قضا و قدر: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '، ص:' به '، ص') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۴۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۸ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = | |||
| عنوان مدخل = | |||
| مداخل مرتبط = [[قضا و قدر در لغت]] - [[قضا و قدر در قرآن]] - [[قضا و قدر در نهج البلاغه]] - [[قضا و قدر در کلام اسلامی]] - [[قضا و قدر در معارف دعا و زیارات]] - [[قضا و قدر در معارف و سیره علوی]] - [[قضا و قدر در معارف و سیره سجادی]] - [[قضا و قدر در معارف و سیره حسینی]] - [[قضا و قدر در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
[[قضا]] به معنای [[حکم]] و [[فرمان]] و فیصله دادن امور به واسطۀ قول و قَدَر نیز به معنای اندازه، بزرگی و کوچکی یا [[حد]] مقدار و قیمت هرچیز، اندازه گرفتن و ... است و در اصطلاح "[[قضای الهی]]" این است که حوادث [[جهان]]، از ناحیۀ [[خداوند]] قطعیت و حتمیت یافتهاند و معنی "[[تقدیر الهی]]" این است که اشیاء، پدیدهها و حوادث اندازۀ خود را از آن ناحیه کسب کردهاند. قضا و قدر به [[تشریعی]] و [[تکوینی]] و نیز به حتمی و غیرحتی تقسیم میشود. | |||
== | == معناشناسی == | ||
کلمۀ "[[قضا]]" به معنای [[حکم]] و [[فرمان]]، استحکام، [[اتقان]] و فیصله دادن امور به واسطۀ قول است<ref>ابنفارس، مقاییس اللغه؛ راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ماده قدر؛ کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۱۵۸.</ref> که در [[قرآن کریم]] در معانی: امر و [[فرمان]] {{متن قرآن|وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}<ref>«و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نکویی کنید.» سوره اسراء، آیه ۲۳.</ref>، اعلام {{متن قرآن|وَقَضَيْنَا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا}}<ref>«و به بنی اسرائیل در کتاب (تورات) خبر دادیم که دو بار در این سرزمین تباهی میورزید و گردنکشی بزرگی میکنید» سوره اسراء، آیه ۴.</ref>، [[حکم]] {{متن قرآن|وَاللَّهُ يَقْضِي بِالْحَقِّ}}<ref>«و خداوند به درستی حکم میراند» سوره غافر، آیه ۲۰.</ref>، آفریدن و ابداع {{متن قرآن|فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ}}<ref>«آنگاه آنها را در دو روز (به گونه) هفت آسمان برنهاد» سوره فصلت، آیه ۱۲.</ref> و پایان دادن {{متن قرآن|يَا لَيْتَهَا كَانَتِ الْقَاضِيَةَ}}<ref>«کاش همان (مرگ)، پایان کار بود!» سوره حاقه، آیه ۲۷.</ref> به کار رفته است. | |||
== | قَدَر نیز به معنای اندازه، بزرگی و کوچکی یا فراوانی و اندکی {{متن قرآن|إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ}}<ref>«ما هر چیزی را به اندازهای آفریدهایم» سوره قمر، آیه ۴۹.</ref>، حد مقدار و قیمت هرچیز، اندازه گرفتن<ref>ابنفارس، مقاییس اللغه؛ راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ماده قدر؛ کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۱۵۸.</ref> و تنگی معیشت {{متن قرآن|لِيُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَمَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنْفِقْ مِمَّا آتَاهُ اللَّهُ}}<ref>«توانگر باید از توانگری خویش و آنکه روزی بر او تنگ شده از آنچه خدا به وی داده است هزینه کند» سوره طلاق، آیه ۷.</ref> آمده است. در [[قرآن کریم]] نیز [[قدر]] به معنی اندازه و تعیین فراوان به کار رفته است. | ||
