زحر بن قیس جعفی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-]] | + - [[))
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = اصحاب امام علی | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[زحر بن قیس جعفی در تاریخ اسلامی]] - [[زحر بن قیس جعفی در تراجم و رجال]]| پرسش مرتبط  = }}
{{جعبه اطلاعات اصحاب
| نام = زحر بن قیس جعفی
| مشهور به =
| نام تصویر = تصویر قدیمی از مسجد کوفه.jpg
| عرض تصویر =
| توضیح تصویر =  تصویر قدیمی از مسجد کوفه 
| نام کامل = زحر بن قیس بن مالک بن معاویة بن سعنة جعفی کندی کوفی
| نام‌های دیگر =
| جنسیت = مرد
| کنیه = 
| لقب = 
| اهل =
| از قبیله = {{فهرست جعبه افقی| [[جعفی]] | [[مذحج]]}}   
| از تیره =
| پدر = [[قیس بن مالک جعفی]]
| مادر = 
| همسر = 
| پسر = {{فهرست جعبه| [[جبلة بن زحر جعفی]] | [[جهم بن زحر جعفی]] | [[فرات بن زحر جعفی]] | [[جمال بن زحر جعفی]] }}           
| دختر = 
| خواهر =
| برادر = 
| خویشاوندان =
| وابستگان =
| تاریخ تولد =
| محل تولد = 
| محل زندگی = [[کوفه]] 
| تاریخ درگذشت =
| محل درگذشت = 
| تاریخ شهادت =
| محل شهادت =
| طول عمر =
| محل دفن = 
| دین =
| مذهب =
| از اصحاب = [[امام علی]]
| از طبقه =
| در جنگ = {{فهرست جعبه| [[جنگ جمل]] | [[جنگ صفین]] | [[واقعه کربلا]] }}
| نقش‌ها =
| فعالیت‌ها =  {{فهرست جعبه| از [[یاران حضرت علی]] در جنگ‌های [[جمل]] و [[صفین]] | [[رئیس]] پاسبانان [[کوفه]] در [[واقعه کربلا]] | حامل [[سرهای شهدا]] و [[اسیران]] [[کربلا]] از کوفه به [[شام]] }}
| علت شهرت =
| علت درگذشت = 
| علت شهادت =
| راوی از =
| روایات مشهور =
| مشایخ او = 
| راویان از او =
| آخرین راوی از او =
}}


