مراد از اراده الهی در آیه تطهیر چه اراده‌ای‌ است؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
مراد از اراده الهی در آیه تطهیر چه اراده‌ای‌ است؟
موضوع اصلیمراد از اراده الهی در آیه تطهیر چه اراده‌ای‌ است؟
مدخل بالاترامامت در قرآن / آیه تطهیر
مدخل اصلی؟

مراد از اراده الهی در آیه تطهیر چه اراده‌ای‌ است؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث امامت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی امامت مراجعه شود.

پاسخ نخست

علی خراسانی

حجت الاسلام و المسلمین خراسانی، علی در کتاب «آیه تطهیر» در این‌باره گفته‌ است:

«برای تبیین و تفسیر آیه، در ابتدا باید معنای ارادۀ الهی يُرِيدُ اللَّهُ مشخّص و در مرحله بعد، مقصود از أَهْلَ الْبَيْتِ روشن شود. ارادۀ الهی یا تکوینی است یعنی در پی آن متعلّق اراده الزاماً محقّق می‌شود، مانند اینکه خداوند اراده کرد آتش بر حضرت ابراهیم (ع) سرد و بی‌ضرر شود و ‌این اراده بی‌درنگ محقّق شد: إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ[۱] و یا اراده تشریعی است؛ یعنی اراده، با وقوع مقصود ملازم نیست؛ مانند اراده و خواست خداوند در انجام واجبات و پرهیز از محرمات که ممکن است در موارد فراوانی محقّق نشود. اراده در این آیه، تکوینی است، نه تشریعی؛ یعنی خداوند اراده کرده اهل بیت پیامبر از هرگونه پلیدی دور باشند و آنان را پاک و پاکیزه قرار داده است و در پی این اراده، دوری از آلودگی‌ها و صفت طهارت برای آنان تحقّق یافته است؛ زیرا ارادۀ تشریعی خداوند مبنی بر دور بودن از پلیدی‌ها و پاکیزگی انسان‌ها با انجام تکالیف، به اهل بیت پیامبر اختصاص ندارد؛ بلکه خداوند اراده کرده است همۀ انسان‌ها از پلیدی‌ها برحذر و به طهارت و پاکیزگی متّصف باشند؛ چنانکه در دستور به غسل و وضو می‌فرماید: خداوند به این وسیله می‌خواهد شما مسلمانان را پاک کند: مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَلَكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ[۲].

قرینۀ دیگری که ارادۀ تکوینی را در این آیه نشان می‌دهد، این است که به استناد روایات فراوانی این آیه در منقبت و ستایش اهل بیت است و اگر اراده صرفاً تشریعی باشد، دیگر منقبتی نخواهد بود؛ زیرا این اراده برای همه وجود دارد؛ البتّه ارادۀ تکوینی با جبر ملازم نیست؛ زیرا ارادۀ تکوینی خدا بر آنچه در عالم تحقّق یافته است و می‌یابد تعلّق می‌گیرد؛ چه از مسیر انتخاب فاعل مختار و چه از طریق فاعل‌های جبری و طبیعی باشد و اهل بیت (ع) به دلیل شایستگی ذاتی و اکتسابی، در عین قدرت و اختیار برای گناه کردن، به اختیار خودشان گناه نمی‌کنند[۳].

پاسخ‌های دیگر

۱. حجت الاسلام و المسلمین مقامی؛
حجت الاسلام و المسلمین مهدی مقامی، در کتاب «ولایت و امامت در قرآن» در این‌باره گفته است:

«خدای متعال به اراده تکوینی خود، اذهاب رجس و تطهیر اهل بیت (ع) را اراده نموده است. اراده الهی در آیه تطهیر، تکوینی است نه تشریعی[۴]؛ زیرا واژه إِنَّمَا یکی از کلمات حصر است و اگر در آغاز جمله‌ای بیاید، موضوع را منحصراً برای شخصی اثبات و همان موضوع را از غیر آن نفی می‌کند[۵] و آمدن إِنَّمَا در آغاز آیه تطهیر روشن می‌کند، که اراده و خواست خداوند، فقط به تطهیر و اذهاب پلیدی از اهل بیت (ع) تعلق گرفته است و به آنها اختصاص دارد، حال آنکه طهارت از گناه در اراده تشریعی به گروه خاصی اختصاص ندارد و از همه انسان‌ها خواسته شده نه خصوص اهل بیت (ع). بدین‌سان، خدای متعال به اراده تکوینی خود که تخلف‌ناپذیر است، طهارت اهل بیت (ع) را اراده نموده است[۶].

