرت تحمل پیامبر را در دریافت آن نشان داده است: اهمیت این توصیفها در معرفی شخصیت پیامبر است که نشان میدهد که وحی بر پیامبر امر بیرونی و جدا از شخصیت او بوده است، ثانیاً، بازتابدهنده واکنشهای پیامبر گوناگون نسبت به خارج است:
- ﴿ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ﴾[۱۷].
- ﴿اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ * نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَأَنْزَلَ التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ﴾[۱۸].
- ﴿كِتَابٌ أُنْزِلَ إِلَيْكَ فَلَا يَكُنْ فِي صَدْرِكَ حَرَجٌ مِنْهُ لِتُنْذِرَ بِهِ وَذِكْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ﴾[۱۹].
- ﴿الر كِتَابٌ أُحْكِمَتْ آيَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ﴾[۲۰].
- ﴿إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ﴾[۲۱].
- ﴿كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ﴾[۲۲].
- ﴿إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ﴾[۲۳].
- ﴿تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا﴾[۲۴].
- ﴿قُرْآنًا عَرَبِيًّا غَيْرَ ذِي عِوَجٍ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ﴾[۲۵].
- ﴿وَإِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَلِقَوْمِكَ وَسَوْفَ تُسْأَلُونَ﴾[۲۶].
- ﴿هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ عَلَى عَبْدِهِ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَإِنَّ اللَّهَ بِكُمْ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ﴾[۲۷].
- ﴿لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ﴾[۲۸].
نکات:
- این کتابِ تردیدناپذیر برای پیامبر بوده ﴿ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ﴾ و در اینکه وحی و امری بیرون از شخصیت اوست، برای هدایت پرواداران (متقیان) است: ﴿هُدًى لِلْمُتَّقِينَ﴾؛
- به حق نازل شده ﴿نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ﴾ و از مقامی بالا تنزل یافته تا قابل تبلیغ باشد و تصدیقکننده تجربه وحی نبوی پیشینیان است. ﴿مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ﴾؛
- از سوی حکیم فرزانه نازل شده که میدانسته چگونه و با چه تناسبی آن را نازل کند: ﴿كِتَابٌ أُحْكِمَتْ آيَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ﴾ و دارای تفصیل معارف و احکام، وسیله تذکر: ﴿وَذِكْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ﴾، ﴿وَإِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَلِقَوْمِكَ﴾، بینات ﴿هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ عَلَى عَبْدِهِ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ﴾، فرقان: ﴿تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ﴾، هدایت: ﴿هُدًى لِلْمُتَّقِينَ﴾، بشارت ﴿إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ﴾، از عزیز رحیم: ﴿آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَإِنَّ اللَّهَ بِكُمْ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ﴾ و نازله عربی است: ﴿إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا﴾؛ از اوصاف سلبی مانند: عوج ندارد: ﴿قُرْآنًا عَرَبِيًّا غَيْرَ ذِي عِوَجٍ﴾، تردیدآور نیست: ﴿ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ﴾، کسی آن را مس نمیکند و به درستی در نمییابد، مگر دل خود را پاک کرده باشد: ﴿لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ﴾؛ این توصیفها نکات کلیدی در معرفی این کتاب است[۲۹].
ویژگیهای قرآن
- ﴿فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَتُنْذِرَ بِهِ قَوْمًا لُدًّا﴾[۳۰].
- ﴿فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ﴾[۳۱].
- ﴿وَقُرْآنًا فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلَى مُكْثٍ وَنَزَّلْنَاهُ تَنْزِيلًا﴾[۳۲].
- ﴿هَذَا بَيَانٌ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِينَ﴾[۳۳].
نکات:
- آسان شدن و راحت به زبان آمدن ﴿فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ﴾ و روش تدریجی نازل شدن قرآن، ﴿وَقُرْآنًا فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلَى مُكْثٍ﴾ یکی از ویژگیهای مهم این کتاب شریف برای ایجاد روحیه ثبات قدم در مرحله اول برای پیامبر و در مرحله بعد برای مؤمنان است: ﴿لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ﴾ و از سویی زمینه تفکر فراهم کردن و مجال دادن به کافران، یا تازه ایمان آورندگان، برای ترک عقاید باطل و ایجاد عقاید حق و درست به جای آن است: ﴿وَتُنْذِرَ بِهِ قَوْمًا لُدًّا﴾. قرآن را بخشبخش نازل کردیم ﴿وَقُرْآنًا فَرَقْنَاهُ﴾ تا آن را به آرامی بر مردم بخوانی: ﴿لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلَى مُكْثٍ﴾ و آن را به تدریج نازل کردیم: ﴿وَنَزَّلْنَاهُ تَنْزِيلًا﴾؛
- آسان به زبان جاری شدن تا جایی که حتی کودکان بتوانند بخوانند و از حفظ کنند و نزول قرآن تدریجی و هم با آرامش و آرام آرام برای مردم خوانده شده، تا به راحتی آن را یاد بگیرند و با تحمل بتوانند عمل کنند. خداوند در آیهای در برابر این شبهه کفّار که چرا قرآن یکباره نازل نشده و به مانند دیگر کتب الهی نیست، چنین پاسخی میدهد: ﴿كَذَلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلًا﴾[۳۴]؛
- یکی از اوصاف قرآن وصف راهنمایی و هدایت و روشنگری و پند برای مردم است ﴿هَذَا بَيَانٌ لِلنَّاسِ﴾ و راهنمونی و پندی برای تقواپیشگان: ﴿وَهُدًى وَمَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِينَ﴾؛
- یکی دیگر از ویژگیهای قرآن کریم، هماهنگی آوایی آن است. هماهنگ بودن از نظر بهکارگیری حروف، بهکارگیری واژهها، پیوستگی مطالب و پیوند موضوعات، و نظم منطقی حاکم بر آیات و سورهها. مثلاً درباره بهکارگیری حروف؛ برخی از سورههای قرآن با حروف و آهنگ واحدی چون الف، ی، ه، ر، د، س، ختم میشوند. مانند پایان آیات سوره مریم که با الف تمام میشود: زکریا، حَفّیا، شقیا، ولّیا، رضیاً، سُمیّا، و برخی با دو یا سه حرف مانند ون و ین چنانکه قسمتی از سوره انبیاء بدینگونه ختم شده: حافظین، راحمین، عابدین، صابرین، صالحین، ظالمین، مؤمنین، وارثین و... و برخی با حروف و آهنگی متنوعتر، که البته بیش از همه، حرف ن در انتهای آیات قرآن کریم به چشم میخورد و به پایان آیات آهنگی مخصوص و دلنشین و شنیدنی بخشیده است[۳۵].
تمهیدات و آماده کردن پیامبر
مراد آن دسته از آیاتی است که جدا از مباحث خاصِ قرآن، به تمهیدات و سیر دریافت وحی اشاره دارد و کلیت نسبت میان شخصیت پیامبر در ارتباط با قرآن میپردازد و محورهای موضوعی آن در ذیل مدخلهای خاص خود قابل دستیابی است.
- ﴿اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ * خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ * اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ * الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ﴾[۳۶].
- ﴿كَذَلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلًا﴾[۳۷].
- ﴿لَا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ * إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ * فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ﴾[۳۸].
- ﴿فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُقْضَى إِلَيْكَ وَحْيُهُ وَقُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا﴾[۳۹].
- ﴿وَإِنَّهُ لَتَنْزِيلُ رَبِّ الْعَالَمِينَ * نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ * عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ * بِلِسَانٍ عَرَبِيٍّ مُبِينٍ﴾[۴۰].
نکات:
- ﴿اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ﴾ بخوان به نام پروردگارت که آفرید و خواند: ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾[۴۱]، و این آغاز رسالت و به قول مورخان نخستین آیات وحی و ایجاد آمادگی پیامبر برای القای وحی به صورت تدریجی و مرحله به مرحله است، و هر چند فاتحة الکتاب، آغاز این کتاب آسمانی در مصحف شد، اما پنج آیه سوره علق آغاز تنزیل به شمار میرود؛
- ما اینگونه قرآن را به تدریج نازل کردیم تا قلبت را به وسیله آن استوار گردانیم و قرآن را بر تو به آرامی خواندیم ﴿كَذَلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلًا﴾؛
- شیوه القای وحی محمد (ص) که چیزی را فراموش نکند و مصونیت پیدا کند و در آن شک ننماید که این وحی است؛
- رفع نگرانی از خاطر پیامبر در تحفظ قرآن. در تفسیر مجمع البیان به نقل از ابن عباس در تفسیر این آیه آمده است که چون قرآن بر پیامبر نازل میشد پیش از اتمام نزول وحی رسول اللَّه به خواندن مبادرت میفرمود. خداوند او را خطاب میکند که در خواندن قرآن شتاب مکن ﴿لَا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ﴾ شاید شدت علاقه و محبت آن حضرت به وحی او را به چنین کاری وادار میکرد[۴۲].
- این قرآن به زبان عربی نازل شده ﴿وَإِنَّهُ لَتَنْزِيلُ رَبِّ الْعَالَمِينَ... * بِلِسَانٍ عَرَبِيٍّ مُبِينٍ﴾و توسط روح الامین و بر قلب پیامبر بوده و هدف از انذار بوده است﴿نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ * عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ﴾[۴۳].[۴۴]
توصیف اهداف وحی و کیفیت بیان آن برای پیامبر
- ﴿إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ﴾[۴۵].
- ﴿وَلَقَدْ صَرَّفْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ فَأَبَى أَكْثَرُ النَّاسِ إِلَّا كُفُورًا﴾[۴۶].
- ﴿وَلَقَدْ صَرَّفْنَا فِي هَذَا الْقُرْآنِ لِلنَّاسِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ وَكَانَ الْإِنْسَانُ أَكْثَرَ شَيْءٍ جَدَلًا﴾[۴۷].
- ﴿الر تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِينِ * إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ﴾[۴۸].
- ﴿وَكَذَلِكَ أَنْزَلْنَاهُ حُكْمًا عَرَبِيًّا﴾[۴۹].
- ﴿وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّمَا يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسَانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَهَذَا لِسَانٌ عَرَبِيٌّ مُبِينٌ﴾[۵۰].
- ﴿فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَتُنْذِرَ بِهِ قَوْمًا لُدًّا﴾[۵۱].
- ﴿وَكَذَلِكَ أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا...﴾[۵۲].
- ﴿وَإِنَّهُ لَتَنْزِيلُ رَبِّ الْعَالَمِينَ * نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ * عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ * بِلِسَانٍ عَرَبِيٍّ مُبِينٍ﴾[۵۳].
- ﴿قُرْآنًا عَرَبِيًّا غَيْرَ ذِي عِوَجٍ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ﴾[۵۴].
- ﴿كِتَابٌ فُصِّلَتْ آيَاتُهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ﴾[۵۵].
- ﴿وَلَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا أَعْجَمِيًّا لَقَالُوا لَوْلَا فُصِّلَتْ آيَاتُهُ أَأَعْجَمِيٌّ وَعَرَبِيٌّ قُلْ هُوَ لِلَّذِينَ آمَنُوا هُدًى وَشِفَاءٌ وَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ فِي آذَانِهِمْ وَقْرٌ وَهُوَ عَلَيْهِمْ عَمًى أُولَئِكَ يُنَادَوْنَ مِنْ مَكَانٍ بَعِيدٍ﴾[۵۶].
- ﴿وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَتُنْذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ لَا رَيْبَ فِيهِ فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَفَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ﴾[۵۷].
- ﴿فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ﴾[۵۸].
- ﴿وَمِنْ قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً وَهَذَا كِتَابٌ مُصَدِّقٌ لِسَانًا عَرَبِيًّا لِيُنْذِرَ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَبُشْرَى لِلْمُحْسِنِينَ﴾[۵۹].
- ﴿وَاتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ كِتَابِ رَبِّكَ لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ وَلَنْ تَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَدًا﴾[۶۰].
- ﴿وَكَذَلِكَ أَنْزَلْنَاهُ حُكْمًا عَرَبِيًّا وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَمَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا وَاقٍ﴾[۶۱].
نکات:
- هدایت به دین اَقوَم هدف قرآن و وحی به عنوان یکی از معیارهای دین اکمل است: ﴿إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ﴾ در این باره علامه طباطبایی مینویسد: یعنی این قرآن هدایت میکند به سوی دینی که اقوم از هر دین و مسلطتر بر اداره امور بشر است همچنان که در جای دیگر فرموده: ﴿قُلْ إِنَّنِي هَدَانِي رَبِّي إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ دِينًا قِيَمًا مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا﴾[۶۲] و اقوم افعل تفضیل از قیام است و معنای اصلی قیام، ضد قعود است که این خود یکیاز معتدلترین حالات آدمی است و انسان در این حال از هر حالت دیگری نسبت به کارهایش مسلطتر است به خلاف قعود و یا طاقباز و یا دَمَر و امثال آن، ولی این کلمه را در نیکو انجام دادن هر کار استعمال کردهاند و به کسی که به خوبی متصدی کاری شود، و بدون عجز و خستگی و با حسن اداره آن را از آب در آورد میگویند فلانی قائم به فلان امر است یعنی آن امر را مراقب و نگهدار است، و حال آن را آنطور که مناسب آن است رعایت مینماید. در آیه مورد بحث خدای تعالی این ملت حنیف را ملتی قائم نامیده و در جای دیگر درباره آن فرموده: ﴿فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ﴾[۶۳] و نیز فرموده: ﴿فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ الْقَيِّمِ﴾[۶۴] و این بدان جهت است که این دین خیر دنیا و آخرت ملت خود را تأمین و تضمین نموده و قائم بر اصلاح حال معاش و معاد ایشان است. و این نیز نیست مگر به خاطر اینکه این دین موافق با مقتضیات فطرت انسانی و ناموسی است که خداوند بر اساس آن ناموس او را خلق کرده و او را به حسب آن ناموس مجهز به ابزاری فرموده که او را به سوی غایت و هدف از خلقتش و سعادتی که برایش در نظر گرفته شده راهنمایی میکند.
بنابراین، توصیف این ملت در آیه مورد بحث به وصف ﴿أَقْوَم﴾ (قائمتر) یا در مقایسه با سایر ملتها است و یا در مقایسه با سایر شریعتها، این را میدانیم که برای هر ملتی سنتی است که آن را برای خود برگزیدهاند تا سودشان برساند و به درد زندگیشان بخورد، و لکن این سنتها اگر در بعضی از امور ایشان را سود ببخشد در پارهای دیگر به ضررشان تمام میشود، و اگر پارهای از هواها و امیالشان را تأمین میکند قسمت عظیمی از خیرات را از ایشان سلب میکند، همانا در میان همه سنتها این تنها اسلام است که قائم به مصالح حیات و تمامی اهداف دنیایی و آخرتی جامعه است، بدون اینکه خیری از ایشان سلب کرده و از بین برده باشد بنابراین ملت حنیف اَقوَم است بر حیات انسانی تا دیگر ملل[۶۵]؛
- چگونگی بیان وحی و استفاده از ضربالمثل برای انتقال پیام آن به مردم ﴿وَلَقَدْ صَرَّفْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ﴾ تصریف امثال به معنای برگرداندن و دوباره آوردن و با بیانهای مختلف و اسلوبهای گوناگون ایراد کردن است، و مثل به معنای توصیف مقصود است به چیزی که آن را مجسم و ممثل کند و ذهن شنونده را به آن نزدیک گرداند، مراد این است که ما هر مثلی را که روشنگر راه حق و راه ایمان و شکر باشد برای ایشان بیان کردیم، ولی بیشتر مردم جز راه کفران را نپیمودند ﴿فَأَبَى أَكْثَرُ النَّاسِ إِلَّا كُفُورًا﴾ و از تاریخ تکاندهنده گذشتگان و از حوادث دردناک زندگی آنها و خاطرههای تلخ و شیرین تاریخ، در گوش مردم فرو خواندیم و آن قدر مسائل را زیر و رو کردیم تا دلهایی که آماده پذیرش است پذیرای حق گردد، و بر سایرین نیز اتمام حجت شود، و جایی برای ابهام باقی نماند. ولی با این حال گروهی طغیانگر و سرکش هرگز ایمان نیاوردند، چرا که انسان بیش از هر چیز به مجادله میپردازد ﴿وَكَانَ الْإِنْسَانُ أَكْثَرَ شَيْءٍ جَدَلًا﴾؛
- یکی از ویژگیهای قرآن آسان شدن قرآن برای پیامبر جهت انذار است، البته در این میان برای انذار افراد لجوج این آسان شدن اهمیت بیشتری پیدا میکند: ﴿فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ...﴾ ﴿وَتُنْذِرَ بِهِ قَوْمًا لُدًّا﴾؛
- قرآن کتابی نازل شده بر پیامبر به زبان عربی فصیح که در انتقال پیام وحی دارای پیامی روشن و آشکاراست و با توجه به موقعیت جغرافیایی زیست و بعثت پیامبر در آیات متعدد بر این نکته تأکید شده است و بر این پیام که پیامبران با زبان مردمی که در میان آنها هستند فرستاده شدند تا چگونگی انتقال پیام دعوت با سهولت و آسانی انجام پذیرد ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ﴾[۶۶]، ﴿إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ﴾، ﴿وَكَذَلِكَ أَنْزَلْنَاهُ حُكْمًا عَرَبِيًّا﴾، ﴿وَهَذَا لِسَانٌ عَرَبِيٌّ مُبِينٌ﴾؛
- نعمت زبان گویای پیامبرکه از طرف خداوند به ایشان عطا شده واسطه آسان شدن محتوای بسیار عالی قرآن برای درک همگان و بشارت به تقوا پیشگان: ﴿فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَتُنْذِرَ بِهِ قَوْمًا لُدًّا﴾، ﴿فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ﴾؛
- خداوند به پیامبر میفرماید که محور بیان دعوت توحیدی تو وحی الهی باشد و آنچه را از کتاب پروردگارت به سوی تو وحی شده، بخوان و پیروی کن ﴿وَاتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ كِتَابِ رَبِّكَ﴾ و به خرافات، مطالب بیاساس و دروغهای دیگران توجه نکن؛ برای اینکه سخنان و علم الهی همچون سخنان و دانش مردم نیست که هر روز بر اثر کشفیات جدید، دستخوش تغییر شود، و نتوان بر آن اعتماد کرد، بلکه علم الهی و وحی و سخنان خدا تغییرناپذیر و استوار است، چون زمینههای تغییر در آنها وجود ندارد. ﴿لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ﴾ و هیچ پناهگاهی جز او نمییابی ﴿وَلَنْ تَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَدًا﴾ و همین استحکام و تغییرناپذیری کلام خداوند مهمترین نقش را در تأثیرگذاری بیان وحی الهی از طرف پیامبر را دارد[۶۷].