{{امامت}}
'''زحر بن قیس جعفی''' از [[اصحاب امیرمؤمنان]] [[علی]]{{ع}} به شمار رفته است که ایشان را در جنگ‌های [[جمل]] و [[صفین]] [[یاری]] داد، اما پس از [[شهادت]] حضرت به [[معاویه]] پیوست. در جریان [[قیام امام حسین]]{{ع}}، از [[نزدیکان]] و سرداران [[عبید الله بن زیاد]] گردید. پس از [[شهادت]] [[اباعبدالله الحسین]]{{ع}}، مأمور حمل سرهای [[شهدای کربلا]] به [[دمشق]] شد. پس از مرگ [[یزید]]، با [[عبدالله بن زبیر]] همراه شد. با آغاز [[قیام مختار]]، زحر بن قیس از مخالفان مختار و قیامش گردید. تا اینکه با [[پیروزی]] قیام مختار، به [[بصره]] گریخت و به [[مصعب بن زبیر]] پیوست. در [[جنگ]] مصعب بن زبیر علیه مختار، از فرماندهان تحت امر مصعب بود. بعد از کشته شدن مختار و با حمله [[عبدالملک بن مروان]] به [[عراق]] به مصعب پشت کرد و به [[سپاه]] مروایان پیوست.
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;"> [[زحر بن قیس جعفی در تاریخ اسلامی]] - [[زحر بن قیس جعفی در تراجم و رجال]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
== مقدمه ==  
*زحر<ref>در نام زحر بن قیس اختلاف است، در تاریخ بغداد و کتاب الجمل «زحر» و در رجال طوسی «زهر» ظبط شده و در بعضی نسخ الاصابه «زجر» و در وقعه صفین سه مورد «زحر» و در موارد دیگری «زجر» آمده است، اما صحیح آن «زحر» است و «زجر» اشتباه می‌باشد.</ref> [[فرزند]] [[قیس بن مالک جعفی]] از سوارکاران نامی عصر خود در [[کوفه]] بود. [[شیخ طوسی]] او را از [[اصحاب]] [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} به شمار آورده است<ref>رجال طوسی، ص۴۲، ش۱۴.</ref>.
«زحر» فرزند قیس بن مالک [[جعفی]] از سوارکاران نامی عصر خود در [[کوفه]]<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۰۷؛ ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۵۲۰.</ref> و از [[اصحاب امیرمؤمنان]] [[علی]]{{ع}} به شمار رفته است<ref>شیخ طوسی، رجال، ص۶۵.</ref>. زحر در [[زمان]] [[خلافت]] [[خلیفه سوم]] به همراه [[جریر بن عبدالله بجلی]] از [[کارگزاران]] [[عثمان]] در سرزمین‌های [[جبل]] بود<ref>ابوحنیفه احمد بن داوود الدینوری، الاخبار الطوال، ص۱۵۶.</ref>. پس از [[قتل عثمان]]، به [[خدمت]] امیرالمؤمنین علی{{ع}} درآمد و ایشان را در جنگ‌های [[جمل]] و [[صفین]] [[یاری]] داد<ref>ابن ابی الحدید معتزلی، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۱۴۷؛ ابن قتیبه، الامامه و السیاسه، ج۱، ص۱۴۸ و ۱۲۷؛ ابن اعثم الکوفی، الفتوح، ج۴، ص۲۰۷.</ref>. او پس از [[شهادت امام علی]]{{ع}}، به [[معاویه]] پیوست و در جریان [[قیام امام حسین]]{{ع}}، از [[نزدیکان]] و سرداران [[عبید الله بن زیاد]] گردید. عبیدالله، زَحْر بن قَیس جُعفی را [[مأمور]] [[حفاظت]] از کوچه‌های [[شهر]] قرار داد و پس از [[شهادت]] [[اباعبدالله الحسین]]{{ع}}، او را مأمور حمل سرهای [[شهدای کربلا]] به [[دمشق]] کرد. پس از مرگ [[یزید]]، [[زحر بن قیس]] با [[عبدالله بن زبیر]] همراه شد<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۸۹؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۶، ص۱۸؛ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۶، ص۲۳۱؛ ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۱۷.</ref>. با آغاز [[قیام مختار]]، زحر بن قیس همانند بسیاری از [[اشراف کوفه]]، از [[مخالفان]] سرسخت مختار و قیامش گردید. تا اینکه با [[پیروزی]] قیام مختار، به [[بصره]] گریخت و به [[مصعب بن زبیر]] پیوست<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۹۸؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۶، صص۴۵-۵۲.</ref>. در [[جنگ]] مصعب بن زبیر علیه مختار، او از [[فرماندهان]] تحت امر مصعب بود<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۴۶۸.</ref>. اما همراهی‌اش با مصعب چندان به درازا نینجامید؛ چراکه با [[حمله]] [[عبدالملک بن مروان]] به [[عراق]]، با [[وعده]] [[امارت]] [[اصفهان]] به مصعب پشت کرد و به [[سپاه]] مروایان پیوست<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۶، ص۱۵۶؛ ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج۲، صص۲۳۴-۲۳۵. </ref>. [[زحر]] به [[خدمت]] [[حجاج بن یوسف ثقفی]] درآمد و او را در دفع [[شورش‌های خوارج]] در [[عراق]] و برخی دیگر از مناطق [[اسلامی]] از جمله [[ایران]]، [[یاری]] نمود و بدین جهت مورد تفقد و تقدیر فراوان [[حجاج]] قرار گرفت<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۸، ص۲۳؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۶، ص۲۴۳؛ ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۲۸۵؛ ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، صص۴۰۸-۴۰۹.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>
*وی از سواره [[نظام]] [[سپاه]] آن [[حضرت]] در [[جنگ جمل]] بود و اشعاری درباره [[جنگ جمل]] از وی [[نقل]] شده که متضمن [[ولایت علی]]{{ع}} و [[جانشینی بلافصل]] آن [[حضرت]] نیز می‌باشد<ref>شرح ابن ابی الحدید، ج۱، ص۱۴۷.</ref>.
*[[شیخ مفید]]، [[زحر بن قیس]] را حامل [[نامه]] [[حضرت علی]]{{ع}} به [[مردم کوفه]] ذکر می‌کند و می‌نویسد: موقعی که [[ناکثین]] و [[اصحاب جمل]] از [[یاران علی]]{{ع}} [[شکست]] خوردند، [[حضرت]] [[عبدالله بن عباس]] را به عنوان [[حاکم بصره]] [[منصوب]] کرد و خود عازم [[کوفه]] گردید و قبل از عزیمت، نامه‌ای برای [[مردم کوفه]] نوشت، و به وسیله [[زحر بن قیس]] [[نامه]] را فرستاد<ref>الجمل، ص۳۹۸.</ref>.
*زحر همواره از ملازمان [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بود و [[حضرت]] هم او را مورد [[عنایت]] قرار داده و هر گاه به او می‌نگریست، می‌فرمود: "هر که [[دوست]] دارد [[شهید]] زنده‌ای را ببیند به این [[مرد]] ([[زحر بن قیس]]) نگاه کند <ref>{{متن حدیث|من سره أن ینظر إلی الشهید الحی، فلینظر إلی هذا}}؛ الاصابه، ج۲، ص۶۳۱.</ref>.
*[[شیخ مفید]] می‌افزاید: [[امیرمؤمنان]]{{ع}} روی [[کاردانی]] و‌ ایمانی که در زحر سراغ داشت، وی را به [[امارت]] و [[حکومت]] [[مدائن]] برگزید<ref>الاصابه، ج۲، ص۶۳۱.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۵۵۶-۵۵۷.</ref>


