ابوعمره انصاری در تاریخ اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

در اسم ابوعمره اختلاف است، بعضی مثل ابن حجر نام‌های مختلف برای او نقل کرده‌اند، از جمله: بشیر، ثعلبه، أسامه، رشید، اسید و...[۱] وی فرزند عمرو بن محصن انصاری و از اصحاب رسول خدا (ص) بود و در جنگ بدر، احد، خندق و... در رکاب پیامبر خدا (ص) با مشرکان و دشمنان اسلام جنگید. بشیر این صحابی بزرگ پس از رحلت پیامبر (ص) در زمره برگزیدگان اصحاب امیرالمؤمنین (ع) قرار داشت و در رکاب آن حضرت در جنگ‌های جمل و صفین شرکت جُست تا سرانجام در جنگ صفین به دست طاغیان شام به شهادت رسید[۲][۳]

اعتقاد ابو عمره به ولایت امیرالمؤمنین (ع)

ابوعمره، پس از رحلت رسول خدا (ص) اعتقاد کامل به امیرالمؤمنین (ع) داشت و انحرافی در عقیده او پیدا نشد، لذا وقتی ابو بصیر به امام صادق (ع) عرض کرد: پس از پیامبر اسلام (ص) همه مردم مرتد شدند مگر سه نفر: سلمان، ابوذر و مقداد؟ امام در پاسخ او فرمود: «أَبُو سَاسَانَ الْأَنْصَارِيُّ وَ أَبُو عَمْرَةَ وَ شُتَيْرَةُ»[۴] یعنی علاوه بر آن سه نفر، ابوعمره انصاری، ابوساسان و شتیره هم مرتد نشدند و در راه امامت و ولایت امیرالمؤمنین (ع) ثابت قدم ماندند، اگرچه با کمی تأخیر[۵].

ابوعمره پس از مرگ عثمان با حضرت علی (ع) بیعت کرد و همراه جمع کثیری از اصحاب پیامبر از مدینه همراه امیرالمؤمنین (ع) به جانب بصره آمد و در جنگ جمل شرکت کرد و با ناکثین جنگید و در جنگ صفین نیز حضرت را یاری نمود و از شرطه الخمیس سپاه حضررت به شمار می‌آمد و سرانجام در همین جنگ در سال ۳۷ هجری به شهادت رسید. ابوعمره علاوه بر این که جان خود را در صفین فدا کرد، مبلغ یک صد هزار درهم نیز به سپاهیان امیرالمؤمنین (ع) کمک مالی نمود[۶][۷]

سخنان به حق ابوعمره با معاویه در صفین

امیرمؤمنان (ع) پیش از آغاز جنگ صفین جهت جلوگیری از خون‌ریزی و قتل و غارت، به سیره پیامبر اسلام (ص)، نماینده خود ابوعمره به همراه سعید بن قیس همدانی و شبث بن ربعی را برای مذاکره و گف و گو نزد معاویه فرستاد تا او را متقاعد کنند و کار به جنگ نکشید، هیئت اعزامی نزد معاویه رفتند و در میان آن جمع ابوعمره پس ا ز حمد و ثنای الهی خطاب به معاویه گفت: ای معاویه، بدان که دنیا به زودی می‌گذرد و در نتیجه به عالم دیگر خواهی رفت، و خداوند پاداش اعمال و کردارت را خواهد داد و از گذشته‌ات حساب خواهد کشید، تو را به خدا سوگند که تفرقه و اختلاف در میان مسلمانان ایجاد نکن و سبب خونریزی بین مسلمانان مشو[۸]. معاویه سخن ابوعمره را قطع کرد و گفت: پس چرا به مصاحب و همراهت (یعنی امیرالمؤمنین (ع)) این گونه سفارش نمی‌کنی؟

ابوعمره گفت: سبحان الله، تو خود را با علی (ع) مقایسه می‌کنی؟ مگر نمی‌دانی که او از نظر فضیلت و دین داری، سابقه در اسلام و قرابت و نزدیکی با رسول خدا (ص) از تمام مردم به خلافت و جانشینی پیامبر (ص) و سزاوارتر است؛ پس تو هرگز هم تراز مولایم علی (ع) نیستی. معاویه چون در برابر منطق قاطع ابوعمره خود را شکست خورده دید، گفت: ای ابوعمره، حال چه می‌گویی؟ ابوعمره گفت: تو را دعوت می‌کنم که تقوای الهی پیشه کنی و خواسته به حق پسر عمویت علی (ع) را اجابت نمایی که این کار برای دین و عاقبت کار تو بهتر است. معاویه گفت: پس قتل عثمان چه می‌شود، آیا خون او از بین برود؟ ابوعمره سوگند یاد کرد که چنین نخواهد شد[۹]. اما سخنان به حق ابوعمره و دیگر نمایندگان اعزامی امیرمؤمنان (ع) هیچ تأثیر مثبتی بر خواسته‌های نفسانی معاویه نداشت، او همچنان بر مرکب مراد شیطانی خود سوار و برای از بین بردن حکومت به حق علی (ع) می‌اندیشید و سرانجام با جنگ و خون‌ریزی و حیله و خدعه پایه‌های حکومت آن حضرت را متزلزل ساخت و با تحمیل حکمیت و اختلاف و تفرقه در میان یاران حضرت علی (ع) به مقصود نامشروع خود رسید[۱۰]