مهمترین اثری که در این آیه بر اراده الهی درباره اهل بیت مترتب است، عصمت آنان است، به این معنا که هر کس اراده تکوینی الهی به اذهاب رجس و تطهیر او تعلق گرفته باشد، معصوم است؛ زیرا الف و لام در الرِّجْسَ جنس است و هر نوع زشتی و پلیدی را در بر میگیرد[۷]. اگر اراده تکوینی خدا به اذهاب رجس و طهارت شخصی تعلق بگیرد، آن شخص معصوم است؛ زیرا هر گونه پلیدی را خدای متعال تکویناً از وی دور نموده است.

این مهم در برخی از روایات اهل سنت نیز آمده است: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ...فَذَلِكَ قَوْلُهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا فَأَنَا وَ أَهْلُ بَيْتِي مُطَهَّرُونَ مِنَ الذُّنُوبِ»[۸].

نتیجه... را می‌توان در قالب یک دلیل و قیاس بیان نمود:

  1. خدای متعال به اراده تکوینی خود، اذهاب رجس و تطهیر اهل بیت را اراده نموده است.
  2. هر کس اراده تکوینی الهی نسبت به اذهاب رجس و تطهیر او تعلق گرفته باشد معصوم است.

در چگونگی و نحوه عصمت اهل بیت (ع) در آیه تطهیر چند نکته ضروری می‌نماید:

  1. فعل الگو:متن قرآن يُرِيدُ، لِيُذْهِبَ و يُطَهِّرَكُمْ به صورت مضارع آمده و دلالت بر دوام و استمرار (تطهیر) و (اذهاب رجس) دارد، پس خدای متعال به اراده تکوینی خود، اذهاب رجس و تطهیر را برای ایشان، به صورت مستمر اراده نموده است.
  2. در آیه مبارک واژه عَنْكُمُ بر الرِّجْسَ مقدم شده است؛ از این تقدیم به دست می‌آید، خدای متعال رجس را از اهل‌بیت دور کرده، نه ایشان را از رجس؛ مانند آنچه درباره حضرت یوسف (ع) آمده است: كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ[۹] فرمود ما کاری کردیم که بدی به طرف یوسف نرفت، نه اینکه یوسف به طرف بدی نرفت، خدای متعال نفرمود: لنصرفه عن السوء و الفحشاء ما او را از بدی منصرف کردیم و اجازه ندادیم بدی به سوی او برود، بلکه فرمود: لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ.
  3. عبارت وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا که در آیه، غیر از لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ است؛ زیرا میان معطوف و معطوف‌علیه باید تغایر باشد و اگر بخواهند مانند هم باشند عطف شئ بر خود شئ است، که قبیح است[۱۰] و تَطْهِيرًا، معنای اضافه‌ای دارد، نه اینکه تکرار همان (اذهاب رجس) باشد؛ زیرا گاهی رجس زدوده می‌شود، ولی محلّ آن تطهیر نمی‌گردد. بدین‌روی، (اذهاب رجس) به از‌اله (دفعی) ذنوب اشاره دارد و تَطْهِيرًا، به پوشاندن خلعت کرامت. پس در این آیه، تنها به ازاله و (اذهاب رجس) از مخاطبان بسنده نشده است، بلکه به خلعت کرامت طهارت نیز برخوردارند[۱۱].
  4. واژه تَطْهِيرًا مصدر باب تفعیل و مفعول مطلق تأکیدی و تنوین آن برای تعظیم است، پس تطهیر ویژه اهل بیت (ع)، عادی و معمولی نیست[۱۲].
  5. واژه تَطْهِيرًا جعل الشيء طاهراً است و وجود اهل‌بیت (ع) هم طاهر و هم مطهر (پاک‌کننده) است، مانند آب که خداوند آن را طاهر کرده، نه اینکه پیشتر نجس بوده و خدا پاکش کرده باشد. اهل‌بیت (ع) نیز نه تنها پاک، بلکه پاک کننده‌اند. گواه این ادّعا، آیه صدو سوّم سوره توبه است: خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا[۱۳] در این آیه، تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ پیامبر (ص) است. از سویی بِهَا روشن می‌کند، صدقه وسیله است و سببیت ندارد، بلکه سبب تطهیر، نفس پیامبر (ص) است. اهل بیت (ع) نیز مانند پیامبر (ص) سبب تطهیرند [۱۴][۱۵].
۲. سرکار خانم شکری؛
سرکار خانم آرزو شکری در کتاب «حقوق اهل بیت» در این‌باره گفته‌ است:

