نماز جماعت در معارف و سیره معصوم

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

به‌پاداشتن نمازهای واجب به جماعت یکی از دستورهای مهم اسلام است که افراد جامعه را همسو و هماهنگ و متحد و از مشکلات یکدیگر آگاه می‌سازد، از اختلافات و مناقشات آنان می‌کاهد و زمینه را برای فراگیری دستورهای شرع و پیام‌های رهبر مسلمین فراهم می‌کند. بر نماز جماعت تأکید فراوان شده است. زنان نیز در نماز جماعت حضوری فعال داشتند تا از ثواب و اجر آن بهره‌مند گردند.

برخورد شدید پیامبر با ترک‌کنندگان نماز جماعت

به جهت اهمیت زیاد نماز جماعت، پیامبر اکرم(ص) با کسانی که در نماز جماعت شرکت نمی‌کردند، برخورد شدیدی داشت؛ ایشان حتی به نابینا توصیه فرمود برای آمدن به مسجد طنابی در مسیر راه خود قرار دهد. دراین‌باره روایات متعددی نقل شده است:

  1. ابن‌ابی‌یعفور از امام صادق(ع) نقل می‌کند که فرمود: «رسول خدا(ص) تصمیم گرفت خانه‌های کسانی را که در منزل‌های خود نماز می‌خواندند و در نماز جماعت شرکت نمی‌کردند، به آتش بکشد. مرد نابینایی آمد و گفت: ای پیامبر خدا، من نابینایم و چه‌بسا صدای اذان را می‌شنوم و کسی نیست که مرا به نماز جماعت ببرد تا با شما نماز بخوانم. پیامبر(ص) به او فرمود: از خانه‌ات تا مسجد طنابی بکش و در نماز جماعت حاضر شو»[۱]. این روایت به‌زیبایی اهمیت حضور در نماز جماعت را نشان می‌دهد. گرچه این روایت از جهت سند ضعیف است، اما روایتی مشابه با سند صحیح داریم که این مضمون را تأیید می‌کند.
  2. عبدالله بن سنان گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که می‌فرمود: مردمی در زمان پیامبر(ص) از شرکت در نماز جماعت در مسجد کوتاهی می‌کردند؛ پیامبر(ص) فرمود: «لَيُوشِكُ قَوْمٌ يَدَعُونَ الصَّلَاةَ فِي الْمَسْجِدِ أَنْ نَأْمُرَ بِحَطَبٍ فَيُوضَعَ عَلَى أَبْوَابِهِمْ»[۲]: «هر آینه انتظار می‌رود مردمی که نماز را رها می‌کنند و به مسجد نمی‌آیند، دستور دهیم که هیزم بر در منزل آنان قرار داده شود و سوزانده شوند».
  3. شیخ صدوق هم نقل کرده است که رسول خدا(ص) به قومی فرمود: « لَتَحْضُرُنَّ الْمَسْجِدَ أَوْ لَأُحْرِقَنَّ عَلَيْكُمْ مَنَازِلَكُمْ‌»[۳]: در مسجد حاضر می‌شوید یا منزل‌هایتان را بر روی شما به آتش می‌کشیم». صدوق و برقی با سندی معتبر نقل می‌کنند که رسول خدا(ص) با همسایگان مسجد شرط کرد که در نماز حاضر شوند و آنان را تهدید به آتش‌زدن منازلشان کرد[۴].
  4. امام صادق(ع) بیان می‌کند: رسول خدا(ص) نماز صبح را خواند؛ وقتی به پایان رسید رو به اصحابش کرد و از مردمی با نام‌هایشان پرسید که آیا در نماز حاضرند، گفتند: نه ای رسول خدا(ص)، فرمود: آیا اکنون آنان غایب‌اند و در مدینه نیستند؟ گفتند: نه؛ یعنی در شهر مدینه هستند. فرمود: «أَمَا إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ صَلَاةٍ أَشَدَّ عَلَى الْمُنَافِقِينَ مِنْ هَذِهِ الصَّلَاةِ وَ الْعِشَاءِ...»[۵]: آگاه باشید نمازی بر منافقان از این نماز صبح و نماز عشا سخت‌تر نیست». اگر می‌دانستند این دو نماز چه منزلتی دارند، برای انجام آن حاضر می‌شدند؛ گرچه با خزیدن روی زمین باشد. اینها همه نشان‌دهندۀ اهمیت نماز جماعت است؛ به‌ویژه برای همسایگان مسجد و دراین‌باره روایت زیاد است[۶]؛ البته در خبری صحیح نبودن نمازهای واجبِ همسایه مسجد، مشروط به سلامتی و نداشتن مشکل برای حضور در مسجد شمرده شده است[۷].

