کارکرد علم غیب معصوم در بیان دین و شریعت الهی چیست؟ (پرسش)
کارکرد علم غیب معصوم در بیان دین و شریعت الهی چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب |
مدخل اصلی | علم غیب |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
کارکرد علم غیب معصوم در حفظ دین و شریعت الهی چیست؟ یکی از سؤالهای مصداقی پرسشی تحت عنوان «کارکردهای علم غیب در مناصب معصومان چیست؟» است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمین سید محمود جزائری در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «کارکردهای علم غیب امامان معصوم در شئون ایشان» در اینباره گفته است:
«به اتفاق مسلمین، اراده الهی بر آن است که دین اسلام آخرین و جهان شمولترین آیین آسمانی باشد؛ از این رو باید بتواند پاسخگوی نیازهای دینی تمام مکلفان تا پایان دنیا باشد. روشن است که در ظرف زمانی محدود عمر پیامبر خاتم (ص)، و میزان درک محدود مخاطبین معاصر ایشان و شرایط محدود آن دوران، امکان بیان تمامی جزئیات شریعت برای عموم مردم نخواهد بود. از سویی پیامبرِ چنین دینی اگر تنها کتاب قانونی آورده و کلیات و برخی جزئیات را بیان مینمود، قدرت تفسیر صحیح همه آن قوانین و تطبیق کلیات بر تمام جزئیات در موارد فراوانی برای مردم امکان نداشت، و مردم بینیاز از مفسّر کتاب قانون و بیانکننده جزئیات نمیشدند. همانطور که مثلا حکم کلی وجوب حج و حتی یکبار انجام عملی آن توسط شخص نبی اکرم (ص) در منظر عموم، مردم را آگاه به تمام جزئیات و پاسخگو به همه سؤالاتش نکرد؟! علاوه بر آنکه، همان میزان معارف و احکام دین که آن حضرت به معاصران خویش منتقل نمود ممکن بود در همان زمان یا در نسلهای بعد دستخوش تحریف لفظی یا معنوی قرار گیرد. همانطور که در واقع نیز این اتفاق افتاد و شاهد ایجاد فرقههای زیادی در میان مسلمانان هستیم که همگی به قرآن و سنت تمسک میکنند. بنابراین ضروری است که پیامبر (ص) جانشینانی قابل اعتماد (یعنی عاری از گناه و اشتباه و فراموشی) داشته باشد که دانش همهجانبه به قرآن و شریعت خاتم را در اختیار ایشان بگذارد و آنان به تدریج و متناسب با شرایط زمان، آیات را تفسیر نموده و احکام جزئیات را در اختیار مردم بگذارند و نیز از آوردههای پیامبر (ص) اعم از کتاب خدا و سنت نبوی محافظت نمایند.
- تبیین کتاب خدا و سنت نبی اکرم (ص): یکی از مهمترین وظایف ائمه (ع)، تبیین و تفسیر صحیح قرآن و سنتهای پیامبر (ص) است. چرا که از یک سو، فهم صحیح و کامل این دو منبع دینی -بدلیل اشتمال بر ظاهر و باطن، عام و خاص، مطلق و مقید، مجمل و مفصل، ناسخ و منسوخ، و محکم و متشابه- برای عموم مردم امکانپذیر نیست. و از سوی دیگر، اگر مقصود قرآن و پیامبر (ص) بهطور صحیح مشخص نگردد، هر فتنهگری با تفسیر به رأی، آنها را به نفع خویش مصادره نموده و راه خود را همان آیین حق جلوه میدهد؛ و در نتیجه هیچ راهی برای شناخت دین حق باقی نمیماند. و این خلاف حکمت و غرض الهی از خلقت است. بنابراین خود خدا از باب لطف باید افرادی را مشخص نماید تا با شناخت کامل دین، دوری از هوای نفس و ایمنی از فراموشی و خطا، مراد حقیقی قرآن و پیامبر (ص) را تبیین نموده و باب قدم نهادن