جز
جایگزینی متن - 'برخی از علما' به 'برخی از دانشمندان'
(صفحهای تازه حاوی «{{نبوت}} {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = دار | عنوان مدخل = دار | مداخل مرتبط = دار در قرآن - دار در فقه سیاسی | پرسش مرتبط = }} ==جغرافیای دار، در سورههای مبارکه اعراف و عنکبوت== {{متن قرآن|فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِم...» ایجاد کرد) |
جز (جایگزینی متن - 'برخی از علما' به 'برخی از دانشمندان') |
||
(۱۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۷: | خط ۷: | ||
}} | }} | ||
==جغرافیای دار، در | ==جغرافیای دار، در [[سورههای مبارکه]] [[سوره اعراف|اعراف]] و [[سوره عنکبوت|عنکبوت]]== | ||
{{متن قرآن|فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ}}<ref>«آنگاه زمینلرزه آنان را فرو گرفت و در خانهشان از پا در آمدند» سوره اعراف، آیه ۷۸.</ref>. | {{متن قرآن|فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ}}<ref>«آنگاه زمینلرزه آنان را فرو گرفت و در خانهشان از پا در آمدند» سوره اعراف، آیه ۷۸.</ref>. | ||
{{متن قرآن|فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ}}<ref>«پس او را دروغگو شمردند آنگاه زلزله آنان را فرو گرفت و در خانهشان از پا افتادند» سوره عنکبوت، آیه ۳۷.</ref>. | {{متن قرآن|فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ}}<ref>«پس او را دروغگو شمردند آنگاه زلزله آنان را فرو گرفت و در خانهشان از پا افتادند» سوره عنکبوت، آیه ۳۷.</ref>. | ||
آن [[آیه مبارکه]] دو بار، در دو [[سوره]] تکرار شده است و در هر دو آیه واژه دار - که نام مکانی است - در آنها آمده است. | |||
حال، آیا آیه مذکور، که تکرار شده، در مورد یک حادثه است، که به علت نیاز؛ دو بار آمده؟ یا اینکه دو واقعه مشابه، اما جدا از هم بودهاند؟<ref>[[محمد حسن عرب|عرب، محمد حسن]]، [[دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید (کتاب)|دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید]]، ص ۲۵۸.</ref> | |||
==[[تفسیر آیات]] پاسخ میدهد== | ==[[تفسیر آیات]] پاسخ میدهد== | ||
برخی از | برخی از دانشمندان، در مورد [[تفسیر آیه]] ۹۱ [[سوره اعراف]]، مینویسند: «از [[تبلیغاتی]] که [[مخالفان]] [[شعیب]]، در برابر [[تابعان]] او میکردند... چنین بر میآید، که اشراف و [[متکبران]] [[خودخواهی]]، از [[قوم شعیب]] که، راه [[کفر]] را پیش گرفته بودند، به کسانی که احتمال میدادند؛ تحت تأثیر [[دعوت]] شعیب واقع شوند؛ میگفتند به طور مسلم اگر از شعیب [[پیروی]] کنید، از زیانکاران خواهید بود»<ref>ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۶، ص۲۵۷.</ref>. | ||
برخی از | برخی از دانشمندان<ref>تفسیر نمونه، ج۱۶، ص۲۷۰.</ref>، در ذیل آیه ۳۷ [[سوره عنکبوت]]، اشاره به داستان [[قوم]] [[حضرت شعیب]]{{ع}} نموده و طرف خطاب آیه را، قوم شعیب معرفی مینمایند. | ||