آیا نماز جماعت واجب است؟ علامه مجلسی پس از نقل روایت صحیحی از عبدالله بن سنان می‌نویسد: بر وجوب نماز جماعت در غیر جمعه و دو نماز عید، کسی از علمای ما معتقد نیست؛ گرچه ظاهر این اخبار وجوب نماز جماعت است. برخی از عامه قایل به وجوب شرکت در نماز جماعت هستند. بعد می‌افزاید: این اخبار بر جماعت واجب که جمعه است، حمل شده؛ گرچه برخی از آنها مانند خبر ابن‌سنان با این جمع ناسازگار است[۸]. این سخن علامه مجلسی نشان‌دهندۀ اهمیت نماز جماعت است. در جمع بین اخبار هم می‌توان گفت: ممکن است تأکید این اخبار دربارۀ همسایگان مسجد باشد و تعبیر «مکتوبه» از حضور در نمازهای واجب حکایت دارد. روایات دیگر هم آن را تأیید می‌کند و آنچه از حضرت علی(ع) در کوفه نقل شده، مؤید آن است. از امیرالمؤمنین علی(ع) در خبری نقل شده که مگر اینکه به سبب عذر یا مریضی نتواند در مسجد حاضر شود و آن حضرت ملاک همسایه مسجد بودن را شنیدن صدای اذان در زمان آن دانسته‌اند[۹].

مجلسی سه توجیه دیگر هم برای روایات ذکر کرده که بیان آن خالی از فایده نیست. او می‌گوید: ممکن است گفته شود این حکم مختص به زمان پیامبر(ص) بوده است؛ زیرا مردم ملزم به یادگیری مسائل نماز و احکام آن بودند و این یادگیری با حضور در مسجد اتفاق می‌افتاده است یا اینکه آنان منافق بودند و در منزل‌هایشان نماز نمی‌خواندند؛ بنابراین لازم بوده با حضور در مسجد نماز بخوانند یا آنان نماز را سبک می‌شمردند و از آن کراهت داشتند[۱۰]. شاید سخن امیرالمؤمنین(ع) که عذر و مریضی را بیان کرده، توجیه علامه مجلسی را تأیید کند که زمان پیامبر(ص) با دیگر زمان‌ها تفاوت دارد؛ چون ممکن است همیشه افراد، مدعی عذر شوند. روایتی راجع به منافقان ذکر شد که برای آنان حضور در نماز صبح و عشا سخت است[۱۱].[۱۲]

مرتب‌کردن صف‌های جماعت

در نماز جماعت لازم است صف‌های جماعت مرتب باشد؛ به همین جهت رسول خدا(ص) به یاران خود دستور می‌داد صف‌ها را مرتب سازند. پیامبر(ص) فرمود: «أَقِيمُوا صُفُوفَكُمْ فَإِنِّي أَرَاكُمْ مِنْ خَلْفِي كَمَا أَرَاكُمْ مِنْ قُدَّامِي وَ مِنْ بَيْنِ يَدَيَ وَ لَا تُخَالِفُوا فَيُخَالِفَ اللَّهُ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ»[۱۳]: صف‌هایتان را به پا دارید؛ زیرا من از پشت سرم شما را می‌بینم، همان‌طور که از جلوی پاها و مقابلم می‌بینم و پراکنده نایستید که خدا دل‌هایتان را از هم پراکنده و جدا می‌گرداند». در روایتی مشابه هم فرمود: صف‌ها را به پا دارید؛ پهلو به پهلوی هم بایستید تا بین شما شکافی نباشد[۱۴]. امام صادق(ع) فرمود: «أَتِمُّوا الصُّفُوفَ إِذَا وَجَدْتُمْ خَلَلًا»[۱۵]: «صف‌هایتان را کامل نمایید، وقتی در آنها شکافی می‌بینید»[۱۶].

