شهادت امام مهدی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'امامی' به 'امامی')
جز (جایگزینی متن - '{{پایان پرسش وابسته}}↵↵{{پرسمان' به '{{پایان پرسش وابسته}} == پرسش‌های وابسته == {{پرسمان')
 
(۱۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مهدویت/بالا}}
{{مهدویت}}
{{مهدویت}}
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = امام مهدی
| عنوان مدخل  = شهادت امام مهدی
| مداخل مرتبط = [[شهادت امام مهدی در حدیث]]
| پرسش مرتبط  = امام مهدی (پرسش)
}}
== مقدمه ==
آن گونه که از [[روایات]] استفاده می‌شود [[حضرت مهدی]] {{ع}} [[پس از ظهور]] خود چند سال بر [[جهان]] [[حکومت]] خواهد کرد و سپس به [[مرگ طبیعی]] یا به دست شخصی به [[شهادت]] خواهد رسید. در [[روایات رجعت]] به وضوح آمده است [[حضرت مهدی]] {{ع}} از [[دنیا]] خواهد رفت و [[امام حسین]] {{ع}} متصدی امور [[غسل]] و [[کفن]] و [[دفن]] [[حضرت]] خواهد شد و بار دیگر به [[دنیا]] [[رجعت]] خواهد نمود. در این [[روایات]] مکرر یاد شده است که هر امامی و هر مؤمنی، یک بار با [[مرگ طبیعی]] [[وفات]] خواهد نمود سپس در [[رجعت]] به [[دنیا]] باز می‌گردد و یک بار هم به [[فیض]] [[شهادت]] خواهد رسید؛ همچنین کسانی که [[پیش از ظهور]] به [[شهادت]] نایل آمده باشند، در [[رجعت]] بازگشته و با [[مرگ طبیعی]] از [[دنیا]] خواهند رفت.


