عبادت در معارف و سیره نبوی
مقدمه
عبادت، برگرفته از واژه عربی "عبد"، به معنای بندگی[۱] و خضوع و تذلل است[۲]. عبادت، اظهار بندگی به درگاه خداوند است. این اظهار بندگی، شرایطی دارد که در سیره و کلام رسول خدا (ص) بدان پرداخته شده است[۳].
هدف از آفرینش، عبادت، بندگی و خداپرستی است. همچنین میدانیم آنانی که عارفترند، عابدترند. عارفان، خدایشان را عاشقانه عبادت میکنند و خود را در محضر او بسیار کوچک میبینند[۴].
سیره نبوی در عبادت
درباره سرسلسله عارفان، حضرت ختمی مرتبت آمده است که هرگاه به نماز میایستاد، از خوف خداوند، رنگ از چهرهاش میپرید[۵]. همچنین یکی از همسران رسول الله (ص) نقل میکند: «رسول خدا (ص) چنین بود که با ما گرم گفتوگو بود. چون وقت نماز میرسید (چنان حالش دگرگون میشد) که گویا نه او ما را میشناخته است و نه ما او را میشناسیم»[۶]. ایشان پیشاپیش برای وقت نماز لحظه شماری میکرد، چنانکه آمده است: «پیامبر اکرم (ص) برای وقت نماز انتظار میکشید و شوقش برای عبادت افزون میشد و چشم به راه رسیدن وقت نماز بود»[۷]. ایشان نماز و عبادت را بسیار دوست میداشت و میفرمودند: «جَعَلَ قُرَّةَ عَيْنِي فِي الصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ»[۸].
نقل است که روزی جبرئیل بر حضرت فرود آمد و عرض کرد: خدای متعال سلام میرساند و میفرماید: این دشت مکه و بطحا از آن توست اگر بخواهی آن را برایت پر از طلا کنم! حضرت رسول سه بار به آسمان نگاه کرد، سپس گفت: «نه، خدایا! میخواهم یک روز سیر باشم تا تو را حمد و شکر کنم، یک روز گرسنه باشم تا از تو بخواهم: «قَالَ لَا يَا رَبِّ وَ لَكِنْ أَشْبَعُ يَوْماً فَأَحْمَدُكَ وَ أَجُوعُ يَوْماً فَأَسْأَلُكَ»[۹].
رسول الله، به معنای واقعی کلمه بنده پاک خدا بود. این امر زمانی خود را بیشتر مینمایاند که وقتی یک زن بدوی به آن حضرت گفت: چرا مثل بندگان غذا میخوری و مینشینی، حضرت فرمود: «وَيْحَكِ وَ أَيُّ عَبْدٍ أَعْبَدُ مِنِّي»[۱۰]. رسول الله همواره خداوند را ناظر بر بندگان میدید و میفرمود: «اعْبُد اللَّهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ فَإِنْ لَمْ تَكُنْ تَرَاهُ فَإِنَّهُ يَرَاكَ»[۱۱].
ایشان سستی را آفت عبادت میدانست و میفرمود: «آفَةُ الْعِبَادَةِ الْفَتْرَةُ»[۱۲]. رسول الله (ص)، عبادت پنهانی را میپسندید و آن را برتر از عبادت آشکار میدانست: «السِّرُّ أَفْضَلُ مِنْ الْعَلَانِيَةِ وَ الْعَلَانِيَةُ أَفْضَلُ لِمَنْ أَرَادَ الِاقْتِدَاءَ»[۱۳].[۱۴]
«پیامبر خاتم پارهای از شب، گاهی نصف، گاهی ثلث و گاهی دو ثلث شب را به عبادت میپرداخت. با اینکه تمام روزش، خصوصاً در مدینه در تلاش بود، از وقت عبادتش نمیکاست. او آرامش کامل خویش را در عبادت و راز و نیاز با حق مییافت[۱۵].