==زحر حامل [[نامه]] [[امام]]{{ع}} برای جریر==
== نسب ==
*در [[وقعة صفین]] آمده: چون [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} پس از فراغت از [[جنگ جمل]] به [[کوفه]] وارد شد، با [[کارگزاران]] و عاملان خود مکاتبه کرد و آنها را برای [[جنگ]] با [[معاویه]] و [[اطاعت]] از خود فرا خواند، از جمله نامه‌ای برای [[جریر بن عبدالله بجلی]] که از زمان [[عثمان]] عامل [[همدان]]<ref>همدان در این جا از شهرهای‌ایران است.</ref> بود، نوشت و در آن [[نامه]] [[پیمان شکنی]] [[طلحه]] و [[زبیر]] و [[لشکرکشی]] آن دو به [[بصره]] و ظلم‌هایی که بر [[عثمان بن حنیف]] و [[مردمان]] بی‌گناه روا داشتند [[شکست]] [[سپاه]] [[جمل]] و بازگشت حضرتش به [[کوفه]] را در آن [[نامه]] یادآور شد و [[نامه]] را توسط [[زحر بن قیس جعفی]] برای او ارسال کرد.
[[زحر بن قیس]] بن مالک بن معاویة بن سعنة بن بدّاء [[جعفی]] از [[خاندان]] [[جعفی بن سعد العشیره]] از شاخه‌های [[قبیله]] [[بنی مذحج]] است<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۰۷؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۰۹. علاوه بر نسبت جعفی، در برخی منابع، نسبت او را کندی، مذحجی، و نخعی نیز گفته‌اند.</ref>. [[زحر]] دارای فرزندانی به نام‌های [[جهم]]، [[جبله]]، [[فرات]] و جمّال ([[حمال]])<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۰۷-۳۰۸؛ ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۵۲۰.</ref> بود<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>.
*چون [[نامه]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} به [[دست]] جریر رسید، از آن بسیار [[تجلیل]] کرد و [[پیام]] [[امام]]{{ع}} را برای [[مردم]] خواند و آنان را به [[اطاعت]] از آن [[حضرت]] [[دعوت]] نمود، سپس [[زحر بن قیس]] که گویا با [[سستی]] [[مردم]] در لبیک به [[دعوت]] [[امام]] مواجه شده بود، برخاست و خطبه‌ای خواند که بخشی از آن [[خطبه]] چنین بود: "ای [[مردم]]، [[حضرت علی]]{{ع}} برای شما نامه‌ای نوشته است که با هر سخن و [[کلامی]] را مسدود کرده، و هر چه بعد از او گفته شود [[بیهوده]] خواهد بود، اما با این حال بایستی شما [[نامه]] او را پاسخ دهید، و بدانید که [[مردم مدینه]] ([[مهاجر]] و [[انصار]]) بدون هیچ پروایی با او [[بیعت]] کردند و این [[بیعت]] از روی [[دوستی]] و [[رفاقت]] نبوده بلکه به خاطر [[علم]] بسیار او به [[کتاب خدا]] و [[سنت]] و [[سیره]] [[پیامبر اسلام]] بوده است، و [[طلحه]] و [[زبیر]] هم [[بیعت]] کرده بودند اما بدون هیچ [[دلیل]] و علتی [[بیعت]] خود شکستند و [[مردم]] را علیه او به [[شورش]] و [[جنگ]] [[دعوت]] نمودند و به هیچ چیز [[راضی]] نشدند مگر این که [[جنگی]] را بر او [[تحمیل]] کردند و آنها [[ام المؤمنین]] [[عایشه]] را وادار به [[خروج]] کردند و [[عاقبت]]، [[امیرمؤمنان]]{{ع}} و به ناچار با آنان مواجه گردید. [[حضرت]] در این مواجهه آنان را [[پند]] داد و [[دعوت]] به ترک [[قتال]] نمود، همان طور که با بقیه نیروهای [[طلحه]] و [[زبیر]] [[رفتاری]] [[نیکو]] و [[پسندیده]] داشت و [[مردم]] را به هر آنچه [[نیک]] است و در آن صلاحی است [[هدایت]] کرد. این مطالبی که گفتم اصل و خلاصه ماجراست که ظاهرا شما از جزئیات آن بی خبر مانده‌اید و اگر توضیح بیشتری میخواهید، به طور حتم به شما خواهیم گفت {{متن حدیث|وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ}}<ref>وقعة صفین، ص۱۷ و شرح ابن ابی الحدید، ج۳، ص۷۰.</ref>.
*[[زحر بن قیس]] در این [[مأموریت]] ضمن رعایت [[امانت داری]] و رساندن [[نامه]] [[امام]]{{ع}} به جریر، خود در [[مقام]] [[تشویق]] [[مردم]] در [[اطاعت از رهبری]] [[امیر مؤمنان]]{{ع}} و شرکت در [[جنگ]] با [[معاویه]]، کمال تلاش و کوشش را کرد و در [[اطاعت از امام]] و [[پیشوای معصوم]]{{ع}} به [[وظیفه]] [[اسلامی]] [[الهی]] خود عمل نمود.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۵۵۷-۵۵۸.</ref>


==زحر در [[صفین]]==
== [[زحر بن قیس]] و دوران [[خلافت]] [[خلفا]] ==
*[[زحر بن قیس]] در [[جنگ صفین]] دلاورانه با [[سپاه معاویه]] جنگید و از [[ولایت]] [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} [[دفاع]] کرد.
از شرح حال و چگونگی زندگانی وی در دوران [[رسول خدا]]{{صل}} و نیز روزگار خلافت خلفای ثلات خبر چندانی در دست نیست. جز آنکه گفته شده او در [[زمان]] خلافت [[خلیفه سوم]] به همراه [[جریر بن عبدالله بجلی]] کارگزار [[عثمان]] در سرزمین‌های [[جبل]] بود و در [[اداره امور]] آنجا به او کمک می‌کرد<ref>دینوری، الاخبار الطوال، ص۱۵۶.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>
*[[نصر بن مزاحم]] از‌ [[ایمن بن خریم بن فاتک]]<ref>«ایمن بن خریم» از اهالی شام و مردی عابد و زاهد بود و از همکاری با معاویه کناره گرفت و علاقه‌مند بود که عراقیان امیر و حاکم بر شام باشند و معاویه حتی برای جذب او خواست او را به امارت فلسطین بگمارد، تا وی را برای جنگ با علی{{ع}} همراهی نماید، اما او نپذیرفت. و اشعاری در مذمت معاویه و تجلیل از امیرالمؤمنین علی{{ع}} سرود و برای معاویه فرستاد (وقعة صفین، ص۵۰۳). در ضمن نام پدر او در کتاب وقعة صفین، «خریم» و در شرح ابن ابی الحدید «حزیم» و در بعضی نسخ نیز «خزیم» ضبط شده است.</ref> شعری را [[نقل]] کرده که دلالت دارد [[زحر بن قیس]] از معدود سوارکاران بی‌باک و [[دلاور]] [[جنگ صفین]] بوده است که به ذکر چند [[بیت]] آن بسنده می‌کنیم: ای [[شامیان]]، [[سوگند]] به خدایی که کوه ثبیر را در جایش [[استوار]] نمود و [[قرآن]] را در [[شب قدر]] نازل کرد. اگر [[سپاه]] [[عراق]] به شما بتازد، فقط [[خدا]] می‌داند که [[عاقبت]] کار چه خواهد شد. پیشاپیش آن، دلیر مردی چون [[عدی بن حاتم]] بر شما خواهد تاخت و در سپیده [[صبح]] [[مالک اشتر]] سپاهی گران بر سرتان می‌ریزد. و [[شریح بن هانی]] و [[زحر بن قیس]] با نیزه‌های سبز رنگ خود، سینه‌هایتان را می‌شکافند<ref>{{عربی| اما والذي أرسى ثبيرا مكانه * وأنزل ذا الفرقان في ليلة القدر
 