اعلم شایسته‌ترین فرد برای امامت جماعت

از روایتی استفاده می‌شود که اعلم بر دیگران در امامت نماز جماعت مقدم است؛ گرچه این خبر از نظر سند مرفوعه است و نمی‌توان آن را دلیل بر حکم الزامی شرعی دانست. پیامبر(ص) فرمود: «مَنْ صَلَّى بِقَوْمٍ[۱۷] وَ فِيهِمْ مَنْ هُوَ أَعْلَمُ مِنْهُ لَمْ يَزَلْ أَمْرُهُمْ إِلَى سَفَالٍ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ»[۱۸]: «هر کس با قومی نماز بخواند درحالی‌که در میان آنان اعلم از او وجود دارد، همیشه کار آنان تا روز قیامت رو به تنزل است».

شیخ طوسی آورده: «مَنْ أَمَّ قَوْماً وَ فِيهِمْ مَنْ هُوَ أَعْلَمُ مِنْهُ...»[۱۹]: «هر کس امامت کند قومی را درحالی‌که در میان آنان فردی دانشمندتر است». در دیگر آثار صدوق مانند این خبر آمده و در آن تعبیر «اعلم و افقه» بیان شده است[۲۰]. در محاسن تعبیر «اعلم یا أفقه» آمده است[۲۱]. امامت را می‌توان به معنای رهبری جامعه هم دانست؛ ولی با توجه به نقل من لایحضره الفقیه به معنای پیش‌نمازی است. جالب است که شیخ صدوق در من لایحضره الفقیه پس از نقل این حدیث، سخنی را از ابوذر غفاری درباره امام جماعت نقل می‌کند که بسیار نیکوست. ابوذر می‌گوید: امام تو شفیع تو نزد خداوند است؛ پس شفیعت را سفیه و فاسق قرار مده[۲۲]. فقها در کتب فقهی خود مرجحاتی را برای امامان جماعتی که همه عادل هستند، بیان کرده‌اند. برابر روایتی، کسی که در قرائت بهتر یا فصیح‌تر است مقدم است[۲۳].[۲۴]

توجه به ضعیفان

امام جماعت باید دقت کند که با طولانی‌کردن نماز مأمومین را ناراحت نکند. امام صادق(ع) دراین‌باره می‌فرماید: «يَنْبَغِي لِلْإِمَامِ أَنْ يَكُونَ صَلَاتُهُ عَلَى صَلَاةِ أَضْعَفِ مَنْ خَلْفَهُ»[۲۵]: «سزوار است برای امام جماعت که نمازش بمانند نماز ناتوان‌ترین افراد پشت سرش باشد». معاذ بن جبل در زمان پیامبر(ص) در مسجدی نماز می‌خواند و قرائت را طول می‌داد. مردی به وی گذشت، دید که سوره طولانی را شروع کرد؛ پس او قرائت نماز خود را خواند و آن را به پایان برد؛ سپس بر مرکب خود سوار شد و رفت. خبر به پیامبر(ص) رسید. به دنبال معاذ فرستاد و به وی فرمود: «يَا مُعَاذُ إِيَّاكَ أَنْ تَكُونَ فَتَّاناً عَلَيْكَ بِالشَّمْسِ وَ ضُحَيهَا وَ ذَوَاتِهَا»[۲۶]: «‌ای معاذ، دوری کن که دیگران را دچار مشکل نمایی، بر توست که سوره ﴿وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا[۲۷] و مانند آن را بخوانی»؛ یعنی از خواندن سوره‌های مفصل و طولانی و طولانی‌کردن نماز بپرهیز. امیرالمؤمنین(ع) نیز به ضعفا توجه داشت و در نماز عید پیش‌نماز ویژه‌ای برای آنان برمی‌گزید. نقل است که حضرت در مصلا نماز عید می‌خواند و عبدالرحمان بن ابی‌لیلی در مسجد اعظم با مردم نماز عید می‌خواند[۲۸].[۲۹]

لباس پیش‌نماز

طبق دستورهای اسلامی پیش‌نماز لازم است لباسی مناسب داشته باشد. برابر روایتی عبای زمستانی و تابستانی وی متفاوت باشد، به‌ویژه در نماز جمعه[۳۰]؛ اما این بدان معنا نیست که اگر به گونه‌ای دیگر باشد، نمازش درست نیست؛ چون پیامبر(ص) در آخر عمر با ملحفه‌ای که با خود داشت، نماز جماعت را برگزار کرد. زراره از امام باقر(ع) نقل می‌کند: آخرین نمازی که رسول خدا(ص) با مردم برگزار کرد، در جامه‌ای بود که گوشه طرف راست آن را بر بازوی چپ و گوشه چپ آن را بر بازوی راست قرار داه بود؛ (یعنی لباس دیگری نداشت). آیا دوست داری آن را به تو نشان بدهم؟ گفتم: آری؛ پس ملحفه‌ای درآورد. آن را متر کردم؛ هفت ذراع در هشت وجب (چهار ذراع) بود[۳۱].

