مقداد بن اسود کندی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از مقداد بن عمرو بهرانی)
مقداد بن اسود
قبرستان بقیع مشهور به بقیع غَرقَد
نام کاملمقداد بن اسود کندی
جنسیتمرد
کنیه
  • ابومعبد
  • ابوسعید
از قبیله
از تیرهبهراء
همسرضباعة بنت زبیر بن عبدالمطلب
پسرعبدالله بن مقداد بن اسود
دخترکریمه بنت مقداد بن اسود
تاریخ تولد۱۶ عام‌الفیل
محل تولدیمن
محل زندگی
درگذشت۳۳ هجری، جرف
طول عمر۷۰ سال
محل آرامگاهمدینه
از اصحاب
حضور در جنگ
علت درگذشتبر اثر فتق شکم

مقداد بن اسود کندی یکی از صحابه بزرگ پیامبر خاتم(ص) و امیرالمؤمنین(ع) است. ایشان از اولین کسانی بود که به رسول خدا(ص) ایمان آورد. او را مجمعِ فضایل و مناقب دانسته‌اند و وی را یکی از چهار نفری برشمرده است که بهشت، شیفته دیدار آنان است. مقداد در نبردهای صدر اسلام حضور داشت و بعد از رحلت رسول اکرم(ص)، در صراط مستقیم ولایت ماند و حق را با علی(ع) می‌‌دانست. برخی روایات، او را مطیع‌ترین یار امام علی(ع) دانسته‌اند و او از معدود کسانی است که بر پیکر مطهر زهرای طاهره(س) نماز گزارد. مقداد از جمله کسانی است که هنگام قیام امام زمان(ع) زنده شده و آن حضرت را یاری می‌نماید.

مقدمه

مقداد بن اسود کندی، از صحابه بزرگ رسول خدا(ص) و یاوران علی بن ابی طالب(ع)، شخصیتی بارز، دانشمند و دلاور بود[۱].[۲] او از اولین کسانی بود که به رسول خدا(ص) ایمان آورد و یکی از هفت نفری است که در آغاز دعوت پیامبر(ص) اسلامِ خود را علنی کرد. او همراه مسلمانان به حبشه رفت؛ اما بعد از چندی به مکه بازگشت و در سریه ابوعبیدة بن حارث به مدینه رفت[۳]. او را مجمعِ فضایل و مناقب دانسته‌اند و یکی از «ارکان اربعه» شمرده‌اند و پیامبر خدا، وی را یکی از چهار نفری برشمرده است که بهشت، شیفته دیدار آنان است[۴].

اوصاف ظاهری

مقداد، مردی بلند قد و چهره‌ای گندمگون داشت، سیه چرده، با شکمی بزرگ و سری پر مو، با چشم‌های درشت و ابروهای پیوستۀ مشکی که ریش زیبای خود را زرد می‌کرد[۵].

ازدواج

مقداد، دختری از طایفه قریش را خواستگاری کرد؛ اما پدر آن دختر به او جواب رد داد. رسول خدا(ص) ضباعة بنت زبیر بن عبدالمطلب را به ازدواج وی در آورد. از ضباعة، عبدالله و کریمه به دنیا آمد و عبدالله در جنگ جمل در رکاب علی(ع) به شهادت رسید[۶].

شرکت در جنگ‌ها

مقداد در نبردهای صدر اسلام حضور داشت و در جنگ بدر از کسانی بود که برای جنگ اعلام آمادگی کرد[۷] و در جنگ اُحد جزء تیراندازان بود. در فتح «مصر» و «اسکندریه» از برجستگان سپاه اسلام بود[۸].

دفاع از حریم ولایت

پس از رحلت رسول اکرم(ص)، در صراط مستقیم ولایت ماند و حق را با علی(ع) می‌‌دانست و مخالفت خود را با تغییر نادرست جریان رهبری امت پس از پیامبر خدا در مسجد نبوی آشکارا بیان کرد[۹] و با ابوبکر بیعت نکرد و همراه با سلمان، ابوذر و تعداد اندکی از مسلمانان به امام علی(ع) وفادار ماند و در موقعیت‌های مختلف، مقام و منزلت امیرالمؤمنین(ع) را یادآور ‌شد. در دوران خانه‌نشینی امام، همواره در تمام سختی‌ها، یار و مطیع فرامین ایشان بود. در جریان شورای شش نفره برای تعیین خلیفه، به عبدالرحمان اعتراض کرد که چرا علی(ع) را ترک کردید[۱۰].[۱۱] برخی روایات، مقداد را مطیع‌ترین یار امام علی(ع) دانسته‌اند و او از معدود کسانی است که بر پیکر مطهر زهرای طاهره(س) نماز گزارد.

مقداد با خلافت عثمان، مخالفت کرد و با سخنرانی شکوهمندی در مسجد مدینه، این مخالفت را اعلام داشت و گفت: «من از قریش در شگفتم! آنان مردی را وا نهاده‌اند که کسی را از او داناتر و عادل‌تر نمی‌شناسم... هان! به خدا سوگند، اگر یاورانی می‌یافتم...»[۱۲].

