حج در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

معنای حج

حج به معنای قصد امری مهم کردن،[۱] آمد و شد کردن با کسی و تردد[۲] است. در شرع، قصد طواف کعبه‌کردن به نیت عبادت و زیارت خانه خدا با شرایط معلوم و نیز به مجموعه اعمالی که در مکان‌های خاصی از شهر مکه و در زمان معین صورت می‌گیرد، حج گویند.[۳] حضرت ابراهیم(ع) به عنوان قهرمان توحید و مبارزه با شرک و احیاگر حج[۴] پیوندی تاریخی و استوار با حج دارد و حج ابراهیمی اشاره به حج جامع از نظر احکام و اهداف و مقاصد آن است.[۵]

پیشینه

آیین حج، بنابر برخی روایات، برگرفته از طواف و عبادت فرشتگان بر گرد «بیت المعمور» در آسمان چهارم است.[۶] پس از خلقت آدم(ع)، او به فرمان خدا مأمور ساختن کعبه و برگزاری مراسم حج شد.[۷] این سنت در میان فرزندان حضرت آدم(ع) ادامه یافت و به‌ویژه پیامبران الهی(ع) بر انجام آن اهتمام داشتند و بسیاری از آنان در کنار کعبه به خاک سپرده شدند[۸]؛ اما آیین حج کم‌کم به فراموشی سپرده شد تا اینکه حضرت ابراهیم(ع) از سوی خدا، مأمور بازسازی کعبه و احیای آن شد.[۹] پس از ابراهیم(ع) به‌تدریج بت‌پرستی در محیط مکه رواج پیدا کرد و به مناسک حج ازجمله طواف و قربانی نیز راه یافت.[۱۰] با ظهور اسلام، حج یکی از واجبات دینی مسلمانان و پیراسته از مناسک شرک‌آلود شد.[۱۱]

رسول خدا(ص) در سال هشتم هجری، پس از فتح مکه، کعبه را به همراه حضرت علی(ع) از بت‌ها پاک کرد.[۱۲] یک سال بعد، آیات نخستین سوره برائت نازل شد. رسول خدا(ص) پس از آنکه نخست این آیات را به ابوبکر سپرد که به مکه برده و در موسم حج بخواند، به علی(ع) مأموریت داد تا آن را در میانه راه از وی گرفته و خود در موسم حج قرائت کند. آن حضرت(ع) نیز در منا، این آیات را قرائت کرد. این آیات شامل چهار بند است که یکی از آنها ممنوعیت ورود مشرکان به خانه خدا و حج‌گزاری آنان پس از مهلت چهارماهه است. این اتمام حجت تأثیر گذاشت و موجب از میان‌ رفتن بت‌پرستی در شبه‌جزیره عربستان شد.[۱۳] در سال دهم هجری، پیامبر اکرم(ص) با شرکت در نخستین مراسم حج، احکام و آداب حج را به مسلمانان آموزش داد.[۱۴] محدثان در آثار خود فصل‌هایی را به صورت مستقل به حج اختصاص داده و روایات فراوانی را دربارهٔ آن بیان کرده‌اند.[۱۵] احکام حج در کتاب‌های فقهی به صورت مفصل و مستقل مطرح شده است[۱۶].

یکی از ابتکارات امام خمینی در ادبیات حج، اصطلاح «حج ابراهیمی محمدی» است.[۱۷] ایشان برای حج، با کارکردهای اخلاقی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و در سطوح فردی، ملی و بین‌المللی، جایگاه ویژه‌ای قائل بود، به گونه‌ای که باید ایشان را احیاگر حج ابراهیمی نامید. امام خمینی در بیان ویژگی‌های حج «ابراهیمی محمدی»، آن را کنگره سراسر سیاسی که به دعوت حضرت ابراهیم(ع) و حضرت محمد(ص) برپا می‌شود، شمرد و معتقد بود این اجتماع با هدف تأمین منافع مردم و دعوت به عدالت و برابری برپا می‌شود و در ادامه بت‌شکنی‌های ابراهیم(ع) و محمد(ص) و مبارزه با طاغوت از سوی موسی(ع) است و باید ندای لبیک حاجیان، ضمن اظهار اطاعت و بندگی در برابر خداوند، دربردارنده مقاومت و تسلیم‌نشدن در برابر شیطان بزرگ بت‌ها و طاغوت‌های جهان‌خوار که همه مستضعفان جهان را به سجده و ستایش در برابر خود فرا می‌خوانند، باشد و به موازات عشق به حق، باید از بت‌های بزرگ و کوچک و طاغوت‌ها و وابستگان آنها برائت جسته شود.[۱۸] ایشان حج را کانون معارف الهی می‌دانست که باید محتوای سیاست اسلام را برای تمام زوایای زندگی بشر در آن جستجو کرد.[۱۹].[۲۰]

حج در آیات و روایات

حج ازجمله فروعی است که بیشترین احکام قرآنی را دارد. سوره ۲۲ قرآن کریم به نام «حج» نام‌گذاری شده است. حج از شعائر الهی و شایسته تعظیمذَلِكَ وَمَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ[۲۱] و تکلیف اشخاص توانافِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ[۲۲] شمرده شده است. برخی از مناسک و احکام فقهی و اخلاقی حج که در قرآن کریم بیان شده، عبارت‌اند از: احیای حج و دعوت مردم به آن در زمان حضرت ابراهیم(ع)،وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ[۲۳] زمان معین داشتن حج،الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِي الْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ[۲۴] وجوب طواف خانه خدا،ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ[۲۵] سعی میان صفا و مروه،إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ[۲۶] وقوف در عرفات و مشعرالحرام و برخی از آداب آن،لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ وَاذْكُرُوهُ كَمَا هَدَاكُمْ وَإِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّينَ[۲۷]، ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۲۸] برخی از احکام قربانی‌کردن و حلق، وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ[۲۹]، يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْيَ وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ[۳۰]، لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ[۳۱] ممنوعیت شکار (صید)،يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ إِلَّا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَأَنْتُمْ حُرُمٌ إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ مَا يُرِيدُ[۳۲]، يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْيَ وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ[۳۳]، يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْتُلُوا الصَّيْدَ وَأَنْتُمْ حُرُمٌ وَمَنْ قَتَلَهُ مِنْكُمْ مُتَعَمِّدًا فَجَزَاءٌ مِثْلُ مَا قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ يَحْكُمُ بِهِ ذَوَا عَدْلٍ مِنْكُمْ هَدْيًا بَالِغَ الْكَعْبَةِ أَوْ كَفَّارَةٌ طَعَامُ مَسَاكِينَ أَوْ عَدْلُ ذَلِكَ صِيَامًا لِيَذُوقَ وَبَالَ أَمْرِهِ عَفَا اللَّهُ عَمَّا سَلَفَ وَمَنْ عَادَ فَيَنْتَقِمُ اللَّهُ مِنْهُ وَاللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انْتِقَامٍ[۳۴]، أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْرِ وَطَعَامُهُ مَتَاعًا لَكُمْ وَلِلسَّيَّارَةِ وَحُرِّمَ عَلَيْكُمْ صَيْدُ الْبَرِّ مَا دُمْتُمْ حُرُمًا وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ[۳۵] حرمت تراشیدن موی سر پیش از قربانی،وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ[۳۶] حرمت آمیزش با زنان و مجادلهالْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِي الْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ[۳۷] و جواز کسب و تجارت در ایام حجلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ وَاذْكُرُوهُ كَمَا هَدَاكُمْ وَإِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّينَ[۳۸].