==مقدمه==
[[امام صادق]] {{ع}} در ضمن [[حدیثی]] در [[تفسیر]] [[آیه]] ششم سوره اسرا فرمود: [[امام حسین]] {{ع}} در [[زمان ظهور حضرت مهدی]] {{ع}}، هنگامی که او در میان [[مردم]] ظاهر و آشکار است، با هفتاد نفر [[رجعت]] خواهد نمود، زمانی که [[مردم]] به وجود [[امام حسین]] {{ع}} [[یقین]] کردند، [[حضرت مهدی]] {{ع}} از [[دنیا]] خواهد رفت، سپس [[حضرت]] [[امام حسین]] {{ع}} امور [[غسل]]، [[کفن]]، [[حنوط]]، و [[دفن]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} را بر عهده خواهد گرفت، زیرا امور ولی را جز ولی عهده‌دار نخواهد شد<ref>کامل الزیارات، ص ۶۰.</ref>.
*درباره فرجام زندگی پرخیر و [[برکت]] [[آخرین حجت الهی]]، دیدگاه‏‌های متفاوتی ذکر شده است. برخی پایان [[عمر]] آن حضرت را با کشته شدن و [[شهادت]] دانسته، و برخی دیگر [[رحلت]] آن بزرگوار را به [[مرگ طبیعی]] ذکر کرده‌‏اند. هر کدام از دیدگاه‌‏های بالا مستند به دلایلی است.
*'''۱. [[دلایل]] کسانی که پایان [[عمر]] ایشان را [[شهادت]] دانسته‌‏اند:'''
#روایاتی در دست است که پایان [[عمر]] همه [[امامان]]{{عم}} را [[شهادت]] "[[مرگ]] [[غیر طبیعی]]" ذکر کرده است. از [[امام حسن]]{{ع}} [[نقل]] شده که فرمود: "هیچ‏یک از ما [[امامان]] نیست، جز آن‏که کشته یا [[مسموم]] شود<ref>{{عربی|" مَا مِنَّا إِلَّا مَقْتُولٌ‏ أَوْ مَسْمُومٌ‏ ‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏"}}، علی بن محمد خزاز قمی، کفایة الاثر، ص ۲۲۶</ref>. این [[روایت]]، به این صورت فقط در کتاب "[[کفایة الاثر]]" نوشته [[علی بن محمد خزاز قمی]] از علمای قرن چهار و پنج هجری آمده و مرحوم [[علامه مجلسی]] آن را از کتاب یاد شده [[نقل]] کرده است. آنچه در بررسی این [[روایت]]، قابل تأمل است این‏که: این [[روایت]]، در کتاب‏‌های پیش از آن مورد اشاره قرار نگرفته است. همچنین برخی از افراد که در [[سند]] [[روایت]] آمده‌‏اند مجهول بوده، در هیچ یک از کتاب‌‏های رجالی سخنی از آن‏ها به میان نیامده است. در ادامه [[روایت]] نیز مطلبی آمده که با [[اعتقاد]] [[شیعه]] در تعارض است و آن این‏که شمار [[امامان]] سیزده نفر خواهد شد؛ چرا که شمار [[امامان]] که از نسل [[امام علی|علی]]{{ع}} است، [[دوازده]] نفر ذکر شده است که با خود آن حضرت سیزده خواهد شد؛ بنابراین استناد به این [[روایت]]، برای ادعای یاد شده ناکافی می‌‏نماید.
#[[شیخ صدوق]] به [[نقل]] از [[ابا صلت هروی]] گوید: از [[امام رضا]]{{ع}} شنیدم که فرمود: "به [[خدا]] [[سوگند]]! نیست از ما مگر کشته ‏شده به [[شهادت]] رسیده"<ref> {{عربی|" وَ اللَّهِ‏ مَا مِنَّا إِلَّا مَقْتُولٌ‏ شَهِيدٌ ‏‏‏‏‏‏‏"}}، شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۵۸۵، ح ۳۱۹۲</ref>. این [[روایت]] را فقط [[شیخ صدوق]] [[نقل]] کرده است. وی [[روایت]] یاد شده را در کتاب "من لا یحضره الفقیه"<ref>  شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۵۸۵، ح ۳۱۹۲</ref>، به صورت مرفوعه "بدون ذکر کامل [[سند]]" و در دو کتاب "امالی"<ref>  شیخ صدوق، الامالی، ص ۶۳</ref> و "عیون [[اخبار]] [[الرضا]]"{{ع}}<ref>  شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا علیه السّلام، ج ۲، ص ۲۵۶، ح ۹</ref>‏  با ذکر [[سند]] آورده است. این احتمال که مقصود حضرت فقط [[امامان]] پیش از خود است و [[شهادت]] [[امامان]] پس از آن حضرت به [[دلیل]] نیاز دارد، [[استدلال]] قطعی آن بر همه [[امامان]]{{عم}} را نیز ناتمام خواهد ساخت<ref>  دیدگاه شیخ مفید درباره سه امام پس از آن حضرت این احتمال را تقویت می‌‏کند. شیخ مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۲۹۵.</ref>.
*بررسی و [[قضاوت]] در این امر، مبتنی بر دو امر است:
#'''آیا همه [[امامان]]{{عم}} به شهادت‏ رسیده‌‏اند؟ دیدگاه [[دانشمندان]] [[شیعه]] در این‏ باره چیست؟:''' آنچه می‌‏توان در [[جایگاه]] دیدگاه شاخص در این ‏باره مطرح کرد، یکی نظر [[شیخ صدوق]] و دیگری نظر [[شیخ مفید]] است. [[شیخ صدوق]] [[معتقد]] است همه [[امامان]]{{عم}} به [[مرگ]] [[غیر طبیعی]] از [[دنیا]] رفته‌‏اند. ولی [[شیخ مفید]] در نقد سخن [[شیخ صدوق]] دلیل‌‏های [[شهادت]] همه [[امامان]] را یقین‏‌آور نمی‏‌داند<ref>شیخ مفید، تصحیح الاعتقاد، ص ۱۳۲</ref>.
#'''در سخنی به چگونگی [[شهادت]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ اشاره شده است:''' به نظر می‌‏رسد نخستین کسی که چنین ادعایی را به گونه گسترده مطرح کرد، [[صاحب]] کتاب "الزم الناصب" بود. او در بخشی از کتاب خود آورده است: " پس چون هفتاد سال گذشت، [[مرگ]] [[امام مهدی|حضرت حجت]]{{ع}} فراخواهد رسید؛ پس او را زنی از [[بنی تمیم]] که نامش [[سعیده]] و دارای ریشی همچون مردان است، با انداختن سنگی از بام بر آن حضرت به قتل خواهد رساند؛ در حالی که آن حضرت، از راه عبور می‏‌کند. چون از [[دنیا]] رفت، [[امام حسین]]{{ع}}، امور مربوط به وی را انجام خواهد داد"<ref>{{عربی|" فاذا تمت السبعون سنه أتی الحجة الموت فقتله امرأة من بنی تمیم اسمها سعیدة و لها لحیة کلحیة الرجل بهاون صخر من فوق سطح و هو متجاوز فی الطریق فاذا مات تولی تجهیزه الحسین‏‏‏‏‏‏‏"}}، علی یزدی حایری، الزام الناصب، ج ۲، ص ۱۳۹</ref>( لازم به یادآوری است که کتاب یاد شده مشتمل بر [[روایات]] صحیح هم هست؛ ولی در آن [[روایات]] ضعیف فراوانی نیز وجود دارد)</ref> درباره این سخن، باید توجه داشت که این [[کلام]] از [[صاحب]] کتاب یاد شده است و در [[کلام]] [[معصومان]]{{عم}} نه فقط به آن اشاره‌‏ای نشده است بلکه چنین مضمونی هم وجود ندارد.
*'''۲. کسانی که می‌‏گویند آن حضرت به [[مرگ طبیعی]] از [[دنیا]] خواهد رفت، بر این باورند که:'''
#دلیل‏‌های دسته نخست "به ویژه [[روایت]] اول" ناتمام است.
#بر فرض قبول [[روایات]] یاد شده، این [[روایات]] به [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} تخصیص خورده است.
#[[شهادت]] آن حضرت، با روایاتی که بر [[اصلاح]] کامل [[جامعه]] در [[عصر ظهور]] دلالت دارد، در تعارض است.