مدح مقداد در روایات

پیامبر(ص) درباره مقداد فرمود: «مقداد از ماست. خداوند، دشمن است با کسی که دشمن اوست و دوست است با کسی که دوست اوست»[۱۳]. همچنین فرمود: «خداوند مرا به دوستی با چهار نفر مأمور کرده است: علی، سلمان، مقداد و ابوذر»[۱۴]؛ لذا مقداد از ارکان چهارگانه ایمان به شمار می‌آید.

در روایت دیگری آمده: «بهشت، مشتاق مقداد است»[۱۵]. امام صادق(ع) دربارۀ آیۀ: ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى[۱۶] فرمود: «به خدا سوگند! کسی به این آیه عمل نکرد، مگر هفت نفر و مقداد یکی از آنها بود»[۱۷].

هنگامی که حضرت قائم(ع) قیام کند، بیست و هفت نفر را زنده می‌‌کند که یکی از آنان مقداد است[۱۸].[۱۹]

رحلت مقداد

مقداد اواخر عمرش در «جرف»سکونت داشت و سال ۳۳ هجری در هفتاد سالگی، بر اثر فتق شکم یا خوردن روغن کرچک از دنیا رفت[۲۰]. پیکر مطهرش را به مدینه آوردند و عثمان بن عفان بر او نماز خواند و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد[۲۱].

مقداداز ابتدا ثروتمند بود و وصیت کرد ۳۶ هزار درهم از دارایی‌اش را به حسن و حسین(ع) بدهند. این وصیت، نشان‌دهنده محبت او به اهل‌بیت و بزرگداشت و احترام او نسبت به ایشان است[۲۲].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۰۴؛ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، ج۱۱، ص۵۰۶؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۴، ص۴۷۵؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۲۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۱۹.
  2. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۲۱۹؛ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقداد بن اسود، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲، ۳۱۶-۳۱۷؛ مجتبی تونه‌ای، موعودنامه، ص۶۸۹.
  3. ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقداد بن اسود، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲، ص۳۱۷-۳۱۸.
  4. ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص۸۵۸.
  5. ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقداد بن اسود، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲، ص۳۱۷؛ محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص۸۵۸.
  6. ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقداد بن اسود، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲، ص۳۱۷.
  7. عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۴، ص۴۷۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۲۰؛ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۴۳۴؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۸۰- ۵۸۱.
  8. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۲۱۹؛ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقداد بن اسود، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲، ص۳۱۸-۳۱۹؛ مجتبی تونه‌ای، موعودنامه، ص۶۸۹.
  9. ر. ک: محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص۸۵۸.
  10. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۵۲۴؛ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، ج۴، ص۲۳۳.
  11. ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقداد بن اسود، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲، ص۳۱۹-۳۲۰.
  12. ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص۸۵۸.
  13. «ذَاكَ مِنَّا أَبْغَضَ اللَّهُ مَنْ أَبْغَضَهُ وَ أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّهُ»؛ شیخ مفید، الاختصاص، ص۲۲۳.
  14. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صإِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِي بِحُبِّ أَرْبَعَةٍ قَالُوا وَ مَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ سَكَتَ ثُمَّ قَالَ إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِي بِحُبِّ أَرْبَعَةٍ قَالُوا وَ مَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ سَكَتَ ثُمَّ قَالَ إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِي بِحُبِّ أَرْبَعَةٍ قَالُوا وَ مَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ الْمِقْدَادُ بْنُ أَسْوَدَ وَ أَبُو ذَرٍّ الْغِفَارِيُّ وَ سَلْمَانُ الْفَارِسِيُّ»؛ ‏ شیخ مفید، الاختصاص، ص۹؛ شیخ صدوق، الخصال، ج۱، ص۲۵۳.
  15. معجم رجال الحدیث، ج ۸، ص۳۱۴.
  16. «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.
  17. « فَوَ اللَّهِ مَا وَفَى بِهَا إِلَّا سَبْعَةُ نَفَرٍ سَلْمَانُ وَ أَبُو ذَرٍّ الْغِفَارِيُّ وَ عَمَّارٌ وَ الْمِقْدَادُ وَ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ وَ مَوْلًى لِرَسُولِ اللَّهِ صيُقَالُ لَهُ شَبِيبٌ وَ زَيْدُ بْنُ أَرْقَم‏»؛ ‏ شیخ مفید، الاختصاص، ص۶۳؛ حمیری قمی، عبدالله بن جعفر، قرب الاسناد، ص۴۱.
  18. طبسی، نجم الدین، چشم‌اندازی به حکومت مهدی، ص۱۷۱.
  19. ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقداد بن اسود، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲، ص۳۲۰-۳۲۱؛ مجتبی تونه‌ای، موعودنامه، ص۶۸۹.
  20. بلاذری، احمد بن یحیی، الانساب الاشراف، ج۱، ص۲۰۵؛ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، ج۱۱، ص۵۰۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۲۱؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۴، ص۴۷۸.
  21. ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقداد بن اسود، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲، ص۳۲۰-۳۲۱؛ محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۲۱۹.
  22. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص۸۵۸.