حج در روایات از ارکان دین اسلام[۳۹] و برترین کار و باارزش‌ترین واجب[۴۰] شمرده شده و ادا نکردن یا تأخیر انداختن عمدی حج واجب، موجب عذاب الهی اعلام شده است.[۴۱] زمامدار مسلمانان وظیفه دارد اگر مردم حج را ترک کردند، آنان را به انجام حج وادار کند و هزینه آن را در صورت نیاز، از بیت‌المال بپردازد.[۴۲] دربارهٔ حکمت تشریع حج نیز احادیث بسیاری وجود دارد که بخشی از آن چنین است: تواضع مسلمانان در برابر عظمت و عزت خداوند، آمرزش گناهان، رهایی از فقر و تکبر، آزمایش بزرگ برای تحمل سختی‌ها، نزدیکی و همبستگی مسلمانان، فراهم‌شدن اسباب تقرب به خداوند و رحمت الهی.[۴۳] در شماری از احادیث نیز اسرار هر یک از مناسک حج به‌طور جداگانه ذکر شده است[۴۴] و سخنان پیامبر اکرم(ص) در سال دهم هجری، از مهم‌ترین سندهای احکام حج و منبع استنباط آنها در همه مذاهب اسلامی به‌شمار می‌رود.[۴۵].[۴۶]

ابعاد مختلف حج

حج از مهم‌ترین و عمومی‌ترین اجتماعات مسلمانان است که «کنگره عمومی اسلامی» نام گرفته و بر اساس قرآن کریم بر هر مسلمانی واجب است به شرط توانایی، یک بار در این اجتماع عظیم شرکت کندفِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ[۴۷]؛ چنان‌که برای این عمل بزرگ و بی‌نظیر اسلامی، زمان و مکان مشخص در نظر گرفته شده است.[۴۸] حج علاوه بر عبادی‌بودن و نیاز به قصد قربت، عملی اجتماعی و نیازمند برخورداری از اخلاق معاشرتی و اجتماعی است.[۴۹] خانه کعبه، مکانی امن و متعلق به همه مسلمانان است و می‌تواند مایه احیا و تداوم دین و وحدت مسلمانان شود جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيَامًا لِلنَّاسِ وَالشَّهْرَ الْحَرَامَ وَالْهَدْيَ وَالْقَلَائِدَ ذَلِكَ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَأَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ[۵۰].[۵۱] و مراسم حج می‌تواند تأمین‌کننده منافع مادی و معنوی مسلمانان باشد لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ[۵۲].[۵۳]

امام خمینی بر مبنای آموزه‌های قرآنیأُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْرِ وَطَعَامُهُ مَتَاعًا لَكُمْ وَلِلسَّيَّارَةِ وَحُرِّمَ عَلَيْكُمْ صَيْدُ الْبَرِّ مَا دُمْتُمْ حُرُمًا وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ[۵۴].</ref> بیت‌الله الحرام را نخستین خانه‌ای که برای مردم بنا شده و خانه‌ای همگانی که دولت‌مرد و صحرانشین در آن یکسان‌اند، دانسته است و هدف از تأسیس آن را تأمین منافع مردم برشمرده و بالاترین نفع مردم را نیز کوتاه‌کردن دست ستمگران جهان از سلطه بر کشورهای مظلوم به‌شمار آورده است.[۵۵] ایشان با توجه به اینکه ابراهیم(ع)، بنیانگذار حج، را بت‌شکن تاریخ می‌دانست و معتقد بود که زائر خانه خدا، پا جای پای ابراهیم(ع) می‌گذارد، مناسک حج را در یک منطق توحیدی بر مدار بیعت با حق و نفی شرک و طاغوت تفسیر می‌کرد و بر رویکرد سیاسی حج، در عین عبادی‌بودن آن تأکید داشت.[۵۶] علاوه بر بعد عبادی حج، مهم‌ترین ابعاد دیگر آن در اندیشه امام خمینی را می‌توان ابعاد معنوی، عرفانی، سیاسی و اجتماعی دانست[۵۷]:

بعد معنوی و عرفانی حج

عارفان به این بعد حج توجه کرده‌اند و در این زمینه آثار ارزشمندی نیز نگاشته شده است.[۵۸] امام خمینی همه عبادت‌های اسلامی، ازجمله حج را آمیخته با عرفان می‌دانست و آن را از معجزات پیامبران(ع)، به‌ویژه دین اسلام به‌شمار می‌آورد.[۵۹] ایشان در بیان جنبه معنوی حج، به مسئله حضور در محضر حق و مشاهده جمال محبوب اشاره کرده، حج را سفری از خود به سوی خدا دانسته و معتقد بود با محقق‌شدن جنبه معنوی حج، انسان به افق توحید و تنزیه نزدیک می‌شود.[۶۰] ایشان مناسک حج را شگفت‌انگیز و یکایک اعمال آن را از احرام و تلبیه تا آخر، دربردارنده اشاره‌های عرفانی و روحانی می‌دانست؛ چنان‌که لبیک‌های پیاپی در حج، پاسخ به دعوت حق شمرده می‌شود و احرام راهی برای رسیدن به آستان حق‌تعالی است و حاجیان باید با لبیک خود، همه مراتب شرک را از حضرت حق نفی کنند و از «خود» که بزرگ‌ترین منشأ شرک است، به سوی «او» هجرت کنند و در پی عمل به این جهات معنوی است که از بند خویش و هواهای نفسانی رها خواهند شد.[۶۱]

از نظر امام خمینی، مراتب معنوی حج، تنها در صورت عملِ شایسته به دستورهای عبادی حج، حاصل خواهد شد.[۶۲] حج‌گزار باید دریابد به کجا و با دعوت چه کسی رفته و مهمان چه کسی است و توجه داشته باشد که هر نوع خودخواهی و خودبینی، با خداخواهی و با هجرت به سوی «الله» مخالف است و موجب کم‌شدن معنویت حج می‌شود. به باور ایشان دریافت بعد معنوی‌عرفانی حج، و متحقق‌شدن لبیک راستین به ندای حق‌تعالی در انسان، به‌تنهایی می‌تواند موجب پیروزی فرد در همه میدان‌های سیاسی‌اجتماعی، فرهنگی و حتی نظامی باشد و برای چنین شخصی، شکست مفهومی ندارد.[۶۳] ایشان با توجه و اشاره به جنبه‌های بسیار عمیق عرفانی حج، مهم‌ترین ویژگی بُعد عرفانی حج را درهم‌تنیدگی آن با ابعاد سیاسی می‌دانست و از ابعاد عرفانی حج نیز تحلیلی سیاسی‌اجتماعی و در راستای قیام علیه استکبار ارائه می‌کرد.[۶۴] ایشان که معتقد بود «حج ابراهیمی محمدی» سال‌هاست در تمام ابعاد حج، غریب و مهجور مانده، همه حاجیان را در رفع این مهجوریت موظف می‌دانست و ضمن وانهادن اسرار عرفانی و معنوی حج بر عهده عرفای غیر محجوب، خود به تبیین ابعاد سیاسی‌اجتماعی حج می‌پرداخت.[۶۵].[۶۶]

ابعاد سیاسی‌اجتماعی

بعد سیاسی حج از دیرباز مورد توجه حاکمان بوده و دخالت آنان در امر حج که با انتخاب امیران حج انجام می‌گرفت، دلیل اهمیت حج در سیاست جوامع اسلامی است. در صدر اسلام، به‌ویژه هنگامی که توده‌های مسلمان از حکومت اموی به ستوه آمده بودند، رهبران سیاسی جامعه برای بسیج توده‌ها از مراسم حج بهره می‌گرفتند و شماری از قیام‌های صدر اسلام از مکه آغاز شد که گویای اهمیت حج در زندگی مسلمانان صدر اسلام است[۶۷]؛ چنان‌که حج فرصتی استثنایی برای آشنایی ملت‌های مسلمان با یکدیگر و مشاوره و تبادل نظر آنان با یکدیگر در امور علمی و فرهنگی و تبدیل‌شدن آنان به امت واحد است و می‌تواند عامل مهمی برای کسب شخصیت و هویت اسلامی و کانون تلاش مسلمانان برای حاکمیت صلح جهانی باشد.[۶۸]

امام خمینی با اعتقاد به اینکه بسیاری از احکام عبادی اسلام، منشأ خدمات اجتماعی و سیاسی است، عبادت‌های اسلامی را اصولاً توأم با سیاست و تدبیر جامعه دانسته و نماز جماعت و جمعه و حج و دیگر اجتماعات اسلامی را در عین برخورداری از آثار معنوی، اخلاقی و اعتقادی، دارای آثار و اهمیت سیاسی شمرده و معتقد است هدف اسلام از فراهم‌کردن این‌گونه اجتماعات، تقویت عواطف برادری و همکاری مسلمانان و رشد فکری آنان برای یافتن راه حل مشکلات سیاسی‌اجتماعی جوامع مسلمان و جهاد و کوشش دسته‌جمعی آنان است؛ از این‌رو باید از این اجتماعات، برای تعلیمات و تبلیغات دینی و توسعه نهضت اعتقادی و سیاسی اسلام استفاده شود.[۶۹] ایشان حج را عبادتی اجتماعی سیاسی و بعد سیاسیحج را مهم‌ترین بخش فلسفه آن و حتی غالب بر بعد معنوی و عبادتی مستقل، که هرگز نباید از آن غفلت کرد، به‌شمار می‌آورد[۷۰] و البته تحقق بعد سیاسی‌اجتماعی حج را وابسته به تحقق بعد معنوی و الهی آن می‌دانست.[۷۱].[۷۲]