قَدَر به معنای اندازه به کار رفتۀ در شکلگیری پدیدههاست، ولی مرحلۀ [[قضا]] دفعی و به فراهم شدن همۀ اسباب و شرایط و حتمی و غیر قابل تغییر مربوط است. بنابراین، معنای "[[قضای الهی]]" این است که حوادث [[جهان]]، از ناحیۀ [[خداوند]] قطعیت و حتمیت یافتهاند و معنی "[[تقدیر الهی]]" این است که اشیاء، پدیدهها و حوادث اندازۀ خود را از آن [[ناحیه]] کسب کردهاند و چون [[خداوند]] فاعل با [[علم]] و [[اراده]] است، بازگشت قضا و قدر به [[علم]]، [[اراده]] و [[مشیت الهی]] است که در همۀ ارکان عالم جاری است<ref>ر. ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۶۵؛ [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه ج۲]]، ص ۶۴۲؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۷۸-۳۷۹؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۱۸۳-۱۸۴؛ [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۶۳۴.</ref>. | |||
== اقسام قضا و قدر == | |||
قضا و قدر بر دو گونه است: | |||
# '''قضا و قدر [[تشریعی]]''': عبارت از [[فرمانهای الهی]] است برای تعیین [[وظایف]] فردی و اجتماعی [[انسان]] و مشخص ساختن حدود این [[وظایف]]؛ مثلًا [[وجوب]] [[نماز]]، [[فرمان الهی]] یا قضای [[تشریعی]] است و چگونگی آن، [[قدر]] [[تشریعی]] است. [[قرآن کریم]] به این معنای از قضا و قدر نیز اشاره کرده {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ}}<ref>«و چون خداوند و فرستاده او به کاری فرمان دهند سزیده هیچ مرد و زن مؤمنی نیست که آنان را در کارشان گزینش (دیگری) باشد» سوره احزاب، آیه ۳۶</ref>؛ {{متن قرآن|وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}<ref>«و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نکویی کنید.» سوره اسراء، آیه ۲۳</ref>؛ {{متن قرآن|وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا}}<ref>«و به او از جایی که گمان نمیبرد روزی میدهد و هر که بر خدا توکل کند همو وی را بسنده است؛ به راستی خداوند به خواست خویش، رسنده است و بیگمان خداوند برای هر چیز، اندازهای نهاده است» سوره طلاق، آیه ۳.</ref> و [[روایات]] بزرگان [[معصوم]] {{ع}} در این باره فراواناند. | |||
# '''قضا و قدر [[تکوینی]]''': هر چیزی که در [[جهان آفرینش]] به [[فرمان خداوند]] ایجاد میشود، خواه بیواسطه و خواه باواسطۀ [[نظام]] [[علت]] و معلول، [[قضای الهی]] است. "[[قدر]] [[الهی]]" عبارت از اندازه ایجادهاست؛ مثلًا پدید آمدن جنین انسان از [[پدر]] و [[مادر]]، [[فرمان]] [[تکوینی]] [[خداوند]] و [[قضای الهی]] است؛ اما زمان [[تولد]] و [[مرگ]] و چگونگی آنها و ویژگیهای جنین در [[قدر]] [[الهی]] است که رقم میخورد. قضا و قدر [[تکوینی]]، در [[حقیقت]]، [[قانون علیت]] و [[نظام]] [[علت]] و معلول و حدود و کیفیات و کمیات در [[جهان آفرینش]] است که دو نکته از آن برمیخیزد: یکی آنکه هیچ پدیدهای بی [[علت]] در [[جهان]] رخ نمینماید و دیگر آنکه علةالعلل همۀ پدیدهها، [[خداوند متعال]] است<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۸۰.</ref>. | |||
== مراحل تقدیر == | |||
[[تقدیر الهی]] را در سه مرحله میتوان در نظر گرفت: | |||