بشر در صراط مستقیم را باز نگه دارند. از این روست که تبیین صحیح کتاب و سنت را وظیفهای الهی بر دوش ائمه اهل البیت (ع) - به عنوان مفسّران الهی دین که توسط نبی مکرم (ص) معرفی گردیدهاند- میدانیم. چرا که این ذوات مقدس تنها کسانیاند که پس از پیامبر (ص) چنین تسلط فراگیری بر مراد واقعی خدا و رسول دارند. و به همین لحاظ است که امام باقر (ع) در ذیل آیه ﴿بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ﴾، فرمودند مقصود از ﴿أُوتُوا الْعِلْمَ﴾ که قرآن را در سینه دارند، تنها ما اهل بیتیم، و پیامبر (ص) در احادیث صحیح و متواتری مانند حدیث ثقلین و حدیث صحیح "عَلِیٌّ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ مَعَ عَلِی" رابطه تنگاتنگ قرآن و اهل بیت (ع) را روشن نمودند. آنچه در این رساله مهم است، کنکاش پیرامون ارتباط علم غیب ائمه (ع) و تبیین قرآن و احادیث نبوی میباشد. که پردهبرداری از این ارتباط، با توجه به معنا و مصداق غیب (...) به نظر چندان مشکل نمیرسد؛ چرا که اولا غیب چیزی است که بدون اعلام الهی بر خلق پوشیده است و با روشها و علوم غیر الهی نمیتوان بدان رسید. و ثانیا غیب نسبی است و مصادیق آن نسبت به افراد و زمانهای مختلف میتواند متفاوت گردد. ثالثا قرآن جوانب و وجوه متعددی دارد که اکثر مردم به بیشتر آنها راهی ندارند و بر ایشان غیب و مخفی است. از جمله؛ تأویل قرآن، تفسیر یقینی و واقعی کل قرآن، تسلط بر شأن نزول و کیفیت نزول کل آیات قرآن، قرائت اصیل قرآن، لطائف و حقائق قرآن. (...)
- بیان احکام شرعی: یکی از مهمترین ابعاد دین مبین اسلام، مسائل فقهی آن است که از آن تعبیر به شریعت میشود. از آنجا که قرآن کریم غالبا احکام کلی دین را بیان نموده است، خدای متعال تبیین و توضیح این مسائل را در مرحله اول بر عهده نبی مکرم (ص) گذارده است. و در مرحله بعد مردم را موظف نموده که به اهل بیت (ع) رجوع نموده و سؤالات خویش را از ایشان بپرسند. چرا که اولا تمامی جزئیات احکام توسط پیامبر (ص) به عموم مردم گفته نشده بود و ثانیا همان مقدارِ گفته شده نیز بدون رجوع به ایشان در معرض تحریف یا فهم غلط خواهد بود. و ثالثا به تدریج مسائل مستحدثهای برای مردم پیش میآید که بدلیل سابقه نداشتن موضوع آن، حکمش بیان نگردیده بود. حال سؤال این است که آیا علم اهل بیت (ع) به احکام فقهی دین، علم غیب است یا علم به شهادت؟ در پاسخ به این سؤال ممکن است بگوئیم: اگر اهل بیت (ع) از ظاهر قرآن و سنت نبوی استفاده کنند، علم به شهادت خوانده میشود مانند استخراج حکم مسح سر از حرف باء در آیه وضو، و اگر به باطن آن دو استناد نمایند، علم غیب است مانند بیان حکم جهت شستن دستها در وضو از پایین به بالا، که امام صادق (ع) از تأویل تعبیر "الی المرافق" استفاده نمودند که "من المرافق" است. اما با دقت بیشتر در مییابیم که اولا بدلایلی چون ایجاد محدودیتهای شدید بر ناقلان معروف حدیث، سوزاندن احادیث نبوی و ممنوعیت نقل آنها بمدت بیش از صد سال پس از پیامبر (ص) توسط حکومتهای وقت، تلاش خلفای غاصب و برخی صحابه بر تغییر احکام (اجتهاد در برابر نص و بدعت)، جعل گسترده احادیث در زمان عثمان و بنی امیه و نسبت دادن آنها به رسول