منظور از امور حسبه چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::# +#))
 
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{پرسش غیرنهایی}}
{{جعبه اطلاعات پرسش
{{جعبه اطلاعات پرسش
| موضوع اصلی       = [[فقه سیاسی (پرسش)|بانک جمع پرسش و پاسخ فقه سیاسی]]
| موضوع اصلی = [[فقه سیاسی (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ فقه سیاسی]]
| موضوع فرعی        = منظور از امور حسبه چیست؟
| تصویر = 110062.jpg
| تصویر             = 110062.jpg
| نمایه وابسته = [[کلیاتی از فقه سیاسی (نمایه)|کلیاتی از فقه سیاسی]]
| اندازه تصویر      = 200px
| مدخل اصلی = [[حسبه]]
| نمایه وابسته     = [[کلیاتی از فقه سیاسی (نمایه)|کلیاتی از فقه سیاسی]]
| موضوعات وابسته =  
| مدخل اصلی         = [[حسبه]]
| تعداد پاسخ = ۱
| موضوعات وابسته   =  
| پاسخ‌دهنده        = ۱ پاسخ
| پاسخ‌دهندگان      =
}}
}}
'''منظور از امور حسبه چیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[فقه سیاسی (پرسش)|فقه سیاسی]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[فقه سیاسی]]''' مراجعه شود.
'''منظور از امور حسبه چیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[فقه سیاسی (پرسش)|فقه سیاسی]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[فقه سیاسی]]''' مراجعه شود.
==عبارت‌های دیگری از این پرسش==


== پاسخ نخست ==
== پاسخ نخست ==
[[پرونده:1100678.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید سجاد ایزدهی]]]]
[[پرونده:1100678.jpg|بندانگشتی|راست|100px|[[سید سجاد ایزدهی]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید سجاد ایزدهی]]''' در کتاب ''«[[فقه سیاسی امام خمینی (کتاب)|فقه سیاسی امام خمینی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید سجاد ایزدهی]]''' در کتاب ''«[[فقه سیاسی امام خمینی (کتاب)|فقه سیاسی امام خمینی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:


«از مفاهیم اساسی و محوری که در [[فقه سیاسی شیعه]]، بلکه [[اسلام]] وجود دارد مفهوم [[حسبه]] است. بر اساس این مفهوم، برخی از مسائل مهم [[سیاسی]] و [[امور اجتماعی]] وجود دارد که از [[شئون]] [[حکومت]] و از [[وظایف]] [[رهبری جامعه]] به شمار می‌آید. و این امور به گونه‌ای هستند که [[شارع مقدس]] در هیچ حال [[راضی]] به ترک و فروگذاری آنها نیست، اموری مانند [[ارشاد]] و [[تبلیغ]] [[مردم]]، [[بیان احکام]] [[الهی]] و [[تعلیم و تربیت]] [[جامعه]]، [[برقراری امنیت]] و [[آرامش]] همه جانبه، [[حفظ مرزها]] از [[تجاوز]] [[بیگانگان]]، فراهم‌سازی امکانات مدرن و لازم [[جنگی]] و تقویت و توسعه صنایع نظامی و [[دفاعی]]، حراست از [[فرهنگ]] و [[میراث]] [[دینی]] و ملی، نگه‌داری و استفاده بهینه از [[ثروت‌های عمومی]] و سرمایه‌های ملی و جلو‌گیری از به هدر رفتن و [[غارت]] شدن این منابع، [[نظارت]] و کنترل دقیق نسبت به واردات، صادرات کالاها، آمد و شد گردشگران، بازرگانان و افراد سیاسی، اجرای دقیق مجازات‌ها و کیفرهای [[اسلامی]] و برخورد [[قاطع]] و سنجیده با [[مجرمان]] و [[اخلالگران]] [[اقتصادی]]، [[اجتماعی]]، سیاسی و [[فرهنگی]]، سرویس‌دهی و ارائه خدمات بهداشتی، درمانی، غذایی و رفع کمبودها و ترمیم نواقص و... بخشی از این امور ضروری محسوب می‌شوند. نتیجه آن‌که بر اساس این مفهوم، هر چه در یک جامعه ضروری و لازم است و هر کس و یا همه نمی‌توانند متصدی آن باشند، تنها بر عهده تشکیلات و [[سیستم]] [[حکومتی]] است. و با توجه به این که [[شریعت اسلام]] مردم را در [[زمان غیبت]] به خودشان واگذار نکرده و [[احکام اسلام]] جامع و [[جاودانه]] است، از این روی امور [[شریعت]] می‌بایست در جامعه به [[اجرا]] در آید و با توجه به این که این امور متصدی جهت اجرا ندارند، لذا این امور بر عهده [[ولی فقیه]] نهاده می‌شود و وی تنها کسی است که با فرض عدم [[حضور معصوم]] در جامعه، [[شارع]] به [[ولایت]] و [[سرپرستی]] وی راضی است.
«از مفاهیم اساسی و محوری که در [[فقه سیاسی شیعه]]، بلکه [[اسلام]] وجود دارد مفهوم [[حسبه]] است. بر اساس این مفهوم، برخی از مسائل مهم [[سیاسی]] و [[امور اجتماعی]] وجود دارد که از [[شئون]] [[حکومت]] و از [[وظایف]] [[رهبری جامعه]] به شمار می‌آید. و این امور به گونه‌ای هستند که [[شارع مقدس]] در هیچ حال [[راضی]] به ترک و فروگذاری آنها نیست، اموری مانند [[ارشاد]] و [[تبلیغ]] [[مردم]]، [[بیان احکام]] [[الهی]] و [[تعلیم و تربیت]] [[جامعه]]، [[برقراری امنیت]] و [[آرامش]] همه جانبه، [[حفظ مرزها]] از [[تجاوز]] [[بیگانگان]]، فراهم‌سازی امکانات مدرن و لازم [[جنگی]] و تقویت و توسعه صنایع نظامی و [[دفاعی]]، حراست از [[فرهنگ]] و [[میراث]] [[دینی]] و ملی، نگه‌داری و استفاده بهینه از [[ثروت‌های عمومی]] و سرمایه‌های ملی و جلو‌گیری از به هدر رفتن و [[غارت]] شدن این منابع، [[نظارت]] و کنترل دقیق نسبت به واردات، صادرات کالاها، آمد و شد گردشگران، بازرگانان و افراد سیاسی، اجرای دقیق مجازات‌ها و کیفرهای [[اسلامی]] و برخورد [[قاطع]] و سنجیده با [[مجرمان]] و [[اخلالگران]] [[اقتصادی]]، [[اجتماعی]]، سیاسی و [[فرهنگی]]، سرویس‌دهی و ارائه خدمات بهداشتی، درمانی، غذایی و رفع کمبودها و ترمیم نواقص و... بخشی از این امور ضروری محسوب می‌شوند. نتیجه آن‌که بر اساس این مفهوم، هر چه در یک جامعه ضروری و لازم است و هر کس و یا همه نمی‌توانند متصدی آن باشند، تنها بر عهده تشکیلات و [[سیستم]] [[حکومتی]] است. و با توجه به این که [[شریعت اسلام]] مردم را در [[زمان غیبت]] به خودشان واگذار نکرده و [[احکام اسلام]] جامع و [[جاودانه]] است، از این روی امور [[شریعت]] می‌بایست در جامعه به [[اجرا]] در آید و با توجه به این که این امور متصدی جهت اجرا ندارند، لذا این امور بر عهده [[ولی فقیه]] نهاده می‌شود و وی تنها کسی است که با فرض عدم [[حضور معصوم]] در جامعه، [[شارع]] به [[ولایت]] و [[سرپرستی]] وی راضی است.
خط ۳۰: خط ۲۴:


[[حسبه]] در اصطلاح: با توجه به این که [[فقیهان]] در عمده ادوار [[غیبت]] [[قادر]] نبودند به [[اداره جامعه]] در سطح کلان بپردازند و از سوی دیگر تعطیل شدن و بی‌سرپرستی بسیاری از [[امور شرعی]] را بر نمی‌تابیدند، از این روی [[تولی]] بسیاری از امور را در قالب حسبه بر عهده گرفته، و بر همین اساس از تعطیلی اموری که [[شارع]] به عدم انجام آنها ناراضی است جلوگیری می‌نمودند. با توجه به این مسأله باید حسبه را اصطلاحی [[فقهی]] دانست، که از سوی فقیهان و در [[کتب فقهی]] مورد توجه و تعریف قرار گرفته است. تعریف و تبیین برخی از فقیهان در مورد مقوله حسبه، می‌تواند در راستای فهمی صحیح‌تر مطلوب واقع شود:
[[حسبه]] در اصطلاح: با توجه به این که [[فقیهان]] در عمده ادوار [[غیبت]] [[قادر]] نبودند به [[اداره جامعه]] در سطح کلان بپردازند و از سوی دیگر تعطیل شدن و بی‌سرپرستی بسیاری از [[امور شرعی]] را بر نمی‌تابیدند، از این روی [[تولی]] بسیاری از امور را در قالب حسبه بر عهده گرفته، و بر همین اساس از تعطیلی اموری که [[شارع]] به عدم انجام آنها ناراضی است جلوگیری می‌نمودند. با توجه به این مسأله باید حسبه را اصطلاحی [[فقهی]] دانست، که از سوی فقیهان و در [[کتب فقهی]] مورد توجه و تعریف قرار گرفته است. تعریف و تبیین برخی از فقیهان در مورد مقوله حسبه، می‌تواند در راستای فهمی صحیح‌تر مطلوب واقع شود:
#هر کاری که مربوط به حوزه [[زندگی]] [[دینی]] یا [[دنیوی]] [[مردم]] بوده و انجام آن لازم و غیر قابل اجتناب باشد، خواه بایستگی و اجتناب ناپذیری آن به [[دلیل عقلی]] و یا به اقتضای عرف و [[عادت]] و یا به [[حکم]] [[شریعت]] باشد. انجام چنین اموری تنها در صلاحیت [[فقیه جامع الشرایط]] است<ref>عوائد الایام، ص۳۵۶.</ref>.
# هر کاری که مربوط به حوزه [[زندگی]] [[دینی]] یا [[دنیوی]] [[مردم]] بوده و انجام آن لازم و غیر قابل اجتناب باشد، خواه بایستگی و اجتناب ناپذیری آن به [[دلیل عقلی]] و یا به اقتضای عرف و [[عادت]] و یا به [[حکم]] [[شریعت]] باشد. انجام چنین اموری تنها در صلاحیت [[فقیه جامع الشرایط]] است<ref>عوائد الایام، ص۳۵۶.</ref>.
#هر عمل پسندیده‌ای که [[یقین]] به [[رضایت]] شارع در تحقق خارجی آن احراز شود<ref>کتاب المکاسب، ص۱۵۴.</ref>.
# هر عمل پسندیده‌ای که [[یقین]] به [[رضایت]] شارع در تحقق خارجی آن احراز شود<ref>کتاب المکاسب، ص۱۵۴.</ref>.
#از جمله [[قطعیات]] [[مذهب]] ما [[طایفه]] [[امامیه]] این است که در [[عصر غیبت]]، آنچه از [[وظایف]] نوعیه را که عدم رضای [[شارع مقدس]] به [[اهمال]] آن معلوم باشد، وظایف حسبیه نامیده و [[نیابت]] فقهای عصر را در آن [[قدر]] متیقن و [[ثابت]] دانستیم حتی با عدم ثبوت [[نیابت عامه]] در جمیع [[مناصب]]<ref>تنبیه الامة و تنزیه المله، ص۴۶.</ref>.
# از جمله [[قطعیات]] [[مذهب]] ما [[طایفه]] [[امامیه]] این است که در [[عصر غیبت]]، آنچه از [[وظایف]] نوعیه را که عدم رضای [[شارع مقدس]] به [[اهمال]] آن معلوم باشد، وظایف حسبیه نامیده و [[نیابت]] فقهای عصر را در آن [[قدر]] متیقن و [[ثابت]] دانستیم حتی با عدم ثبوت [[نیابت عامه]] در جمیع [[مناصب]]<ref>تنبیه الامة و تنزیه المله، ص۴۶.</ref>.