آثار سیاسی‌اجتماعی حج

حج از نگاه سیاسی اجتماعی دارای آثار فراوانی مانند محکم‌شدن پیوندها و نزدیکی دل‌ها و تفاهم و وحدت بیشتر میان مسلمانان و برداشتن موانع و برقراری پیمان‌ها و مبادلات معنوی و مادی است و مورد توجه اندیشمندان اسلامی بوده[۷۳] و در اینجا به مهم‌ترین آنها اشاره می‌شود:

آثار فرهنگی و تبلیغی

روایات رسیده از رسول خدا(ص) و ائمه معصوم(ع)، دربارهٔ بعد تبلیغی حج، زیاد است. برخی از روایات، مهم‌ترین هدف این مراسم را شناخت آثار و اخبار رسول خدا(ص) و ائمه معصوم(ع) ذکر کرده‌اند؛ چنان‌که امیرالمؤمنین(ع) به‌طور مطلق حج را موجب تحکیم و تقویت دین و همبستگی مسلمانان معرفی کرده است[۷۴] و امام‌ صادق(ع) به این نکته توجه داده است که اجتماع در حج از شرق و غرب، افزون بر شناخت متقابل افراد نسبت به هم و منافع اقتصادی برای مسلمین، سبب شناخت آثار و شناخت و احیای اخبار و گفتار پیامبر(ص) و فراموش‌ نشدن آنها می‌شود.[۷۵] همچنین بعضی از روایات، حج مقبول را حجی می‌دانند که مسلمان ضمن انجام آن، ولایت و دوستی خود را نیز بر امام حق عرضه و از دشمنان دین اعلام برائت کند.[۷۶] تأکید امام خمینی بر اجرای مراسم «برائت از مشرکین» نیز از همین جایگاه می‌باشد.[۷۷]

تبادل اطلاعات و روشنگری

حج بزرگ‌ترین تجمع مسلمانانِ سراسر جهان است که در هر سال تکرار می‌شود و نیروی انسانی بزرگی را با هدف اطلاع‌رسانی و روشنگری دربارهٔ مسائل مختلف مسلمانان، در اختیار جهان اسلام قرار می‌دهد.[۷۸] سیل عظیم جمعیتی که هر ساله در مکه مکرمه جمع می‌شوند و با خود، افزون بر فرهنگ دینی مشترک، خرده‌فرهنگ‌های محلی را نیز به همراه می‌آورند، سرمایه‌ای است که در هیچ‌کجای جهان پیدا نمی‌شود.[۷۹] از نظر امام خمینی یکی از وظایف مسلمانان، پی‌بردن به این واقعیت است که حج چیست و چرا باید برای همیشه بخشی از امکانات مادی و معنوی مسلمانان به آن اختصاص یابد.[۸۰] ایشان با آگاهی از نقش اطلاعات در قدرت‌یابی مسلمانان و ایمان به نقش حج در تولید اطلاعات، همواره این امر مهم را به مسلمانان گوشزد می‌کرد.[۸۱]

امام خمینی کنگره عظیم حج را مهم‌ترین مکان برای تبادل نظر مسلمانان برای حل مشکلات جامعه اسلامی و بهترین فرصت برای شناساندن و ارائه ابعاد مختلف اسلام به مسلمانان و ملت‌های زیر ستم دانسته و آن را مکانی برای یاری‌خواستن مسلمانان از یکدیگر برای بهبود وضعیت جامعه اسلامی شمرده است؛ بر همین اساس هر گونه رفتار اختلاف‌انگیز در این مراسم را بر ضد اهداف صاحب وحی در مرکز وحی دانسته است.[۸۲] ایشان همچنین به بهره‌برداری از مراسم حج برای ارتقای فرهنگی مسلمانان توجه ویژه داشت و مسئولیت آن را بر عهده علما و دانشمندان می‌دانست و بر آن بود که با وجود قرآن کریم و احکام نورانی اسلام، اجرای احکام و مقررات کفر در کشورهای اسلامی، به‌ویژه برای علمای این کشورها شرم‌آور است و علما مسئولیت دارند برای خروج از سیطره فرهنگ‌های مبتذل شرق و غرب، با یکدیگر تبادل نظر کنند و به مردم کشورهای خود آگاهی بخشند.[۸۳].[۸۴]

تقویت همبستگی

پراکندگی جغرافیایی و فرهنگی جهان اسلام می‌تواند مانعی در مسیر هویت‌یابی مشترک و همبستگی جهان اسلام باشد و حج جایگاهی است که در عین حضور حداکثری ملت‌ها و فرهنگ اسلامی، نهایت یکدلی و وحدت در آن وجود دارد. به این ترتیب مسلمانان در حج می‌آموزند که ملیت‌ها را در سایه ایمان به خدا و تقوا کنار بگذارند و اسلام را مایه و محور وحدت و همگرایی خود قرار دهند[۸۵]؛ چنان‌که امیرالمؤمنین(ع) هدف از حج را تقویت دین و نزدیکی دینداران شمرده است.[۸۶] تقویت دین در صورت افزوده‌شدن بر ایمان و عدد پیروان دین و مطابقت عمل آنان با دین شکل می‌گیرد. قوت اسلام به نیرومندی مسلمانان بستگی دارد و قدرت مسلمانان، وابسته به استحکام پیوند و اتحاد میان آنان است؛ بنابراین فرصتحج، فرصتی برای نشر حقایق اسلامی و تقویت پیوند مسلمانان است و یکی از فلسفه‌های فریضه حج، محکم‌شدن پیوندها و تفاهم بیشتر میان مسلمانان است.[۸۷]

از نگاه امام خمینی مکه معظمه و مشاهد مشرفه، آینه حوادث بزرگ نهضت پیامبران(ع) و اسلام و رسالت پیامبر(ص) هستند و جای‌جای این سرزمین، محل نزول پیامبران(ع) و جبرئیل امین و یادآور رنج‌ها و مصیبت‌های چندین‌ساله پیامبر اکرم(ص) به‌شمار می‌رود و حضور در این زیارتگاه‌ها و مکان‌های مقدس باید مسلمانان را به مسئولیت و حفظ دستاوردهای این نهضت و رسالت الهی آشناتر کند.[۸۸]

امام خمینی یکی از بزرگ‌ترین مشکلات مسلمانان را نداشتن اتحاد و مطرح‌ کردن اختلافات مذهبی می‌دانست که برخی از سران کشورهای مسلمان و عالمان درباری به آن دامن می‌زدند.[۸۹] ایشان معتقد بود اگر در کنگره عظیم حج که همه ملت‌های مسلمان از هر رنگ و نژاد و مسلک، با یک روش و یک لباس اجتماع می‌کنند، مسائل اساسی اسلام حل نشود، از اجتماعات کوچک منطقه‌ای و محلی کاری برنخواهد آمد.[۹۰] ایشان حج را نماد وحدت مسلمانان دانسته و ایجاد تفاهم و تحکیم برادری میان مسلمانان را از مهم‌ترین فلسفه‌های حج معرفی کرده است[۹۱]؛ از این‌رو ضمن توصیه به شیعیان ایرانی و غیر ایرانی برای انجام متعارف مراسم حج و دوری مطلق از اموری که موجب تفرقه در صف‌های مسلمانان و وهن مذهب می‌گردد، بر چند چیز تأکید می‌کرد؛ ازجمله شرکت در نماز جماعت اهل سنت و تبعیت از حکم قاضیان مکه دربارهٔ زمان عید قربان[۹۲] و وقوف، حتی اگر به نادرست‌ بودن این حکم، یقین داشته باشند[۹۳]؛ همچنان‌که خارج‌شدن از مسجد پیامبر(ص) و مسجدالحرام به هنگام نماز را جایز نمی‌دانست، از برگزاری نماز جماعت در خانه‌ها، مسافرخانه‌ها و هتل‌ها به جای شرکت در جماعت نهی می‌کرد،[۹۴] سجده‌ کردن بر فرش‌های مسجد پیامبر(ص) را جایز می‌دانست و استفاده از مهر را در آنجا جایز نمی‌دانست.[۹۵].[۹۶]

