بنی الهان بن مالک
مقدمه
این طایفه را - که برخی با استفاده از تعبیر «قوم عتاق عباد؛ قوم کهنسال عبادتپیشه» به تمجید از آنها پرداختهاند -[۱]، در شمار اعراب قحطانی[۲] و از منتسبان به أَلهان بن مالک بن زید بن اوسلة بن ربیعة بن خیار بن زید بن کهلان گفتهاند[۳]. برخی منابع، بکیل الکبری، ضمام، صیحان و أنس را فرزندان الهان دانستهاند[۴]؛ این در حالی است که ابن کلبی (م. ۲۰۴) از ثماله، قیدحان، نزول معروف به «نازل»، شعیب، جارع، باکل مشهور به «بکیل»، جابی - که جب خوانده میشدند - و شارق به عنوان فرزندان الهان بن مالک نام برده است[۵]. از بنی الهان بن مالک، شاخههای بسیاری متفرع شدهاند که از جمله مهمترین آنان میتوان به بنی انس بن الهان بن مالک - که جبل أنس بین صنعاء و ذمار به آنها منسوب است -[۶]، بکیل بن ألهان بن مالک[۷]، بنی بشتغیر و بنی یریم و...[۸] اشاره کرد.
از منازل و مساکن عمده این قوم میتوان از «جبل انس» در حد فاصل بین صنعاء و ذمار یاد کرد. این کوه، که نام خود را وامدار اسم ساکنان خود یعنی بنی انس بن الهان - از طوایف بنی الهان - معروف به «ضوران» است[۹]، مسکن جمعی از مردم بنی الهان از طایفه بنی انس و مذاب و دیگر طوایف الهان[۱۰] به شمار رفته است. از مخلاف الهان - که مخلافی وسیع با روستاهای بسیار است -[۱۱] نیز، از دیگر مساکن و منازل بنی الهان نام برده شده است. این مخلاف که به جهت سکونت قوم بنی الهان بدین نام خوانده شده است، فاصلهاش تا العرف ۱۶ فرسخ و تا جبلان، ۱۴ فرسخ راه است[۱۲]. بنی صیحان نیز از دیگر طوایف بنی الهان بودند که در وادی صیحان[۱۳] و طمام (ضمام)[۱۴]منزل داشتند. ضمن این که از نسبتهای بسیاری از بزرگان این قوم[۱۵] و نیز حضور برخی از آنان در جمع سپاهیان شامی[۱۶] چنین به نظر میرسد که جمع زیادی از آنها، علاوه بر یمن در شام نیز سکونت داشتند. الهانیها بعدها پس از فتح اندلس به این سرزمین وارد شدند[۱۷] چندان که نام برخی از رجال این قبیله همچون محمد بن یریم الهانی[۱۸] در شمار ساکنان اندلس به ثبت رسیده است. از اشبیلیه به عنوان مهمترین منازل آنان در این منطقه یاد شده است[۱۹].
از پدیدههای جغرافیایی و معدنی سرزمینهای این قوم میتوان به وجود معدن بقران در جبل انس - دیار بنی انس بن الهان - اشاره کرد[۲۰]. ضمن این که معادن عقیقهای سرخ و زرد نیز از دیگر معادن سرزمین بنی الهان به شمار رفته است[۲۱]. از اخبار دوران جاهلی بنی الهان اطلاع قابل توجهی در دست نیست اما از اخبار دوران اسلامی آنان میتوان به حضور جمعی از آنان در صفین اشاره کرد. بنا بر نقل برخی اخبار، حوشب بن تباعی بن مسان بن ذی ظلیم -رییس بنی الهان در شام -[۲۲] از جمله افرادی بود که در دفاع از معاویه در این جنگ حضور یافت و سرانجام هم در این نبرد کشته شد[۲۳]. طریف بن حابس الهانی نیز از دیگر الهانیهایی بود که در پیکار صفین مشارکت داشت. وی در این جنگ، سرداری پیادگان قبیله بنی قیس سپاه معاویه را بر عهده داشت[۲۴]. عهدهداری منصب «الحرس»[۲۵] در زمان خلافت عمر بن عبدالعزیز توسط ابی عیاش الهانی هم، از دیگر اخبار این قوم در دوران اسلامی است[۲۶]. ضمن این که از محمد بن یریم الهانی به عنوان یکی از سه شیوخ و بزرگانی که در امر رتق و فتق امور مردم در اندلس در زمان دولت بنی حمود مشارکت داشتند، نام برده شده است[۲۷]. بر اساس این گزارش، مردم شهر اشبیلیه، تصمیم قاسم بن حمود جهت اسکان بربرها در شهر را نپذیرفتند و علیه وی شوریدند. آنان پس از بهدست گرفتن امور شهر، محمد و حسن - فرزندان قاسم بن حمود را که در اشبیلیه ساکن بودند با همراهانشان از شهر بیرون انداختند و سپس سه تن از شیوخ و بزرگان خود به نامهای ابوالقاسم محمد بن اسماعیل بن عباد لخمی و محمد بن یریم الهانی و محمد بن حسن زبیدی را به پیشوایی و تدبیر امور شهر برگزیدند. اندکی بعد، ابن یریم و محمد بن حسن زبیدی بالاتفاق از ادامه کار منصرف شدند و از ابن عباد خواستند به تنهایی تدبیر امور را بر عهده گیرد. او هم پذیرفت[۲۸].
