نقش استعمار در ایجاد فرقه‌های انحرافی چیست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
نقش استعمار در ایجاد فرقه‌های انحرافی چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / آشنایی با معارف مهدویت / کلیاتی از مهدویت / انحراف در مهدویت / فرقه‌های انحرافی
تعداد پاسخ۱ پاسخ

نقش استعمار در ایجاد فرقه‌های انحرافی چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

پاسخ نخست

نویسندگان کتاب «نگین آفرینش» در این باره گفته‌اند:

«پیدایش فرقه‌ها در هر دوره تاریخی معلول شرایط و عوامل گوناگونی است؛ ولی دلائل سیاسی بیش از عوامل دیگر در شکل‌گیری فرقه‌ها مؤثر بوده است. فرقه‌هایی مانند بابیت و بهائیت نمونه‌های روشنی است که با دخالت مستقیم استعمار تولد و پرورش یافته است. در قرن نوزده میلادی که هر سه امپراتور استعماری انگلیس، روسیه و فرانسه به دنبال سلطه بر کشورهای اسلامی بودند، با هدف شکستن وحدت اسلامی و مقاومت مسلمین و در نهایت، تسلّط بر فرهنگ و اقتصاد انان، به فرقه‌تراشی و مذهب‌سازیروی آوردند. آن‌ها در حجاز، مذهب "وهابی" و در هند و پاکستان "قادیانیه" و در ایران، بابیّت و بهائیت را ایجاد نموده و حمایت کردند. امام خمینی در این زمینه می‌فرماید: "اسلام و مذهب مقدس جعفری سدّی است در مقابل اجانب و عمّال دست نشاندۀ آن‌ها... و روحانیت که حافظ آن است، سدّی است که با وجود آن اجانب نمی‌توانند به نحوی که دلخواه آن‌هاست با کشورهای اسلامی و خصوص با کشور ایران رفتار کنند؛ لهذا قرن‌هاست که با نیرنگ مختلف برای شکستن این سّد، نقشه می‌کشند؛ گاهی از راه مسلط کردن عمال خبیث خود بر کشورهای اسلامی و گاهی از راه ایجاد مذاهب باطله و ترویج بابیت و بهائیت و وهابیت.[۱]