لئن عطفت خيل العراق عليكم * ولله لا للناس عاقبة الأمر
== زحر بن قیس و عصر خلافت [[علوی]]{{ع}} ==
تقحمها قدما عدي بن حاتم * والأشتر يهدي الخيل في وضح الفجر
پس از قتل [[عثمان]]، زحر به خدمت [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} درآمد. و همراه با ایشان در جنگ‌های [[جمل]] و [[صفین]] حضور یافت. با پایان گرفتن [[جنگ جمل]]، حضرت، او را همراه با نامه‌ای به [[شهر کوفه]] فرستادند. امیرالمؤمنین{{ع}} در این [[نامه]] ضمن توضیحاتی در باب علت وقوع این حادثه، از [[مردم کوفه]] خواستند تا اگر سؤالی درباره این [[جنگ]] دارند از [[زحر بن قیس]] بپرسند<ref>شیخ مفید، الجمل، ص۲۱۳؛ نصر بن مزاحم منقری، وقعة الصفین، ص۱۵-۱۶.</ref>. حضرت همچنین، پس از مدت کوتاهی از وقوع [[جنگ جمل]]، او را همراه با نامه‌ای به سوی [[جریر بن عبدالله بجلی]] ـ عامل [[عثمان]] در [[ری]] و [[همدان]] ـ فرستاد تا از [[مردم]] آن مناطق برای حضرت [[بیعت]] بگیرند<ref>نصر بن مزاحم منقری، وقعة الصفین، ص۱۵-۱۶؛ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۲، ص۵۰۰-۵۰۱.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ص۵۵۷-۵۵۸.</ref>
وطاعنكم فيها شريح بن هانئ * وزحر بن قيس بالمثقفة السمر}}؛ وقعة صفین، ص۵۰۳.</ref>.
 
*آری، [[زحر بن قیس]] چون دیگر [[یاران]] با وفای [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} همواره [[جان]] بر کف از [[ولایت]] و [[امامت]] آن [[امام همام]] [[دفاع]] نمود.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۵۵۹-۵۶۰.</ref>
[[زحر]] در [[صفین]] نیز حضور داشت. در این جنگ، [[امام علی]]{{ع}} او را با عده‌ای از سواران به قطقطانه فرستاد تا از رسیدن آذوقه و تدارکات به سپاه [[معاویه]] جلوگیری کند. حضرت پیش از رفتن زحر به او سفارش کردند حتی‌المقدور خونی نریزد و [[شمشیر]] را تنها در جایی که لازم است به کار بندد. او به سوی قطقطانه حرکت کرد، [[معاویه]] پس از اطلاع از این امر، یکی از [[یاران]] خود به نام [[ضحاک بن قیس]] را به مقابله با او گسیل داشت. با رو در رو شدن دو [[سپاه]] درگیری آغاز شد. در این جنگ [[زحر بن قیس]] و یارانش موفق شدند [[ضحاک]] و یارانش را به عقب برانند و به [[پیروزی]] [[دست]] یابند<ref>ابن قتیبه الدینوری، الامامه و السیاسه، ج۱، ص۱۲۷.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[قاتلان امام حسین ـ حسینی ایمنی (مقاله)|قاتلان امام حسین]]؛ [[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ص۵۵۹-۵۶۰.</ref>.
 
اما [[زحر بن قیس]] فردی [[جاه‌طلب]] بود و تلاش‌های او همان گونه که [[عتبة بن ابی‌سفیان]] نیز در سخنانش بدان اشاره کرده بود در راستای کسب [[منافع]] مادی‌اش بود. عتبة بن ابی‌سفیان در سخنان خود با [[قیس بن اشعث]] در [[جنگ صفین]] به این امر تصریح کرده و گفته بود: «او فردی است که جز منافع شخصی‌اش به چیز دیگری نمی‌اندیشد»<ref>نصر بن مزاحم منقری، وقعة الصفین، ص۴۰۸؛ ابن قتیبه، الامامه و السیاسه، ج۱، ص۱۳۷؛ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۳، ص۱۶۵.</ref>؛ همین مصلحت‌اندیشی‌ها و توجه به منافع مادی باعث شده بود تا زحر بن قیس از کسانی باشد که موضوع صلح با معاویه را به شدت دنبال کند و به برقراری این [[صلح]] تأکید بورزد<ref>ابن قتیبه، الامامه و السیاسه، ج۱، ص۱۴۸؛ ابن اعثم الکوفی، الفتوح، ج۴، ص۲۰۷.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>
 
== زحر بن قیس بعد از شهادت امیرالمؤمنین{{ع}} ==
پس از [[شهادت علی]]{{ع}}، [[زحر]] به [[معاویه]] و کارگزارانش پیوست تا آنجا که حاضر شد برای خوش خدمتی به آنان به [[دروغ]] به [[بیعت‌شکنی]] و خروج [[حجر بن عدی]] از [[بیعت]] معاویه، [[شهادت]] داده، به همراه گروهی دیگر از اشراف کوفه گواهی‌ای را که [[زیاد بن ابیه]] ـ عامل معاویه در [[کوفه]] و [[بصره]] ـ به همین منظور تهیه دیده بود امضاء نماید، گواهی‌ای که مقدمات شهادت حجر بن عدی را فراهم آورد<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۲۵۵؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۵، ص۲۷۰. </ref>.<ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[قاتلان امام حسین ـ حسینی ایمنی (مقاله)|قاتلان امام حسین]].</ref>
 
[[عبیدالله بن زیاد]] پس از [[شکست]] [[نهضت مسلم بن عقیل]]، ـ زمانی که [[کوفیان]] گروه گروه به جنگ [[امام حسین]]{{ع}} و یارانش اعزام می‌‌شدند ـ زَحر بن قَیس جُعفی را [[رئیس]] پاسبانان کوفه قرار داد<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۷۹.</ref>. پس از [[شهادت سیدالشهداء]]{{ع}} و یارانش، وی از سوی ابن‌زیاد، [[مسئول]] انتقال [[سرهای شهدا]] و [[اسراء]] به [[شام]] گردید<ref>دینوری، الاخبار الطوال، ص۲۶۰.</ref>.
 