قرآن و پیوند با تحقق اهداف وحیانی پیامبر
- ﴿اتَّبِعْ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ﴾[۶۸].
- ﴿وَاتَّبِعْ مَا يُوحَى إِلَيْكَ وَاصْبِرْ حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ﴾[۶۹].
- ﴿وَاتَّبِعْ مَا يُوحَى إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا﴾[۷۰].
- ﴿إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلَا تَتَفَكَّرُونَ﴾[۷۱].
- ﴿وَإِذَا لَمْ تَأْتِهِمْ بِآيَةٍ قَالُوا لَوْلَا اجْتَبَيْتَهَا قُلْ إِنَّمَا أَتَّبِعُ مَا يُوحَى إِلَيَّ مِنْ رَبِّي هَذَا بَصَائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ﴾[۷۲].
- ﴿وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هَذَا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِي إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ﴾[۷۳].
- ﴿قُلْ مَا كُنْتُ بِدْعًا مِنَ الرُّسُلِ وَمَا أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَلَا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ وَمَا أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ مُبِينٌ﴾[۷۴].
- ﴿إِنَّمَا تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَخَشِيَ الرَّحْمَنَ بِالْغَيْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ كَرِيمٍ﴾[۷۵].
- ﴿فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِي أُوحِيَ إِلَيْكَ إِنَّكَ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾[۷۶].
- ﴿وَيُنْذِرَ الَّذِينَ قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا * فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ عَلَى آثَارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِيثِ أَسَفًا﴾[۷۷].
نکات:
- پیامبر موظّف به پیروی از قرآن و وحی الهی وپیوند با پیام وحی برای تحقق عملی اعتقاد به توحید و توجه به معاد: ﴿اتَّبِعْ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ﴾، ﴿قُلْ إِنَّمَا أَتَّبِعُ مَا يُوحَى إِلَيَّ مِنْ رَبِّي هَذَا بَصَائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ﴾، ﴿إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ﴾.
- پیامبر مأمور اعلان اطاعت و پیروی حتمی خود از قرآن: ﴿قُلْ إِنَّمَا أَتَّبِعُ مَا يُوحَى إِلَيَّ مِنْ رَبِّي﴾، ﴿قُلْ مَا كُنْتُ بِدْعًا مِنَ الرُّسُلِ وَمَا أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَلَا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ﴾ و دوری از مشرکین ﴿اتَّبِعْ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ.... وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ﴾ و پیروی نکردن از خواستهها و تمایلات بهانهجویانه آنان ﴿وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هَذَا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِي إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ﴾؛
- پیامبر مأمور به تمسک و پیروی از قرآن برای بودن در صراط مستقیم و هدایت دیگران ﴿فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِي أُوحِيَ إِلَيْكَ إِنَّكَ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾؛
- از اهداف وحیانی پیامبر مبارزه با شرک و انذار مشرکین ﴿وَيُنْذِرَ الَّذِينَ قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا﴾[۷۸].
کیفیت وحی قرآنی به پیامبر
منظور آن دست از آیاتی است که به توصیف کیفیت وحی قرآنی میپردازد. مثل این که این وحی با نزول و تنزل کلام الهی بوده است، این عمل بر قلب پیامبر و از خارج از شخصیت پیامبر انجام گرفته، و این عمل توسط روح الامین شخصیتی به جز پیامبر بوده است. این وحی حتی به گونهای بوده که عدهای آن را به مثابه سحر تلقی کنند.
- ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ فَيُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ﴾[۷۹].
- ﴿وَلَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ * لَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ﴾[۸۰].
- ﴿نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ * عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ﴾[۸۱].
- ﴿إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ * ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ * مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ * وَمَا صَاحِبُكُمْ بِمَجْنُونٍ﴾[۸۲].
- ﴿يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ * قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا * نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا * أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا * إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلًا﴾[۸۳].
- ﴿وَإِنْ كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ وَإِذًا لَاتَّخَذُوكَ خَلِيلًا * وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا﴾[۸۴].
- ﴿وَلَئِنْ شِئْنَا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ بِهِ عَلَيْنَا وَكِيلًا * إِلَّا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ إِنَّ فَضْلَهُ كَانَ عَلَيْكَ كَبِيرًا﴾[۸۵].
- ﴿فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَتُنْذِرَ بِهِ قَوْمًا لُدًّا﴾[۸۶].
- ﴿فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ﴾[۸۷].
- ﴿فَلَعَلَّكَ تَارِكٌ بَعْضَ مَا يُوحَى إِلَيْكَ وَضَائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ أَنْ يَقُولُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ كَنْزٌ أَوْ جَاءَ مَعَهُ مَلَكٌ إِنَّمَا أَنْتَ نَذِيرٌ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ﴾[۸۸].
- ﴿وَإِذْ صَرَفْنَا إِلَيْكَ نَفَرًا مِنَ الْجِنِّ يَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قَالُوا أَنْصِتُوا فَلَمَّا قُضِيَ وَلَّوْا إِلَى قَوْمِهِمْ مُنْذِرِينَ * قَالُوا يَا قَوْمَنَا إِنَّا سَمِعْنَا كِتَابًا أُنْزِلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَإِلَى طَرِيقٍ مُسْتَقِيمٍ * يَا قَوْمَنَا أَجِيبُوا دَاعِيَ اللَّهِ وَآمِنُوا بِهِ يَغْفِرْ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَيُجِرْكُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ﴾[۸۹].
- ﴿وَمَا كُنْتَ تَتْلُو مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذًا لَارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ﴾[۹۰].
- ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْكِتَابَ وَلَمْ يَجْعَلْ لَهُ عِوَجًا﴾[۹۱].
- ﴿تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا﴾[۹۲].
- ﴿فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى﴾[۹۳].
- ﴿تِلْكَ آيَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَ اللَّهِ وَآيَاتِهِ يُؤْمِنُونَ﴾[۹۴].
- ﴿وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا طُغْيَانًا كَبِيرًا﴾[۹۵]. نکته: گاهی وحی پیامبر به صورت رؤیا است که صورتی از معانی به پیامبر نشان داده میشود و به صورت تمثیل درختی است که وسیله آزمایش مردم است. ﴿وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ﴾ رؤیای پیامبر (ص) و شجره ملعونه: جمعی از مفسران شیعه و اهل سنت نقل کردهاند که: این خواب اشاره به جریان معروفی است که پیامبر (ص) در خواب دید میمونهایی از منبر او بالا میروند و پایین میآیند، بسیار از این مسأله غمگین شد، آن چنانکه بعد از آن کمتر میخندید – برخی از مفسران این میمونها را به بنیامیه تفسیر کردهاند که یکی بعد از دیگری بر جای پیامبر (ص) نشستند در حالی که از یکدیگر تقلید میکردند و افرادی فاقد شخصیت بودند و حکومت اسلامی و خلافت رسول اللّه را به فساد کشیدند. اما شجره معلونه - در قرآن ممکن است اشاره به هر گروه منافق و خبیث و مطرود درگاه خدا، مخصوصاً گروههایی همانند بنیامیه و یهودیان سنگدل و لجوج و همه کسانی که در خط آنها گام بر میدارند، باشد، و شجره زقوم در قیامت تجسّمی از وجود این شجرات خبیثه در جهان دیگر است، و همه این شجرات خبیثه مایه آزمایش و امتحان مؤمنان راستین در این جهان هستند[۹۶]. احتمال دیگر آن است که مراد از شجرة ملعونه، شجرة ممنوعه باشد.
- ﴿شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ﴾[۹۷].
- ﴿وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً كَذَلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلًا﴾[۹۸].
نکات:
- قرآن به زبان قوم نازل شده تا زمینه فهم بهتر کلام الهی را فراهم سازد: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ﴾؛
- قرآن حکیم بر هفت حرف فرود آمده و به تعبیر دیگر بر هفت باب علم که در سوره حمد خلاصه میشود و محتوی معانی قرآن به ایجاز بیان شده است که در سایر آیات قرآن تفصیل داده شده است اهمیت قائل است: یا به احتمال دیگر قرآن نوری است که از یک چراغدان میتابد و اختلاف و تناقضی ندارد، میتوان گفت آیاتش متشابه یا مثانی است. دو تفسیر گفته شده با یکدیگر منافاتی ندارند. یک قول این است که مثانی همان الحمد است و قول دیگر این که کلّ قرآن مثانی است. چون بپذیریم که تمام قرآن در “الحمد” خلاصه شده است: ﴿وَلَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ﴾ ما سبع المثانی و قرآن بزرگ را به تو دادیم؛
- قرآن امانتی الهی در دست جبرئیل هنگام نزول آن بر پیامبر: ﴿نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ * عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ﴾، ﴿إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ * ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ * مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ﴾؛
- مأموریت پیامبر برای قرائت قرآن، همراه با ترتیل ﴿... وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا﴾ مأموریت پیامبر برای قرائت قرآن، همراه با ترتیل: ﴿... وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا﴾ و القاء وحی از طرف خداوند و پذیرش آن سخنی سنگین و مسئولیتی بزرگ برای پیامبر ﴿إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلًا﴾ سنگین از نظر محتوا، و مفهوم آیات! و بیان مسؤولیتها. سنگین از نظر تحمل آن بر قلوب و دلها، سنگین از نظر تبلیغ، و مشکلات راه دعوت! و برنامهریزی و اجرای کامل آن! سنگین در ترازوی عمل و در عرصه قیامت.
- خداوند خطاب به پیامبر میگوید: نزدیک بود آنها تو را با وسوسههای خود از آنچه بر تو وحی کردیم بفریبند، تا غیر آن را به ما نسبت دهی؛ و در آن صورت، تو را به دوستی خود برمیگزینند ﴿وَإِنْ كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ وَإِذًا لَاتَّخَذُوكَ خَلِيلًا﴾ و اگر ما تو را ثابت قدم نمیساختیم و در پرتو مقام عصمت، مصون از انحراف نبودی نزدیک بود به آنان تمایل کنی ﴿وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا﴾ اما این تثبیت الهی مانع از آن تمایل شد. علامه طباطبایی مینویسد: و معنای آیه این است که مشرکین نزدیک شد تو را بلغزانند و از آنچه به تو وحی نمودیم منحرفت کنند تا مرامی مخالف آن پیشگیری و اعمالی بر خلاف آن انجام دهی و بدین وسیله افترایی به ما ببندی و روش اختلاف طبقاتی را روشی خداپسندانه جلوه دهی و گفتند که اگر چنین کنی و یک مشت گدا و ژندهپوش را از خود برانی، با تو رفاقت میکنیم. ﴿وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا﴾ “تثبیت” در اینجا به طوری که از سیاق برمیآید به معنای عصمت و حفظ الهی است و اگر جواب “لولا” را خود رکون قرار نداده و نفرمود “ترکن” بلکه نزدیک شدن به رکون را قرار داده فرمود: ﴿لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ﴾ برای این بود که با در نظر داشتن اینکه رکون به معنای کمترین میل است دلالت کند بر اینکه رسول خدا (ص) میل به کفار که نکرد سهل است؛ بلکه نزدیک به میل هم نشد، و اینکه فرمود﴿إِلَيْهِمْ﴾ و رکون را به مشرکین نسبت دادند به اجابت خواستههای آنان این معنا را تأکید میکند. و معنای آیه این است که اگر ما با عصمت خود تو را پایداری نمیدادیم نزدیک میشدی به اینکه به سوی آنان اندکی میل کنی، لکن ما تو را استوار ساختیم، و در نتیجه به آنان کمترین میلی نکردی تا چه رسد به اینکه اجابتشان کنی، پس رسول خدا (ص) ایشان را اجابت نکرد و ذرهای میل به ایشان هم ننمود و نه نزدیک بود میل کند[۹۹]. و این خود دلیلی است بر زلالی وحی و الهی بودن آن؛
- خداوند خطاب به پیامبر میفرماید: آنچه داری از برکت رحمت اوست و اگر بخواهیم آنچه را بر تو وحی فرستادهایم، از تو میگیریم ﴿وَلَئِنْ شِئْنَا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ﴾ سپس کسی را نمییابی که در برابر ما از تو دفاع کند و آن را از ما بازپس گیرد ﴿ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ بِهِ عَلَيْنَا وَكِيلًا﴾ پس این ماییم که این آگاهیهای وحیانی را به تو بخشیدهایم تا رهبر و هادی مردم باشی، و این ماییم که هرگاه صلاح بدانیم از تو بازپس میگیریم، و هیچکس را در این رابطه دخل و تصرفی نیست. علامه طباطبایی مینویسد: ﴿وَلَئِنْ شِئْنَا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ بِهِ عَلَيْنَا وَكِيلًا﴾ کلامی است متصل به ما قبلش، زیرا آیه قبلی ﴿وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا﴾[۱۰۰] اگر چه متعرض مطلق روح بود که خود دارای مراتب مختلفی است اما بر حسب سیاق آیات مورد بحث که درباره قرآن گفتگو داشت میفهمیم که مقصود از آن خصوص آن روحی است که از آسمان بر رسول خدا (ص) نازل میشود و قرآن را به او القاء میکرد. و بنابراین، معنای آیه مورد بحث - و خدا داناتر است - چنین خواهد شد آن روح که بر تو نازل میشود و قرآن را به امر ما به تو القاء میکند از تحت قدرت ما خارج نیست و قسم میخورم که اگر بخواهیم همان روح را که کلمه القاء شده ما به تو است، از بین میبریم، آن وقت است که دیگر کسی را که به نفع تو و علیه ما وکیل به آن باشد نخواهی یافت یعنی کسی را نخواهی جست که از تو دفاع نموده و ما را محکوم و مجبور به برگرداندن آن نماید[۱۰۱]؛
- ساده شدن حقایق قرآن با زبان گویای پیامبر هنگام تبلیغ آن جهت تذکر و بشارت به تقواپیشگان: ﴿فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ﴾، ﴿فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ﴾ و انذار دشمنان متعصب، از وظائف پیامبر در تبلیغ با قرآن: ﴿وَتُنْذِرَ بِهِ قَوْمًا لُدًّا﴾؛
- پیامبر مأمور به ابلاغ همه پیام وحی و مجاز نبودن ایشان به ترک ابلاغ کمترین بخش از قرآن: ﴿فَلَعَلَّكَ تَارِكٌ بَعْضَ مَا يُوحَى إِلَيْكَ وَضَائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ...﴾؛
- عام بودن وحی - برای انس و جن - ﴿وَإِذْ صَرَفْنَا إِلَيْكَ نَفَرًا مِنَ الْجِنِّ يَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ﴾ و آمرزش گناهان از سوی خداوند و نجات از عذاب دردناک برای - جنیان - از اهداف بیان شده مبلغان آنان در تبلیغ قرآن و رسالت پیامبر به همنوعان خود: ﴿يَا قَوْمَنَا أَجِيبُوا دَاعِيَ اللَّهِ وَآمِنُوا بِهِ يَغْفِرْ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَيُجِرْكُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ﴾؛
- امّی بودن پیامبر قبل از بعثت، عامل از بین برنده تشکیک اهل باطل در حقانیّت قرآن و الهی بودن ﴿وَمَا كُنْتَ تَتْلُو مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذًا لَارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ﴾؛
- عبودیت محمّد (ص) برای خدا، سبب کسب لیاقت جهت نزول قرآن خالی از هر گونه اعوجاج و کژی ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْكِتَابَ وَلَمْ يَجْعَلْ لَهُ عِوَجًا﴾ و با بیانی جداکننده میان حق و باطل و نذیر برای جهانیان: ﴿تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا﴾؛
- تصریح و تأکید خداوند بر این که قرآن از طرف او بر بنده خدا محمد (ص) نازل شده است و پیامبر از خودش چیزی نیاورده است و آیات قرآن توسط پیامبر به حق تلاوت شده است ﴿فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى﴾، ﴿تِلْكَ آيَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ﴾؛
- همانگونه که مخاطب این کتاب مهم است، زمان و مکان نزول قرآن دارای اهمیت است. قرآن در ماه مبارک رمضان نازل شده، ماهی که یک شب آن برابر با هزار ماه است ﴿شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ﴾[۱۰۲].
ویژگیهای قرآن
منظور آن دسته از اوصافی است که از وحی نبوی در قالب قرآن شده و در این زمینه نقش پیامبر را برجسته و متمایز از انبیای پیشین میکند، هر چند که در راستای انبیای پیشین بوده است.
- ﴿مَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى﴾[۱۰۳].
- ﴿قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَمَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ *... صِبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُون﴾[۱۰۴].
- ﴿وَقُرْآنًا فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلَى مُكْثٍ وَنَزَّلْنَاهُ تَنْزِيلًا﴾[۱۰۵].
- ﴿وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءًا بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[۱۰۶].
- ﴿أَفَمَنْ كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ وَمِنْ قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً أُولَئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَنْ يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ فَلَا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ﴾[۱۰۷].
- ﴿الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾[۱۰۸].
- ﴿نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ * عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ﴾[۱۰۹].