# '''تقدیر آفرینشی''': قوانینی که با قضای حتمی بر [[جهان]] [[حاکم]] شدهاند، مانند سوزندگی [[آتش]]. در [[قوانین اجتماعی]] نیز [[ترک گناهان]] و [[پاکی]] جامعهها باعث فزونی [[باران]]، روزی، [[اولاد]] و پیدایش مزارع میشود. | |||
# '''تقدیر [[علمی]]''': [[خداوند]] به وسیلۀ [[دانش]] وسیع و [[آگاهی]] تام از ارکان عالم از خصوصیات و کمیت و کیفیت پدیدهها [[آگاه]] است و میداند اسباب و [[علل]] ایجاد پدیدهها چه وقت به نفع آن پدیده به حرکت درمیآید و پدیده حادث میشود. | |||
# '''تقدیر عینی''': هیچ پدیدهای بدون [[قضا]]، به مفهوم [[ضرورت]] پیدایش آن به هنگام ایجاد [[علت]] تامه و [[قدر]] به مفهوم اندازهگیری پدیده با ویژگیهای آن، به وجود نمیآید. در نتیجه هر چیزی در پرتو [[ارادۀ الهی]] و با پیدایش [[خواص]] و اسباب و [[علل]] آن پدیدار میشود<ref>ر. ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه ج۲]]، ص ۶۴۳.</ref>. | |||
== قضا و قدر حتمی و غیر حتمی == | |||
براساس یک تقسیم قضا و قدر بر دو نوع است: حتمی و غیر حتمی. موجودات [[جهان]] بر دو قسماند: "مجردات" که بیشتر از یک نحو نمیتوانند وجود داشته باشند و تحت تأثیر [[علل]] مختلف قرار نمیگیرند؛ قضا و قدر آنها حتمی و غیر قابل تبدیل است؛ بهعبارت دیگر قضا و قدر حتمی یعنی [[قانون]] و [[سنّت]] و [[ناموس]] که شرایطش وجود پیدا کرده و عملاً [[اجرا]] شده است<ref>مجموعه آثار، ج۱، ص۴۰۳.</ref>، اما"غیر مجردات" چون با [[علل]] مختلف سر و کار دارند؛ سرنوشتهای مختلف در [[انتظار]] آنهاست و [[سرنوشت]] آنها غیر حتمی است و بهعبارت دیگر یعنی آن قانون و سنّت جهانی که شرطش واقع نشده و عملاً مصداق پیدا نکرده است<ref>مجموعه آثار، ج۱، ص۴۰۳.</ref>.<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۶۷؛ [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۶۳۵.</ref> | |||
== قضا و قدر و [[جبر]] [[الهی]] == | |||
[[قضای الهی]] ایجاب کرده است تا [[انسان]] موجودی [[صاحب]] [[عقل]] و [[اراده]] باشد و در دایرۀ محدود عوامل موروثی، محیطی، [[تاریخی]] و [[اجتماعی]] بتواند [[سرنوشت]] و آیندۀ خویش را در دست گیرد. لذا [[اعتقاد]] به قضا و قدر مستلزم [[جبر]] نیست، چون [[جبر]] در جایی است که خود [[بشر]] و ارادۀ او را در کار دخیل ندانیم و قضا و قدر را [[جانشین]] [[قوه]] و نیرو و ارادۀ [[بشر]] بدانیم و حال آنکه [[قضا و قدر الهی]]، چیزی جز سرچشمه گرفتن [[نظام]] سببی و مسببی [[جهان]] از [[علم]] و [[اراده الهی]] نیست و [[سرنوشت]] هر موجودی با [[علل]] متقدمه خود بستگی دارد. | |||
[[قرآن کریم]]، [[خدا]] را بسیار بزرگ و [[اراده]] و [[مشیت]] او را عام معرفی میکند؛ ولی از [[آزادی]] نیز سخت [[دفاع]] میکند: {{متن قرآن|إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا}}<ref>«ما به او راه را نشان دادهایم خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس» سوره انسان، آیه ۳.</ref>؛ {{متن قرآن|وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيرًا}}<ref>«و هر چیز را آفرید آنگاه آن را به شایستگی اندازه نهاد» سوره فرقان، آیه ۲.</ref>. [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} نیز میفرماید: {{متن حدیث|جعل لکم شیء قدرا}}<ref>نهجالبلاغه، خطبه ۱۸۳.</ref>. ضمن اینکه [[نظام]] اسباب و مسببات به رسمیت شناخته شده است، [[خداوند]] [[فرمان]] خود را به نتیجه میرساند، یعنی آنجا که نقش روابط [[معنوی]] و تأییدات غیبی به میان میآید، [[علل]] و اسباب ظاهری بیاثر میگردند<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۶۵؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۱۸۳-۱۸۴.</ref>. | |||
== قضا و قدر و [[سرنوشت]] == | |||
اگر مقصود از [[سرنوشت]] و [[قضا و قدر الهی]]، [[انکار]] اسباب و مسببات و [[اراده]] و [[اختیار]] [[بشر]] است، چنین [[قضا]] و قدری نمیتواند وجود داشته باشد و اگر مقصود از [[سرنوشت]] و قضا و قدر، پیوند حتمیت هر حادثه از [[ناحیه]] [[علل]] خود باشد، البته این حقیقتی [[مسلم]] است. تغییر و تبدیل [[سرنوشت]] به معنی [[قیام]] عاملی در نقطۀ مقابل قضا و قدر یا در جهت مخالف [[قانون علیت]]، محال و ممتنع است. اما تغییر [[سرنوشت]]، به معنی اینکه عاملی که خود از مظاهر [[قضا و قدر الهی]] و حلقهای از حلقات علیت باشد، سبب تغییر و تبدیل سرنوشتی بشود، حقیقتی انکارناپذیر است. | |||