پس از مرگ [[یزید]]، [[زحر بن قیس]] با [[عبدالله بن زبیر]] همراه شد و به همراه با [[کارگزار]] او ـ ابن‌مطیع ـ کوشید تا از [[قیام مختار]] جلوگیری کند. زحر بن قیس همانند بسیاری از اشراف کوفه، از مخالفان سرسخت مختار و قیامش به حساب می‌آمد. آنان همواره مترصد فرصتی برای در هم شکستن این [[قیام]] بودند تا اینکه پس از خروج [[ابراهیم بن مالک اشتر]] از [[کوفه]]، [[فرصت]] را مغتنم شمردند و علیه مختار سر به [[شورش]] برداشتند. او در این شورش، [[مسئول]] [[جنگ]] در محله کنده بود اما این شورش دیری نپایید که به [[شکست]] انجامید و زحر بن قیس مانند بسیاری از اشراف کوفه به [[بصره]] گریخت و به [[مصعب بن زبیر]] پیوست<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۹۸؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۶، صص۴۵-۵۲.</ref>. در [[جنگ]] مصعب بن زبیر علیه مختار، او از هواداران و [[فرماندهان]] تحت امر [[مصعب]] بود و مصعب او را با هزار سپاهی به کمک ابن معمر فرستاد تا اسباب شکست مختار را فراهم آورند<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۴۶۸.</ref>.
 
وی پس از شکست [[سپاه]] مختار در [[حروراء]] از سوی مصعب بن زبیر [[مأمور]] [[تصرف]] محله [بنی]مراد کوفه شد<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۴۳۹؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۶، ص۱۰۵.</ref>. پس از [[قتل]] مختار، [[زحر]] همواره از فرماندهان سپاه مصعب بود چندان که در [[جنگ]] [[سپاه]] [[زبیری]] با [[خوارج]]، سالار [[قبایل]] [[مذحج]] و [[اسد]] در سپاه وی بود<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۶، ص۱۹۷.</ref>.<ref>[[مرضیه محمدزاده|محمدزاده، مرضیه]]، [[دوزخیان جاوید (کتاب)|دوزخیان جاوید]]، ص۲۸۴-۲۸۶.</ref> او در جنگ [[مصعب بن زبیر]] با [[عبدالملک بن مروان]] نیز در شمار [[فرماندهان]] مصعب بود و در کنار مصعب بن زبیر تا آستانه جنگ با [[عبدالملک]] پیش رفت اما عبدالملک با [[وعده]] [[امارت]] [[اصفهان]] او و بسیاری از سران سپاه مصعب را جدا کرد و سپاه مصعب را به [[شکست]] کشاند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۶، ص۱۵۶؛ ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج۲، صص۲۳۴-۲۳۵.</ref>. پس از مستحکم شدن پایه‌های [[حکومت]] عبدالملک در سرتاسر [[بلاد اسلامی]]، [[زحر بن قیس]] به [[خدمت]] [[حجاج بن یوسف ثقفی]] درآمد. در جریان شورش‌های خوارج در [[عراق]] و برخی دیگر از مناطق [[اسلامی]] از جمله [[ایران]]، به دستور [[حجاج]] به همراه سپاهی هزار و هشتصد نفره، به جنگ شبیب بن یزید شیبانی رفت اما شکست خورد. در این جنگ زحر از خود [[مقاومت]] شجاعانه‌ای نشان داد. او را در حالی که به شدت زخمی شده بود و زخم‌های متعددی برداشته بود به [[کوفه]] انتقال دادند. حجاج بن یوسف از او استقبال کرد و او را مورد [[اکرام]] و تقدیر فراوان خود قرار داد<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۸، ص۲۳؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۶، ص۲۴۳؛ ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۲۸۵؛ ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، صص۴۰۸-۴۰۹.</ref>.<ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[قاتلان امام حسین ـ حسینی ایمنی (مقاله)|قاتلان امام حسین]].</ref> از [[زمان]] و چگونگی [[مرگ]] زحر بن قیس جعفی اطلاع [[درستی]] در دست نیست<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>.
 