تلاش ابوعمره در صفین تا مرز شهادت

محمد بن حنفیه فرزند امیرمؤمنان (ع) نقل می‌کند: در یکی از روزهای نبرد صفین ابوعمره این صحابی بدری را دیدم که روزه‌دار بود و از شدت عطش به خود می‌پیچید، به غلامش دستور داد مقداری آب بر بدن او بریزد، غلام این کار را کرد و کمی از عطش او کاسته شد، در همین حال دیدم که تیری به چله کمان گذاشت و سپاه شام را هدف قرار داد و کمی تنفس کرد و تیر دوم را نشانه رفت و بار سوم که تیر را به سوی دشمن پرتاب کرد گفت: از رسول خدا (ص) شنیدم که فرمود: «هر که تیری در راه خدا شلیک کند، چه به هدف برسد یا نرسد، در روز قیامت آن تیر برای او نوری خواهد بود»[۱۱]. محمد بن حنفیه در ادامه گوید: در همان روز ابوعمره در حالی که روزه‌دار بود قبل از غروب آفتاب به سال ۳۷ هجری به شهادت رسید[۱۲]. نجاشی، شاعر معروف که در زمره یاران سپاه علی (ع) بود[۱۳] قصیده بلند بالایی در عظمت و شهادت ابوعمره سرود[۱۴][۱۵]

ابوعمره انصاری در سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین

بشیر بن عمرو بن محصن بن عمرو انصاری خزرجی نجاری، از اصحاب پیامبر(ص) بود. دربارۀ ابو‌عمره اختلافی نیست. بنا بر نقل رجال برقی[۱۶] و اختصاص[۱۷] وی جزو شرطةالخمیس و برابر نقل اختصاص و رجال کشی از افراد پایدار در ولایت علی(ع) هم بوده است.

استیعاب، وی را ابو‌عمره انصاری، بشیر بن عَمرو بن محصن می‌خواند که از پیامبر حدیث نقل می‌کند. او در صفّین به شهادت رسید. و در نامش اختلاف است[۱۸]. فرزندش «عبدالرّحمان» بود[۱۹].

ابونعیم می‌نویسد: در نام وی اختلاف است: ثعلبة بن عمرو، بشیر بن عمرو، اسید بن مالک و عمرو بن محصن. وی از بنی‌مازن بن نجار بود. در بَدر و اُحد حضور داشته و در صفّین همراهِ علی بوده و به شهادت رسیده است[۲۰]. در اسدالغابه نامش بشر بن عمرو آمده است [۲۱]. در اصابه نیز وی را «بشر» یا «بشیر» نامیده است [۲۲].

و ذهبی وی را با تعبیر «بدریِ بزرگ» وصف کرده است[۲۳]. علامه امینی نیز او را جزو راویان غدیر دانسته که شاهد مُناشدۀ حضرت امیر در کوفه بوده است[۲۴].

در مستدرک الوسائل نام وی ثعلبة بن عمر است[۲۵] که این مطلب را از رجال شیخ طوسی گرفته است[۲۶]. در استیعاب در شرح حال ثعلبة بن عَمرو می‌نویسد: و گفته‌اند: وی ابو‌عمره انصاری است[۲۷]. برابر نقلِ منقری، ابوعمره انصاری در جنگ جمل همراهِ علی(ع) از مدینه خارج شد و در آن نبرد شرکت کرد. سپس به کوفه رفت[۲۸].[۲۹]

سخنان ابوعمره به معاویه

ابو‌عمرة بن عمرو بن محصن، در نبرد صفّین نقش داشت. علی(ع) او را جزو تنی چند قرار داد که با معاویه دیدار کردند. ابو‌عمره به معاویه سخنانی گفت. او پس از ورود نزد معاویه، خدا را سپاس و ستایش کرد و گفت: ای معاویه! دنیا از دست تو می‌رود و تو به آخرت باز می‌گردی و خداوند به سبب کردارت تو را جزا می‌دهد و برای آنچه از دستت برآمده، تو را بازخواست می‌کنند، و من اینک خدا را یادت می‌آورم که وحدت این امت را تبدیل به تفرقه نکنی و میانشان خون ریزی راه نیندازی....