- ﴿وَإِنَّهُ لَتَنْزِيلُ رَبِّ الْعَالَمِينَ * وَإِنَّهُ لَفِي زُبُرِ الْأَوَّلِينَ * أَوَلَمْ يَكُنْ لَهُمْ آيَةً أَنْ يَعْلَمَهُ عُلَمَاءُ بَنِي إِسْرَائِيلَ﴾[۱۱۰].
- ﴿وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ﴾[۱۱۱].
- ﴿وَإِذَا لَمْ تَأْتِهِمْ بِآيَةٍ قَالُوا لَوْلَا اجْتَبَيْتَهَا قُلْ إِنَّمَا أَتَّبِعُ مَا يُوحَى إِلَيَّ مِنْ رَبِّي هَذَا بَصَائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ﴾[۱۱۲]
- ﴿لَكِنِ اللَّهُ يَشْهَدُ بِمَا أَنْزَلَ إِلَيْكَ أَنْزَلَهُ بِعِلْمِهِ وَالْمَلَائِكَةُ يَشْهَدُونَ وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا﴾[۱۱۳].
- ﴿آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ﴾[۱۱۴].
- ﴿وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى هَؤُلَاءِ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ﴾[۱۱۵].
نکات:
- سفارش خداوند به آسان گرفتن پیامبر بر خود، در ابلاغ قرآن و این نقش برجسته پیامبر را نشان میدهد ﴿طه * مَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى﴾؛
- خداوند به مسلمانان دستور میدهد که به مخالفان خود بگویید: ما به خدا ایمان آوردهایم، و به آنچه از ناحیه او بر ما نازل شده ﴿قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْنَا﴾ و به آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و پیامبران اسباط بنیاسرائیل نازل گردید و همچنین به آنچه به موسی و عیسی ﴿وَمَا أُنْزِلَ إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى﴾ و پیامبران دیگر از ناحیه پروردگارشان داده شده ایمان داریم ﴿وَمَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ﴾ ما هیچ فرقی میان آنها نمیگذاریم ﴿لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ﴾ و در برابر فرمان حق تسلیم هستیم ﴿وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ﴾ هدف همه آنها یک چیز بیشتر نبود و آن هدایت بشر در پرتو توحید خالص و حق و عدالت، هر چند هر یک از آنها در مقطعهای خاص زمانی خود وظایف و ویژگیهایی داشتند. ﴿صِبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً﴾ کلمه (صبغة) از ماده (ص - ب - غ) است، و نوعیت را افاده میکند، یعنی میفهماند این ایمان که گفتگویش میکردیم، یک نوع رنگ خدایی است، که ما به خود گرفتهایم، و این بهترین رنگ است، نه رنگ یهودیت و نصرانیت، که در دین خدا تفرقه انداخته، آن را آن طور که خدا دستور داده به پا نداشته است ﴿وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ﴾ این جمله کار حال را میکند، در عین حال به منزله بیانی است برای ﴿صِبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ﴾ و معنایش این است که (در حالی که ما تنها او را عبادت میکنیم، و چه رنگی بهتر از این که رنگش بهتر از رنگ ما باشد؟[۱۱۶] و این نقش برجسته پیامبر و آیات قرآن نازل شده بر او را در میان ادیان دیگر مخصوصاً اهل کتاب مدعی یهود و نصاری را نشان میدهد؛
- نزول تدریجی قرآن به صورت سورهها و آیات جهت قرائت تدریجی آن، از سوی پیامبر برای مردم: ﴿وَقُرْآنًا فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلَى مُكْثٍ وَنَزَّلْنَاهُ تَنْزِيلًا﴾؛
- ایمان به قرآن و آیات آن، زمینهای برای برخورداری از سلام پیامبر و آرامش و صلح در روابط اجتماعی: ﴿وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ...﴾؛
- گواهی علی (ع) به حقانیت قرآن، زمینه ایمان به آن: ﴿أَفَمَنْ كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ وَمِنْ قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً أُولَئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَنْ يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ فَلَا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ﴾ در روایتی که از امام باقر و حضرت رضا (ع) نقل شده فرمودهاند: “شاهد” علی بن ابیطالب (ع) است که بر صدق گفتار پیغمبر (ص) گواهی دهد، و همین معنا را طبری نیز به سند خود از جابر بن عبدالله از علی (ع) روایت کرده است[۱۱۷]. و خلاصه معنایی که از آیه استفاده میشود این است: آن چیزی که خدای تعالی رسالت مرا به آن تأیید نموده، همانا قرآن است که بینه رسالت من است، و شما آن را تکذیب میکنید و معجزه و بینه دیگری طلب مینمایید که نه من به خودی خود اختیار آن را دارم، و نه پروردگارم امر آن را به من واگذار نموده، بنابراین، بین من و شما چیزی که بر سر آن توافق کنیم وجود ندارد؛ زیرا آن معجزهای که به من واگذار شده شما قبولش ندارید، و آن چیزی که مورد قبول شما است به من واگذار نشده است[۱۱۸]؛
- خداوند پس از مطرح کردن ویژگیهای پیامبر و تأکید بر این که بشارت به آمدن پیامبر در تورات و انجیل مکتوب است ﴿الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ﴾ پیروی از پیامبر و قرآن را سبب رستگاری و فلاح انسانها میداند ﴿أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾ و جالب این که از قرآن به نوری که با پیامبر نازل شده تعبیر شده است ﴿وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ﴾ و غرض از این تعبیر این است که بفهماند قرآن کریم نوری است که راه زندگی و آن طریقی را که انسان باید برای رسیدن به سعادت و کمال خود بپیماید روشن میسازد؛
- قلب پیامبر محل نزول قرآن: ﴿قُلْ مَنْ كَانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ﴾ ﴿نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ * عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ...﴾؛
- آگاهی و اطلاع علمای بنیاسرائیل، از مطرح شدن قرآن در کتب آسمانی، دلیلی بر حقانیت قرآن و صدق پیامبر: ﴿وَإِنَّهُ لَتَنْزِيلُ رَبِّ الْعَالَمِينَ * وَإِنَّهُ لَفِي زُبُرِ الْأَوَّلِينَ * أَوَلَمْ يَكُنْ لَهُمْ آيَةً أَنْ يَعْلَمَهُ عُلَمَاءُ بَنِي إِسْرَائِيلَ﴾؛
- پیامبر مأمور داوری و قضاوت میان اهل کتاب بر اساس احکام قرآن: ﴿وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ﴾؛
- پیامبر مأمور اعلان نقش نداشتن خود، در نزول تدریجی آیات قرآن وتأکید بر این که فقط از وحی پیروی میکند ﴿وَإِذَا لَمْ تَأْتِهِمْ بِآيَةٍ قَالُوا لَوْلَا اجْتَبَيْتَهَا قُلْ إِنَّمَا أَتَّبِعُ مَا يُوحَى إِلَيَّ مِنْ رَبِّي﴾ و همانگونه که نازل میشود برای آگاهی و هدایت مردم ابلاغ میکند ﴿هَذَا بَصَائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ﴾؛
- کفایت گواهی خداوند بر حقّانیت نزول قرآن بر پیامبر (ص): ﴿لَكِنِ اللَّهُ يَشْهَدُ بِمَا أَنْزَلَ إِلَيْكَ أَنْزَلَهُ بِعِلْمِهِ وَالْمَلَائِكَةُ يَشْهَدُونَ وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا﴾؛
- محمّد (ص) از ایمان آورندگان به قرآن نازل شده و گواهی خداوند بر ایمان پیامبر به قرآن: ﴿آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ﴾؛
- خداوند میگوید: و به خاطر بیاورید آن روز را که ما از میان هر امتی گواهی از خود آنها بر آنها مبعوث میکنیم ﴿وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ﴾ و ما تو را شاهد و گواه بر این گروه مسلمانان قرار میدهیم ﴿وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى هَؤُلَاءِ﴾ و از آنجا که قرار دادن شهید و گواه فرع بر این است که قبلاً برنامه کامل و جامعی در اختیار افراد قرار داده شده باشد، به طوری که حجت بر همگی تمام شود، تا به دنبال آن، مسأله نظارت و مراقبت مفهوم صحیحی پیدا کند، لذا بلافاصله میگوید: و ما این کتاب- قرآن - را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز است ﴿وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ﴾ و هم هدایت است و هم رحمت، و هم مایه بشارت برای همه مسلمانان جهان ﴿وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ﴾ علامه طباطبایی درباره معنای اینکه قرآن بیان کننده همه چیز است ﴿تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ﴾ مینویسد: تبیان برای هر چیزی است و تبیان - بهطوری که گفته شده - به معنای بیان است، و چون قرآن کریم کتاب هدایت برای عموم مردم است و جز این کار و شانی ندارد لذا ظاهراً مراد از ﴿لِكُلِّ شَيْءٍ﴾ همه آن چیزهایی است که برگشتش به هدایت باشد از قبیل معارف حقیقی مربوط به مبدأ و معاد و اخلاق فاضله و شرایع الهی و قصص و مواعظی که مردم در اهتداء و راه یافتنشان به آن محتاجند، و قرآن تبیان همه اینها است - نه اینکه تبیان برای همه علوم هم باشد - و صفت خصوصی آنکه مربوط به خصوص مسلمین است که حاضر شدهاند در برابر حق تسلیم شوند این است که هدایتی است که مسلمین به وسیله آن به سوی صراط مستقیم راه یافته و رحمتی است از ناحیه خدای سبحان به سوی ایشان که به وسیله عمل به آن، به خیر دنیا و آخرت رسیده به ثواب خدا و رضوان او نائل میگردند، و بشارتی است برای ایشان که به ایشان مغفرت و رضوان و بهشتهای خدا را که در آن نعیم مقیم است نوید میدهد[۱۱۹].[۱۲۰]
اهداف تنزیلی و تعلیمی قرآن
- ﴿رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ﴾[۱۲۱].
- ﴿كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولًا مِنْكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ﴾[۱۲۲].
- ﴿لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ﴾[۱۲۳].
- ﴿هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ﴾[۱۲۴].
- ﴿رَسُولًا يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِ اللَّهِ مُبَيِّنَاتٍ لِيُخْرِجَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَمَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَيَعْمَلْ صَالِحًا يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا قَدْ أَحْسَنَ اللَّهُ لَهُ رِزْقًا﴾[۱۲۵].
- ﴿تِلْكَ آيَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ﴾[۱۲۶].
- ﴿قُلْ مَنْ كَانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ﴾[۱۲۷].
- ﴿كِتَابٌ أُنْزِلَ إِلَيْكَ فَلَا يَكُنْ فِي صَدْرِكَ حَرَجٌ مِنْهُ لِتُنْذِرَ بِهِ وَذِكْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ﴾[۱۲۸].
- ﴿وَلَقَدْ جِئْنَاهُمْ بِكِتَابٍ فَصَّلْنَاهُ عَلَى عِلْمٍ هُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ﴾[۱۲۹].
- ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ * بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ﴾[۱۳۰]. نکته: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ﴾ در اینجا به بیان کیفیت ارسال رسل و انزال کتب که قبلاً اشاره داشت بازگشت نموده است تا برای مشرکین روشن سازد که دعوت دینی، دعوتی عادی و معمولی است با این تفاوت که خداوند به صاحبان این دعوت وحی میفرستد، و به وسیله وحی، آنچه که صلاح دنیا و آخرت مردم است به ایشان میرساند. و هیچ یک از فرستادگان خدا ادعا نکرده و در هیچ یک از کتابهای فرستاده شده از ناحیه خدا ادعا نشده که دعوت دینی ظهور قدرت غیبیهای است که هر چیزی را مقهور میسازد و اراده تکوینیهای است که میتواند نظام عالم را بر هم زند و سنت اختیار را باطل کند و مردم را مجبور به قبول نماید تا در پاسخش بگویند: ﴿لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا عَبَدْنَا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْءٍ﴾[۱۳۱] و بنابراین، جمله ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ﴾ سیاقش حصر رسالت است بر بشر عادی و معمولی منتهی بشری که به او وحی میشود، و این حصر، در قبال ادعای مشرکین است که میپنداشتند اگر خداوند بشری را فرستاده خود کند نظام طبیعت را نقض کرده اختیار و استطاعت را از بین برده است[۱۳۲].
- ﴿الر كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ﴾[۱۳۳].
- ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ * قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ﴾[۱۳۴].
- ﴿لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبَابِ مَا كَانَ حَدِيثًا يُفْتَرَى وَلَكِنْ تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ كُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ﴾[۱۳۵].
- ﴿وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ إِلَّا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ﴾[۱۳۶].
- ﴿فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِي أُوحِيَ إِلَيْكَ إِنَّكَ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ * وَإِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَلِقَوْمِكَ وَسَوْفَ تُسْأَلُونَ﴾[۱۳۷].
- ﴿هَذَا بَلَاغٌ لِلنَّاسِ وَلِيُنْذَرُوا بِهِ وَلِيَعْلَمُوا أَنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَلِيَذَّكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ﴾[۱۳۸].
- ﴿إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ وَلَا تَكُنْ لِلْخَائِنِينَ خَصِيمًا﴾[۱۳۹].
- ﴿وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ... فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ﴾[۱۴۰].
- ﴿أَفَغَيْرَ اللَّهِ أَبْتَغِي حَكَمًا وَهُوَ الَّذِي أَنْزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتَابَ مُفَصَّلًا وَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُنَزَّلٌ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ﴾[۱۴۱].
نکات:
- تبلیغ معارف قرآن به مردم آموزش و تربیت -تزکیه و تعلیم - و یاددادن حکمة از اهداف تنزیلی قرآن و بعثت پیامبر: ﴿رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ * كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولًا مِنْكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ﴾، ﴿لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ...﴾، ﴿هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ﴾؛
- خروج از تاریکیها و هدایت به سوی نور از اهداف نزول قرآن بر پیامبر: ﴿رَسُولًا يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِ اللَّهِ مُبَيِّنَاتٍ لِيُخْرِجَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ...﴾؛ ﴿لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ﴾؛
- حقانیت آیات تلاوت شده بر پیامبر از سوی خداوند: ﴿تِلْكَ آيَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ﴾؛
- نزول قرآن از سوی خداوند بر پیامبر و تأکید بر آن: ﴿قُلْ مَنْ كَانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ﴾ و این که قرآن کتب آسمانی پیشین را تصدیق میکند و هماهنگ با نشانههای آنها است ﴿مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ﴾ و قرآنی که مایه هدایت و بشارت برای مؤمنان است ﴿وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ﴾؛
- پندگیری و عبرتآموزی، از اهداف نزول قرآن بر پیامبر: ﴿لِتُنْذِرَ بِهِ وَذِكْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ﴾. و خداوند به پیامبر (ص) میگوید این کتابی است که بر تو نازل شده است، ﴿كِتَابٌ أُنْزِلَ إِلَيْكَ﴾ و نباید از ناحیه آن هیچگونه نگرانی و ناراحتی به خود راه دهی ﴿فَلَا يَكُنْ فِي صَدْرِكَ حَرَجٌ مِنْهُ﴾ و در این فراز به پیامبر دلداری میدهد، که چون این آیات از ناحیه خداست، نباید هیچگونه نگرانی به خود راه دهد، نه نگرانی از جهت عکسالعملی که دشمنان لجوج و سرسخت در برابر آن نشان خواهند داد، و نه نگرانی از ناحیه نتیجه و برداشتی که از تبلیغ این رسالت انتظار میرود؛
- نزول قرآن بر پیامبر. بر اساس علم، تشریح و بیان شده است، یعنی زیربنای وحی الهی دانش است ﴿وَلَقَدْ جِئْنَاهُمْ بِكِتَابٍ فَصَّلْنَاهُ عَلَى عِلْمٍ﴾ از این رو هدایتساز و رحمتآفرین است مایه رحمت برای اهل ایمان: ﴿هُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ﴾ و خداوند اعلام میکند در واقع، کتابی برای آنان آوردیم که آن را عالمانه شرح دادیم نزولش به نظر ما بود و ما به مطالب آن اطلاع داشتیم در حالی که هدایت و رحمتی، برای گروهی است، که ایمان میآورند و این آیه اشاره به این است که محرومیت کفار و سرنوشت شومشان نتیجه کوتاهیها و تقصیرات خودشان است و گرنه از ناحیه خداوند هیچگونه کوتاهی در هدایت و رهبری و ابلاغ آیات و بیان درسهای تربیتی نشده است لذا میگوید: ما در هدایت و راهنمایی آنها چیزی فروگذار نکردیم کتابی برای آنها فرستادیم که تمام اسرار و رموز آن را با آگاهی کامل تشریح کردیم ﴿وَلَقَدْ جِئْنَاهُمْ بِكِتَابٍ فَصَّلْنَاهُ عَلَى عِلْمٍ﴾ کتابی که مایه هدایت و موجب رحمت برای ایمان آورندگان بود ﴿هُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ﴾ اگرچه افراد لجوج و خودخواه از آن بیبهره میمانند[۱۴۲].