حسبه از دیدگاه [[امام خمینی]]: امام خمینی نیز که مسائل [[فقه سیاسی]] را مورد [[عنایت]] خود قرار داده و در [[فقه]] استدلالی خود، برای [[ولایت فقیه]] [[استدلال]] می‌نماید، به مسأله حسبه اهتمام ورزیده و آن را مورد تعریف قرار می‌دهد. گرچه تعریف ایشان نیز در راستای تعریف [[فقیهان]] دیگر قرار دارد و مطابق تلقی مشهور از مقوله [[حسبه]] است: [[امور حسبیه]] چیزهایی است که احراز شده است [[شارع]] [[اقدس]] در هیچ حالی [[راضی]] به [[اهمال]] و فروگذاری آنها نیست<ref>کتاب البیع، ج۲، ص۶۶۵.</ref>.
حسبه از دیدگاه [[امام خمینی]]: امام خمینی نیز که مسائل [[فقه سیاسی]] را مورد [[عنایت]] خود قرار داده و در [[فقه]] استدلالی خود، برای [[ولایت فقیه]] [[استدلال]] می‌نماید، به مسأله حسبه اهتمام ورزیده و آن را مورد تعریف قرار می‌دهد. گرچه تعریف ایشان نیز در راستای تعریف [[فقیهان]] دیگر قرار دارد و مطابق تلقی مشهور از مقوله [[حسبه]] است: [[امور حسبیه]] چیزهایی است که احراز شده است [[شارع]] [[اقدس]] در هیچ حالی [[راضی]] به [[اهمال]] و فروگذاری آنها نیست<ref>کتاب البیع، ج۲، ص۶۶۵.</ref>.
خط ۳۸: خط ۳۲:
ایشان که مقوله حسبه را در بحث استدلالی خویش در خصوص [[ولایت فقیه]] مورد [[عنایت]] قرار داده‌اند، بر این [[باور]] قرار گرفته‌اند که [[دلیل حسبه]] می‌تواند در عرض سایر [[ادله ولایت فقیه]]، مورد [[استدلال]] قرار گرفته و به [[اثبات]] اختیارات وسیع [[فقیه]] در [[عصر غیبت]] بپردازد. بر این اساس، ایشان پس از استدلال به روش [[عقلی]] و بعد از استدلال به [[روایات]]، استدلال به حسبه را در مرتبه سوم قرار داده و با تبیین حوزه وسیع آن، [[حفظ نظام]]، حراست از مرزها و سرحدات [[کشور]]، [[حفظ]] [[عقاید]]، [[اخلاق]] و [[فرهنگ]] [[جوانان]] از [[تبلیغات]] [[منحرف]] کننده و مقابله با تبلیغات ضد [[اسلامی]] را از آشکار‌ترین مصادیق حسبه نام برده و دست‌یابی به این اهداف بلند را در سایه [[تشکیل حکومت اسلامی]] میسر دانسته و این گونه نگاشته است: بر فرض [[چشم‌پوشی]] از ادله ولایت فقیه، بی‌شک تنها فقهای [[عادل]] کسانی‌اند که به طور [[یقین]] از نظر شارع صلاحیت [[تصدی]] [[حکومت اسلامی]] را دارند. بنابراین دخالت نظر فقیه و [[لزوم]] [[اذن]] و اجازه او در [[تشکیل حکومت]]، گریزناپذیر است. و با فرض نبود [[فقها]] و یا [[ناتوانی]] آنان، بر [[مسلمانان]] عادل [[واجب]] است که با اجازه فقیه در صورت امکان به تشکیل حکومت اسلامی [[قیام]] و [[اقدام]] نمایند<ref>ر.ک: کتاب البیع، ج۲، ص۶۶۵.</ref>»<ref>[[سید سجاد ایزدهی|ایزدهی، سید سجاد]]، [[فقه سیاسی امام خمینی (کتاب)|فقه سیاسی امام خمینی]]، ص ۲۴-۲۸.</ref>
ایشان که مقوله حسبه را در بحث استدلالی خویش در خصوص [[ولایت فقیه]] مورد [[عنایت]] قرار داده‌اند، بر این [[باور]] قرار گرفته‌اند که [[دلیل حسبه]] می‌تواند در عرض سایر [[ادله ولایت فقیه]]، مورد [[استدلال]] قرار گرفته و به [[اثبات]] اختیارات وسیع [[فقیه]] در [[عصر غیبت]] بپردازد. بر این اساس، ایشان پس از استدلال به روش [[عقلی]] و بعد از استدلال به [[روایات]]، استدلال به حسبه را در مرتبه سوم قرار داده و با تبیین حوزه وسیع آن، [[حفظ نظام]]، حراست از مرزها و سرحدات [[کشور]]، [[حفظ]] [[عقاید]]، [[اخلاق]] و [[فرهنگ]] [[جوانان]] از [[تبلیغات]] [[منحرف]] کننده و مقابله با تبلیغات ضد [[اسلامی]] را از آشکار‌ترین مصادیق حسبه نام برده و دست‌یابی به این اهداف بلند را در سایه [[تشکیل حکومت اسلامی]] میسر دانسته و این گونه نگاشته است: بر فرض [[چشم‌پوشی]] از ادله ولایت فقیه، بی‌شک تنها فقهای [[عادل]] کسانی‌اند که به طور [[یقین]] از نظر شارع صلاحیت [[تصدی]] [[حکومت اسلامی]] را دارند. بنابراین دخالت نظر فقیه و [[لزوم]] [[اذن]] و اجازه او در [[تشکیل حکومت]]، گریزناپذیر است. و با فرض نبود [[فقها]] و یا [[ناتوانی]] آنان، بر [[مسلمانان]] عادل [[واجب]] است که با اجازه فقیه در صورت امکان به تشکیل حکومت اسلامی [[قیام]] و [[اقدام]] نمایند<ref>ر.ک: کتاب البیع، ج۲، ص۶۶۵.</ref>»<ref>[[سید سجاد ایزدهی|ایزدهی، سید سجاد]]، [[فقه سیاسی امام خمینی (کتاب)|فقه سیاسی امام خمینی]]، ص ۲۴-۲۸.</ref>