بنابراین، چون [[قانون علیت]] یک [[قانون]] عمومی است، محال است قضا و قدر در شکل یک عامل در مقابل سایر عاملها و مجزا از آنها ظاهر شود و جلو تأثیر عامل خاصی را بگیرد و یا یک عامل خاصی را به کاری [[اجبار]] و اکراه کند. به همین [[دلیل]]، [[جبر]] اصطلاحی، به معنای اکراه و [[اجبار]] [[انسان]] از طرف قضا و قدر، محال خواهد بود<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۶۷. </ref>. | |||
== آثار [[اعتقاد]] به قضا و قدر == | |||
[[اعتقاد]] به قضا و قدر، علاوه بر [[معرفت]] [[الهی]] و [[تکامل انسان]] در بعد [[عقلی]] موجب میشود [[انسان]] از حوادث و اتفاقات ناگوار نهراسد و آن را به [[قضا و قدر الهی]] مستند بداند و شیفته و مغرو به شادیهای [[زندگی]] نگردد و فخر فروشی نکند<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۶۸.</ref>. | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
{{مدخل وابسته}} | |||
* [[شب قدر]] | |||
* [[قضای الهی]]: | |||
# حقیقت قضای الهی | |||
# [[حکم]] قضای الهی | |||
#موارد قضای الهی | |||
# [[وظایف]] ما نسبت به قضای الهی | |||
#ربط قضای الهی با [[صفات ذات]] | |||
# [[اختیار]] خدا در قضای او | |||
#انواع قضای الهی | |||
# [[آثار تسلیم]] در برابر قضا و قدر الهی | |||
# [[آسیبشناسی]] قضا و قدر | |||
#مددهای الهی در مورد قضا و قدر | |||
#تأثیر قضای الهی در اختیار انسان | |||
#قضای عمومی الهی | |||
#مقدمات قضای الهی | |||
* قدر الهی: | |||
# حقیقت قدر | |||
#ویژگیهای قدر الهی | |||
#انواع قدر الهی | |||
# وظایف ما نسبت به قدر الهی | |||
# [[تقدیر الهی]] با اسباب | |||
# [[اختلاف]] در [[تقدیر الهی]] | |||
#موارد قدر [[الهی]] | |||
#تأثیر قدر الهی در [[اختیار انسان]] | |||
# [[نزول]] مقدرات بر [[انسان]] | |||
#آثار [[اعتقاد]] به قدر | |||
{{پایان مدخل وابسته}} | |||
==منابع== | == منابع == | ||
{{منابع}} | |||
# [[پرونده:13681049.jpg|22px]] [[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۲''']] | |||
# [[پرونده:13681040.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|'''فرهنگنامه دینی''']] | |||
# [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|'''فرهنگ شیعه''']] | |||
# [[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']] | |||
# [[پرونده:1100662.jpg|22px]] [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|'''فرهنگ مطهر''']] | |||
{{پایان منابع}} | |||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{ | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:اصطلاحات کلامی]] | ||
[[رده:مدخل نهج البلاغه]] | [[رده:مدخل نهج البلاغه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۲۶
قضا به معنای حکم و فرمان و فیصله دادن امور به واسطۀ قول و قَدَر نیز به معنای اندازه، بزرگی و کوچکی یا حد مقدار و قیمت هرچیز، اندازه گرفتن و ... است و در اصطلاح "قضای الهی" این است که حوادث جهان، از ناحیۀ خداوند قطعیت و حتمیت یافتهاند و معنی "تقدیر الهی" این است که اشیاء، پدیدهها و حوادث اندازۀ خود را از آن ناحیه کسب کردهاند. قضا و قدر به تشریعی و تکوینی و نیز به حتمی و غیرحتی تقسیم میشود.