  1. روسیه: پس از اعدام باب و شورش‌های بابیان، جریان سوء قدص نافرجام به ناصر الدین شاه قاجار اتفاق افتاد. حسین علی نوری –مؤسّس بهائیت- جزء متهمان اصلی این جریان بود که طبق نقل منابع بهائی به سفارت روس پناهنده شد.[۲] وقتی شاه ایران مأموری فرستاد تا بهاءالله را از سفارت روس تحویل بگیرد، سفیر روس از تسلیم او به مأمور شاه، خودداری کرد و بهاء الله را به منزل صدر اعظم فرستاد و به او نوشت که باید بهاءالله را از طرف من پذیرایی کنی و در حفظ این امانت بسیار کوشش نمایی و اگر آسیبی به او برسد و حادثه‌ای رخ دهد، تو مسئول سفارت روس خواهی بود.[۳]حسین علی نوری نیز این وابستگی را پنهان نکرد و به پاس خدمات روس‌ها، لوح ویژه‌ای درباره امپراتور روسیه صادر می‌کند و می‌نویسد: ای پادشاه روس! ندای خداوند ملک قدوس[۴] را بشنو و به سوی بهشت بشتاب!... و به تحقیق یکی از سفیرانت مرا یاری کرد؛ هنگامی که در زندان اسیر غل و زنجیر بودم. برای من کار خداوند برای تو مقامی را نوشته است که علم هیچ کس بدان احاطه ندارد؛ مبادا این مقام را از دست دهی.[۵] گفتنی است که دولت روسیه اولین کشوری بود که مرزهای خود را بر روی بهائیان گشود و اولین معبد بهائیان –مشرق الاذکار- درشهر عشق آباد ایجاد شد.
  2. انگلستان: پس از سقوط روسیه، بهائیت به طور کامل تحت سیطره و بهره‌برداری استعمار انگلیس در آمد. در آن زمان که حسینعلی بهاء –مؤسس بهائیت- در شهر عکّا در فلسطین به سر می‌برد با برخورداری از حمایت‌های دولت انگلستان توانست بابی‌ها را سازماندهی کند. پس از او عباس افندی با مسافرت به اروپا به جای روسیه، با انگلستان رابطه ویژه‌ای برقرار کرد و توانست بابی‌ها را ساماندهی کند. در جریان جنگ جهانی اوّل وقتی نظامیان انگلیسی در شهر حیفا با کمبود شدید آذوقه مواجه شدند، عبدالبهاء در انبارهای آذوقه خود را به روی انگلیسی‌ها باز کرد و راه را برای تسلط ارتش انگلیس و مقدمات تشکیل یک دولت یهودی درفلسطین هموار کرد. درمقابل این خدمت –و خیانت به جهان اسلام- طی مراسمی لقب "سِر" و نشان "نایت هود" که بزرگ‌ترین نشان‌خدمت‌گزاری به انگلیس است به وی داده شد.[۶] عبدالبهاء این سرسپردگی به بیگانگان را چنین بیان کرده است: خدایا!... حمد و ثنا می‌کنم به تو برای وجود این سلطنت عادله... بار الها! امپراطور اعظم جرج پنجم انگلیس را با توفیقات رحمانیه خود تایید کن و سایه‌اش را بر این سرزمین فلسطین همیشگی و جاودانه دار... .[۷]
  3. آمریکا: سوّمین دولت استعماری که بهائیت در طول تاریخ خود، پیوندی عمیق با آن داشته و دارد، ایالات متحده آمریکاست. علاقه و دلدادگی رهبران اصلی این فرقه به این کشور یکی از شواهد وابستگی آن‌ها به این دولت استعماری و ضد اسلامی است. در سفری که عبدالبهاء در اواخر عمر خود به آمریکا داشت خطاب به سران آمریکائی می‌گوید: امشب من نهایت سرور را دارم که در چنین مجمع و محفلی وارد شدم. من شرقی هستم، الحمد در مجلس غرب حاضر شدم و جمعی را می‌بینم که در روی آنان، نور انسانیت در نهایت جلوه و ظهور است... ممکن است ملت شرق و غرب متحد شوند و ارتباط تام میان آمریکا و ایران حاصل گردد.[۸] عباس افندی، به این تعریف و تمجیدها اکتفا نکرده، آمریکائیان را به سرمایه‌گذاری در ایران دعوت می‌نماید و مسیر را برای نفوذ و سلطه آنها هموار می‌کند: از برای تجارت و منفعت ملت آمریکا، مملکتی بهتر از ایران نه! چه اینکه مملکت ایران، مواد ثروتش در زیر خاک پنهان است؛ امیدوارم ملت آمریکا سبب شوند آن ثروت ظاهر شود.[۹] این بیانات به ظاهر زیبا و فریبنده، نشان از خیانت بزرگ سران بهائی به ایران و ایرانی است که استعداد و توانایی ملّتی بزرگ و مؤمن در مسیر شکوفایی اقتصادی را انکار کرد، و آشکارا بیگانگان را به غارت و چپاول منافع آن‌ها فرا می‌خواند؛ چنان‌که در همان زمان، نبیل الدوله منشی عباس افندی و یکی از رؤسای بهائیت در آمریکا نقش مهمی در اعزام «شوستر» مستشار آمریکایی به ایران داشت و به این شکل، پای کمپانی‌های آمریکائی را به ایران باز کرد.[۱۰] آمریکا نیز در برابر، عناصر بهائی را در دوره پهلوی به منصب‌های عالی نظیر نخست وزیری و وزارت‌های گوناگون رساند و با رابطه نزدیکی که بهائیت ایجاد کرد، سلطه استعماری خود را بر ایران گسترش داد.[۱۱] ایالات متحده پس از انقلاب اسلامی نیز پیوسته از بهائیان حمایت کرده و می‌کند و با کمک سایر غربی‌ها و فشار بر ایران، خواستار به رسمیت شناختن این فرقه‌انحرافی به عنوان یک دیگر الهی از سوی جمهوری اسلامی ایران است.[۱۲]