#در روایاتی چند، سخن از مرگ‏ طبیعی آن حضرت به میان آمده است. [[ایوب بن نوح]] گفت: به [[امام رضا]]{{ع}} عرض کردم: "ما امیدواریم شما [[صاحب الامر]] باشید و [[خدای تعالی]] بدون خونریزی و [[شمشیر]] آن را به شما بازگرداند که با شما [[بیعت]] شده و سکه به نامتان ضرب گردیده است، فرمود: هیچ‌‏یک از ما [[امامان]] نیست که نامه‎‏ها نزد او رفت ‏وآمد کند و از مسائل پرسیده شود و با انگشتان بدو اشاره کنند و [[اموال]] نزد وی حمل شود، جز آن‏که به خدعه کشته شود یا آن‏که بر بستر خود بمیرد، تا جایی که که [[خدای تعالی]]، مردی را برای این امر برانگیزد که مولد و منشأ او مخفی، اما نسبش [[آشکار]] است<ref>{{عربی|" مَا مِنَّا أَحَدٌ اخْتَلَفَتْ‏ إِلَيْهِ‏ الْكُتُبُ‏ وَ أُشِيرَ إِلَيْهِ‏ بِالْأَصَابِعِ وَ سُئِلَ عَنِ الْمَسَائِلِ وَ حُمِلَتْ إِلَيْهِ الْأَمْوَالُ إِلَّا اغْتِيلَ أَوْ مَاتَ عَلَى فِرَاشِهِ حَتَّى يَبْعَثَ اللَّهُ لِهَذَا الْأَمْرِ غُلَاماً مِنَّا‏‏‏‏‏‏‏"}}، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۳۴۲؛ نعمانی، الغیبة، ص ۱۶۸، ح ۹؛ [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۳۷۰؛ اربلی، کشف الغمة، ج ۲، ص ۵۲۴؛ طبرسی، اعلام الوری، ص ۴۳۳</ref>.
*از آن‏جا که "اغتیال" هردو احتمال "کشته شدن و [[مسموم]] شدن" را شامل می‌‏شود<ref>ر.ک: محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۴۹، ص ۲۸۹</ref>، می‌‏توان احتمال داد از [[مرگ]] در بستر، همان [[مرگ طبیعی]] استفاده می‌‏شود.
*بنابراین طبق این [[روایت]]، [[مرگ طبیعی]] برخی از [[امامان]]{{عم}} محتمل خواهد بود.
*از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] شده که فرمود: "... پس چون [[معرفت]] و [[ایمان]] به این‏که او [[امام حسین|حسین]]{{ع}} است، در دل‏ها استقرار یافت، [[مرگ]] [[امام مهدی|حضرت حجت]]{{ع}} فرا می‌‏رسد. پس [[حسین بن علی]]{{ع}} او را [[غسل]] می‌‏دهد؛ [[کفن]] می‌‏کند؛ [[حنوط]] می‌‏کند و در قبرش قرار می‌‏دهد .... "<ref>{{عربی|" فَإِذَا اسْتَقَرَّتِ‏ الْمَعْرِفَةُ فِي‏ قُلُوبِ‏ الْمُؤْمِنِينَ‏ أَنَّهُ الْحُسَيْنُ {{ع}} جَاءَ الْحُجَّةَ الْمَوْتُ فَيَكُونُ الَّذِي يُغَسِّلُهُ وَ يُكَفِّنُهُ وَ يُحَنِّطُهُ وَ يَلْحَدُهُ فِي حُفْرَتِه‏‏‏‏‏‏‏‏"}}»، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۸، ص ۲۰۷</ref>
*[[مرگ]] در [[روایت]] فوق [[شهادت]] را نیز شامل می‌‏شود اما احتمال [[مرگ طبیعی]] را نیز ردّ نمی‌‏کند. از آنچه یاد شد، به دست می‌‏آید که [[شهادت]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ امری محتمل‏ است و می‌‏توان از [[روایت]] [[امام رضا]]{{ع}} چنین برداشت کرد؛ اما همان‏گونه که [[شیخ مفید]] نیز بدان پایبند بوده، برای اثبات قطعی [[حکم]] به [[شهادت]]، ناکافی است و همان‏طور که علاوه بر آن برای هر [[امام]] نیاز به شواهد تاریخی است، برای [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} نیز نیاز به [[دلیل]] دیگری داریم؛ بنابراین [[حکم]] قطعی به [[شهادت]] آن حضرت کاری بس مشکل است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص ۳۳۰ - ۳۳۴.</ref>.
==وفات امام مهدی در فرهنگنامه آخرالزمان==
*آن گونه که از [[روایات]] استفاده می‌شود [[حضرت مهدی]]{{ع}} [[پس از ظهور]] خود چند سال بر [[جهان]] [[حکومت]] خواهد کرد و سپس به [[مرگ طبیعی]] یا به دست شخصی به [[شهادت]] خواهد رسید. در [[روایات رجعت]] به وضوح آمده است [[حضرت مهدی]]{{ع}} از [[دنیا]] خواهد رفت و [[امام حسین]]{{ع}} متصدی امور [[غسل]] و [[کفن]] و [[دفن]] [[حضرت]] خواهد شد و بار دیگر به [[دنیا]] [[رجعت]] خواهد نمود. در این [[روایات]] مکرر یاد شده است که هر امامی و هر مؤمنی، یک بار با [[مرگ طبیعی]] [[وفات]] خواهد نمود سپس در [[رجعت]] به [[دنیا]] باز می‌گردد و یک بار هم به [[فیض]] [[شهادت]] خواهد رسید؛ همچنین کسانی که [[پیش از ظهور]] به [[شهادت]] نایل آمده باشند، در [[رجعت]] بازگشته و با [[مرگ طبیعی]] از [[دنیا]] خواهند رفت.
*[[امام صادق]]{{ع}} در ضمن [[حدیثی]] در [[تفسیر]] [[آیه]] ششم سوره اسرا فرمود: [[امام حسین]]{{ع}} در [[زمان ظهور حضرت مهدی]]{{ع}}، هنگامی که او در میان [[مردم]] ظاهر و [[آشکار]] است، با هفتاد نفر [[رجعت]] خواهد نمود، زمانی که [[مردم]] به وجود [[امام حسین]]{{ع}} [[یقین]] کردند، [[حضرت مهدی]]{{ع}} از [[دنیا]] خواهد رفت، سپس [[حضرت]] [[امام حسین]]{{ع}} امور [[غسل]]، [[کفن]]، [[حنوط]]، و [[دفن]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} را بر عهده خواهد گرفت، زیرا امور ولی را جز ولی عهده‌دار نخواهد شد<ref>کامل الزیارات، ص ۶۰.</ref>.
*[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: ما [[امامان دوازده‌گانه]] همگی [[شهید]] می‌شویم یا به وسیله‌ای کشته خواهیم شد و در [[روایت]] دیگری [[امام حسن]]{{ع}} فرمود: امر [[امامت]] بر عهده [[دوازده نفر]] از [[نسل]] [[علی]] و [[فاطمه]] است که همه یا با سم به [[شهادت]] می‌رسند و یا کشته خواهند شد<ref>اعلام الوری: ۳۴۹. بحار الانوار، ج ۲۷، ص ۲۱۷.</ref>. [[سلیمان]] بن [[عیسی]] روایتی [[نقل]] می‌کند که [[حضرت]] به [[فلسطین]] رفته و [[تابوت سکینه]] را از [[دریاچه طبریه]] خارج می‌کند و در [[بیت المقدس]] قرار می‌دهد. سپس [[حضرت]] از [[دنیا]] خواهد رفت.
*در [[حدیثی]] آمده است که [[حضرت]] [[پس از ظهور]] سال‌هایی را در [[زمین]] [[حکومت]] خواهد کرد و در اواخر [[حکومت]] [[حضرت]]، [[امام حسین]]{{ع}} با [[یاران]] خود به [[دنیا]] [[رجعت]] خواهند کرد، سپس [[حضرت]] به دست زنی [[ترور]] خواهد شد. این [[زن]] که دارای ریشی مثل مردان است، [[سعیده]] نام دارد. [[حضرت]] در حالی که از راهی در حال عبور هستند توسط این [[زن]] از روی پشت بام با سنگی بزرگ مورد ضربت قرار گرفته به [[شهادت]] می‌رسند و سپس [[حضرت]] [[امام حسین]]{{ع}} ایشان را [[دفن]] خواهد کرد<ref>ملاحم، ص ۷۱.</ref>.
*این [[حدیث]] نزد [[علما]] مورد نقد قرار گرفته است و عده‌ای این [[حدیث]] را نپذیرفته‌اند. البته نمی‌شود با یک نظر ظاهری این [[احادیث]] را مورد استبعاد قرار داد زیرا [[توطئه]] و [[ترور]] [[حضرت]] هیچ امر غریبی نیست و [[امیر المؤمنین]]{{ع}} در عین [[شجاعت]] با [[ترور]] به [[شهادت]] رسیدند، و [[مرگ]] نیز امری است که هر بشری را گریبان گیر خواهد کرد. [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّكَ مَيِّتٌ وَإِنَّهُمْ مَيِّتُونَ}}<ref>«بی‌گمان تو خواهی مرد و آنان نیز می‌میرند» سوره زمر، آیه ۳۰.</ref>. [[اهل بیت]]{{عم}} با اینکه به [[علوم]] [[الهی]] [[آگاهی]] داشتند و از جانب [[خداوند]] به [[علم]] [[غیبت]] دسترسی داشتند، اما با سم به [[شهادت]] می‌رسیدند و [[امام حسین]]{{ع}} پیش از [[شهادت]] به کشته شدن خود در [[کربلا]] خبر می‌داد. بنابراین در این [[حدیث]] هیچ موردی یافت نمی‌شود که متناقض با [[اعتقادات]] [[شیعه]] باشد.<ref>[[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|فرهنگنامه آخرالزمان]]. ص ۵۹۲.</ref>.