فرصت تصمیم‌گیری‌های مهم

مسلمانان در دنیای امروز به‌طور جدی به مرکزی برای تصمیم‌گیری‌های مهم و کلان برای پرهیز از تشتت و پراکندگی و وابستگی به گروه‌بندی‌های خارج جهان اسلام نیازمند هستند که این نیاز می‌تواند در حج تأمین شود. توجه‌نکردن یا ناآشنایی رهبران کشورهای اسلامی با این ظرفیت حج، به رنجورشدن جهان اسلام از تفرقه و جدایی منجر شده است.[۹۷] امام خمینی اجتماع بزرگ حج را محلی برای بررسی مشکلات عمومی مسلمانان و تلاش برای رفع آن مشکلات با مشورت همگانی می‌دانست[۹۸] و معتقد بود بررسی روابط ملت‌های مسلمان با یکدیگر و با حکومت‌ها و نیز روابط حکومت‌ها و دولت‌های اسلامی با قدرت‌های بزرگ دنیا، ازجمله وظایف مسلمانان در حج است.[۹۹] افزون بر این، ایشان با اشاره به برخی آیات قرآن کریم که در آن خداوند به مسلمانان دستور داده است به حج بروند و در آنجا شاهد منافع خود باشند،وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ[۱۰۰] لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ[۱۰۱] «شهود منافع» را منافع جامعه اعم از منافع سیاسی اجتماعی و اقتصادی تعریف می‌کرد[۱۰۲] و معتقد بود مسلمانان می‌توانند از طریق فرصت اجتماعحج که بدون هزینه برای هیچ‌یک از کشورهای اسلامی و تنها به خواست خدای تعالی ایجاد شده است، استفاده کنند و برای حل مشکلات جهان اسلام تصمیم‌گیری[۱۰۳] و منافع مستضعفان جهان را تأمین کنند.[۱۰۴].[۱۰۵]

گسترش بیداری در جهان اسلام

از ویژگی‌های بارز حج، تجمع هر ساله نمایندگانی از سراسر جهان در کنار خانه خداست که پس از بازگشت به کشورهای خود، حامل پیام حج‌اند و از این طریق می‌توانند دستاوردهای سیاسی‌اجتماعی و حتی معنوی و اخلاقی حج را در سراسر جهان اسلام گسترش دهند[۱۰۶]؛ چنان‌که امام خمینی ضمن تبیین ابعاد سیاسی حج، صدور بیداری اسلامی را از کارکردهای سیاسی حج برشمرده است.[۱۰۷] ایشان که انقلاب اسلامی ایران را نمونه بارز بیداری اسلامی می‌خواند و صدور انقلاب را همان صدور بیداری اسلامی می‌دانست، یکی از مهم‌ترین و اساسی‌ترین رسالت‌های زائران ایرانی را صدور انقلاب و ترسیم تصویری صحیح از آن در ذهن حاجیان دیگر کشورها بیان می‌کرد و تخلف از آن را گناهی بزرگ به حساب می‌آورد[۱۰۸].[۱۰۹]

تحولات حج پس از پیروزی انقلاب اسلامی

امام خمینی که همه عبادت‌های اسلامی و از همه مهم‌تر حج را کاملاً سیاسی‌ عبادی می‌شمرد،[۱۱۰] پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، در زمینه این فریضه بزرگ الهی، اقدامات تحول‌آفرینی صورت داد که برخی از آن عبارت‌اند از:

  1. احیای سنت فراموش‌ شده تعیین امیر حاجیان یا نماینده برای سرپرستی حاجیان[۱۱۱] و شکل‌گیری بعثه حج امام خمینی؛
  2. صدور بیانیه در آغاز موسم حج در سال‌های مختلف؛
  3. تأکید بر انجام مراسم راهپیمایی و برائت از مشرکین.[۱۱۲]

امام خمینی در ادبیات نوشتاری و گفتاری حج نیز مفاهیم و واژه‌هایی را وارد کرد که پیش از آن یا وجود نداشت یا کاملاً فراموش شده بود و از مهم‌ترین آنها مفهوم «برائت از مشرکان» بود و پیش از آن در ادبیات رایج حج وجود نداشت. تعبیر «برائت از مشرکان»، از واقعه قرائت سوره توبه در روزهای حج (سال نهم هجری) توسط امیرالمؤمنین(ع) گرفته شده است.[۱۱۳] از نگاه امام خمینی حج کانون مبارزه با استکبار و بت‌زدگی است: مبارزه با شرک، استکبار و بت در هر شکل و نوع آن با اصل حج عجین شده و از آغازِ بنیان‌گذاری آن وجود داشته است. پاره‌ای از اعمال حج این دیدگاه را تأیید می‌کنند[۱۱۴] و در بسیاری از آداب و سننی که حضرت ابراهیم(ع)، پایه‌گذاری کرده، روح بت‌شکنی و بت‌ستیزی وجود دارد. پیامبر اکرم(ص) نیز همواره تلاش می‌کرد روح و حقیقت این آیین‌ها را زنده کند. نزول سوره «برائت»، حقیقتحج را برای همیشه جاودانه کرد و محتوای این سوره و شکل اعلام عمومی آن، موضوع مبارزه با استکبار و بت‌زدگی و بت‌پرستی و شرک را جزو بخش‌های جدایی‌ناپذیر حج قرار داد.[۱۱۵]

امام خمینی فریاد برائت از مشرکان را که فریادی سیاسی‌عبادی و امر رسول خدا(ص) بوده، مخصوص زمانی خاص نمی‌داند و آن را دستوری جاویدان می‌شمارد.[۱۱۶] ایشان معتقد است برائت از مشرکان، از ارکان توحیدی و واجبات سیاسی حج است و کهنه‌ شدنی نیست[۱۱۷]؛ زیرا یکی از عوامل مهم عقب‌ ماندن مسلمانان، دشمنان اسلام‌اند که با ایجاد اختلاف و تفرقه‌افکنی در میان مسلمانان، سرمایه‌ها و منافع کشورهای اسلامی را به یغما می‌برند؛ بنابراین افشاکردن ستم‌های آنان وظیفه زائران خانه خداست.[۱۱۸] ایشان اعلام برائت را مرحله اول مبارزه می‌داند و ادامه مبارزه با شرک را که در هر عصر و زمانی، جلوه‌ها و شیوه‌های خود را می‌طلبد، وظیفه مسلمانان به‌شمار می‌آورد[۱۱۹].[۱۲۰]

پیام‌های امام خمینی برای کنگره حج

از ابتکارات امام خمینی در حج، صدور پیام برای حاجیان در هر سال بود و از بررسی این پیام‌ها می‌توان به مهم‌ترین دغدغه‌های ایشان دربارهٔ حج، دست یافت. ایشان در این پیام‌ها با تفکری که حج را منحصر در ابعاد فردی و اخلاقی آن می‌دانست، به‌شدت مقابله کرده و با تأکید بر عواملی مانند برائت از مشرکان، حج را مبنای مبارزه با طاغوت و بیداری مسلمانان قرار داده است.[۱۲۱]

صدور پیام‌های امام خمینی خطاب به حاجیان، از سال ۱۳۴۹ آغاز شد.[۱۲۲] نخستین پیام ایشان به دو زبان فارسی و عربی تهیه و در آن به موضوع فلسطین، جشن‌های دوهزار وپانصد ساله رژیم پهلوی و وضع نظام شاهنشاهی پرداخته شد. این پیام از نجف اشرف به مکه مکرمه فرستاده و به کمک چند تن از یاران امام خمینی، ازجمله سید علی‌ اکبر محتشمی‌پور و محمد رضا ناصری میان حاجیان توزیع شد و ناصری به علت پخش علنی اعلامیه، به دست نیروهای عربستان سعودی بازداشت و به مدت دو سال زندانی شد.[۱۲۳] پیش از آن نیز برخی اعلامیه‌های ایشان در زمان حج، در میان حجاج ایرانی و خارجی توزیع می‌شد که پی‌گیری‌های سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) را در پی داشت.[۱۲۴]

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نخستین پیام امام خمینی برای حاجیان بیت‌الله الحرام در سال ۱۳۵۸ صادر شد. مفاد اصلی این پیام دعوت مسلمانان به وحدت، دفاع از حیثیت اسلامی و ملی در برابر آمریکا و صهیونیسم بین‌الملل و بهره‌برداری از ظرفیت عظیم حج برای نجات کشورهای اسلامی از چنگال جهانخواران بود.[۱۲۵] ایشان در همان سال، پیام دیگری برای همه مسلمانان و حاجیان به مناسبت روز عرفه فرستاد.[۱۲۶] صدور این پیام‌ها که نمایندگان ایشان در امور حج آن را قرائت کردند، تا سال ۱۳۶۶ هر سال ادامه داشت.[۱۲۷] پس از فاجعه کشتار حاجیان در سال ۱۳۶۶ در حرم امن الهی، امام خمینی در سالگرد این فاجعه که هم‌زمان با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ جنگ تحمیلی عراق علیه ایران بود، پیام مفصلی صادر کرد.[۱۲۸]