- نازل شدن قرآن در امتداد نزول وحی بر پیامبران پبشین ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ﴾ و بیان پیام وحی برای مردم وظیفه پیامبر و لزوم مراجعه مردم به پیامبر برای فراگیری تفسیر قرآن ﴿فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ * بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ﴾ و دعوت به تفکر از اهداف تنزیل قرآن: ﴿وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ﴾؛
- خداوند به عنوان یک پیام همگانی و جهانی، تمام انسانها را مخاطب ساخته، میگوید: ای مردم ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ﴾ از سوی پروردگارتان، موعظه و اندرزی برای شما آمده و برای قرآن نازل شده بر پیامبر چهار ویژگی ذکر میکند:
- موعظهکننده ﴿قَدْ جَاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ﴾؛ -موعِظَة - در اصل به معنای یادآوری نیکیها همراه با مهربانی و یا نهی همراه با تهدید است. و در واقع، هر گونه اندرزی که در مخاطب اثر کند و از بدیها بترساند و قلب انسان را متوجه نیکیها گرداند، موعظه نامیده میشود[۱۴۳]؛
- کلامی که مایه شفاء بیماری دلهاست ﴿وَشِفَاءٌ لِمَا فِي الصُّدُورِ﴾. بیماریها و آلودگیهای معنوی و روحی انسان، همانند بیماری عقیدتی شرک و رذائل اخلاقی با خواندن و عمل به آیات شفابخش قرآن این بیماریها شفا مییابد و روح انسان پاک میشود؛
- هدایت و راهنمایی است ﴿وَهُدًى﴾؛ قرآن راهبر و هدایتکننده به توحید و کمال الهی است؛
- و رحمت برای مؤمنان است ﴿وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ﴾ رحمت قرآن برای مؤمنان همان نعمتهای مادی و معنوی است که شامل حال انسانهای شایسته میشود. البته هدایت و رحمت قرآن مراتبی دارد که مرتبه عادی آن برای همه مردم، و مراتب عالی آن ویژه حقباوران مؤمن است؛
- پندگیری و عبرتآموزی، از اهداف روایت داستان پیامبران و اقوام پیشین از اهداف تنزیلی قرآن است که خردمندان این درسها را میآموزند ﴿لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبَابِ﴾ سرگذشت پیامبران از آن جهت عبرتآموز است که آیینة خوشبختی و بدبختی انسانها و عوامل شکست و پیروزی آنهاست. این سرگذشتها عصاره تمام تجربیات رهبران الهی و اقوام پیشین است؛ آیینه است که مشاهده آن عمر کوتاه بشر را به اندازه عمر بشریت طولانی میکند و این روایتها سخنانی دروغین و ساختگی نیستند ﴿مَا كَانَ حَدِيثًا يُفْتَرَى﴾؛
- حل اختلافها از فلسفههای نزول قرآن بر پیامبر و یکی از اهداف تنزیلی قرآن بر ایشان این است ﴿وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ﴾ که به اختلافات بشر خاتمه میدهد ﴿إِلَّا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ﴾ وسوسههای شیطان و پردههای نفس فریبنده را از چهره حقایق کنار میزند و اختلافاتی را که در سایه هوسها پدید آمده برمیچیند و نور هدایت و رحمت آن همه جا را روشن میسازد ﴿وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ﴾؛
- خداوند به پیامبر دستور میدهد آنچه را بر تو وحی شده محکم بگیر که تو بر صراط مستقیم قرار داری ﴿فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِي أُوحِيَ إِلَيْكَ إِنَّكَ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾ کمترین اعوجاج و کجی در کتب و برنامه تو نیست، این قرآنی که بر تو وحی شده مایه یادآوری تو و قوم تو است ﴿وَإِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَلِقَوْمِكَ﴾ “ذکر” به معنی یادآوری پندگیری و عبرتآموزی، از اهداف نزول قرآن بر پیامبر و هدف بیدار ساختن انسانها و آشنا نمودن آنها به وظائفشان است ﴿وَذِكْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ﴾، ﴿وَلِيَذَّكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ﴾؛
- قضا و داوری و حل اختلاف، پیامبر بین مردم بر اساس حکم خدا و قرآن علت نزول آن: ﴿إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ وَلَا تَكُنْ لِلْخَائِنِينَ خَصِيمًا﴾، ﴿وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ *... فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ﴾، ﴿أَفَغَيْرَ اللَّهِ أَبْتَغِي حَكَمًا وَهُوَ الَّذِي أَنْزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتَابَ مُفَصَّلًا﴾[۱۴۴].
برخورد مخالفان پیامبر با قرآن
منظور آن دسته از مخالفتهایی است که ناظر به خود وحی و کتاب الهی و پیامبر است که در قرآن نظرات و واکنشهای آن بازتاب یافته و بهگونهای مخالفت غیر مستقیم با پیامبر را نشان میدهد و از این جهت معرف اهداف و شخصیت است.
- ﴿مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ مُحْدَثٍ إِلَّا اسْتَمَعُوهُ وَهُمْ يَلْعَبُونَ * لَاهِيَةً قُلُوبُهُمْ وَأَسَرُّوا النَّجْوَى الَّذِينَ ظَلَمُوا هَلْ هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ أَفَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَأَنْتُمْ تُبْصِرُونَ﴾[۱۴۵].
- ﴿وَلَا يَصُدُّنَّكَ عَنْ آيَاتِ اللَّهِ بَعْدَ إِذْ أُنْزِلَتْ إِلَيْكَ وَادْعُ إِلَى رَبِّكَ وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾[۱۴۶]. نکته: کافران درصدد بازداشتن پیامبر از ابلاغ آیات قرآن: و خداوند خطاب به پیامبر میگوید: نباید کفار تو را از آیات خداوند بعد از آنکه بر تو نازل شد باز دارند ﴿وَلَا يَصُدُّنَّكَ عَنْ آيَاتِ اللَّهِ بَعْدَ إِذْ أُنْزِلَتْ إِلَيْكَ﴾ گرچه نهی متوجه کفار است، اما مفهومش عدم تسلیم پیامبر (ص) در برابر کارشکنیها و توطئههای آنها است، به گفته “ابن عباس” مفسر معروف، مخاطب گرچه شخص پیامبر (ص) است، اما منظور عموم مردمند، و از قبیل ضرب المثل معروف عرب – ایاک اعنی و اسمعی یا جاره - میباشد. ضرب المثلی معروف در میان عرب که میگوید با همسایهات سخن میگویم ولی منظور و مخاطب من تو هستی[۱۴۷]. و درست به این میماند که بگوییم: نباید فلان شخص تو را وسوسه کند، یعنی تسلیم وسوسههای او مباش. و به این ترتیب به پیامبر (ص) دستور میدهد هنگامی که آیات الهی نازل شد باید با قاطعیت روی آن بایستی، و هر گونه دو دلی و تردید را از خود دور سازی، موانع را هر چه باشد از سر راه برداری، و به سوی مقصد با قدمهای محکم پیش بروی که خدا همراه تو و پشتیبان تو است. و به دنبال این دستور که جنبه نفی داشت، دستور دوم را که جنبه اثبات دارد صادر میکند و میگوید به سوی پروردگارت دعوت کن ﴿وَادْعُ إِلَى رَبِّكَ﴾ خداوندی که مالک تو است، صاحب اختیار تو است، و مربی و پرورش دهنده تو میباشد. و بعد از دعوت به سوی اللَّه، با نفی هر گونه شرک و بتپرستی میگوید: قطعاً از مشرکان مباش ﴿وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾.
- ﴿لَكِنِ اللَّهُ يَشْهَدُ بِمَا أَنْزَلَ إِلَيْكَ أَنْزَلَهُ بِعِلْمِهِ وَالْمَلَائِكَةُ يَشْهَدُونَ وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا﴾[۱۴۸].
- ﴿قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادَةً قُلِ اللَّهُ شَهِيدٌ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ أَئِنَّكُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَةً أُخْرَى قُلْ لَا أَشْهَدُ قُلْ إِنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنَّنِي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ﴾[۱۴۹]. نکته: در مقابل مخالفان دعوت وعدای از مشرکان مکه که برخی از آنان نزد پیامبر (ص) آمدند و گفتند: تو چگونه پیامبری هستی که احدی را با تو موافق نمیبینیم حتی از یهود و نصاری درباره تو تحقیق کردیم آنها نیز گواهی و شهادتی به حقانیت تو بر اساس محتویات تورات و انجیل ندادند، لااقل کسی را به ما نشان ده که گواه بر رسالت تو باشد. خداوند به پیامبر دستور میدهد به آنها بگو: به عقیده شما بالاترین شهادت، شهادت کیست ﴿قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادَةً﴾ غیر از این است که بالاترین شهادت، شهادت پروردگار است بگو: خداوند بزرگ گواه میان من و شما است ﴿قُلِ اللَّهُ شَهِيدٌ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ﴾ و بهترین دلیل آن این است که: این قرآن بر من وحی شده است ﴿وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ﴾ و گواه به رسالت من قرآن است قرآنی که ممکن نیست ساخته فکر بشری آن هم در آن عصر و زمان و در آن محیط و مکان بوده باشد قرآنی که محتوای انواع شواهد اعجاز میباشد. سپس به هدف نزول قرآن پرداخته و میگوید: این قرآن به این جهت بر من نازل شده است که شما و تمام کسانی را که سخنان من در طول تاریخ بشر و پهنه زمان و در تمام نقاط جهان به گوش آنها میرسد از مخالفت فرمان خدا بترسانم و به عواقب دردناک این مخالفت توجه دهم ﴿لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ﴾.
- ﴿وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ﴾[۱۵۰]. نکته: خداوند، خود گواه نزول قرآن بر پیامبر: ﴿لَكِنِ اللَّهُ يَشْهَدُ بِمَا أَنْزَلَ إِلَيْكَ أَنْزَلَهُ بِعِلْمِهِ وَالْمَلَائِكَةُ يَشْهَدُونَ وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا﴾ با علم و آگاهی بیانتهایش و فرشتگان، گواهان نزول قرآن بر پیامبر: ﴿وَالْمَلَائِكَةُ يَشْهَدُونَ﴾ و آگاهان و عالمان به کتاب به مُنزل بودن آیات قرآن شهادت میدهند ﴿وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ﴾[۱۵۱] کفایت خداوند در شهادت و گواه بودن نزول قرآن بر پیامبر: ﴿...وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا﴾.
- ﴿كَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى الْمُقْتَسِمِينَ * الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ * فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ * إِنَّا كَفَيْنَاكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ﴾[۱۵۲]. نکته: یکی از روشهای مخالفان دعوت توحیدی پیامبر - تجزیه قرآن - به معنی این که آنچه به سودشان بود گرفتند و آنچه به زیانشان بود کنار گذاشتند، و یا این که نامیدن هر قسمتی از آن به اوصافی ناپسند مانند شعر، سحر، اساطیرالاولین و... از سوی مشرکان مکّه: ﴿الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ...﴾ و خداوند، حفظکننده پیامبر از شرّ مشرکان استهزاکننده و تجزیهکنندگان قرآن: ﴿الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ *... إِنَّا كَفَيْنَاكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ﴾.
- ﴿وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا إِفْكٌ افْتَرَاهُ وَأَعَانَهُ عَلَيْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ فَقَدْ جَاءُوا ظُلْمًا وَزُورًا * وَقَالُوا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ اكْتَتَبَهَا فَهِيَ تُمْلَى عَلَيْهِ بُكْرَةً وَأَصِيلًا * انْظُرْ كَيْفَ ضَرَبُوا لَكَ الْأَمْثَالَ فَضَلُّوا فَلَا يَسْتَطِيعُونَ سَبِيلًا﴾[۱۵۳].
- ﴿وَمِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لَا يُؤْمِنُوا بِهَا حَتَّى إِذَا جَاءُوكَ يُجَادِلُونَكَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ﴾[۱۵۴].
- ﴿أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ إِنِ افْتَرَيْتُهُ فَلَا تَمْلِكُونَ لِي مِنَ اللَّهِ شَيْئًا هُوَ أَعْلَمُ بِمَا تُفِيضُونَ فِيهِ كَفَى بِهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ﴾[۱۵۵].
- ﴿يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَوْفُوا بِعَهْدِي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ وَإِيَّايَ فَارْهَبُونِ * وَآمِنُوا بِمَا أَنْزَلْتُ مُصَدِّقًا لِمَا مَعَكُمْ وَلَا تَكُونُوا أَوَّلَ كَافِرٍ بِهِ وَلَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلًا وَإِيَّايَ فَاتَّقُونِ﴾[۱۵۶] نکته: ﴿وَلَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلًا﴾ آیاتی که مورد معامله قرار میگیرد شریعت، کتاب، معابد، شعائر و لباس دین است که باید خلق را به یاد خلق آورد و همه را در رشته خدایی دین با هم مربوط گرداند، و نفوس را تربیت کند و عقلها را برانگیزد، این آیات است که چون در تصرف مردم دنیاپرست قرار گرفت در برابر مال و هوا فروخته میشود. ارزش این آیات به قدر ارزش نفوس آدمی است که از هر چه ارزندهتر است و بهدست چنین مردمی چون کالای بیارزش در رهگذر بازار دنیاپرستان گذارده میشود، چون آیین و آیات خداوند وسیله زندگی و به صورت کالا در آمد اثرش جهل و پراکندگی و ستم میگردد و خاصیت اصلی خود را از دست میدهد و برای مردمی موجب نفرت و رمیدگی میشود، در این معامله و در برابر هواها، هم دین و آیین پیمبران دگرگون میشود و مردم از آن برمیگردند، هم استعدادهای بشری زیان میبیند، هم ادراکات و معلومات فطری از میان میرود، باید هوشیار باشند که در برابر از دست دادن این سرمایههای معنوی هر چه به دست آرند اندک و ناچیز است، آن مردمی که گوهر آیات را در معرض معامله قرار میدهند مردم ناتوان و خود باخته در مقابل قدرتمندان و دنیاداران میباشند، و هر چه هراس از مردم دنیا را بیشتر به دل راه دهند از خدا و مؤاخذه او بیشتر غافل میگردند، و هر چه اندیشه از مؤاخذه خداوند بیشتر باشد ترس و خودباختگی در برابر مظاهر شهوات و قدرت دنیا کمتر میشود، به همین جهت در پایان به صورت حصر فرمود: ﴿وَإِيَّايَ فَاتَّقُونِ﴾ معنای تقوی – چنانکه گفته شد - اندیشناک بودن و پروا داشتن است. و با رهبت -رهبانیت - فرق دارد[۱۵۷].
- ﴿وَلَمَّا جَاءَهُمْ كِتَابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ وَكَانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَافِرِينَ * وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا نُؤْمِنُ بِمَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا وَيَكْفُرُونَ بِمَا وَرَاءَهُ وَهُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِمَا مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِيَاءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ﴾[۱۵۸].
- ﴿أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِهِمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ مُبِينٌ * أَوَلَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ وَأَنْ عَسَى أَنْ يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ﴾[۱۵۹].
- ﴿الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمَنِ وَكَانَ يَوْمًا عَلَى الْكَافِرِينَ عَسِيرًا * وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا﴾[۱۶۰].
- ﴿المر تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ وَالَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ﴾[۱۶۱].
- ﴿وَلَوْ كَانُوا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالنَّبِيِّ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَا اتَّخَذُوهُمْ أَوْلِيَاءَ وَلَكِنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ فَاسِقُونَ﴾[۱۶۲].
- ﴿وَإِذَا سَمِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرَى أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ﴾[۱۶۳].
- ﴿إِنَّ وَلِيِّيَ اللَّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتَابَ وَهُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ﴾[۱۶۴].
- ﴿وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ وَمَا يُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَضُرُّونَكَ مِنْ شَيْءٍ وَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا﴾[۱۶۵].
- ﴿رُبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كَانُوا مُسْلِمِينَ * وَقَالُوا يَا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ﴾[۱۶۶].
- ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَسْأَلُوا عَنْ أَشْيَاءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ وَإِنْ تَسْأَلُوا عَنْهَا حِينَ يُنَزَّلُ الْقُرْآنُ تُبْدَ لَكُمْ عَفَا اللَّهُ عَنْهَا وَاللَّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ﴾[۱۶۷].
- ﴿قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَسْتُمْ عَلَى شَيْءٍ حَتَّى تُقِيمُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ﴾[۱۶۸].
- ﴿وَإِذَا لَمْ تَأْتِهِمْ بِآيَةٍ قَالُوا لَوْلَا اجْتَبَيْتَهَا قُلْ إِنَّمَا أَتَّبِعُ مَا يُوحَى إِلَيَّ مِنْ رَبِّي هَذَا بَصَائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ﴾[۱۶۹]. نکته: خداوند بهانهجوییهای جمعی از مشرکان و مخالفان دعوت را مطرح میکند و میگوید: هنگامی که آیهای برای آنها نیاوری و در نزول وحی تأخیری افتد میگویند پس این آیات چه شد چرا از پیش خود آنها را تنظیم نمیکنی؟ مگر همه اینها وحی آسمانی است ﴿وَإِذَا لَمْ تَأْتِهِمْ بِآيَةٍ قَالُوا لَوْلَا اجْتَبَيْتَهَا﴾ اما به آنها بگو من تنها از آنچه به سویم وحی میشود پیروی میکنم، و جز آنچه خدا نازل میکند، چیزی نمیگویم ﴿قُلْ إِنَّمَا أَتَّبِعُ مَا يُوحَى إِلَيَّ مِنْ رَبِّي﴾ این قرآن و آیات نورانیاش وسیله بیداری و بینایی از طرف پروردگار است، که به هر انسان آمادهای دید و روشنایی و نور میدهد ﴿هَذَا بَصَائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ﴾ و مایه هدایت و رحمت برای افراد با ایمان و آنها که در برابر حق تسلیمند میباشد ﴿وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ﴾ ضمناً از این آیه روشن میشود همه سخنان و کردار پیامبر (ص) از وحی آسمانی سرچشمه میگیرد و آنها که غیر از این میگویند، از قرآن بیگانهاند. و علامه طباطبایی مینویسد: ﴿وَإِذَا لَمْ تَأْتِهِمْ بِآيَةٍ قَالُوا لَوْلَا اجْتَبَيْتَهَا﴾ “اجتباء” از باب افتعال از “جبایه” و به معنای جمعآوری کردن است، و اینکه گفتند: “چرا جمعآوری نکردی آن را” کلامی است از ایشان که به منظور تهکم و سخریه گفتهاند و معنایش بهطوری که از سیاق بر میآید این است که: تو وقتی آیههای قرآن را برایشان بخوانی تکذیبت میکنند، و اگر آیهای برایشان نبری و یا دیر کنی میگویند چرا نرفتی از این حرفهایی که اسمش را آیه گذاشتهای از این طرف و آن طرف جمعآوری کنی و برای ما بیاوری؟ ﴿قُلْ إِنَّمَا أَتَّبِعُ مَا يُوحَى إِلَيَّ مِنْ رَبِّي﴾ بگو: من از خود چیزی ندارم، تنها گوش به فرمان دستوراتی هستم که پروردگارم به من وحی میفرستد، ﴿هَذَا بَصَائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ﴾ و این قرآن بصیرتهایی است از ناحیه پروردگار شما، او میخواهد شما را به وسیله آن بینا و روشن کند ﴿وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ﴾[۱۷۰].