== پرسش‌های وابسته ==
== [[:رده:آثار فقه سیاسی|منبع‌شناسی جامع فقه سیاسی]] ==
 
{{منبع‌ جامع}}
==[[:رده:آثار فقه سیاسی|منبع‌شناسی جامع فقه سیاسی]]==
{{منبع‌شناسی جامع}}
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های فقه سیاسی|کتاب‌شناسی فقه سیاسی]]؛
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های فقه سیاسی|کتاب‌شناسی فقه سیاسی]]؛
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های فقه سیاسی|مقاله‌شناسی فقه سیاسی]]؛
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های فقه سیاسی|مقاله‌شناسی فقه سیاسی]]؛
* [[:رده:پایان‌نامه‌شناسی پایان‌نامه‌های فقه سیاسی|پایان‌نامه‌شناسی فقه سیاسی]].
* [[:رده:پایان‌نامه‌شناسی پایان‌نامه‌های فقه سیاسی|پایان‌نامه‌شناسی فقه سیاسی]].
{{پایان منبع‌شناسی جامع}}
{{پایان منبع‌ جامع}}


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:پرسش‌]]
[[رده:پرسش]]
[[رده:پرسمان فقه سیاسی]]
[[رده:پرسمان فقه سیاسی]]
[[رده:(اا): پرسش‌هایی با ۱ پاسخ]]
 
[[رده:(اا): پرسش‌های فقه سیاسی با ۱ پاسخ]]
[[رده:(اا): پرسش‌های فقه سیاسی با ۱ پاسخ]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۴:۳۰

منظور از امور حسبه چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ فقه سیاسی
مدخل اصلیحسبه
تعداد پاسخ۱ پاسخ

منظور از امور حسبه چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث فقه سیاسی است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی فقه سیاسی مراجعه شود.

پاسخ نخست

سید سجاد ایزدهی

حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید سجاد ایزدهی در کتاب «فقه سیاسی امام خمینی» در این‌باره گفته‌ است:

«از مفاهیم اساسی و محوری که در فقه سیاسی شیعه، بلکه اسلام وجود دارد مفهوم حسبه است. بر اساس این مفهوم، برخی از مسائل مهم سیاسی و امور اجتماعی وجود دارد که از شئون حکومت و از وظایف رهبری جامعه به شمار می‌آید. و این امور به گونه‌ای هستند که شارع مقدس در هیچ حال راضی به ترک و فروگذاری آنها نیست، اموری مانند ارشاد و تبلیغ مردم، بیان احکام الهی و تعلیم و تربیت جامعه، برقراری امنیت و آرامش همه جانبه، حفظ مرزها از تجاوز بیگانگان، فراهم‌سازی امکانات مدرن و لازم جنگی و تقویت و توسعه صنایع نظامی و دفاعی، حراست از فرهنگ و میراث دینی و ملی، نگه‌داری و استفاده بهینه از ثروت‌های عمومی و سرمایه‌های ملی و جلو‌گیری از به هدر رفتن و غارت شدن این منابع، نظارت و کنترل دقیق نسبت به واردات، صادرات کالاها، آمد و شد گردشگران، بازرگانان و افراد سیاسی، اجرای دقیق مجازات‌ها و کیفرهای اسلامی و برخورد قاطع و سنجیده با مجرمان و اخلالگران اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، سرویس‌دهی و ارائه خدمات بهداشتی، درمانی، غذایی و رفع کمبودها و ترمیم نواقص و... بخشی از این امور ضروری محسوب می‌شوند. نتیجه آن‌که بر اساس این مفهوم، هر چه در یک جامعه ضروری و لازم است و هر کس و یا همه نمی‌توانند متصدی آن باشند، تنها بر عهده تشکیلات و سیستم حکومتی است. و با توجه به این که شریعت اسلام مردم را در زمان غیبت به خودشان واگذار نکرده و احکام اسلام جامع و جاودانه است، از این روی امور شریعت می‌بایست در جامعه به اجرا در آید و با توجه به این که این امور متصدی جهت اجرا ندارند، لذا این امور بر عهده ولی فقیه نهاده می‌شود و وی تنها کسی است که با فرض عدم حضور معصوم در جامعه، شارع به ولایت و سرپرستی وی راضی است.

بلکه برخی، در صورت عدم دلالت روایات، بر ولایت فقیه، ادله حسبه را علاوه بر اموری از قبیل سرپرستی افراد بی‌سرپرست و مجهول المالک، نسبت به مقوله حکومت تعمیم داده، اصل تشکیل حکومت، اداره امور اجتماعی و مسائل سیاسی و تضمین و تأمین هدف‌های عالی شریعت را از مهم‌ترین امور حسبیه به شمار آورده، بلکه تأمین مسائل رفاه عمومی را افزون بر حفظ مصالح و برآوردن همه نیازهای اجتماعی، جزء وظایف حکومت و در ذیل مسأله حکومت قرار داده و اداره این امور در زمان غیبت را یا بر عهده فقیه عادل نهاده، و یا انسان شایسته دیگری را با اذن و اجازه فقیه، متصدی این امور دانسته‌اند[۱].

معنای لغوی: حسبه در لغت به معنای کوشش و تلاش در کارهای پسندیده، بدون چشم‌داشت و مزد از کسی جز خداوند، آمده است[۲]. ابن اثیر در تعریف این واژه، این گونه آورده است: این واژه، از خانواده “احتساب” است، به معنای آغاز کردن کاری با تمام دشواری‌های آن، به انگیزه معنوی و گسترش دادن نیکی‌ها در جامعه به شیوه خوش‌آیند، برای خشنودی خداوند[۳].

و لکن با وجود تعدد معانی‌ای که در مورد این واژه آمده است، سازگارترین معنای حسبه در محدوده بحث ما حسن تدبیر، سازماندهی و مدیریت عالی است: فلان فرد دارای حُسن حسبه است، یعنی دارای حسن تدبیر است. حِسبه در این کاربرد به معنای اندوختن ثواب نیست[۴]. همین معنا از راغب اصفهانی در مفردات از قول اصمعی حکایت شده و در لسان العرب نیز مورد تأکید قرار گرفته است[۵].

بنابراین اصل معنای حسبه، همان حساب‌گری است و معنایی که از حسبه با بحث ولایت بر امور عامه سازگار است، همان حساب‌گری، سازمان‌دهی، نظارت، کنترل و در نتیجه مدیریت و سرپرستی است. موارد کاربرد این واژه در کلمات فقها و نیز در دو کتاب الاحکام السلطانیه ماوردی و معالم القربه ابن اخوه، شاهد صادقی بر این مدعا است.

حسبه در اصطلاح: با توجه به این که فقیهان در عمده ادوار غیبت قادر نبودند به اداره جامعه در سطح کلان بپردازند و از سوی دیگر تعطیل شدن و بی‌سرپرستی بسیاری از امور شرعی را بر نمی‌تابیدند، از این روی تولی بسیاری از امور را در قالب حسبه بر عهده گرفته، و بر همین اساس از تعطیلی اموری که شارع به عدم انجام آنها ناراضی است جلوگیری می‌نمودند. با توجه به این مسأله باید حسبه را اصطلاحی فقهی دانست، که از سوی فقیهان و در کتب فقهی مورد توجه و تعریف قرار گرفته است. تعریف و تبیین برخی از فقیهان در مورد مقوله حسبه، می‌تواند در راستای فهمی صحیح‌تر مطلوب واقع شود:

  1. هر کاری که مربوط به حوزه زندگی دینی یا دنیوی مردم بوده و انجام آن لازم و غیر قابل اجتناب باشد، خواه بایستگی و اجتناب ناپذیری آن به دلیل عقلی و یا به اقتضای عرف و عادت و یا به حکم شریعت باشد. انجام چنین اموری تنها در صلاحیت فقیه جامع الشرایط است[۶].
  2. هر عمل پسندیده‌ای که یقین به رضایت شارع در تحقق خارجی آن احراز شود[۷].
  3. از جمله قطعیات مذهب ما طایفه امامیه این است که در عصر غیبت، آنچه از وظایف نوعیه را که عدم رضای شارع مقدس به اهمال آن معلوم باشد، وظایف حسبیه نامیده و نیابت فقهای عصر را در آن قدر متیقن و ثابت دانستیم حتی با عدم ثبوت نیابت عامه در جمیع مناصب[۸].

حسبه از دیدگاه امام خمینی: امام خمینی نیز که مسائل فقه سیاسی را مورد عنایت خود قرار داده و در فقه استدلالی خود، برای ولایت فقیه استدلال می‌نماید، به مسأله حسبه اهتمام ورزیده و آن را مورد تعریف قرار می‌دهد. گرچه تعریف ایشان نیز در راستای تعریف فقیهان دیگر قرار دارد و مطابق تلقی مشهور از مقوله حسبه است: امور حسبیه چیزهایی است که احراز شده است شارع اقدس در هیچ حالی راضی به اهمال و فروگذاری آنها نیست[۹].

ایشان که مقوله حسبه را در بحث استدلالی خویش در خصوص ولایت فقیه مورد عنایت قرار داده‌اند، بر این باور قرار گرفته‌اند که دلیل حسبه می‌تواند در عرض سایر ادله ولایت فقیه، مورد استدلال قرار گرفته و به اثبات اختیارات وسیع فقیه در عصر غیبت بپردازد. بر این اساس، ایشان پس از استدلال به روش عقلی و بعد از استدلال به روایات، استدلال به حسبه را در مرتبه سوم قرار داده و با تبیین حوزه وسیع آن، حفظ نظام، حراست از مرزها و سرحدات کشور، حفظ عقاید، اخلاق و فرهنگ جوانان از تبلیغات منحرف کننده و مقابله با تبلیغات ضد اسلامی را از آشکار‌ترین مصادیق حسبه نام برده و دست‌یابی به این اهداف بلند را در سایه تشکیل حکومت اسلامی میسر دانسته و این گونه نگاشته است: بر فرض چشم‌پوشی از ادله ولایت فقیه، بی‌شک تنها فقهای عادل کسانی‌اند که به طور یقین از نظر شارع صلاحیت تصدی حکومت اسلامی را دارند. بنابراین دخالت نظر فقیه و لزوم اذن و اجازه او در تشکیل حکومت، گریزناپذیر است. و با فرض نبود فقها و یا ناتوانی آنان، بر مسلمانان عادل واجب است که با اجازه فقیه در صورت امکان به تشکیل حکومت اسلامی قیام و اقدام نمایند[۱۰]»[۱۱]

منبع‌شناسی جامع فقه سیاسی

پانویس

  1. صراط النجاة، ج۱، ص۱۰.
  2. ر.ک: مفردات الفاظ قرآن، ص۱۱۶ - ۱۱۷؛ مجمع البحرین، ج۱، ذیل ماده حسب.
  3. النهایة فی غریب الحدیث، ج۱، ص۳۸۲.
  4. معجم مقاییس اللغة، ماده حسب.
  5. ر.ک: مفردات الفاظ قرآن، ماده حسب، لسان العرب، ماده حسب.
  6. عوائد الایام، ص۳۵۶.
  7. کتاب المکاسب، ص۱۵۴.
  8. تنبیه الامة و تنزیه المله، ص۴۶.
  9. کتاب البیع، ج۲، ص۶۶۵.
  10. ر.ک: کتاب البیع، ج۲، ص۶۶۵.
  11. ایزدهی، سید سجاد، فقه سیاسی امام خمینی، ص ۲۴-۲۸.