== اوصاف و ویژگی‌های شخصیتی ==
زحر بن قیس جعفی را فردی [[شجاع]]<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۰۷؛ ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۵۲۰.</ref> و خطیبی [[بلیغ]]<ref>الصفدی؛ الوافی بالوفیات، ج۱۴، ص۱۲۷.</ref> گفته‌اند. منابع [[اهل سنت]] او را در شمار [[تابعین]]<ref>العجلی، معرفة الثقات، ج۱، ص۳۶۹؛ ابن‌عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۸، ص۴۴۳. </ref> بلکه از کبار<ref>العجلی، معرفة الثقات، ج۱، ص۳۶۹.</ref> و [[ثقات]]<ref>ابن حبان، الثقات، ج۴، ص۲۷۱.</ref> آنان دانسته و از [[شعبی]] به عنوان تنها [[راوی]] وی نام برده‌اند<ref>ابن ابی حاتم رازی، الجرح و التعدیل، ج۳، ص۶۱۹؛ ابن حبان، الثقات، ج۴، ص۲۷۱.</ref>. در منابع [[شیعی]] از او در شمار [[اصحاب]]<ref>شیخ طوسی، رجال، ص۶۵؛ ابن داود حلی، رجال، ص۹۶؛ تفرشی، نقد الرجال، ج۲، ص۲۵۳.</ref> و [[راویان]]<ref>شیخ طوسی، رجال، ص۶۵.</ref> [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} یاد شده است. هر چند برخی منابع شیعی ماجرای [[زندگی]] او را [[سوء]] عاقبتی [[زحر بن قیس]] عنوان کرده‌اند<ref>نمازی شاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۳، ص۴۲۱.</ref>. زحر شخصیتی داشته ملوّن و [[جاه طلب]] و به اصطلاح امروز «نان به نرخ [[روز]] خور». تمام تلاش‌های این جاه‌طلب در راستای کسب [[منافع]] مادی‌اش بود، از این رو با هر [[حکومتی]] دمساز بوده و با آن به راحتی کار کرده است<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[فرات بن زحر جعفی]] (فرزند)
* [[فرات بن زحر جعفی]] (فرزند)
* [[جبلة بن زحر جعفی]] (فرزند)
* [[جبلة بن زحر جعفی]] (فرزند)
* [[جهم بن زحر جعفی]] (فرزند)
* [[جهم بن زحر جعفی]] (فرزند)
* [[حمال بن زحر جعفی]] (فرزند)
* [[جمال بن زحر جعفی]] (فرزند)
* [[جعفی]] (قبیله)
* [[مذحج]] (قبیله)
{{پایان مدخل وابسته}}


==منابع==
== منابع ==
* [[پرونده:1379452.jpg|22px]] [[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|'''اصحاب امام علی''']]
{{منابع}}
# [[پرونده:1379452.jpg|22px]] [[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|'''اصحاب امام علی''']]
# [[پرونده:9030760879.jpg|22px]] [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس}}
{{پانویس2}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:قاتلان امام حسین]]
[[رده:یاران امام علی]]
[[رده:اصحاب امام علی]]
[[رده:زحر بن قیس جعفی]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:کارگزاران حکومت امام علی]]
[[رده:جعفی]] 
[[رده:مذحج]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۴۴

زحر بن قیس جعفی
تصویر قدیمی از مسجد کوفه
نام کاملزحر بن قیس بن مالک بن معاویة بن سعنة جعفی کندی کوفی
جنسیتمرد
از قبیله
پدرقیس بن مالک جعفی
پسر
محل زندگیکوفه
از اصحابامام علی
حضور در جنگ
فعالیت‌های او

زحر بن قیس جعفی از اصحاب امیرمؤمنان علی(ع) به شمار رفته است که ایشان را در جنگ‌های جمل و صفین یاری داد، اما پس از شهادت حضرت به معاویه پیوست. در جریان قیام امام حسین(ع)، از نزدیکان و سرداران عبید الله بن زیاد گردید. پس از شهادت اباعبدالله الحسین(ع)، مأمور حمل سرهای شهدای کربلا به دمشق شد. پس از مرگ یزید، با عبدالله بن زبیر همراه شد. با آغاز قیام مختار، زحر بن قیس از مخالفان مختار و قیامش گردید. تا اینکه با پیروزی قیام مختار، به بصره گریخت و به مصعب بن زبیر پیوست. در جنگ مصعب بن زبیر علیه مختار، از فرماندهان تحت امر مصعب بود. بعد از کشته شدن مختار و با حمله عبدالملک بن مروان به عراق به مصعب پشت کرد و به سپاه مروایان پیوست.

مقدمه

«زحر» فرزند قیس بن مالک جعفی از سوارکاران نامی عصر خود در کوفه[۱] و از اصحاب امیرمؤمنان علی(ع) به شمار رفته است[۲]. زحر در زمان خلافت خلیفه سوم به همراه جریر بن عبدالله بجلی از کارگزاران عثمان در سرزمین‌های جبل بود[۳]. پس از قتل عثمان، به خدمت امیرالمؤمنین علی(ع) درآمد و ایشان را در جنگ‌های جمل و صفین یاری داد[۴]. او پس از شهادت امام علی(ع)، به معاویه پیوست و در جریان قیام امام حسین(ع)، از نزدیکان و سرداران عبید الله بن زیاد گردید. عبیدالله، زَحْر بن قَیس جُعفی را مأمور حفاظت از کوچه‌های شهر قرار داد و پس از شهادت اباعبدالله الحسین(ع)، او را مأمور حمل سرهای شهدای کربلا به دمشق کرد. پس از مرگ یزید، زحر بن قیس با عبدالله بن زبیر همراه شد[۵]. با آغاز قیام مختار، زحر بن قیس همانند بسیاری از اشراف کوفه، از مخالفان سرسخت مختار و قیامش گردید. تا اینکه با پیروزی قیام مختار، به بصره گریخت و به مصعب بن زبیر پیوست[۶]. در جنگ مصعب بن زبیر علیه مختار، او از فرماندهان تحت امر مصعب بود[۷]. اما همراهی‌اش با مصعب چندان به درازا نینجامید؛ چراکه با حمله عبدالملک بن مروان به عراق، با وعده امارت اصفهان به مصعب پشت کرد و به سپاه مروایان پیوست[۸]. زحر به خدمت حجاج بن یوسف ثقفی درآمد و او را در دفع شورش‌های خوارج در عراق و برخی دیگر از مناطق اسلامی از جمله ایران، یاری نمود و بدین جهت مورد تفقد و تقدیر فراوان حجاج قرار گرفت[۹].[۱۰]

نسب

زحر بن قیس بن مالک بن معاویة بن سعنة بن بدّاء جعفی از خاندان جعفی بن سعد العشیره از شاخه‌های قبیله بنی مذحج است[۱۱]. زحر دارای فرزندانی به نام‌های جهم، جبله، فرات و جمّال (حمال)[۱۲] بود[۱۳].