از معاریف و مشاهیر بسیاری که از این طایفه برخاستند علاوه بر امراء و صاحب منصبانی چون طریف بن حابس الهانی فرمانده پیادگان بنی قیسیهای سپاه معاویه در صفین[۲۹] و ابوعیاش الهانی عهدهدار منصب «الحرس» در زمان حکومت عمر بن عبدالعزیز[۳۰]، میتوان از عبدالله بن عمرو الهانی - از اصحاب و وفودکنندگان بر نبی مکرم اسلام(ص) -[۳۱]، و نیز، عبدالله بن عامر الهانی شامی[۳۲]، ابوعامر الهانی شامی[۳۳]، ازهر ألهانی[۳۴] و ابوعبدالله رزیق الهانی شامی[۳۵] در شمار تابعیهای این قوم یاد کرد. ضمن این که از دیگر رجال و مشاهیر بنی الهان نیز باید از عثمان بن سعید بن عثمان بن أمین بن مر بن ذی ظلیم، از علما و خطباء دوران منصور دوانیقی[۳۶] و ارطاة بن منذر الهانی حمصی از زهاد و راویان بنی الهان[۳۷] نام برد. از رجال حدیث و محدثان بنام این قوم هم، از ابوسفیان محمد بن زیاد الهانی[۳۸]، ابراهیم بن محمد بن زیاد حمصی الهانی[۳۹]، سلیمان بن ناشره الهانی[۴۰]، علی بن عیاش الهانی حمصی[۴۱]، ابوعبدالملک علی بن یزید دمشقی[۴۲]، یزید بن نصر الهانی[۴۳]، ابوالضحاک یوسف الهانی حمصی[۴۴]، سلامة بن عبدالرحمن الهانی شامی[۴۵]، ابو انس مالک بن سلیمان الهانی حمصی[۴۶]، صدقة بن احمد بن عبدالعزیز الهانی البزاز[۴۷]، عبدالله بن غالب الهانی[۴۸]، مالک بن یخامر الهانی[۴۹]، مالک بن نحام الهانی[۵۰]، ابوعبدالملک علی بن یزید الهانی دمشقی[۵۱] و رزیق بن عبدالله الهانی شامی[۵۲] نام برده شده است.[۵۳]
منابع
- حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت
پانویس
- ↑ حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۱.
- ↑ قلقشندی، نهایة الارب فی معرفة انساب العرب، ج۱، ص۷۸؛ حموی، معجم البلدان، ج۱، ص۲۴۸.
- ↑ هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۲، ص۵۹۸-۵۰۹؛ ابنحزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۸۵ و ۳۹۲؛ حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۱؛ اشرف الرسولی، طرفة الاصحاب فی معرفة الانساب، ص۶۲. قلقشندی با اندکی اختلاف نسب او را «الهان بن مالک بن زید بن أسلم بن ربیعة بن خیار بن زید بن کهلان» ذکر کرده است. (قلقشندی، نهایة الارب فی معرفة انساب العرب، ج۱، ص۷۸).
- ↑ حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۱. اشرف الرسولی از این فرزندان با اسامی بکیل الکبری، طمام، صیحان و أنس یاد کرده است. (اشرف الرسولی، طرفة الاصحاب فی معرفة الانساب، ص۴۷ و ۶۲).
- ↑ هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۲، ص۵۳۲.
- ↑ حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۱؛ اشرف الرسولی، طرفة الاصحاب فی معرفة الانساب، ص۴۷؛ زرکلی، الاعلام، ج۲، ص۲۵.
- ↑ ابن حبیب بغدادی، مختلف القبائل و مؤتلفها، ص۲۹.
- ↑ ابنحزم، جمهرة انساب العرب، ص۳۹۲.
- ↑ حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۱؛ اشرف الرسولی، طرفة الاصحاب فی معرفة الانساب، ص۴۷؛ زرکلی، الاعلام، ج۲، ص۲۵.
- ↑ حسن بن احمد همدانی، صفه جزیره العرب، ص۶۸.
- ↑ حسن بن احمد همدانی، صفه جزیره العرب، ص۱۰۴؛ حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۶۹. سرزمین دیگری با نام مشابه «الهان» در نزدیک مدینه وجود دارد که از املاک بنی قریظه به شمار میرفته است. (حموی، معجم البلدان، ج۱، ص۲۴۸).
- ↑ حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۶۹.
- ↑ حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۱؛ اشرف الرسولی، طرفة الاصحاب فی معرفة الانساب، ص۴۷-۴۸.
- ↑ اشرف الرسولی، طرفة الاصحاب فی معرفة الانساب، ص۶۲.
- ↑ ر.ک: بخاری، التاریخ الکبیر، ج۱، ص۳۲۳؛ ابن حبان، الثقات، ج۶، ص۱؛ العجلی، معرفة الثقات، ج۲، ص۴۰؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۴۳، ص۲۸۰.