==پرسش مستقیم==
[[امام صادق]] {{ع}} فرمود: ما [[امامان دوازده‌گانه]] همگی [[شهید]] می‌شویم یا به وسیله‌ای کشته خواهیم شد و در [[روایت]] دیگری [[امام حسن]] {{ع}} فرمود: امر [[امامت]] بر عهده [[دوازده نفر]] از [[نسل]] [[علی]] و [[فاطمه]] است که همه یا با سم به [[شهادت]] می‌رسند و یا کشته خواهند شد<ref>اعلام الوری: ۳۴۹. بحار الانوار، ج ۲۷، ص ۲۱۷.</ref>. [[سلیمان]] بن [[عیسی]] روایتی [[نقل]] می‌کند که حضرت به [[فلسطین]] رفته و [[تابوت سکینه]] را از [[دریاچه طبریه]] خارج می‌کند و در [[بیت المقدس]] قرار می‌دهد. سپس [[حضرت]] از [[دنیا]] خواهد رفت.
 
در [[حدیثی]] آمده است که [[حضرت]] [[پس از ظهور]] سال‌هایی را در [[زمین]] [[حکومت]] خواهد کرد و در اواخر [[حکومت]] [[حضرت]]، [[امام حسین]] {{ع}} با [[یاران]] خود به [[دنیا]] [[رجعت]] خواهند کرد، سپس [[حضرت]] به دست زنی [[ترور]] خواهد شد. این [[زن]] که دارای ریشی مثل مردان است، [[سعیده]] نام دارد. [[حضرت]] در حالی که از راهی در حال عبور هستند توسط این [[زن]] از روی پشت بام با سنگی بزرگ مورد ضربت قرار گرفته به [[شهادت]] می‌رسند و سپس [[حضرت]] [[امام حسین]] {{ع}} ایشان را [[دفن]] خواهد کرد<ref>ملاحم، ص ۷۱.</ref>.
 
این [[حدیث]] نزد [[علما]] مورد نقد قرار گرفته است و عده‌ای این [[حدیث]] را نپذیرفته‌اند. البته نمی‌شود با یک نظر ظاهری این [[احادیث]] را مورد استبعاد قرار داد زیرا [[توطئه]] و [[ترور]] [[حضرت]] هیچ امر غریبی نیست و [[امیر المؤمنین]] {{ع}} در عین [[شجاعت]] با [[ترور]] به [[شهادت]] رسیدند، و [[مرگ]] نیز امری است که هر بشری را گریبان گیر خواهد کرد. [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّكَ مَيِّتٌ وَإِنَّهُمْ مَيِّتُونَ}}<ref>«بی‌گمان تو خواهی مرد و آنان نیز می‌میرند» سوره زمر، آیه ۳۰.</ref>. [[اهل بیت]] {{عم}} با اینکه به [[علوم]] [[الهی]] [[آگاهی]] داشتند و از جانب [[خداوند]] به [[علم]] [[غیبت]] دسترسی داشتند، اما با سم به [[شهادت]] می‌رسیدند و [[امام حسین]] {{ع}} پیش از [[شهادت]] به کشته شدن خود در [[کربلا]] خبر می‌داد. بنابراین در این [[حدیث]] هیچ موردی یافت نمی‌شود که متناقض با [[اعتقادات]] [[شیعه]] باشد.<ref>[[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|فرهنگنامه آخرالزمان]]. ص ۵۹۲.</ref>.
 
== شهادت یا مرگ طبیعی ==
درباره فرجام زندگی پرخیر و [[برکت]] [[آخرین حجت الهی]]، دیدگاه‏‌های متفاوتی ذکر شده است. برخی پایان [[عمر]] آن حضرت را با کشته شدن و [[شهادت]] دانسته، و برخی دیگر [[رحلت]] آن بزرگوار را به مرگ طبیعی ذکر کرده‌‏اند. هر کدام از دیدگاه‌‏های بالا مستند به دلایلی است.
 
'''۱. [[دلایل]] کسانی که پایان [[عمر]] ایشان را [[شهادت]] دانسته‌‏اند:'''
 