- ﴿أَوَلَمْ يَكْفِهِمْ أَنَّا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ يُتْلَى عَلَيْهِمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَرَحْمَةً وَذِكْرَى لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ﴾[۱۷۱].
- ﴿وَيَسْأَلُونَكَ عَنْ ذِي الْقَرْنَيْنِ قُلْ سَأَتْلُو عَلَيْكُمْ مِنْهُ ذِكْرًا﴾[۱۷۲].
- ﴿قُلْ مَنْ كَانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ﴾[۱۷۳]. نکته: بهانهجویی یهود به این که ما چون با جبرئیل دشمنیم آیات قرآن و از طرف خدا بودن آن را نمیپذیریم: علامه طباطبایی مینویسد: ﴿قُلْ مَنْ كَانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ﴾ الخ، سیاق دلالت دارد بر اینکه آیه شریفه در پاسخ از سخنی نازل شده که یهود گفته بودند، و آن این بوده که ایمان نیاوردن خود را بر آنچه بر رسول خدا (ص) نازل شده تعلیل کردهاند به اینکه ما با جبرئیل که برای او وحی میآورد دشمنیم، شاهد بر اینکه یهود چنین حرفی زده بودند این است که خدای سبحان درباره قرآن و جبرئیل با هم در این دو آیه سخن گفته، روایاتی هم که در شأن نزول آیه وارد شده، این استفاده ما را تأیید میکند. و اما آیات مورد بحث در پاسخ از اینکه گفتند: ما به قرآن ایمان نمیآوریم برای اینکه با جبرئیل که قرآن را نازل میکند دشمنیم، میفرماید اولاً: جبرئیل از پیش خود قرآن را نمیآورد، بلکه به اذن خدا بر قلب تو نازل میکند ﴿فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ﴾ پس دشمنی یهود با جبرئیل نباید باعث شود که از کلامی که به اذن خدا میآورد اعراض کنند. و ثانیاً قرآن کتابهای بر حق و آسمانی قبل از خودش را تصدیق میکند ﴿مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ﴾ و معنا ندارد که کسی به کتابی ایمان بیاورد، و به کتابی که آن را تصدیق میکند ایمان نیاورد. و ثالثاً قرآن مایه هدایت کسانی است که بوی ایمان بیاورند ﴿وَهُدًى﴾ و رابعاً قرآن بشارت است ﴿وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ﴾ و چگونه ممکن است شخص عاقل از هدایت چشم پوشیده، بشارتهای آن را به خاطر اینکه دشمن آن را آورده، نادیده بگیرد[۱۷۴].
- ﴿وَإِذَا بَدَّلْنَا آيَةً مَكَانَ آيَةٍ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يُنَزِّلُ قَالُوا إِنَّمَا أَنْتَ مُفْتَرٍ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ * قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ لِيُثَبِّتَ الَّذِينَ آمَنُوا وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ﴾[۱۷۵].
- ﴿وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هَذَا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِي إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ﴾[۱۷۶].
- ﴿وَإِذَا بَدَّلْنَا آيَةً مَكَانَ آيَةٍ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يُنَزِّلُ قَالُوا إِنَّمَا أَنْتَ مُفْتَرٍ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۱۷۷].
نتیجه: در آیات فوق این موضوعات مطرح گردیده است:
- مخالفان پیامبر کسانی بودند که هر زمان که اندرز تازهای از سوی پروردگارشان نازل گردید و آنان را به واقعیت سرنوشتشان هشدار داد، آنان رخ برتافتند و به کارهای خود پرداختند، یا آن اندرزها را بازیچه پنداشتند و با آنها به جد رو به رو نگردیدند ﴿مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ مُحْدَثٍ إِلَّا اسْتَمَعُوهُ وَهُمْ يَلْعَبُونَ﴾؛
- سحر قلمداد شدن قرآن از سوی مشرکان به بهانه بشر بودن پیامبر: ﴿مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ مُحْدَثٍ... *... وَأَسَرُّوا النَّجْوَى الَّذِينَ ظَلَمُوا هَلْ هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ أَفَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَأَنْتُمْ تُبْصِرُونَ﴾؛
- تهمت تعلیم قرآن به پیامبر از ناحیه کافران عامل ضلالت آنان: ﴿وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا إِفْكٌ افْتَرَاهُ وَأَعَانَهُ عَلَيْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ... * وَقَالُوا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ اكْتَتَبَهَا فَهِيَ تُمْلَى عَلَيْهِ بُكْرَةً وَأَصِيلًا * انْظُرْ كَيْفَ ضَرَبُوا لَكَ الْأَمْثَالَ فَضَلُّوا فَلَا يَسْتَطِيعُونَ سَبِيلًا﴾؛
- مجادله کافران با پیامبر درباره قرآن هنگام حضور در نزد وی: ﴿حَتَّى إِذَا جَاءُوكَ يُجَادِلُونَكَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ﴾؛
- احتجاج پیامبر با کافران، برای اثبات حقانیت قرآن به گواه بودن خداوند میان وی و آنان: ﴿أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ إِنِ افْتَرَيْتُهُ فَلَا تَمْلِكُونَ لِي مِنَ اللَّهِ شَيْئًا هُوَ أَعْلَمُ بِمَا تُفِيضُونَ فِيهِ كَفَى بِهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ﴾؛
- دستور خداوند به اهل کتاب که ایمان بیاورید به قرآن نازل شده بر پیامبر که گواهی صدق و هماهنگ با نشانههای ذکر شده درتورات و انجیل است ﴿وَآمِنُوا بِمَا أَنْزَلْتُ مُصَدِّقًا لِمَا مَعَكُمْ﴾ و دلیل بر حقانیت آن حضرت و از اولین کافران پوشنده حقیقت نباشید ﴿وَلَا تَكُونُوا أَوَّلَ كَافِرٍ بِهِ﴾ که آیات خداوند را به دلیل منفعتطلبی با بهای اندک میفروشند ﴿وَلَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلًا وَإِيَّايَ فَاتَّقُونِ﴾؛
- صداقت و تصدیق قرآن و هماهنگی آن با تورات و انجیل در بشارت به نبوت پیامبر دلیل بر حقانیت پیامبر و آیات نازل شده قرآن: ﴿وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ *... وَلَمَّا جَاءَهُمْ كِتَابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ *... وَهُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِمَا مَعَهُمْ﴾؛
- منفتطلبی و حسادت یهود به پیامبر عامل کفر آنان به قرآن ﴿وَلَمَّا جَاءَهُمْ كِتَابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ﴾ در حالی که قبل از آمدن پیامبر با مطرح کردن مبعوث شدن پیامبر در آینده کافران را تهدید به پیروزی خویش برآنان میکردند: ﴿وَكَانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَافِرِينَ * بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ أَنْ يَكْفُرُوا بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ بَغْيًا أَنْ يُنَزِّلَ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ﴾؛
- حرکت احساسی، بدون تفکر در سلامت پیامبر از جنون - و هرگونه ضعف و نقصان - موجب کفر به قرآن: ﴿أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِهِمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ مُبِينٌ * أَوَلَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ وَأَنْ عَسَى أَنْ يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ ﴾؛
- شکوه پیامبر به پیشگاه الهی در قیامت، از قوم عصر خویش به جهت متروک و مهجور ساختن قرآن: ﴿الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمَنِ وَكَانَ يَوْمًا عَلَى الْكَافِرِينَ عَسِيرًا * وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا﴾ احتجاج پیامبر با کافران، برای آوردن کتابی هدایتکنندهتر از قرآن و تورات، برای اثبات حقانیت قرآن و ردّ بهانههای آنان: ﴿قُلْ فَأْتُوا بِكِتَابٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَى مِنْهُمَا أَتَّبِعْهُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ﴾؛
- خداوند خطاب به پیامبر میگوید آیات نازل شده برتو از طرف پروردگارت حق است ﴿المر تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ وَالَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ﴾ ولی اقلیتی از مردم عصرتو به قرآن ایمان میآورند: ﴿وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ﴾؛
- خداوند اعلام میکند ایمان به خدا و پیامبر و آنچه بر او نازل شده است باعث تن ندادن به دوستی بیگانگان و دشمنان خدا و آنان را به عنوان تکیهگاه خود انتخاب نکردن ﴿وَلَوْ كَانُوا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالنَّبِيِّ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَا اتَّخَذُوهُمْ أَوْلِيَاءَ﴾؛
- در میان مخالفان اهل کتاب جمعی از آنان - نصاری - هنگامی که آیات قرآن را میشنیدند، اشک شوق از دیدگانشان به خاطر دست یافتن به حق سرازیری میشد ﴿وَإِذَا سَمِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرَى أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ﴾ و با صراحت و شهامت و بینظری صدا میزدند: پروردگارا ما ایمان آوردیم، ما را از گواهان حق و همراهان محمد (ص) و یاران او قرار ده ﴿يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ﴾؛
- پیامبر به مشرکان اعلام میکند: ولی و سرپرست و تکیهگاه من خدایی است که این کتاب آسمانی - قرآن - را بر من نازل کرده است ﴿إِنَّ وَلِيِّيَ اللَّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتَابَ﴾ نه تنها من، او همه صالحان و شایستگان را حمایت و سرپرستی میکند و مشمول لطف و عنایتش قرار میدهد ﴿وَهُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ﴾؛
- خداوند به پیامبر اعلام میکند: اگر فضل و رحمت پروردگار شامل حال تو نبود جمعی از منافقان و خائنان تصمیم داشتند تو را از مسیر حق و عدالت، منحرف سازند، ولی لطف الهی شامل حال تو شد و تو را حفظ کرد ﴿وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ﴾ و علت مصونیت و عصمت پیامبر را خداوند اینگونه بیان میکند که خدا، کتاب، قرآن و حکمت را بر تو نازل کرد و آنچه را نمیدانستی به تو آموخت ﴿وَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ﴾؛
- به تمسخر گرفتن نزول قرآن بر پیامبر از سوی کافران و زدن اتهام جنون به آن حضرت: ﴿رُبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كَانُوا مُسْلِمِينَ * وَقَالُوا يَا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ﴾؛
- جواز سؤال از احکام برخی امور و موضوعات از پیامبر هنگام نزول قرآن: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَسْأَلُوا عَنْ أَشْيَاءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ وَإِنْ تَسْأَلُوا عَنْهَا حِينَ يُنَزَّلُ الْقُرْآنُ تُبْدَ لَكُمْ عَفَا اللَّهُ عَنْهَا وَاللَّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ﴾؛
- در مقابل ادعای انحصاری یهودیان بر داشتن کتاب آسمانی تورات و اعلام بینیازی از قرآن با وجود تورات که آیات آن مورد تصدیق قرآن و پیامبر است خداوند به پیامبر میگوید: بگو: ای اهل کتاب شما هیچ موقعیتی نخواهید داشت ﴿قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَسْتُمْ عَلَى شَيْءٍ﴾ مگر آن زمانی که تورات و انجیل ﴿حَتَّى تُقِيمُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ﴾ و تمام کتب آسمانی را که بر شما نازل شده ﴿وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ﴾ - قرآن نازل شده بر پیامبر - که بشارت آن در این کتابها داده شده بدون تبعیض و تفاوت برپا دارید زیرا این کتابها همه از یک مبدأ صادر شده، و اصول اساسی آنها یکی است اگر چه آخرین کتاب آسمانی، کاملترین و جامعترین آنهاست و به همین دلیل لازمالعمل است. ولی خداوند اشاره به وضع اکثریت آنها کرده، میگوید: بسیاری از آنها نه تنها از این آیات پند نمیگیرند و هدایت نمیشوند بلکه به خاطر روح لجاجت بر طغیان و کفرشان افزوده میشود ﴿وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا﴾؛
- خداوند به یکی دیگر از نشانههای روشن حقانیت دعوت پیامبر اسلام (ص) که تأکیدی است بر محتوای آیه گذشته اشاره کرده میگوید: تو قبل از نزول قرآن هرگز کتابی را نمیخواندی، و هرگز با دست خود چیزی نمینوشتی مبادا دشمنانی که در صدد ابطال دعوت تو هستند گرفتار شک و تردید شوند و بگویند آنچه را او آورده نتیجه مطالعه کتب پیشین و نسخهبرداری از آنها است ﴿وَمَا كُنْتَ تَتْلُو مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذًا لَارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ﴾ چگونه میتوان باور کرد، شخصی درس نخوانده و استاد و مکتب ندیده با نیروی خودش کتابی بیاورد و از همه جهان بشریت دعوت به مقابله کند و همگان از آوردن مثل آن عاجز شوند؟ آیا این دلیل بر آن نیست که نیروی تو از قدرت بیپایان پروردگار مدد میگیرد؟ و کتاب تو وحی آسمانی است که از ناحیه او بر تو القاء شده است ﴿أَوَلَمْ يَكْفِهِمْ أَنَّا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ يُتْلَى عَلَيْهِمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَرَحْمَةً وَذِكْرَى لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ﴾؛
- نزول بخشهایی از قرآن، در پی سؤال مردم از پیامبر: ﴿وَيَسْأَلُونَكَ عَنْ ذِي الْقَرْنَيْنِ قُلْ سَأَتْلُو عَلَيْكُمْ مِنْهُ ذِكْرًا﴾؛
- خداوند خطاب به پیامبر میگوید: هنگامی که آیهای را به آیه دیگر مبدّل کنیم - حکمی را نسخ نماییم - و خدا بهتر میداند چه حکمی را نازل کند ﴿وَإِذَا بَدَّلْنَا آيَةً مَكَانَ آيَةٍ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يُنَزِّلُ﴾ آنها میگویند: تو افترا میبندی ﴿قَالُوا إِنَّمَا أَنْتَ مُفْتَرٍ﴾ و این تهمت افترا به پیامبر از سوی مشرکان، بر اثر ناآگاهی از حقیت تبدیل و نسخ آیات الهی است و بیشترشان - حقیقت را - نمیدانند ﴿بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ﴾ و نزول وحی توسط روح القدس -جبرئیل - دلیل بر حقانیت نزول قرآن بر پیامبر از سوی خداوند ﴿قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ لِيُثَبِّتَ الَّذِينَ آمَنُوا وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ﴾؛
- خواسته بهانهجویانه مشرکان برای تبدیل – تغییر احکام و معارف و آیات - قرآن، ﴿وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هَذَا أَوْ بَدِّلْهُ﴾ و دستور خداوند به پیامبر به اعلام مجاز نبودن ایشان به تبدیل قرآن از پیش خود ﴿قُلْ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِي﴾ و فقط اطاعت از وحی الهی رسالت اوست: ﴿إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ﴾[۱۷۸].
صفات قرآن
صفات قرآن در قرآن
قرآن کریم در آیات متعدد صفاتی را در یک نگاه کلی برای خود بیان میفرماید که در اینجا به طور مختصر آنها را مرور مینماییم:
- قرآن نور و برهان است: ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمْ بُرْهَانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُبِينًا﴾[۱۷۹].
- قرآن کتابی مبین و روشنگر سایر امور است: ﴿وَلَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ آيَاتٍ مُبَيِّنَاتٍ وَمَثَلًا مِنَ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ وَمَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ﴾[۱۸۰].
- قرآن نه تنها تبیان شریعت، بلکه تبیان کل اشیا است و از اطلاق آن فهمیده میشود که سایر امور در پرتو قرآن ابهامزدایی شده و روشن میشوند: ﴿وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ﴾[۱۸۱]. از همین سه مورد میتوان نتیجهگیری کرد آنچه نور، مبیّن، دلیل و تبیان سایر امور است، عقلاً خود باید روشن و خالی از اجمال و ابهام باشد تا بتواند سایر امور را روشنگری کند.
- مفاد قرآن هماهنگ با یکدیگر و به دور از تعارض است. اساساً قرآن در طیّ ۲۳ سال بر رسول اکرم (ص) نازل شد. در این دوران، امت اسلام نشیب و فراز فراوانی را تجربه کرد؛ از هجرت، جنگ، تحریم، فقر و بأساء و ضرّاء گرفته تا فتح، صلح، مبارزه با شرک و نفاق و پیچیدگیهای اداره حکومت نوپای دینی با صدها مشکل ریز و درشت دیگر. در چنین فضایی، خداوند در اعجاز این کتاب مقدس میفرماید که اگر از سوی غیر پروردگار بود، در آن اختلاف و ناهمگونی فراوان دیده میشد: ﴿أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا﴾[۱۸۲].
- مفاد قرآن ارتباط موضوعی و ماهوی با یکدیگر دارند. خداوند متعال در وصف قرآن میفرماید: «این کتابی است که آیات آن متشابه و منعطف و ناظر بر یکدیگر است»: ﴿اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُتَشَابِهًا مَثَانِيَ﴾[۱۸۳]. «إنثناء کتاب» به معنای انعطاف و گرایش مطالب کتاب به یکدیگر است؛ به گونهای که هر یک دیگری را تقیید یا تخصیص نموده و تأیید و تبیین مینماید.
به این ترتیب، اگر در آیهای تشابه وجود دارد، امکان ارجاع به آیه دیگر برای تبیین وجود دارد که از این طریق، در نهایت معنای روشنی حاصل میگردد[۱۸۴].