نتیجهای که از این وجه اشتراک حاصل میشود؛ کار ما را، در رسیدن به موضوع مورد [[پژوهش]]؛ آسان مینماید و آن این است، که واژه دار، در هر دو آیه مربوط به یک قوم است، که [[قرآن]] به دلیلی که داشته، بار دیگر آن را تکرار نموده است و آن [[طایفه]]، قوم حضرت شعیب بودهاند. | نتیجهای که از این وجه اشتراک حاصل میشود؛ کار ما را، در رسیدن به موضوع مورد [[پژوهش]]؛ آسان مینماید و آن این است، که واژه دار، در هر دو آیه مربوط به یک قوم است، که [[قرآن]] به دلیلی که داشته، بار دیگر آن را تکرار نموده است و آن [[طایفه]]، قوم حضرت شعیب بودهاند. | ||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
بنا به گفته برخی از نویسندگان: «[[شعیب]] بر قوم [[مدین]] [[مبعوث]] بوده است»<ref>محمد، خزائلی، اعلام قرآن، ص۴۰۸.</ref> و باز به گفته او<ref>محمد، خزائلی، اعلام قرآن، ص۵۷۳.</ref>، مدین در [[قرآن]] هم بر [[شهر]] شعیب اطلاق شده و هم بر قوم شعیب قابل تطبیق است. شهر شعیب، یا مدین در [[مشرق]] [[خلیج عقبه]] قرار داشته است... امروزه شهر مدین به نام معان نامیده میشود. | بنا به گفته برخی از نویسندگان: «[[شعیب]] بر قوم [[مدین]] [[مبعوث]] بوده است»<ref>محمد، خزائلی، اعلام قرآن، ص۴۰۸.</ref> و باز به گفته او<ref>محمد، خزائلی، اعلام قرآن، ص۵۷۳.</ref>، مدین در [[قرآن]] هم بر [[شهر]] شعیب اطلاق شده و هم بر قوم شعیب قابل تطبیق است. شهر شعیب، یا مدین در [[مشرق]] [[خلیج عقبه]] قرار داشته است... امروزه شهر مدین به نام معان نامیده میشود. | ||
بنا به آنچه ملاحظه گردید؛ دار مندرج در [[آیات]] مذکور در شهر مدین، محل [[رسالت]] حضرت شعیب{{ع}} بوده.<ref>[[محمد حسن عرب|عرب، محمد حسن]]، [[دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید (کتاب)|دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید]]، ص ۲۵۹.</ref> | بنا به آنچه ملاحظه گردید؛ دار مندرج در [[آیات]] مذکور در شهر مدین، محل [[رسالت]] حضرت شعیب{{ع}} بوده.<ref>[[محمد حسن عرب|عرب، محمد حسن]]، [[دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید (کتاب)|دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید]]، ص ۲۵۹.</ref> | ||
==جغرافیای دار، در [[سوره مبارکه هود]]{{ع}}== | |||
{{متن قرآن|فَعَقَرُوهَا فَقَالَ تَمَتَّعُوا فِي دَارِكُمْ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ...}}<ref>«امّا او را پی کردند، و (صالح) گفت: سه روز در خانههای خویش برخوردار گردید (تا عذابتان برسد)؛ این وعدهای بیدروغ است» سوره هود، آیه ۶۵.</ref>. | |||
واژهای، که در [[آیه]] مذکور بیانگر یک مکان جغرافیایی است، کلمه دار میباشد و دار، به معنی [[خانه]] است و این مکان [[محل زندگی]] گروه و قومی بوده است؛ که در مقابل درخواست [[پیامبری]]، به نام [[صالح]]{{ع}} [[مقاومت]] کردند و بدین جهت مورد [[غضب الهی]] قرار گرفتند. | |||
برخی از نویسنگان در مورد دار، مینویسند: «دار به معنی خانه است و راغب، در وجه آن گوید: خانه را بدان اعتبار دار گفتهاند که [[دیوار]] آن گردیده، تا به اول آن رسیده است».<ref>راغب اصفهانی، مفردات قرآن.</ref>.<ref>[[محمد حسن عرب|عرب، محمد حسن]]، [[دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید (کتاب)|دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید]]، ص ۲۶۰.</ref> | |||
