حج در معارف و سیره امام باقر
مقدمه
امام ابو جعفر محمّد باقر(ع) هنگامی که به حجّ خانه خدا مشرّف میشدند از همه علایق دنیوی بهطور کامل بریده، به سمت خدا گرایش پیدا کرده و آثار خضوع و خشوع و بندگی خدا در چهره آن حضرت ظاهر میگردید. غلام آن حضرت، افلح میگوید: من با امام باقر(ع) به سفر حجّ رفتم. هنگامی که امام باقر(ع) قدم به درون مسجد الحرام نهادند، صدای آن حضرت به گریه بلند شد. به آن حضرت عرض کردم: پدر و مادرم فدای شما باد، مردم همه منتظر شما هستند. اگر کمی صدای خود را در حال گریه پایین بیاوری بهتر است. امام(ع) به این کلام من اعتنا نکرد و فرمودند: وای بر تو ای افلح، من صدای خود را به گریه بلند میکنم، باشد تا خداوند نظر رحمتی به من بیاندازد و من بهوسیله این نظر رحمت در روز قیامت رستگار گردم.
سپس امام باقر(ع) خانه کعبه را طواف نمودند و به پشت مقام ابراهیم آمده و نماز خواندند. هنگامی که امام باقر(ع) نماز را به پایان بردند دیدم که سجدهگاه آن حضرت از اشک چشمانش خیس شده است[۱].
در یکی از سفرهای حجّ حاجیان دور آن حضرت را گرفتند. آنان به دور امام باقر(ع) ازدحام کرده و درباره مناسک حج و دیگر مسائل دینی از آن حضرت سؤال میکردند. امام باقر(ع) نیز به همه آنها کاملا جواب میدادند. مردم از وسعت دانش امام باقر(ع) در شگفت شدند. در این میانه کسی سؤال کرد این شخص کیست؟ در این هنگام بود که یکی از اصحاب امام باقر(ع) به پا خواست و با صدای بلند گفت: آگاه باشید که این شکافنده دانش پیامبران و آشکارکننده راهها است، این بهترین کسی است که از پشت سرنشینان کشتی نوح بهجا مانده است، این فرزند فاطمه عذراء و زهرای ارجمند است، این باقی مانده خدا در روی زمین است، وی رازدار جهان آفرینش پسر محمّد و خدیجه، علی و فاطمه است. این برافراشته چراغ هدایت دین خداست[۲].[۳]
منابع
پانویس
- ↑ صفة الصّفوه، ج۲، ص۶۳؛ نور الابصار، ص۱۳۰.
- ↑ مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۸۳.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۷، ص ۴۵.