صفات قرآن در کلام معصومین (ع)
در کلمات اهل بیت (ع) نیز برای قرآن اوصافی ذکر شده که مؤید بیان فوق درباره قرآن است:
- قرآن؛ کتاب تدبر و تفقه: خداوند در قرآن بیشترین ارزش را به متدبرین در آیات الهی میدهد و با تأکیدی توبیخگونه میفرماید: ﴿أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا﴾[۱۸۵]. در همین راستا است که نبیّ مکرم (ص) تدبر در قرآن را بر همه مؤمنان واجب نموده و میفرمایند: «مَا مِنْ مُؤْمِنٍ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى حُرٍّ أَوْ مَمْلُوكٍ إِلَّا وَ لِلَّهِ عَلَيْهِ حَقٌّ وَاجِبٌ أَنْ يَتَعَلَّمَ مِنَ الْقُرْآنِ وَ يَتَفَقَّهَ فِيهِ ثُمَّ قَرَأَ هَذِهِ الْآيَةَ» ﴿وَلَكِنْ كُونُوا رَبَّانِيِّينَ بِمَا كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتَابَ﴾[۱۸۶].[۱۸۷]
- قرآن؛ کتاب عمل: در آیات فراوان، عمل به قرآن توصیه شده است. خداوند کسانی را که تنها به خواندن قرآن بسنده میکنند و بنای عمل به آن را ندارند، به درازگوشهایی تشبیه میکند که تنها حمال کتاب هستند و بهره آنها از کتاب خدا، تنها وزرووبالی است که بر پشتشان سنگینی میکند. فرهنگ تعلم قرآن در میان اصحاب رسول اکرم (ص) نیز چنین بود که به تدریج آیات را از آن حضرت میآموختند و بنا را بر عمل به آنها میگذاشتند تا آیات دیگر را دریافت نمایند: «أَنَّهُمْ كَانُوا يَأْخُذُونَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (ص) عَشْرَ آيَاتٍ فَلَا يَأْخُذُونَ فِي الْعَشْرِ الْأُخْرَى حَتَّى يَعْلَمُوا مَا فِي هَذِهِ مِنَ الْعِلْمِ وَ الْعَمَلِ»[۱۸۸]. بدیهی است کسی میتواند به آیات الهی عمل نماید که مفهوم و معنای واقعی آنها را فهمیده باشد.
- قرآن؛ بهار دلها، طراوت قلبها و شفادهنده بیماریها: در کلمات اهل بیت (ع) تعابیر زیبای گوناگونی درباره قرآن به کار رفته که هر یک اشاره به بعدی از ابعاد آن دارد؛ از جمله آنکه امیرالمؤمنین (ع) میفرمایند: «قرآن شفای بیماری دلها و مایه طراوت و شادابی آن است». «تَعَلَّمُوا الْقُرْآنَ فَإِنَّهُ أَحْسَنُ الْحَدِيثِ وَ تَفَقَّهُوا فِيهِ فَإِنَّهُ رَبِيعُ الْقُلُوبِ وَ اسْتَشْفُوا بِنُورِهِ فَإِنَّهُ شِفَاءُ الصُّدُورِ وَ أَحْسِنُوا تِلَاوَتَهُ فَإِنَّهُ أَنْفَعُ الْقَصَصِ وَ إِنَّ الْعَالِمَ الْعَامِلَ بِغَيْرِ عِلْمِهِ كَالْجَاهِلِ الْحَائِرِ الَّذِي لَا يَسْتَفِيقُ مِنْ جَهْلِهِ بَلِ الْحُجَّةُ عَلَيْهِ أَعْظَمُ وَ الْحَسْرَةُ لَهُ أَلْزَمُ وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ أَلْوَمُ»[۱۸۹]. در این روایت شریف، حضرت ابتدا امر به تعلم قرآن همراه با عمیقنگری و تفقه در آیات نمودهاند. مسلماً چنانچه کسی چیزی را نفهمد، نمیتواند آن را تلاوت کند و در نتیجه، تبعیت نماید. قلب نیز با فهمیدن معارف بلند نشاط پیدا میکند. حال اگر قرآن کریم کتابی معمّاگونه باشد که مطالب آن برای عموم قابل فهم نیست، چگونه میتوان برای شفای بیماریهای قلب از آن استشفا جست؟! بر همین منوال میتوان نتیجه گرفت سایر صفاتی که در این روایت برای قرآن ذکر شده، فرع بر درک قرآن است.
- در کلمات اولیای الهی (ع)، مطالب فراوان دیگری در ضرورت اهتمام به قرآن و تدبر در آن و استشفا به این کتاب الهی و امام قراردادن آن در زندگی وارد شده که ذکر همه آنها به طول میانجامد؛ لذا در اینجا به عنوان نمونه به کلام جامع و هشداردهنده رسول خدا (ص) خطاب به جناب مقداد اشاره میکنیم که فرمود: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ آبَائِهِ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّكُمْ فِي دَارِ هُدْنَةٍ وَ أَنْتُمْ عَلَى ظَهْرِ سَفَرٍ وَ السَّيْرُ بِكُمْ سَرِيعٌ وَ قَدْ رَأَيْتُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهَارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ يُبْلِيَانِ كُلَّ جَدِيدٍ وَ يُقَرِّبَانِ كُلَّ بَعِيدٍ وَ يَأْتِيَانِ بِكُلِّ مَوْعُودٍ فَأَعِدُّوا الْجَهَازَ لِبُعْدِ الْمَجَازِ-قَالَ فَقَامَ الْمِقْدَادُ بْنُ الْأَسْوَدِ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا دَارُ الْهُدْنَةِ قَالَ دَارُ بَلَاغٍ وَ انْقِطَاعٍ فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَيْكُمُ الْفِتَنُ كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَيْكُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّهُ شَافِعٌ مُشَفَّعٌ وَ مَاحِلٌ مُصَدَّقٌ وَ مَنْ جَعَلَهُ أَمَامَهُ قَادَهُ إِلَى الْجَنَّةِ وَ مَنْ جَعَلَهُ خَلْفَهُ سَاقَهُ إِلَى النَّارِ وَ هُوَ الدَّلِيلُ يَدُلُّ عَلَى خَيْرِ سَبِيلٍ وَ هُوَ كِتَابٌ فِيهِ تَفْصِيلٌ وَ بَيَانٌ وَ تَحْصِيلٌ وَ هُوَ الْفَصْلُ لَيْسَ بِالْهَزْلِ وَ لَهُ ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ فَظَاهِرُهُ حُكْمٌ وَ بَاطِنُهُ عِلْمٌ ظَاهِرُهُ أَنِيقٌ وَ بَاطِنُهُ عَمِيقٌ لَهُ نُجُومٌ وَ عَلَى نُجُومِهِ نُجُومٌ لَا تُحْصَى عَجَائِبُهُ وَ لَا تُبْلَى غَرَائِبُهُ فِيهِ مَصَابِيحُ الْهُدَى وَ مَنَارُ الْحِكْمَةِ»[۱۹۰].
قرآن در بیان خود و کلام عصمت کتابی است که از یک سو نور و بیان و برهان است و در نتیجه، تبیان سایر امور نامفهوم و تاریک است و از سوی دیگر، اجزای آن با یکدیگر متشابه و هماهنگاند و درنتیجه، مبین یکدیگر هستند. در مجموع قرآن میتواند خود مفسر و مبین خویش و حجتی مستقل در معارف الهی باشد. امیرالمؤمنین علی (ع) در این زمینه میفرمایند: «كِتَابُ اللَّهِ تُبْصِرُونَ بِهِ وَ تَنْطِقُونَ بِهِ وَ تَسْمَعُونَ بِهِ وَ يَنْطِقُ بَعْضُهُ بِبَعْضٍ وَ يَشْهَدُ بَعْضُهُ عَلَى بَعْضٍ وَ لَا يَخْتَلِفُ فِي اللَّهِ وَ لَا يُخَالِفُ بِصَاحِبِهِ عَنِ اللَّهِ»[۱۹۱].
به این ترتیب، از مجموعه صفاتی که برای قرآن ذکر شده اجمالاً چنین به دست میآید که قرآن حجت مستقلی است که میتوان به تنهایی به آن مراجعه کرد و تفسیر متشابهات آیات را با کمک آیات دیگر روشن نمود و با تدبر و تفقّه در آن، پیچیدگیهای زندگی و مشکلات دینی در اعتقادات و اعمال را حل نمود و فتنههای دوران را با امامت قرآن پشت سرگذاشت[۱۹۲].[۱۹۳]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ «و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستادهایم که کتاب پیش از خود را راست میشمارد و نگاهبان بر آن است» سوره مائده، آیه ۴۸.
- ↑ «و تو از آنان برای این (رسالت خویش) پاداشی نمیخواهی؛ این (قرآن) جز یادکردی برای جهانیان نیست» سوره یوسف، آیه ۱۰۴.
- ↑ «بزرگوار است آن (خداوند) که فرقان را بر بنده خویش فرو فرستاد تا جهانیان را بیمدهنده باشد» سوره فرقان، آیه ۱.
- ↑ «این (قرآن) جز یادکردی برای جهانیان نیست» سوره ص، آیه ۸۷.
- ↑ «در حالی که این (قرآن) جز یادکردی برای جهانیان نیست» سوره قلم، آیه ۵۲.
- ↑ (این ویژگیها در سوره اعراف، آیه ۱۵۸؛ سوره احزاب، آیه ۲۱؛ سوره نور، آیه ۶۳؛ سوره احزاب، آیه ۴۰؛ سوره بقره، آیه ۱۴۳؛ سوره انفال، آیه ۲۴؛ سوره توبه، آیه ۱۲۸؛ سوره قلم، آیه ۴؛ سوره صف، آیه ۶؛ سوره جمعه، آیه ۲؛ سوره مائده، آیات ۱۵ و ۱۹ و ۴۸؛ سوره توبه، آیه ۳۳؛ سوره فتح، آیه ۲۸ و برخی آیات دیگر آمده است
- ↑ «اوست که در میان نانویسندگان (عرب)، پیامبری از خود آنان برانگیخت» سوره جمعه، آیه ۲.
- ↑ «میان هیچ یک از پیامبران وی، فرق نمینهیم» سوره بقره، آیه ۲۸۵.
- ↑ «و بیگمان ما برخی از پیامبران را بر برخی (دیگر) برتری بخشیدیم» سوره اسراء، آیه ۵۵.
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۲، ص ۳۹۳-۴۳۰.
- ↑ مفردات راغب، ص ۶۶۸، «قرأ».
- ↑ الاتقان، ج ۱، ص ۱۱۲.
- ↑ الاتقان، ج ۱، ص ۱۱۲.
- ↑ التبیان، ج ۱، ص ۱۸؛ الاتقان، ج ۱، ص ۱۱۳.
- ↑ دانشنامه قرآن، خرّمشاهی، ج ۲، ص ۱۶۳۰.
- ↑ فرهنگ قرآن، واژه «قرآن».
- ↑ «این (آن) کتاب (است که) هیچ تردیدی در آن نیست، رهنمودی برای پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۲.
- ↑ «خداوند است که هیچ خدایی جز آن زنده پایدار نیست * (این) کتاب را که کتابهای آسمانی پیش از خود را راست میشمارد، به حق بر تو (به تدریج) فرو فرستاد و تورات و انجیل را (یکجا) فرو فرستاد» سوره آل عمران، آیه ۳.
- ↑ «(این) کتابی است که به سوی تو فرو فرستاده شده است تا بدان بیمدهی و یادکردی برای مؤمنان باشد پس نباید از آن تنگدل باشی» سوره اعراف، آیه ۲.
- ↑ «الف، لام، را؛ (این) کتابی است که آیاتش استواری یافته سپس از سوی فرزانهای آگاه آشکار شده است؛» سوره هود، آیه ۱.
- ↑ «ما آن را قرآنی عربی فرو فرستادهایم باشد که خرد ورزید» سوره یوسف، آیه ۲.
- ↑ «الف، لام، را، (این) کتابی است که بر تو فرو فرستادهایم تا مردم را به اذن پروردگارشان به سوی راه آن (خداوند) پیروزمند ستوده، از تیرگیها به سوی روشنایی برون آوری» سوره ابراهیم، آیه ۱.
- ↑ «بیگمان این قرآن به آیین استوارتر رهنمون میگردد و به مؤمنانی که کارهای شایسته انجام میدهند مژده میدهد» سوره اسراء، آیه ۹.
- ↑ «بزرگوار است آن (خداوند) که فرقان را بر بنده خویش فرو فرستاد تا جهانیان را بیمدهنده باشد» سوره فرقان، آیه ۱.
- ↑ «قرآن عربی بیکژی، باشد که پرهیزگاری ورزند» سوره زمر، آیه ۲۸.
- ↑ «و همانا آن، یادکردی برای تو و قوم توست و زودا که بازخواست شوید» سوره زخرف، آیه ۴۴.
- ↑ «اوست که بر بنده خویش آیاتی روشن فرو میفرستد تا شما را به سوی روشنایی، از تیرگیها در آورد و بیگمان خداوند به شما مهربانی بخشاینده است» سوره حدید، آیه ۹.
- ↑ «که جز پاکان را به آن دسترس نیست،» سوره واقعه، آیه ۷۹.
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۲، ص ۳۹۳-۴۳۰.
- ↑ «باری، جز این نیست که ما آن (قرآن) را به زبان تو آسان (بیان) کردیم تا بدان پرهیزگاران را نوید رسانی و گروهی ستیزهجو را بیم دهی» سوره مریم، آیه ۹۷.
- ↑ «و جز این نیست که آن را به زبان تو آسان گردانیدهایم باشد که آنان پند گیرند» سوره دخان، آیه ۵۸.
- ↑ «و آن را قرآنی بخشبخش کردهایم تا بر مردم با درنگ بخوانی و آن را خردهخرده فرو فرستادهایم» سوره اسراء، آیه ۱۰۶.
- ↑ «این (قرآن) بازگفتی آشکار برای مردم و رهنمون و پندی برای پرهیزگاران است» سوره آل عمران، آیه ۱۳۸.
- ↑ «این چنین (فرو فرستادهایم) تا دلت را بدان استوار داریم و آن را (بر تو) بسیار آرام خواندیم» سوره فرقان، آیه ۳۲.
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۲، ص ۳۹۳-۴۳۰.
- ↑ «بخوان به نام پروردگار خویش که آفرید * آدمی را از خونپارهای فروبسته آفرید * بخوان و (بدان که) پروردگار تو گرامیترین است * همان که با قلم آموزش داد» سوره علق، آیه ۱-۴.
- ↑ «این چنین (فرو فرستادهایم) تا دلت را بدان استوار داریم و آن را (بر تو) بسیار آرام خواندیم» سوره فرقان، آیه ۳۲.
- ↑ «زبانت را به (خواندن) آن مگردان تا در (کار) آن شتاب کنی * گردآوری و خواندن آن با ماست * پس چون بخوانیمش، از خواندن آن پیروی کن» سوره قیامه، آیه ۱۶-۱۹.
- ↑ «پس، فرابرترا که خداوند است، آن فرمانفرمای راستین و در قرآن پیش از آنکه وحی آن به تو پایان پذیرد شتاب مکن و بگو: پروردگارا! بر دانش من بیفزای!» سوره طه، آیه ۱۱۴.
- ↑ «و این (قرآن) فرو فرستاده پروردگار جهانیان است * که روح الامین آن را فرود آورده است * بر دلت، تا از بیمدهندگان باشی * به زبان عربی روشن» سوره شعراء، آیه ۱۹۲-۱۹۵.
- ↑ «به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.
- ↑ مجمع البیان، ج۱۰، ص۲۱۹، چاپ دارالتقریب.
- ↑ «که روح الامین آن را فرود آورده است * بر دلت، تا از بیمدهندگان باشی» سوره شعراء، آیه ۱۹۳.
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۲، ص ۳۹۳-۴۳۰.
- ↑ «بیگمان این قرآن به آیین استوارتر رهنمون میگردد و به مؤمنانی که کارهای شایسته انجام میدهند مژده میدهد که پاداشی بزرگ دارند» سوره اسراء، آیه ۹.
- ↑ «و بیگمان ما برای مردم در این قرآن از هر مثلی گوناگون آوردهایم امّا بیشتر مردم جز سر ناسپاسی ندارند» سوره اسراء، آیه ۸۹.
- ↑ «و بیگمان در این قرآن برای مردم از هر مثلی گوناگون آوردهایم و آدمی از هر چیزی پرخاشگرتر است» سوره کهف، آیه ۵۴.
- ↑ «الف، لام، را؛ این آیات کتاب روشنگر است * ما آن را قرآنی عربی فرو فرستادهایم باشد که خرد ورزید» سوره یوسف، آیه ۱.
- ↑ «و بدینگونه ما آن (قرآن) را حکمتی عربی فرو فرستادیم.».. سوره رعد، آیه ۳۷.
- ↑ «و خوب میدانیم که آنان میگویند: جز این نیست که بشری به او آموزش میدهد؛ (چنین نیست، زیرا) زبان آن کس که (قرآن را) به او میبندند غیر عربی است و این (قرآن به) زبان عربی روشنی است» سوره نحل، آیه ۱۰۳.
- ↑ «باری، جز این نیست که ما آن (قرآن) را به زبان تو آسان (بیان) کردیم تا بدان پرهیزگاران را نوید رسانی و گروهی ستیزهجو را بیم دهی» سوره مریم، آیه ۹۷.
- ↑ «و بدینگونه آن را قرآنی عربی فرو فرستادهایم.».. سوره طه، آیه ۱۱۳.
- ↑ «و این (قرآن) فرو فرستاده پروردگار جهانیان است * که روح الامین آن را فرود آورده است * بر دلت، تا از بیمدهندگان باشی * به زبان عربی روشن» سوره شعراء، آیه ۱۹۲-۱۹۵.
- ↑ «قرآن عربی بیکژی، باشد که پرهیزگاری ورزند» سوره زمر، آیه ۲۸.
- ↑ «کتابی است که آیات آن آشکار شده است، به گونه قرآنی عربی، برای گروهی که میدانند،» سوره فصلت، آیه ۳.
- ↑ «و اگر آن را قرآنی غیر عربی میکردیم میگفتند: چرا آیاتش روشن نیست، آیا (قرآنی) غیر عربی و (پیامبری) عربی؟ بگو که آن برای مؤمنان رهنمود و درمان و در گوش بیایمانان سنگینی است و آن (قرآن) برای آنان مایه نابینایی است، (گویی) آنان را از جایی دور فرا میخوانند» سوره فصلت، آیه ۴۴.