معناشناسی
کلمۀ "قضا" به معنای حکم و فرمان، استحکام، اتقان و فیصله دادن امور به واسطۀ قول است[۱] که در قرآن کریم در معانی: امر و فرمان ﴿وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا﴾[۲]، اعلام ﴿وَقَضَيْنَا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا﴾[۳]، حکم ﴿وَاللَّهُ يَقْضِي بِالْحَقِّ﴾[۴]، آفریدن و ابداع ﴿فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ﴾[۵] و پایان دادن ﴿يَا لَيْتَهَا كَانَتِ الْقَاضِيَةَ﴾[۶] به کار رفته است.
قَدَر نیز به معنای اندازه، بزرگی و کوچکی یا فراوانی و اندکی ﴿إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ﴾[۷]، حد مقدار و قیمت هرچیز، اندازه گرفتن[۸] و تنگی معیشت ﴿لِيُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَمَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنْفِقْ مِمَّا آتَاهُ اللَّهُ﴾[۹] آمده است. در قرآن کریم نیز قدر به معنی اندازه و تعیین فراوان به کار رفته است.
قَدَر به معنای اندازه به کار رفتۀ در شکلگیری پدیدههاست، ولی مرحلۀ قضا دفعی و به فراهم شدن همۀ اسباب و شرایط و حتمی و غیر قابل تغییر مربوط است. بنابراین، معنای "قضای الهی" این است که حوادث جهان، از ناحیۀ خداوند قطعیت و حتمیت یافتهاند و معنی "تقدیر الهی" این است که اشیاء، پدیدهها و حوادث اندازۀ خود را از آن ناحیه کسب کردهاند و چون خداوند فاعل با علم و اراده است، بازگشت قضا و قدر به علم، اراده و مشیت الهی است که در همۀ ارکان عالم جاری است[۱۰].
اقسام قضا و قدر
قضا و قدر بر دو گونه است:
- قضا و قدر تشریعی: عبارت از فرمانهای الهی است برای تعیین وظایف فردی و اجتماعی انسان و مشخص ساختن حدود این وظایف؛ مثلًا وجوب نماز، فرمان الهی یا قضای تشریعی است و چگونگی آن، قدر تشریعی است. قرآن کریم به این معنای از قضا و قدر نیز اشاره کرده ﴿وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ﴾[۱۱]؛ ﴿وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا﴾[۱۲]؛ ﴿وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا﴾[۱۳] و روایات بزرگان معصوم (ع) در این باره فراواناند.
- قضا و قدر تکوینی: هر چیزی که در جهان آفرینش به فرمان خداوند ایجاد میشود، خواه بیواسطه و خواه باواسطۀ نظام علت و معلول، قضای الهی است. "قدر الهی" عبارت از اندازه ایجادهاست؛ مثلًا پدید آمدن جنین انسان از پدر و مادر، فرمان تکوینی خداوند و قضای الهی است؛ اما زمان تولد و مرگ و چگونگی آنها و ویژگیهای جنین در قدر الهی است که رقم میخورد. قضا و قدر تکوینی، در حقیقت، قانون علیت و نظام علت و معلول و حدود و کیفیات و کمیات در جهان آفرینش است که دو نکته از آن برمیخیزد: یکی آنکه هیچ پدیدهای بی علت در جهان رخ نمینماید و دیگر آنکه علةالعلل همۀ پدیدهها، خداوند متعال است[۱۴].
مراحل تقدیر
تقدیر الهی را در سه مرحله میتوان در نظر گرفت:
- تقدیر آفرینشی: قوانینی که با قضای حتمی بر جهان حاکم شدهاند، مانند سوزندگی آتش. در قوانین اجتماعی نیز ترک گناهان و پاکی جامعهها باعث فزونی باران، روزی، اولاد و پیدایش مزارع میشود.