==محل خانههای عصیانگران== | |||
برای [[فهم]] بهتر مطلب و [[شناخت]] روشنتر واژه دار اشاره به بخشی از [[زندگی]] [[حضرت صالح]] ضروری به نظر میرسد، صالح از پیامبرانی است که «[[خداوند]] او را برانگیخت؛ تا [[مردم]] را به [[صلاح]] و [[سلم]] و [[وحدت]] و [[یگانگی]] خود [[دعوت]] کند، حضرت صالح بر [[قبیله]] [[ثمود]] [[مبعوث]] شد، که آن قبیله در [[شهر]] [[حجر]]؛ که بین [[حجاز]] و [[شام]] است سکنی داشتند، که اکنون برخی از آثار خانههای مسکونی آنها، در میان پاره تخته سنگهای [[عظیم]] الجثه دیده میشود- و گویا مربوط به حجر است - کسانی که به [[مکه]] مشرف شدهاند و از این راه رفتهاند؛ دیدهاند، که [[خانهها]] سنگی، با سقف کوتاه و درهای کوچک مشهود است، آن [[قوم]] از جهت قد و قامت و [[مسکن]]، مانند مردم این عصر بودهاند.... | |||
در هر حال، مسلم است که صالح از... قبیله ثمود است، که باقی مانده عاد بودهاند و آنها هم باقی مانده [[قوم نوح]]{{ع}} بوده.».. <ref>حسین، عمادزاده، تاریخ انبیا از آدم تا خاتم، تلخیص از ص۲۶۱-۲۵۸.</ref>. | |||
در مورد مسکن [[قوم حضرت صالح]]، در مقاله حجر توضیحات لازم آمده، فقط در این نوشتار، به منظور روشن نمودن مکان مندرج، در [[آیه]] مورد [[پژوهش]]، یعنی دار اشارهای کوتاه و گذرا مینماییم. | |||
با توجه به آنچه گذشت؛ ساکنان [[شهر]] [[حجر]] [[قوم حضرت صالح]] بودند و آنان به منظور [[اثبات نبوت]] و [[حقانیت]] دعوتش، از او تقاضای [[معجزه]] نمودند: «لذا سران خردمندشان جمع شدند و معجزه خواستند و آن هم شتری شیرده و بچهدار، که ده ماهه باشد، در میان همان سنگی، که آنها به عنوان [[الهه]] [[تعظیم]] میکردند... به [[اذن خدا]] و به [[شفاعت حضرت]] [[صالح]] سنگ شکافته شد؛ و صدای مهیبی کرد... و سر یک شتر بیرون آمد، سرخ مو... و روی [[زمین]] ایستاد... [[قوم صالح]] گفتند از [[خدا]] درخواست کن فرزندش را هم بیرون آورد... همان لحظه بچه شتری از [[ناقه]] جدا شد.».. <ref>سند شماره ۱، ص۴ و ۲۶۳.</ref>. | |||
بعد از وقوع این معجزه [[خداوند]] به صالح امر فرمود: «به این [[مردم]] بیبند بار بگو خداوند مقرر فرموده، که یک [[روز]] آب رودخانه شهر مخصوص شما باشد و یک روز [[خوراک]] شتر... ولی باز مردم [[تسلیم]] امر خدا نشدند و روزی، که نوبت [[نوشیدن آب]] ناقه بود، شخصی از آن [[قوم]] به نام قدار)، آن ناقه را موقع آب خوردن - [[نوشیدن]] - پی کرد... در این موقع [[حضرت صالح]] طبق مدلول نظریات مورخین درباره آیه مورد تحقیق، به آنها خبر داد: که [[عذاب]] بر شما نازل میشود و علامتش این است که فردا رنگهای شما زرد میشود، روز بعد سرخ میگردد، روز سوم سیاه خواهد شد... روز سوم صدای مهیبی بلند... و باد [[تندی]] سخت وزیدن گرفت و آنان را هلاک ساخت و تمام [[خانهها]] و [[قصور]] و آثار و ابنیه آنها را با [[خاک]] ریزه یکسان شد»<ref>سند شماره ۱، ص۴ و ۲۶۳.</ref>. | |||