- ↑ «و بدینگونه ما به تو قرآنی عربی وحی کردیم تا (مردم) امّ القری و پیرامون آن را بیم دهی و (نیز) از روز گرد آمدن (همگان در رستخیز) که تردیدی در آن نیست بیم دهی» سوره شوری، آیه ۷.
- ↑ «و جز این نیست که آن را به زبان تو آسان گردانیدهایم باشد که آنان پند گیرند» سوره دخان، آیه ۵۸.
- ↑ «و پیش از آن، کتاب موسی پیشوا و رحمت بود و این کتابی است راستشمارنده (ی کتاب موسی) به زبان عربی، تا به ستمگران بیم دهد و نیکوکاران را نوید است» سوره احقاف، آیه ۱۲.
- ↑ «و آنچه به تو از کتاب پروردگارت وحی شده است بخوان! برای کلمات او هیچ دگرگونکنندهای نیست و هرگز جز وی پناهگاهی نخواهی یافت» سوره کهف، آیه ۲۷.
- ↑ «و بدینگونه ما آن (قرآن) را حکمتی عربی فرو فرستادیم و پس از دانشی که به تو رسیده است اگر از خواستههای آنان پیروی کنی در برابر خداوند هیچ یاور و نگهدارندهای نداری» سوره رعد، آیه ۳۷.
- ↑ «بگو: بیگمان پروردگارم مرا به راهی راست راهنمایی کرده است، به دینی استوار، آیین ابراهیم درستآیین و (او) از مشرکان نبود» سوره انعام، آیه ۱۶۱.
- ↑ «بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمیدانند» سوره روم، آیه ۳۰.
- ↑ «پس، روی (دل) برای این دین استوار راست بدار» سوره روم، آیه ۴۳.
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۶۳.
- ↑ «و هیچ پیامبری را جز به زبان قومش نفرستادیم» سوره ابراهیم، آیه ۴.
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۲، ص ۳۹۳-۴۳۰.
- ↑ «از آنچه به تو از سوی پروردگارت وحی میشود پیروی کن! هیچ خدایی جز او نیست و از مشرکان روی بگردان» سوره انعام، آیه ۱۰۶.
- ↑ «و از آنچه به تو وحی میگردد پیروی کن و شکیبایی پیشه ساز تا خداوند داوری فرماید و او بهترین داوران است» سوره یونس، آیه ۱۰۹.
- ↑ «و از آنچه از سوی پروردگارت به تو وحی میشود پیروی کن که خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است» سوره احزاب، آیه ۲.
- ↑ «بگو: من به شما نمیگویم که گنجینههای خداوند نزد من است و غیب نمیدانم و به شما نمیگویم که من فرشتهام؛ جز از آنچه به من وحی میشود پیروی نمیکنم؛ بگو: آیا نابینا و بینا برابر است پس آیا نمیاندیشید؟» سوره انعام، آیه ۵۰.
- ↑ «و چون برای آنان آیهای (دلخواه آنان) نیاوردهای میگویند: چرا خود آیهای برنگزیدی؟» سوره اعراف، آیه ۲۰۳.
- ↑ «و چون آیات روشن ما برای آنان خوانده شود کسانی که لقای ما را امید نمیبرند میگویند: قرآن دیگری جز این بیاور یا آن را دگرگون کن! بگو: مرا نسزد که از پیش خود آن را دگرگون کنم. من جز از آنچه به من وحی میشود پیروی نمیکنم؛ بیگمان من اگر با پروردگارم نافرمانی کنم از عذاب روزی سترگ میهراسم» سوره یونس، آیه ۱۵.
- ↑ «بگو من در میان پیامبران، نوپدید نیستم و نمیدانم با من و شما چه خواهند کرد، جز از آنچه به من وحی میشود پیروی نمیکنم و من جز بیمدهندهای آشکار نیستم» سوره احقاف، آیه ۹.
- ↑ «تو تنها به آن کس میتوانی بیم دهی که از این قرآن پیروی میکند و از (خداوند) بخشنده در نهان بیم دارد پس او را به آمرزش و پاداشی ارزشمند نوید ده» سوره یس، آیه ۱۱.
- ↑ «پس، بدانچه به تو وحی شده است دست بیاز که بیگمان تو بر راهی راست هستی» سوره زخرف، آیه ۴۳.
- ↑ «و تا به آن کسان که میگویند: “خداوند فرزندی گزیده است”، بیم دهد * بسا اگر به این سخن ایمان نیاورند تو، به دنبال ایشان از دریغ، جان خود بفرسایی» سوره کهف، آیه ۴ و ۶.
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۲، ص ۳۹۳-۴۳۰.
- ↑ «و هیچ پیامبری را جز به زبان قومش نفرستادیم تا (پیامش را) برای آنان به روشنی بیان کند بنابراین خداوند هر که را بخواهد بیراه میدارد و هر که را بخواهد به راه میآورد و او پیروزمند فرزانه است» سوره ابراهیم، آیه ۴.
- ↑ «و بیگمان به تو سوره فاتحه و قرآن سترگ را دادهایم * به چیزی که دستههایی از کافران را بدان بهرهمند کردهایم چشم مدوز و برای آنان اندوه مخور و برای مؤمنان افتادگی کن!» سوره حجر، آیه ۸۷.
- ↑ «که روح الامین آن را فرود آورده است * بر دلت، تا از بیمدهندگان باشی» سوره شعراء، آیه ۱۹۳-۱۹۴.
- ↑ «که این (قرآن) بازخوانده فرستادهای گرامی است * توانمندی که نزد آن دارنده اورنگ (فرمانفرمایی جهان)، جایگاهی بلند دارد، * آنجا فرمانگزاری امین است * و همنشین شما، دیوانه نیست» سوره تکویر، آیه ۱۹- ۲۲.
- ↑ «ای جامه بر خویش پیچیده * شب را- جز اندکی- بپای خیز * نیمی از آن را یا اندکی از آن (نیمه) را کم کن! * یا (اندکی) بر آن بیفزای و قرآن را آرام و روشن بخوان * ما سخنی سنگین را به زودی بر تو فرو میفرستیم» سوره مزمل، آیه ۱-۵.
- ↑ «و نزدیک بود که تو را از آنچه ما به تو وحی کردیم (به ترفند) باز دارند تا جز آن را بر ما بربندی و آنگاه تو را بیگمان دوست میگرفتند * و اگر ما تو را پابرجا نمیداشتیم نزدیک بود اندکی به آنان گرایش یابی» سوره اسراء، آیه ۷۳-۷۴.
- ↑ «و اگر بخواهیم بیگمان آنچه را بر تو وحی کردهایم از میان میبریم آنگاه تو در برابر ما برای خود در آن باره نگهبانی نخواهی یافت * مگر به بخشایشی از پروردگارت که بخشش وی بر تو بزرگ است» سوره اسراء، آیه ۸۶-۸۷.
- ↑ «باری، جز این نیست که ما آن (قرآن) را به زبان تو آسان (بیان) کردیم تا بدان پرهیزگاران را نوید رسانی و گروهی ستیزهجو را بیم دهی» سوره مریم، آیه ۹۷.
- ↑ «و جز این نیست که آن را به زبان تو آسان گردانیدهایم باشد که آنان پند گیرند» سوره دخان، آیه ۵۸.
- ↑ «و مبادا تو برخی از آنچه را بر تو وحی شده است کنار نهی و دل از آن تنگ داری از آن رو که میگویند: “چرا بر او گنجی فرو فرستاده نمیشود یا فرشتهای همراه وی نمیآید؟ ” تو، تنها بیمدهندهای و خداوند بر هر چیزی مراقب است» سوره هود، آیه ۱۲.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که گروهی از پریان را به سوی تو گرداندیم که به قرآن گوش فرا میدادند و چون نزد آن حاضر شدند (به هم) گفتند: خاموش باشید (و گوش فرا دهید!) آنگاه چون به پایان آمد به سوی قوم خود بازگشتند در حالی که (آنان را) بیم میدادند * گفتند: ای قوم! ما (آیات) کتابی را شنیدیم که پس از موسی فرو فرستاده شده است، آنچه را (از کتابهای آسمانی) که پیش از آن بوده است راست میشمارد، به سوی حق و به راهی راست راهنمایی میکند * ای قوم! پاسخ فراخواننده به خداوند را بدهید و به او ایمان آورید تا (خداوند) پارهای از گناهانتان را بیامرزد و شما را از عذابی دردناک پناه دهد» سوره احقاف، آیه ۲۹-۳۱.
- ↑ «و تو پیش از آن (قرآن) نه کتابی میخواندی و نه به دست خویش آن را مینوشتی که آنگاه، تباهاندیشان، بدگمان میشدند» سوره عنکبوت، آیه ۴۸.
- ↑ «سپاس خداوندی را که بر بنده خود این کتاب را فرو فرستاد و در آن هیچ کژی ننهاد» سوره کهف، آیه ۱.
- ↑ «بزرگوار است آن (خداوند) که فرقان را بر بنده خویش فرو فرستاد تا جهانیان را بیمدهنده باشد» سوره فرقان، آیه ۱.
- ↑ «پس (خداوند) به بنده خود وحی کرد، آنچه وحی کرد» سوره نجم، آیه ۱۰.
- ↑ «اینها آیات خداوند است که بر تو، به حقّ میخوانیم پس به کدام گفتار پس از خداوند و آیات او ایمان میآورند؟» سوره جاثیه، آیه ۶.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که با تو گفتیم: پروردگارت به مردم چیرگی دارد و خوابی که ما به تو نمایاندیم و درخت لعنت شده در قرآن را جز برای آزمون مردم قرار ندادیم و آنان را بیم میدهیم اما جز سرکشی بزرگ، به آنان نمیافزاید» سوره اسراء، آیه ۶۰.
- ↑ برگزیده تفسیر نمونه، ج۲، ص۶۵۱.
- ↑ «(روزهای روزه گرفتن در) ماه رمضان است که قرآن را در آن فرو فرستادهاند؛ به رهنمودی برای مردم و برهانهایی (روشن) از راهنمایی و جدا کردن حقّ از باطل» سوره بقره، آیه ۱۸۵.
- ↑ «و کافران گفتند: چرا قرآن بر او یکجا فرو فرستاده نشده است؟ این چنین (فرو فرستادهایم) تا دلت را بدان استوار داریم و آن را (بر تو) بسیار آرام خواندیم» سوره فرقان، آیه ۳۲.
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۲۳۷.
- ↑ «از تو درباره روح میپرسند بگو روح از امر پروردگار من است و به شما از دانش جز اندکی ندادهاند» سوره اسراء، آیه ۸۵.
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۲۷۹.
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۲، ص ۳۹۳-۴۳۰.
- ↑ «ما قرآن را بر تو فرو نفرستادهایم که به رنج افتی» سوره طه، آیه ۲.
- ↑ «بگویید: ما به خداوند و به آنچه به سوی ما و به سوی ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نبیرگان فرو فرستاده شده و به آنچه به موسی و عیسی و آنچه به (دیگر) پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده است ایمان آوردهایم؛ میان هیچیک از آنان فرق نمینهیم و ما فرمانبردار اوییم *... رنگ (و نگار) خداوند را (بگزینید) و خوشرنگ (و نگار)تر از خداوند کیست؟ و ما پرستندگان اوییم» سوره بقره، آیه ۱۳۶ و ۱۳۸.
- ↑ «و آن را قرآنی بخشبخش کردهایم تا بر مردم با درنگ بخوانی و آن را خردهخرده فرو فرستادهایم» سوره اسراء، آیه ۱۰۶.
- ↑ «و چون مؤمنان به آیات ما، نزد تو آیند بگو: درود بر شما! پروردگارتان بخشایش را بر خویش مقرّر داشته است: چنانچه هر یک از شما از سر نادانی کار بدی انجام دهد، آنگاه از پس آن توبه کند و به راه آید، چنین است که خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره انعام، آیه ۵۴.
- ↑ «پس آیا کسی که از سوی پروردگارش برهانی دارد و گواهی از (خویشان) وی پیرو اوست؛ و کتاب موسی به پیشوایی و بخشایش پیش از او بوده است، (مانند کسی است که چنین نیست)؟ آنان (که اهل بینشاند) به آن ایمان دارند و از دستهها (ی مشرکان) هر کس بدان کفر ورزد آتش (دوزخ) وعدهگاه اوست پس نسبت به آن در تردید مباش که آن (کتاب) از سوی پروردگار تو راستین است اما بیشتر (این) مردم ایمان نمیآورند» سوره هود، آیه ۱۷.
- ↑ «همان کسان که از فرستاده پیامآور درس ناخوانده پیروی میکنند، همان که (نام) او را نزد خویش در تورات و انجیل نوشته مییابند؛ آنان را به نیکی فرمان میدهد و از بدی باز میدارد و چیزهای پاکیزه را بر آنان حلال و چیزهای ناپاک را بر آنان حرام میگرداند و بار (تکلیف)های گران و بندهایی را که بر آنها (بسته) بود از آنان برمیدارد، پس کسانی که به او ایمان آورده و او را بزرگ داشته و بدو یاری رساندهاند و از نوری که همراه وی فرو فرستاده شده است پیروی کردهاند رستگارند» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.
- ↑ «که روح الامین آن را فرود آورده است * بر دلت، تا از بیمدهندگان باشی» سوره شعراء، آیه ۱۹۳-۱۹۴.
- ↑ «و این (قرآن) فرو فرستاده پروردگار جهانیان است * و بیگمان (خبر) آن در کتابهای (آسمانی) پیشینیان (آمده) است * آیا برای آنان این نشانهای نیست که دانشوران بنی اسرائیل آن را میشناسند؟» سوره شعراء، آیه ۱۹۲و ۱۹۶-۱۹۷.
- ↑ «و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستادهایم که کتاب پیش از خود را راست میشمارد و نگاهبان بر آن است؛ پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواستههای آنان پیروی مکن، ما به هر یک از شما شریعت و راهی دادهایم و اگر خداوند میخواست شما را امّتی یگانه میگردانید لیک (نگردانید) تا شما را در آنچهتان داده است بیازماید؛ پس در کارهای خیر بر یکدیگر پیشی گیرید، بازگشت همه شما به سوی خداوند است بنابراین شما را از آنچه در آن اختلاف میورزیدید آگاه میگرداند» سوره مائده، آیه ۴۸.
- ↑ «و چون برای آنان آیهای (دلخواه آنان) نیاوردهای میگویند: چرا خود آیهای برنگزیدی؟ بگو من تنها از آنچه از سوی پروردگارم به من وحی میشود پیروی میکنم؛ این (ها) بینشهایی است از سوی پروردگارتان و رهنمود و بخشایشی است برای مردمی که ایمان دارند» سوره اعراف، آیه ۲۰۳.
- ↑ «(کافران به درستی کتاب تو گواهی نمیدهند) لکن، خداوند به (درستی) آنچه بر تو فرو فرستاده است، گواهی میدهد؛ با دانش خود فرو فرستاده است؛ و فرشتگان گواهی میدهند و خداوند، گواه، بس» سوره نساء، آیه ۱۶۶.
- ↑ «این پیامبر به آنچه از (سوی) پروردگارش به سوی او فرو فرستادهاند، ایمان دارد و همه مؤمنان به خداوند و فرشتگانش و کتابهایش و پیامبرانش، ایمان دارند (و میگویند) میان هیچ یک از پیامبران وی، فرق نمینهیم و میگویند: شنیدیم و فرمان بردیم؛ پروردگارا! آمرزش تو را (میجوییم) و بازگشت (هر چیز) به سوی توست» سوره بقره، آیه ۲۸۵.
- ↑ «و (یاد کن) روزی را که در هر امّتی گواهی از خودشان بر آنان برانگیزیم و تو را بر اینان گواه آوریم و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز و رهنمود و بخشایش و نویدبخشی برای مسلمانان است» سوره نحل، آیه ۸۹.
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان، ج۱، ص۴۷۱.
- ↑ ترجمه مجع البیان، ج۱۲، ص۳۹.
- ↑ ترجمه المیزان ج۷، ص۱۶۳.
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۴۶۹.
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۲، ص ۳۹۳-۴۳۰.
- ↑ «پروردگارا! و در میان آنان از خودشان پیامبری را که آیههایت را برای آنها میخواند و به آنان کتاب (آسمانی) و فرزانگی میآموزد و به آنها پاکیزگی میبخشد، برانگیز! بیگمان تویی که پیروزمند فرزانهای» سوره بقره، آیه ۱۲۹.
- ↑ «چنان که از خودتان پیامبری در میان شما فرستادیم که آیههای ما را بر شما میخواند و (جان) شما را پاکیزه میگرداند و به شما کتاب آسمانی و فرزانگی میآموزد و آنچه را نمیدانستید به شما یاد میدهد» سوره بقره، آیه ۱۵۱.
- ↑ «بیگمان خداوند بر مؤمنان منّت نهاد که از خودشان فرستادهای در میان آنان برانگیخت که آیات وی را بر آنان میخواند و آنها را پاکیزه میگرداند و به آنها کتاب و فرزانگی میآموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۴.
- ↑ «اوست که در میان نانویسندگان (عرب)، پیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را میخواند و آنها را پاکیزه میگرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی میآموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره جمعه، آیه ۲.
- ↑ «پیامبری که بر شما آیات روشنگر خداوند را میخواند تا کسانی را که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند به سوی روشنایی، از تیرگیها بیرون آورد و هر کس به خداوند ایمان ورزد و کاری شایسته کند، او را به بوستانهایی درمیآورد که از بن آنها جویباران روان است، هماره در آن جاودانند، خداوند برای او روزی نیکویی فراهم کرده است» سوره طلاق، آیه ۱۱.
- ↑ «اینها آیات خداوند است که آن را به درستی بر تو میخوانیم و همانا تو بیگمان از فرستادگانی» سوره بقره، آیه ۲۵۲.
