پیام‌های عرفانی عاشورا

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

اخلاص

صحنه عاشورا، صحنه تصفیه خالصان از ناخالصان است. آنها که از اول به قصدی غیر از رضایت و قرب الهی و عمل به وظیفه، همراه امام (ع) به طرف کربلا حرکت کردند، هر یک به بهانه‌ای از حضرت جدا شدند و تنها کسانی ماندند که این راه را خالصانه انتخاب کرده بودند و خلوص خود را در شب عاشورا و روز نبرد نشان دادند.

امام (ع) پیش از شروع حرکت از مدینه ضمن خطابه مفصلی که ایراد کرد، هر گونه شائبه دنیاطلبی و ریاست‌خواهی و جنگ قدرت را رد کرد و انگیزه خالص «اصلاح دینی و اجتماعی» را مطرح ساخت[۱].

در جای دیگر، این گونه فرمود: «من هرگز به عنوان شورش و خوش‌گذرانی، سرمستی، فساد انگیزی یا ستم قیام نکردم، بلکه برای طلب اصلاح و امر به معروف و نهی از منکر قیام کردم»[۲].

عابس بن ابی شبیب شاکری که یکی از اصحاب حضرت است، حمایت خالصانه و الهی خود را از اهل بیت پیامبر (ص) در رجزش این‌گونه بیان می‌کند: «من با شمشیرم در راه شما تیغ می‌زنم و جهاد می‌کنم تا به دیدار خدا بروم و با این کار جز به پاداش الهی چشم ندوخته‌ام و چیزی نمی‌خواهم»[۳].[۴]

بلا و امتحان

عارفان با ایمان نه تنها از بلا نمی‌گریزند، بلکه آن را نشانه لطف الهی و سبب پاکی روح و جان خود می‌دانند و به استقبال آن می‌روند. سیدالشهدا (ع) در روز عاشورا در مناجانی که در آخرین لحظات حیات با خدا دارد، خداوند را هم به نعمت‌های سرشارش می‌ستاید و هم به بالای نیکویش[۵].

همچنین هنگام آخرین وداع با اهل بیت ضمن آن‌که آنان را آماده تحمل بلا و رنج می‌سازد فرجام خوشی بر ایشان بازگو می‌کند و می‌فرماید: «خداوند دشمنانتان را با انواع بلاها عذاب می‌کند، ولی به شما در مقابل این بلا و به عوض آن انواع نعمت‌ها و کرامت‌ها را می‌بخشد، پس شکوه نکنید و چیزی بر زبان جاری نکنید که ارزش شما را بکاهد»[۶].[۷]

رضا و تسلیم

اهل بیت (ع) در مقابل خواست خدا و تقدیر الهی کاملاً راضی و خشنود بودند و با پشتوانه آن هر مشکل و بلایی را صبورانه و عاشقانه تحمل می‌کردند.

امام حسین (ع) وقتی می‌خواست از مدینه خارج شود، هنگام وداع با قبر پیامبر (ص) از خدا خواست که آنچه رضای او در آن است، برایش مقدر کند. در مسیر کوفه نیز پس از برخورد با «فرزدق» و آگاهی از اوضاع کوفه فرمود: «اگر قضای الهی بر چیزی نازل شود، آن را دوست داریم»[۸].

شعار «رِضَى اللَّهِ رِضَانَا أَهْلَ الْبَيْتِ» از کلمات نورانی امام (ع) و خاندان او در این سفر بود[۹]. در واپسین لحظه‌های حیات خود هم از حنجره خونینش زمزمه رضایت از تقدیر الهی به گوش می‌رسید[۱۰].[۱۱]

شهادت‌طلبی

صحنه عاشورا جلوه شهادت‌طلبی یاران با ایمان امام حسین (ع) بود، خود حضرت نیز پیشتاز و الگوی این میدان بود. وقتی امام می‌خواست از مکه حرکت کند با خواندن خطبه‌ای از زیبایی مرگ در راه خدا سخن گفت و از آنها خواست که هر کس طالب شهادت است و آمادگی بذل جان خویش را دارد همراه حضرت برود[۱۲].

اگر در اظهارهای یاران امام در شب عاشورا دقت شود، این روحیه در گفتارشان موج می‌زند و هر یک برخاسته و عشق خود را به کشته شدن در راه خدا و در حمایت از فرزند پیامبر و مبارزه با ظالمان ابراز می‌کند و سخن‌شان این بود: «سپاس خدایی را که با یاری کردن تو ما را گرامی داشت و با کشته شدن همراه تو ما را شرافت بخشید»[۱۳].

حتی نوجوانی چون حضرت قاسم (ع) مرگ را شیرین‌تر از عسل معرفی می‌کند و از آن استقبال می‌نماید[۱۴].