به هر حال: «[[ثمود]] قومی از [[اعراب]] اصیل بودند، که در [[وادی القری]]، بین [[مدینه]] و [[شام]] سکونت داشتند. اینان از بشرهای ماقبل تاریخاند، که [[تاریخ]] به جز اندکی، از اخبارشان را نقل نکرده و [[روزگار]]، آثارشان را از بین برده»<ref>محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ترجمه محمد جواد حجتی کرمانی، ج۲۰، ص۱۸۷.</ref>. و آثار اندکی که از آنها باقی مانده نشان میدهد؛ که خانههای خود را در منطقه وادی القرای، سنگی و با سقف کوتاه، با درهای کوچک میساختند و سرانجام بر اثر [[عصیان]]، در برابر پیامبرشان، [[خداوند]] آنان و مساکن آنها را با [[صیحه آسمانی]] از بین برد.<ref>[[محمد حسن عرب|عرب، محمد حسن]]، [[دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید (کتاب)|دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید]]، ص ۲۶۰.</ref> | |||
==دار== | |||
{{متن قرآن|فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ}}<ref>«آنگاه زمینلرزه آنان را فرو گرفت و در خانهشان از پا در آمدند» سوره اعراف، آیه ۷۸.</ref>. | |||
{{متن قرآن|فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ}}<ref>«پس او را دروغگو شمردند آنگاه زلزله آنان را فرو گرفت و در خانهشان از پا افتادند» سوره عنکبوت، آیه ۳۷.</ref>. | |||
===مقصود از «دار» چیست؟=== | |||
«دار» واژهای است که در دو [[آیه]] تکراری سورههای [[اعراف]] و عنکبوت آورده شده و بیانگر نام مکان و [[روح]] مطلب در هر دو است. با خواندن [[آیات]] قبلی مشخص میشود که بحث در این آیات از [[شعیب]] و [[قوم]] ایشان است. به هر تقدیر از [[تبلیغاتی]] که [[مخالفان]] شعیب در برابر [[تابعان]] او میکردند سخن به میان آورده... در آیه بعد وضع این [[امت]] را چنین توضیح میدهد: هنگامی که کارشان به اینجا رسید و علاوه بر [[گمراهی]] خویش در [[گمراه]] ساختن دیگران نیز [[اصرار]] ورزیدند و هیچگونه امیدی به [[ایمان آوردن]] آنها نبود [[مجازات]] [[الهی]] به [[حکم]] [[قانون]] قطع ریشه [[فساد]]، به سراغ آنها آمد»<ref>تفسیر نمونه، ج۱، ص۳۱۰.</ref>. | |||
در [[سوره عنکبوت]] هم این اتفاق میافتد و «حکایت میکند که شعیب [[مردم]] را به [[عبادت خدا]]، یعنی [[توحید]] میخواند... و به طوری که برخی مورخین در [[تاریخ]] [[قوم مدین]] گفتهاند فساد انگیزی آنان در [[زمین]] عبارت بوده از [[کم فروشی]] و [[خیانت]] در کیل و وزن»<ref>تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۱۹۷.</ref>. | |||
'''ختم [[کلام]]''': «[[مدین]] شهری است در جنوب [[غربی]] [[اردن]] که امروز به نام [[معان]] خوانده میشود، در [[شرق]] [[خلیج عقبه]] قرار گرفته و [[حضرت شعیب]]{{ع}} و قومش در آنجا میزیستند»<ref>تفسیر نمونه، ج۱۶، ص۲۸۵.</ref>.<ref>[[محرم فرزانه|فرزانه، محرم]]، [[اماکن جغرافیایی در قرآن (کتاب)|اماکن جغرافیایی در قرآن]]، ص ۴۶۷.</ref> | |||
==دار== | |||