# روایاتی در دست است که پایان [[عمر]] همه [[امامان]] {{عم}} را [[شهادت]] "[[مرگ]] [[غیر طبیعی]]" ذکر کرده است. از [[امام حسن]] {{ع}} [[نقل]] شده که فرمود: "هیچ‏یک از ما [[امامان]] نیست، جز آن‏که کشته یا [[مسموم]] شود<ref>{{عربی|" مَا مِنَّا إِلَّا مَقْتُولٌ‏ أَوْ مَسْمُومٌ‏ ‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏"}}، علی بن محمد خزاز قمی، کفایة الاثر، ص ۲۲۶</ref>. این [[روایت]]، به این صورت فقط در کتاب "[[کفایة الاثر]]" نوشته [[علی بن محمد خزاز قمی]] از علمای قرن چهار و پنج هجری آمده و مرحوم [[علامه مجلسی]] آن را از کتاب یاد شده [[نقل]] کرده است. آنچه در بررسی این [[روایت]]، قابل تأمل است این‏که: این [[روایت]]، در کتاب‏‌های پیش از آن مورد اشاره قرار نگرفته است. همچنین برخی از افراد که در [[سند]] [[روایت]] آمده‌‏اند مجهول بوده، در هیچ یک از کتاب‌‏های رجالی سخنی از آن‏ها به میان نیامده است. در ادامه [[روایت]] نیز مطلبی آمده که با [[اعتقاد]] [[شیعه]] در تعارض است و آن این‏که شمار [[امامان]] سیزده نفر خواهد شد؛ چرا که شمار [[امامان]] که از نسل [[امام علی|علی]] {{ع}} است، [[دوازده]] نفر ذکر شده است که با خود آن حضرت سیزده خواهد شد؛ بنابراین استناد به این [[روایت]]، برای ادعای یاد شده ناکافی می‌‏نماید.
# [[شیخ صدوق]] به [[نقل]] از [[ابا صلت هروی]] گوید: از [[امام رضا]] {{ع}} شنیدم که فرمود: "به [[خدا]] [[سوگند]]! نیست از ما مگر کشته ‏شده به [[شهادت]] رسیده"<ref> {{عربی|" وَ اللَّهِ‏ مَا مِنَّا إِلَّا مَقْتُولٌ‏ شَهِيدٌ ‏‏‏‏‏‏‏"}}، شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۵۸۵، ح ۳۱۹۲</ref>. این [[روایت]] را فقط [[شیخ صدوق]] [[نقل]] کرده است. وی [[روایت]] یاد شده را در کتاب "من لا یحضره الفقیه"<ref> شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۵۸۵، ح ۳۱۹۲</ref>، به صورت مرفوعه "بدون ذکر کامل [[سند]]" و در دو کتاب "امالی"<ref> شیخ صدوق، الامالی، ص ۶۳</ref> و "عیون [[اخبار]] [[الرضا]]"{{ع}}<ref> شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا علیه السّلام، ج ۲، ص ۲۵۶، ح ۹</ref>‏ با ذکر [[سند]] آورده است. این احتمال که مقصود حضرت فقط [[امامان]] پیش از خود است و [[شهادت]] [[امامان]] پس از آن حضرت به [[دلیل]] نیاز دارد، [[استدلال]] قطعی آن بر همه [[امامان]] {{عم}} را نیز ناتمام خواهد ساخت<ref> دیدگاه شیخ مفید درباره سه امام پس از آن حضرت این احتمال را تقویت می‌‏کند. شیخ مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۲۹۵.</ref>.
 
بررسی و [[قضاوت]] در این امر، مبتنی بر دو امر است:
 
# '''آیا همه [[امامان]] {{عم}} به شهادت‏ رسیده‌‏اند؟ دیدگاه [[دانشمندان]] [[شیعه]] در این‏ باره چیست؟ :''' آنچه می‌‏توان در [[جایگاه]] دیدگاه شاخص در این ‏باره مطرح کرد، یکی نظر [[شیخ صدوق]] و دیگری نظر [[شیخ مفید]] است. [[شیخ صدوق]] [[معتقد]] است همه [[امامان]] {{عم}} به [[مرگ]] [[غیر طبیعی]] از [[دنیا]] رفته‌‏اند. ولی [[شیخ مفید]] در نقد سخن [[شیخ صدوق]] دلیل‌‏های [[شهادت]] همه [[امامان]] را یقین‏‌آور نمی‏‌داند<ref>شیخ مفید، تصحیح الاعتقاد، ص ۱۳۲</ref>.
# '''در سخنی به چگونگی [[شهادت]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}}‏ اشاره شده است:''' به نظر می‌‏رسد نخستین کسی که چنین ادعایی را به گونه گسترده مطرح کرد، [[صاحب]] کتاب "الزم الناصب" بود. او در بخشی از کتاب خود آورده است: " پس چون هفتاد سال گذشت، [[مرگ]] [[امام مهدی|حضرت حجت]] {{ع}} فراخواهد رسید؛ پس او را زنی از [[بنی تمیم]] که نامش [[سعیده]] و دارای ریشی همچون مردان است، با انداختن سنگی از بام بر آن حضرت به قتل خواهد رساند؛ در حالی که آن حضرت، از راه عبور می‏‌کند. چون از [[دنیا]] رفت، [[امام حسین]] {{ع}}، امور مربوط به وی را انجام خواهد داد"<ref>{{عربی|" فاذا تمت السبعون سنه أتی الحجة الموت فقتله امرأة من بنی تمیم اسمها سعیدة و لها لحیة کلحیة الرجل بهاون صخر من فوق سطح و هو متجاوز فی الطریق فاذا مات تولی تجهیزه الحسین‏‏‏‏‏‏‏"}}، علی یزدی حایری، الزام الناصب، ج ۲، ص ۱۳۹</ref>(لازم به یادآوری است که کتاب یاد شده مشتمل بر [[روایات]] صحیح هم هست؛ ولی در آن [[روایات]] ضعیف فراوانی نیز وجود دارد)</ref> درباره این سخن، باید توجه داشت که این [[کلام]] از [[صاحب]] کتاب یاد شده است و در [[کلام]] [[معصومان]] {{عم}} نه فقط به آن اشاره‌‏ای نشده است بلکه چنین مضمونی هم وجود ندارد.
 
'''۲. کسانی که می‌‏گویند آن حضرت به مرگ طبیعی از [[دنیا]] خواهد رفت، بر این باورند که:'''
 
# دلیل‏‌های دسته نخست "به ویژه [[روایت]] اول" ناتمام است.
# بر فرض قبول [[روایات]] یاد شده، این [[روایات]] به [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} تخصیص خورده است.
# [[شهادت]] آن حضرت، با روایاتی که بر [[اصلاح]] کامل [[جامعه]] در [[عصر ظهور]] دلالت دارد، در تعارض است.
# در روایاتی چند، سخن از مرگ‏ طبیعی آن حضرت به میان آمده است. [[ایوب بن نوح]] گفت: به [[امام رضا]] {{ع}} عرض کردم: "ما امیدواریم شما [[صاحب الامر]] باشید و [[خدای تعالی]] بدون خونریزی و [[شمشیر]] آن را به شما بازگرداند که با شما [[بیعت]] شده و سکه به نامتان ضرب گردیده است، فرمود: هیچ‌‏یک از ما [[امامان]] نیست که نامه‎‏ها نزد او رفت ‏وآمد کند و از مسائل پرسیده شود و با انگشتان بدو اشاره کنند و [[اموال]] نزد وی حمل شود، جز آن‏که به خدعه کشته شود یا آن‏که بر بستر خود بمیرد، تا جایی که که [[خدای تعالی]]، مردی را برای این امر برانگیزد که مولد و منشأ او مخفی، اما نسبش آشکار است<ref>{{عربی|" مَا مِنَّا أَحَدٌ اخْتَلَفَتْ‏ إِلَيْهِ‏ الْكُتُبُ‏ وَ أُشِيرَ إِلَيْهِ‏ بِالْأَصَابِعِ وَ سُئِلَ عَنِ الْمَسَائِلِ وَ حُمِلَتْ إِلَيْهِ الْأَمْوَالُ إِلَّا اغْتِيلَ أَوْ مَاتَ عَلَى فِرَاشِهِ حَتَّى يَبْعَثَ اللَّهُ لِهَذَا الْأَمْرِ غُلَاماً مِنَّا‏‏‏‏‏‏‏"}}، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۳۴۲؛ نعمانی، الغیبة، ص ۱۶۸، ح ۹؛ [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۳۷۰؛ اربلی، کشف الغمة، ج ۲، ص ۵۲۴؛ طبرسی، اعلام الوری، ص ۴۳۳</ref>.
 