مجلسی اول تخالف بین دو طرف پارچه را این‌گونه معنا می‌کند: «در یک جامه بود که یک طرف آن را لنگ کردند و طرفی دیگر را ردا یا جانب راست را به جانب چپ انداختند و جانب چپ را به جانب راست و ردا نداشتند و این جامۀ بزرگ به منزله سه جامه بود: لنگ، پیراهن و ردا»[۳۲]. این حدیث نشان می‌دهد که پیامبر(ص) از بستر برای آخرین نماز رفته است؛ چون برخی ابوبکر را جلو انداخته بودند؛ حضرت خود نماز خواند[۳۳]. نکته دیگری که در این حدیث وجود دارد توجه به آثار مربوط به رسول خدا(ص) است که نشان می‌دهد معصومان این اثر گران‌قدر را در خاندان خود تا آن زمان حفظ کرده بودند و آثار و یادگارهای پیامبر(ص) را ارج می‌نهادند[۳۴].

توجه به گریۀ بچه‌ها

همان‌گونه که بیان شد، در نماز جماعت باید هم حال افراد ضعیف و ناتوان را مراعات کرد و هم حال کودکانی را که ممکن است همراه با والدینشان در نماز جماعت شرکت کرده باشند. در مورد مراعات حال بچه‌های خردسال و کودکان، در سیره نبوی خبری صحیح وارد شده است. امام صادق(ع) فرمود: رسول خدا(ص) با مردم نماز ظهر را می‌خواند. دو رکعت پایانی را سریع خواند. وقتی نماز تمام شد، مردم به حضرت گفتند: آیا در نماز اتفاقی افتاد که سریع خواندید؟ فرمود: چه شده؟ گفتند: دو رکعت آخر را سریع خواندید. به آنان فرمود: «أَمَا سَمِعْتُمْ صُرَاخَ الصَّبِيِّ‌؟»[۳۵]: «آیا صدای گریه بچه را نشنیدید؟» یعنی این سریع‌خواندن نماز به دلیل گریۀ طفل شیرخوار و برای جلوگیری از آزار وی بوده است[۳۶].

اقامه نماز جماعت جدید پس از اتمام جماعت اول

معمولاً در مساجد ما شیعیان وقتی نماز جماعت تمام می‌شود، افرادی که دیر می‌آیند نماز خود را فرادا می‌خوانند، گرچه شخص عادلی در جمع آنان باشد؛ ولی در مسجدالنبی دیده می‌شود که افرادی که دیر آمده‌اند، نماز جماعت مستقلی بر پا می‌کنند؛ البته در قم از گذشته در مساجدی رسم بوده که چند نماز جماعت با فاصله برگزار می‌شده است؛ مثلاً در مسجد امام حسن عسکری(ع) دو نماز ظهر و عصر بر پا می‌شود یا در حرم حضرت معصومه(س) دو نماز صبح برگزار می‌شود. در حدیثی از سیره امیرالمؤمنین(ع) استفاده می‌شود که اقامه جماعت جدید برای چند نفر رواست؛ البته باید توجه کرد که این کار به صورت عادت در نیاید که افراد به‌عمد دیر بیایند تا جماعت مستقلی بر پا کنند. روایت چنین است: دو مرد وارد مسجد شدند، درحالی‌که علی(ع) نماز را با مردم خوانده بود؛ حضرت به آن دو فرمود: «إِنْ شِئْتُمَا فَلْيَؤُمَّ أَحَدُكُمَا صَاحِبَهُ وَ لَا يُؤَذِّنُ وَ لَا يُقِيمُ‌»[۳۷]: اگر می‌خواهید، یکی از شما به دیگری اقتدا کند؛ ولی اذان و اقامه نگوید». این بیان نشان می‌دهد آن دو با فاصله‌ای اندک از اتمام نماز جماعت به مسجد رسیده بودند. شیخ طوسی طبق این روایت فتوا داده است که در گوشه‌ای نماز بخوانند[۳۸]. این حدیث با تفاوتی در مسند زید آمده است[۳۹]. راوی این روایت ابو‌خالد عمرو بن خالد واسطی از زید بن علی از پدرانش است. عمرو بن خالد توثیق نشده است. نجاشی او را راوی از زید دانسته که دارای کتاب بزرگی است که نصر بن مزاحم و دیگران از او نقل کرده‌اند[۴۰]. او را بتری[۴۱] و از عامه[۴۲] دانسته‌اند. شاید شیوه اهل سنت برگرفته از چنین نقلی باشد[۴۳].