الله (ص)، مدرک قرار دادن سیره شیخین در کنار قرآن و سنّت پیامبر (ص)، دور کردن مردم از در خانه اهل بیت (ع) و فشارهای شدید سیاسی و اجتماعی بر ائمه (ع) و شیعیان، به تدریج معارف اسلام از جمله فقه، در سطح جامعه دستخوش تحریف یا مهجوریت قرار گرفت و از این رو علم به احکام اسلام ناب که مستفاد از ظاهر قرآن و سنت نیز بود منحصر در اهل بیت (ع) و از علوم غیبی گردید. و به همین دلیل اگر روایات معصومان (ع) نبود علمای شیعه نیز مانند اهل سنت حتی در احکام ظاهری دین نمیتوانستند فقه اسلام را درست بشناسند؛ علاوه بر آنکه با وجود این روایات و حجیت شرعی فتوای اندیشمندان امامیه بر اساس آنها، این فتاوا در موارد فراوانی بدلیل استناد به امارات ظنی و اصول عملیه مطابقتش با حکم واقعی نزد خدا و ائمه (ع) یقینی نیست و از این رو بزرگان گاه پس از بیان حکم شرعی، تصریح مینمایند که و الله العالم. منابع علم ائمه (ع) به مسائل فقهی فراتر از کتاب و سنت عمومی پیامبر (ص) بود؛ مثلا الجامعه یا صحیفه علی بن ابیطالب که به املای پیامبر (ص) و خط امام علی (ع) بوده و کل حلال و حرام و احکام مورد نیاز مردم در آن ضبط گردیده است، هر چند محسوس با چشم است و احکام شرعی در ظاهر آن موجود است، اما از آنجا که از عموم مردم مخفی است، نوعی غیب بحساب میآید. و در طول تاریخ نیز گاه ائمه (ع) از این صحیفه جهت اثبات حکم شرعی برای دیگران استفاده مینمودند. نمونه آن نحوه محاسبه ارث است که تا زمان امام باقر (ع) حتی کسانی مانند زراره همانند اهل سنت ارث را اشتباه محاسبه مینمودند و امام صادق (ع) صحیفة الفرائض که بخشی از صحیفه علی (ع) است را به زراره نشان دادند و او دید که بر خلاف تمام احکامی است که بین مردم رایج میباشد. همچنین امام باقر (ع) مقداری از این صحیفه را برای محمد بن مسلم قرائت نمودند تا نحوه تقسیم صحیح ارث را بیاموزد.
- رفع اختلافات مردم در فهم دین: از جمله حکمتهای نصب انبیا و وظایف ایشان، رفع اختلافات مردم است. یکی از مهمترین موضوعات مورد نزاع میان انسانها موضوع نوع فهم از متون و منابع دینی است. این تفاوت برداشتها که گاه بر اثر جهل و گاه ناشی از هوای نفس بوده است، هم در پیروان حضرت موسی (ع) و هم در میان مسیحیان و در امت اسلام منجر به ایجاد فرقهای فراوانی گشته است. در حالی که بر اساس حدیث صحیح فرقه ناجیه از پیامبر (ص)، تنها یک فرقه بر حق میباشد. اما مهم این است که خداوند لطف خویش را بر بندگان دریغ نداشته و برای حل این مشکل، وظیفه تبیین دین جهت رفع و دفع اختلافات را پس از انبیا بر عهده اوصیای ایشان گذارده است. چه آنکه امام از آنجا که جانشین و خلیفه پیامبر (ص) است باید تمام وظایف وی بجز نبوت را بر دوش کشد. لذا پس از پیامبر (ص) مردم باید در اختلافات خویش به امام رجوع کنند و امام هم باید رفع اختلاف کند، مگر آنکه مانع بزرگی همچون تقیه در کار باشد. این مسئله چنان واضح بوده است که حتی در مناظرات میان اصحاب ائمه (ع) با بزرگان اهل سنت مطرح میشده و سنی ها هم معترف به این وظیفه امام بودهاند و از این راه حقانیت شیعه را ثابت میشده است. مانند جریان محکوم شدن عمرو بن عبید و مرد شامی در مناظره با هشام بن حکم.