  4. اسرائیل غاصب و یهود: حمایت‌های یهودیان از بهائیت، چنان است که باید گفت از عوامل مهم شکل‌گیری و گسترش بابیت و بهائیت، یهود و صهیونیسم است. در بررسی تاریخی نمونه‌های فراوانی از گرایش یهودیان تازه مسلمان به فرقه بابیّت مشاهده می‌شود که به مروّجان اولیه بابی‌گری و عناصر مؤثر در رشد و گسترش آن تبدیل شدند.[۱۳] یکی از محققان در حوزه بهائیت معتقد است: بیشتر بهائیان ایران یهودیان و زردشتیان هستند و مسلمانانی که به این فرقه گرویده‌اند در اقلیت می‌باشند. اکنون سال‌هاست که کمتر شده مسلمانی به آن‌ها پیوسته باشد.[۱۴] گفتنی است که پیوند بیشتر و آشکارترِ بهائیان و یهود به سال ۱۸۶۸ م برمی‌گردد که حسینعلی نوری (بهاء) –مؤسس بهائیت- و همراهانش به بندر عکّا در فلسطین منتقل شدند و زمینه مناسبی برای نزدیکی و همکاری بیشتر بهائیان و کانون‌های صهیونیستی فراهم شد و در دوره عبدالبهاء به مشارکت جدّی بهائیان در تأسیس دولت غاصب اسرائیل منتهی شد.[۱۵] عباس افندی به یکی از خاندان‌های یهودی که بهائی شدند چنین بشارت می‌دهد: اینجا فلسطین است، اراضی مقدّسه است؛ عن قریب قوم یهود به این اراضی بازگشت خواهند نمود، سلطنت داودی و حشمت سلیمانی خواهند یافت.[۱۶] شوقی افندی نیز در ۹ ژانویه ۱۹۵۱ طی تلگرافی از به وجود آمدن اسرائیل استقبال کرد[۱۷] و در پیام تبریک نوروز به بهائیان نوشت: مصداق وعده الهی به فرزندان خلیل و وارثان موسی کلیم، دولت اسرائیل در ارضی قدس، مستقر شده است.[۱۸] بهائیان در جریان جنگ اعراب و اسرائیل و نیز پس از آن تا امروز همواره از اسرائیل حمایت مادی و معنوی کرده‌اند[۱۹] و اسرائیل هم برای قدردانی از بهائیان و نیز بهره‌برداری بیشتر از آن‌ها در جهت منافع خود، بهائیت را به عنوان مذهبی الهی به رسمیت شناخت و املاک و اموال پیروان این فرقه را از مالیات‌ها و عوارض معاف کرده است. گفتنی است که اماکن به اصطلاح زیارتی بهائیت در فلسطین اشغالی و به خصوص شهرهای عکا و حیفا واقع شده و مرکز فرقه بهائیت (بیت العدل اعظم) نیز در همان جا بر پاست.
  5. رژیم پهلوی و بهائیت: از جمله خیانت‌های بزرگ پهلوی اول و دوّم، روابط نزدیک و همه جانبه با مذهب انحرافی بهائیت است. براساس اسناد تاریخی، این بهائیت بود که رضا خان را برای کودتای انگلیس سال ۱۲۹۹ شناسایی و معرفی کرد و در مقابل رضاخان نیز به انگلیسی‌ها تعهد داد که دست بهائیان را در ایران بازگذارد[۲۰] بدین‌سان بهائیان سازمان‌هایی مانند ارتش، راه‌آهن، ادارۀ دخانیات و آموزش و پرورش و بسیاری از منصب‌های مهم را در دست داشتند. این روند در دوره حکومت پهلوی دوم به اوج خود رسید و با روی کار آمدن "حسنعلی منصور" برای نخستین بار پای بهائیان به کابینه وزیران ایران باز شد. پس از کودتا آمریکایی ۲۸ مرداد ۱۳۲۲ و بالأخره در دو دهه آخر سلطنت محمد رضا پهلوی، بهائیان بالاترین مقامات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی ایران را اشغال کردند؛ به طوری که عباس هویدا به مدت چهارده سال نخست وزیر ایران شد و در کابینه، نه وزیر بهائی حضور داشتند.[۲۱] همچنین عبدالکریم ایادی، عنصر مشهور بهائی، در مقام پزشک مخصوص شاه و رئیس بهداری ارتش، نفوذی کامل در دربار پهلوی یافت و به تنهائی بیش از هشتاد شغل مهم برای خود فراهم کرده بود. فردوست دربارۀ نفوذ ایادی می‌گوید: نمی‌دانم در این دوران آیا ایادیِ بهائی بر ایران سلطنت می‌کرد یا محمد رضا پهلوی؟ تمام ایرانیان رده بالا –چه در ایران باشند و چه در خارج- خواهند پذیرفت که سلطان واقعی ایران، ایادی بود.[۲۲] یکی از گروه‌های بهائی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دلیل اطلاع از عمق فجایع عناصرّ بهائیِ دربارِ شاه از تشکیلات بهائیت جدا شدند و از زبان اسدالله مبشری وزیر دادگستری وقت در نشریه خود، چنین فاش کردند تیمسار اَیادی، پزشک خصوصی شاه، برای سازمان سیا جاسوسی می‌کرده است و ماموریت داشته که اگر شاه قدمی برخلاف منافع آمریکا بردارد، او را به قتل برساند.[۲۳] آری؛ حمایت‌های پهلوی از بهائیت، زمینه‌های لازم را برای ترویج این فرقه انحرافی فراهم ساخت و تنها کشور شیعی جهان را به مهم‌ترین پایگاه بهائیان تبدیل نمود. در مقابل، بهائیت نیز به رغم ادّعای غیرسیاسی بودن، همیشه و همه‌جا با سیاست‌های ضد مذهبی و ضد ملّی رژیم همچون تأیید انقلاب سفید و همکاری با ساواک و عضویّت در حزب رستاخیز، هماهنگ بود.[۲۴]»[۲۵].