شرکت زنان در نماز جماعت در زمان پیامبر(ص)

در زمان رسول خدا(ص) زنان نیز مانند مردان در نماز جماعت حضور داشتند؛ با اینکه به‌ظاهر مشکلاتی برای آنان وجود داشت. این موضوع نشان‌دهندۀ اهتمام به حضور در مسجد و جماعت مسلمین است. مشکل این بود که با توجه به وضعیت اقتصادی مسلمانان که از توان مالی کافی برخوردار نبودند، برخی مردان از اصحاب صُفّه به جهت فقر، در آغازین سال‌های هجرت به خود لنگ می‌بستند تا عورتشان در هنگام نماز پوشیده باشد. این لنگ‌ها گاهی چنان تنگ و کوتاه بود که حجم عورت آنان در هنگام رکوع و سجده مشخص می‌شد؛ ازاین‌روی رسول خدا(ص) برابر روایتی صحیح، دستور خاصی در این زمینه داد. امام صادق(ع) گوید: پدرم نقل کرد که علی(ع) فرمود: « كُنَّ النِّسَاءُ يُصَلِّينَ مَعَ النَّبِيِّ(ص) وَ كُنَّ يُؤْمَرْنَ أَنْ لَا يَرْفَعْنَّ رُءُوسَهُنَّ قَبْلَ الرِّجَالِ‌، لِضِيقِ الْأُزُرِ»[۴۴]: «زنان با پیامبر نماز جماعت می‌خواندند و به آنها دستور داده شد که سرهایشان را قبل از مردان از سجده بر ندارند؛ برای اینکه لنگ‌های مردان تنگ بود». منظور این است که زنان اگر قبل از مردان سرهای خود را بر می‌داشتند، امکان دیدن عورت مردان برای آنان وجود داشت و این مناسب و درست نبود یا به تعبیر برخی از بزرگان، حجم عورت مردان برای آنان قابل رؤیت بود و این هم درست نبود[۴۵]. مرحوم مجلسی اول مدعی است که منظور از «أزر» چادر زنان است؛ یعنی زنان زودتر سرشان را بر ندارند که مردان آنان را ببینند و در اصل عبارت «لضیق أزرهن» بوده است[۴۶]. دلیلی که ممکن است بر این مطلب باشد، روایت علل الشرائع از امام صادق(ع) است که می‌فرماید: «كُنَّ يُؤْمَرْنَ النِّسَاءُ فِي زَمَنِ الرَّسُولِ(ص) أَنْ لَا يَرْفَعْنَ رُءُوسَهُنَّ إِلَّا بَعْدَ الرِّجَالِ لِقِصَرِ أُزُرِهِنَّ»[۴۷]: به زنان در زمان پیامبر(ص) دستور داده شد که سرهایشان را بعد از مردان بلند کنند، به جهت اینکه چادرهای آنان کوتاه بود»؛ اما این ادعا درست نیست و با متن روایت سازگاری ندارد، به چند دلیل:

  1. «أُزُر» جمع «إزار» است و ازار به معنای لنگ است که مردان به کمر خود می‌بستند و آن را نمی‌توان به معنای لباس زنان و چادر گرفت. فیض کاشانی در شرح این حدیث می‌نویسد: «أُزُر» جمع «إزار» است و شاید مراد این باشد که ازار مردان گاهی تنگ بوده است؛ پس وقتی سجده می‌کردند، برخی از پایین‌تنه آنان برای زنانی که پشت سر وی بودند، ظاهر می‌شده است؛ به همین جهت پیامبر(ص) زنان را از بلندکردن سر قبل از مردان نهی کرده است[۴۸].
  2. باید توجه داشت که نقل من لایحضره الفقیه بر نقل علل الشرائع ترجیح دارد؛ زیرا اولاً بیشتر از علل الشرائع مورد توجه بوده و امکان تصحیف در آن کمتر است؛ ثانیاً در هنگام اختلاف دو متن، اصل عدم زیاده است و کلمه «هنّ» در عبارت «أزرهن» در متن علل الشرائع ممکن است افزوده شده باشد؛ ثالثاً با توجه به اینکه زنان بعد از مردان در صف نماز جماعت قرار داشتند، این اشکال در صورتی به وجود می‌آید که مردان به پشت خود نگاه کنند و انحراف از قبله تا این حد موجب بطلان نماز می‌شود مگر منظور این باشد، مردان در حین رکوع هم می‌توانستند به گونه‌ای به زنان نگاه کنند[۴۹].