{{متن قرآن|فَعَقَرُوهَا فَقَالَ تَمَتَّعُوا فِي دَارِكُمْ...}}<ref>«امّا او را پی کردند، و (صالح) گفت: سه روز در خانههای خویش برخوردار گردید (تا عذابتان برسد)؛ این وعدهای بیدروغ است» سوره هود، آیه ۶۵.</ref>. | |||
این [[آیه]] به سرگذشت [[قوم ثمود]] اشاره دارد. | |||
«با تمام تأکیدات [[صالح]]، [[سرکشان]] [[قوم]] [[تصمیم]] گرفتند [[ناقه]] را از بین ببرند زیرا این شتر را عامل [[نفوذ]] [[دعوت]] صالح در بین [[مردم]] و از بین رفتن [[منافع]] خود میدانستند. پس یکی از آنها بر ناقه تاخت و او را از پای در آورد، اما چون سایرین [[رضایت]] [[باطنی]] از این کار داشتند لذا فرمود آنها شتر را از پای در آوردند. پس صالح به آنها [[اخطار]] کرد سه [[روز]] تمام در خانههای خود از هر نعمتی که میخواهید بهرهمند شوید اما پس از آن [[مجازات]] [[الهی]] فرا میرسد»<ref>خلاصه تفاسیر، ص۵۸۱.</ref>. | |||
===قوم ثمود در کجا [[زندگی]] میکردند؟=== | |||
«قوم ثمود در [[سرزمین]] «[[وادی القری]]» بین [[مدینه]] و [[شام]] زندگی میکردند و [[شغل]] آنان [[کشاورزی]] و باغداری بود [[حضرت صالح]] [[پیامبر]] برای [[هدایت]] این قوم برانگیخته شد و برای آنان شتری به عنوان [[معجزه]] آورد که آن را کشتند و به همین سبب در اثر [[عذاب]] [[صیحه آسمانی]] از پای در آمدند و صالح و [[مؤمنان]] قوم ثمود [[نجات]] یافتند»<ref>تفسیر قرآن مهر، ج۱۴، ص۲۳۲.</ref>.<ref>[[محرم فرزانه|فرزانه، محرم]]، [[اماکن جغرافیایی در قرآن (کتاب)|اماکن جغرافیایی در قرآن]]، ص ۴۶۹.</ref> | |||
==دار== | |||
{{متن قرآن|وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ...}}<ref>«و (نیز برای) کسانی است که پیش از (آمدن) مهاجران، در خانه (های مدینه) و (پایگاه) ایمان، جای داشتهاند؛ کسانی را که به سوی آنان هجرت کردهاند، دوست میدارند و در دل به آنچه به مهاجران دادهاند، چشمداشتی ندارند و (آنان را) بر خویش برمیگزینند هر چند خود نیازمند باشند. و کسانی که از آزمندی جان خویش در امانند، رستگارند» سوره حشر، آیه ۹.</ref>. | |||
از دید جغرافیایی، [[شناخت]] دار در این [[آیه]] نیازمند شناخت تعریف {{متن قرآن|تَبَوَّءُوا}} میباشد. برخی از دانشمندان در این زمینه میفرمایند: {{متن قرآن|تَبَوَّءُوا}} از ماده «بواء» بر وزن دواء در اصل، به معنی [[مساوات]] اجزاء مکان است و به تعبیر دیگر صاف و مرتب کردن یک مکان را «بواء» میگویند»<ref>استاد مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲۹، ص۵۲۵.</ref>. | |||
===به دنبال یافتن دار آیه=== | |||
[[مشرکان مکه]] در [[سال سیزدهم بعثت]] عرصه را بر [[پیامبر]] و اطرافیانش تنگ کردند. [[اولین امام]] [[شیعیان حضرت علی]]{{ع}} در بستر او خوابید و پیامبر راهی [[مدینه]] شد. «با [[فداکاری]] و جانبازیهای [[انصار]] و [[مهاجرین]]، پایههای [[حکومت دینی]] در این [[شهر]]، بنیانگذاری شد... شتر پیامبر بر زمینی زانو زد که محل کنونی [[مسجد]] [[نبوی]] است... [[رسول خدا]] نقشه مسجد را طوری ترسیم کردند که [[قبله]] آن، رو به [[بیت المقدس]] باشد، همچنین برای مسجد، سه در قرار دادند»<ref>محمد حسن خادمی، راهنمای حج عمره، ج۳، ص۱۵ و ۲۷.</ref>. | |||