«اراده در آیه تکوینی است نه تشریعی، زیرا در آیه قراینی وجود دارد که بیان می‌کند اراده الهی، تکوینی است:

  1. مورد اراده را با لفظ أَهْل بَيْت مشخص کرده و نصب به خاطر تقدیر حرف "ندا" یا جمله "اخصکم" می‌باشد یعنی به شما میگویم نه بر دیگران.
  2. متعلق اراده را با لفظ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ بیان کرده ولی به آن اکتفا نکرده و جمله دومی یعنی وَيُطَهِّرَكُمْ را به عنوان تأکید آورده است.
  3. در مقام تأکید به اصل فعل وَيُطَهِّرَكُمْ اکتفا نکرده و پس از آن مفعول مطلقی به نام تَطْهِيرًا که خود تأکید جدیدی است آورده است.
  4. مفعول مطلق را به صورت "نکره" (تَطْهِيرًا) آورده که حاکی از عظمت این تطهیر است أي يطهركم تطهيرة عظيما یعنی پاکیزه کرد آنان را به نوعی که مردم با آن آشنایی ندارند و نهایت آن را درک نمی‌کنند.
  5. این آیه بدون شک به گواهی سیاق آیه و این قرائن چهارگانه در مقام "مدح" و "ستایش" اهل البیت است و اگر اراده در مورد این آیه همان اراده "تشریعی" باشد که درباره دیگر بندگان نیز حکم‌فرماست هرگز مفاد آیه مایه ستایش "اهل البیت"... نخواهد بود.
در حالی که وجدان هر انسان آگاه به زبان عربی مفاد و هدف آیه را ثنا و ستایش تلقی می‌کند و آن را فضیلتی براهل بیت میداند و برداشت تمام مفسران و محدثان و مورخان نیز همین می‌باشد[۱۶]. اگر گفته شود که طبق ادعای شیعه در میان پنج تن، حضرت فاطمه زهرا (س) نیز حضور داشته، پس چگونه ضمیر جمع مذکر شامل او می‌شود، پاسخ این است که آوردن ضمیر جمع مذکر در اینجا از باب "تغلیب" است و بسیار طبیعی است که اگر از میان پنج تن، یک نفر مؤنث باشد، باید در خطاب به آن جمع به حکم تغلیب، از ضمیرجمع مذکر استفاده شود[۱۷].