از آن‏جا که "اغتیال" هردو احتمال "کشته شدن و [[مسموم]] شدن" را شامل می‌‏شود<ref>ر. ک: محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۴۹، ص ۲۸۹</ref>، می‌‏توان احتمال داد از [[مرگ]] در بستر، همان مرگ طبیعی استفاده می‌‏شود.
 
بنابراین طبق این [[روایت]]، مرگ طبیعی برخی از [[امامان]] {{عم}} محتمل خواهد بود.
 
از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] شده که فرمود: "... پس چون [[معرفت]] و [[ایمان]] به این‏که او [[امام حسین|حسین]] {{ع}} است، در دل‏ها استقرار یافت، [[مرگ]] [[امام مهدی|حضرت حجت]] {{ع}} فرا می‌‏رسد. پس [[حسین بن علی]] {{ع}} او را [[غسل]] می‌‏دهد؛ [[کفن]] می‌‏کند؛ [[حنوط]] می‌‏کند و در قبرش قرار می‌‏دهد .... "<ref>{{عربی|" فَإِذَا اسْتَقَرَّتِ‏ الْمَعْرِفَةُ فِي‏ قُلُوبِ‏ الْمُؤْمِنِينَ‏ أَنَّهُ الْحُسَيْنُ {{ع}} جَاءَ الْحُجَّةَ الْمَوْتُ فَيَكُونُ الَّذِي يُغَسِّلُهُ وَ يُكَفِّنُهُ وَ يُحَنِّطُهُ وَ يَلْحَدُهُ فِي حُفْرَتِه‏‏‏‏‏‏‏‏"}}»، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۸، ص ۲۰۷</ref>.
 
[[مرگ]] در [[روایت]] فوق [[شهادت]] را نیز شامل می‌‏شود اما احتمال مرگ طبیعی را نیز ردّ نمی‌‏کند. از آنچه یاد شد، به دست می‌‏آید که [[شهادت]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}}‏ امری محتمل‏ است و می‌‏توان از [[روایت]] [[امام رضا]] {{ع}} چنین برداشت کرد؛ اما همان‏گونه که [[شیخ مفید]] نیز بدان پایبند بوده، برای اثبات قطعی [[حکم]] به [[شهادت]]، ناکافی است و همان‏طور که علاوه بر آن برای هر [[امام]] نیاز به شواهد تاریخی است، برای [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} نیز نیاز به [[دلیل]] دیگری داریم؛ بنابراین [[حکم]] قطعی به [[شهادت]] آن حضرت کاری بس مشکل است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص ۳۳۰ - ۳۳۴.</ref>.
 
== پرسش مستقیم ==
{{پرسش وابسته}}
* [[آیا امام مهدی به شهادت می‌‏رسند یا رحلت می‏‌فرمایند؟ (پرسش)]]
* [[آیا امام مهدی به شهادت می‌‏رسند یا رحلت می‏‌فرمایند؟ (پرسش)]]
{{پایان پرسش وابسته}}


== پرسش‌های وابسته ==
{{پرسمان چگونگی رحلت امام مهدی}}
{{پرسمان چگونگی رحلت امام مهدی}}
== جستارهای وابسته ==
{{:فرهنگنامه مهدویت (نمایه)}}


==منابع==
* [[پرونده:134491.jpg|22px]] [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه مهدویت''']].
* [[پرونده:13681151.jpg|22px]] [[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|'''فرهنگنامه آخرالزمان''']]


==پانویس==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس2}}


{{امام مهدی}}
== منابع ==
[[رده:مدخل]]
{{منابع}}
# [[پرونده:134491.jpg|22px]] [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه مهدویت''']].
# [[پرونده:13681151.jpg|22px]] [[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|'''فرهنگنامه آخرالزمان''']]
{{پایان منابع}}
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
[[رده:امام مهدی]]
[[رده:امام مهدی]]
[[رده:وفات امام مهدی]]
[[رده:اتمام لینک داخلی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۷ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۲۰:۰۴

مقدمه

آن گونه که از روایات استفاده می‌شود حضرت مهدی (ع) پس از ظهور خود چند سال بر جهان حکومت خواهد کرد و سپس به مرگ طبیعی یا به دست شخصی به شهادت خواهد رسید. در روایات رجعت به وضوح آمده است حضرت مهدی (ع) از دنیا خواهد رفت و امام حسین (ع) متصدی امور غسل و کفن و دفن حضرت خواهد شد و بار دیگر به دنیا رجعت خواهد نمود. در این روایات مکرر یاد شده است که هر امامی و هر مؤمنی، یک بار با مرگ طبیعی وفات خواهد نمود سپس در رجعت به دنیا باز می‌گردد و یک بار هم به فیض شهادت خواهد رسید؛ همچنین کسانی که پیش از ظهور به شهادت نایل آمده باشند، در رجعت بازگشته و با مرگ طبیعی از دنیا خواهند رفت.

امام صادق (ع) در ضمن حدیثی در تفسیر آیه ششم سوره اسرا فرمود: امام حسین (ع) در زمان ظهور حضرت مهدی (ع)، هنگامی که او در میان مردم ظاهر و آشکار است، با هفتاد نفر رجعت خواهد نمود، زمانی که مردم به وجود امام حسین (ع) یقین کردند، حضرت مهدی (ع) از دنیا خواهد رفت، سپس حضرت امام حسین (ع) امور غسل، کفن، حنوط، و دفن حضرت مهدی (ع) را بر عهده خواهد گرفت، زیرا امور ولی را جز ولی عهده‌دار نخواهد شد[۱].