در صبح عاشورا با آغاز تیراندازی سپاه عمر سعد، حضرت خطاب به یاران خویش فرمود: «خدا رحمتتان کند! برخیزید به سوی مرگی که چاره‌ای از آن نیست»[۱۵] و این در واقع فراخوانی به سوی حیات بود، حیاتی جاویدان در سایه مرگ سرخ[۱۶].

عشق به خدا

یکی از شاعرانی که به حادثه عاشورا از زاویه عرفانی و عشق به خدا نگاه کرده، عمان سامانی است، دیوان «گنجینة الاسرار» او با همین تحلیل به حماسه حسینی نظر دارد. او امام حسین (ع) را سرمست از شوق و عشق الهی می‌بیند، او را موجی برخاسته از دریا می‌داند که محو حقیقت خداست و در جدال عقل و عشق سیاه عشق را غالب می‌سازد و حتی در وداع آخر خود با خواهرش از او می‌خواهد که حجاب وصل نشود.

آنچه گفته شد، در مورد خاندان و یاران حضرت هر یک با توجه به مرتبه خویش جاری است[۱۷].

یاد خدا

سیدالشهدا (ع) در تمامی حالات و در بحرانی‌ترین پیشامدها با یاد خدا آرامش می‌یافت و این اطمینان قلبی را به خاندان و یارانش نیز منتقل می‌کرد. حضرت وقتی برای اصحابش خطبه می‌خواند، آغاز آن را حمد و ثنای الهی قرار می‌داد. در صبح عاشورا وقتی سپاه دشمن به سویش می‌آید، می‌فرماید: «خدایا در هر گرفتاری، تو تکیه‌گاه منی»[۱۸].

امام و یاران پاکباز او شب عاشورا را مهلت گرفتند تا اینکه بتوانند تا صبح به نماز و قرآن و ذکر خدا بپردازد.

در روز عاشورا در اوج سختی‌ها حضرت یک لحظه از یاد خدا غافل نبود و پیوسته ذکر: «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ‌» بر زبانش جاری بود.

وقتی کودک شیرخوارش را بر روی دستانش به شهادت رساندند، این‌گونه فرمود: «آنچه تحمل این مصیبت را آسان و هموار می‌سازد، این است که جلوی چشم خداوند است و او می‌بیند و شاهد است»[۱۹].

مناجات‌های عاشقانه حضرت با معبودش در آخرین لحظه‌های زندگی نیز تداوم همین حالات روحانی و عرفانی است.

یاران حضرت نیز همگی این‌گونه بودند، نمونه آن مسلم بن عقیل است. وقتی دستگیر شد و او را برای کشتن به بالای دارالاماره می‌بردند، زبانش به ذکر حق گویا بود و دلش به یاد معبود می‌گفت: «الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى كُلِّ حَالٍ‌» و پیوسته «اللَّهُ أَكْبَرُ» می‌گفت و از خدا مغفرت می‌طلبید و بر فرشتگان و فرستادگان الهی صلوات و درود می‌فرستاد»[۲۰].[۲۱]

منابع

پانویس

  1. کلمات الامام الحسین (ع)، ص۲۷۶.
  2. مناقب آل ابی‌طالب، ج۳، ص۲۴۱.
  3. العوالم، ص۲۷۲.
  4. غیوری، سید مجتبی، مقاله «امام حسین و تربیت دینی»، فرهنگ عاشورایی ج۷ ص ۷۵.
  5. کلمات الامام الحسین (ع)، ص۵۰۹.
  6. کلمات الامام الحسین (ع)، ص۴۹۱.
  7. غیوری، سید مجتبی، مقاله «امام حسین و تربیت دینی»، فرهنگ عاشورایی ج۷ ص ۷۷.
  8. الارشاد، ج۲، ص۶۷.
  9. بحار الانوار، ج۴۴، ص۳۶۷.
  10. کلمات الامام الحسین (ع)، ص‌۵۱۰.
  11. غیوری، سید مجتبی، مقاله «امام حسین و تربیت دینی»، فرهنگ عاشورایی ج۷ ص ۷۷.
  12. العوالم (الامام الحسین (ع)، ص۲۱۷.
  13. کلمات الامام الحسین (ع)، ص۴۰۲.
  14. کلمات الامام الحسین (ع)،.
  15. العوالم، ص۲۵۵.
  16. غیوری، سید مجتبی، مقاله «امام حسین و تربیت دینی»، فرهنگ عاشورایی ج۷ ص ۷۸.
  17. غیوری، سید مجتبی، مقاله «امام حسین و تربیت دینی»، فرهنگ عاشورایی ج۷ ص ۷۹.
  18. الارشاد، ج۲، ص۹۶.
  19. مسند الامام الشهید، ج۲، ص۱۳۴.
  20. الارشاد، ج۲، ص۶۲.
  21. غیوری، سید مجتبی، مقاله «امام حسین و تربیت دینی»، فرهنگ عاشورایی ج۷ ص ۸۰.