معاویه سخن او را قطع کرد و گفت: هان! آیا همین نصیحت را به رفیقت هم کرده‌ای؟ جواب داد: سبحان اللّه (پاک و منزه است خدا) بی‌گمان، رفیق من مانند تو نیست، رفیق من به سبب برتری و دیانت و سابقه در اسلام و خویشی با پیامبر خدا(ص) سزاوارترین کس برای حکم‌رانی است.

معاویه گفت: چه می‌گویی؟ گفت: من تو را به پرهیزکاری خدا و پاسخ دادن به دعوت عموزاده‌ات که تو را به حق فرا می‌خواند، دعوت می‌کنم، چه این که از جهت دینت برای تو سلامت بخش‌تر و برای سرانجام کارَت بهتر است. معاویه گفت: و خون عثمان فرو ماند؟... نَه، به خدا سوگند که هرگز چنین نکنم[۳۰]. این گفت‌وگو و گفتار ابوعمره نشانۀ ایمان و اعتقادش به علی است و تفاوتی که برای حضرت نسبت به معاویه قائل بوده است. ابو‌عمره برابر آنچه ذکر شد، در صفّین در راه علی به شهادت رسید.

شاید وی هموست که در رجال کشی با عنوان بشر بن عمرو همدانی حدیثی را دربارۀ شرطةالخمیس نقل کرده است[۳۱]. اما نمی‌توان همدانی یمنی را، با خزرجی از بنی‌نجار یکی دانست، گرچه امکان اشتباه از کاتبان بعید نیست. رحمت خدا بر او باد.[۳۲]

منابع

پانویس

  1. تهذیب التهذیب، ج۵، شرح حال عبدالرحمان بن ابی عمرها، ص۱۵۱ ور. ک: اسد الغابه، ج۵، ص۲۶۳.
  2. ر. ک: اسد الغابه، ج۵، ص۲۶۳.
  3. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۲۴۵.
  4. رجال کشی، ص۸، ح۱۷ و قاموس الرجال، ج۲، ص۴۸۶.
  5. ر. ک: رجال کشی، ص۷، ح۱۴ و قاموس الرجال، ج۲، ص۴۸۶.
  6. تهذیب التهذیب، ج۱۰، ص۲۰۹.
  7. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۲۴۵-۲۴۶.
  8. در شرح ابن ابی الحدید عبارت این گونه است: ألا تفرق جماعة و ألا تفسک دماءها.
  9. وقعة صفین، ص۱۸۷؛ شرح ابن ابی الحدید، ج۴، ص۱۴ و تاریخ طبری، ج۴، ص۵۷۳.
  10. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۲۴۶-۲۴۷.
  11. «من رمى بسهم في سبيل الله فبلغ أو قصر، كان ذلك السهم له نورا يوم القيامة»
  12. اسد الغابه، ج۵، ص۲۶۳ و اعیان الشیعه، ج۴، ص۵۸۵.
  13. نجاشی پس از صفین در روز ماه رمضانی شراب خورد و بد مستی کرد و گزارش به حضرت علی و دادند و او را دستگیر و به دستور حضرت طبق موازین اسلام ۸۰ ضربه شلاق بر او زدند و ۲۰ شلاق هم به خاطر بی احترامی به ماه رمضان بر کیفر او افزودند. نجاشی از این که حضرت علی (ع) حکم خدا بر او جاری کرد وخدمات او را نادیده گرفت از امام (ع) فاصله گرفت و در شام به معاویه پیوست.
  14. ر. ک: وقعة صفین، ص۳۵۷.
  15. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۲۴۷-۲۴۸.
  16. برقی، رجال البرقی، تحقیق قیومی، ص۳۳- ۳۴.
  17. اختصاص، ص۳: نام وی «ابو‌عمرو» آمده است.
  18. ابن عبدالبر، الإستیعاب، ج۱، ص۱۷۵.
  19. ابن عبدالبر، الإستیعاب، ج۴، ص۱۷۲۱.
  20. ابونعیم، معرفة الصّحابه، ج۵، ص۲۹۶۱.
  21. ابناثیر، اسد الغابه، چ دارالفکر، ج۱، ص۲۳۲، ش۴۳۶.
  22. ابنحجر، الإصابه، ج۷، ص۲۴۱۲۴۲.
  23. ذهبی، تاریخ الإسلام، ج۳، ص۵۸۵.
  24. عبدالحسین امینی، الغدیر، ج۱، ص۱۶ و ۱۶۷.
  25. نوری، مستدرک الوسائل، خاتمه، ج۷، ص۲۰۶.
  26. رجال الطّوسی، ص۴۷۷ و ص۸۶: «ابوعمره انصاری».
  27. الإستیعاب، ج۱، ص۲۰۹.
  28. منقری، وقعة صفّین، ص۱۸۵.
  29. ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج4، ص 368 - 369.
  30. وقعة صفّین، ص۱۸۷ و پرویز اتابکی، پیکار صفّین، ص۲۵۵.
  31. کشی، رجال الکشّی، ص۵.
  32. ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج4، ص 369 - 370.