امام صادق (ع) فرمود: ما امامان دوازده‌گانه همگی شهید می‌شویم یا به وسیله‌ای کشته خواهیم شد و در روایت دیگری امام حسن (ع) فرمود: امر امامت بر عهده دوازده نفر از نسل علی و فاطمه است که همه یا با سم به شهادت می‌رسند و یا کشته خواهند شد[۲]. سلیمان بن عیسی روایتی نقل می‌کند که حضرت به فلسطین رفته و تابوت سکینه را از دریاچه طبریه خارج می‌کند و در بیت المقدس قرار می‌دهد. سپس حضرت از دنیا خواهد رفت.

در حدیثی آمده است که حضرت پس از ظهور سال‌هایی را در زمین حکومت خواهد کرد و در اواخر حکومت حضرت، امام حسین (ع) با یاران خود به دنیا رجعت خواهند کرد، سپس حضرت به دست زنی ترور خواهد شد. این زن که دارای ریشی مثل مردان است، سعیده نام دارد. حضرت در حالی که از راهی در حال عبور هستند توسط این زن از روی پشت بام با سنگی بزرگ مورد ضربت قرار گرفته به شهادت می‌رسند و سپس حضرت امام حسین (ع) ایشان را دفن خواهد کرد[۳].

این حدیث نزد علما مورد نقد قرار گرفته است و عده‌ای این حدیث را نپذیرفته‌اند. البته نمی‌شود با یک نظر ظاهری این احادیث را مورد استبعاد قرار داد زیرا توطئه و ترور حضرت هیچ امر غریبی نیست و امیر المؤمنین (ع) در عین شجاعت با ترور به شهادت رسیدند، و مرگ نیز امری است که هر بشری را گریبان گیر خواهد کرد. خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: ﴿إِنَّكَ مَيِّتٌ وَإِنَّهُمْ مَيِّتُونَ[۴]. اهل بیت (ع) با اینکه به علوم الهی آگاهی داشتند و از جانب خداوند به علم غیبت دسترسی داشتند، اما با سم به شهادت می‌رسیدند و امام حسین (ع) پیش از شهادت به کشته شدن خود در کربلا خبر می‌داد. بنابراین در این حدیث هیچ موردی یافت نمی‌شود که متناقض با اعتقادات شیعه باشد.[۵].

شهادت یا مرگ طبیعی

درباره فرجام زندگی پرخیر و برکت آخرین حجت الهی، دیدگاه‏‌های متفاوتی ذکر شده است. برخی پایان عمر آن حضرت را با کشته شدن و شهادت دانسته، و برخی دیگر رحلت آن بزرگوار را به مرگ طبیعی ذکر کرده‌‏اند. هر کدام از دیدگاه‌‏های بالا مستند به دلایلی است.

۱. دلایل کسانی که پایان عمر ایشان را شهادت دانسته‌‏اند:

  1. روایاتی در دست است که پایان عمر همه امامان (ع) را شهادت "مرگ غیر طبیعی" ذکر کرده است. از امام حسن (ع) نقل شده که فرمود: "هیچ‏یک از ما امامان نیست، جز آن‏که کشته یا مسموم شود[۶]. این روایت، به این صورت فقط در کتاب "کفایة الاثر" نوشته علی بن محمد خزاز قمی از علمای قرن چهار و پنج هجری آمده و مرحوم علامه مجلسی آن را از کتاب یاد شده نقل کرده است. آنچه در بررسی این روایت، قابل تأمل است این‏که: این روایت، در کتاب‏‌های پیش از آن مورد اشاره قرار نگرفته است. همچنین برخی از افراد که در سند روایت آمده‌‏اند مجهول بوده، در هیچ یک از کتاب‌‏های رجالی سخنی از آن‏ها به میان نیامده است. در ادامه روایت نیز مطلبی آمده که با اعتقاد شیعه در تعارض است و آن این‏که شمار امامان سیزده نفر خواهد شد؛ چرا که شمار امامان که از نسل علی (ع) است، دوازده نفر ذکر شده است که با خود آن حضرت سیزده خواهد شد؛ بنابراین استناد به این روایت، برای ادعای یاد شده ناکافی می‌‏نماید.
  2. شیخ صدوق به نقل از ابا صلت هروی گوید: از امام رضا (ع) شنیدم که فرمود: "به خدا سوگند! نیست از ما مگر کشته ‏شده به شهادت رسیده"[۷]. این روایت را فقط شیخ صدوق نقل کرده است. وی روایت یاد شده را در کتاب "من لا یحضره الفقیه"[۸]، به صورت مرفوعه "بدون ذکر کامل سند" و در دو کتاب "امالی"[۹] و "عیون اخبار الرضا"(ع)[۱۰]‏ با ذکر سند آورده است. این احتمال که مقصود حضرت فقط امامان پیش از خود است و شهادت امامان پس از آن حضرت به دلیل نیاز دارد، استدلال قطعی آن بر همه امامان (ع) را نیز ناتمام خواهد ساخت[۱۱].

بررسی و قضاوت در این امر، مبتنی بر دو امر است:

  1. آیا همه امامان (ع) به شهادت‏ رسیده‌‏اند؟ دیدگاه دانشمندان شیعه در این‏ باره چیست؟ : آنچه می‌‏توان در جایگاه دیدگاه شاخص در این ‏باره مطرح کرد، یکی نظر شیخ صدوق و دیگری نظر شیخ مفید است. شیخ صدوق معتقد است همه امامان (ع) به مرگ غیر طبیعی از دنیا رفته‌‏اند. ولی شیخ مفید در نقد سخن شیخ صدوق دلیل‌‏های شهادت همه امامان را یقین‏‌آور نمی‏‌داند[۱۲].
  2. در سخنی به چگونگی شهادت حضرت مهدی (ع)‏ اشاره شده است: به نظر می‌‏رسد نخستین کسی که چنین ادعایی را به گونه گسترده مطرح کرد، صاحب کتاب "الزم الناصب" بود. او در بخشی از کتاب خود آورده است: " پس چون هفتاد سال گذشت، مرگ حضرت حجت (ع) فراخواهد رسید؛ پس او را زنی از بنی تمیم که نامش سعیده و دارای ریشی همچون مردان است، با انداختن سنگی از بام بر آن حضرت به قتل خواهد رساند؛ در حالی که آن حضرت، از راه عبور می‏‌کند. چون از دنیا رفت، امام حسین (ع)، امور مربوط به وی را انجام خواهد داد"[۱۳](لازم به یادآوری است که کتاب یاد شده مشتمل بر روایات صحیح هم هست؛ ولی در آن روایات ضعیف فراوانی نیز وجود دارد)</ref> درباره این سخن، باید توجه داشت که این کلام از صاحب کتاب یاد شده است و در کلام معصومان (ع) نه فقط به آن اشاره‌‏ای نشده است بلکه چنین مضمونی هم وجود ندارد.