- ↑ هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۲، ص۵۳۲؛ نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۲۰۶؛ ابن درید، الاشتقاق، ص۴۳۳.
- ↑ ابنحزم، جمهرة انساب العرب، ص۳۹۲.
- ↑ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۹، ص۲۷۵.
- ↑ ابنحزم، جمهرة انساب العرب، ص۳۹۲.
- ↑ حسن بن احمد همدانی، صفه جزیره العرب، ص۲۰۲؛ اشرف الرسولی، طرفة الاصحاب فی معرفة الانساب، ص۴۷. نیز ر.ک: حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۱.
- ↑ حسن بن احمد همدانی، صفه جزیره العرب، ص۲۰۲.
- ↑ ابن درید، الاشتقاق، ص۴۳۳.
- ↑ هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۲، ص۵۳۲؛ ابنحزم، جمهرة انساب العرب، ص۳۹۲؛ ابن درید، الاشتقاق، ص۴۳۳؛ حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۱. نام و نسب او در برخی منابع «حوشب بن ساعی بن هیثبان بن ذی ظلیم» (اشرف الرسولی، طرفة الاصحاب فی معرفة الانساب، ص۴۸) و در بعضی دیگر «حوشب بن تباعی بن غسان» (زبیدی، تاج العروس، ج۱۷، ص۴۵۳) عنوان شده است.
- ↑ نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۲۰۶.
- ↑ این کلمه به معنای پاسبانی و حفاظت و به تعبیری رییس پاسبانان است.
- ↑ خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۲۰۸.
- ↑ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۹، ص۲۷۵.
- ↑ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۹، ص۲۷۵.
- ↑ نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۲۰۶.
- ↑ خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۲۰۸.
- ↑ ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفة الصحابه، ج۳، ص۲۴۵.
- ↑ العجلی، معرفة الثقات، ج۲، ص۴۰.
- ↑ العجلی، معرفة الثقات، ج۲، ص۴۱۲.
- ↑ سمعانی، الانساب، ج۱، ص۳۴۲.
- ↑ ابن ابیحاتم، الجرح و التعدیل، ج۳، ص۵۰۵؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۸، ص۸؛ سمعانی، الانساب، ج۱، ص۳۴۲.
- ↑ هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۲، ص۵۳۳. نام و نسب او در برخی منابع «عثمان بن سعد بن عثمان بن أیمن بن مروان بن ذی ظلیم» (حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۱) و «عثمان بن أسعد بن عثمان بن أیمن بن مروان بن ذی ظلیم» (اشرف الرسولی، طرفة الاصحاب فی معرفة الانساب، ص۴۸) عنوان شده است.
- ↑ ابن عماد حنبلی، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، ج۲، ص۲۸۶.
- ↑ بخاری، التاریخ الکبیر، ج۱، ص۸۳؛ ابن ابیحاتم، الجرح و التعدیل، ج۷، ص۲۵۷؛ فسوی، المعرفة و التاریخ، ج۲، ص۳۳۴.
- ↑ بخاری، التاریخ الکبیر، ج۱، ص۳۲۳؛ ابن حبان، الثقات، ج۶، ص۱۷.
- ↑ بخاری، التاریخ الکبیر، ج۴، ص۴۰؛ ابن ابیحاتم، الجرح و التعدیل، ج۴، ص۱۴۷؛ ابن حبان، الثقات، ج۶، ص۳۸۱.
- ↑ العجلی، معرفة الثقات، ج۲، ص۱۵۷؛ ابن ابیحاتم، الجرح و التعدیل، ج۶، ص۱۹۹؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۴۳، ص۱۱۵.
- ↑ بخاری، التاریخ الکبیر، ج۶، ص۳۰۱؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۴۳، ص۲۸۰.
- ↑ بخاری، التاریخ الکبیر، ج۸، ص۳۶۵.
- ↑ بخاری، التاریخ الکبیر، ج۸، ص۳۷۶؛ ابن ابیحاتم، الجرح و التعدیل، ج۹، ص۲۳۵.
- ↑ ابن ابیحاتم، الجرح و التعدیل، ج۴، ص۲۹۸.
- ↑ ابن ابیحاتم، الجرح و التعدیل، ج۸، ص۲۱۰؛ ابن حبان، الثقات، ج۹، ص۱۶۵؛ ابن خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۱۶۱.
- ↑ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۲۴، ص۷.
- ↑ ابن حبان، الثقات، ج۵، ص۳۵.
- ↑ المزی، تهذیب الکمال، ج۲۷، ص۱۶۶-۱۶۷.
- ↑ خلیفة بن خیاط، طبقات، ص۵۶۲.
- ↑ ابن ابیحاتم، الجرح و التعدیل، ج۶، ص۲۰۸؛ المزی، تهذیب الکمال، ج۸، ص۲۱۷؛ ابن اثیر، اللباب فی تهذیب الأنساب، ج۱، ص۸۳.
- ↑ سمعانی، الانساب، ج۱، ص۳۴۲.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.