اساسی‌ترین دغدغه‌های امام خمینی که از بررسی پیام‌های ایشان از سال ۱۳۴۹ تا ۱۳۶۶ به دست می‌آید، عبارت‌اند از:

  1. تلاش و همفکری مسلمانان برای غلبه بر استعمار و رسیدن به استقلال[۱۲۹]؛
  2. توجه به موضوع فلسطین که در همه پیام‌های امام خمینی بود و هرگز از آن غفلت نشد[۱۳۰]؛
  3. لزوم پرهیز مسلمانان از تفرقه و پراکندگی[۱۳۱]؛
  4. اهتمام به امور مسلمانان در سراسر جهان[۱۳۲]؛
  5. تبیین و تشریح انقلاب اسلامی ایران در میان مسلمانان دیگر نقاط دنیا[۱۳۳]؛
  6. توجه‌ دادن حاجیان به امور معنوی و عرفانی حج[۱۳۴]؛
  7. لزوم مراعات نظم و ترتیب و آداب و اخلاق اسلامی، به‌خصوص برای زائران ایرانی.[۱۳۵].[۱۳۶]

حج، عبادتی سیاسی

حج، بیش از هرچیز، درونمایه توحیدی و تأثیر تربیتی و عرفانی و آموزش اطاعت و تعبّد دارد و بازآفرینی خاطره ابراهیم بت‌شکن و عشق و اخلاص و ایثار او در راه خداست و حضور، در کلاسی است که انبیای بزرگ و اولیاء الله، آموزگار آن هستند، عامل تقویت تقوا و ایمان و مبارزه با نفسانیت و هواپرستی و خودخواهی و غرور و تکبر و دنیادوستی است. این بحث، در جای خود مسلّم است. لکن، بُعد سیاسی این اجتماع عظیم، به خصوص در رابطه با رهبری، نباید مورد غفلت قرار گیرد که اگر حج، فاقد این بُعد باشد، آن سود لازم را نخواهد داشت و نیروی عظیمی که در حج، متمرکز و متبلور می‌شود، هدر و هرز خواهد رفت. در این باره بهتر است قسمت‌هایی از سخنان امام امت را نقل کنیم، تا به بحث اصلیِ خویش برسیم. چرا که کلامِ امام، امام کلام‌هاست و سخن او نیز، همچون خودش، حجت و سند و معیار و میزان است[۱۳۷].

امام، در بُعد سیاسی فریضه حج می‌‌فرماید: "این مکه، این مشعر، این منا، این عرفات، همه‌اش یک مسأله سیاسی است. ممکن است عبادت باشد، در عباداتش هم سیاست است، سیاست هم عبادت است"[۱۳۸]. "مجتمع، هم یک مجتمع سیاسی است که باید اشخاصی که از اطراف می‌‌روند، از ممالک مختلف می‌‌روند، مسائل را با هم طرح بکنند، مسائل مسلمین را طرح بکنند..."[۱۳۹]. "... اجتماع حج، از امور بسیار سیاسی اسلام است که تمام طبقات مستطیع، که هر جای ایران اسلامی هستند، هر جای ممالک اسلامی هستند، جمع شوند در هر سال در یک محلّی،... این اجتماعات، اجتماعاتِ سیاسی است، اجتماعی است، باید در این اجتماعات، گویندگان، نویسندگان همه بلاد مسلمین در آنجا مسائل اسلام را، مسائل بلاد مسلمین را، گرفتاری‌هایی که دارند... باید چه کنند"[۱۴۰]. "... جهات سیاسی زیادی در اجتماعات، جماعات و جُمعات و خصوصاً اجتماعِ گرانبهای حج می‌باشد که از آن جمله، اطلاع بر گرفتاری‌های اساسی و سیاسی اسلام و مسلمین است، که با گردهمایی روحانیون و روشنفکران و متعهّدان زائر بیت الله الحرام ممکن است طرح، و با مشورت، از راه‌حل‌ها مطّلع، و در بازگشت به کشورهای اسلامی، در مجتمع‌های عمومی گزارش داده و در رفع آنها کوشا شوند..."[۱۴۱].[۱۴۲]

امام امت، ضمن راهنمایی‌هایی که در جهت اهداف و محتوای سیاسیِ حج دارد، در تبیین اینکه از حج، چه استفاده‌های تبلیغی و سیاسی ـ اجتماعی می‌توان برد، می‌‌فرماید: "... باید در این اجتماع عظیم الهی که هیچ قدرتی جز قدرت لایزال خداوند، نمی‌تواند آن را فراهم کند، مسلمانان به بررسی مشکلات عمومی مسلمین پرداخته و در راه رفع آنها با مشورتِ همگان، کوشش کنند..."[۱۴۳] و خطاب به حاضران آن میقات عظیم و کنگره شکوهمند، می‌گوید: "... همه شما، ای زائران بزرگوار بیت الله الحرام، که از چهار سوی عالم، به طرف خانه خدا، مرکز توحید و محلّ وحی، و مقام ابراهیم و محمد، این دو ابرمرد بت‌شکن و پرخاشگر بر مستکبرین شتافتید،... حال، بشناسید این مشاعر بزرگ را، و مجهّز شوید از مرکز بت‌شکنی، برای شکستن بت‌های بزرگ، که به صورت قدرت‌های شیطانی و چپاولگران آدمخوار درآمده‌اند و از این قدرت‌های تهی از ایمان نهراسید و با اتّکال به خدای بزرگ، در این مواقف عظیمه، پیمان اتحاد و اتفاق در مقابل جنود شرک و شیطنت ببندید..."[۱۴۴]. الله اکبر... شگفت سخنی است و بزرگ پیامی! راستی وقتی که فقیهی بزرگوار و آگاه و بیدار، اینگونه ابراهیم‌وار، تبر برداشته و به جانِ بت‌های پوشالی قرن افتاده باشد، حج هم در مسیر خود، هدایتگر افکار و مؤلف قلوب خواهد شد... الحمدلله، بر این نعمت عظمی. این، خود یکی از نمونه‌های امامت و رهبری اصیل، در شئون اسلامی- و از جمله حج- است که خدا بر ما منت نهاده است. باز هم بشنویم از زبانِ این هادی امت، که زلال معارفِ دین است: "... از همه بالاتر، در هر سال یک مرتبه اجتماع در حج که از همه بلاد اسلامی، اشخاصی که مستطیع هستند، واجب شده است بر آنها که مجتمع شوند و باید در آنجا مسائل اسلام، در آن مواقفی که در حج هست، در عرفات، به خصوص در منا، و بعد در خود مکه مکرمه و بعد در حرم رسول اکرم (ص)، این مواقفی که در آنجا هست، در آنجا مردم مطلع بشوند از اوضاع مملکت و از اوضاع تمام کشورهای اسلامی، و در آنجا بالحقیقه، یک مجلس عالی است و یک اجتماع عالی برای بررسی تمام اوضاع تمام کشورهای اسلامی"[۱۴۵][۱۴۶].

حضرت امام، در پیام دیگری، وظایف حجاج را بیان فرموده است. از جمله اینکه: "... بر دانشمندان و معمّمین لازم است مسائل اساسی سیاسی و اجتماعیِ خود را با دیگر برادران در میان بگذارند و در رفع آن، طرح‌هایی تهیه کنند"[۱۴۷] آنچه سبب عدم استفاده از حج شده است، نشناختن فلسفه اجتماعی- سیاسیِ این اجتماع عظیم امت مسلمان است. در واقع، چیزی که امام، از آن به "گم کردن حج" تعبیر می‌کند و ضرورت بازیابی و پیدا کردن حج را مطرح می‌سازد: "... مسلمین، اگر حج را پیدا کنند، آن سیاستی که در حج به کار رفته از طرفِ اسلام، همان را پیدا کنند، کافی است برای این که استقلال خودشان را پیدا کنند"[۱۴۸] امام امت، خود در این رابطه کوشید تا از طریق پیام‌های خود در ایام حج به زائران خانه خدا و نیز در سخنرانی‌های خود، صدای مظلومیت امت مسلمان ایران را به گوش جهانیان برساند و آنان را در مبارزه با دشمنان قرآن و مسلمین به همبستگی و اتحاد وادارد و حج را به کانون و پایگاهی برای مبارزه علیهاستکبار و کفر جهانی تبدیل سازد[۱۴۹].