عبادتش به منظور طمع بهشت یا ترس از جهنم نبود، بلکه عاشقانه و سپاس گزارانه بود. روزی یکی از همسرانش گفت: تو دیگر چرا آن همه عبادت میکنی؟ تو که آمرزیدهای. جواب داد: آیا یک بنده سپاسگزار نباشم؟
بسیار روزه میگرفت. علاوه بر ماه رمضان و قسمتی از شعبان، یک روز در میان روزه میگرفت. دهه آخر ماه رمضان، بسترش به کلی جمع میشد و در مسجد معتکف میگشت و یک سره به عبادت میپرداخت، ولی به دیگران میگفت کافی است در هر ماه، سه روز روزه بگیرید.
[میفرمود] به اندازه طاقت عبادت کنید. بیش از ظرفیت خود، بر خود تحمیل نکنید که اثر معکوس دارد. با رهبانیت و انزوا و گوشهگیری و ترک اهل و عیال مخالف بود. بعضی از اصحاب که چنین تصمیمی گرفته بودند، مورد ملامت[ایشان] قرار گرفتند. میفرمود بدن شما، زن و فرزند شما و یاران شما همه حقوقی بر شما دارند و باید آنها را رعایت کنید. در حال انفراد عبادت را طول میداد و گاهی در حال تهجد ساعتها سرگرم بود، [ولی] در جماعت به اختصار میکوشید. رعایت حال اضعف مأمومین را لازم میشمرد و به آن توصیه میکرد[۱۶].[۱۷]
عابد حقیقی در حدیث معراج
شاید ویژگیهای یک عابد حقیقی را در گفتوگوی خداوند با رسول الله (ص) در شب معراج بتوان دریافت. خداوند متعال در بخشی از حدیث معراج از پیامبر اکرم (ص) میپرسد: ای احمد! آیا میدانی چه زمانی بندهام عابد راستین به شمار میرود، سپس میفرماید اگر هفت ویژگی در (بنده من) جمع باشد، شایسته این نام است:
- تقوایی که وی را از مرتکب شدن بر محرّمات باز دارد.
- سکوتی که وی را از مرتکب شدن بر محرّمات باز دارد.
- ترس و خشیتی که هر روز به واسطه آن بگرید و فروتنیاش در برابر عظمت پروردگارش افزون گردد.
- حیا و پاک دامنی (که به واسطه آن) در خلوت (نیز) از من شرم کند.
- به اندازه رفع نیازش بخورد.
- از زرق و برق دنیا روی گردان باشد؛ زیرا میداند که من زرق و برق دنیا را دوست نمیدارم.
- به خوبان محبت ورزد به دلیل آنکه میداند من به آنها عشق میورزم[۱۸].
عبادت نبوی در کلام علوی
حضرت علی (ع) درباره عبادت پیامبر اکرم (ص) میفرماید: پیامبر هر سال در غار حرا به عبادت میپرداخت و کسی جز من او را نمیدید[۱۹]... رسول الله (ص) هماره در حال عبادت بود. حضرت در دشت و کوه و سبزه و گیاه و جانداران، آثار صنع الهی را میدید. با دیدن زمین و ماه و خورشید ضمن عبرتآموزی و درسآموزی از حرکت و سیر آنها، به عظمت آفریننده آنها توجه داشت و روحش با ابدیت پیوند مییافت. خلوتهای او با پروردگار و مشاهده انجم و افلاک به عنوان آیات بزرگ الهی، دل او را به خود مشغول میکرد. بیشتر دوست داشت تنها باشد، فکر کند، درس بیاموزد و به خودسازی بپردازد. کم میخوابید و کم میخورد. حضرت مخصوصاً پس از ۳۵ سالگی، هر ساله حدود یک ماه به غار حرا میرفت و در آنجا به راز و نیاز با خدا مشغول شده و به سیر و سیاحت در آیات الهی میپرداخت و این در ماه رمضان بیشتر اتفاق میافتاد[۲۰].[۲۱]