پانویس

  1. «فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو می‌گوید: باش! بی‌درنگ خواهد بود» سوره یس، آیه ۸۲.
  2. «خدا نمى ‏خواهد شما در رنج افتيد، بلكه مى ‏خواهد كه شما را پاكيزه سازد» سوره مائده، آیه ۶.
  3. ر.ک: خراسانی، علی، آیه تطهیر، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۴۲۲ - ۴۲۵.
  4. شمیم ولایت، ص۳۲۸: اراده بر دو قسم است: تشریعی و تکوینی. الف. اراده تشریعی؛ منظور از اراده تشریعی آن است که خداوند در مقام قانون‌گذاری فعلی را واجب یا حرام کند و انجام یا ترک آن را از بندگان خود بخواهد. در این اراده انجام با ترک کار به اراده عبد وابسته است؛ به عبارت دیگر اراده عبد بین آن فعل یا ترک و اراده خدا فاصله می‌شود. از این‌رو تخلّف در این اراده خدا راه دارد، مثلاً خدا نماز را بر همه واجب و شرک را حرام کرده است، لکن اراده او بر این تعلّق گرفته که بندگان او با اراده خودشان نماز بخوانند و با اراده خودشان از شرک اجتناب ورزند؛ لذا برخی امتثال میکنند و برخی امتثال نمی‌کنند. در نتیجه اراده خداوند درباره گروهی از مردم تحقق پیدا می‌کند و درباره گروهی دیگر تخلف میپذیرد. ب. اراده تکوینی؛ این قسم از اراده در جایی تحقّق مییابد که خواست خدا مستقیماً بر تحقق و ایجاد چیزی تعلق بگیرد، مثل این که بخواهد چیزی را خلق کند، کسی را بمیراند یا... در این موارد میان اراده خدا و فعل خارجی واسطه‌ای وجود ندارد. از این‌رو تخلفی در این اراده راه نمی‌یابد: إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ «فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو می‌گوید: باش! بی‌درنگ خواهد بود» سوره یس، آیه ۸۲.
  5. أحکام القرآن، ج۱، ص۵۱. و هي کلمة موضوعة للحصر تتضمن النفي و الإثبات فتثبت ما تناوله الخطاب و تنفي ما عداه.
  6. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص۵۶-۵۷.
  7. لسان العرب، ج۶، ص۹۴.
  8. الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۵، ص۱۹۹؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۱۱، ص۱۹۴؛ شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج۲، ص۴۸؛ فتح القدیر، ج۴، ص۳۲۲.
  9. «بدین گونه (بر آن بودیم) تا از او زشتی و پلیدکاری را بگردانیم» سوره یوسف، آیه ۲۴.
  10. مفاتیح الغیب، ج۲۵، ص۱۶۸: و قوله تعالی: لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا فیه لطیفة و هی أن الرجس قد یزول عینا و لا یطهر المحل فقوله تعالی: لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أی یزیل عنکم الذنوب و یطهرکم أی یلبسکم خلع الکرامة.
  11. ادب فنای مقربان ۵، ص۲۰: اذهابْ صیقل دادن است و تطهیر رنگ‌آمیزی کردن؛ یکی صاف کردن است و دیگری صفادادن؛ یکی پیراستن است و دیگری آراستن؛ یکی تخلیه است و دیگری تحلیه؛ یکی نفی صفات سلبی و نقصی است و دیگری اثبات صفات ثبوتی و کمالی، آن یکی بیشترین آثارش شخصی است و این یکی برکاتی دارد که غالباً به دیگران میرسد، پس تکرار نیست بلکه اوّلی زمینه دوّمی را فراهم می‌کند.
  12. ینابیع الموده، ج۱، ۳۲۳، باب ۳۳. و تأکیده (بالمفعول المطلق) دلیل علی أن طهارتهم طهارة کاملة فی أعلی مراتب الطهارة.
  13. «از دارایی‌های آنان زکاتی بردار که با آن آنها را پاک می‌داری و پاکیزه می‌گردانی» سوره توبه، آیه ۱۰۳.
  14. المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۳۷۷: و قوله: تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا خطاب للنبی (ص)، و لیس وصفا الحال الصدقة، و الدلیل علیه ضمیر بها الراجع إلی الصدقه أی خذ یا محمد من أصناف أموالهم صدقة تطهرهم أنت و تزکیهم بتلک الصدقة أی أخذها.
  15. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۵۷-۶۰.
  16. کنگره جهانی حضرت رضا (ع)، مجموعه آثار دومین کنگره جهانی حضرت رضا (ع)، ص۱۱۲-۱۱۳.
  17. شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۵۲- ۵۳.