اما ارتباط رفع اختلاف و علم غیب امام چیست؟ اگر طبق فرموده خداوند، راهکار حل اختلافات مسلمین آن است که در هر امر مورد تنازع، به خدا و رسول او رجوع نمایند؛ و بر اساس ادله نقلی، هیچ امری نیست که در آن اختلاف شود مگر آنکه در کتاب و سنت، حکمی در موردش آمده است، اما عقل عموم مردم به فهم آن نمیرسد. بنابراین راه حلّ اختلافات دینی فِرَق اسلامی رجوع به افرادی است که پس از پیامبر (ص) فهم دقیق، صحیح و کامل از همه ظواهر و بواطن کتاب خدا و روایات نبوی داشته باشند و تشخیص درستی از صدق و کذب احادیث داشته باشند. پس اگر امام که وارث علم نبوی به شکل یقینی و کامل میباشد، اگر علم به بطون قرآن و روایات نداشته باشد، قدرت بر بیان حق در تمامی امور دینی را نخواهد داشت. و علم به بطون قرآن و احادیث نوعی علم غیب است. نمونه رفع اختلاف در فهم دین، در داستان استدلال قوی امام جواد (ع) در مورد مقداری از دست دزد که باید قطع شود، هویداست. چرا که هیچ یک از فقهاء نتوانست حکم صحیح را از قرآن استنباط کند و هر فرقهای نظر مستقلی داشت، و این امام جواد (ع) بودند که با علم امامت حق در مسئله را بیان نمودند»[۱].
پرسشهای مصداقی همطراز
- کارکرد علم غیب معصوم در منصب امامت چیست؟ (پرسش)
- کارکرد علم غیب معصوم در خلافت مطلق الهی چیست؟ (پرسش)
- کارکرد علم غیب معصوم در اسوه و مقتدا بودن چیست؟ (پرسش)
- کارکرد علم غیب معصوم در هدایت به امر چیست؟ (پرسش)
- کارکرد علم غیب معصوم در منصوبیت از جانب خدا چیست؟ (پرسش)
- کارکرد علم غیب معصوم در حکومت سیاسی چیست؟ (پرسش)
- کارکرد علم غیب معصوم در افتراض طاعت چیست؟ (پرسش)
- کارکرد علم غیب معصوم در منصب مرجعیت علمی چیست؟ (پرسش)
- کارکرد علم غیب معصوم در منصب مرجعیت دینی چیست؟ (پرسش)
پرسشهای وابسته
منبعشناسی جامع علم غیب معصوم
پانویس
پرسشهای مصداقی همطراز
- کارکرد علم غیب معصوم در منصب امامت چیست؟ (پرسش)
- کارکرد علم غیب معصوم در خلافت مطلق الهی چیست؟ (پرسش)
- کارکرد علم غیب معصوم در اسوه و مقتدا بودن چیست؟ (پرسش)
- کارکرد علم غیب معصوم در هدایت به امر چیست؟ (پرسش)
- کارکرد علم غیب معصوم در منصوبیت از جانب خدا چیست؟ (پرسش)
- کارکرد علم غیب معصوم در حکومت سیاسی چیست؟ (پرسش)
- کارکرد علم غیب معصوم در افتراض طاعت چیست؟ (پرسش)
- کارکرد علم غیب معصوم در منصب مرجعیت علمی چیست؟ (پرسش)
- کارکرد علم غیب معصوم در منصب مرجعیت دینی چیست؟ (پرسش)