منابع

پانویس

  1. شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج‌۳، ص۲۶۶: «هَمَّ رَسُولُ اللَّهِ(ص) بِإِحْرَاقِ قَوْمٍ فِي مَنَازِلِهِمْ كَانُوا يُصَلُّونَ فِي مَنَازِلِهِمْ وَ لَا يُصَلُّونَ الْجَمَاعَةَ فَأَتَاهُ رَجُلٌ أَعْمَى فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّي ضَرِيرُ الْبَصَرِ وَ رُبَّمَا أَسْمَعُ النِّدَاءَ وَ لَا أَجِدُ مَنْ يَقُودُنِي إِلَى الْجَمَاعَةِ وَ الصَّلَاةِ مَعَكَ فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ(ص) شُدَّ مِنْ مَنْزِلِكَ إِلَى الْمَسْجِدِ حَبْلًا وَ احْضُرِ الْجَمَاعَةَ».
  2. شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج‌۳، ص۲۵.
  3. شیخ صدوق، من ‎لایحضره ‎الفقیه، ج۱، ص۳۷۶.
  4. شیخ صدوق، الأمالی، ص۴۸۵؛ همو، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص۲۳۲؛ احمد بن محمد برقی، المحاسن، ص۸۴: «اشْتَرَطَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) عَلَى جِيرَانِ الْمَسْجِدِ شُهُودَ الصَّلَاةِ وَ قَالَ لَيَنْتَهِيَنَّ أَقْوَامٌ لَا يَشْهَدُونَ الصَّلَاةَ أَوْ لآَمُرَنَّ مُؤَذِّناً يُؤَذِّنُ ثُمَّ يُقِيمُ ثُمَّ آمُرُ رَجُلًا مِنْ أَهْلِ بَيْتِي وَ هُوَ عَلِيٌّ(ع) فَلَيُحْرِقَنَّ عَلَى أَقْوَامٍ بُيُوتَهُمْ بِحَزْمِ الْحَطَبَ لَا يَأْتُونَ الصَّلَاةَ».
  5. شیخ صدوق، من ‎لایحضره ‎الفقیه، ج۱، ص۳۷۶؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۳، ص۲۵؛ احمد بن محمد برقی، المحاسن، ص۸۴.
  6. شیخ طوسی، الأمالی، ص۶۹۶.
  7. شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج‌۳، ص‌۲۶۱: «عَنْ عَلِيٍّ(ع) قَالَ: لَا صَلَاةَ لِمَنْ لَمْ يَشْهَدِ الصَّلَوَاتِ الْمَكْتُوبَاتِ مِنْ جِيرَانِ الْمَسْجِدِ إِذَا كَانَ فَارِغاً صَحِيحاً».
  8. محمدباقرمجلسی، ملاذ الأخیار فی فهم تهذیب الأخبار، ج۴، ص۶۹۳.
  9. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۳۷۲؛ قاضی نعمان، دعائم الإسلام، ج۱، ص۱۴۸: در منبع اخیر آمده: «عَنْ عَلِيٍّ(ع) أَنَّهُ قَالَ: لَا صَلَاةَ لِجَارِ الْمَسْجِدِ إِلَّا فِي الْمَسْجِدِ إِلَّا أَنْ يَكُونَ لَهُ عُذْرٌ أَوْ بِهِ عِلَّةٌ فَقِيلَ لَهُ وَ مَنْ جَارُ الْمَسْجِدِ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ مَنْ سَمِعَ النِّدَاءَ».
  10. محمدباقر مجلسی، ملاذ الأخیار، ج۴، ص۶۹۳: إلا أن يقال: إن هذا الحكم كان مختصا بهذا الزمان، لأنه كان يلزمهم تعلم شرائع الصلاة و أحكامها أو أنهم كانوا منافقين يتركون الصلاة في بيوتهم أو كانوا مستخفين بها كارهين لها.
  11. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‌۲، ص‌۳۹۶.
  12. ذاکری، علی اکبر، سیره عبادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۱۰۴.
  13. شیخ صدوق، من ‎لایحضره ‎الفقیه، ج۱، ص۳۸۵.
  14. احمد بن محمد برقی، المحاسن، ص۸۰؛ شیخ صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص۲۳۰: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَقِيمُوا صُفُوفَكُمْ وَ امْسَحُوا بِمَنَاكِبِكُمْ لِئَلَّا يَكُونَ فِيكُمْ خَلَلٌ» و مانند آن در ابن‌ابی‌جمهور احسائی، عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیه، ج۱، ص۳۴۳: «سَوُّوا بَيْنَ صُفُوفِكُمْ وَ حَاذُوا بَيْنَ مَنَاكِبِكُمْ لِئَلَّا يَسْتَحْوِذَ عَلَيْكُمُ الشَّيْطَانُ».
  15. شیخ صدوق، من ‎لایحضره ‎الفقیه، ج۱، ص۳۸۶؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۳، ص۲۸۰؛ فقه الرضا(ع)؛ ص۱۲۳؛ ابوجعفر محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۴۲۰.
  16. ذاکری، علی اکبر، سیره عبادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۱۰۸.
  17. شیخ صدوق، علل الشرائع، ص۳۲۶: «مَنْ أَمَ قَوْماً وَ فِيهِمْ مَنْ هُوَ أَعْلَمُ مِنْهُ وَ أَفْقَهُ‌»: «هر کس امامت کند قومی را درحالی‌که میان آنان آگاه‌تر و فقیه‌تر از او باشد؛ یعنی نماز آنان را به جماعت بخواند به دلیل دیگر نقل‌ها».
  18. شیخ صدوق، من ‎لایحضره ‎الفقیه، ج۱، ص۳۷۸.
  19. شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۳، ص۵۶: «مَنْ أَمَّ قَوْماً وَ فِيهِمْ مَنْ هُوَ أَعْلَمُ مِنْهُ وَ أَفْقَهُ لَمْ يَزَلْ أَمْرُهُمْ إِلَى السَّفَالِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ».