- تقدیر علمی: خداوند به وسیلۀ دانش وسیع و آگاهی تام از ارکان عالم از خصوصیات و کمیت و کیفیت پدیدهها آگاه است و میداند اسباب و علل ایجاد پدیدهها چه وقت به نفع آن پدیده به حرکت درمیآید و پدیده حادث میشود.
- تقدیر عینی: هیچ پدیدهای بدون قضا، به مفهوم ضرورت پیدایش آن به هنگام ایجاد علت تامه و قدر به مفهوم اندازهگیری پدیده با ویژگیهای آن، به وجود نمیآید. در نتیجه هر چیزی در پرتو ارادۀ الهی و با پیدایش خواص و اسباب و علل آن پدیدار میشود[۱۵].
قضا و قدر حتمی و غیر حتمی
براساس یک تقسیم قضا و قدر بر دو نوع است: حتمی و غیر حتمی. موجودات جهان بر دو قسماند: "مجردات" که بیشتر از یک نحو نمیتوانند وجود داشته باشند و تحت تأثیر علل مختلف قرار نمیگیرند؛ قضا و قدر آنها حتمی و غیر قابل تبدیل است؛ بهعبارت دیگر قضا و قدر حتمی یعنی قانون و سنّت و ناموس که شرایطش وجود پیدا کرده و عملاً اجرا شده است[۱۶]، اما"غیر مجردات" چون با علل مختلف سر و کار دارند؛ سرنوشتهای مختلف در انتظار آنهاست و سرنوشت آنها غیر حتمی است و بهعبارت دیگر یعنی آن قانون و سنّت جهانی که شرطش واقع نشده و عملاً مصداق پیدا نکرده است[۱۷].[۱۸]
قضا و قدر و جبر الهی
قضای الهی ایجاب کرده است تا انسان موجودی صاحب عقل و اراده باشد و در دایرۀ محدود عوامل موروثی، محیطی، تاریخی و اجتماعی بتواند سرنوشت و آیندۀ خویش را در دست گیرد. لذا اعتقاد به قضا و قدر مستلزم جبر نیست، چون جبر در جایی است که خود بشر و ارادۀ او را در کار دخیل ندانیم و قضا و قدر را جانشین قوه و نیرو و ارادۀ بشر بدانیم و حال آنکه قضا و قدر الهی، چیزی جز سرچشمه گرفتن نظام سببی و مسببی جهان از علم و اراده الهی نیست و سرنوشت هر موجودی با علل متقدمه خود بستگی دارد.
قرآن کریم، خدا را بسیار بزرگ و اراده و مشیت او را عام معرفی میکند؛ ولی از آزادی نیز سخت دفاع میکند: ﴿إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا﴾[۱۹]؛ ﴿وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيرًا﴾[۲۰]. امیرالمؤمنین (ع) نیز میفرماید: «جعل لکم شیء قدرا»[۲۱]. ضمن اینکه نظام اسباب و مسببات به رسمیت شناخته شده است، خداوند فرمان خود را به نتیجه میرساند، یعنی آنجا که نقش روابط معنوی و تأییدات غیبی به میان میآید، علل و اسباب ظاهری بیاثر میگردند[۲۲].
قضا و قدر و سرنوشت
اگر مقصود از سرنوشت و قضا و قدر الهی، انکار اسباب و مسببات و اراده و اختیار بشر است، چنین قضا و قدری نمیتواند وجود داشته باشد و اگر مقصود از سرنوشت و قضا و قدر، پیوند حتمیت هر حادثه از ناحیه علل خود باشد، البته این حقیقتی مسلم است. تغییر و تبدیل سرنوشت به معنی قیام عاملی در نقطۀ مقابل قضا و قدر یا در جهت مخالف قانون علیت، محال و ممتنع است. اما تغییر سرنوشت، به معنی اینکه عاملی که خود از مظاهر قضا و قدر الهی و حلقهای از حلقات علیت باشد، سبب تغییر و تبدیل سرنوشتی بشود، حقیقتی انکارناپذیر است.
بنابراین، چون قانون علیت یک قانون عمومی است، محال است قضا و قدر در شکل یک عامل در مقابل سایر عاملها و مجزا از آنها ظاهر شود و جلو تأثیر عامل خاصی را بگیرد و یا یک عامل خاصی را به کاری اجبار و اکراه کند. به همین دلیل، جبر اصطلاحی، به معنای اکراه و اجبار انسان از طرف قضا و قدر، محال خواهد بود[۲۳].