چه سکویی رفیع‌تر از مواقف حج؟! و چه بلندگویی رساتر از مسجدالحرام و منا و عرفات!.. امام، چه خوب و صریح و ظریف و عمیق، انگشت روی نقاط حسّاس و سرنوشت ساز مسائل گذاشته، برای آگاهی بخشی و منفعت آفرینیِ زیارت کعبه برای مصالح مسلمین، می‌‌گوید: "... ای مسلمانانی که در کنار خانه خدا، به دعا نشسته‌اید، به ایستادگان در مقابل آمریکا و سایر ابرقدرت‌ها دعا کنید..."[۱۵۰] و با اظهار شگفتی از خامیِ روحانی نمایان وابسته به حکّام جور، نسبت به مسائل اسلام، می‌‌فرماید: "... نمی‌دانم ائمه جماعت حرمین شریفین، از اسلام چه برداشت کرده‌اند و از حج بیت الله الحرام که سرتاسر آن مشحون به سیاست، و سرلوحه آن، قیام انسان‌ها به قسط و رفع ستمگری‌ها و چپاولگری‌هاست که سیاستِ کلّیِ انبیای عظام و خصوص، حضرت رسول خاتم (ص) است، چه فهمیده‌اند، که زائرین حرمین شریفین را به اسم اسلام از دخالت در سیاست و حتی از شعار علیهاسرائیل و آمریکا منع می‌‌کنند؟... اگر دولت حجاز از این فریضه عبادی سیاسی که هر سال در مواقف کریمه حرمینِ شریفین، با حضور میلیونی مسلمانان تشکیل می‌شود استفاده سیاسی اسلام می‌‌نمود، احتیاج به آمریکا و هواپیماهای "آواکس" آن و سایر ابرقدرت‌ها نداشت... در مرکز سیاست اسلام، مسلمین به حکمِ وعّاظ السلاطین با دخالت در سیاست، بلکه با شعار علیهدشمنان خونخوار قرآن کریم و اسلام عزیز، مجرم شناخته می‌شوند و به حبس و شکنجه کشیده می‌گردند... از حجاج بیت الله الحرام تقاضا داریم که برای پیروزی اسلام، در مواقف شریفه دعا کنند و پیام ملت ایران و ندای "یا للمسلمینِ" این امّت مظلوم را به کشورهای خود برسانند..."[۱۵۱] در همین پیام است که امام امت، با اشاره به محتوای آگاهی بخش و وحدت آفرین و بیدارگر حج، اظهار تأسف می‌‌کنند از اینکه: "... ملاذ و ملجائی چون حرمین شریفین، که در عهد رسول خدا (ص) مرکز عبادت و سیاست اسلامی بوده و پس از رحلت آن بزرگوار، مدت‌ها نیز چنین بوده است و طرح فتوحات و سیاست از آن دو مرکز بزرگ سیاسی عبادی ریخته می‌‌شده است، اکنون به واسطه کج فهمی‌ها و غرض ورزی‌ها و تبلیغات وسیع ابرقدرت‌ها، کار را به آنجا بکشانند که دخالت در امور سیاسی و اجتماعی، که مورد احتیاج مبرم و از اهمّ امور مسلمین است، در حرمین شریفین، جرم شناخته شود... جرم این مسلمانان، شعار بر ضدّ آمریکا و اسرائیل، این دشمنان خدا و رسول بوده است..."[۱۵۲][۱۵۳].