۲. کسانی که می‌‏گویند آن حضرت به مرگ طبیعی از دنیا خواهد رفت، بر این باورند که:

  1. دلیل‏‌های دسته نخست "به ویژه روایت اول" ناتمام است.
  2. بر فرض قبول روایات یاد شده، این روایات به حضرت مهدی (ع) تخصیص خورده است.
  3. شهادت آن حضرت، با روایاتی که بر اصلاح کامل جامعه در عصر ظهور دلالت دارد، در تعارض است.
  4. در روایاتی چند، سخن از مرگ‏ طبیعی آن حضرت به میان آمده است. ایوب بن نوح گفت: به امام رضا (ع) عرض کردم: "ما امیدواریم شما صاحب الامر باشید و خدای تعالی بدون خونریزی و شمشیر آن را به شما بازگرداند که با شما بیعت شده و سکه به نامتان ضرب گردیده است، فرمود: هیچ‌‏یک از ما امامان نیست که نامه‎‏ها نزد او رفت ‏وآمد کند و از مسائل پرسیده شود و با انگشتان بدو اشاره کنند و اموال نزد وی حمل شود، جز آن‏که به خدعه کشته شود یا آن‏که بر بستر خود بمیرد، تا جایی که که خدای تعالی، مردی را برای این امر برانگیزد که مولد و منشأ او مخفی، اما نسبش آشکار است[۱۴].

از آن‏جا که "اغتیال" هردو احتمال "کشته شدن و مسموم شدن" را شامل می‌‏شود[۱۵]، می‌‏توان احتمال داد از مرگ در بستر، همان مرگ طبیعی استفاده می‌‏شود.

بنابراین طبق این روایت، مرگ طبیعی برخی از امامان (ع) محتمل خواهد بود.

از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود: "... پس چون معرفت و ایمان به این‏که او حسین (ع) است، در دل‏ها استقرار یافت، مرگ حضرت حجت (ع) فرا می‌‏رسد. پس حسین بن علی (ع) او را غسل می‌‏دهد؛ کفن می‌‏کند؛ حنوط می‌‏کند و در قبرش قرار می‌‏دهد .... "[۱۶].

مرگ در روایت فوق شهادت را نیز شامل می‌‏شود اما احتمال مرگ طبیعی را نیز ردّ نمی‌‏کند. از آنچه یاد شد، به دست می‌‏آید که شهادت حضرت مهدی (ع)‏ امری محتمل‏ است و می‌‏توان از روایت امام رضا (ع) چنین برداشت کرد؛ اما همان‏گونه که شیخ مفید نیز بدان پایبند بوده، برای اثبات قطعی حکم به شهادت، ناکافی است و همان‏طور که علاوه بر آن برای هر امام نیاز به شواهد تاریخی است، برای حضرت مهدی (ع) نیز نیاز به دلیل دیگری داریم؛ بنابراین حکم قطعی به شهادت آن حضرت کاری بس مشکل است[۱۷].

پرسش مستقیم

پرسش‌های وابسته


منابع

پانویس

  1. کامل الزیارات، ص ۶۰.
  2. اعلام الوری: ۳۴۹. بحار الانوار، ج ۲۷، ص ۲۱۷.
  3. ملاحم، ص ۷۱.
  4. «بی‌گمان تو خواهی مرد و آنان نیز می‌میرند» سوره زمر، آیه ۳۰.
  5. حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان. ص ۵۹۲.
  6. " مَا مِنَّا إِلَّا مَقْتُولٌ‏ أَوْ مَسْمُومٌ‏ ‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏"، علی بن محمد خزاز قمی، کفایة الاثر، ص ۲۲۶
  7. " وَ اللَّهِ‏ مَا مِنَّا إِلَّا مَقْتُولٌ‏ شَهِيدٌ ‏‏‏‏‏‏‏"، شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۵۸۵، ح ۳۱۹۲
  8. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۵۸۵، ح ۳۱۹۲
  9. شیخ صدوق، الامالی، ص ۶۳
  10. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا علیه السّلام، ج ۲، ص ۲۵۶، ح ۹
  11. دیدگاه شیخ مفید درباره سه امام پس از آن حضرت این احتمال را تقویت می‌‏کند. شیخ مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۲۹۵.
  12. شیخ مفید، تصحیح الاعتقاد، ص ۱۳۲
  13. " فاذا تمت السبعون سنه أتی الحجة الموت فقتله امرأة من بنی تمیم اسمها سعیدة و لها لحیة کلحیة الرجل بهاون صخر من فوق سطح و هو متجاوز فی الطریق فاذا مات تولی تجهیزه الحسین‏‏‏‏‏‏‏"، علی یزدی حایری، الزام الناصب، ج ۲، ص ۱۳۹
  14. " مَا مِنَّا أَحَدٌ اخْتَلَفَتْ‏ إِلَيْهِ‏ الْكُتُبُ‏ وَ أُشِيرَ إِلَيْهِ‏ بِالْأَصَابِعِ وَ سُئِلَ عَنِ الْمَسَائِلِ وَ حُمِلَتْ إِلَيْهِ الْأَمْوَالُ إِلَّا اغْتِيلَ أَوْ مَاتَ عَلَى فِرَاشِهِ حَتَّى يَبْعَثَ اللَّهُ لِهَذَا الْأَمْرِ غُلَاماً مِنَّا‏‏‏‏‏‏‏"، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۳۴۲؛ نعمانی، الغیبة، ص ۱۶۸، ح ۹؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۳۷۰؛ اربلی، کشف الغمة، ج ۲، ص ۵۲۴؛ طبرسی، اعلام الوری، ص ۴۳۳
  15. ر. ک: محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۴۹، ص ۲۸۹
  16. " فَإِذَا اسْتَقَرَّتِ‏ الْمَعْرِفَةُ فِي‏ قُلُوبِ‏ الْمُؤْمِنِينَ‏ أَنَّهُ الْحُسَيْنُ (ع) جَاءَ الْحُجَّةَ الْمَوْتُ فَيَكُونُ الَّذِي يُغَسِّلُهُ وَ يُكَفِّنُهُ وَ يُحَنِّطُهُ وَ يَلْحَدُهُ فِي حُفْرَتِه‏‏‏‏‏‏‏‏"»، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۸، ص ۲۰۷
  17. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص ۳۳۰ - ۳۳۴.