  20. شیخ صدوق، علل الشرائع، ص۳۲۶؛ همو، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص۲۰۶.
  21. احمد بن محمد برقی، المحاسن، ص۹۳: «مَنْ أَمَّ قَوْماً وَ فِيهِمْ مَنْ هُوَ أَعْلَمُ مِنْهُ وَ أَفْقَهُ لَمْ يَزَلْ أَمْرُهُمْ إِلَى السَّفَالِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ».
  22. «وَ قَالَ أَبُو ذَرٍّ إِنَّ إِمَامَكَ شَفِيعُكَ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلَا تَجْعَلْ شَفِيعَكَ سَفِيهاً وَ لَا فَاسِقاً».
  23. شیخ صدوق، من ‎لایحضره ‎الفقیه، ج۱، ص۲۸۵: «قَالَ عَلِيٌّ(ع) قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) يَؤُمُّكُمْ أَقْرَؤُكُمْ وَ يُؤَذِّنُ لَكُمْ خِيَارُكُمْ وَ فِي حَدِيثٍ آخَرَ أَفْصَحُكُمْ‌».
  24. ذاکری، علی اکبر، سیره عبادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۱۰۹.
  25. شیخ صدوق، من ‎لایحضره ‎الفقیه، ج۱، ص۳۹۰.
  26. شیخ صدوق، من ‎لایحضره ‎الفقیه، ج۱، ص۳۹۰.
  27. «سوگند به خورشید و روشنایی آن،» سوره شمس، آیه ۱.
  28. ابن‌اشعث، الجعفریات، ص۴۶: «أَنَّ عَلِيّاً(ع) أَمَرَ عَبْدَ الرَّحْمَنِ بْنَ أَبِي لَيْلَى يُصَلِّي بِالنَّاسِ الْعِيدَيْنِ فِي الْمَسْجِدِ الْأَعْظَمِ وَ كَانَ عَلِيٌّ(ع) يَخْرُجُ إِلَى الْمُصَلَّى فَيُصَلِّي بِالنَّاسِ».
  29. ذاکری، علی اکبر، سیره عبادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۱۱۰.
  30. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۴۲۱: «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع) يَنْبَغِي لِلْإِمَامِ الَّذِي يَخْطُبُ النَّاسَ- يَوْمَ الْجُمُعَةِ أَنْ يَلْبَسَ عِمَامَةً فِي الشِّتَاءِ وَ الصَّيْفِ وَ يَتَرَدَّى بِبُرْدٍ يَمَنِيٍّ أَوْ عَدَنِيٍّ وَ يَخْطُبَ وَ هُوَ قَائِمٌ يَحْمَدُ...».
  31. شیخ صدوق، من ‎لایحضره ‎الفقیه، ج۱، ص۳۸۴: «إِنَّ آخِرَ صَلَاةٍ صَلَّاهَا رَسُولُ اللَّهِ صبِالنَّاسِ فِي ثَوْبٍ وَاحِدٍ قَدْ خَالَفَ بَيْنَ طَرَفَيْهِ أَ لَا أُرِيكَ الثَّوْبَ قُلْتُ بَلَى قَالَ فَأَخْرَجَ مِلْحَفَةً فَذَرَعْتُهَا وَ كَانَتْ سَبْعَةَ أَذْرُعٍ فِي ثَمَانِيَةِ أَشْبَارٍ».
  32. محمدتقی مجلسی، لوامع صاحبقرانی، ج۴، ص۴۱۷.
  33. محمد بن جریر طبری شیعی، المسترشد، ص۱۴۵: «أَنَّ أَبَا بَكْرٍ كَبَّرَ فِي الصَّلَاةِ، وَ جَاءَ رَسُولُ اللَّهِ فَجَلَسَ إِلَى جَنْبِ أَبِي بَكْرٍ وَ كَانَ يَأْتَمُّ بِرَسُولِ اللَّهِ(ص)». در منابع عامه آمده پیامبر(ص) نشسته نماز خواند و ابوبکر با پیامبر(ص) نماز خواند و مردم با ابوبکر؛ یعنی او را می‌دیدند (مالک بن انس، موطأ مالک، ج۱، ص۱۳۶؛ محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۱، ص۲۴۱؛ عبدالرزاق ابوبکر صنعانی، المصنف، ج۲، ص۴۵۹).
  34. ذاکری، علی اکبر، سیره عبادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۱۱۱.
  35. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۶، ص۴۸؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۳، ص۲۷۴.
  36. ذاکری، علی اکبر، سیره عبادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۱۱۳.
  37. شیخ طوسی، الخلاف، ص۵۶.
  38. شیخ طوسی، الخلاف، ج۱، ص۵۴۳؛ نجم‌الدین ابوالقاسم جعفر بن حسن محقق حلی، المعتبر، ج۲، ص۴۳۰.
  39. زید بن علی، مسند، ص۱۲۸.
  40. احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ص۲۸۹.
  41. شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص۱۴۲؛ علامه حلی، خلاصة الأقوال، ص۲۴۱.
  42. حسن بن علی حلی، رجال ابن‌داوود، ص۳۵۴، ش‌۴۸۹.
  43. ذاکری، علی اکبر، سیره عبادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۱۱۳.
  44. شیخ صدوق، من ‎لایحضره ‎الفقیه، ج۱، ص۳۹؛ ابوالعباس عبدالله بن جعفر حمیری، قرب الإسناد، ص‌۱۸.
  45. شیخ علی‌پناه اشتهاردی، مدارک العروه، ج۱۶، ص۵۳۹.
  46. محمدتقی مجلسی، لوامع صاحبقرانی، ج۴، ص۴۵۵.
  47. شیخ صدوق، علل الشرائع، ص۳۴۴.
  48. محمدمحسن فیض کاشانی، الوافی، ج۸، ص۱۲۲۳: الأزر جمع الإزار و لعل المراد أن إزار الرجل منهم ربما يكون ضيقا فكان إذا سجد بدأ بعض أسافل بدنه للنساء اللواتي خلف الرجال فنهين عن رفع رؤسهن قبلهم.
  49. ذاکری، علی اکبر، سیره عبادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۱۱۴.