از بیانات فراوان امام امت در بعد سیاسی حج و دستورالعمل بهره برداری صحیح از این فریضه، به همین مقدار بسنده می‌کنیم[۱۵۴] این همه، برای نشان دادن این جهت در حج بود که: مرتبط است با وضعیت اجتماعی و سرنوشت سیاسی مسلمین. حاکم بر حق اسلامی هم نمی‌تواند نسبت به آن بی‌تفاوت باشد. از این رو، حج، برای احیای امر ائمه (ع) و نشر حق و دفاع از فضیلت‌ها و مبارزه با طاغوت‌ها، سنگری برای رهبری و ولایت است. که هم امام مسلمین به آن توجه دارد و هم پیروان قرآن باید از آن، در جهت حق، بهره بگیرند[۱۵۵].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. جوهری، الصحاح، ۱/۳۰۳–۳۰۴؛ ابن‌منظور، لسان العرب، ۲/۲۲۶.
  2. دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۵/۷۶۲۷.
  3. دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۵/۷۶۲۷؛ ابن‌ادریس حلی، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ۱/۵۰۶؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۷/۲۲۰.
  4. حج، ۲۶–۲۹؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱/۲۹۸.
  5. طاهری و قوامی، مقاله «حج ابراهیمی»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص ۲۶۷.
  6. ازرقی، أخبار مکه، ۱/۳۴–۳۶ و ۴۹؛ صدوق، علل الشرائع، ۲/۴۰۶–۴۰۷.
  7. ازرقی، أخبار مکه، ۱/۳۶–۴۳؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۱۳/۲۰۸ و۲۱۰.
  8. ازرقی، أخبار مکه، ۱/۵۱، ۶۸–۶۹ و ۷۲–۷۴.
  9. ← بقره، ۱۲۵–۱۲۷؛ حج، ۲۶؛ ← طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱/۲۸۰–۲۸۳.
  10. سبحانی، فروغ ابدیت، ۳۹–۴۲.
  11. ازرقی، أخبار مکه، ۱/۱۲۱.
  12. سبحانی، فروغ ابدیت، ۸۱۰–۸۱۵.
  13. سبحانی، فروغ ابدیت، ۸۸۹–۸۹۴.
  14. ازرقی، أخبار مکه، ۱/۱۷۵–۱۸۶؛ سبحانی، فروغ ابدیت، ۹۲۳–۹۲۴.
  15. ← کلینی، کتاب الحج؛ حر عاملی، ابواب الحج؛ نوری، کتاب الحج.
  16. ← مفید، کتاب المناسک؛ شریف مرتضی، کتاب الحج؛ طوسی، کتاب الحج؛ حلّی، کتاب الحج.
  17. امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۳۳ و ۲۰/۸۹.
  18. امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۸۹.
  19. امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۷۷.
  20. طاهری و قوامی، مقاله «حج ابراهیمی»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص ۲۶۷.
  21. «(حقیقت) این است؛ و هر کس نشانه‌های (بندگی) خداوند را سترگ دارد، بی‌گمان، این (کار) از پرهیزگاری دل‌هاست» سوره حج، آیه ۳۲.
  22. «در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.
  23. «و در میان مردم به حجّ بانگ بردار تا پیاده و سوار بر هر شتر تکیده‌ای که از هر راه دوری می‌رسند، نزد تو آیند» سوره حج، آیه ۲۷.
  24. «حجّ (در) ماه‌های شناخته‌ای (انجام‌پذیر) است پس کسی که در آن ماه‌ها حجّ می‌گزارد (بداند که) در حجّ، آمیزش و نافرمانی و کشمکش (روا) نیست و هر کار نیکی کنید خداوند بدان داناست؛ و رهتوشه بردارید و بهترین رهتوشه پرهیزگاری است، و ای خردمندان! از من پروا کنید» سوره بقره، آیه ۱۹۷.
  25. «سپس باید آلایش‌های خود را بپیرایند و نذرهاشان را بجای آورند و خانه دیرین (کعبه) را طواف کنند» سوره حج، آیه ۲۹.
  26. «بی‌گمان صفا و مروه از نشانه های (بندگی) خداوند است پس هر کس حج خانه (ی کعبه) بجای آورد یا عمره بگزارد بر او گناهی نیست که میان آن دو را بپیماید و هر که خود خواسته کاری نیک انجام دهد، خداوند سپاسگزاری داناست» سوره بقره، آیه ۱۵۸.
  27. «بر شما گناهی نیست که (در ایام حج) بخششی از پروردگار خود بخواهید پس چون از عرفات رهسپار شدید در مشعر الحرام خداوند را یاد کنید و او را همان‌گونه که رهنمودتان داده است فرا یاد آورید و بی‌گمان پیش از آن از گمراهان بودید» سوره بقره، آیه ۱۹۸.
  28. «سپس از همان‌جا که مردم رهسپار می‌شوند رهسپار شوید و از خداوند آمرزش بخواهید، به راستی خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۱۹۹.
  29. «و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید، پس اگر بازداشته شدید؛ از قربانی آنچه دست دهد (قربانی کنید)، و سر نتراشید تا هنگامی که قربانی به قربانگاه خود برسد، و اگر کسی از شما بیمار بود یا در سر آسیبی داشت (و ناچار از تراشیدن سر شد) بر (عهده) او (جایگزینی) است از روزه گرفتن یا صدقه دادن یا قربانی کردن و چون ایمن شدید آنکه از عمره به حجّ تمتّع می‌پردازد آنچه از قربانی دست دهد (قربانی کند)، و هر کس (که قربانی) نیافت روزه سه روز از ایّام حج و هفت روز هنگامی که (از حج) بازگشتید (بر عهده اوست)؛ این ده روز کامل است؛ این (حکم تمتّع) برای کسی است که خانواده‌اش ساکن مکّه نباشند و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند سخت کیفر است» سوره بقره، آیه ۱۹۶.
  30. «ای مؤمنان! (حرمت) شعائر خداوند را و نیز (حرمت) ماه حرام و قربانی‌های بی‌نشان و قربانی‌های دارای گردن‌بند و (حرمت) زیارت‌کنندگان بیت الحرام را که بخشش و خشنودی پروردگارشان را می‌جویند؛ نشکنید و چون از احرام خارج شدید می‌توانید شکار کنید و نباید دشمنی با گروهی که شما را از (ورود به) مسجد الحرام باز داشتند، وادارد که به تجاوز دست یازید؛ و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید و از خداوند پروا کنید، بی‌گمان خداوند سخت کیفر است» سوره مائده، آیه ۲.
  31. «تا سودهایی که برای آنان دارد ببینند و نام خداوند را در روزهایی معین بر آنچه از دام‌ها که روزیشان کرده است (هنگام قربانی) یاد کنند آنگاه از آن بخورید و بینوای مستمند را خوراک دهید» سوره حج، آیه ۲۸.
  32. «ای مؤمنان! به پیمان‌ها وفا کنید؛ (گوشت) دام‌ها برای شما حلال است جز آنچه که (حرام بودن آنها) بر شما خوانده می‌شود، بی‌آنکه شکار کردن را در حال احرام حلال شمارید؛ بی‌گمان خداوند به آنچه اراده فرماید حکم خواهد کرد» سوره مائده، آیه ۱.
  33. «ای مؤمنان! (حرمت) شعائر خداوند را و نیز (حرمت) ماه حرام و قربانی‌های بی‌نشان و قربانی‌های دارای گردن‌بند و (حرمت) زیارت‌کنندگان بیت الحرام را که بخشش و خشنودی پروردگارشان را می‌جویند؛ نشکنید و چون از احرام خارج شدید می‌توانید شکار کنید و نباید دشمنی با گروهی که شما را از (ورود به) مسجد الحرام باز داشتند، وادارد که به تجاوز دست یازید؛ و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید و از خداوند پروا کنید، بی‌گمان خداوند سخت کیفر است» سوره مائده، آیه ۲.
  34. «ای مؤمنان! شکار را در حالی که در احرام هستید نکشید و هر کسی به عمد آن را بکشد، کیفرش چهارپایی است همگون آنچه کشته است، چنانکه دو (گواه) دادگر از خودتان بر (همگونی) آن (با شکار) حکم کنند، قربانی‌یی که به (قربانگاه) کعبه برسد؛ یا کفّاره‌ای است برابر با اطعام مستمندان یا همچند آن (شصت روز) روزه تا کیفر کار خود را بچشد؛ خداوند از گذشته در گذشت ولی هر که (به شکار کردن) برگردد خداوند از وی انتقام خواهد گرفت و خداوند پیروزمندی دادستاننده است» سوره مائده، آیه 95.
  35. «شکار دریا و خوراک آن بر شما حلال است تا شما و کاروانیان را بهره‌ای باشد و شکار خشکی تا در احرامید بر شما حرام است و از خداوند که به سوی وی گرد آورده می‌شوید پروا کنید» سوره مائده، آیه 96.
  36. «و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید، پس اگر بازداشته شدید؛ از قربانی آنچه دست دهد (قربانی کنید)، و سر نتراشید تا هنگامی که قربانی به قربانگاه خود برسد، و اگر کسی از شما بیمار بود یا در سر آسیبی داشت (و ناچار از تراشیدن سر شد) بر (عهده) او (جایگزینی) است از روزه گرفتن یا صدقه دادن یا قربانی کردن و چون ایمن شدید آنکه از عمره به حجّ تمتّع می‌پردازد آنچه از قربانی دست دهد (قربانی کند)، و هر کس (که قربانی) نیافت روزه سه روز از ایّام حج و هفت روز هنگامی که (از حج) بازگشتید (بر عهده اوست)؛ این ده روز کامل است؛ این (حکم تمتّع) برای کسی است که خانواده‌اش ساکن مکّه نباشند و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند سخت کیفر است» سوره بقره، آیه ۱۹۶.
  37. «حجّ (در) ماه‌های شناخته‌ای (انجام‌پذیر) است پس کسی که در آن ماه‌ها حجّ می‌گزارد (بداند که) در حجّ، آمیزش و نافرمانی و کشمکش (روا) نیست و هر کار نیکی کنید خداوند بدان داناست؛ و رهتوشه بردارید و بهترین رهتوشه پرهیزگاری است، و ای خردمندان! از من پروا کنید» سوره بقره، آیه ۱۹۷.
  38. «بر شما گناهی نیست که (در ایام حج) بخششی از پروردگار خود بخواهید پس چون از عرفات رهسپار شدید در مشعر الحرام خداوند را یاد کنید و او را همان‌گونه که رهنمودتان داده است فرا یاد آورید و بی‌گمان پیش از آن از گمراهان بودید» سوره بقره، آیه ۱۹۸.
  39. کلینی، الکافی، ۲/۱۸ و ۴/۶۲؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۱/۱۳–۲۰ و ۲۶–۲۸.
  40. کلینی، الکافی، ۴/۲۵۲–۲۶۴.
  41. نهج البلاغه، ن۴۷، ۴۴۷؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۱۱/۲۹–۳۲.
  42. کلینی، الکافی، ۴/۲۷۲؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۱۱/۲۳–۲۴.
  43. نهج البلاغه، خ۱، ۱۸؛ خ۱۰۹، ۱۵۵؛ خ۲۳۴، ۳۵۹–۳۶۰ و ح۲۴۴، ۵۵۵.
  44. نوری، مستدرک الوسائل، ۱۰/۱۶۶–۱۷۳.
  45. کلینی، الکافی، ۴/۲۴۵–۲۴۸؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ۵/۴۵۴–۴۵۷؛ ابن‌ماجه، سنن ابن‌ماجه، ۲/۱۰۲۲–۱۰۲۷.