زحر بن قیس و دوران خلافت خلفا

از شرح حال و چگونگی زندگانی وی در دوران رسول خدا(ص) و نیز روزگار خلافت خلفای ثلات خبر چندانی در دست نیست. جز آنکه گفته شده او در زمان خلافت خلیفه سوم به همراه جریر بن عبدالله بجلی کارگزار عثمان در سرزمین‌های جبل بود و در اداره امور آنجا به او کمک می‌کرد[۱۴].[۱۵]

زحر بن قیس و عصر خلافت علوی(ع)

پس از قتل عثمان، زحر به خدمت امیرالمؤمنین(ع) درآمد. و همراه با ایشان در جنگ‌های جمل و صفین حضور یافت. با پایان گرفتن جنگ جمل، حضرت، او را همراه با نامه‌ای به شهر کوفه فرستادند. امیرالمؤمنین(ع) در این نامه ضمن توضیحاتی در باب علت وقوع این حادثه، از مردم کوفه خواستند تا اگر سؤالی درباره این جنگ دارند از زحر بن قیس بپرسند[۱۶]. حضرت همچنین، پس از مدت کوتاهی از وقوع جنگ جمل، او را همراه با نامه‌ای به سوی جریر بن عبدالله بجلی ـ عامل عثمان در ری و همدان ـ فرستاد تا از مردم آن مناطق برای حضرت بیعت بگیرند[۱۷].[۱۸]

زحر در صفین نیز حضور داشت. در این جنگ، امام علی(ع) او را با عده‌ای از سواران به قطقطانه فرستاد تا از رسیدن آذوقه و تدارکات به سپاه معاویه جلوگیری کند. حضرت پیش از رفتن زحر به او سفارش کردند حتی‌المقدور خونی نریزد و شمشیر را تنها در جایی که لازم است به کار بندد. او به سوی قطقطانه حرکت کرد، معاویه پس از اطلاع از این امر، یکی از یاران خود به نام ضحاک بن قیس را به مقابله با او گسیل داشت. با رو در رو شدن دو سپاه درگیری آغاز شد. در این جنگ زحر بن قیس و یارانش موفق شدند ضحاک و یارانش را به عقب برانند و به پیروزی دست یابند[۱۹].[۲۰].

اما زحر بن قیس فردی جاه‌طلب بود و تلاش‌های او همان گونه که عتبة بن ابی‌سفیان نیز در سخنانش بدان اشاره کرده بود در راستای کسب منافع مادی‌اش بود. عتبة بن ابی‌سفیان در سخنان خود با قیس بن اشعث در جنگ صفین به این امر تصریح کرده و گفته بود: «او فردی است که جز منافع شخصی‌اش به چیز دیگری نمی‌اندیشد»[۲۱]؛ همین مصلحت‌اندیشی‌ها و توجه به منافع مادی باعث شده بود تا زحر بن قیس از کسانی باشد که موضوع صلح با معاویه را به شدت دنبال کند و به برقراری این صلح تأکید بورزد[۲۲].[۲۳]

زحر بن قیس بعد از شهادت امیرالمؤمنین(ع)

پس از شهادت علی(ع)، زحر به معاویه و کارگزارانش پیوست تا آنجا که حاضر شد برای خوش خدمتی به آنان به دروغ به بیعت‌شکنی و خروج حجر بن عدی از بیعت معاویه، شهادت داده، به همراه گروهی دیگر از اشراف کوفه گواهی‌ای را که زیاد بن ابیه ـ عامل معاویه در کوفه و بصره ـ به همین منظور تهیه دیده بود امضاء نماید، گواهی‌ای که مقدمات شهادت حجر بن عدی را فراهم آورد[۲۴].[۲۵]

عبیدالله بن زیاد پس از شکست نهضت مسلم بن عقیل، ـ زمانی که کوفیان گروه گروه به جنگ امام حسین(ع) و یارانش اعزام می‌‌شدند ـ زَحر بن قَیس جُعفی را رئیس پاسبانان کوفه قرار داد[۲۶]. پس از شهادت سیدالشهداء(ع) و یارانش، وی از سوی ابن‌زیاد، مسئول انتقال سرهای شهدا و اسراء به شام گردید[۲۷].

پس از مرگ یزید، زحر بن قیس با عبدالله بن زبیر همراه شد و به همراه با کارگزار او ـ ابن‌مطیع ـ کوشید تا از قیام مختار جلوگیری کند. زحر بن قیس همانند بسیاری از اشراف کوفه، از مخالفان سرسخت مختار و قیامش به حساب می‌آمد. آنان همواره مترصد فرصتی برای در هم شکستن این قیام بودند تا اینکه پس از خروج ابراهیم بن مالک اشتر از کوفه، فرصت را مغتنم شمردند و علیه مختار سر به شورش برداشتند. او در این شورش، مسئول جنگ در محله کنده بود اما این شورش دیری نپایید که به شکست انجامید و زحر بن قیس مانند بسیاری از اشراف کوفه به بصره گریخت و به مصعب بن زبیر پیوست[۲۸]. در جنگ مصعب بن زبیر علیه مختار، او از هواداران و فرماندهان تحت امر مصعب بود و مصعب او را با هزار سپاهی به کمک ابن معمر فرستاد تا اسباب شکست مختار را فراهم آورند[۲۹].