عبادت و شکرگزاری
رسول خدا(ص) بسیار نماز میگزارد و چون از ایشان پرسیده شد: با این مقام، چرا چنین رفتار میکند؟، فرمود: «آیا بنده شکرگزار خدا نباشم؟»[۲۲]. با این حال، از ترک زندگی و کنارهگیری از جامعه و پشت کردن به همه چیز و عزلت گزیدن و ریاضت، نهی میکرد و میفرمود: «رهبانیت امت من، جهاد در راه خداست»[۲۳]. رسول خدا(ص) تابع حدود و قوانین الهی بود و از آنها تخطی نمیکرد. آن حضرت در سفری به مسلمانان دستور داد روزه نگیرند، ولی عدهای مخالفت کردند و همچنان روزهدار ماندند. پیامبر به صورت علنی و بر روی شتر ظرف آب را نوشید و روزهداران را عاصی خواند[۲۴]. برخی افراد نیز از دستورهای دینی برداشتی افراطی داشتند و میخواستند همیشه روزه بگیرند یا ازدواج را ترک کنند، رسول خدا(ص) به ایشان میفرمود: «من که خاشعترین و متقیترین شما هستم، نماز میخوانم و میخوابم، گاه روزه میگیرم و گاه نمیگیرم، میخندم و میگریم و ازدواج میکنم و این سنت من است که هر کس از من است، باید از آن پیروی کند»[۲۵].[۲۶]
پرسش مستقیم
منابع
پانویس
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، ج۱، ص۲۷۰-۲۷۱؛ ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج ۴، ص ۲۰۶ - ۲۰۷ و خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۲، ص۴۹.
- ↑ لسان العرب، ص ۲۷۱.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۹۲.
- ↑ اسحاقی، سید حسین، مروارید نبوت ص ۱۴ و رسول مهربانی ص ۲۹.
- ↑ سنن النبی، ص۲۵۱.
- ↑ سنن النبی، ص۲۵۱.
- ↑ سنن النبی، ص۲۶۸.
- ↑ «روشنایی چشم من در نماز و روزه قرار داده شده است»سنن النبی، ص۲۶۸.
- ↑ مکارم الاخلاق، طبرسی، ص۲۴.
- ↑ «وای بر تو! چه کسی از من بندهتر است» مکارم الاخلاق، طبرسی، ص۱۶.
- ↑ «خدا را چنان عبادت کن که گویی او را میبینی؛ زیرا اگر تو او را نمیبینی، او تو را میبیند». میزان الحکمه، ج۷، ص۳۴۱۶.
- ↑ میزان الحکمه، ج۷، ص۳۴۲۸.
- ↑ «(عبادت و حسنه) نهانی بهتر از آشکار است. انجام آشکار (این کارها) برای کسی (خوب) است که بخواهد الگو قرار گیرد». کنز العمال، ح۵۲۷۳.
- ↑ اسحاقی، سید حسین، مروارید نبوت ص ۱۴ و رسول مهربانی ص ۲۹.
- ↑ مرتضی مطهری، مقدمهای بر جهانبینی اسلامی، ص۲۳۹ و ۲۴۰.
- ↑ مرتضی مطهری، مقدمهای بر جهانبینی اسلامی، ص۲۳۹ و ۲۴۰.
- ↑ اردشیری لاجیمی، حسن، سیره نبوی از نگاه استاد مطهری ص ۳۴.
- ↑ اسحاقی، سید حسین، مروارید نبوت ص ۱۴ و رسول مهربانی ص ۲۹.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۸۷.
- ↑ نک: نهج البلاغه، خطبه ۲۳۴.
- ↑ اسحاقی، سید حسین، مروارید نبوت ص ۱۴ و رسول مهربانی ص ۲۹.
- ↑ «أَ فَلَا أَكُونُ عَبْداً شَكُوراً»؛ کلینی، الکافی، ج۲، ص۹۵.
- ↑ صدوق، الامالی، ص۶۶.
- ↑ واقدی، المغازی، ج۱، ص۴۷.
- ↑ کلینی، الکافی، ج۲، ص۸۵؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۴۱.
- ↑ محمدی، داداشنژاد، حسینیان، تاریخ اسلام ص۲۱۸.