  46. طاهری و قوامی، مقاله «حج ابراهیمی»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص ۲۶۷.
  47. «در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.
  48. مطهری، مجموعه آثار، ۲۵/۴۴–۴۵.
  49. مطهری، مجموعه آثار، ۲۵/۵۴–۵۵.
  50. «خداوند، خانه محترم کعبه را (وسیله) برپایی (امور) مردم کرده است و (نیز) ماه حرام و قربانی (بی‌نشان) و قربانی‌های دارای گردن‌بند را؛ چنین است تا بدانید خداوند آنچه را در آسمان‌ها و زمین است می‌داند و خداوند به هر چیز داناست» سوره مائده، آیه ۹۷.
  51. طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۶/۱۴۲.
  52. «تا سودهایی که برای آنان دارد ببینند و نام خداوند را در روزهایی معین بر آنچه از دام‌ها که روزیشان کرده است (هنگام قربانی) یاد کنند آنگاه از آن بخورید و بینوای مستمند را خوراک دهید» سوره حج، آیه ۲۸.
  53. طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴/۳۶۹؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۴/۸۵.
  54. «شکار دریا و خوراک آن بر شما حلال است تا شما و کاروانیان را بهره‌ای باشد و شکار خشکی تا در احرامید بر شما حرام است و از خداوند که به سوی وی گرد آورده می‌شوید پروا کنید» سوره مائده، آیه 96.
  55. امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۲۴.
  56. امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۸۷–۸۸ و ۲۰/۳۱۶–۳۱۷؛ محمدی و فلاح‌زاده، ظرفیت‌های حج در تحقق بیداری اسلامی در اندیشه امام خمینی، ۹۵.
  57. طاهری و قوامی، مقاله «حج ابراهیمی»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص ۲۶۷.
  58. ← ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۲/۶۷۲–۶۷۳؛ سبزواری، شرح الاسماء الحسنی، ۳۰۸–۳۱۸.
  59. امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۵۳.
  60. شیرازی، استراتژی وحدت از منظر امام خمینی، ۲/۱۵۴.
  61. امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۲۲–۲۳ و ۲۵–۲۶.
  62. امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۲۵.
  63. امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۳۷.
  64. محمدی و فلاح‌زاده، ظرفیت‌های حج در تحقق بیداری اسلامی در اندیشه امام خمینی، ۹۴.
  65. امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۸۹.
  66. طاهری و قوامی، مقاله «حج ابراهیمی»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص ۲۶۷.
  67. سلطانی، تجلی توحید، ۹۵.
  68. شلتوت، اسلام آئین زندگی، ۲۰۶–۲۰۷.
  69. امام خمینی، ولایت فقیه، ۱۳۱–۱۳۲.
  70. امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۳۲۳–۳۲۴ و ۱۸/۵۱.
  71. امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۳۲۳–۳۲۴ و ۱۹/۲۵؛ شیرازی، استراتژی وحدت از منظر امام خمینی، ۲/۱۵۴.
  72. طاهری و قوامی، مقاله «حج ابراهیمی»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص ۲۶۷.
  73. ← مطهری، مجموعه آثار، ۲۵/۳۹ و ۴۶.
  74. نهج البلاغه، ح۲۴۴، ۵۵۵.
  75. حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۱۱/۱۴.
  76. کلینی، الکافی، ۱/۳۹۳.
  77. طاهری و قوامی، مقاله «حج ابراهیمی»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص ۲۶۷.
  78. محمدی و فلاح‌زاده، ظرفیت‌های حج در تحقق بیداری اسلامی در اندیشه امام خمینی، ۸۶–۸۷.
  79. سلطانی، تجلی توحید، ۱۳۸.
  80. امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۷۷.
  81. سلطانی، تجلی توحید، ۱۲۳–۱۲۴.
  82. امام خمینی، صحیفه، ۲/۳۲۳؛ ۱۰/۳۴۰ و ۱۹/۲۰–۲۱.
  83. امام خمینی، صحیفه، ۲/۳۲۳ و ۲۰/۳۳۷.
  84. طاهری و قوامی، مقاله «حج ابراهیمی»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص ۲۶۷.
  85. محمدی و فلاح‌زاده، ظرفیت‌های حج در تحقق بیداری اسلامی در اندیشه امام خمینی، ۹۲–۹۳.
  86. نهج البلاغه، ح۲۴۴، ۵۵۵.
  87. مطهری، مجموعه آثار، ۲۵/۳۹ و ۸۹–۹۰.
  88. امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۴۵.
  89. امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۱۶۸–۱۷۰.
  90. امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۲۳–۲۴.
  91. امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۶۱.
  92. امام خمینی، مناسک حج، ۳۳۰.
  93. امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۶۲.
  94. امام خمینی، مناسک حج، ۳۲۲.
  95. امام خمینی، مناسک حج، ۳۲۶.
  96. طاهری و قوامی، مقاله «حج ابراهیمی»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص ۲۶۷.
  97. سلطانی، تجلی توحید، ۱۰۷.
  98. امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۱۶۹.
  99. امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۵۱.
  100. «و در میان مردم به حجّ بانگ بردار تا پیاده و سوار بر هر شتر تکیده‌ای که از هر راه دوری می‌رسند، نزد تو آیند» سوره حج، آیه ۲۷.
  101. «تا سودهایی که برای آنان دارد ببینند و نام خداوند را در روزهایی معین بر آنچه از دام‌ها که روزیشان کرده است (هنگام قربانی) یاد کنند آنگاه از آن بخورید و بینوای مستمند را خوراک دهید» سوره حج، آیه ۲۸.
  102. امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۹۱.
  103. امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۷۵.
  104. امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۹۱.
  105. طاهری و قوامی، مقاله «حج ابراهیمی»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص ۲۶۷.
  106. محمدی و فلاح‌زاده، ظرفیت‌های حج در تحقق بیداری اسلامی در اندیشه امام خمینی، ۹۶.
  107. امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۲۳.
  108. امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۸۱؛ ۱۶/۵۱۲ و ۱۹/۲۶–۲۷؛ محمدی و فلاح‌زاده، ظرفیت‌های حج در تحقق بیداری اسلامی در اندیشه امام خمینی، ۹۶.
  109. طاهری و قوامی، مقاله «حج ابراهیمی»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص ۲۶۷.
  110. امام خمینی، ولایت فقیه، ۱۳۱.
  111. سلطانی، تجلی توحید، ۲۰۲.
  112. امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۹۴.
  113. سلطانی، تجلی توحید، ۲۲۱، ۲۲۳ و ۲۲۵.
  114. امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۸۹–۹۰؛ سلطانی، تجلی توحید، ۱۴۳.
  115. سلطانی، تجلی توحید، ۱۴۴.
  116. امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۹۱–۹۲ و ۲۰/۹۴.
  117. امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۱۴–۳۱۵.
  118. امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۴۲–۳۴۴.
  119. امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۱۶.
  120. طاهری و قوامی، مقاله «حج ابراهیمی»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص ۲۶۷.
  121. محمدی و فلاح‌زاده، ظرفیت‌های حج در تحقق بیداری اسلامی در اندیشه امام خمینی، ۹۷.
  122. امام خمینی، صحیفه، ۲/۳۲۲.
  123. محتشمی‌پور، از ایران به ایران، ۱/۲۲۹–۲۳۰.
  124. مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام خمینی، ۱۰/۵۰–۵۱.
  125. امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۱۵۸.
  126. امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۳۳۸.
  127. امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۰۷؛ ۱۵/۱۶۸؛ ۱۶/۵۱۰؛ ۱۸/۸۶؛ ۱۹/۲۰، ۳۳۳ و ۲۰/۳۱۱.
  128. امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۷۴.
  129. امام خمینی، صحیفه، ۲/۳۲۲.
  130. امام خمینی، صحیفه، ۲/۳۲۲–۳۲۳؛ ۱۵/۱۷۱ و۲۰/۹۸، ۳۲۰.
  131. امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۱۶۰ و ۱۳/۲۰۸.
  132. امام خمینی، صحیفه، ۴/۴۳ و ۱۳/۲۷۵.
  133. امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۱۳؛ ۱۶/۵۱۲–۵۱۳ و ۱۹/۲۷.
  134. امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۲۵–۲۶؛ ۲۰/۸۹ و ۲۱/۷۷.
  135. امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۵۱۴؛ ۱۹/۲۷، ۲۹ و ۲۰/۳۴۴.
  136. طاهری و قوامی، مقاله «حج ابراهیمی»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص ۲۶۷.
  137. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۱۳۵-۱۴۰.
  138. خط امام، کلام امام، ج۲، ص۱۰۵.
  139. صحیفه نور، ج۹، ص۱۳۷.
  140. صحیفه نور، ج۹، ص۲۰۴.
  141. صحیفه نور، ج۹، ص۲۲۳.
  142. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۱۳۵-۱۴۰.
  143. پیام حجّ امام، در ۱۵ شهریور ۶۰.
  144. صحیفه نور، ج۹، ص۲۲۱، پیام امام به مناسبت روز عرفه
  145. صحیفه نور، ج۸، ص ۲۶۴.
  146. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۱۳۵-۱۴۰.
  147. صحیفه نور، ج ۹، ص ۱۷۶.
  148. صحیفه نور، ج ۱۰، ص ۱۱۶.
  149. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۱۳۵-۱۴۰.
  150. صحیفه نور، ج ۱۳، ص ۸۴.
  151. صحیفه نور، ج ۱۵، ص ۱۸۶.
  152. صحیفه نور، ج ۱۵، ص ۱۸۶.
  153. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۱۳۵-۱۴۰.
  154. سخنان امام در این باره بسیار است. از جمله به موارد زیر، می‌‌توانید مراجعه نمایید: صحیفه نور، ج۱، ص ۱۵۶، ۱۹۴؛ ج۳، ص ۱۲۳؛ ج۹، ص ۲۳۵؛ ج۱۰، ص ۲۲۲؛ ج۱۳، ص ۸۰، ۱۲۳، ۱۶۳، ۱۵۴، ۱۵۵.
  155. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۱۳۵-۱۴۰.