وی پس از شکست سپاه مختار در حروراء از سوی مصعب بن زبیر مأمور تصرف محله [بنی]مراد کوفه شد[۳۰]. پس از قتل مختار، زحر همواره از فرماندهان سپاه مصعب بود چندان که در جنگ سپاه زبیری با خوارج، سالار قبایل مذحج و اسد در سپاه وی بود[۳۱].[۳۲] او در جنگ مصعب بن زبیر با عبدالملک بن مروان نیز در شمار فرماندهان مصعب بود و در کنار مصعب بن زبیر تا آستانه جنگ با عبدالملک پیش رفت اما عبدالملک با وعده امارت اصفهان او و بسیاری از سران سپاه مصعب را جدا کرد و سپاه مصعب را به شکست کشاند[۳۳]. پس از مستحکم شدن پایه‌های حکومت عبدالملک در سرتاسر بلاد اسلامی، زحر بن قیس به خدمت حجاج بن یوسف ثقفی درآمد. در جریان شورش‌های خوارج در عراق و برخی دیگر از مناطق اسلامی از جمله ایران، به دستور حجاج به همراه سپاهی هزار و هشتصد نفره، به جنگ شبیب بن یزید شیبانی رفت اما شکست خورد. در این جنگ زحر از خود مقاومت شجاعانه‌ای نشان داد. او را در حالی که به شدت زخمی شده بود و زخم‌های متعددی برداشته بود به کوفه انتقال دادند. حجاج بن یوسف از او استقبال کرد و او را مورد اکرام و تقدیر فراوان خود قرار داد[۳۴].[۳۵] از زمان و چگونگی مرگ زحر بن قیس جعفی اطلاع درستی در دست نیست[۳۶].

اوصاف و ویژگی‌های شخصیتی

زحر بن قیس جعفی را فردی شجاع[۳۷] و خطیبی بلیغ[۳۸] گفته‌اند. منابع اهل سنت او را در شمار تابعین[۳۹] بلکه از کبار[۴۰] و ثقات[۴۱] آنان دانسته و از شعبی به عنوان تنها راوی وی نام برده‌اند[۴۲]. در منابع شیعی از او در شمار اصحاب[۴۳] و راویان[۴۴] امیرمؤمنان علی(ع) یاد شده است. هر چند برخی منابع شیعی ماجرای زندگی او را سوء عاقبتی زحر بن قیس عنوان کرده‌اند[۴۵]. زحر شخصیتی داشته ملوّن و جاه طلب و به اصطلاح امروز «نان به نرخ روز خور». تمام تلاش‌های این جاه‌طلب در راستای کسب منافع مادی‌اش بود، از این رو با هر حکومتی دمساز بوده و با آن به راحتی کار کرده است[۴۶].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۰۷؛ ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۵۲۰.
  2. شیخ طوسی، رجال، ص۶۵.
  3. ابوحنیفه احمد بن داوود الدینوری، الاخبار الطوال، ص۱۵۶.
  4. ابن ابی الحدید معتزلی، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۱۴۷؛ ابن قتیبه، الامامه و السیاسه، ج۱، ص۱۴۸ و ۱۲۷؛ ابن اعثم الکوفی، الفتوح، ج۴، ص۲۰۷.
  5. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۸۹؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۶، ص۱۸؛ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۶، ص۲۳۱؛ ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۱۷.
  6. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۹۸؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۶، صص۴۵-۵۲.
  7. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۴۶۸.
  8. محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۶، ص۱۵۶؛ ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج۲، صص۲۳۴-۲۳۵.
  9. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۸، ص۲۳؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۶، ص۲۴۳؛ ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۲۸۵؛ ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، صص۴۰۸-۴۰۹.
  10. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  11. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۰۷؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۰۹. علاوه بر نسبت جعفی، در برخی منابع، نسبت او را کندی، مذحجی، و نخعی نیز گفته‌اند.
  12. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۰۷-۳۰۸؛ ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۵۲۰.
  13. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  14. دینوری، الاخبار الطوال، ص۱۵۶.
  15. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  16. شیخ مفید، الجمل، ص۲۱۳؛ نصر بن مزاحم منقری، وقعة الصفین، ص۱۵-۱۶.
  17. نصر بن مزاحم منقری، وقعة الصفین، ص۱۵-۱۶؛ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۲، ص۵۰۰-۵۰۱.
  18. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ص۵۵۷-۵۵۸.
  19. ابن قتیبه الدینوری، الامامه و السیاسه، ج۱، ص۱۲۷.
  20. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، قاتلان امام حسین؛ ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ص۵۵۹-۵۶۰.
  21. نصر بن مزاحم منقری، وقعة الصفین، ص۴۰۸؛ ابن قتیبه، الامامه و السیاسه، ج۱، ص۱۳۷؛ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۳، ص۱۶۵.
  22. ابن قتیبه، الامامه و السیاسه، ج۱، ص۱۴۸؛ ابن اعثم الکوفی، الفتوح، ج۴، ص۲۰۷.
  23. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  24. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۲۵۵؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۵، ص۲۷۰.
  25. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، قاتلان امام حسین.
  26. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۷۹.
  27. دینوری، الاخبار الطوال، ص۲۶۰.
  28. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۹۸؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۶، صص۴۵-۵۲.
  29. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۴۶۸.
  30. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۴۳۹؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۶، ص۱۰۵.
  31. محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۶، ص۱۹۷.
  32. محمدزاده، مرضیه، دوزخیان جاوید، ص۲۸۴-۲۸۶.
  33. محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۶، ص۱۵۶؛ ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج۲، صص۲۳۴-۲۳۵.
  34. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۸، ص۲۳؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۶، ص۲۴۳؛ ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۲۸۵؛ ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، صص۴۰۸-۴۰۹.
  35. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، قاتلان امام حسین.
  36. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  37. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۰۷؛ ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۵۲۰.
  38. الصفدی؛ الوافی بالوفیات، ج۱۴، ص۱۲۷.
  39. العجلی، معرفة الثقات، ج۱، ص۳۶۹؛ ابن‌عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۸، ص۴۴۳.
  40. العجلی، معرفة الثقات، ج۱، ص۳۶۹.
  41. ابن حبان، الثقات، ج۴، ص۲۷۱.
  42. ابن ابی حاتم رازی، الجرح و التعدیل، ج۳، ص۶۱۹؛ ابن حبان، الثقات، ج۴، ص۲۷۱.
  43. شیخ طوسی، رجال، ص۶۵؛ ابن داود حلی، رجال، ص۹۶؛ تفرشی، نقد الرجال، ج۲، ص۲۵۳.
  44. شیخ طوسی، رجال، ص۶۵.
  45. نمازی شاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۳، ص۴۲۱.
  46. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.