- ↑ «بگو: هر که دشمن جبرئیل است (آگاه باشد که) بیگمان او، آن (قرآن) را بر دلت با اذن خداوند فرو فرستاده است در حالی که آنچه را پیش از آن بوده است راست میشمارد و رهنمود و نویدی برای مؤمنان است» سوره بقره، آیه ۹۷.
- ↑ «(این) کتابی است که به سوی تو فرو فرستاده شده است تا بدان بیمدهی و یادکردی برای مؤمنان باشد پس نباید از آن تنگدل باشی» سوره اعراف، آیه ۲.
- ↑ «و به راستی برای آنان کتابی آوردیم، آن را با دانشی (گسترده) روشن داشتیم که رهنمود و بخشایشی است برای گروهی که ایمان دارند» سوره اعراف، آیه ۵۲.
- ↑ «و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم؛ اگر نمیدانید از اهل ذکر (آگاهان) بپرسید * آنان را) با برهانها (ی روشن) و نوشتهها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستادهاند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۳-۴۴.
- ↑ «اگر خداوند میخواست نه ما و نه پدرانمان به جای او چیزی را نمیپرستیدیم» سوره نحل، آیه ۳۵.
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۳۷۲.
- ↑ «الف، لام، را، (این) کتابی است که بر تو فرو فرستادهایم تا مردم را به اذن پروردگارشان به سوی راه آن (خداوند) پیروزمند ستوده، از تیرگیها به سوی روشنایی برون آوری» سوره ابراهیم، آیه ۱.
- ↑ «ای مردم! برای شما پندی از سوی پروردگارتان و شفایی برای دلها و رهنمود و بخشایشی برای مؤمنان آمده است * بگو: به بخشش خداوند و به بخشایش وی- آری، به آن- باید شاد گردند، این از آنچه فراهم میآورند بهتر است» سوره یونس، آیه ۵۷-۵۸.
- ↑ «به راستی در داستان آنان برای خردمندان پندی (نهفته) است؛ (قرآن) گفتاری بربافته نیست بلکه کتاب پیش از خویش را راست میشمرد و روشنگر همه چیز و رهنمود و بخشایشی برای گروه مؤمنان است» سوره یوسف، آیه ۱۱۱.
- ↑ «و ما این کتاب را بر تو فرو فرستادیم تا آنچه را در آن اختلاف ورزیدند برای آنها روشن گردانی و تا رهنمود و بخشایشی باشد برای گروهی که ایمان دارند» سوره نحل، آیه ۶۴.
- ↑ «پس، بدانچه به تو وحی شده است دست بیاز که بیگمان تو بر راهی راست هستی * و همانا آن، یادکردی برای تو و قوم توست و زودا که بازخواست شوید» سوره زخرف، آیه ۴۳.
- ↑ «این پیام رسانی برای مردم است تا بدان هشدار داده شوند و تا بدانند که او خدایی یگانه است و تا خردمندان در یاد گیرند» سوره ابراهیم، آیه ۵۲.
- ↑ «ما این کتاب (آسمانی) را بر تو، به حق فرو فرستادهایم تا در میان مردم بدانچه خداوند به تو نمایانده است داوری کنی و طرفدار خائنان مباش» سوره نساء، آیه ۱۰۵.
- ↑ «و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستادهایم... پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن» سوره مائده، آیه ۴۸.
- ↑ «آیا جز خداوند را به داوری بجویم حال آنکه اوست که (این) کتاب را روشن به سوی شما فرو فرستاد و کسانی که به آنان کتاب دادهایم میدانند که آن (قرآن) فرو فرستادهای راستین از سوی پروردگار توست پس به هیچ روی از تردیدکنندگان مباش!» سوره انعام، آیه ۱۱۴.
- ↑ برگزیده تفسیر نمونه، ج۲، ص۵۱.
- ↑ مفردات راغب، ماده وعظ.
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۲، ص ۳۹۳-۴۳۰.
- ↑ «هیچ یادکرد تازهای از سوی پروردگارشان به آنان نمیرسد مگر که آن را شنیدهاند و سرگرم بازیاند * در حالی که دلبستگان سرگرمیاند و ستمکاران (مشرک) در نهان رازگویی کردند که: آیا این (پیامبر) جز بشری مانند شماست؟ آیا با آنکه (به چشم خود) میبینید به جادو روی میآورید؟» سوره انبیاء، آیه ۲-۳.
- ↑ «و مبادا تو را از آیات خداوند پس از آنکه بر تو فرو فرستاده شده است باز دارند! و (مردم را) به سوی پروردگارت فرا خوان و هیچ گاه از مشرکان مباش» سوره قصص، آیه ۸۷.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۱۶، ص۱۸۸.
- ↑ «(کافران به درستی کتاب تو گواهی نمیدهند) لکن، خداوند به (درستی) آنچه بر تو فرو فرستاده است، گواهی میدهد؛ با دانش خود فرو فرستاده است؛ و فرشتگان گواهی میدهند و خداوند، گواه، بس» سوره نساء، آیه ۱۶۶.
- ↑ «بگو: چه چیزی در گواهی بزرگتر است؟ بگو: خداوند که میان من و شما گواه است و به من این قرآن وحی شده است تا با آن به شما و به هر کس که (این قرآن به او) برسد، هشدار دهم، آیا شما گواهی میدهید که با خداوند خدایان دیگری هست؟ بگو: من گواهی نمیدهم؛ بگو: تنها او خدایی یگانه است و من از شرکی که میورزید بیزارم» سوره انعام، آیه ۱۹.
- ↑ «و کافران میگویند: تو فرستاده (خداوند) نیستی؛ بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس» سوره رعد، آیه ۴۳.
- ↑ از امام باقر و امام صادق (ع) نقل شده که منظور از آیه علی (ع) و سایر ائمه است. برید بن معاویه از امام صادق (ع) نقل کرده است که فرمود: «خداوند ما را قصد کرده است. اول و افضل و برگزیدهتر ما بعد از پیامبر، علی (ع) است». عبد اللَّه بن کثیر روایت کرده است که آن بزرگوار دست بر سینه گذاشت و فرمود: «به خدا علم کتاب بهطور کامل، پیش ماست» مؤید آن، روایت است از شعبی که گفت: بعد از پیامبر گرامی اسلام، احدی به کتاب خدا عالمتر از علی و اولاد صالحش نیستند. عاصم بن ابی النجود از ابی عبد الرحمن سلمی نقل کرده است که گفت: احدی ندیدم که قرآن را بهتر از علی بن ابیطالب قرائت کند. ابوعبدالرحمن نیز از عبدالله مسعود نقل کرده است که میگفت: اگر کسی به قرآن عالمتر از من بود، به او مراجعه میکردم. گفتند: علی چطور؟ پاسخ داد: مگر من به علی مراجعه و از او استفاده نکردهام؟ (ترجمه مجمع البیان ج۱۳، ص۹۱).
- ↑ «همچنان که (عذاب را) بر بخشکنندگان فرو فرستادیم * آنان که قرآن را چند پاره کردند * از این روی آنچه فرمان مییابی آشکار کن و از مشرکان روی بگردان * ما تو را در برابر ریشخندکنندگان بسندهایم» سوره حجر، آیه ۹۰-۹۵.
- ↑ «و کافران گفتند: این (قرآن) جز دروغی نیست که (پیامبر) خود بر ساخته است و گروهی دیگر او را در آن یاری رساندهاند پس به راستی ستم و دروغی (بزرگ) را (پیش) آوردند * و گفتند: افسانههای پیشینیان است که رونویس کرده است آنگاه پگاه و دیرگاه عصر بر او خوانده میشود * بنگر چگونه برای تو مثلها زدند و گمراه شدند و نمیتوانند راهی بیابند» سوره فرقان، آیه ۴-۵ و ۹.
- ↑ «و برخی از آنان کسانی هستند که به تو گوش میدهند در حالی که بر دلهایشان پوششهایی افکندهایم تا درنیابند و در گوشهایشان سنگینییی (نهادهایم) و اگر هر نشانهای ببینند به آن ایمان نمیآورند تا آنجا که چون نزد تو آیند با تو چالش میورزند؛ کافران میگویند این (چیزی) جز افسانههای پیشینیان نیست» سوره انعام، آیه ۲۵.
- ↑ «بلکه میگویند: او خود آن (قرآن) را بربافته است، بگو، اگر من آن را بربافته باشم، شما در برابر (خشم) خداوند برای من کاری نمیتوانید کرد، او به آنچه در آن (به ناروا) سخن میرانید داناتر است، او میان من و شما گواه بس، و او آمرزنده بخشاینده است» سوره احقاف، آیه ۸.
- ↑ «ای بنی اسرائیل! نعمت مرا که ارزانی شما داشتم به یاد آورید و به پیمان من وفا کنید تا به پیمان شما وفا کنم و تنها از من بهراسید * و به آنچه فرو فرستادهام، که کتاب نزد شما را راست میشمارد، ایمان آورید و نخستین منکر آن نباشید و آیات مرا به بهای ناچیز نفروشید و تنها از من پروا کنید» سوره بقره، آیه ۴۰-۴۱.
- ↑ پرتوی از قرآن، ج۱، ص۱۴۱.
- ↑ «و چون کتابی از سوی خداوند نزدشان آمد که آنچه را با خود داشتند، راست میشمرد؛ با آنکه پیشتر، (به مژده آمدن آن) در برابر کافران یاری میخواستند؛ همین که آنچه میشناختند نزدشان رسید، بدان کفر ورزیدند پس لعنت خداوند بر کافران باد * و چون به آنان گفته شود به آنچه خداوند (بر پیامبر اسلام) فرو فرستاده است؛ ایمان آورید؛ میگویند: ما به آنچه بر (پیامبر) خودمان فرو فرستاده شده است ایمان میآوریم؛ و جز آن را انکار میکنند با آنکه آن (قرآن)، راستین است و کتابی را که آنان دارند، راست میشمارد؛ (نیز) بگو، اگر ایمان دارید، چرا از این پیش، پیامبران خداوند را میکشتید؟» سوره بقره، آیه ۸۹ و ۹۱.
- ↑ «آیا نیندیشیدهاند (تا بدانند) که همنشین آنان به هیچ روی دیوانگی ندارد او جز بیمدهندهای آشکار نیست * آیا در گستره آسمانها و زمین و هر چیزی که خداوند آفریده است ننگریستهاند و در اینکه بسا اجلشان نزدیک شده باشد؛ بنابراین بعد از آن (قرآن) به کدام گفتار ایمان میآورند؟» سوره اعراف، آیه ۱۸۴-۱۸۵.
- ↑ «در آن روز، فرمانفرمایی راستین از آن (خداوند) بخشنده است و بر کافران روزی سخت خواهد بود * و پیامبر میگوید: پروردگارا! امّت من این قرآن را کنار نهادند» سوره فرقان، آیه ۲۶ و ۳۰.
- ↑ «الف، لام، میم، را؛ این آیات کتاب (آسمانی) است و آنچه از پروردگارت بر تو فرو فرستاده شده راستین است اما بیشتر مردم ایمان نمیآورند» سوره رعد، آیه ۱.
- ↑ «و اگر به خداوند و پیامبر و آنچه به سوی او فرو فرستاده شده است ایمان میداشتند آنان را سرور نمیگرفتند اما بسیاری از ایشان نافرمانند» سوره مائده، آیه ۸۱.
- ↑ «و هر گاه آنچه را بر پیامبر فرو فرستاده شده است بشنوند، با شناختی که از حق یافتهاند چشمانشان را میبینی که از اشک لبریز میشود؛ میگویند: پروردگارا! ما ایمان آوردهایم ما را با گروه گواهان بنگار!» سوره مائده، آیه ۸۳.
- ↑ «بیگمان سرپرست من خداوند است که این کتاب (آسمانی) را فرو فرستاده است و او شایستگان را سرپرستی میکند» سوره اعراف، آیه ۱۹۶.
- ↑ «و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر تو نبود گروهی از ایشان به بیراه کردن تو کوشیده بودند حال آنکه جز خودشان را بیراه نمیکنند و به تو هیچ زیانی نمیرسانند و خداوند کتاب و فرزانگی بر تو فرو فرستاد و به تو چیزی آموخت که نمیدانستی و بخشش خداوند بر تو سترگ است» سوره نساء، آیه ۱۱۳.
- ↑ «بسا کافران آرزو کنند که مسلمان میبودند * و گفتند: ای آنکه بر تو این قرآن را فرو فرستادهاند، بیگمان تو دیوانهای!» سوره حجر، آیه ۲ و۶.
- ↑ «ای مؤمنان! از چیزهایی مپرسید که چون برای شما آشکار گردانند به اندوهتان میافکند و اگر هنگامی که قرآن فرو فرستاده میشود از آنها بپرسید برای شما روشن میشود؛ خداوند از آن (پرسش)ها در گذشت؛ و خداوند آمرزندهای بردبار است» سوره مائده، آیه ۱۰۱.
- ↑ «بگو: ای اهل کتاب! تا تورات و انجیل و آنچه را از پروردگارتان به سوی شما فرو فرستاده شده است بر پا ندارید بر حق نیستید؛ و بیگمان آنچه از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان میافزاید پس بر گروه کافران اندوه مخور» سوره مائده، آیه ۶۸.
- ↑ «و چون برای آنان آیهای (دلخواه آنان) نیاوردهای میگویند: چرا خود آیهای برنگزیدی؟ بگو من تنها از آنچه از سوی پروردگارم به من وحی میشود پیروی میکنم؛ این (ها) بینشهایی است از سوی پروردگارتان و رهنمود و بخشایشی است برای مردمی که ایمان دارند» سوره اعراف، آیه ۲۰۳.
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان، ج۸، ص۴۹۹.
- ↑ «و آیا همین برای آنان بسنده نیست که ما بر تو کتاب (آسمانی) را فرو فرستادهایم که بر آنان خوانده میشود؟ به راستی در این (کار) بخشایش و یادکردی برای گروه مؤمنان است» سوره عنکبوت، آیه ۵۱.
- ↑ «و از تو درباره ذو القرنین میپرسند بگو: برایتان از او خبری را خواهم خواند» سوره کهف، آیه ۸۳.
- ↑ «بگو: هر که دشمن جبرئیل است (آگاه باشد که) بیگمان او، آن (قرآن) را بر دلت با اذن خداوند فرو فرستاده است در حالی که آنچه را پیش از آن بوده است راست میشمارد و رهنمود و نویدی برای مؤمنان است» سوره بقره، آیه ۹۷.
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان، ج۱، ص۳۴۵.
- ↑ «و چون آیهای را به جای آیهای دیگر آوریم- و خداوند به آنچه فرو میفرستد داناتر است- میگویند: تو تنها دروغبافی؛ (چنین نیست) بلکه بیشتر آنان نمیدانند * بگو: آن را روح القدس از نزد پروردگارت، راستین فرو فرستاده است تا مؤمنان را استوار بدارد و برای مسلمانان رهنمود و مژدهای باشد» سوره نحل، آیه ۱۰۱-۱۰۲.
- ↑ «و چون آیات روشن ما برای آنان خوانده شود کسانی که لقای ما را امید نمیبرند میگویند: قرآن دیگری جز این بیاور یا آن را دگرگون کن! بگو: مرا نسزد که از پیش خود آن را دگرگون کنم. من جز از آنچه به من وحی میشود پیروی نمیکنم؛ بیگمان من اگر با پروردگارم نافرمانی کنم از عذاب روزی سترگ میهراسم» سوره یونس، آیه ۱۵.
- ↑ «و چون آیهای را به جای آیهای دیگر آوریم- و خداوند به آنچه فرو میفرستد داناتر است- میگویند: تو تنها دروغبافی؛ (چنین نیست) بلکه بیشتر آنان نمیدانند» سوره نحل، آیه ۱۰۱.
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۲، ص ۳۹۳-۴۳۰.
- ↑ «ای مردم! به راستی برهانی از سوی پروردگارتان برای شما آمده است و نوری آشکار برای شما فرو فرستادهایم» سوره نساء، آیه ۱۷۴.
- ↑ «و به راستی به سوی شما آیاتی روشنگر و مثلی (عبرت آموز) از کسانی که پیش از شما گذشتند و اندرزی برای پرهیزگاران فرو فرستادهایم» سوره نور، آیه ۳۴.
- ↑ «و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز و رهنمود و بخشایش و نویدبخشی برای مسلمانان است» سوره نحل، آیه ۸۹.
- ↑ «آیا به قرآن نیک نمیاندیشند که اگر از سوی (کسی) جز خداوند میبود در آن اختلاف بسیار مییافتند» سوره نساء، آیه ۸۲.
- ↑ «خداوند است که بهترین گفتار را (به گونه) کتابی (با آیاتی) همانند دوگانه (یعنی مکرّر) فرو فرستاده است» سوره زمر، آیه ۲۳.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۵ ص ۳۰۰.
- ↑ «آیا در قرآن نیک نمیاندیشند یا بر دلها، کلون زدهاند؟» سوره محمد، آیه ۲۴.
- ↑ «هیچ بشری را نسزد که خداوند به او کتاب و حکمت و پیامبری بدهد سپس او به مردم بگوید: به جای خداوند، بندگان من باشید ولی (میتواند گفت): شما که کتاب (آسمانی) را آموزش میداده و درس میگرفتهاید؛ (دانشورانی) ربّانی باشید» سوره آل عمران، آیه ۷۹.
- ↑ مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل (ط. مؤسسة آل البیت (ع)، ۱۴۰۸ﻫ.ق)، ج۲، ص۲۳۳.
- ↑ مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۴، ص۳۷۲.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۱۲، ص۱۶۵.
- ↑ الکافی، ج۲، ص۵۹۹.
- ↑ نهج البلاغة، ص۱۹۲.
- ↑ البته بحث در مورد مراتب فهم قرآن و بطون و تأویلات آن در مطالب بعدی خواهد آمد و براساس آن باید گفت که علم کامل به قرآن در انحصار اهل بیت (ع) است.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۵ ص ۳۰۲.