{{متن قرآن|تَبَوَّءُوا الدَّارَ}} «تعبیر کنایه لطیفی است از این معنی که [[جمعیت]] انصار مدینه، قبل از آنکه پیامبر و [[مهاجران]] وارد این شهر شوند، زمینههای [[هجرت]] را فراهم کردند»<ref>تفسیر نمونه، ج۲۹، ص۵۲۵.</ref>. | |||
با جمعبندی مطالب بالا پی میبریم که «دار» «[[مدینه النبی]]» میباشد که به اختصار مدینه میخوانند.<ref>[[محرم فرزانه|فرزانه، محرم]]، [[اماکن جغرافیایی در قرآن (کتاب)|اماکن جغرافیایی در قرآن]]، ص ۴۷۱.</ref> | |||
==[[دار الایمان]]== | |||
{{متن قرآن|وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ...}}<ref>«و (نیز برای) کسانی است که پیش از (آمدن) مهاجران، در خانه (های مدینه) و (پایگاه) ایمان، جای داشتهاند؛ کسانی را که به سوی آنان هجرت کردهاند، دوست میدارند و در دل به آنچه به مهاجران دادهاند، چشمداشتی ندارند و (آنان را) بر خویش برمیگزینند هر چند خود نیازمند باشند. و کسانی که از آزمندی جان خویش در امانند، رستگارند» سوره حشر، آیه ۹.</ref>. | |||
در این [[آیه]] از محیطی سخن به میان آمده است که [[انصار]] آن را تعمیر کردهاند و [[ایمان]] عطف بردار است. | |||
«[[جمعیت]] انصار [[مدینه]] قبل از آنکه [[پیامبر]]{{صل}} و [[مهاجران]] وارد [[شهر]] شوند، زمینههای [[هجرت]] را فراهم کردند و همانگونه که [[تاریخ]] میگوید آنها دو بار در [[عقبه]] (گردنهای نزدیک [[مکه]]) آمده و مخفیانه با [[پیامبر خدا]]{{صل}} [[بیعت]] کردند و به صورت مبلغانی به سوی مدینه بازگشتند وقتی یکی از [[مسلمانان]] مکه را به نام [[مصعب بن عمیر]] به عنوان مبلغ همراه خود به مدینه بردند تا [[افکار عمومی]] را برای [[هجرت پیامبر]] آماده سازند. | |||
بنابراین نه تنها خانههای ظاهری را آماده [[پذیرایی]] مهاجران کردند که [[خانه]] [[دل]] و [[جان]] و محیط شهر خود را تا آنجا که میتوانستند آماده ساختند»<ref>تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۵۲۵.</ref>. | |||
===موقعیت جغرافیایی [[دارالایمان]]=== | |||
با توجه به شرحی که آمد دارالایمان یکی از اسامی مدینه میباشد و «مدینه» دومین [[شهر مقدس]] [[جهان اسلام]] و در [[غرب]] [[عربستان]] است.<ref>[[محرم فرزانه|فرزانه، محرم]]، [[اماکن جغرافیایی در قرآن (کتاب)|اماکن جغرافیایی در قرآن]]، ص ۴۷۳.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:IM010435.jpg|22px]] [[محمد حسن عرب|عرب، محمد حسن]]، [[دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید (کتاب)|'''دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید''']] | # [[پرونده:IM010435.jpg|22px]] [[محمد حسن عرب|عرب، محمد حسن]]، [[دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید (کتاب)|'''دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید''']] | ||
# [[پرونده:IM010430.jpg|22px]] [[محرم فرزانه|فرزانه، محرم]]، [[اماکن جغرافیایی در قرآن (کتاب)|'''اماکن جغرافیایی در قرآن''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||