پرسش‌های وابسته

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

  1. صحیفه نور، ج ۱، ص ۲۲۹.
  2. تلخیص تاریخ نبیل، ص ۶۳۰.
  3. انشعاب در بهائیت، ص ۱۰۳.
  4. منظور حسینعلی بهاء است.
  5. انشعاب در بهائیت، ص ۱۱۵.
  6. بهائیان، ص ۶۴۶ و مزدوران استعمار در لباس مذهب، ص ۱۶۵.
  7. مکاتیب، ج ۳، ص ۳۴۷.
  8. خطابات عبدالبهاء، ج ۱، ص ۳۳.
  9. خطابات عبدالبهاء، ج ۱، ص ۳۳ – ۳۲.
  10. بررسی مناسبات ایران و آمریکا، ص ۱۵۵.
  11. ر.ک به: ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج ۱، ص ۳۷۶.
  12. ر.ک: بهائیت در ایران، ص ۱۵۰.
  13. جریان‌شناسی بهائیت، ص ۵۴.
  14. ر.ک: انشعاب در بهائیت، ص ۳۰.
  15. فصلنامه تاریخ معاصر، ش ۷؛ جستارهای از تاریخ بهائی‌گری در ایران، ص ۲۸.
  16. خاطر حبیب، ص ۲۰.
  17. انشعاب در بهائیت، ص ۱۶۹.
  18. بهائیان، ص ۶۶۸.
  19. رک: تاریخ قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد، ج ۱، ص ۳۲۲؛ مقالۀ «علمای شیعه، جنبش صهیونیسم و اسرائیل». مجله الکترونیکی تاریخ معاصر ایران، ش ۴، تیرماه ۱۳۸۵.
  20. رک به: فصلنامه تاریخ معاصر، ص ۷، مقاله «جستارهایی از تاریخ بهائیگری در ایران»، ص ۲۸؛ بهائیت و رژیم پهلوی، ویژه‌نامۀ ایام، ش ۲۹.
  21. نقش هویدا در تحولات سیاسی اجتماعی ایران، ص ۱۶۴.
  22. ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج ۱، ص ۲۰۲.
  23. بهائیت در ایران، ص ۲۷۴.
  24. تاریخ قیام پانزدهم خرداد به روایت اسناد، ج ۱، ص ۳۲۶.
  25. بالادستان، محمد امین؛ حائری‌‎پور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ج۲، ص ۱۹۸ -۲۰۴.