آثار اعتقاد به قضا و قدر
اعتقاد به قضا و قدر، علاوه بر معرفت الهی و تکامل انسان در بعد عقلی موجب میشود انسان از حوادث و اتفاقات ناگوار نهراسد و آن را به قضا و قدر الهی مستند بداند و شیفته و مغرو به شادیهای زندگی نگردد و فخر فروشی نکند[۲۴].
جستارهای وابسته
- حقیقت قضای الهی
- حکم قضای الهی
- موارد قضای الهی
- وظایف ما نسبت به قضای الهی
- ربط قضای الهی با صفات ذات
- اختیار خدا در قضای او
- انواع قضای الهی
- آثار تسلیم در برابر قضا و قدر الهی
- آسیبشناسی قضا و قدر
- مددهای الهی در مورد قضا و قدر
- تأثیر قضای الهی در اختیار انسان
- قضای عمومی الهی
- مقدمات قضای الهی
- قدر الهی:
- حقیقت قدر
- ویژگیهای قدر الهی
- انواع قدر الهی
- وظایف ما نسبت به قدر الهی
- تقدیر الهی با اسباب
- اختلاف در تقدیر الهی
- موارد قدر الهی
- تأثیر قدر الهی در اختیار انسان
- نزول مقدرات بر انسان
- آثار اعتقاد به قدر
منابع
پانویس
- ↑ ابنفارس، مقاییس اللغه؛ راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ماده قدر؛ کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۱۵۸.
- ↑ «و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نکویی کنید.» سوره اسراء، آیه ۲۳.
- ↑ «و به بنی اسرائیل در کتاب (تورات) خبر دادیم که دو بار در این سرزمین تباهی میورزید و گردنکشی بزرگی میکنید» سوره اسراء، آیه ۴.
- ↑ «و خداوند به درستی حکم میراند» سوره غافر، آیه ۲۰.
- ↑ «آنگاه آنها را در دو روز (به گونه) هفت آسمان برنهاد» سوره فصلت، آیه ۱۲.
- ↑ «کاش همان (مرگ)، پایان کار بود!» سوره حاقه، آیه ۲۷.
- ↑ «ما هر چیزی را به اندازهای آفریدهایم» سوره قمر، آیه ۴۹.
- ↑ ابنفارس، مقاییس اللغه؛ راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ماده قدر؛ کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۱۵۸.
- ↑ «توانگر باید از توانگری خویش و آنکه روزی بر او تنگ شده از آنچه خدا به وی داده است هزینه کند» سوره طلاق، آیه ۷.
- ↑ ر. ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۶۵؛ دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص ۶۴۲؛ فرهنگ شیعه، ص ۳۷۸-۳۷۹؛ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۱۸۳-۱۸۴؛ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۶۳۴.
- ↑ «و چون خداوند و فرستاده او به کاری فرمان دهند سزیده هیچ مرد و زن مؤمنی نیست که آنان را در کارشان گزینش (دیگری) باشد» سوره احزاب، آیه ۳۶
- ↑ «و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نکویی کنید.» سوره اسراء، آیه ۲۳
- ↑ «و به او از جایی که گمان نمیبرد روزی میدهد و هر که بر خدا توکل کند همو وی را بسنده است؛ به راستی خداوند به خواست خویش، رسنده است و بیگمان خداوند برای هر چیز، اندازهای نهاده است» سوره طلاق، آیه ۳.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۸۰.
- ↑ ر. ک: دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص ۶۴۳.
- ↑ مجموعه آثار، ج۱، ص۴۰۳.
- ↑ مجموعه آثار، ج۱، ص۴۰۳.
- ↑ ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۶۷؛ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۶۳۵.
- ↑ «ما به او راه را نشان دادهایم خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس» سوره انسان، آیه ۳.
- ↑ «و هر چیز را آفرید آنگاه آن را به شایستگی اندازه نهاد» سوره فرقان، آیه ۲.
- ↑ نهجالبلاغه، خطبه ۱۸۳.
- ↑ ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۶۵؛ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۱۸۳-۱۸۴.
- ↑ ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۶۷.
- ↑ ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۶۸.